شورای مدیریت گذار
2.31K subscribers
4.79K photos
2.91K videos
13 files
5.02K links
ارتباط با ما :


سایت : www.iran-tc.com
اینستاگرام: www.instagram.com/irantc_official
توئیتر: www.twitter.com/irantc_official
Download Telegram
آشفتگی بازار روغن؛ شرکت‌ها فرمان می‌رانند، دولت تماشا می‌کند

در حالی‌که مردم در گرمای تابستان برای تهیه یک قوطی روغن ساعت‌ها در صف می‌مانند یا با فروش‌های تحقیرآمیز و اجباری مواجه می‌شوند، سکوت سنگین دولت و مسئولان بازار، پرسش‌های جدی در افکار عمومی ایجاد کرده است:
چه‌کسی واقعاً مسئول کنترل بازار است؟ و چرا هیچ‌کس پاسخگو نیست؟

گزارش‌ها از سراسر کشور حکایت از کمبود شدید روغن خوراکی در فروشگاه‌ها و رواج گسترده فروش اجباری دارد.
اما ریشه ماجرا کجاست ؟
شرکت‌های پخش و تولید، عملاً تبدیل به فرمانروایان بازار شده‌اند. هر کاری بخواهند می‌کنند، قیمت‌ها را دلبخواه بالا می‌برند، عرضه را محدود می‌کنند، و با رانت و لابی، خود را از هرگونه پاسخگویی معاف کرده‌اند.

و دولت؟
چشم بسته، گوش بسته، دهان بسته!
نهادهای نظارتی یا وجود خارجی ندارند، یا چنان منفعل‌اند که گویی خودشان هم با این بی‌نظمی کنار آمده‌اند ویا شریک هستند ! مردم در خط مقدم گرانی و کمبود له می‌شوند و هیچ مسئولی پاسخ نمی دهد.
صنایع و تولید ابزاری برای استفاده از تفاوت نرخ ارزها

سیامک قاسمی

بخش زیادی از صنایع و تولید در ایران تنها ابزاری برای استفاده از تفاوت نرخ دلار در ایران هستند.

‏مواد اولیه را به نرخ دولتی وارد کردن ‌و محصول نهایی را با نرخ دلار آزاد فروختن. این وسط تولید فقط ماشین استفاده از رانت ارزی است. اگر روزی قیمت دلار در ایران تک نرخی شود، بخش زیادی از تولید و صنعت در ایران را باید گِل گرفت.
طرح سازمان‌دهی کودکان خیابانی، استفاده و استثمار آنها در پستو

مدتی‌است که کودکان خیابانی از سطح شهر تهران ناپدید شده‌اند. و حال این سوال پیش آمده است که سرنوشت آن‌ها چه شده است. آیا این کودکان ساماندهی مناسبی یافته‌اند یا بی‌صدا شده‌اند؟.

علیرضا زاکانی، شهردار فاسد  تهران، بارها با افتخار از موفقیت خود در «جمع‌آوری کودکان خیابانی» سخن گفته و رسانه‌های حکومتی نیز از این اقدام به‌عنوان گامی در راستای «زیباسازی شهر» تمجید کرده‌اند. اما پشت این ظاهر فریبنده، واقعیتی تلخ پنهان شده است که نه‌تنها هیچ بهبودی در وضعیت کودکان کار به همراه ندارد، بلکه از کار آن‌ها  در پشت صحنه برای استثمار و بیگاری بیشتر  استفاده کرده و سوءاستفاده‌های جنسی بیشتری از آن‌ها می‌شود.

به گفته فعالان حقوق کودک که یک هفته پیش  در میزگردی از سوی روزنامه شرق شرکت کردند نیز، این «ساماندهی» در واقع نوعی حذف کودکان از دید عمومی است؛ کودکان کار از خیابان‌ها ناپدید شده‌اند، اما به فضاهای پنهان و کنترل‌نشده مانند کارگاه‌های زیرزمینی، مراکز بازیافت، منازل و حتی مزارع کشاورزی رانده شده‌اند. در این مکان‌ها، آن‌ها بدون هیچ نظارتی مورد بهره‌کشی شدید قرار می‌گیرند. از کار بدون مزد گرفته تا تعرض و سوءاستفاده جنسی، که به دلیل پنهان بودن محیط، امکان شناسایی و حمایت از آن‌ها وجود ندارد.

واقعیت‌های اجتماعی به‌وضوح نشان می‌دهند فقر ساختاری، بیکاری والدین، اعتیاد، و حذف آموزش رایگان، خانواده‌ها را ناگزیر به فرستادن فرزندان‌شان به خیابان کرده است. وقتی هیچ بیمه بیکاری یا کمک‌هزینه معیشتی وجود ندارد، و مدارس دولتی نیز برای تحصیل پول طلب می‌کنند، چه جایگزینی برای کار کودک باقی می‌ماند؟

همان‌طور که محمدرضا دهنوی، پژوهشگر حوزه کودک تأکید می‌کند، تا زمانی که سیاست‌گذاری‌ها ساختاری نباشند، حذف کودکان از خیابان به‌معنای حل مشکل نیست، بلکه تنها صورت‌مسئله پاک می‌شود. طرح‌های موسوم به «جمع‌آوری» در عمل باعث تحقیر، بی‌اعتمادی و قطع ارتباط این کودکان با شبکه‌های حمایتی شده‌اند و آنان را از هرگونه خدمات اجتماعی و حقوقی محروم میسازند.

پریسا پویان، یکی دیگر از فعالان حوزه کودک، هشدار می‌دهد که این کودکان در خیابان «تهدید امنیتی» نیستند، بلکه خود قربانیان اصلی یک نظام بی‌رحم‌اند. حذف آن‌ها از انظار عمومی نه‌تنها مسئله‌ای را حل نمی‌کند، بلکه آمارهای سوءاستفاده‌های جنسی و کار اجباری را افزایش خواهد داد.

در شرایطی که هیچ نهاد مرکزی و فرابخشی مسئولیت هماهنگی سیاست‌ها را برعهده ندارد، نهادهای مختلف مانند شهرداری، بهزیستی، وزارت کار، آموزش و پرورش و نیروی انتظامی، فقط بار مسئولیت را به گردن یکدیگر می‌اندازند و در نهایت، این کودکان هستند که قربانی می‌شوند.

بنابراین، ادعای زاکانی مبنی بر ساماندهی کودکان کار، نه‌تنها بی‌اساس، بلکه خطرناک است؛ چرا که این اقدامات نه راه‌حل، بلکه صورت ظاهری یک پاکسازی اجتماعی‌اند—پاکسازی‌ای که به قیمت آسیب‌های عمیق روانی، جسمی و جنسی برای کودکانی تمام می‌شود که تنها جرم‌شان، فقر خانواده‌های‌شان است.


#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
رفراندوم، نه شعار بی‌دندان؛ که صورت‌بندی یک گفتمان ملی برای گذار

حمید آصفی

وقتی میر‌حسین موسوی دو سال پیش در بیانیه‌ی تاریخی خود از لزوم تشکیل مجلس موسسان  گفت و واژه‌ی «رفراندوم» را از سایه‌ی خجالت‌زدگی بیرون کشید، بسیاری به جای همراهی، دچار رعشه‌ی تحلیل شدند. آن‌ها که سال‌ها از ترس نظام حتی تلفظ کلمه «همه‌پرسی» را حرام کرده بودند، ناگهان یا سکوت کردند یا با چهره‌هایی عبوس و عالمانه، رفراندوم را «شعار نظام» خواندند. بیانیه کوتاه دیروز ایشان در امتداد همان بیانیه قبلی است. اما در شرایطی که ایران بمباران اسرائیل و آمریکا از سر گذارنید، و بیانیه مهندس راه خروج از بن بست را نشان داد. کسانی که از «براندازی» فقط فانتزی دیدن جنازه‌های پاسداران بر زمین می‌خواهند، اما هیچ تصوری از چه باید کرد ندارند. آن‌ها که سیاست را عرصه‌ی توییت‌های پرفالوئر، مصاحبه‌های بی‌خطر و تحلیل‌های گلخانه‌ای می‌دانند، نه میدان خونین، نه تعادل قوا، نه تولید گفتمان.
بگذارید بی‌پرده بگوییم:
براندازی بدون راهبرد، همان بی‌راهگی است. همان رؤیای بی‌چشم‌انداز. همان تخدیر توهم تغییر.
رفراندوم، یا فریب؟
حمله به ایده‌ی رفراندوم، مخصوصاً وقتی از دهان براندازان مدعی می‌ریزد، فقط یک معنا دارد: فرار از فکر کردن.
رفراندوم، یعنی پیشنهاد انتقال قدرت با نظارت عمومی و شفاف. یعنی دعوت به قانون‌مندی تغییر. یعنی تلاش برای اجماع اجتماعی روی آلترناتیو.
چه چیزش بد است؟ این‌که جمهوریت صوری را با جمهوریت حقیقی جایگزین می‌کند؟ یا این‌که لازم است برای تحقق آن، استراتژی فشار همه‌جانبه به نظام تولید کرد؟
چرا بخش‌هایی از اپوزیسیون این پیشنهاد را مشکوک می‌دانند؟
چون نمی‌توانند تحققش را تصور کنند. چون عادت کرده‌اند به ساده‌سازی همه‌چیز: یا اسرائیل بیاید بزند، یا آمریکا تحریم کند، یا مردم همه باهم بریزند بیرون و جمهوری اسلامی فرو بپاشد.
این‌ها نه استراتژی‌اند، نه سیاست. این‌ها توهم است.
میر‌حسین و تفاوت بنیادینش
میر‌حسین موسوی تنها سیاستمداری است که هم در دل نظام به قدرت رسید، هم با شجاعت از نظام برید، و هم با صداقت از مردم سخن گفت.
در بیانیه‌ی اخیرش، نه تنها جمهوری اسلامی را مسئول فاجعه‌های داخلی و بین‌المللی دانست، بلکه به‌درستی تجاوز اسرائیل و آمریکا را هم محکوم کرد. او نگفت چون جمهوری اسلامی منفور است، پس دشمنش مقدس است. او گفت هم جنگ‌افروزی حاکمیت محکوم است، هم تجاوز خارجی.
این همان بلوغ سیاسی است که اپوزیسیون شعارزده‌ی رسانه‌محور از آن می‌هراسد. چون یک دنیای خاکستری را به جای دنیای ساده‌ی سیاه و سفیدشان می‌نشاند.
گذار، نه به‌معنای براندازی گلادیاتوری
در ادبیات میر‌حسین، گذار یعنی عبور از ساختار سرکوب و فساد، به سمت نظم دموکراتیک. نه با معامله‌گری پشت پرده، نه با نبردهای کور خیابانی، بلکه با نهادسازی، اجماع اجتماعی، تقابل نظام‌مند و تعادل قوا.
رفراندوم، مجلس مؤسسان، آزادی زندانیان سیاسی، و شکست انحصار رسانه‌ای حکومت، چهار سنگ بنای این گذارند.
این‌ها شعار نیستند، مسیرند.
هر کس بپرسد «چگونه به رفراندوم می‌رسیم؟»، باید جواب بشنود:
از طریق گفتمان‌سازی مداوم، شکل‌دادن به یک ائتلاف دموکراتیک ملی، بسیج بدنه‌ی اجتماعی و شکستن انحصار قدرت.
رادیکالیسم واقعی، یعنی غنی‌سازی را رد کن
بله، اگر دنبال شعاری بسیج‌گر هستیم، باید برویم سراغ ریشه‌ها.
مردم از غنی‌سازی اورانیوم چه دارند؟ جز فقر و انزوا؟
مردم از سیاست نابودی اسرائیل چه برده‌اند؟ جز جنگ؟
بیرون‌کردن آمریکا از منطقه مگر به کدام رفاه و صلح منجر شده؟
این‌ها را باید فریاد زد. باید گفت «نه به غنی‌سازی»، «نه به نابودی اسرائیل»، «نه به جنگ نیابتی»، «نه به محور مقاومت».
باید گفت سیاست خارجی ایران باید مبتنی بر منافع ملی باشد، نه ایدئولوژی‌های پوسیده.

برای اتصال جنبش دموکراتیک به جنبش عدالت‌خواه، باید شعارهای اقتصادی، معیشتی، رفاهی، زیست‌محیطی، به آن پیوند بخورد.
حتی اگر زیباترین نقشه‌ی گذار را طراحی شود، بدون توانایی اجرای آن، هیچ‌چیز تغییر نمی‌کند.سیاست فقط تحلیل نیست. فقط شعار نیست. فقط رسانه نیست.
سیاست یعنی توان تبدیل نظر به اراده‌ی اجرایی. توان ساخت ائتلاف. توان چانه‌زنی. توان گفتگو با نظامیان. توان بسیج ملی.

نه براندازی رمانتیک از بالا، نه تسلیم در برابر قدرت.
نه موشک اسرائیلی، نه مشق سکوت.
آن‌چه امروز نیاز داریم، نه انکار موسوی است، نه افسانه‌سازی از رفراندازی خیالی. آن‌چه نیاز داریم، گفتمان گذار دموکراتیک است.
با صورت‌بندی شفاف. با صورت‌های قابل فهم. با زبان مردم. با هدفی روشن: جمهوری دموکراتیک ایران، بدون ولایت فقیه، بدون سپاه، بدون سانسور، بدون غنی‌سازی، بدون فقر و بدون ترس.
تا آن روز، باید بفهمیم، بگوییم، متحد شویم، و قدم به قدم جلو برویم.

#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
Audio
جنگ ۱۲ روزه و نگرانی از بروز مجدد جنگ

سیروس فیروزیان

اگر رژیم در مذاکرات با آمریکا بر سر انتقال اورانیوم غنی شده به کشوری دیگر به توافق نرسد، احتمال نقض آتش‌بس دور از ذهن نیست.
سایه شوم معدن‌کاوی اینبار بر سر میراث ‌فرهنگی ایران

هجوم مهار نشده معادن به منابع طبیعی و محیط زیست چند سالی است که به یک مشکل ملی تبدیل شده و اینبار جمهوری اسلامی اقدام به معدن‌کاوی در منطقه دهمورد از توابع استان فارس نموده  که با اعتراضات مردمی، نهادهای محلی و حتی اداره کل میراث فرهنگی استان فارس روبه‌رو شده است. 

روستای تاریخی دهمورد، که در حاشیه دریاچه بین‌المللی بختگان قرار دارد، یکی از روستاهای هدف گردشگری در جنوب ایران است و حدود سه هزار نفر در آن سکونت دارند. طبیعت غنی، چشمه‌های دائمی، باغ‌های گردو و بادام، و مهم‌تر از همه، مجموعه‌ای بی‌نظیر از آثار تاریخی، دهمورد را به یکی از گنجینه‌های زنده فرهنگ و تاریخ ایران بدل کرده است. 

آنچه این‌بار وضعیت را فاجعه‌بارتر کرده، محل عملیات معدن‌کاوی است که تنها ۲۰ تا ۳۰ متر با گورستان‌های سنگ‌چین‌شده دوران ساسانی، چهارتاقی‌های اوایل اسلام، سنگ‌نبشته‌های پهلوی ساسانی و ده‌ها اثر ثبت‌‌شده ملی، که طی قرن‌ها از ویرانی جان سالم به در برده‌اند، فاصله دارد. در کنار این یادمان‌ها، تنوره‌های آسیاب آبی از دوره زندیه تا پهلوی اول و گورستان‌هایی از دوره قاجار نیز دیده‌می‌شوند، آثاری که همگی اکنون در معرض تخریب و نابودی کامل‌اند.

نظامی که در جنگ با اسرائیل مدعی ایستادگی در برابر «دشمنان ایران» است، خود طی دهه‌های اخیر به بزرگ‌ترین تهدید برای تاریخ و هویت ایران تبدیل شده است
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاسکاری بازسازی ساختمان‌های تخریب شده

گزارش از اکو ایران

با وجود گذشت حدود سه هفته از اعلام آتش‌بس بین ایران و اسرائیل و پاسکاری بازسازی ساختمان‌های تخریب شده بین نهادها، همچنان بازسازی به صورت جدی در تهران آغاز نشده است.

بعد از اعلام ستادهای بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در سطح شهر تهران برای بازسازی ساختمان‌های تخریب شده و صدور اطلاعیه در این خصوص، به یکباره و با دستور دولت فعالیت ستادهای این بنیاد متوقف و شهرداری مسئول بازسازی شد.

بازسازی ساختمان‌های تخریب شده در پی حمله رژیم اسرائیل به ایران،‌ هنوز به صورت جدی آغاز نشده است و این موضوع، قربانی پاسکاری بین دستگاهی شده است.
چاپ چک پول‌های دویست و پانصدهزار تومانی

میثم ظهوریان عضو کمیسیون اقتصادی مجلس از تصویب چاپ چک پول های دویست هزار تومانی و پانصد هزار تومانی خبر داد.

برخی منابع خبری از برنامه بانک مرکزی برای ورود ایران چک های ۲۰۰ و ۵۰۰ هزار تومانی به بازار خبر می دهند؛ موضوعی که البته به همان اندازه که برای ایرانی ها جذاب است، برای اقتصاددانان نگران کننده خواهد بود؛ چراکه هر چه حجم اسکناس افزایش یابد، متناسب با آن، رشد نقدینگی هم فزاینده بالا خواهد رفت.

اگر چاپ چک‌پول‌های با ارزش بالا صرفاً برای جبران کمبود نقدینگی یا پوشش کسری بودجه باشد و نه همراه با رشد تولید و سرمایه‌گذاری واقعی، در نهایت به تورم افسارگسیخته، کاهش ارزش ریال، افزایش فقر و بی‌اعتمادی عمومی منجر خواهد شد
سه گیوتین بالای سر جمهوری اسلامی ؛ اسنپ‌بک، اسرائیل، و فروپاشی اقتصادی

حمید آصفی

در اینجا قصد دارم به وضعیت فوق‌العاده خطرناکی بپردازم که جمهوری اسلامی در آن گرفتار شده است. وضعیتی که می‌توان آن را با سه تیغه مرگبار توصیف کرد: سه گیوتین که به‌طور همزمان بالای سر حکومت قرار گرفته‌اند و یکی پس از دیگری در حال فرود آمدن‌اند.
گیوتین اول: اسرائیل
اگر جمهوری اسلامی بار دیگر به‌سوی تشدید غنی‌سازی یا حرکت مخفیانه به‌سمت ساخت بمب هسته‌ای برود، دیگر تردیدی نیست که اسرائیل وارد عمل خواهد شد.
اسرائیلی که امروز تسلط اطلاعاتی قابل توجهی بر داخل ایران دارد؛ از خرابکاری در تاسیسات هسته‌ای گرفته، تا ترور دانشمندان و حتی تهدیدهای مستقیم به اقدام نظامی.
این تهدید کاملاً جدی است، و با توجه به سیاست‌های دولت ترامپ، این‌بار حمایت ایالات متحده نیز پشت این تهدید خواهد بود، آن هم به‌مراتب قوی‌تر از گذشته.
گیوتین دوم: اسنپ‌بک یا مکانیسم ماشه
تا ماه اکتبر، فرصت محدودی برای توافق میان ایران و اروپا باقی مانده است. در غیر این صورت، مکانیسم ماشه می‌تواند فعال شود و تمامی تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل بازگردند.
یعنی بازگشتی کامل به دوران پیش از برجام، آن هم بدون هیچ ابزار دفاعی و بدون هرگونه پشتوانه‌ی حقوقی یا بین‌المللی.
گیوتین سوم: فروپاشی اقتصادی
حال تصور کنید که هر یک از دو سناریوی بالا محقق شود: حمله‌ی اسرائیل یا بازگشت تحریم‌های شورای امنیت. پیامد آن، چیزی جز انفجار اقتصادی نخواهد بود.
تمامی شاخص‌های کلان اقتصادی دچار اختلال می‌شوند: نرخ تورم، نرخ ارز، معیشت عمومی، سرمایه اجتماعی، و در نهایت، افزایش شدید احتمال اعتراضات گسترده و انفجارهای خیابانی.
اما پرسش اصلی اینجاست: چرا حکومت نسبت به این تهدیدهای جدی، چنین بی‌تفاوت است؟
پاسخ روشن است.
جمهوری اسلامی اصولاً در برابر تغییر موضع مقاومت می‌کند؛ نه فقط به دلیل ایدئولوژی حاکم، بلکه به‌خاطر ساختار ناکارآمد، شلخته، و غیرپاسخ‌گوی قدرت در رأس نظام.
در همین روزها، برخی از چهره‌های پیشین حکومتی نظیر وزرا و نمایندگان پیشین، از «لزوم اصلاح حکمرانی» سخن گفته‌اند. اما آیا واقعاً این هشدارها به گوش نهادهای تصمیم‌گیر می‌رسد؟ هنوز نه.
حتی دیپلمات‌هایی نظیر عباس عراقچی نیز همچنان همان مواضع قدیمی را تکرار می‌کنند: تأکید بر "حق غنی‌سازی" بدون آن‌که درک کنند امروز زمانِ شعار دادن نیست؛ اکنون زمان انتخاب میان «حق» و «نیاز» است.
در این لحظه، جمهوری اسلامی در برابر یک تصمیم تاریخی قرار دارد:
یا باید از برنامه‌های خود عقب‌نشینی کند و شاید بتواند امتیازاتی نیز کسب نماید،
یا باید خود را برای فروپاشی آماده کند.
جمع‌بندی:
آمریکا امروز دست بالا را در معادلات دارد. اسرائیل آماده‌ی اقدام است. اروپا نیز در حال عقب‌نشینی است. و مردم ایران، امید چندانی به ساختار باقی‌مانده ندارند.
حکومت هنوز درنیافته است که فرصت دیپلماسی، نوعی امتیاز است و باید پیش از آن‌که دیر شود از آن بهره‌برداری کرد.
سه گیوتین بالای سر جمهوری اسلامی بالا رفته‌اند.
فقط یک پرسش باقی است:
کدام‌یک زودتر فرود خواهد آمد؟

#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
افتخاری که نصیب دیگران شد

چلسی یکشنبه شب در فینال جام جهانی باشگاه‌ها با سه گل پاری‌سن‌ژرمن را مغلوب کرد و قهرمان شد. داوری این دیدار برعهده علیرضا فغانی بود و در پایان از دونالد ترامپ مدال دریافت کرد.

هیچ دردی از این بزرگتر نیست که داور مهم‌ترین مسابقه فوتبال ( فینال باشگاه‌ها)، ایرانی باشه اما موقع معرفی کنار اسمش، پرچم استرالیا بزنند.

علیرضا فغانی داور پر افتخار ایرانی در بازی بین چلسی و پاری‌سن‌ژرمن به نمایندگی از استرالیا بازی را داوری کرد.
فقر مردم ایران با داشتن ۷ درصد منابع طبیعی دنیا

شهرام اجتهادی

ارزش منابع طبیعی ایران (شامل منابع معدنی، نفت، گاز، و سایر منابع) ۷درصد منابع کل دنیا،رتبه پنجم جهان و حدود 27.3 تریلیون دلار
‏ارزش منابع معدنی غیرنفتی ایران به تنهایی در حدود 700تا 1000 میلیارد دلار
‏مساحت ایران ۱٪ از کل و جمعیتش ۱/۱۱٪ جمعیت جهانه
‏فقر با اینها، درد و ناراحتی مردمه
یک و نیم میلیون هکتار از تالاب های کشور پتانسیل غبارخیزی دارند.

آرزو اشرفی زاده مدیر کل دفتر حفاظت و احیای تالاب‌های سازمان محیط زیست:

ایران حدود 4.5 میلیون هکتار عرصه تالابی را در خود جای داده که بنا بر آخرین مطالعات، بالغ بر یک و نیم میلیون هکتار آن ها مستعد ایجاد کانون های گردوغبار هستند.

وی با ذکر اینکه خشک شدن بستر تالاب ها علت اصلی شکل گیری این کانون هاست، اظهار کرد: 41 نوع تالاب در قالب 226 عرصه در سطح کشور شناسایی شده که بخش قابل توجهی از آن ها یا خشک شده اند یا در معرض خشکی هستند و برخی از آن ها به دلیل احداث سد، برداشت بیش از حد آب و مدیریت نامطلوب حوضه های بالادست با خطر جدی مواجه اند.
هیچ تاریخی برای دور بعدی مذاکرات تعیین نشده

سخنگوی وزارت خارجه ایران در نشست خبری خود گمانه‌زنی‌ها درباره تغییر واسطه در مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا را تکذیب کرد ولی گفت که هنوز هیچ تاریخی برای دیدار نمایندگان دو طرف تعیین نشده است.

اسماعیل بقایی، روز دوشنبه تاکید کرد که جمهوری اسلامی در مذاکره با آمریکا جدی بود ولی اسرائیل با مجوز آمریکا به ایران حمله کرد و «مادامی که نسبت به اثربخشی دیپلماسی و روند مذاکره اطمینان حاصل نکنیم وارد چنین روندی نخواهیم شد.»

او همچنین در پاسخ به سوالی درباره احتمال تغییر واسطه در دور بعدی مذاکرات گفت چنین گمانه‌زنی‌هایی قابل تایید نیست. پیش از این برخی رسانه‌های منطقه‌ای و داخلی در روزهای گذشته از احتمال عدم تمایل عمان برای ادامه میانجیگری بین دو طرف و یا تغییر واسطه مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا خبر داده‌ بودند.
این زندانیان بودند که امکان فرار داشتند، ماندند و جان من را نجات دادند

خانم دکتر سعیده مکارم، پزشک متخصص بیماری‌های عفونی، که در جریان اصابت موشک به زندان اوین دچار جراحت شدید شد، در متنی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

چه کسانی نجاتم دادند؟ زندانیان؛ همان‌هایی که روزی درمانشان کرده بودم. مرا به گوشه دیوار کشاندند، نیمه جان بودم. برایم آب آوردند، پتو آوردند، پایم را آتل بستند.

خون‌های صورتم را پاک کردند، شیون می‌کردند و مرا در برانکارد گذاشتند، ترسیده بودم، گفتم منو تنها نگذارید. صدایی گفت: تو آبجی ما هستی، معلومه که تنهات نمی‌ذاریم.
می‌توانستند بروند، ولی نرفتند، کمکم کردند، نجاتم دادند.‌

تشکر ویژه از زندانیانی که نجاتم دادند و نامشان را نمی‌دانم و تشکر از دکتر موحدی که تنهایم نگذاشت.
تناقض آماری کشته‌شدگان جنگ ۱۲ روزه به روایت قوه‌ قضاییه و بنیادشهید

تنها دو روز پس از آماری که سخنگوی قوه قضاییه از تعداد کشته‌شدگان در حملات اسرائیل ارائه کرد و رقمی زیر هزار نفر به خبرنگاران تحویل داد، رئیس بنیاد شهید تأکید کرد که تاکنون تنها ۱۰۶۲ نفر از قربانیان جنگ به خاک سپرده شده‌اند.

سخنگوی قوه قضاییه روز شنبه اعلام کرد که ۹۴۳ نفر در حملات اسرائیل کشته شده‌اند. حال سعید اوحدی، رئیس بنیاد شهید، در یک نشست خبری بار دیگر تأکید کرده که این اداره ۱۰۶۲ نفر را به خاک سپرده است.

این آمار پیشتر هم توسط همین مقام اعلام شده بود؛ اوحدی همچنین خبر داده بود که با توجه به بستری بودن عده‌ای در بیمارستان‌ها احتمال رسیدن آمار به ۱۱۰۰ نفر هم هست.

به گفته رئیس بنیاد شهید،‌ از ۱۰۶۲ نفری که تاکنون به خاک سپرده شده‌اند، ۲۸۱ نفر غیرنظامی و از این تعداد ۱۲۶ نفر زن بوده‌اند.