جایگزین س.پ برای بمب اتم
واشنگتنپست: حملات اسرائيل برنامه «پالس الکترومغناطیسی» ایران را متوقف کرد
به گزارش واشنگتنپست، فرماندهان سپاه به دنبال توسعه برنامه تسلیحاتی «پالس الکترومغناطیسی» با منشا هستهای بودند، زیرا استفاده از چنین سلاحی را ناقض فتوای علی خامنهای علیه بمب اتم نمیدانستند و کشتهشدن دانشمندان هستهای در جریان حملات اسرائیل این برنامه را متوقف کرد.
واشنگتنپست: حملات اسرائيل برنامه «پالس الکترومغناطیسی» ایران را متوقف کرد
به گزارش واشنگتنپست، فرماندهان سپاه به دنبال توسعه برنامه تسلیحاتی «پالس الکترومغناطیسی» با منشا هستهای بودند، زیرا استفاده از چنین سلاحی را ناقض فتوای علی خامنهای علیه بمب اتم نمیدانستند و کشتهشدن دانشمندان هستهای در جریان حملات اسرائیل این برنامه را متوقف کرد.
وقتی نقشه س.پ، در استفاده از سپر انسانی در برابر حملهٔ اسرائیل خنثی شد
روز بیستوپنجم خردادماه، یک خانهٔ امن در خیابان صابونچی، کوچهٔ کردبچه، با پلاک ۶۶ در شهر تهران هدف راکتهای جنگندههای اسرائیلی قرار گرفت که در جریان آن محمد کاظمی، رئیس سازمان اطلاعات س.پ. به همراه حسن محقق جانشینش، و نیز محسن باقری، نمایندهٔ خامنهای در اطلاعات س.پ. کشته شدند
طی آن روز و بعد از آن، تمامی رسانههای نظام مدعی شدند که این حمله به مهدکودکی در همان کوچه بوده است و تخریب کامل ساختمان مهدکودک را در پی آورده است.
حالا که بیش از یک ماه از این حمله میگذرد، ابعاد تازهای از آن برملا شدهاند.
روایت تازهای به نقل از مدیران و کارکنان این مهدکودک، ابعاد پنهان و ناگفتههای این حمله و هدف آن را فاش کردهاند. در ابتدا چنین بهنظر میرسید که در روز حمله، مدیر مهدکودک با شنیدن صدای پدافند، تصمیم گرفته است با والدین ۲۰ کودک حاضر در مهد تماس بگیرد و از آنها بخواهد تا بیایند و کودک خود را به منزل ببرند. به گفتهٔ مدیر آخرین کودک، ساعت ۱۵:۲۰ از مهد خارج و حمله رأس ساعت ۱۵:۳۰ انجام میشود.
مدیر ادعا میکند که فاصلهٔ ۱۰ دقیقهای تخلیهٔ مهدکودک از زمان حمله به معجزه شباهت دارد و همین معجزه باعث شده کودکان در جریان این حمله هیچ آسیبی نبینند.
بهتازگی اما مدیر این مهدکودک در «پادکست رادیو نیست» از تماس مشکوکی خبر داده که نیمساعت قبل از حمله به موبایلش شده و ضمن آن از او خواسته شده است تا هرچه سریعتر تا حداکثر نیمساعت، مهدکودک را تخلیه کند. مدیر طی این تماس به فرد آنسوی خط میگوید شاید نتواند نیمساعته، همهٔ خانوادهها را خبردار کند تا برای بردن کودکانشان بیایند. اینجاست که فرد آنسوی خط آدرس پارکی را در همان حوالی میدهد و میگوید بهتر است همهٔ کودکان مهد را به آن پارک ببرند.
نیمساعت بعد حمله انجام میشود، مسؤلان ارشد اطلاعات س.پ. در حمله کشته میشوند و کودکان چون در پارک بودند، هیچ آسیبی نمیبینند؛ بدین ترتیب سپر انسانی س.پ. خنثی میشود و خب حالا میتوانیم حدس بزنیم که صاحب آن تماس مشکوک چه کسی بوده است.
روز بیستوپنجم خردادماه، یک خانهٔ امن در خیابان صابونچی، کوچهٔ کردبچه، با پلاک ۶۶ در شهر تهران هدف راکتهای جنگندههای اسرائیلی قرار گرفت که در جریان آن محمد کاظمی، رئیس سازمان اطلاعات س.پ. به همراه حسن محقق جانشینش، و نیز محسن باقری، نمایندهٔ خامنهای در اطلاعات س.پ. کشته شدند
طی آن روز و بعد از آن، تمامی رسانههای نظام مدعی شدند که این حمله به مهدکودکی در همان کوچه بوده است و تخریب کامل ساختمان مهدکودک را در پی آورده است.
حالا که بیش از یک ماه از این حمله میگذرد، ابعاد تازهای از آن برملا شدهاند.
روایت تازهای به نقل از مدیران و کارکنان این مهدکودک، ابعاد پنهان و ناگفتههای این حمله و هدف آن را فاش کردهاند. در ابتدا چنین بهنظر میرسید که در روز حمله، مدیر مهدکودک با شنیدن صدای پدافند، تصمیم گرفته است با والدین ۲۰ کودک حاضر در مهد تماس بگیرد و از آنها بخواهد تا بیایند و کودک خود را به منزل ببرند. به گفتهٔ مدیر آخرین کودک، ساعت ۱۵:۲۰ از مهد خارج و حمله رأس ساعت ۱۵:۳۰ انجام میشود.
مدیر ادعا میکند که فاصلهٔ ۱۰ دقیقهای تخلیهٔ مهدکودک از زمان حمله به معجزه شباهت دارد و همین معجزه باعث شده کودکان در جریان این حمله هیچ آسیبی نبینند.
بهتازگی اما مدیر این مهدکودک در «پادکست رادیو نیست» از تماس مشکوکی خبر داده که نیمساعت قبل از حمله به موبایلش شده و ضمن آن از او خواسته شده است تا هرچه سریعتر تا حداکثر نیمساعت، مهدکودک را تخلیه کند. مدیر طی این تماس به فرد آنسوی خط میگوید شاید نتواند نیمساعته، همهٔ خانوادهها را خبردار کند تا برای بردن کودکانشان بیایند. اینجاست که فرد آنسوی خط آدرس پارکی را در همان حوالی میدهد و میگوید بهتر است همهٔ کودکان مهد را به آن پارک ببرند.
نیمساعت بعد حمله انجام میشود، مسؤلان ارشد اطلاعات س.پ. در حمله کشته میشوند و کودکان چون در پارک بودند، هیچ آسیبی نمیبینند؛ بدین ترتیب سپر انسانی س.پ. خنثی میشود و خب حالا میتوانیم حدس بزنیم که صاحب آن تماس مشکوک چه کسی بوده است.
فرزندآوری معکوس
برای اولین بار در ۶۰ سال اخیر تعداد تولد در سال ۱۴۰۳ به زیر یک میلیون تولد رسید.
ایران ۳۶ میلیونی در سال ۵۹ حدود ۲.۵ میلیون تولد داشت و الان ایران ۹۰ میلیونی زیر یک میلیون تولد در سال.
این اتفاق در شرایطی روی داد که جمهوری اسلامی کماکان در رسانههای خود تبلیغ فرزند آوری میکند و به خانوادهها برای فرزندآوری تسهیلات بانکی میپردازد.
برای اولین بار در ۶۰ سال اخیر تعداد تولد در سال ۱۴۰۳ به زیر یک میلیون تولد رسید.
ایران ۳۶ میلیونی در سال ۵۹ حدود ۲.۵ میلیون تولد داشت و الان ایران ۹۰ میلیونی زیر یک میلیون تولد در سال.
این اتفاق در شرایطی روی داد که جمهوری اسلامی کماکان در رسانههای خود تبلیغ فرزند آوری میکند و به خانوادهها برای فرزندآوری تسهیلات بانکی میپردازد.
.
همایش همکاری ملی برای نجات ایران
صبح امروز شنبه۲۶ جولای ۲۰۲۵ برابر با ۴ مرداد ۱۴۰۴ همایش ملی برای نجات ایران در شهر مونیخ برگزار شد.
حفظ تمامیت ارضی ایران، پاسداری از آزادیهای فردی و برابری تمامی شهروندان و همچنین جدایی دین از حکومت، از اصول بنیادین برگزارکنندگان این همایش است.
همایش «همکاری ملی برای نجات ایران» با حضور شاهزاده رضا پهلوی و جمعی از کنشگران و فعالان سیاسی در شهر مونیخ آلمان در حال برگزاری است.
همایش همکاری ملی برای نجات ایران
صبح امروز شنبه۲۶ جولای ۲۰۲۵ برابر با ۴ مرداد ۱۴۰۴ همایش ملی برای نجات ایران در شهر مونیخ برگزار شد.
حفظ تمامیت ارضی ایران، پاسداری از آزادیهای فردی و برابری تمامی شهروندان و همچنین جدایی دین از حکومت، از اصول بنیادین برگزارکنندگان این همایش است.
همایش «همکاری ملی برای نجات ایران» با حضور شاهزاده رضا پهلوی و جمعی از کنشگران و فعالان سیاسی در شهر مونیخ آلمان در حال برگزاری است.
سد گتوند فاجعه مهندسی ایرانی
یکی از بزرگترین فاجعههای مهندسی ایران:
سد گتوند ( بزرگترین پروژه سد سازی ایران ولی از نظر محیط زیستی ناکارآمدترین پروژه در تاریخ منابع آب کشور)
این سد روی رودخونه کارون تو استان خوزستان ساخته شده و سال ۹۰ آبگیری شد
ولی مشکل اصلیش نزدیکی این سد به گنبد نمکی گچساران بود.
زمین شناسان و اساتید دانشگاه بارها هشدار دادن اگه این سد آبگیری شود، نمک گنبددر آب حل شده، و نتیجهاش شوری زمینها و نابودی کشاورزی پاییندست.
اما همه هشدارها را نادیده گرفتن و با اصرار و لجبازی، سد ساخته و آبگیری شد!
حالا شوری آب سد در بعضی نقاط ۵ برابر شوری خلیجفارس میباشد و
زمینهای کشاورزی پاییندست غیر قابل استفاده میباشند.
متاسفانه رود کارون بیشتر از قبل شور شده
آب به درد کشاورزی و حتی شرب هم نمیخورد.
یکی از بزرگترین فاجعههای مهندسی ایران:
سد گتوند ( بزرگترین پروژه سد سازی ایران ولی از نظر محیط زیستی ناکارآمدترین پروژه در تاریخ منابع آب کشور)
این سد روی رودخونه کارون تو استان خوزستان ساخته شده و سال ۹۰ آبگیری شد
ولی مشکل اصلیش نزدیکی این سد به گنبد نمکی گچساران بود.
زمین شناسان و اساتید دانشگاه بارها هشدار دادن اگه این سد آبگیری شود، نمک گنبددر آب حل شده، و نتیجهاش شوری زمینها و نابودی کشاورزی پاییندست.
اما همه هشدارها را نادیده گرفتن و با اصرار و لجبازی، سد ساخته و آبگیری شد!
حالا شوری آب سد در بعضی نقاط ۵ برابر شوری خلیجفارس میباشد و
زمینهای کشاورزی پاییندست غیر قابل استفاده میباشند.
متاسفانه رود کارون بیشتر از قبل شور شده
آب به درد کشاورزی و حتی شرب هم نمیخورد.
ایرانیان حتی با داشتن پرونده قضایی از بازگشت به ایران ترسی نداشته باشند
قوه قضائیه ایران هم ۳ تیر ۱۴۰۲ از ایرانیان خارج از کشور دعوت کرده بود «حتی با داشتن پرونده قضایی» به ایران بازگردند و ترسی از بازگشت به کشور نداشته» باشند.
طی سالهای گذشته بسیاری از ایرانیان خارج از کشور و دو تابعیتی بعد از بازگشت به ایران بازداشت شدند و با اتهامهای امنیتی به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند.
آقای پزشکیان پیشتر و تنها پس از حمله اسرائیل، در آخرین روز تیرماه امسال از آمادگی دولت ایران برای «گفتگو با اپوزیسیون» خبر داده بود.
او در دیدار با سیاستمداران اصلاحطلب در ایران گفت که «آمادگی داریم بر مبنای انصاف و عدالت با اپوزیسیون نیز گفتوگو کنیم، چرا که حل مسائل کشور نیازمند گفتوگو و نه تقابل است.»
در واکنش به گفتههای آقای پزشکیان در شبکههای اجتماعی، برخی از کاربران گفته بودند که بخش عمده اپوزیسیون یا مخالفان، نه در بیرون از ایران بلکه در داخل کشور و در زندان هستند و حکومت میتواند این گفتوگو را با آنها آغاز کند.
قوه قضائیه ایران هم ۳ تیر ۱۴۰۲ از ایرانیان خارج از کشور دعوت کرده بود «حتی با داشتن پرونده قضایی» به ایران بازگردند و ترسی از بازگشت به کشور نداشته» باشند.
طی سالهای گذشته بسیاری از ایرانیان خارج از کشور و دو تابعیتی بعد از بازگشت به ایران بازداشت شدند و با اتهامهای امنیتی به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند.
آقای پزشکیان پیشتر و تنها پس از حمله اسرائیل، در آخرین روز تیرماه امسال از آمادگی دولت ایران برای «گفتگو با اپوزیسیون» خبر داده بود.
او در دیدار با سیاستمداران اصلاحطلب در ایران گفت که «آمادگی داریم بر مبنای انصاف و عدالت با اپوزیسیون نیز گفتوگو کنیم، چرا که حل مسائل کشور نیازمند گفتوگو و نه تقابل است.»
در واکنش به گفتههای آقای پزشکیان در شبکههای اجتماعی، برخی از کاربران گفته بودند که بخش عمده اپوزیسیون یا مخالفان، نه در بیرون از ایران بلکه در داخل کشور و در زندان هستند و حکومت میتواند این گفتوگو را با آنها آغاز کند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک میلیون تن برنج گم شده است!
نایبرئیس شورای مرکزی مجمع ملی کشاورزی: سرنوشت یک میلیون تن برنج وارداتی مشخص نیست و کسی هم در مورد آن پاسخی نمیدهد.
نایبرئیس شورای مرکزی مجمع ملی کشاورزی: سرنوشت یک میلیون تن برنج وارداتی مشخص نیست و کسی هم در مورد آن پاسخی نمیدهد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فریدون احمدی، کنشگر جمهوریخواه، در همایش همکاری ملی در مونیخ
اپوزیسیون در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» موفق عمل نکرد و نمره قبولی نگرفت. او تأکید کرد که نجات از جمهوری اسلامی نیازمند یک همگرایی گسترده ملی است.
اپوزیسیون در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» موفق عمل نکرد و نمره قبولی نگرفت. او تأکید کرد که نجات از جمهوری اسلامی نیازمند یک همگرایی گسترده ملی است.
Audio
فرهنگ گفتگو گواه توانمندی ماست
سیروس فیروزیان
ما مردم با صدای بلند
میگوییم که با هیچ ملت و دولتی دشمن نیستیم و دشمنی نمی کنیم. فرهنگ گفتگو گواه توانمندی ماست! ما دیگر فریب قول و قرار و رنگ و لعاب این رژیم پوسیده را نمی خوریم. ما با اراده استوار جبهه نجات ملی را برای رهایی از آشوب و تباهی سازمان خواهیم داد!
سیروس فیروزیان
ما مردم با صدای بلند
میگوییم که با هیچ ملت و دولتی دشمن نیستیم و دشمنی نمی کنیم. فرهنگ گفتگو گواه توانمندی ماست! ما دیگر فریب قول و قرار و رنگ و لعاب این رژیم پوسیده را نمی خوریم. ما با اراده استوار جبهه نجات ملی را برای رهایی از آشوب و تباهی سازمان خواهیم داد!
در سطح شهر تهران بلندگوی پخش آژیر خطر و اذان نصب خواهد شد
مهدی بابایی رئیس کمسیون ایمنی شورای شهر تهران روز شنبه ۴ مرداد گفت اکنون تعدادی بلندگو در میادین اصلی شهر نصب شده و در حال توسعه است تا در شرایط جنگی برای پخش آژیر یا اعلان عمومی به شکل دیگر استفاده شود.
در جریان ۱۲ روز جنگ ایران و اسرائیل، در کنار ناتوانی پدافند عامل در دفع حملات هوایی، نبود سامانهٔ هشدار آژیر قرمز و همچنین پناهگاه از شاخصترین نکاتی بود که در مورد ضعف پدافند غیرعامل جمهوری اسلامی مطرح میشد.
بابایی توضیحی در مورد دلیل از بین رفتن بلندگوهای قبلی نداد، اما افزود «باید متولی نگهداشت سیستمها مشخص باشد تا در سالهای آینده از بین نرود».
بهگفتهٔ این عضو شورای شهر تهران، در صورت تکمیل طرح جدید، این بلندگوها «در شرایط عمومی در زمان اذان به پخش اذان میپردازند و در شرایط بحران هم باید برای نحوه استفاده از آنها تصمیمگیری شود».
مهدی بابایی رئیس کمسیون ایمنی شورای شهر تهران روز شنبه ۴ مرداد گفت اکنون تعدادی بلندگو در میادین اصلی شهر نصب شده و در حال توسعه است تا در شرایط جنگی برای پخش آژیر یا اعلان عمومی به شکل دیگر استفاده شود.
در جریان ۱۲ روز جنگ ایران و اسرائیل، در کنار ناتوانی پدافند عامل در دفع حملات هوایی، نبود سامانهٔ هشدار آژیر قرمز و همچنین پناهگاه از شاخصترین نکاتی بود که در مورد ضعف پدافند غیرعامل جمهوری اسلامی مطرح میشد.
بابایی توضیحی در مورد دلیل از بین رفتن بلندگوهای قبلی نداد، اما افزود «باید متولی نگهداشت سیستمها مشخص باشد تا در سالهای آینده از بین نرود».
بهگفتهٔ این عضو شورای شهر تهران، در صورت تکمیل طرح جدید، این بلندگوها «در شرایط عمومی در زمان اذان به پخش اذان میپردازند و در شرایط بحران هم باید برای نحوه استفاده از آنها تصمیمگیری شود».
میهندوستی در لباس ترس، تقدیس بحران، تحقیر مردم
حمید آصفی
نقدی بر بیانیهی ۱۹۰ نفرهی «روزنهگشایان»
بیانیه اخیر «روزنهگشایان» با زبانی عاطفی، ملیگرایانه و آغشته به صمیمیتی حسابشده آغاز میشود؛ اما همین سطرهای نخست، درواقع صحنهچینی دقیق یک نمایش ایدئولوژیکاند: نمایشی برای به تصویر کشیدن ایران بهعنوان قربانی مطلق یک تجاوز بیرونی، بدون حتی اشارهای به نقش سیاستهای پرخطر، محاسبات کور، و خطاهای ساختاری خود حکومت در این وضعیت. نویسندهی این متن، نه یک تحلیلگر مستقل، که بازیگری کارآزموده در تولید گفتمان «واقعگرایی مطیع» است؛ گفتمانی که انفعال را با عقلانیت اشتباه میگیرد، و بحرانسازی را به عنوان تقدیر ژئوپلیتیک قالب میکند. او از همبستگی ملی سخن میگوید، اما منظوری جز همصدایی با حاکمیت ندارد. صدایش نرم است، اما حرفهایش سختتر از هر بیانیهی امنیتی. او نمیگوید مردم چه میخواهند، بلکه به آنها یادآوری میکند که حالا زمان خواستن نیست.
این بیانیه درحالی از «حفظ ایران» حرف میزند که دستاندرکارانش، سالها در تدوین و توجیه همان سیاستهایی نقش داشتند که امروز کشور را در وضعیت دفاعی، منزوی و متزلزل قرار دادهاند. دفاع از تمامیت ارضی بدون نقد حاکمیتی که تمامیت اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی کشور را از هم پاشانده، یک طنز تلخ است. وقتی کسی از «همبستگی ملی» سخن میگوید اما عملاً مردم را دعوت میکند که در برابر ستم سکوت کنند، این دیگر دعوت به وحدت نیست؛ این دعوت به انجماد است. همانطور که وقتی کسی از «سرزنش قربانی» گلایه میکند، اما پرسش از مسئولیتهای حکومتی را عملاً سانسور میکند، این نه ضدسرزنش، که تحمیل روایت رسمی به جامعهای خسته از دروغهای بزرگ است.
نویسنده در بخش توسعه، با ژستی متفکرانه، میکوشد به ما بقبولاند که موقعیت ژئوپلیتیک ایران، مانع توسعه است؛ گویی «موقعیت» یک تقدیر محتوم است و نه حاصل انتخابهای غلط و سیاستهای پرهزینهای که عمداً کشور را به حاشیهی نظام بینالملل راندهاند. وقتی هند، ترکیه، و حتی ویتنام پس از جنگ توانستهاند از دل بحرانها، مسیر رشد و ثبات را بجویند، چرا ایران باید اسیر این جغرافیا باقی بماند؟ چون ساختاری که تصمیم میگیرد، ارادهی تغییر ندارد. چون قدرت، تعادل نمیخواهد، بلکه به بحران نیاز دارد تا همچنان بتواند امنیت را بفروشد، و انزوا را با صلابت جا بزند. وقتی نویسنده با ژستی ژئواستراتژیک هشدار میدهد که «اعتمادسازی یکجانبه» اشتباه است، عملاً میخواهد این واقعیت را پنهان کند که حتی اعتمادسازی دوجانبه هم نیازمند حداقلی از عقلانیت در سیاست داخلی است؛ چیزی که ساختار حاکم با هرگونه خواست عمومی یا شفافیت بنیادی ناسازگار میداند.
در جایجای بیانیه، ردپای یک ترس عمیق از مذاکره و تنشزدایی دیده میشود؛ ترسی که در قالب تحلیلهای امنیتی و هشدارهای واقعگرایانه ارائه میشود، اما در اصل، بازتاب همان ذهنیتی است که میخواهد تنش را به منبع اصلی مشروعیت و بقای خود تبدیل کند. مذاکره در این متن نه یک ابزار عقلانی، که نوعی خیانت بالقوه تلقی شده، مگر آنکه تحت کنترل کامل نهادهای امنیتی و نظامی انجام شود. چنین رویکردی، بهجای تأمین امنیت ملی، در خدمت بازتولید یک توهم است: توهم «بازدارندگی مطلق» در جهانی که حتی قدرتهای بزرگ هم بدون شبکههای پیچیدهی دیپلماسی نمیتوانند زنده بمانند. واقعیت آن است که بازدارندگی بدون مشروعیت داخلی، به سادگی به یک مشت آهنین روی پایهای از گل تبدیل میشود؛ زیبا در ظاهر، و آماده برای فروریختن در نخستین بحران.
اما اگر چیزی بیش از همه این بیانیه را در برابر فهم انسانی عریان میکند، بخش مربوط به اصلاحات است. نویسنده با لبخند، مردم را دعوت میکند به «دستاوردهای کوچک» دلخوش کنند، به جای پیگیری «مطالبات بزرگ، کلی، نشدنی». این دعوت، نه فقط زبانی تحقیرآمیز نسبت به مردم دارد، بلکه عملاً به معنای پذیرش نظم موجود و تعطیل آرزوی تغییر است. پیشنهاد «بازگشت مرجعیت رسانهای به صداوسیما» در دورانی که مردم رسانه ملی را ابزاری برای تحقیر شعور خود میدانند، همانقدر مضحک است که پیشنهاد «اصلاح رابطه دولت و ملت» از سوی کسانی که هر نقدی را با تهمت و زندان پاسخ دادهاند. این اصلاحات خُرد، همان سیاست مسکن است: نه برای درمان، بلکه برای سرکوب درد.
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
حمید آصفی
نقدی بر بیانیهی ۱۹۰ نفرهی «روزنهگشایان»
بیانیه اخیر «روزنهگشایان» با زبانی عاطفی، ملیگرایانه و آغشته به صمیمیتی حسابشده آغاز میشود؛ اما همین سطرهای نخست، درواقع صحنهچینی دقیق یک نمایش ایدئولوژیکاند: نمایشی برای به تصویر کشیدن ایران بهعنوان قربانی مطلق یک تجاوز بیرونی، بدون حتی اشارهای به نقش سیاستهای پرخطر، محاسبات کور، و خطاهای ساختاری خود حکومت در این وضعیت. نویسندهی این متن، نه یک تحلیلگر مستقل، که بازیگری کارآزموده در تولید گفتمان «واقعگرایی مطیع» است؛ گفتمانی که انفعال را با عقلانیت اشتباه میگیرد، و بحرانسازی را به عنوان تقدیر ژئوپلیتیک قالب میکند. او از همبستگی ملی سخن میگوید، اما منظوری جز همصدایی با حاکمیت ندارد. صدایش نرم است، اما حرفهایش سختتر از هر بیانیهی امنیتی. او نمیگوید مردم چه میخواهند، بلکه به آنها یادآوری میکند که حالا زمان خواستن نیست.
این بیانیه درحالی از «حفظ ایران» حرف میزند که دستاندرکارانش، سالها در تدوین و توجیه همان سیاستهایی نقش داشتند که امروز کشور را در وضعیت دفاعی، منزوی و متزلزل قرار دادهاند. دفاع از تمامیت ارضی بدون نقد حاکمیتی که تمامیت اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی کشور را از هم پاشانده، یک طنز تلخ است. وقتی کسی از «همبستگی ملی» سخن میگوید اما عملاً مردم را دعوت میکند که در برابر ستم سکوت کنند، این دیگر دعوت به وحدت نیست؛ این دعوت به انجماد است. همانطور که وقتی کسی از «سرزنش قربانی» گلایه میکند، اما پرسش از مسئولیتهای حکومتی را عملاً سانسور میکند، این نه ضدسرزنش، که تحمیل روایت رسمی به جامعهای خسته از دروغهای بزرگ است.
نویسنده در بخش توسعه، با ژستی متفکرانه، میکوشد به ما بقبولاند که موقعیت ژئوپلیتیک ایران، مانع توسعه است؛ گویی «موقعیت» یک تقدیر محتوم است و نه حاصل انتخابهای غلط و سیاستهای پرهزینهای که عمداً کشور را به حاشیهی نظام بینالملل راندهاند. وقتی هند، ترکیه، و حتی ویتنام پس از جنگ توانستهاند از دل بحرانها، مسیر رشد و ثبات را بجویند، چرا ایران باید اسیر این جغرافیا باقی بماند؟ چون ساختاری که تصمیم میگیرد، ارادهی تغییر ندارد. چون قدرت، تعادل نمیخواهد، بلکه به بحران نیاز دارد تا همچنان بتواند امنیت را بفروشد، و انزوا را با صلابت جا بزند. وقتی نویسنده با ژستی ژئواستراتژیک هشدار میدهد که «اعتمادسازی یکجانبه» اشتباه است، عملاً میخواهد این واقعیت را پنهان کند که حتی اعتمادسازی دوجانبه هم نیازمند حداقلی از عقلانیت در سیاست داخلی است؛ چیزی که ساختار حاکم با هرگونه خواست عمومی یا شفافیت بنیادی ناسازگار میداند.
در جایجای بیانیه، ردپای یک ترس عمیق از مذاکره و تنشزدایی دیده میشود؛ ترسی که در قالب تحلیلهای امنیتی و هشدارهای واقعگرایانه ارائه میشود، اما در اصل، بازتاب همان ذهنیتی است که میخواهد تنش را به منبع اصلی مشروعیت و بقای خود تبدیل کند. مذاکره در این متن نه یک ابزار عقلانی، که نوعی خیانت بالقوه تلقی شده، مگر آنکه تحت کنترل کامل نهادهای امنیتی و نظامی انجام شود. چنین رویکردی، بهجای تأمین امنیت ملی، در خدمت بازتولید یک توهم است: توهم «بازدارندگی مطلق» در جهانی که حتی قدرتهای بزرگ هم بدون شبکههای پیچیدهی دیپلماسی نمیتوانند زنده بمانند. واقعیت آن است که بازدارندگی بدون مشروعیت داخلی، به سادگی به یک مشت آهنین روی پایهای از گل تبدیل میشود؛ زیبا در ظاهر، و آماده برای فروریختن در نخستین بحران.
اما اگر چیزی بیش از همه این بیانیه را در برابر فهم انسانی عریان میکند، بخش مربوط به اصلاحات است. نویسنده با لبخند، مردم را دعوت میکند به «دستاوردهای کوچک» دلخوش کنند، به جای پیگیری «مطالبات بزرگ، کلی، نشدنی». این دعوت، نه فقط زبانی تحقیرآمیز نسبت به مردم دارد، بلکه عملاً به معنای پذیرش نظم موجود و تعطیل آرزوی تغییر است. پیشنهاد «بازگشت مرجعیت رسانهای به صداوسیما» در دورانی که مردم رسانه ملی را ابزاری برای تحقیر شعور خود میدانند، همانقدر مضحک است که پیشنهاد «اصلاح رابطه دولت و ملت» از سوی کسانی که هر نقدی را با تهمت و زندان پاسخ دادهاند. این اصلاحات خُرد، همان سیاست مسکن است: نه برای درمان، بلکه برای سرکوب درد.
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
قابل توجه آنانی که به پزشکیان رای دادند
این موجود ترسناک بهتنهایی خفقانبارترین لایحه نیم قرن اخیر رو امضا کرد و فرستاد مجلس تا تصویب بشه؛ لایحهی «مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع در فضای مجازی» یکی از سیاهترین برگههاییه که تا حالا پای امضای یک مسئول جمهوری اسلامی خورده.
با اون تفسیر موسع و مبهمی که توش اومده، سالانه میتونه دهها هزار نفر رو فقط به جرم یک استوری اشتباه یا پست بیضرر، روانه زندان کنه.
از این به بعد، اشتباه کردن توی یه کپشن یا حتی بازنشر یه خبر نادرست، میتونه حکم زندان چند ساله بیاره، کسانی هم که به او رای دادند قطعا در این میراث شوم سهیم هستند.
این موجود ترسناک بهتنهایی خفقانبارترین لایحه نیم قرن اخیر رو امضا کرد و فرستاد مجلس تا تصویب بشه؛ لایحهی «مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع در فضای مجازی» یکی از سیاهترین برگههاییه که تا حالا پای امضای یک مسئول جمهوری اسلامی خورده.
با اون تفسیر موسع و مبهمی که توش اومده، سالانه میتونه دهها هزار نفر رو فقط به جرم یک استوری اشتباه یا پست بیضرر، روانه زندان کنه.
از این به بعد، اشتباه کردن توی یه کپشن یا حتی بازنشر یه خبر نادرست، میتونه حکم زندان چند ساله بیاره، کسانی هم که به او رای دادند قطعا در این میراث شوم سهیم هستند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در قوانین ایران ۲ هزار عنوان مجرمانه وجود دارد
کاوه راد حقوقدان و وکیل دادگستری
تورم کیفری و بسط بیحسابوکتاب عناوین مجرمانه، نه تنها به انضباط اجتماعی ختم نمیشود بلکه به صورت مداوم، شهروندانِ ذاتاً "قانونمند" را به شهروندان "قانونگریز" بدل میکند.
تعداد عناوین مجرمانه در نظام کیفری ایران، بیش از بیست برابر متوسطِ جهانی است.
کاوه راد حقوقدان و وکیل دادگستری
تورم کیفری و بسط بیحسابوکتاب عناوین مجرمانه، نه تنها به انضباط اجتماعی ختم نمیشود بلکه به صورت مداوم، شهروندانِ ذاتاً "قانونمند" را به شهروندان "قانونگریز" بدل میکند.
تعداد عناوین مجرمانه در نظام کیفری ایران، بیش از بیست برابر متوسطِ جهانی است.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بحران بیآبی، ناکارآمدی حاکمیت برای تامین آب کشور
در این برنامه «میزگرد» شمیلا نژادهاشمی با اعظم بهرامی کارشناس و فعال محیط زیست در خصوص بحران بیآبی به گفتگو مینشینند.
برنامههای « تلویزیون گذار» را میتوانید از طریق ماهواره ( تلویزیون ایران فردا) روزهای شنبه هر هفته و همینطور از حسابهای کاربری « شورای مدیریت گذار» در یوتوب، اینستاگرام و ایکس( توییتر ) دنبال کنید.
در این برنامه «میزگرد» شمیلا نژادهاشمی با اعظم بهرامی کارشناس و فعال محیط زیست در خصوص بحران بیآبی به گفتگو مینشینند.
برنامههای « تلویزیون گذار» را میتوانید از طریق ماهواره ( تلویزیون ایران فردا) روزهای شنبه هر هفته و همینطور از حسابهای کاربری « شورای مدیریت گذار» در یوتوب، اینستاگرام و ایکس( توییتر ) دنبال کنید.