میرحسین موسوی، خواهان رفراندوم برای برگزاری مجلس موسسان شد
میرحسین موسوی، از رهبران جنبش سبز در تاریخ ۲۰ تیر یعنی بیش از دو هفته پس از آتشبس ۱۲ روزه ایران و اسرائیل بیانیهای در این رابطه منتشر کرد. او در این بیانیه که از حصر خانگی نوشته شده است خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی یادآور شد: «اینک پس از سپری شدن آن روزها، هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند.»
میرحسن موسوی گوشزد کرد که مردم پس از آنچه گذشت "انتظاراتی از حکومت دارند". این انتظارت "در کوتاهمدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیانسیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی کمترین توقعات است."
میرحسین موسوی، از رهبران جنبش سبز در تاریخ ۲۰ تیر یعنی بیش از دو هفته پس از آتشبس ۱۲ روزه ایران و اسرائیل بیانیهای در این رابطه منتشر کرد. او در این بیانیه که از حصر خانگی نوشته شده است خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی یادآور شد: «اینک پس از سپری شدن آن روزها، هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند.»
میرحسن موسوی گوشزد کرد که مردم پس از آنچه گذشت "انتظاراتی از حکومت دارند". این انتظارت "در کوتاهمدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیانسیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی کمترین توقعات است."
ایران؛ کشوری که قفل شده است
مملکت قفل شده. هیچ کاری پیش نمیرود.
پول نیست، اقتصاد نمیچرخد، تورم و گرانی مردم را به زانو درآورده. اگر همین روند ادامه یابد، دیر یا زود باید در کف خیابان منتظر پاسخ مردم بود.
از آغاز جنگ با اسرائیل، بخش قابل توجهی از منابع کشور صرف جنگهای نیابتی و مخفیانه شده؛ حتی تهماندههای پول نفت هم دیگر وارد اقتصاد کشور نمیشود. کفگیر بدجور به ته دیگ خورده.
ما دومین دارنده ذخایر گاز جهان هستیم،
اما زمستانها گاز نداریم، تابستانها برق نیست، بنزین جیرهبندی شده، و حتی هوای سالم هم برای نفس کشیدن نیست.
واژهی «نداریم» این روزها ورد زبان مردم شده.
اما کسی نمیپرسد چرا نداریم؟
چه شد که کشوری با اینهمه ثروت خدادادی،
به چنین فقر گسترده، بیبرنامگی و ناامیدی مزمن دچار شد؟
مقصران وضعیت فعلی نهتنها پاسخگو نیستند، بلکه با وارونهسازی واقعیت، تلاش میکنند مردم را گمراه کنند.
اما مردم میدانند…
میدانند که این مسیر اشتباه است.
این همه سال، بارها هشدار داده شد، اما هیچکس گوش نکرد.
امروز، دیگر نه راه پیش مانده و نه راه پس.
فقط مانده نَفَسی بیهدف، روزهایی بیامید و آیندهای بیچشمانداز.
کشوری که باید از رفاه، ثبات و عزت سرشار باشد،
تبدیل شده به صحنهی بقا،
و سوالی بیپاسخ همچنان باقیست:
تا کی باید اینگونه زندگی کنیم؟ و چرا هیچکس پاسخ نمیدهد؟
مملکت قفل شده. هیچ کاری پیش نمیرود.
پول نیست، اقتصاد نمیچرخد، تورم و گرانی مردم را به زانو درآورده. اگر همین روند ادامه یابد، دیر یا زود باید در کف خیابان منتظر پاسخ مردم بود.
از آغاز جنگ با اسرائیل، بخش قابل توجهی از منابع کشور صرف جنگهای نیابتی و مخفیانه شده؛ حتی تهماندههای پول نفت هم دیگر وارد اقتصاد کشور نمیشود. کفگیر بدجور به ته دیگ خورده.
ما دومین دارنده ذخایر گاز جهان هستیم،
اما زمستانها گاز نداریم، تابستانها برق نیست، بنزین جیرهبندی شده، و حتی هوای سالم هم برای نفس کشیدن نیست.
واژهی «نداریم» این روزها ورد زبان مردم شده.
اما کسی نمیپرسد چرا نداریم؟
چه شد که کشوری با اینهمه ثروت خدادادی،
به چنین فقر گسترده، بیبرنامگی و ناامیدی مزمن دچار شد؟
مقصران وضعیت فعلی نهتنها پاسخگو نیستند، بلکه با وارونهسازی واقعیت، تلاش میکنند مردم را گمراه کنند.
اما مردم میدانند…
میدانند که این مسیر اشتباه است.
این همه سال، بارها هشدار داده شد، اما هیچکس گوش نکرد.
امروز، دیگر نه راه پیش مانده و نه راه پس.
فقط مانده نَفَسی بیهدف، روزهایی بیامید و آیندهای بیچشمانداز.
کشوری که باید از رفاه، ثبات و عزت سرشار باشد،
تبدیل شده به صحنهی بقا،
و سوالی بیپاسخ همچنان باقیست:
تا کی باید اینگونه زندگی کنیم؟ و چرا هیچکس پاسخ نمیدهد؟
بابک زنجانی کی از زندان آزاد شده که با رییس بانک مرکزی ملاقات کرده
اول: اینکه انگل بیت خامنه ای علنا اعتراف به هک کل سیستمهای بانکی کرده یعنی هیچ اعتباری به اقتصاد آخوند نیست.
دوم: این مگه چه زمانی آزاد شده که ۴۰۲ با رییس بانک مرکزی ملاقات کرده؟ اینکه زیر حکم اعدام بود! اینا یعنی شماها خیلی دزد و قالتاق و دروغگو هستید.
اول: اینکه انگل بیت خامنه ای علنا اعتراف به هک کل سیستمهای بانکی کرده یعنی هیچ اعتباری به اقتصاد آخوند نیست.
دوم: این مگه چه زمانی آزاد شده که ۴۰۲ با رییس بانک مرکزی ملاقات کرده؟ اینکه زیر حکم اعدام بود! اینا یعنی شماها خیلی دزد و قالتاق و دروغگو هستید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهمترین عامل حمله اسرايیل به ایران، نبودن مردم با نظام است
شما نمی توانید به مداحی که یک عمر به مردم توهین کرده حالا بیایی بش بگی برو ای ایران را بخوان
شوروی به جنگ تلویزیون و یخچال باخت یعنی رسانه فقط دروغ می گفت اما مردم در یخچال منزل شان هیچی پیدا نمی شد
وقتی شما همه را سرکوب می کنید و فقط به یک جناح میدان و قدرت می دهید دیگر نمی توانید از وحدت بگویید. مردم می گویند خفه شو
ایکاش رهبر یک دهم این جوان بصیرت و عقل حکومتی داشت
شما نمی توانید به مداحی که یک عمر به مردم توهین کرده حالا بیایی بش بگی برو ای ایران را بخوان
شوروی به جنگ تلویزیون و یخچال باخت یعنی رسانه فقط دروغ می گفت اما مردم در یخچال منزل شان هیچی پیدا نمی شد
وقتی شما همه را سرکوب می کنید و فقط به یک جناح میدان و قدرت می دهید دیگر نمی توانید از وحدت بگویید. مردم می گویند خفه شو
ایکاش رهبر یک دهم این جوان بصیرت و عقل حکومتی داشت
ابراز نگرانی کمیته نروژی نوبل از «تهدیدهای جدی علیه نرگس محمدی»
کمیته نروژی نوبل اعلام کرد از گزارشها در مورد «تهدیدهای جدی علیه نرگس محمدی» برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۲۳ «بهشدت» نگران است.
براساس بیانیه این کمیته که در روز جمعه ۱۱ ژوئیه (۲۰ تیر) منتشر شد، نرگس محمدی در یک تماس تلفنی با یورگن واتنه فریدنس، رئیس کمیته نروژی نوبل گفت که از طریق وکلای خود و مجاری غیرمستقیم هشدارهایی دریافت کرده است.
براساس بیانیه این کمیته نرگس محمدی افزود: «عوامل رژیم به طور مستقیم و غیرمستقیم مرا تهدید به حذف فیزیکی کردهاند.
کمیته نروژی نوبل اعلام کرد از گزارشها در مورد «تهدیدهای جدی علیه نرگس محمدی» برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۲۳ «بهشدت» نگران است.
براساس بیانیه این کمیته که در روز جمعه ۱۱ ژوئیه (۲۰ تیر) منتشر شد، نرگس محمدی در یک تماس تلفنی با یورگن واتنه فریدنس، رئیس کمیته نروژی نوبل گفت که از طریق وکلای خود و مجاری غیرمستقیم هشدارهایی دریافت کرده است.
براساس بیانیه این کمیته نرگس محمدی افزود: «عوامل رژیم به طور مستقیم و غیرمستقیم مرا تهدید به حذف فیزیکی کردهاند.
وقتی کودن ها بر کرسی مجلس نشسته اند
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و پردیس در مجلس، جناب مالک شریعتی:
پیش شرط مذاکره بگذاریم
۱- خلع سلاح اسرائیل
۲- عذرخواهی امریکا از ایران
۳- لغو تمام تحریم ها.
پ.ن:احتمالا از این کلیپهای انگیزشی اینستاگرام را زیاد دیده که میگن: «آرزوهاتو رو کاغذ بنویس، به کائنات بسپارش، بعد با اعتمادبه نفس منتظر باش دنیا برات زانو بزنه!»
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و پردیس در مجلس، جناب مالک شریعتی:
پیش شرط مذاکره بگذاریم
۱- خلع سلاح اسرائیل
۲- عذرخواهی امریکا از ایران
۳- لغو تمام تحریم ها.
پ.ن:احتمالا از این کلیپهای انگیزشی اینستاگرام را زیاد دیده که میگن: «آرزوهاتو رو کاغذ بنویس، به کائنات بسپارش، بعد با اعتمادبه نفس منتظر باش دنیا برات زانو بزنه!»
بدون ادامه غنیسازی توافق با آمریکا میسر نیست
عباس عراقچی وزیر خارجه ایران بار دیگر تاکید کرد که غنیسازی اورانیوم در داخل کشورشرط توافق هستهای با آمریکا است اما در همین حال گفت که هیچ راهی جز بازگشت به دیپلماسی وجود ندارد.
عراقچى روز شنبه در نشستی با سفرا و نمایندگان خارجی در تهران گفت: «ما تاکید میکنیم در هر راه حل مذاکراتی و مذاکره شده، حقوق مردم ایران در موضوع هستهای از جمله حق غنیسازی باید مورد احترام قرار بگیرد. ما هیچ توافقی که در آن غنیسازی وجود نداشته باشد، نخواهیم داشت.»
همزمان سایت «آکسیوس» به نقل از منابع خود گزارش داده که ولادیمیر پوتین رهبر روسیه از ایران درخواست کرده تا برای دستیابی به توافقی با آمریکا از غنیسازی اورانیوم در داخل کشور چشمپوشی کند، با این حال خبرگزاری تسنیم دریافت چنین درخواستی از سوی مسکو را تکذیب کرده است.
عباس عراقچی همچنین با انتقاد از شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت با وجود محكوم كردن حملات از سوى حدود ۱۲۰ کشور، اما شورای حکام و شورای امنیت حمله اسرائیل و آمریکا به ایران را محکوم نکردند.
عباس عراقچی وزیر خارجه ایران بار دیگر تاکید کرد که غنیسازی اورانیوم در داخل کشورشرط توافق هستهای با آمریکا است اما در همین حال گفت که هیچ راهی جز بازگشت به دیپلماسی وجود ندارد.
عراقچى روز شنبه در نشستی با سفرا و نمایندگان خارجی در تهران گفت: «ما تاکید میکنیم در هر راه حل مذاکراتی و مذاکره شده، حقوق مردم ایران در موضوع هستهای از جمله حق غنیسازی باید مورد احترام قرار بگیرد. ما هیچ توافقی که در آن غنیسازی وجود نداشته باشد، نخواهیم داشت.»
همزمان سایت «آکسیوس» به نقل از منابع خود گزارش داده که ولادیمیر پوتین رهبر روسیه از ایران درخواست کرده تا برای دستیابی به توافقی با آمریکا از غنیسازی اورانیوم در داخل کشور چشمپوشی کند، با این حال خبرگزاری تسنیم دریافت چنین درخواستی از سوی مسکو را تکذیب کرده است.
عباس عراقچی همچنین با انتقاد از شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت با وجود محكوم كردن حملات از سوى حدود ۱۲۰ کشور، اما شورای حکام و شورای امنیت حمله اسرائیل و آمریکا به ایران را محکوم نکردند.
افزایش مجدد ۱۵ درصدی قیمت تمام شده لبنیات
شیر و ماست و خامه و کره، از اولِ سال تا کنون سه مرتبه گران شدهاند اما سخنگویِ انجمنِ لبنیات با اعلامِ افزایشِ ۱۵درصدیِ هزینه تولید، صحبت از یک افزایشِ قیمتِ دیگه کرده!
هنوز چهارمین ماهِ سال هم تمام نشده...
بیانصافها مردمِ عادی از کجا بیاورند؟ یک بار حقوق و دستمزد را بالا میبرید، ده بار قیمتها را...
شیر و ماست و خامه و کره، از اولِ سال تا کنون سه مرتبه گران شدهاند اما سخنگویِ انجمنِ لبنیات با اعلامِ افزایشِ ۱۵درصدیِ هزینه تولید، صحبت از یک افزایشِ قیمتِ دیگه کرده!
هنوز چهارمین ماهِ سال هم تمام نشده...
بیانصافها مردمِ عادی از کجا بیاورند؟ یک بار حقوق و دستمزد را بالا میبرید، ده بار قیمتها را...
پروازهای شبانه به دلیل مسائل امنیتی انجام نخواهد شد
بهروز محبی، نماینده سبزوار در مجلس در خصوص توقف پروازهای شبانه در ایران گفت: «پروازهای شبانه به دلیل مسائل امنیتی، حضور احتمالی ریزپرندهها و خطرات دیگر، فعلا انجام نمیشود.»
او افزود: «هیچ زمان مشخصی برای پایان این وضعیت نمیتوان ارائه داد. شرایط باید مدام رصد شود و تا زمانی که اطمینان امنیتی کامل حاصل نشود، پروازهای شبانه ممکن نخواهد بود.»
این نماینده مجلس اضافه کرد: «با توجه به اینکه همچنان در وضعیت جنگی با اسرائیل قرار داریم و آتشبس بهصورت رسمی و مکتوب تضمین نشده، امکان نقض آن وجود دارد، در حال حاضر مشکل فنی نداریم و مشکل فعلی، صرفا جنبه امنیتی دارد.»
بهروز محبی، نماینده سبزوار در مجلس در خصوص توقف پروازهای شبانه در ایران گفت: «پروازهای شبانه به دلیل مسائل امنیتی، حضور احتمالی ریزپرندهها و خطرات دیگر، فعلا انجام نمیشود.»
او افزود: «هیچ زمان مشخصی برای پایان این وضعیت نمیتوان ارائه داد. شرایط باید مدام رصد شود و تا زمانی که اطمینان امنیتی کامل حاصل نشود، پروازهای شبانه ممکن نخواهد بود.»
این نماینده مجلس اضافه کرد: «با توجه به اینکه همچنان در وضعیت جنگی با اسرائیل قرار داریم و آتشبس بهصورت رسمی و مکتوب تضمین نشده، امکان نقض آن وجود دارد، در حال حاضر مشکل فنی نداریم و مشکل فعلی، صرفا جنبه امنیتی دارد.»
عدم قرائت کنتور آب مشترکان به علت ترس از نفوذ اسرائیل بوده
روابط عمومی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور با صدور اطلاعیهای اعلام کرد قرائت کنتور آب مشترکین آب و فاضلاب در سراسر کشور از روز شنبه ۷ تیرماه از سر گرفته میشود.
در این اطلاعیه آمده است: با توجه به تجاوز دشمن صهیونی و شرایط ویژه کشور در روزهای گذشته، کار قرائت کنتور آب مشترکان به منظور جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده مزدوران رژیم صهیونی به مدت ۱۰ روز متوقف شده بود.
این اطلاعیه از شهروندان درخواست کرده است ضمن همکاری با مأموران قرائت کنتور شرکتهای آب و فاضلاب، در صورت مشاهده موارد مشکوک، مراتب را به اطلاع مراجع انتظامی برسانند.
روابط عمومی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور با صدور اطلاعیهای اعلام کرد قرائت کنتور آب مشترکین آب و فاضلاب در سراسر کشور از روز شنبه ۷ تیرماه از سر گرفته میشود.
در این اطلاعیه آمده است: با توجه به تجاوز دشمن صهیونی و شرایط ویژه کشور در روزهای گذشته، کار قرائت کنتور آب مشترکان به منظور جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده مزدوران رژیم صهیونی به مدت ۱۰ روز متوقف شده بود.
این اطلاعیه از شهروندان درخواست کرده است ضمن همکاری با مأموران قرائت کنتور شرکتهای آب و فاضلاب، در صورت مشاهده موارد مشکوک، مراتب را به اطلاع مراجع انتظامی برسانند.
آشفتگی بازار روغن؛ شرکتها فرمان میرانند، دولت تماشا میکند
در حالیکه مردم در گرمای تابستان برای تهیه یک قوطی روغن ساعتها در صف میمانند یا با فروشهای تحقیرآمیز و اجباری مواجه میشوند، سکوت سنگین دولت و مسئولان بازار، پرسشهای جدی در افکار عمومی ایجاد کرده است:
چهکسی واقعاً مسئول کنترل بازار است؟ و چرا هیچکس پاسخگو نیست؟
گزارشها از سراسر کشور حکایت از کمبود شدید روغن خوراکی در فروشگاهها و رواج گسترده فروش اجباری دارد.
اما ریشه ماجرا کجاست ؟
شرکتهای پخش و تولید، عملاً تبدیل به فرمانروایان بازار شدهاند. هر کاری بخواهند میکنند، قیمتها را دلبخواه بالا میبرند، عرضه را محدود میکنند، و با رانت و لابی، خود را از هرگونه پاسخگویی معاف کردهاند.
و دولت؟
چشم بسته، گوش بسته، دهان بسته!
نهادهای نظارتی یا وجود خارجی ندارند، یا چنان منفعلاند که گویی خودشان هم با این بینظمی کنار آمدهاند ویا شریک هستند ! مردم در خط مقدم گرانی و کمبود له میشوند و هیچ مسئولی پاسخ نمی دهد.
در حالیکه مردم در گرمای تابستان برای تهیه یک قوطی روغن ساعتها در صف میمانند یا با فروشهای تحقیرآمیز و اجباری مواجه میشوند، سکوت سنگین دولت و مسئولان بازار، پرسشهای جدی در افکار عمومی ایجاد کرده است:
چهکسی واقعاً مسئول کنترل بازار است؟ و چرا هیچکس پاسخگو نیست؟
گزارشها از سراسر کشور حکایت از کمبود شدید روغن خوراکی در فروشگاهها و رواج گسترده فروش اجباری دارد.
اما ریشه ماجرا کجاست ؟
شرکتهای پخش و تولید، عملاً تبدیل به فرمانروایان بازار شدهاند. هر کاری بخواهند میکنند، قیمتها را دلبخواه بالا میبرند، عرضه را محدود میکنند، و با رانت و لابی، خود را از هرگونه پاسخگویی معاف کردهاند.
و دولت؟
چشم بسته، گوش بسته، دهان بسته!
نهادهای نظارتی یا وجود خارجی ندارند، یا چنان منفعلاند که گویی خودشان هم با این بینظمی کنار آمدهاند ویا شریک هستند ! مردم در خط مقدم گرانی و کمبود له میشوند و هیچ مسئولی پاسخ نمی دهد.
صنایع و تولید ابزاری برای استفاده از تفاوت نرخ ارزها
سیامک قاسمی
بخش زیادی از صنایع و تولید در ایران تنها ابزاری برای استفاده از تفاوت نرخ دلار در ایران هستند.
مواد اولیه را به نرخ دولتی وارد کردن و محصول نهایی را با نرخ دلار آزاد فروختن. این وسط تولید فقط ماشین استفاده از رانت ارزی است. اگر روزی قیمت دلار در ایران تک نرخی شود، بخش زیادی از تولید و صنعت در ایران را باید گِل گرفت.
سیامک قاسمی
بخش زیادی از صنایع و تولید در ایران تنها ابزاری برای استفاده از تفاوت نرخ دلار در ایران هستند.
مواد اولیه را به نرخ دولتی وارد کردن و محصول نهایی را با نرخ دلار آزاد فروختن. این وسط تولید فقط ماشین استفاده از رانت ارزی است. اگر روزی قیمت دلار در ایران تک نرخی شود، بخش زیادی از تولید و صنعت در ایران را باید گِل گرفت.
طرح سازماندهی کودکان خیابانی، استفاده و استثمار آنها در پستو
مدتیاست که کودکان خیابانی از سطح شهر تهران ناپدید شدهاند. و حال این سوال پیش آمده است که سرنوشت آنها چه شده است. آیا این کودکان ساماندهی مناسبی یافتهاند یا بیصدا شدهاند؟.
علیرضا زاکانی، شهردار فاسد تهران، بارها با افتخار از موفقیت خود در «جمعآوری کودکان خیابانی» سخن گفته و رسانههای حکومتی نیز از این اقدام بهعنوان گامی در راستای «زیباسازی شهر» تمجید کردهاند. اما پشت این ظاهر فریبنده، واقعیتی تلخ پنهان شده است که نهتنها هیچ بهبودی در وضعیت کودکان کار به همراه ندارد، بلکه از کار آنها در پشت صحنه برای استثمار و بیگاری بیشتر استفاده کرده و سوءاستفادههای جنسی بیشتری از آنها میشود.
به گفته فعالان حقوق کودک که یک هفته پیش در میزگردی از سوی روزنامه شرق شرکت کردند نیز، این «ساماندهی» در واقع نوعی حذف کودکان از دید عمومی است؛ کودکان کار از خیابانها ناپدید شدهاند، اما به فضاهای پنهان و کنترلنشده مانند کارگاههای زیرزمینی، مراکز بازیافت، منازل و حتی مزارع کشاورزی رانده شدهاند. در این مکانها، آنها بدون هیچ نظارتی مورد بهرهکشی شدید قرار میگیرند. از کار بدون مزد گرفته تا تعرض و سوءاستفاده جنسی، که به دلیل پنهان بودن محیط، امکان شناسایی و حمایت از آنها وجود ندارد.
واقعیتهای اجتماعی بهوضوح نشان میدهند فقر ساختاری، بیکاری والدین، اعتیاد، و حذف آموزش رایگان، خانوادهها را ناگزیر به فرستادن فرزندانشان به خیابان کرده است. وقتی هیچ بیمه بیکاری یا کمکهزینه معیشتی وجود ندارد، و مدارس دولتی نیز برای تحصیل پول طلب میکنند، چه جایگزینی برای کار کودک باقی میماند؟
همانطور که محمدرضا دهنوی، پژوهشگر حوزه کودک تأکید میکند، تا زمانی که سیاستگذاریها ساختاری نباشند، حذف کودکان از خیابان بهمعنای حل مشکل نیست، بلکه تنها صورتمسئله پاک میشود. طرحهای موسوم به «جمعآوری» در عمل باعث تحقیر، بیاعتمادی و قطع ارتباط این کودکان با شبکههای حمایتی شدهاند و آنان را از هرگونه خدمات اجتماعی و حقوقی محروم میسازند.
پریسا پویان، یکی دیگر از فعالان حوزه کودک، هشدار میدهد که این کودکان در خیابان «تهدید امنیتی» نیستند، بلکه خود قربانیان اصلی یک نظام بیرحماند. حذف آنها از انظار عمومی نهتنها مسئلهای را حل نمیکند، بلکه آمارهای سوءاستفادههای جنسی و کار اجباری را افزایش خواهد داد.
در شرایطی که هیچ نهاد مرکزی و فرابخشی مسئولیت هماهنگی سیاستها را برعهده ندارد، نهادهای مختلف مانند شهرداری، بهزیستی، وزارت کار، آموزش و پرورش و نیروی انتظامی، فقط بار مسئولیت را به گردن یکدیگر میاندازند و در نهایت، این کودکان هستند که قربانی میشوند.
بنابراین، ادعای زاکانی مبنی بر ساماندهی کودکان کار، نهتنها بیاساس، بلکه خطرناک است؛ چرا که این اقدامات نه راهحل، بلکه صورت ظاهری یک پاکسازی اجتماعیاند—پاکسازیای که به قیمت آسیبهای عمیق روانی، جسمی و جنسی برای کودکانی تمام میشود که تنها جرمشان، فقر خانوادههایشان است.
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
مدتیاست که کودکان خیابانی از سطح شهر تهران ناپدید شدهاند. و حال این سوال پیش آمده است که سرنوشت آنها چه شده است. آیا این کودکان ساماندهی مناسبی یافتهاند یا بیصدا شدهاند؟.
علیرضا زاکانی، شهردار فاسد تهران، بارها با افتخار از موفقیت خود در «جمعآوری کودکان خیابانی» سخن گفته و رسانههای حکومتی نیز از این اقدام بهعنوان گامی در راستای «زیباسازی شهر» تمجید کردهاند. اما پشت این ظاهر فریبنده، واقعیتی تلخ پنهان شده است که نهتنها هیچ بهبودی در وضعیت کودکان کار به همراه ندارد، بلکه از کار آنها در پشت صحنه برای استثمار و بیگاری بیشتر استفاده کرده و سوءاستفادههای جنسی بیشتری از آنها میشود.
به گفته فعالان حقوق کودک که یک هفته پیش در میزگردی از سوی روزنامه شرق شرکت کردند نیز، این «ساماندهی» در واقع نوعی حذف کودکان از دید عمومی است؛ کودکان کار از خیابانها ناپدید شدهاند، اما به فضاهای پنهان و کنترلنشده مانند کارگاههای زیرزمینی، مراکز بازیافت، منازل و حتی مزارع کشاورزی رانده شدهاند. در این مکانها، آنها بدون هیچ نظارتی مورد بهرهکشی شدید قرار میگیرند. از کار بدون مزد گرفته تا تعرض و سوءاستفاده جنسی، که به دلیل پنهان بودن محیط، امکان شناسایی و حمایت از آنها وجود ندارد.
واقعیتهای اجتماعی بهوضوح نشان میدهند فقر ساختاری، بیکاری والدین، اعتیاد، و حذف آموزش رایگان، خانوادهها را ناگزیر به فرستادن فرزندانشان به خیابان کرده است. وقتی هیچ بیمه بیکاری یا کمکهزینه معیشتی وجود ندارد، و مدارس دولتی نیز برای تحصیل پول طلب میکنند، چه جایگزینی برای کار کودک باقی میماند؟
همانطور که محمدرضا دهنوی، پژوهشگر حوزه کودک تأکید میکند، تا زمانی که سیاستگذاریها ساختاری نباشند، حذف کودکان از خیابان بهمعنای حل مشکل نیست، بلکه تنها صورتمسئله پاک میشود. طرحهای موسوم به «جمعآوری» در عمل باعث تحقیر، بیاعتمادی و قطع ارتباط این کودکان با شبکههای حمایتی شدهاند و آنان را از هرگونه خدمات اجتماعی و حقوقی محروم میسازند.
پریسا پویان، یکی دیگر از فعالان حوزه کودک، هشدار میدهد که این کودکان در خیابان «تهدید امنیتی» نیستند، بلکه خود قربانیان اصلی یک نظام بیرحماند. حذف آنها از انظار عمومی نهتنها مسئلهای را حل نمیکند، بلکه آمارهای سوءاستفادههای جنسی و کار اجباری را افزایش خواهد داد.
در شرایطی که هیچ نهاد مرکزی و فرابخشی مسئولیت هماهنگی سیاستها را برعهده ندارد، نهادهای مختلف مانند شهرداری، بهزیستی، وزارت کار، آموزش و پرورش و نیروی انتظامی، فقط بار مسئولیت را به گردن یکدیگر میاندازند و در نهایت، این کودکان هستند که قربانی میشوند.
بنابراین، ادعای زاکانی مبنی بر ساماندهی کودکان کار، نهتنها بیاساس، بلکه خطرناک است؛ چرا که این اقدامات نه راهحل، بلکه صورت ظاهری یک پاکسازی اجتماعیاند—پاکسازیای که به قیمت آسیبهای عمیق روانی، جسمی و جنسی برای کودکانی تمام میشود که تنها جرمشان، فقر خانوادههایشان است.
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
رفراندوم، نه شعار بیدندان؛ که صورتبندی یک گفتمان ملی برای گذار
حمید آصفی
وقتی میرحسین موسوی دو سال پیش در بیانیهی تاریخی خود از لزوم تشکیل مجلس موسسان گفت و واژهی «رفراندوم» را از سایهی خجالتزدگی بیرون کشید، بسیاری به جای همراهی، دچار رعشهی تحلیل شدند. آنها که سالها از ترس نظام حتی تلفظ کلمه «همهپرسی» را حرام کرده بودند، ناگهان یا سکوت کردند یا با چهرههایی عبوس و عالمانه، رفراندوم را «شعار نظام» خواندند. بیانیه کوتاه دیروز ایشان در امتداد همان بیانیه قبلی است. اما در شرایطی که ایران بمباران اسرائیل و آمریکا از سر گذارنید، و بیانیه مهندس راه خروج از بن بست را نشان داد. کسانی که از «براندازی» فقط فانتزی دیدن جنازههای پاسداران بر زمین میخواهند، اما هیچ تصوری از چه باید کرد ندارند. آنها که سیاست را عرصهی توییتهای پرفالوئر، مصاحبههای بیخطر و تحلیلهای گلخانهای میدانند، نه میدان خونین، نه تعادل قوا، نه تولید گفتمان.
بگذارید بیپرده بگوییم:
براندازی بدون راهبرد، همان بیراهگی است. همان رؤیای بیچشمانداز. همان تخدیر توهم تغییر.
رفراندوم، یا فریب؟
حمله به ایدهی رفراندوم، مخصوصاً وقتی از دهان براندازان مدعی میریزد، فقط یک معنا دارد: فرار از فکر کردن.
رفراندوم، یعنی پیشنهاد انتقال قدرت با نظارت عمومی و شفاف. یعنی دعوت به قانونمندی تغییر. یعنی تلاش برای اجماع اجتماعی روی آلترناتیو.
چه چیزش بد است؟ اینکه جمهوریت صوری را با جمهوریت حقیقی جایگزین میکند؟ یا اینکه لازم است برای تحقق آن، استراتژی فشار همهجانبه به نظام تولید کرد؟
چرا بخشهایی از اپوزیسیون این پیشنهاد را مشکوک میدانند؟
چون نمیتوانند تحققش را تصور کنند. چون عادت کردهاند به سادهسازی همهچیز: یا اسرائیل بیاید بزند، یا آمریکا تحریم کند، یا مردم همه باهم بریزند بیرون و جمهوری اسلامی فرو بپاشد.
اینها نه استراتژیاند، نه سیاست. اینها توهم است.
میرحسین و تفاوت بنیادینش
میرحسین موسوی تنها سیاستمداری است که هم در دل نظام به قدرت رسید، هم با شجاعت از نظام برید، و هم با صداقت از مردم سخن گفت.
در بیانیهی اخیرش، نه تنها جمهوری اسلامی را مسئول فاجعههای داخلی و بینالمللی دانست، بلکه بهدرستی تجاوز اسرائیل و آمریکا را هم محکوم کرد. او نگفت چون جمهوری اسلامی منفور است، پس دشمنش مقدس است. او گفت هم جنگافروزی حاکمیت محکوم است، هم تجاوز خارجی.
این همان بلوغ سیاسی است که اپوزیسیون شعارزدهی رسانهمحور از آن میهراسد. چون یک دنیای خاکستری را به جای دنیای سادهی سیاه و سفیدشان مینشاند.
گذار، نه بهمعنای براندازی گلادیاتوری
در ادبیات میرحسین، گذار یعنی عبور از ساختار سرکوب و فساد، به سمت نظم دموکراتیک. نه با معاملهگری پشت پرده، نه با نبردهای کور خیابانی، بلکه با نهادسازی، اجماع اجتماعی، تقابل نظاممند و تعادل قوا.
رفراندوم، مجلس مؤسسان، آزادی زندانیان سیاسی، و شکست انحصار رسانهای حکومت، چهار سنگ بنای این گذارند.
اینها شعار نیستند، مسیرند.
هر کس بپرسد «چگونه به رفراندوم میرسیم؟»، باید جواب بشنود:
از طریق گفتمانسازی مداوم، شکلدادن به یک ائتلاف دموکراتیک ملی، بسیج بدنهی اجتماعی و شکستن انحصار قدرت.
رادیکالیسم واقعی، یعنی غنیسازی را رد کن
بله، اگر دنبال شعاری بسیجگر هستیم، باید برویم سراغ ریشهها.
مردم از غنیسازی اورانیوم چه دارند؟ جز فقر و انزوا؟
مردم از سیاست نابودی اسرائیل چه بردهاند؟ جز جنگ؟
بیرونکردن آمریکا از منطقه مگر به کدام رفاه و صلح منجر شده؟
اینها را باید فریاد زد. باید گفت «نه به غنیسازی»، «نه به نابودی اسرائیل»، «نه به جنگ نیابتی»، «نه به محور مقاومت».
باید گفت سیاست خارجی ایران باید مبتنی بر منافع ملی باشد، نه ایدئولوژیهای پوسیده.
برای اتصال جنبش دموکراتیک به جنبش عدالتخواه، باید شعارهای اقتصادی، معیشتی، رفاهی، زیستمحیطی، به آن پیوند بخورد.
حتی اگر زیباترین نقشهی گذار را طراحی شود، بدون توانایی اجرای آن، هیچچیز تغییر نمیکند.سیاست فقط تحلیل نیست. فقط شعار نیست. فقط رسانه نیست.
سیاست یعنی توان تبدیل نظر به ارادهی اجرایی. توان ساخت ائتلاف. توان چانهزنی. توان گفتگو با نظامیان. توان بسیج ملی.
نه براندازی رمانتیک از بالا، نه تسلیم در برابر قدرت.
نه موشک اسرائیلی، نه مشق سکوت.
آنچه امروز نیاز داریم، نه انکار موسوی است، نه افسانهسازی از رفراندازی خیالی. آنچه نیاز داریم، گفتمان گذار دموکراتیک است.
با صورتبندی شفاف. با صورتهای قابل فهم. با زبان مردم. با هدفی روشن: جمهوری دموکراتیک ایران، بدون ولایت فقیه، بدون سپاه، بدون سانسور، بدون غنیسازی، بدون فقر و بدون ترس.
تا آن روز، باید بفهمیم، بگوییم، متحد شویم، و قدم به قدم جلو برویم.
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
حمید آصفی
وقتی میرحسین موسوی دو سال پیش در بیانیهی تاریخی خود از لزوم تشکیل مجلس موسسان گفت و واژهی «رفراندوم» را از سایهی خجالتزدگی بیرون کشید، بسیاری به جای همراهی، دچار رعشهی تحلیل شدند. آنها که سالها از ترس نظام حتی تلفظ کلمه «همهپرسی» را حرام کرده بودند، ناگهان یا سکوت کردند یا با چهرههایی عبوس و عالمانه، رفراندوم را «شعار نظام» خواندند. بیانیه کوتاه دیروز ایشان در امتداد همان بیانیه قبلی است. اما در شرایطی که ایران بمباران اسرائیل و آمریکا از سر گذارنید، و بیانیه مهندس راه خروج از بن بست را نشان داد. کسانی که از «براندازی» فقط فانتزی دیدن جنازههای پاسداران بر زمین میخواهند، اما هیچ تصوری از چه باید کرد ندارند. آنها که سیاست را عرصهی توییتهای پرفالوئر، مصاحبههای بیخطر و تحلیلهای گلخانهای میدانند، نه میدان خونین، نه تعادل قوا، نه تولید گفتمان.
بگذارید بیپرده بگوییم:
براندازی بدون راهبرد، همان بیراهگی است. همان رؤیای بیچشمانداز. همان تخدیر توهم تغییر.
رفراندوم، یا فریب؟
حمله به ایدهی رفراندوم، مخصوصاً وقتی از دهان براندازان مدعی میریزد، فقط یک معنا دارد: فرار از فکر کردن.
رفراندوم، یعنی پیشنهاد انتقال قدرت با نظارت عمومی و شفاف. یعنی دعوت به قانونمندی تغییر. یعنی تلاش برای اجماع اجتماعی روی آلترناتیو.
چه چیزش بد است؟ اینکه جمهوریت صوری را با جمهوریت حقیقی جایگزین میکند؟ یا اینکه لازم است برای تحقق آن، استراتژی فشار همهجانبه به نظام تولید کرد؟
چرا بخشهایی از اپوزیسیون این پیشنهاد را مشکوک میدانند؟
چون نمیتوانند تحققش را تصور کنند. چون عادت کردهاند به سادهسازی همهچیز: یا اسرائیل بیاید بزند، یا آمریکا تحریم کند، یا مردم همه باهم بریزند بیرون و جمهوری اسلامی فرو بپاشد.
اینها نه استراتژیاند، نه سیاست. اینها توهم است.
میرحسین و تفاوت بنیادینش
میرحسین موسوی تنها سیاستمداری است که هم در دل نظام به قدرت رسید، هم با شجاعت از نظام برید، و هم با صداقت از مردم سخن گفت.
در بیانیهی اخیرش، نه تنها جمهوری اسلامی را مسئول فاجعههای داخلی و بینالمللی دانست، بلکه بهدرستی تجاوز اسرائیل و آمریکا را هم محکوم کرد. او نگفت چون جمهوری اسلامی منفور است، پس دشمنش مقدس است. او گفت هم جنگافروزی حاکمیت محکوم است، هم تجاوز خارجی.
این همان بلوغ سیاسی است که اپوزیسیون شعارزدهی رسانهمحور از آن میهراسد. چون یک دنیای خاکستری را به جای دنیای سادهی سیاه و سفیدشان مینشاند.
گذار، نه بهمعنای براندازی گلادیاتوری
در ادبیات میرحسین، گذار یعنی عبور از ساختار سرکوب و فساد، به سمت نظم دموکراتیک. نه با معاملهگری پشت پرده، نه با نبردهای کور خیابانی، بلکه با نهادسازی، اجماع اجتماعی، تقابل نظاممند و تعادل قوا.
رفراندوم، مجلس مؤسسان، آزادی زندانیان سیاسی، و شکست انحصار رسانهای حکومت، چهار سنگ بنای این گذارند.
اینها شعار نیستند، مسیرند.
هر کس بپرسد «چگونه به رفراندوم میرسیم؟»، باید جواب بشنود:
از طریق گفتمانسازی مداوم، شکلدادن به یک ائتلاف دموکراتیک ملی، بسیج بدنهی اجتماعی و شکستن انحصار قدرت.
رادیکالیسم واقعی، یعنی غنیسازی را رد کن
بله، اگر دنبال شعاری بسیجگر هستیم، باید برویم سراغ ریشهها.
مردم از غنیسازی اورانیوم چه دارند؟ جز فقر و انزوا؟
مردم از سیاست نابودی اسرائیل چه بردهاند؟ جز جنگ؟
بیرونکردن آمریکا از منطقه مگر به کدام رفاه و صلح منجر شده؟
اینها را باید فریاد زد. باید گفت «نه به غنیسازی»، «نه به نابودی اسرائیل»، «نه به جنگ نیابتی»، «نه به محور مقاومت».
باید گفت سیاست خارجی ایران باید مبتنی بر منافع ملی باشد، نه ایدئولوژیهای پوسیده.
برای اتصال جنبش دموکراتیک به جنبش عدالتخواه، باید شعارهای اقتصادی، معیشتی، رفاهی، زیستمحیطی، به آن پیوند بخورد.
حتی اگر زیباترین نقشهی گذار را طراحی شود، بدون توانایی اجرای آن، هیچچیز تغییر نمیکند.سیاست فقط تحلیل نیست. فقط شعار نیست. فقط رسانه نیست.
سیاست یعنی توان تبدیل نظر به ارادهی اجرایی. توان ساخت ائتلاف. توان چانهزنی. توان گفتگو با نظامیان. توان بسیج ملی.
نه براندازی رمانتیک از بالا، نه تسلیم در برابر قدرت.
نه موشک اسرائیلی، نه مشق سکوت.
آنچه امروز نیاز داریم، نه انکار موسوی است، نه افسانهسازی از رفراندازی خیالی. آنچه نیاز داریم، گفتمان گذار دموکراتیک است.
با صورتبندی شفاف. با صورتهای قابل فهم. با زبان مردم. با هدفی روشن: جمهوری دموکراتیک ایران، بدون ولایت فقیه، بدون سپاه، بدون سانسور، بدون غنیسازی، بدون فقر و بدون ترس.
تا آن روز، باید بفهمیم، بگوییم، متحد شویم، و قدم به قدم جلو برویم.
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
Audio
جنگ ۱۲ روزه و نگرانی از بروز مجدد جنگ
سیروس فیروزیان
اگر رژیم در مذاکرات با آمریکا بر سر انتقال اورانیوم غنی شده به کشوری دیگر به توافق نرسد، احتمال نقض آتشبس دور از ذهن نیست.
سیروس فیروزیان
اگر رژیم در مذاکرات با آمریکا بر سر انتقال اورانیوم غنی شده به کشوری دیگر به توافق نرسد، احتمال نقض آتشبس دور از ذهن نیست.