🟢Your Majesty
👉Once there was a very lazy king. He hardly did any physical activity. As a result he started staying ill. He called the royal doctor and said, "Give me medicine to get well. If you don't cure me, I will kill you."
The doctor knew laziness was the main cause of the king's illness. Next day the doctor gave big dumbbells to him and said, "Your Majesty, you must swing these magic balls in your hands every morning and evening for an hour. Do these till your arms start sweating and you will start getting cured."
The king did this everyday not knowing that it was an exercise. Within a few weeks his body became fit and he felt alert and energetic. He thanked the doctor and asked the cure's secret.
The royal doctor said, "Your Majesty, the magic of this cure will keep you fit till you keep swinging these dumbbells. The day you stop you will become ill again."
The doctor had taught the king to keep fit without offending him.
🟢 اعلیحضرتا
👈 روزی روزگاری پادشاه تنبلی بود که به ندرت فعالیت فیزیکی انجام میداد. در نتیجه بیمار شد و بیماریش ادامه پیدا کرد. او پزشک دربار را صدا زد و گفت، به من دارویی بده که حالم خوب شود. اگر مرا درمان نکنی، تو را خواهم کشت.
دکتر میدانست که تنبلی، اصلی ترین دلیل بیماری شاه بود. روز بعد، دمبل های بزرگی به وی داد و گفت: اعلیحضرت، بایستی این توپ های جادویی را هر روز و عصر، برای یک ساعت، در دستهایتان تاب بدهید. این کار را تا زمانی که بازوهیتان عرق کند انجام بدهید، به تدریج خوب میشوید.
پادشاه این کار را هر روز انجام داد اما نمیدانست که این کار ورزش است. در عرض چند روز بدن او رو فرم آمد و او احساس سرزندگی و شادابی میکرد. او از دکتر تشکر کرد و راز درمان را از وی پرسید.
پزشک دربار گفت: اعلیحضرتا، جادوی این درمان، تا زمانی که با این دمبل ها کار میکنید، شما را سالم نگه میدارد. روزی که آن کار را متوقف کنید، دوباره مریض می شوید.
دکتر به پادشاه یاد داد که چطور سالم بماند، بدون آنکه او را برنجاند.
@irlanguages
👉Once there was a very lazy king. He hardly did any physical activity. As a result he started staying ill. He called the royal doctor and said, "Give me medicine to get well. If you don't cure me, I will kill you."
The doctor knew laziness was the main cause of the king's illness. Next day the doctor gave big dumbbells to him and said, "Your Majesty, you must swing these magic balls in your hands every morning and evening for an hour. Do these till your arms start sweating and you will start getting cured."
The king did this everyday not knowing that it was an exercise. Within a few weeks his body became fit and he felt alert and energetic. He thanked the doctor and asked the cure's secret.
The royal doctor said, "Your Majesty, the magic of this cure will keep you fit till you keep swinging these dumbbells. The day you stop you will become ill again."
The doctor had taught the king to keep fit without offending him.
🟢 اعلیحضرتا
👈 روزی روزگاری پادشاه تنبلی بود که به ندرت فعالیت فیزیکی انجام میداد. در نتیجه بیمار شد و بیماریش ادامه پیدا کرد. او پزشک دربار را صدا زد و گفت، به من دارویی بده که حالم خوب شود. اگر مرا درمان نکنی، تو را خواهم کشت.
دکتر میدانست که تنبلی، اصلی ترین دلیل بیماری شاه بود. روز بعد، دمبل های بزرگی به وی داد و گفت: اعلیحضرت، بایستی این توپ های جادویی را هر روز و عصر، برای یک ساعت، در دستهایتان تاب بدهید. این کار را تا زمانی که بازوهیتان عرق کند انجام بدهید، به تدریج خوب میشوید.
پادشاه این کار را هر روز انجام داد اما نمیدانست که این کار ورزش است. در عرض چند روز بدن او رو فرم آمد و او احساس سرزندگی و شادابی میکرد. او از دکتر تشکر کرد و راز درمان را از وی پرسید.
پزشک دربار گفت: اعلیحضرتا، جادوی این درمان، تا زمانی که با این دمبل ها کار میکنید، شما را سالم نگه میدارد. روزی که آن کار را متوقف کنید، دوباره مریض می شوید.
دکتر به پادشاه یاد داد که چطور سالم بماند، بدون آنکه او را برنجاند.
@irlanguages
🟢News
🍀اخبار انگلیسی با لهجه بریتیش
🟢 Journalism
When I was younger I wanted to be a journalist. I used to watch the news and think how amazing it would be to report from places around the world. I think journalism is a pretty tough profession. You really need a special character to survive. I think journalism is one of the most important professions in the world. Without it, we wouldn't know anything about what's going on in the world. It can also be a dangerous profession. Of course, reporting in war zones is dangerous, but even reporting in the street carries risk. I'm sure many journalists have many experiences of angry people they try to interview, or even of other journalists who get angry. When I watch journalism award shows, I still feel a desire to become a journalist.
وقتی جوونتر بودم می خواستم یه خبرنگار بشم. عادت داشتم اخبار رو ببینم و به این فکر کنم که گزارش دادن از مکان هایی در گرداگرد جهان چقدر شگفت آوره. به گمونم خبرنگاری حرفه خیلی دشواریه. برای دووم آوردن واقعاً به داشتن یه شخصیت خاص نیاز دارید. فکر می کنم خبرنگاری یکی از مهمترین شغل ها در دنیا باشه. بدون اون، ما چیزی درباره هر آنچه در دنیا داره رخ می ده نخواهیم دونست. خبرنگاری می تونه یه شغل خطرناک هم باشه. صدالبته، خبرنگاری در مناطق جنگی خطرناکه، ولی حتی گزارش کردن در خیابون هم ریسک و خطر با خودش داره. مطمئنم خیلی از خبرنگاران تجارب زیادی دارند از مردم خشمگینی که سعی دارند مصاحبه کنند، یا حتی از خبرنگارای دیگه که عصبانی و خشمگین می شن. وقتی شوهای جوایز خبرنگاری رو می بینم، هنوزم احساس میل و رغبت شدید برای خبرنگار شدن بهم دست می ده.
@irlanguages
🍀اخبار انگلیسی با لهجه بریتیش
🟢 Journalism
When I was younger I wanted to be a journalist. I used to watch the news and think how amazing it would be to report from places around the world. I think journalism is a pretty tough profession. You really need a special character to survive. I think journalism is one of the most important professions in the world. Without it, we wouldn't know anything about what's going on in the world. It can also be a dangerous profession. Of course, reporting in war zones is dangerous, but even reporting in the street carries risk. I'm sure many journalists have many experiences of angry people they try to interview, or even of other journalists who get angry. When I watch journalism award shows, I still feel a desire to become a journalist.
وقتی جوونتر بودم می خواستم یه خبرنگار بشم. عادت داشتم اخبار رو ببینم و به این فکر کنم که گزارش دادن از مکان هایی در گرداگرد جهان چقدر شگفت آوره. به گمونم خبرنگاری حرفه خیلی دشواریه. برای دووم آوردن واقعاً به داشتن یه شخصیت خاص نیاز دارید. فکر می کنم خبرنگاری یکی از مهمترین شغل ها در دنیا باشه. بدون اون، ما چیزی درباره هر آنچه در دنیا داره رخ می ده نخواهیم دونست. خبرنگاری می تونه یه شغل خطرناک هم باشه. صدالبته، خبرنگاری در مناطق جنگی خطرناکه، ولی حتی گزارش کردن در خیابون هم ریسک و خطر با خودش داره. مطمئنم خیلی از خبرنگاران تجارب زیادی دارند از مردم خشمگینی که سعی دارند مصاحبه کنند، یا حتی از خبرنگارای دیگه که عصبانی و خشمگین می شن. وقتی شوهای جوایز خبرنگاری رو می بینم، هنوزم احساس میل و رغبت شدید برای خبرنگار شدن بهم دست می ده.
@irlanguages
💰به دنیای ارزهای مجازی خوش آمدید...
🆓 ثبت نام رایگان و فعالسازی سریع اکانت
✅ خرید و فروش و انتقال بیت کوین و آلتکوین ها با امنیت کامل
🌐💸انتقال سریع پول به حساب بانکی
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خریدوفروش کنید:👇👇👇👇
🌐 https://nobitex.ir/signup/?refcode=48219
🆓 ثبت نام رایگان و فعالسازی سریع اکانت
✅ خرید و فروش و انتقال بیت کوین و آلتکوین ها با امنیت کامل
🌐💸انتقال سریع پول به حساب بانکی
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خریدوفروش کنید:👇👇👇👇
🌐 https://nobitex.ir/signup/?refcode=48219
🆔 @irlanguages
🔵 Mr White has a small shop in the middle of our town, and he sells Pictures in it.
🔵 آقای وایت یک مغازه کوچک در وسط شهر ما دارد و در آن تابلو می فروشد.
🔴 They are not expensive ones, but some of them are quite pretty.
🔴 تابلوهای گرانی نیستند، اما بعضی هاشون نسبتا زیبا هستند.
🔵 Last Saturday a woman came into the shop and looked at a lot of pictures.
🔵 شنبه گذشته یک زن به داخل مغازه آمد و به تابلوهای زیادی نگاه کرد
🔴 Then she took Mr White to one of them and said, " How much do you want for this one?"
🔴 بعد آقای وایت را به کنار یکی از تابلوها برد و گفت، "برای این چند می خواهی؟"
🔵 It was a picture of horses in a field.
🔵 تصویری از اسب ها در یک مزرعه بود.
🔴 Mr White looked at it for a few seconds and Then went and brought his book.
🔴 آقای وایت چند ثانیه ای به آن نگاه کرد و بعد رفت و کتابش را آورد.
🔵 He opened it, looked at the first page and Then said, " I want twenty pounds for that one.
🔵 بازش کرد به صفحه اول نگاه کرد و بعد گفت،" من بیست پوند براش می خوام"
🔴 The woman shut her eyes for a few seconds and then said," I can give you two pounds for it"
🔴 زن چند لحظه ای چشماش رو بست و بعد گفت، "من می تونم 2 پوند برای اون بدم."
🔵 "Two pounds?" Mr White said angrily. "Two pounds? But the canvas cost more than two pounds."
🔵 آقای وایت با عصبانیت گفت، "دو پوند؟ دو پوند؟ اما هزینه بومش(پارچه نقاشیش) از دو پوند بیشتره
🔴" Oh, but it was clean then, "The woman said.
🔴 زن گفت،" اما (لااقل) تمیز که بود. "
https://t.me/irlanguages
🔵 Mr White has a small shop in the middle of our town, and he sells Pictures in it.
🔵 آقای وایت یک مغازه کوچک در وسط شهر ما دارد و در آن تابلو می فروشد.
🔴 They are not expensive ones, but some of them are quite pretty.
🔴 تابلوهای گرانی نیستند، اما بعضی هاشون نسبتا زیبا هستند.
🔵 Last Saturday a woman came into the shop and looked at a lot of pictures.
🔵 شنبه گذشته یک زن به داخل مغازه آمد و به تابلوهای زیادی نگاه کرد
🔴 Then she took Mr White to one of them and said, " How much do you want for this one?"
🔴 بعد آقای وایت را به کنار یکی از تابلوها برد و گفت، "برای این چند می خواهی؟"
🔵 It was a picture of horses in a field.
🔵 تصویری از اسب ها در یک مزرعه بود.
🔴 Mr White looked at it for a few seconds and Then went and brought his book.
🔴 آقای وایت چند ثانیه ای به آن نگاه کرد و بعد رفت و کتابش را آورد.
🔵 He opened it, looked at the first page and Then said, " I want twenty pounds for that one.
🔵 بازش کرد به صفحه اول نگاه کرد و بعد گفت،" من بیست پوند براش می خوام"
🔴 The woman shut her eyes for a few seconds and then said," I can give you two pounds for it"
🔴 زن چند لحظه ای چشماش رو بست و بعد گفت، "من می تونم 2 پوند برای اون بدم."
🔵 "Two pounds?" Mr White said angrily. "Two pounds? But the canvas cost more than two pounds."
🔵 آقای وایت با عصبانیت گفت، "دو پوند؟ دو پوند؟ اما هزینه بومش(پارچه نقاشیش) از دو پوند بیشتره
🔴" Oh, but it was clean then, "The woman said.
🔴 زن گفت،" اما (لااقل) تمیز که بود. "
https://t.me/irlanguages
Telegram
آموزش زبان ایرانیان
آموزش و مکالمه زبان های خارجی
#انگلیسی
#فرانسوی
#ایتالیایی
#انگلیسی
#فرانسوی
#ایتالیایی