ضرورت حمایت از زنان در برابر آپارتاید جنسی جمهوری اسلامی
مجتبی نجفی
شصت و نه سال پیش در چنین روزی، « رزا پارکس» از دادن صندلی خود به مرد سفیدپوست آمریکایی خودداری کرد، بازداشت و جریمه شد اما حرکت او پایه گذار جنبش حقوق مدنی سیاهان آمریکا شد، جنبشی که در قالب مقاومت مدنی در برابر آپارتاید پیروز شد.
دو سال پیش « دنیا راد» بدون حجاب در مکانی عمومی صبحانه خورد و تصویرش را منتشر کرد نه برای اینکه درباره صبحانه خوردنش اطلاع رسانی کند برای اینکه قانون ظالمانه حجاب اجباری را به چالش بکشد و به نظام آپارتاید حاکم بر ایران اعلام کند قانونی که علیه مردم باشد قانون نیست، سند ظلم است.
جمهوری اسلامی در مقام حکومت دینی که بنایش را بر تبعیض نهاده با تصویب لایحه حجاب یک بار دیگر ثابت کرد نمونه ای اعلی از آپارتاید جنسی است. بندهای این لایحه آنقدر مضحک و تحقیر آمیز است که به خوبی تصویر ایده آل نظامی را به تصویر میکشد که ماهیتش طالبانی است اما در جامعه ای گرفتار شده که میل به تجدد را از بیش از صد سال پیش حتی پیش از جنبش مشروطیت با رویکرد نوسازی بنا نهاده و از اینرو اگر چه چهره جامعه ایرانی گوناگون است اما خواست نوشدن هم در اندیشه و هم در فضای شهر قوی ترین است.
از اینرو، خواست طالبانی جمهوری اسلامی با سد جنبش اجتماعی حول محور آزادی پوشش مواجه شده و لایحه اخیر، دست و پا زدن طالبان تهران برای تحمیل نظم یکسان سازی بر چهره شهر رنگارنگ است. این لایحه و اجرای احتمالی آن تلاشی است برای آزار زنان و البته که خود جمهوری اسلامی مقوم و حیات بخش جنبشهای اجتماعی است چرا که بنایش بر یکسان سازی و تحقیر است و تحقیر نظام مند، مولد جنبش های اجتماعی است.
لایحه حجاب و عفاف هم رنج مضاعف بر تن جامعه ای گرفتار در تورم و استبداد و انباشت بحرانهای ملی است و هم نشانی از حماقت نظام حاکم در فعال کردن گسل تبعیض جنسیتی و مسأله سبک زندگی است. از اینرو عرصه عمومی ایران باز هم شاهد نمایش هایی از مقاومت مدنی سراسری زنان در یک میدان فراخ رویت پذیری خواهد شد.
اما مسأله این است زنان نباید در این کارزار تنها بمانند. همبستگی ملی در مبارزه با آپارتاید جنسی خود تقویت کننده و تداوم بخش حیات یک جنبش مدنی و سراسری خواهد شد. در جنبش زن، زندگی و آزادی هم تاکید کردم این یک نبرد فراگیر، طولانی و طاقت فرساست و مسأله یک ماه و یک سال و دو سال نیست. طبیعتا نظامی که خشمگین از مقاومت زنانه در زندگی روزمره شده چنین لایحه مضحکی را امضا میکند و آرزوی این نظام این است خستگی در برابر فشار به تسلیم سوژه زن ایرانی در برابر حجاب اجباری منجر شود. این آرزو را طالبان حاکم بر ایران به گور خواهند برد.
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
#روز_نارنجی
#آپارتاید_جنسیتی
#اعتراضات_مدنی
مجتبی نجفی
شصت و نه سال پیش در چنین روزی، « رزا پارکس» از دادن صندلی خود به مرد سفیدپوست آمریکایی خودداری کرد، بازداشت و جریمه شد اما حرکت او پایه گذار جنبش حقوق مدنی سیاهان آمریکا شد، جنبشی که در قالب مقاومت مدنی در برابر آپارتاید پیروز شد.
دو سال پیش « دنیا راد» بدون حجاب در مکانی عمومی صبحانه خورد و تصویرش را منتشر کرد نه برای اینکه درباره صبحانه خوردنش اطلاع رسانی کند برای اینکه قانون ظالمانه حجاب اجباری را به چالش بکشد و به نظام آپارتاید حاکم بر ایران اعلام کند قانونی که علیه مردم باشد قانون نیست، سند ظلم است.
جمهوری اسلامی در مقام حکومت دینی که بنایش را بر تبعیض نهاده با تصویب لایحه حجاب یک بار دیگر ثابت کرد نمونه ای اعلی از آپارتاید جنسی است. بندهای این لایحه آنقدر مضحک و تحقیر آمیز است که به خوبی تصویر ایده آل نظامی را به تصویر میکشد که ماهیتش طالبانی است اما در جامعه ای گرفتار شده که میل به تجدد را از بیش از صد سال پیش حتی پیش از جنبش مشروطیت با رویکرد نوسازی بنا نهاده و از اینرو اگر چه چهره جامعه ایرانی گوناگون است اما خواست نوشدن هم در اندیشه و هم در فضای شهر قوی ترین است.
از اینرو، خواست طالبانی جمهوری اسلامی با سد جنبش اجتماعی حول محور آزادی پوشش مواجه شده و لایحه اخیر، دست و پا زدن طالبان تهران برای تحمیل نظم یکسان سازی بر چهره شهر رنگارنگ است. این لایحه و اجرای احتمالی آن تلاشی است برای آزار زنان و البته که خود جمهوری اسلامی مقوم و حیات بخش جنبشهای اجتماعی است چرا که بنایش بر یکسان سازی و تحقیر است و تحقیر نظام مند، مولد جنبش های اجتماعی است.
لایحه حجاب و عفاف هم رنج مضاعف بر تن جامعه ای گرفتار در تورم و استبداد و انباشت بحرانهای ملی است و هم نشانی از حماقت نظام حاکم در فعال کردن گسل تبعیض جنسیتی و مسأله سبک زندگی است. از اینرو عرصه عمومی ایران باز هم شاهد نمایش هایی از مقاومت مدنی سراسری زنان در یک میدان فراخ رویت پذیری خواهد شد.
اما مسأله این است زنان نباید در این کارزار تنها بمانند. همبستگی ملی در مبارزه با آپارتاید جنسی خود تقویت کننده و تداوم بخش حیات یک جنبش مدنی و سراسری خواهد شد. در جنبش زن، زندگی و آزادی هم تاکید کردم این یک نبرد فراگیر، طولانی و طاقت فرساست و مسأله یک ماه و یک سال و دو سال نیست. طبیعتا نظامی که خشمگین از مقاومت زنانه در زندگی روزمره شده چنین لایحه مضحکی را امضا میکند و آرزوی این نظام این است خستگی در برابر فشار به تسلیم سوژه زن ایرانی در برابر حجاب اجباری منجر شود. این آرزو را طالبان حاکم بر ایران به گور خواهند برد.
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
#روز_نارنجی
#آپارتاید_جنسیتی
#اعتراضات_مدنی
این قانون برای ایران ننگ است!
دکتر امین تویسرکانی ٫ قاضی دادگستری
قانون حجاب و عفاف را خواندم و در بهت فرو رفتم از این حجم نادانی و قانوننویسی دمدستی و لجاجت و هزار کلمهٔ دیگر که از بیان معذورم. از میان صدها انتقادی که به اساس و جزئیات این قانون وارد است، فقط میخواهم از یک نکته بگویم که بیشتر از همه غمگین، یا بهتر بگویم، خشمگینم کرد. در این قانون دوازده مرتبه «ممنوعیت خروج از کشور» بهعنوان مجازات تعیین شده است. «مجازات» ممنوعیت از خروج از کشور؟! درست میخوانم؟!
در قوانین ایران بیسابقه است که ممنوعیت خروج از کشور یک «کیفر» باشد. تاکنون در قوانین، ممنوعیت خروج از کشور یک اقدام مقدماتی برای دستیابی به متهم برای محاکمه یا جلوگیری از فرار متهم بوده که امری قابلپذیرش و در دنیا نیز رایج است، اما مگر میشود ممنوعیت خروج از کشور را یک مجازات بدانیم؟ متأسفانه آری؛ براساس این به اصطلاح قانون، شما مرتکب جرمی میشوید که مجازات آن ممنوعیت خروج از کشور است یا بهعبارتی شما مجرمید پس مستحق زندگی اجباری در ایران هستید!
آقا و خانم نماینده، آیا زندگی در ایران مجازات است؟ زندگی در ایران، سرزمین مادریمان، همردیف زندان و جزای نقدی و شلاق و تبعید و اعدام است؟ آیا شما اینقدر از ایران بیزارید که زندگی بین خلیج فارس تا دریای خزر را یک نوع کیفر میدانید؟
من از آن وطنپرستانی نیستم که بگویم ایران بهشت است و غیر آن جهنم، ولی من ایران را دوست دارم، دوستداشتنی از جنس خاطره، از جنس چُغازَنبیل و گنبد سلطانیه، با طعم گز و قطاب و نانبرنجی، با رنگ عکسهای سیاهوسفید خرمشهر و آبی فیروزهای میدان نقشجهان؛ ولی حالا شما اسم این دوستداشتن را گذاشتهاید مجازات؟ مرا و هموطنانم را به وطن خودمان تبعید میکنید؟
امیدوارم و از خدا میخواهم که بهعنوان قاضی هیچگاه مجبور به صدور حکم به استناد این قانون فاجعهآور نباشم، اما به فرض محال و خداییناکرده اگر چنین شد، منِ قاضی باید به متهم چنین بگویم: شما را به لحاظ ارتکاب فلان جرم به دو سال زندگی اجباری در ایران، بزرگترین میراث مشترکمان، مهد زبان قند و شکر پارسی، محکوم میکنم!
آقایان و خانمهای نماینده که مسئولیت تصویب چنین قانون تأسفآوری بر عهدهٔ شماست، شاید شما زندگی در ایران برایتان مجازات است، ولی من و خیل بزرگی از ایرانیها زندگی داخل این مرزها را دوست داریم و با اراده زیستن در این خاک را انتخاب کردهایم. به ما بسیار برمیخورد و برایمان خفتآور است که زندگی در ایران را که حق و آرزوی ماست، بهعنوان مجازات در نظر گرفتهاید. کاش بفهمید که این قانون برای ایران ننگ است...
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
#قانون_حجاب_و_عفاف
#آپارتاید_جنسیتی
دکتر امین تویسرکانی ٫ قاضی دادگستری
قانون حجاب و عفاف را خواندم و در بهت فرو رفتم از این حجم نادانی و قانوننویسی دمدستی و لجاجت و هزار کلمهٔ دیگر که از بیان معذورم. از میان صدها انتقادی که به اساس و جزئیات این قانون وارد است، فقط میخواهم از یک نکته بگویم که بیشتر از همه غمگین، یا بهتر بگویم، خشمگینم کرد. در این قانون دوازده مرتبه «ممنوعیت خروج از کشور» بهعنوان مجازات تعیین شده است. «مجازات» ممنوعیت از خروج از کشور؟! درست میخوانم؟!
در قوانین ایران بیسابقه است که ممنوعیت خروج از کشور یک «کیفر» باشد. تاکنون در قوانین، ممنوعیت خروج از کشور یک اقدام مقدماتی برای دستیابی به متهم برای محاکمه یا جلوگیری از فرار متهم بوده که امری قابلپذیرش و در دنیا نیز رایج است، اما مگر میشود ممنوعیت خروج از کشور را یک مجازات بدانیم؟ متأسفانه آری؛ براساس این به اصطلاح قانون، شما مرتکب جرمی میشوید که مجازات آن ممنوعیت خروج از کشور است یا بهعبارتی شما مجرمید پس مستحق زندگی اجباری در ایران هستید!
آقا و خانم نماینده، آیا زندگی در ایران مجازات است؟ زندگی در ایران، سرزمین مادریمان، همردیف زندان و جزای نقدی و شلاق و تبعید و اعدام است؟ آیا شما اینقدر از ایران بیزارید که زندگی بین خلیج فارس تا دریای خزر را یک نوع کیفر میدانید؟
من از آن وطنپرستانی نیستم که بگویم ایران بهشت است و غیر آن جهنم، ولی من ایران را دوست دارم، دوستداشتنی از جنس خاطره، از جنس چُغازَنبیل و گنبد سلطانیه، با طعم گز و قطاب و نانبرنجی، با رنگ عکسهای سیاهوسفید خرمشهر و آبی فیروزهای میدان نقشجهان؛ ولی حالا شما اسم این دوستداشتن را گذاشتهاید مجازات؟ مرا و هموطنانم را به وطن خودمان تبعید میکنید؟
امیدوارم و از خدا میخواهم که بهعنوان قاضی هیچگاه مجبور به صدور حکم به استناد این قانون فاجعهآور نباشم، اما به فرض محال و خداییناکرده اگر چنین شد، منِ قاضی باید به متهم چنین بگویم: شما را به لحاظ ارتکاب فلان جرم به دو سال زندگی اجباری در ایران، بزرگترین میراث مشترکمان، مهد زبان قند و شکر پارسی، محکوم میکنم!
آقایان و خانمهای نماینده که مسئولیت تصویب چنین قانون تأسفآوری بر عهدهٔ شماست، شاید شما زندگی در ایران برایتان مجازات است، ولی من و خیل بزرگی از ایرانیها زندگی داخل این مرزها را دوست داریم و با اراده زیستن در این خاک را انتخاب کردهایم. به ما بسیار برمیخورد و برایمان خفتآور است که زندگی در ایران را که حق و آرزوی ماست، بهعنوان مجازات در نظر گرفتهاید. کاش بفهمید که این قانون برای ایران ننگ است...
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
#قانون_حجاب_و_عفاف
#آپارتاید_جنسیتی
رحیم قمیشی
فاطمه و عاطفه
دختران من هستند
به اندازه کل زمین و آسمان دوستشان دارم
هر دو تحصیلکرده در بهترین دانشگاهها
و مجبور به تحمل زندگی حداقلی بخاطر تحریم
در ایران مصیبتزده
یکیشان بخاطر دل ما حاضر شد رای هم بدهد
یکیشان گفت مگر دیوانه شدهاید رای میدهید
یکی میگوید اگر شرایطش بود از ایران رفته بودم
یکی دلش در ایران است، شاید بخاطر دل ما!
یکیشان به درون اهمیت میدهد
یکیشان به بیرون
یکی سیاسی است
یکی در عمرش یک بار هم اخبار نگاه نکرده
اما هر دو اشتراکات فراوانی دارند؛
هر دو میگویند نسل شما نجابت و خداباوری را در چادر و مقنعه میدید
ما نمیبینیم!
هر دو زندگی خوب را تنها با یکرنگی میبینند
حاضرند بمیرند اما دورو و متظاهر نشوند
هر دو صداقت را مهمترین اصل زندگی میدانند
هر دو وقتی ماموران تذکر حجاب را میدیدند
تا دو سه روز حالشان بد بود
هر دو با دنیا در ارتباطند و بهترین تکنولوژیها را استفاده میکنند
هر دو خوشبختی را از دل خود میجویند
نه از دل نظامی فشل و ناتوان
و
هر دو میگویند: نیازی به کمک شما نیست
خودمان نمیگذاریم به ما زور گفته شود!
ولی من و همسرم پدر و مادریم...
به آنها قول دادهایم پشتیبانشان باشیم
نگذاریم کوچکترین اهانتی را متحمل شوند
کوچکترین جریمهای بخاطر پاکدامنی و یکرویی نپردازند
به آنها گفتهایم:
نگران ما نباشید
ما نسلی سوختهایم
شما همانطور که دوست دارید زندگی کنید
ما نمیگذاریم باز حسرت زندگی خارج را بخورید
بروید خارج...
اما با دل خوش!
نه برای فرار از ایران!
به آنها نگفتهام قرار است آخر ماه چه اتفاقی بیفتد!
شاید بخاطر نشر چنین عکسی
در این کشور
جریمه صد میلیون تومانی شوم
و آنها هم هر یک پنجاه میلیون جریمه
ولی قول دادهام
نگذاریم چنین اتفاقی بیفتد
و گر نه
به آنها حق خواهم داد بروند...
و ما را هم بهعنوان بازماندگان نسلی شکست خورده
همراه خود ببرند
بگذارند در موزهها...
و بر سر در جایی که ما را تاکسیدرمی شده میگذارند
بنویسید؛
این مردم
بخاطر نشر چنین عکسی
پذیرفتند
تحقیر شوند
جریمه شوند
ممنوعالخروج شوند
دادگاهی شوند
آنها ذلت را
تا این حد
پذیرفتند...
دختران عزیزم!
من این عکس را خیلی دوست دارم
و آن را برنمیدارم
شاید به پروفایلم منتقلش کنم
و شما دخترانم را به اندازه دنیا دوست دارم
و همه دختران ایران زمین
فرزندان من هستند...
نمیگذارم تحقیر شوند
همانطور که نگذاشتم
صدام سرزمینم را
اشغال کند!
#شورای_مدیریت_گذار #قانون_حجاب_و_عفاف #آپارتاید_جنسیتی #مسئولیت_شهروندی
فاطمه و عاطفه
دختران من هستند
به اندازه کل زمین و آسمان دوستشان دارم
هر دو تحصیلکرده در بهترین دانشگاهها
و مجبور به تحمل زندگی حداقلی بخاطر تحریم
در ایران مصیبتزده
یکیشان بخاطر دل ما حاضر شد رای هم بدهد
یکیشان گفت مگر دیوانه شدهاید رای میدهید
یکی میگوید اگر شرایطش بود از ایران رفته بودم
یکی دلش در ایران است، شاید بخاطر دل ما!
یکیشان به درون اهمیت میدهد
یکیشان به بیرون
یکی سیاسی است
یکی در عمرش یک بار هم اخبار نگاه نکرده
اما هر دو اشتراکات فراوانی دارند؛
هر دو میگویند نسل شما نجابت و خداباوری را در چادر و مقنعه میدید
ما نمیبینیم!
هر دو زندگی خوب را تنها با یکرنگی میبینند
حاضرند بمیرند اما دورو و متظاهر نشوند
هر دو صداقت را مهمترین اصل زندگی میدانند
هر دو وقتی ماموران تذکر حجاب را میدیدند
تا دو سه روز حالشان بد بود
هر دو با دنیا در ارتباطند و بهترین تکنولوژیها را استفاده میکنند
هر دو خوشبختی را از دل خود میجویند
نه از دل نظامی فشل و ناتوان
و
هر دو میگویند: نیازی به کمک شما نیست
خودمان نمیگذاریم به ما زور گفته شود!
ولی من و همسرم پدر و مادریم...
به آنها قول دادهایم پشتیبانشان باشیم
نگذاریم کوچکترین اهانتی را متحمل شوند
کوچکترین جریمهای بخاطر پاکدامنی و یکرویی نپردازند
به آنها گفتهایم:
نگران ما نباشید
ما نسلی سوختهایم
شما همانطور که دوست دارید زندگی کنید
ما نمیگذاریم باز حسرت زندگی خارج را بخورید
بروید خارج...
اما با دل خوش!
نه برای فرار از ایران!
به آنها نگفتهام قرار است آخر ماه چه اتفاقی بیفتد!
شاید بخاطر نشر چنین عکسی
در این کشور
جریمه صد میلیون تومانی شوم
و آنها هم هر یک پنجاه میلیون جریمه
ولی قول دادهام
نگذاریم چنین اتفاقی بیفتد
و گر نه
به آنها حق خواهم داد بروند...
و ما را هم بهعنوان بازماندگان نسلی شکست خورده
همراه خود ببرند
بگذارند در موزهها...
و بر سر در جایی که ما را تاکسیدرمی شده میگذارند
بنویسید؛
این مردم
بخاطر نشر چنین عکسی
پذیرفتند
تحقیر شوند
جریمه شوند
ممنوعالخروج شوند
دادگاهی شوند
آنها ذلت را
تا این حد
پذیرفتند...
دختران عزیزم!
من این عکس را خیلی دوست دارم
و آن را برنمیدارم
شاید به پروفایلم منتقلش کنم
و شما دخترانم را به اندازه دنیا دوست دارم
و همه دختران ایران زمین
فرزندان من هستند...
نمیگذارم تحقیر شوند
همانطور که نگذاشتم
صدام سرزمینم را
اشغال کند!
#شورای_مدیریت_گذار #قانون_حجاب_و_عفاف #آپارتاید_جنسیتی #مسئولیت_شهروندی
نامه اعتراضی۹۲۳ نفر از معلمان مخالف قانون عفاف و حجاب و اعلام حمایت از حق انتخاب پوشش زنان ایرانی
با درود به مردم ایران زمین بویژه زنان آزادی خواه
آزادی گوهر گرانبهایی است که در گذر زمان هر چه انسانها آگاهتر شده اند بیش از پیش برای برخورداری از آن مبارزه و تلاش کرده اند. اما باید اعتراف کنیم که شوربختانه ما ایرانیان باوجود همه تلاشهای صورت گرفته، چندان که شایسته ما بوده است از این گوهر گرانبها برخوردار نبوده ایم که مهمترین علت آن در این پنج دهه مطلق نگری ایدئولوژیک حاکم بر افکار حکمرانان ما بوده است.
اما خوشبختانه توسعه تکنولوژی ارتباطات و افزایش بیش از پیش آگاهی منجر به افزایش حق طلبی و پایداری در مقابل قوانین و حتی سنن متحجرانه و آزادی ستیزانه شده است. در این عرصه اقشار مختلف جامعه و بویژه زنان و جوانان و بطور اخص دختران جوان آگاه و شجاع ما در عمل نشان داده اند که به اصل بنیادین حق مالکیت بر بدن باوری عمیق پیداکرده اند و میدانند که سایر وجوه آزادی بر این اصل بنا شده است و در طول سالهای اخیر بویژه از سال خونین ۱۴۰۱ اثبات کردند حتی به قیمت جان اجازه نخواهند داد که هیچ کس و بنابر هر دلیل، این حق را از آنها سلب نماید و بجز عقل سلیم و درک اجتماعی و بالطبع قانون برآمده از آن هیچ معیار محدود کننده دیگری را نخواهند پذیرفت.
از اینرو ما به عنوان
معلم،پدر،مادر،همسر و شهروند بنا بر مسئولیت انسانی،اجتماعی و حرفه ای خود، برای پاسداشت آزادی و حمایت از خواست معقول و انسانی مورد تایید اکثریت قریب به اتفاق جامعه، مخالفت صریح خود را با این لایحه نامعقول که نه فقط تحدید کننده حق بنیادین یک انسان بلکه تهدید کننده امنیت روانی و جانی زنان و همه خانواده و بخصوص کودکان مدرسه ای که ما معلمان علاوه بر آموزش در کنار خانواده مسئول امنیت و سلامت جان و روان این عزیزان هستیم،اعلام می نماییم. و علاوه بر آن اعلام می نماییم که آماده هرگونه پشتیبانی و همراهی با دختران و زنان سرزمین مان و حمایت و دفاع از آنها هستیم.
#شورای_مدیریت_گذار
#قانون_حجاب_و_عفاف
#مسئولیت_شهروندی
#اعتراضات_مدنی
#آپارتاید_جنسیتی
با درود به مردم ایران زمین بویژه زنان آزادی خواه
آزادی گوهر گرانبهایی است که در گذر زمان هر چه انسانها آگاهتر شده اند بیش از پیش برای برخورداری از آن مبارزه و تلاش کرده اند. اما باید اعتراف کنیم که شوربختانه ما ایرانیان باوجود همه تلاشهای صورت گرفته، چندان که شایسته ما بوده است از این گوهر گرانبها برخوردار نبوده ایم که مهمترین علت آن در این پنج دهه مطلق نگری ایدئولوژیک حاکم بر افکار حکمرانان ما بوده است.
اما خوشبختانه توسعه تکنولوژی ارتباطات و افزایش بیش از پیش آگاهی منجر به افزایش حق طلبی و پایداری در مقابل قوانین و حتی سنن متحجرانه و آزادی ستیزانه شده است. در این عرصه اقشار مختلف جامعه و بویژه زنان و جوانان و بطور اخص دختران جوان آگاه و شجاع ما در عمل نشان داده اند که به اصل بنیادین حق مالکیت بر بدن باوری عمیق پیداکرده اند و میدانند که سایر وجوه آزادی بر این اصل بنا شده است و در طول سالهای اخیر بویژه از سال خونین ۱۴۰۱ اثبات کردند حتی به قیمت جان اجازه نخواهند داد که هیچ کس و بنابر هر دلیل، این حق را از آنها سلب نماید و بجز عقل سلیم و درک اجتماعی و بالطبع قانون برآمده از آن هیچ معیار محدود کننده دیگری را نخواهند پذیرفت.
از اینرو ما به عنوان
معلم،پدر،مادر،همسر و شهروند بنا بر مسئولیت انسانی،اجتماعی و حرفه ای خود، برای پاسداشت آزادی و حمایت از خواست معقول و انسانی مورد تایید اکثریت قریب به اتفاق جامعه، مخالفت صریح خود را با این لایحه نامعقول که نه فقط تحدید کننده حق بنیادین یک انسان بلکه تهدید کننده امنیت روانی و جانی زنان و همه خانواده و بخصوص کودکان مدرسه ای که ما معلمان علاوه بر آموزش در کنار خانواده مسئول امنیت و سلامت جان و روان این عزیزان هستیم،اعلام می نماییم. و علاوه بر آن اعلام می نماییم که آماده هرگونه پشتیبانی و همراهی با دختران و زنان سرزمین مان و حمایت و دفاع از آنها هستیم.
#شورای_مدیریت_گذار
#قانون_حجاب_و_عفاف
#مسئولیت_شهروندی
#اعتراضات_مدنی
#آپارتاید_جنسیتی
قانون حجاب و عفاف؛ فوریت یا اولویت
دکتر بابک خطی
ابلاغ قانون حجاب و عفاف برای اجرای نهایی، سخنان ضد و نقیض سران قوا از تایید قالیباف و اژهای گرفته تا رئیسجمهوری که در مقام نفر دوم حکومت هیچ چیز را به طور دقیق نمیداند، باعث به وجود موجی از واکنش در مردم، جامعه مدنی و اپوزیسیون شده است که به شایستگی در برابر این قانون و اجرای آن ایستاده با وحدتی مثال زدنی آن را پس میزنند.
اما نکتهی اساسی و محوری که در این میان وجود دارد و نباید فراموش شود، این است که که هدف اصلی جنبش "زن زندگی آزادی" فراتر از این مساله بوده، این جنبش مساله آزادی انتخاب پوشش و مالکیت انسان بر بدن خود را هدف اصلی خود قرار داده است و در این مورد به جز جوانب اساسی حقوق بشری، مسائل استراتژیک برای نیل به آزادی و دمکراسی هم وجود دارد.
چرا که جمهوری اسلامی طی دهههای گذشته، سوار بر تعبیر عجیبی از دین اسلام که ظاهر در هیچ کجای امت مسلمان نیز جز در میان سلفیها داعشیها خریداری ندارد، به تسلط و اختیار داری بر بدن زن و تنانگی او به وحشیانهترین شکل ممکن اقدام نموده و از آن یک میدان جنگ ساخته است تا از طریق تسلط بر آن، استیلای خود را بر کل جامعه عملی سازد، چنانکه در تمام چهار دهه اخیر چنین کرده و از مساله حجاب اجباری قدمی پاپس نکشیده است.
بنابراین مساله حکومت با زنان و تحمیل پوشش اجباری بر آنان، برخلاف آنچه گاه در فروکاست مساله گفته میشود هرگز یک تکه پارچه نبوده، مساله، اعمال استیلا و کنترل کل افراد جامعه از طریق سلب اختیار زنان بر بدن خود به عنوان یک نماد است.
البته مقابله با قانون عفاف و حجاب چنانکه گفته شد اقدامی لازم است و مساله این است که این موضوع چنانکه این روزها فضای رسانه را اشغال کرده، نباید به اولویت اول جامعه مدنی و اپوزیسیون و محور مبارزات مردمی تبدیل شود.
چرا که ممکن است حکومت با تخریب خودخواسته این قانون و عقب نشینی مصلحتی از آن که اتفاقا در دو بستر مشخص قابل پیشبینی است، بخواهد جامعه مدنی و اپوزیسیون را در برابر عمل انجام شده قرار داده، خلعسلاح کند.
مورد اول اینکه هسته قدرت میتواند امتیازی به رئیس جمهور بدهد تا او پس از اطمینان خاطر از موافقت خامنهای سرور و مرادش! این قانون را رد کند و برای خود امتیازی بخرد که قطعا قرار است، در جهت حفظ اصل نظام، سرکوب آزادی و فریب مردم در جای دیگر خرج شود.
بستر دوم مساله جانشینی و رهبری سالمند است که هر لحظه در معرض مرگ قرار دارد و حذف پر سر و صدای این قانون توسط جانشین احتمالی او میتواند برای رهبر جدید اعتبار قابل توجهی بخرد تا هسته قدرت جدید برای استیلای بعدی جامعه در آینده از آن حداکثر استفاده را بنماید.
اینکه قسمتهایی از جناح محافظهکار نیز آشکار و نهان با این قانون مخالفت میکند یا اینکه برخی از قضاتی که در سیستم فاسد قضایی جمهوری اسلامی رشد کردهاند که در آن قاضی عملا امربر مامور امنیتی و سخنگوی او است و تا همین دیروز و در جریان جنبش زن زندگی آزادی مثل نقل و نبات احکام اعدام، زندان و شلاق برای معترضان صادر میکرده، یکباره متحول شده در فضای رسانهای خدا خدا میکند که مبادا بخواهد با استناد به قانون عفاف و حجاب، حکمی صادر کند، بهجز ریاکاری مهوع، میتواند نوعی زمینهسازی برای تحلیلهای بالا هم باشد.
این داستان البته به جاهای رقتانگیزتری هم رسیده است.
آنجا که افرادی اغلب با پلتفورم اصلاح طلب حکومتی اصل قانون عفاف و حجاب، غیرانسانی، ظالمانه و عقب مانده بودن آن را فراموش کردهاند و ظاهرا کلیت آن را قبول دارند و به فرعیاتی از این دست پرداختهاند:
"وای بر شرف ما که اتباع بیگانه بخواهند مجری این لایحه باشند"
این یعنی اصل قانون حجاب و عفاف به نظر ما درست است و قبولش داریم، فقط با اینکه فرد متجاوز از ملیتی غیر ایرانی باشد مشکل داریم و اگر فرد تعرض کننده و متجاوز ایرانیالاصل باشد، مساله حل شده است!
یا اینکه به جای زیر سوال بردن اصل این قانون، به "عدم تناسب جرم! و جریمه در آن" پرداخته میشود که باز هم به این معنی است که آنها انتخاب پوشش اختیاری توسط زنان را جرم میدانند و با قانون حجاب هم موافقند و فقط با میزان جریمهاش مشکل دارند!
بنابر تمام این قرائن حواس جامعه مدنی ایران و اپوزیسیون در داخل و خارج کشور باید جمع به این موضوع مهم باشد که ضمن موضعگیری محکم در برابر قانون حجاب و عفاف بدان به چشم یک فوریت بنگرد و از تبدیل آن به محور مقابله با جمهوری اسلامی بپرهیزد و همچنان بر اصول حق حاکمیت انسان بر بدن و حق پوشش اختیاری برای زنان که پاشنه آشیل حکومت و شیشه عمر آن است، متمرکز باشد.
#شورای_مدیریت_گذار
#آپارتاید_جنسیتی
#قانون_حجاب_و_عفاف
#مسئولیت_شهروندی
#اعتراضات_مدنی
دکتر بابک خطی
ابلاغ قانون حجاب و عفاف برای اجرای نهایی، سخنان ضد و نقیض سران قوا از تایید قالیباف و اژهای گرفته تا رئیسجمهوری که در مقام نفر دوم حکومت هیچ چیز را به طور دقیق نمیداند، باعث به وجود موجی از واکنش در مردم، جامعه مدنی و اپوزیسیون شده است که به شایستگی در برابر این قانون و اجرای آن ایستاده با وحدتی مثال زدنی آن را پس میزنند.
اما نکتهی اساسی و محوری که در این میان وجود دارد و نباید فراموش شود، این است که که هدف اصلی جنبش "زن زندگی آزادی" فراتر از این مساله بوده، این جنبش مساله آزادی انتخاب پوشش و مالکیت انسان بر بدن خود را هدف اصلی خود قرار داده است و در این مورد به جز جوانب اساسی حقوق بشری، مسائل استراتژیک برای نیل به آزادی و دمکراسی هم وجود دارد.
چرا که جمهوری اسلامی طی دهههای گذشته، سوار بر تعبیر عجیبی از دین اسلام که ظاهر در هیچ کجای امت مسلمان نیز جز در میان سلفیها داعشیها خریداری ندارد، به تسلط و اختیار داری بر بدن زن و تنانگی او به وحشیانهترین شکل ممکن اقدام نموده و از آن یک میدان جنگ ساخته است تا از طریق تسلط بر آن، استیلای خود را بر کل جامعه عملی سازد، چنانکه در تمام چهار دهه اخیر چنین کرده و از مساله حجاب اجباری قدمی پاپس نکشیده است.
بنابراین مساله حکومت با زنان و تحمیل پوشش اجباری بر آنان، برخلاف آنچه گاه در فروکاست مساله گفته میشود هرگز یک تکه پارچه نبوده، مساله، اعمال استیلا و کنترل کل افراد جامعه از طریق سلب اختیار زنان بر بدن خود به عنوان یک نماد است.
البته مقابله با قانون عفاف و حجاب چنانکه گفته شد اقدامی لازم است و مساله این است که این موضوع چنانکه این روزها فضای رسانه را اشغال کرده، نباید به اولویت اول جامعه مدنی و اپوزیسیون و محور مبارزات مردمی تبدیل شود.
چرا که ممکن است حکومت با تخریب خودخواسته این قانون و عقب نشینی مصلحتی از آن که اتفاقا در دو بستر مشخص قابل پیشبینی است، بخواهد جامعه مدنی و اپوزیسیون را در برابر عمل انجام شده قرار داده، خلعسلاح کند.
مورد اول اینکه هسته قدرت میتواند امتیازی به رئیس جمهور بدهد تا او پس از اطمینان خاطر از موافقت خامنهای سرور و مرادش! این قانون را رد کند و برای خود امتیازی بخرد که قطعا قرار است، در جهت حفظ اصل نظام، سرکوب آزادی و فریب مردم در جای دیگر خرج شود.
بستر دوم مساله جانشینی و رهبری سالمند است که هر لحظه در معرض مرگ قرار دارد و حذف پر سر و صدای این قانون توسط جانشین احتمالی او میتواند برای رهبر جدید اعتبار قابل توجهی بخرد تا هسته قدرت جدید برای استیلای بعدی جامعه در آینده از آن حداکثر استفاده را بنماید.
اینکه قسمتهایی از جناح محافظهکار نیز آشکار و نهان با این قانون مخالفت میکند یا اینکه برخی از قضاتی که در سیستم فاسد قضایی جمهوری اسلامی رشد کردهاند که در آن قاضی عملا امربر مامور امنیتی و سخنگوی او است و تا همین دیروز و در جریان جنبش زن زندگی آزادی مثل نقل و نبات احکام اعدام، زندان و شلاق برای معترضان صادر میکرده، یکباره متحول شده در فضای رسانهای خدا خدا میکند که مبادا بخواهد با استناد به قانون عفاف و حجاب، حکمی صادر کند، بهجز ریاکاری مهوع، میتواند نوعی زمینهسازی برای تحلیلهای بالا هم باشد.
این داستان البته به جاهای رقتانگیزتری هم رسیده است.
آنجا که افرادی اغلب با پلتفورم اصلاح طلب حکومتی اصل قانون عفاف و حجاب، غیرانسانی، ظالمانه و عقب مانده بودن آن را فراموش کردهاند و ظاهرا کلیت آن را قبول دارند و به فرعیاتی از این دست پرداختهاند:
"وای بر شرف ما که اتباع بیگانه بخواهند مجری این لایحه باشند"
این یعنی اصل قانون حجاب و عفاف به نظر ما درست است و قبولش داریم، فقط با اینکه فرد متجاوز از ملیتی غیر ایرانی باشد مشکل داریم و اگر فرد تعرض کننده و متجاوز ایرانیالاصل باشد، مساله حل شده است!
یا اینکه به جای زیر سوال بردن اصل این قانون، به "عدم تناسب جرم! و جریمه در آن" پرداخته میشود که باز هم به این معنی است که آنها انتخاب پوشش اختیاری توسط زنان را جرم میدانند و با قانون حجاب هم موافقند و فقط با میزان جریمهاش مشکل دارند!
بنابر تمام این قرائن حواس جامعه مدنی ایران و اپوزیسیون در داخل و خارج کشور باید جمع به این موضوع مهم باشد که ضمن موضعگیری محکم در برابر قانون حجاب و عفاف بدان به چشم یک فوریت بنگرد و از تبدیل آن به محور مقابله با جمهوری اسلامی بپرهیزد و همچنان بر اصول حق حاکمیت انسان بر بدن و حق پوشش اختیاری برای زنان که پاشنه آشیل حکومت و شیشه عمر آن است، متمرکز باشد.
#شورای_مدیریت_گذار
#آپارتاید_جنسیتی
#قانون_حجاب_و_عفاف
#مسئولیت_شهروندی
#اعتراضات_مدنی