Inekas | انعکاس
7.09K subscribers
232 photos
52 videos
40 files
389 links
«انعکاس» به بازتاب تحقیقات جدید در مطالعات اسلامی اختصاص دارد.

در اینجا بخوانید:
#انعکاس_مقاله
#انعکاس_کتاب
#انعکاس_رویداد
#رویداد_انعکاس
#انعکاس_وبسایت

https://inekas.org
https://instagram.com/inekas_org

ارتباط با ما:
@inekas_admin
info@inekas.org
Download Telegram

💎 انتشار مقاله‌ای جدید از مرتضی کریمی‌نیا در مجلهٔ نسخه‌‌های اسلامی بریل:

اوراق و مصاحف قرآنی منسوب به امام علی و سایر امامان شیعه: انجامهٔ جعلی یا اصالت تاریخی؟

Karimi-Nia, M. (2023). The Qurʾānic Codices and Fragments Ascribed to Imām ʿAlī and Other Shīʿa Imāms: Forged Colophons or Historical Truths?. Journal of Islamic Manuscripts, 14(2-4), 396-441.

🔵 چکیده:
نزدیک به هزار سال است که نسخه‌های خاصی از قرآن به شخصیت‌های برجسته اسلامی مانند امام علی و سایر امامان شیعه نسبت داده شده است. اگرچه هیچ مدرکی از سه قرن نخست دال بر صحت این انتساب‌ها یافت نشده، اما امروزه در سراسر جهان به‌ویژه در مناطق شیعه‌نشین، قریب به دویست نسخه خطی کامل و یا ناقص منتسب به دستخط امامان شیعه یافت می‌شود. این مقاله پس از مروری تاریخی بر این پدیده و دسته‌بندی انواع مصحف‌های منسوب به امامان، شواهدی برای رد این انتساب‌ها ارائه می‌کند و نشان می‌دهد که انجامهٔ این نسخه‌ها جعلی است. بخش آخر مقاله، شامل جدولی مشتمل بر دویست نسخه خطی قرآنی منسوب به امامان شیعه است که در کتابخانه‌ها و موزه‌های سراسر جهان نگهداری می‌شود.

⬇️ دریافت مقاله

⭐️ نسخهٔ اولیهٔ این مقاله پیش از این به فارسی در مجلهٔ آینهٔ پژوهش منتشر شده بود (برای مطالعهٔ این مقاله به کانال نویسنده رجوع کنید).

⭐️ به زودی، نسخهٔ کامل‌تری از این مقاله، در قالب مقدمهٔ چاپ فاکسیمیلهٔ «مصحف مشهد» با عنوان انگلیسی: «Codex Mashhad: An Introduction to its History and Contents» و عنوان عربی: «مصحف المشهد الرضوي: تاریخه وخصائصه» به کوشش انتشارات موسسة آل‌البیت (قم، ۲۰۲۳) منتشر خواهد شد. (برای معرفی بیشتر «مصحف مشهد»،‌ به اینجا رجوع کنید)

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍37👎5

🔵 امروز تولد ۲ سالگی انعکاس بود.

«تولد انعکاس» تصادفی بود، تقریباً همه چیزش؛ از اصل شکل‌گیری و انتخاب نام گرفته تا موضوع اولین مدرسه تابستانی.
اما یک چیز تصادفی نبود؛ تلاش برای رشد و ارتقاء فضای مطالعات اسلامی در دانشگاه‌های ایران که دل‌مشغولی مشترک حلقه‌ای بود که در بستر «نخستین مدرسهٔ تابستانی انعکاس» گرد هم آمده بودند.

انعکاس در این دو سال تلاش کرده تا دستیار دانشجویان، پژوهشگران و علاقه‌مندان به مطالعات اسلامی باشد، برای آشنایی با آخرین پژوهش‌های استاندارد، جدی و روشمند در حوزهٔ مطالعات اسلامی در جهان، شناساندن پژوهشگران برجسته و فراهم ساختن زمینهٔ کار جدی پژوهشی برای پژوهشگران مطالعات اسلامی در حوزهٔ مورد علاقه‌شان.

🔴 انعکاس با مدرسهٔ «قرآن و عهدین» متولد شد و با مدرسهٔ «اسلام در دوره نخستین»، دورهٔ «آشنایی با عهدین» و مدرسهٔ مهارت‌افزایی «مدار» نخستین گام‌های رشدش را برداشت و با مدرسهٔ «محمد [ص]: زندگی، جامعه و میراث فرهنگی» در آستانهٔ قدم بزرگی دیگر است. در این دو سال، «حلقهٔ مطالعاتی انعکاس» قلب تپندهٔ انعکاس بوده و «کانال انعکاس» نمایندهٔ تکاپوهایش، «کتابخانه انعکاس» صندوق دانشش، «ادبیات انعکاس» حاصل تلاش‌هایش و «جایزهٔ انعکاس-حامی» نتیجهٔ بلندپروازی‌اش!

رَه رفتن دراز است و انعکاس نوسفر، هنوز تا رسیدن به بلوغ و ثمر فاصله‌ها دارد. اما امیدواریم که نفس گرم و همت بلند دوستان و همراهان انعکاس بدرقهٔ راهش باشد و بتواند آرام‌آرام مسیر رشد خود را بپیماید.

🔴 اینک در آستانۀ ورود به سومین سال فعالیت انعکاس و در چند قدمی «سومین مدرسهٔ تابستانی انعکاس»، بیش از همیشه، به پشتیبانی دوستان دیده و نادیدهٔ انعکاس دلگرمیم و امیداوریم که بتوانیم آن‌چنان‌که لایق همراهی شماست، مسیر خود را ادامه دهیم!


🟣 این روزها، انعکاس فعالیت خود را در اینستاگرام، X (توئیتر) و یوتوب نیز آغاز کرده؛ اگر هنوز این صفحات جدید انعکاس را دنبال نمی‌کنید، قدم‌تان روی چشم و مقدم‌تان مبارک!

🟣 گزارش فعالیت‌های انعکاس در دو سال گذشته (از ابتدا تا کنون) را در این‌جا بخوانید.

🟣 دسته‌بندی مطالب کانال انعکاس:

#رویداد_انعکاس : رویدادهای برگزارشده
#انعکاس_رویداد : رویدادهای بازتاب‌یافته
#انعکاس_مقاله : مقالات معرفی شده
#انعکاس_کتاب : کتب مرور شده
#انعکاس_ابزار : ابزارهای کاربردی معرفی‌شده

🔵 در جدیدترین مدرسهٔ انعکاس، منتظر شما هستیم!

@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍43
💎 معرفی مقاله «عشای ربانی در قرآن»

🖋 مقاله تازه‌انتشاریافته از محسن گودرزی (دانشگاه هاروارد)

Mohsen Goudarzi (2023) The Eucharist in the Qur’an, Islam and Christian–Muslim Relations, 34:2, 113-133, DOI: 10.1080/09596410.2023.2246314

⬇️دریافت مقاله

⭐️ چکیدۀ مقاله

فرازی
از سورۀ مائده (آیات ۱۱۲ تا ۱۱۵) حکایت می‌کند که شاگردان عیسی از او پرسیدند که آیا خداوند می‌تواند برای آن‌ها سفره یا مائده‌ای از بهشت بفرستد. اهمیت این حکایت و مرجع دقیق اشارات آن، همواره در قرآن‌پژوهی [مدرن] مورد بحث بوده است. این تحقیق در ابتدا، با نشان دادن ارتباط این فراز به آیات قبلی سوره که به عبادت مسیحی اشاره دارد، و این‌که عبادت یکی از دغدغه‌های اصلی سورۀ مائده است، تلاش می‌کند تا نشان دهد که این فراز مورد بحث، ناظر به مراسم عشای رَبّانی یا آیین سپاسگزاری مسیحی است. در ادامه، این تحقیق، بحث مختصری از فهم مسیحیان دوران باستان متاخر از "عشای ربانی" و دعاهای در طول این مراسم ارائه می‌کند، و این‌گونه پیشنهاد می‌کند که روایت قرآن در این فراز و سیاق آن، به طور انتقادی سه مسئله اصلی را مورد توجه قرار داده است: ۱) تأیید عقیده مسیحی در آیین عشای ربانی، ۲)‌ ظرفیت این آیین برای ایجاد بخشش و نجات، و ۳) انگاره‌ای مرتبط که مسیح را به عنوان واسطه اصلی بین خدا (پدر) و بشریت می‌بیند. به نظر می رسد این انتقادات نسبت به شیوۀ عبادت مسیحی، واکنشی است به انتقاد مسیحیان [آن زمان] از شیوۀ عبادت مؤمنان [به اسلام]، که پیش از این در سوره به آن اشاره شده است.


✔️ محسن گودرزی از اساتید مدعو در سومین مدرسه تابستانی انعکاس است و تحقیقات گسترده‌ای دربارۀ سورۀ مائده داشته که بخش دیگری از آن تحقیقات را در سخنرانی عمومی خود در این مدرسه ارائه کرد. (چکیدۀ ارائه | مشاهده ویدئو)

#انعکاس_مقاله

@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍35
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

🎞 ویدئوی ارائهٔ «گاهشماری قرآن: یک برنامه پژوهشی سبک‌سنجانه» از بهنام صادقی

🟣 ویدئوی بالا گزیده‌ای است از ارائهٔ بهنام صادقی در دومین مدرسه تابستانی انعکاس که در آن مقالهٔ زیر را ارائه کرده است:

Sadeghi, B. (2011). The Chronology of the Qurān: A Stylometric Research Program, Arabica, 58 (3-4), 210-299.

⬇️ برای دریافت فایل مقاله به اینجا مراجعه کنید.

⭐️ معرفی مقاله و دریافت مرور فارسی آن

بهنام صادقی در این مقاله یک گاهشماری نسبی جدید برای تاریخ‌گذاری ترتیب نزول سور قرآن پیشنهاد می‌دهد که در ادامهٔ روش مهندس مهدی بازرگان است و در آن سوره‌ها به هفت گروه متوالی تقسیم می‌شوند.

🗂 فهرست مطالب ارائه شده در ویدئوی بالا

00:00 بیان موضوع ارائه - تعریف گاه‌شماری نزول قرآن
00:31 روش‌های کشف ترتیب زمانی نزول قرآن - معرفی روش مبتنی بر سبک
02:24 انواع گاهشماری‌های مبتنی بر سبک - معرفی گاهشماری بازرگان
04:53 معرفی گاهشماری بازرگانِ تحول‌یافته (روش بهنام صادقی) - تقسیم‌بندی قرآن به هفت واحد زمانی

07:05 علت بازنگری در گاهشماری بازرگان
09:21 مثالی از نحوهٔ تعریف فاصلهٔ سبکی میان سوره‌ها
12:24 نتیجه‌گیری: تغییرات پیوستهٔ معیارهای سبکی بر روی گروه‌های هفتگانه و دلالت آن بر ترتیب زمانی میان آن‌ها

▶️ مشاهدۀ نسخۀ کامل ارائه در یوتوب و آپارات انعکاس

#انعکاس_مقاله
#انعکاس_یافته‌ها
#ارائه‌های_مدرسه_انعکاس
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍16
💎 معرفی مقالۀ بهنام صادقی: «گاهشماری قرآن: یک برنامۀ پژوهشی سبک‌شناسانه»

Behnam Sadeghi, The Chronology of the Qurʾān: A Stylometric Research Program, Arabica 58 (2011) 210-299

⬇️دریافت فایل مقاله
⬇️دریافت مرور فارسی مقاله

این پژوهش به سه پرسش اساسی پاسخ می‌دهد:
نخست، قرآن چند نویسنده دارد؟
دوم، آیا واحدهای منسجم معنایی در قرآن محدود به آیات و توالی اندکی از جملات هستند، و یا بسیاری از سوره‌های بلند در کنار یکدیگر یک واحد منسجم سبکی را شکل می‌دهند؟
و پرسش سوم، ترتیب زمانی نگارش سوره‌های قرآن از چه قرار است؟

پژوهش حاضر به واسطهٔ چهار ویژگی بنیادی از تمام تحقیقات مشابه خود متمایز می‌شود:

🔹 این مقاله بر آن است که سه پرسش پیش‌گفته را بدون کمترین مراجعه‌ای به منابع تاریخی مسلمین، از جمله اقوال مسلمانان اولیه در خصوص قرآن، حل نماید. میزان قابل اعتماد بودن این منابع در سال‌های گذشته محل اختلاف نظری درازدامن در محافل آکادمیک بوده است. پژوهش حاضر از حصار متن قرآن فراتر نمی‌رود و تمام توجه خود را معطوف به ویژگی‌های سبکی آن خواهد نمود.

🔹 تحقیقات پیشین به طور معمول روشی برای «ارائهٔ» یک گاهشماری برای سوره‌های قرآن معرفی می‌شد. در مقالهٔ حاضر اما، صرفاً روشی برای اعتبارسنجی یک گاهشماری فرضی ارائه خواهد شد، بی آن که بدانیم منشأ آن گاهشماری به کجا باز می‌گردد.

🔹 تحقیقات پیشین در زمینهٔ گاهشماری سوره‌های قرآن، پیش‌فرض‌هایی اساسی داشته‌اند که در این مقاله در درستی آن‌ها تجدیدنظر شده است. از جمله، محققین این حوزه به طور معمول فرض می‌کنند که مؤلفه‌های سبکی قرآن در طول زمان به طور یکنوا تغییر کرده‌اند. برای مثال، بازرگان فرض می‌کند که میانگین طول آیات در واحدهای سبکی قرآن، در طول زمان همواره روندی افزایشی داشته‌اند. چنین فرض‌هایی لزوماً برقرار نیستند، و برای همین در تحقیق حاضر درستی هیچ‌یک از آن‌ها فرض گرفته نشده است.

🔹 به علت ماهیت بین‌رشته‌ای این حوزه، تحقیقات به طور معمول از ضعف در یکی از زمینه‌های علمی مورد نیازشان رنج می‌برند. از طرفی محققان با پس‌زمینهٔ مطالعات اسلامی که درک مناسبی از ماهیت و ابعاد تاریخی قرآن دارند، قادر به استفادهٔ چیره‌دستانه از ابزارهای آماری نبوده‌اند. از دیگر سو، محققان با پیش‌زمینهٔ قدرتمند در علوم آماری، معمولاً فاقد بینشی هستند که آن‌ها را به سراغ پرسش‌های درست در خصوص قرآن رهنمون شود. پژوهش حاضر سعی دارد که این خلأ را برطرف نماید.

پژوهش تمامی متن قرآن را به هفت واحد سبکی تقسیم می‌کند. با مقایسهٔ ویژگی‌های سبکی کمّی‌شدهٔ این هفت بخش، مشاهده می‌شود که ویژگی‌های سبکی در طول گاهشماری پیشنهادی به نحوی «هموار» تغییر می‌کنند. تبیین معقول این تغییرات هموار، آن است که نویسندهٔ قرآن را یک فرد واحد در نظر بگیریم.

به کوشش: مهدی صالح

▶️ مشاهدۀ ویدیوی ارائه توسط بهنام صادقی در دومین مدرسه تابستانی انعکاس
⬇️ دریافت مرور کامل مقاله

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍30

💎 معرفی مقاله: «نقطه‌گذاری در متن رسم قرآن و قرآن شفاهی» از هیثم صدقی

Sidky
, H (2023), Consonantal Dotting and the Oral Quran. Journal of the American Oriental Society, 143(4)

⬇️ دریافت فایل PDF مقاله

🔗 برگرفته از رشته‌توئیت ماراین فان‌پوتن

[بخش ۱ از ۲]

از چند دهۀ قبل، مطالعاتی دربارۀ سنت‌های مکتوب و شفاهی در انتقال میراث متقدم اسلام در جریان بوده است. قرآن نیز در متن این مطالعات مورد توجه ویژه بوده و ارتباط سنت قرائات با رسم مصاحف، از مسائل مورد توجه قرآن پژوهان غیرمسلمان و سپس مسلمان بوده است.

دیرزمانی است می‌دانیم قرآنی که امروز در دسترس ماست، صرفا براساس سنتی شفاهی قابل توصیف نیست. متن نوشتاری مصحف عثمانی، نقش مشخصی در انتقال متن قرآن به صورت امروزینِ آن ایفا نموده است. صدقی در این مقاله پرسشی را مطرح می‌نماید: «آیا برای قرآن، لایه‌ای شفاهی نیز در کنار مصحف مکتوب وجود داشته و می‌توان برای آن تاریخی تعیین کرد؟»

در سال‌های اخیر با مشاهدۀ آنکه برخی قرائت‌های رقیب می‌توانند خوانش‌های حدسیِ متفاوت از یک نوشتۀ مبهم [مثلا بدون نقطه] باشند، این پرسش مطرح شد که آیا همۀ قرائت‌های قرآنی، حدس‌هایی بیش نیستند؟ آیا مسلمانان متن رسم قرآن را دریافت کرده و بعد هر یک از قاریان باید مستقلا درمی‌یافتند که چه گونه این متن را بخوانند و این‌گونه اختلاف قرائات پیدا شده؟

در همین راستا کریستوفر مِلچرت ادعا کرد رابطۀ شیخ و شاگردی برای تبیین قرائات رسمی از اعتبار کافی برخوردار نیست؛ به گفتۀ وی، قرائت نافع چندان شبیه قرائت استادش ابوجعفر به نظر نمی‌رسد. برای صدقی، این ادعای ملچرت نسبتاً شگفت‌انگیز بود و لذا آن را به محک آزمایش گذاشت.

⭐️ نقطه‌گذاری در رسم قرآن

امروزه، ده قاری رسمی (قرّاء‌ عشرة) نزد مسلمانان پذیرفته شده‌اند که هر کدام از آن‌ها، دو راوی رسمی دارند. حمزه، کسائی و خلف با یکدیگر روابط شیخ و شاگردی دارند، همانند ابوجعفر و نافع. (جدول ۱)

برای آزمودن این ادعا، صدقی به سراغ مواضعی از آیات قرآن رفت که در قرائت‌های رسمی بر سر نقطه‌گذاری آن‌ها اختلاف است و قرائت‌های ده‌گانه را مقایسه کرد. یعنی کلماتی را در نظر گرفت که اختلاف قرائات تنها با تفاوت مکان نقطه‌ها متمایز می‌شوند و فرق دیگری در نگارش آن‌ها نیست. در قرآن ۲۹۲ مورد از چنین اختلاف‌هایی به چشم می‌آید. (جدول ۲)

در این مرحله و پیش از ورود به بحث، شایان ذکر است این واقعیت که از ۷۶.۴۹۶ کلمۀ قرآن، تنها ۲۹۲ کلمه وجود دارد که بر سر آن‌ها اختلاف نظر است، به خودی خود، نشان‌گر آن است که علتی وجود داشته که باعث شده این قراء در قرائت متن مکتوب تا این حد اتفاق نظر داشته باشند (نکته‌ای که مصطفی اعظمی مدت‌ها پیش‌تر بیان کرده بود).

⭐️ خوشه‌بندی سنت‌های بومی قرائات با روش PCA

صدقی این ۲۹۲ مورد اختلاف را به روش تحلیل آماری PCA (Principal Component Analysis) بررسی می‌کند تا ببیند کدام قرائت‌ها به یکدیگر شبیه‌ترند. نتایج این بررسی به صورت نموداری دوبعدی نمایش داده می‌شود و قاریان به شکلی درآن جایابی می‌شوند که میزان دوری و نزدیکی آنها به یکدیگر نشان‌دهنده شباهت و تفاوت قرائت‌های آنان در موارد اختلافی باشد. (نمودار ۱)

نتیجۀ این تحلیل واضح و روشن است. کوفیان یعنی حمزه، کسائی و خلف بسیار نزدیک به هم قرار گرفته‌اند. آنها به روشنی در سنت کوفیِ نقطه‌گذاری رسم با هم اشتراک دارند. وضعیت مدنی‌ها یعنی ابوجعفر و نافع نیز چنین است (و در کمال تعجب: ابن‌عامر نیز در همین خوشه قرار دارد که نتیجه‌ای غیرمنتظره است). ابن‌کثیر و شاگردش، ابوعمرو، دستۀ اقلیت را تشکیل می‌دهند، اما آشکارا به یکدیگر نزدیک‌ترند تا به دیگران. به نظر می‌رسد یعقوب بصری و عاصم کوفی، سنت‌های مستقلی از نظر نقطه‌گذاری باشند.

تحلیل PCA در برخی مطالعات دیگر برای بررسی ابعاد دیگری از اختلاف قرائات به‌کارگیری شده؛ به عنوان مثال فان‌پوتن و صدقی نظام ضمایر را مطالعه کرده‌اند و خوشه‌بندی مشابهی به دست می‌دهند. تحلیل PCA ابزاری بسیار توانمند برای بررسی روابط متقابل میان قراء است.

این نتایج، به خلاف مدعای ملچرت، موید تاثیر روابط شیخ-شاگردی و حوزه‌های جفرافیایی بر شباهت‌ها و تفاوت‌های قرائات است.

اما دربارۀ نقاط توافق قرائات، یعنی هزاران موردی که قراء در آن توافق دارند چطور؟

⭐️ شناسایی سنت شفاهی پیشین

قراء ده‌گانه در موارد زیادی (که قرائات براساس نوع نقطه‌گذاری می‌توانند مختلف باشند) توافق دارند که فاقد اهمیت است. برای نمونه، آیۀ ۲ سورۀ بقره را می‌توان چنین نقطه‌گذاری کرد: «ذلک الکباب لا زیت فیه» (این کبابی است که روغن زیتون ندارد)، اما به وضوح این قرائتی مضحک و توافق دربارۀ آن، بی‌اهمیت است. توافق قرائت‌‌ها در چنین مواردی فایده‌ای در یافتن سنت شفاهی مشترک ندارد.

[مطالعۀ ادامه در بخش ۲]

#انعکاس_مقاله
#مطالعات_اسلامی_دیجیتال
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍22

💎 گزارشی از مقاله: «نقطه‌گذاری در متن رسم قرآن و قرآن شفاهی» از هیثم صدقی

[بخش ۲ از ۲ - ادامه از بخش اول]

اما مواردی که قراء ده‌گانه در آن توافق دارند، در حالیکه قرائت معنادار و معقول دیگری (براساس نقطه‌گذاری متفاوت) امکان‌پذیر باشد، از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود.

صدقی در این مقاله ده مورد این‌چنینی از توافق قرائات را شناسایی کرده است (صفحات ۷۹۵ تا ۸۰۰ از مقاله). او در یافتن قرائت‌هایی «به همان اندازه معقول یا حتی معقول‌تر» از قرائاتی که قراء رسمی بر آن توافق دارند بسیار سختگیرانه عمل کرده است. جالب است که در برخی از این موارد، ما قرائتِ بدیلِ معقول‌تر را می‌توانیم در میان قرائت‌های غیررسمی (غیر از قراء ده‌گانه) پیدا کنیم. (نمونه ۸: «یمترون» در مریم: ۳۴)

⭐️ احتمال توافق قرائات

صدقی سپس احتمال وقوع اتفاقی توافق میان قرائت‌های ده‌گانه را محاسبه می‌کند؛ به ویژه آنکه احتمال قرائت معقول دیگری درمیان باشد و احتمال آن را یک در میلیون تعیین می‌کند که رخداد اتفاقی آن، خیلی بعید و نامحتمل است. (جدول ۳)

صدقی توجه می‌کند که ممکن است برخی افراد اینکه قرائت بدیلِ پیشنهادی به همان اندازه معقول و معنادار باشد، را در همۀ آن ده مورد، نپذیرند. همچنین در محاسبات جدول ۳، تنها سه سنت کوفی، مدنی و مکی-بصری لحاظ شده بودند و قرائت‌های یعقوب و عاصم نادیده انگاشته شده بودند،‌ لذا جدول دیگری تنظیم می‌کند تا هرکس بتواند بخت رخداد توافق را براساس ارزیابی خودش محاسبه نماید.

در این جدول جدید،‌ با در نظر گرفتن سه قرائت موافق و هماهنگ کافی است ۴ مورد از موارد اختلاف‌پذیر را در نظر بگیرید، تا احتمال آن از آستانه ۱۰۰/۱، که صدقی تعیین کرده، کمتر شود (در علوم انسانی معمولا حد آستانه را ۲۰/۱ در نظر می گیرند). برای ۴ قرائت فقط ۳ مورد کافی است و برای ۵ قرائت فقط ۲ مورد! نتیجه به دست آمده بسیار مستحکم است و ارائۀ ۱۰ مورد (تعداد نمونه‌های ارائه شده توسط صدقی) بیش از حد لازم است.

این یک حرکت هوشمندانه است و از اینکه افرادی که ریاضیاتشان ضعیف است بیایند و با زیرسوال بردن یکی دو مورد، کل نتیجه را رد کنند،‌ جلوگیری می‌کند. این کار برای رد کل نتیجه کافی نیست. شما باید اساساً همه آنها را رد کنید.

خوب این نتیجه به چه معنا است؟ این بدان معناست که به هیچ وجه امکان ندارد که تمام قراء‌ ده‌گانه به طور اتفاقی بر روی نقطه‌گذاری رسم قرآن توافق کرده باشند. اما هنوز لزوماً ثابت نمی‌کند که می‌بایست آن را از سنت شفاهی گرفته باشند.

⭐️ قرائات و نسخ خطی

حال صدقی بررسی می‌کند که آیا ممکن است این اتفاق نظر قراء، تنها از رسم مورد استفاده در نسخه‌های خطی نشئت گرفته باشد؟

برخلاف تصور رایج، تمام نسخه‌های خطی متقدم قرآنی تا اندازه‌ای در رسم اولیه خود نقطه‌گذاری شده‌اند. بنابراین، اگر این ده مورد پیشنهاد صدقی در تمام نسخه‌های خطی قرآن دارای نقطه‌گذاری مورد انتظار (مطابق قرائت قاریان) باشند، به سادگی می‌توان نتیجه گرفت که توافق بین این ده قاری نیز از کهن الگوی مکتوب (احتمالا رسم الخط مصحف عثمانی) ناشی می‌شود.

از این رو، صدقی با دقت هر چه تمام‌تر رسم همگی این ده مورد را در تمام نسخه‌های خطی متقدمی که می‌توانست به دست آورد، بررسی می‌کند و معلوم می‌شود که رسم بیشتر آن‌ها بدون نقطه بوده، و گاهی اوقات که نقطه‌دارند، نقطه‌گذاری در واقع مطابق قرائتی است که هیچ یک از این ده قاری با آن موافق نیستند. مثلاً رسم «تمترون» (مریم:۳۴) را ببینید.

بنابراین، با استفاده از متن مکتوبی که در متقدم‌ترین مصحف‌ها یافت می‌شود، نمی‌توان به طور قابل قبولی توضیح داد که چرا ده قاری ما در مورد این ده مورد (و جاهای بسیار دیگری که ممکن است تصور شود) توافق دارند. لذا این توافق می‌باست از یک سنت شفاهی اصیلی آمده باشد که در کنار سنت مکتوب ادامۀ حیات داده است.

⭐️ تاریخ‌گذاری سنت شفاهی قرائات

از آنجایی که متقدم‌ترین قاریان از قراء‌ عشرة، در نیمۀ دوم قرن اول اسلامی می‌زیسته و فعال بوده‌اند، این سنت شفاهی رایج باید حداقل به همین قدمت باشد. صدقی چند گزارش تاریخی دیگر هم می‌آورد که این زمان را کمی بیشتر مشخص می‌کند. (صفحۀ ۸۱۰)

صدقی با چند نکتۀ مهم به بحث خود پایان می‌دهد (صفحۀ ۸۱۱):
۱. موارد مورد اختلاف در بین قاریان می‌تواند ناشی از حدس‌ها، نگرش‌های کلامی، مکاتب نحوی و ... باشد.
۲. قرائت‌های بدیل هم می‌توانند از جستجو برای جنبه‌های غیرمنتظرۀ رسم قرآن و جذابیت آن ناشی شوند.

در نهایت: هنوز یک گلوگاه تعیین کننده در سنت‌های قرائات وجود دارد، که بر اثر رسمی‌سازی مصحف عثمانی پدید آمده. واضح است که پیش از این رسمی‌سازی، بین قاریان مختلف و نسخ مکتوب، تفاوت بسیار بیشتر/توافق بسیار کمتری وجود داشته است.
لذا تحقیقات بیشتری لازم است.

⬇️ دریافت مقاله

#انعکاس_مقاله
#مطالعات_اسلامی_دیجیتال
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍30
💎 معرفی مقاله «معنای اِبتهَل در قرآن: یک ارزیابی مجدد» از سلیمان دوست

Dost, Suleyman (2023). The Meaning of ibtahala in the Qurʾān: A Reassessment. Journal of the International Qur’anic Studies Association, 8(1), 157-171

⬇️ دریافت فایل PDF مقاله

ماجرا از جایی شروع می‌شود که گروهی از مسیحیانِ نجران (شهری در جنوب شرقی مکه) در حوالی سال نهم یا دهم هجری، برای اتحاد و حمایت سیاسی به مدینه می‌روند. میزبانی محمد (ص) از آنان بسیار گرم بود اما در میانه‌ی صحبت‌ها اختلافات اعتقادی خود را نشان می‌دهند. اختلاف نظر در مورد آموزه‌هایی مثل احترام به صلیب، مصرف گوشت خوک و در راس آنها ماهیت عیسی (ع)! محمد (ص) می‌گفت عیسی صرفاً یکی از بندگان خداست و پسر داشتن برای خدا غیرقابل تصور است. بحث به بن بست کشیده شده و خدا چند آیه بر محمد (ص) نازل می‌کند، که در یکی از آن‌ها عبارت «نَبتَهِل» آمده بود. منابع اسلامی روایت می‌‌کنند که در این مرحله محمد (ص) با اشاره به آیۀ تازه نازل شده (آل‌عمران: ۶۱)، هیئت نجران را به نفرین متقابل دعوت کرده تا خداوند میان‌شان داوری کند.

در منابع مسلمانان پیوند بین آیۀ ۶۱ آل‌عمران و دیدار مسیحیان نجران ریشه‌دار است و حداقل به زمان قتادة بن دعامه می‌رسد.

استفاده از ریشۀ «ب.ه.ل» در قرآن و نیز سایر منابع نادر است. اغلب لغت‌شناسان مسلمان «لعن کردن» و «دعا کردن» را برای معنای آن پیشنهاد می‌دهند:

⭐️ معنای لعن کردن: برخی مفسران صرفاً نبتهل را با یک واژه نزدیک به «لعن» مرتبط می‌کردند، و آن را به عنوان «نَلتَعِن»: «بیایید یکدیگر را لعنت کنیم» معنا می‌کردند. این قرائت در تفاسیر قرآنی قرن سوم به بعد، یافت می‌شود. کتاب "مجاز القرآن" احتمالاً قدیمی‌ترین متن موجود است که صریحاً فعل بهل را با لعن مرتبط می‌کند، با ادعای ارتباط بین حس شترِ رها شده به خود و انسانی که توسط بی‌اعتنایی خداوند نفرین شده است. ابوجعفر طبری (م ۳۱۰)، ابوبکر سجستانی (م۳۳۰)، زمخشری (م۵۳۸) نمونه‌هایی از کاربرد این معنا در تفاسیر و آثار دستوری اواخر قرن سوم هستند.

با این حال برخی مفسران مسلمان از این تفسیر راضی نبودند. فخرالدین رازی (م ۶۰۶) معتقد بود که اگر نبتهل به معنای «لعنت یکدیگر» باشد، این معنا در آیه بیهوده تکرار می‌شود، زیرا نبتهل در ادامه آیه با عبارت «فنجعل لعنت الله علی الکاذبین» دنبال می‌شود.

⭐️ معنای دعا کردن: برای برخی از علما نبتهل به معنای «اجتهاد فی الدعاء» است و به گفتهٔ رازی، این تفسیر می‌تواند کاملاً با آیه و مفروض آن مطابقت داشته باشد. اغلب ابن‌عباس را مبدع این تفسیر می‌دانند. آثار مقاتل بن سلیمان (م۷۶۷)، ابوعبید (م۲۰۸)، طبرسی (م۵۴۸)، فیروزآبادی (م۸۱۷)، بیضاوی (م۸۸۵) نمونه‌هایی از ترجیح این معنا هستند. واژۀ هم‌خانوادهٔ اکدی baʾālu این تفسیر را تقویت می‌کند. با این حال، فقدان مفعول برای نبتهل در آیه مشکل‌ساز است، زیرا baʾālu در اکدی غالباً یک مفعول مستقیم می‌گیرد و ابتهل در عربی به معنی «دعا کردن» همواره با عبارت «برای خدا» ظاهر می‌شود.‌

[بخش ۱ از ۲ - ادامه در بخش دوم]

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍16👎5
💎 معرفی مقاله «معنای اِبتهَل در قرآن: یک ارزیابی مجدد» از سلیمان دوست

[بخش ۲ از ۲ - ادامه از بخش اول]

⭐️ دریافتی نو از معنای ابتهل:
این بار شواهدی از زبان گعز (حبشی/اتیوپیایی) برای فهم معنای واژه قرآنی به کمک می‌آید. نسخ کهن موجود از ترجمه اناجیل به گعز که با نام "گریما" شناخته می‌شود به دوره ظهور اسلام و یا حتی قبل از آن باز می‌گردند و برای مطالعات بینامتنی قرآن و عهدین سودمند‌اند. "بهل" یک فعل بسیار رایج در زبان گعز، به معنای «گفتن، صحبت کردن، فراخواندن، اعلام کردن، فرمان دادن» است. نویسنده مواردی از استعمال این واژه در کتاب مقدس را به همراه ترجمۀ گعز آن در صفحه ۱۶۷ مقاله آورده است:

🔹 کلمه گعز tabāhala در داوری سلیمان، كتاب اول پادشاهان ۳:۲۲، در کتاب مقدس عبری به صورتַ וְתַדֵבְרָנה و در ترجمه هفتادگانی به صورت kai elalēsan (هر دو به معنی «و صحبت کردند/و بحث کردند») به كار رفته است.

🔹 در ترجمۀ كتاب اول سموئیل ۱۰:۱۱ هنگامی که مردم با یکدیگر در مورد پیشگویی شائول صحبت می‌کنند عبارت گعز tabahalū kwellomu آمده که به معنی: «همه با یکدیگر صحبت کردند» است.

🔹 در عهد جدید، انجیل مرقس ۴:‌۴۱، پس از اینکه عیسی طوفان را آرام می‌کند، به عنوان tabāhalu ba-baynātihomu اشاره می‌کنند به معنای: «آنها با یکدیگر گفتگو کردند».

🔹 معنای «مناظره» یا «مباحثه» در بحث بین رسولان (مرقس ۹:۳۴) در مورد اینکه کدام یک از آن‌ها برتر است (dielechtēsan … tiz meizōn) در گعز با فعل tabāhala بیان شده است.

🔹 گزارشی از عیسی در حال مناظره با مقامات معبد دربارۀ اقتدار خود، که در لوقا و مرقس آمده، حاوی همین عبارت است: wa-tabāhalu ba-baynatihomu: «آنها بین خود بحث کردند».

🔹 انجیل گعز، در خروج ۶:‌۲۷ با اشاره به وظیفۀ موسی و هارون برای استدلال با فرعون کلمه عبری hamḏabbərîm: «آنهایی که صحبت می کردند»، را، به صورت ella tabāhalewwo : «کسانی که با او [فرعون] مباحثه کردند»، ترجمه می‌کند. در این مورد، به نظر می‌رسد نسخۀ گعز از هفتادگانی پیروی می‌کند که همان کلمۀ οἱ διαλεγόμενοι است: «کسانی که بحث می‌کنند».

🔹 شاید مهم‌تر از همه، کلمۀ tabhel (از فعل بِهلَ در گعز) به معنای «گفتن» است، که مستقیماً با اِبتهلَ عربی مطابقت دارد، در ترجمۀ گعز از نامه یهودا ۱:۹ این کلمه آمده است تا بحث میکائیل را با شیطان درباره پیکر موسی بیان کند.

⭐️ در پایان پیشنهاد سلیمان دوست برای خوانش آیه به صورت زیر است:

«و هر کس در مورد او [یعنی عیسی] با تو مجادله کرد، پس از آگاهی که به تو رسیده است، بگو: اکنون بیایید تا پسرانمان و پسرانتان، زنانمان و زنانتان، ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم، سپس مناظره کنیم (نبتهل) و لعنت خدا را بر دروغگویان [در مناظره] قرار دهیم»

🟣 نویسنده در این مقاله از روش ریشه‌شناسی برای پیشنهاد این معنای جدید استفاده کرده و به نتیجه‌ای بیرون از معانی مطرح در واژه‌نامه‌های عربی رسیده است. این روش مورد انتقاد برخی دیگر از پژوهشگران بوده است که به عنوان نمونه می‌توان از این مقاله ولید صالح (استاد دانشگاه تورنتو) یاد کرد که ترجمۀ فارسی آن به زودی در انعکاس منتشر خواهد شد.

⭐️ سلیمان دوست استادیار باستان متاخر و اسلام متقدم در دانشگاه تورنتو است. او عمدتاً بر روی کتیبه‌ها و سایر منابع مستند از عربستان باستان متاخر و اتیوپی کار می‌کند. تحقیقات او همچنین شامل زمینۀ تاریخی ظهور قرآن و تاریخچه انتقال متنی آن است. وی در سال ۲۰۱۷ از پایان‌نامه دکترای خود با عنوان «قرآن عربی» در دانشگاه شیکاگو دفاع کرد.

⬇️ دریافت مقاله

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍27👎7

💎 معرفی «رساله‌ای فارسی از اورشلیم در باب نَسَب امامان شیعه» از مجید دانشگر

Daneshgar, Majid. (2024). A Persian Treatise on the Genealogy of Shīʿa Imāms from Jerusalem. DABIR, 1(aop), 1-13.


⭐️ چند روز پیش مجید دانشگر مقاله‌ای با عنوان «رساله‌ای فارسی از اورشلیم در باب نسب امامان شیعه» منتشر ساخت. این مقاله در بردارندهٔ یک پیشگفتار٬ ویراست فارسی و ترجمه انگلیسی بخشی از یک نسخهٔ خطی (BSB.Cod.pers.167a) محفوظ در کتابخانه ایالتی بایرن در شهر مونیخ آلمان است. کاتب این نسخه فردی است ساکن منطقه «دروار» در «مازندران» که متن فارسی را بر اساس نسخه‌ای قدیمی به تاریخ ۳۳۹ هجری قمری در «مسجد الأقصی» بازنویسی کرده است. وجود عبارت‌های لعن و نفرین علیه امویان و عباسیان، و سپس حذف آن‌ها توسط خواننده‌ای دیگر نشان از جنجالی‌ بودن این متن و دست‌به‌دست شدن آن بین شیعیان صفوی و سنی‌های عثمانی دارد. این رساله شیعی با چهار رساله دیگر، که اکثرا توسط عثمانی‌های نگاشته شده‌اند، صحافی شده است.

⭐️ دانشگر این نسخه را در بین سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ و در حین انجام پروژه ماری-کوری اتحادیه اروپا درباره «سانسور متنی در ادبیات اسلامی» شناسایی و بررسی کرد.

⭐️ این مقاله در شمارهٔ اخیر مجلۀ «دبیر (DABIR) | آرشیو دیجیتال مرورها و یادداشت‌های کوتاه ایران‌پژوهی» به سردبیری شروین فریدنژاد و تورج دریایی از انتشارات بریل منتشر شده است.

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍37
Inekas | انعکاس
Inekas_Sinai_When_did_the_consonantal_skeleton_of_the_Quran_reac.pdf

💎 معرفی مقالهٔ «رسم قرآن چه زمانی تثبیت شد؟» از نیکلای ساینای

✔️ از دههٔ ۷۰ میلادی، گروهی از پژوهشگران تجدیدنظرطلب تلاش کردند این باور رایج را که قرآن زمان عثمان تدوین شده است به چالش بکشند. بیشتر پژوهشگران غربی و نیز مسلمانان بر این باورند که قرآن در زمان خلیفهٔ سوم، عثمان تدوین شده است. امّا با انتشار آثار تجدیدنظرطلبان، مانند مطالعات قرآنی ونزبرا، ایدهٔ تدوین متأخر قرآن –زمان عبدالملک مروان (م. ۸۶ ق)– مطرح شد. در سال‌های بعد، این ایدهٔ تدوین متأخر قرآن از سوی برخی پژوهشگران توسعه یافت و در میان طیفی از تجدیدنظرطلبان جا افتاد. اما به طور همزمان، از همان روزها، این ایدهٔ چالش‌برانگیز، واکنش‌های متعددی را برانگیخت.

یکی از مهم‌ترین تحقیقات علمی که ایده تدوین متأخر قرآن را به چالش کشیده است،‌ مقالهٔ دو بخشی «رسم قرآن چه زمانی تثبیت شد؟» از نیکلای ساینای، استاد برجستهٔ مطالعات اسلامی در دانشگاه آکسفورد است. نیکلای ساینای در این مقالهٔ پر ارجاع به داوری این ایده می‌نشیند. هدف اصلی ساینای در این مقاله نشان دادن سازگاری شواهد اصلی مورد استفادهٔ تجدیدنظرطلبان با ادعای مخالف ایشان است. به باور ساینای، شواهد ادبی و مادی مورد استناد تجدیدنظرطلبان، با ادعای رایج‌تر تدوین قرآن در زمان عثمان نیز کاملاً سازگار است و دلالتی بر مدعای ارائه شده ندارد و لذا نتیجه‌گیری برای به تعویق انداختن تاریخ تدوین قرآن موجه نیست. البته ساینای بر این نکته تأکید می‌کند که رد استدلال تجدیدنظرطلبانه بدان معنا نیست که بحث‌های تجدیدنظرطلبان را از جنس بحث‌های صرفا جدلی بدانیم؛ بلکه تنها استدلال آنان است که مورد نقد قرار می‌گیرد.

✔️ نیکلای ساینای، از برجسته‌ترین اساتید و پژوهشگران مطالعات قرآنی در آکادمیای غرب است. وی در سال ۲۰۰۷ از دکترای خود زیر نظر آنگلیکا نویورث در دانشگاه آزاد برلین دفاع کرد و از سال ۲۰۱۱ استاد مطالعات اسلامی در دانشکده مطالعات خاورمیانه و آسیایی (با نام سابق مطالعات شرق‌شناسانه) در دانشگاه آکسفورد بوده و از امسال به عضویت فرهنگستان بریتانیا درآمده است. وی تا کنون بیش از ۶ کتاب و مجموعه مقالات و بیش از ۲۰ مقاله در مطالعات قرآنی منتشر کرده (فهرست آثار) که مهم‌ترین آن‌ها، کتاب «اصطلاحات کلیدی قرآن»، چند ماه پیش انتشار یافت و در آکادمیای قرآن‌پژوهی، به طور گسترده از آن استقبال شد. اما در این میان، مقالهٔ «رسم قرآن چه زمانی تثبیت شد؟» از ساینای، شاید بیشترین توجه را به خود جلب کرده باشد. این مقاله تاثیر بسزایی در تحقیقات پس از خود داشته و تا کنون بیش از ۱۰۰ بار مورد ارجاع قرار گرفته است.

✔️ این مقاله، در دو بخش در سال ۲۰۱۴ در بولتن مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی (دانشگاه لندن) منتشر شد که بخش اول آن به ارزیابی شواهدی می‌پردازد که برای نهایی‌شدن متن قرآن در اواخر قرن هفتم میلادی/ دوم هجری به آن استشهاد شده است؛ در این مقاله نشان داده می‌شود که شواهدی که مورد استناد تجدیدنظرطلبان قرار می‌گیرد، مانند کتیبه‌های قبة‌الصخرة و متون مکتوبی از دوره‌های نخستین (مثل نوشته‌های عبدالمسیح کندی و یوحنای دمشقی)، با تاریخ‌گذاری سنتی تدوین قرآن ناسازگار نبوده و بر مدعای تجدیدنظرطلبان دلالتی ندارند. بخش آخر مقاله، استنادات پاتریشا کرونه به تفاوت تشریع قرآن با فقه متقدم اسلامی برای اثبات تاخر تدوین قرآن را به محک نقد می‌گذارد.

🔗 اطلاعات کتاب‌شناختی مقاله:
Nicolai Sinai (2014), "When did the consonantal skeleton of the Quran reach closure? Part I", Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London Vol. 77, No. 2. pp. 273-292

🔵 انعکاس برای اولین بار، این مقاله را مطابق نسخهٔ انگلیسی و در دو بخش، به فارسی ترجمه کرده است که بخش نخست آن، از اینجا قابل دریافت است و بخش دوم نیز به زودی منتشر خواهد شد. این مقاله پیشتر در حلقهٔ مطالعاتی انعکاس هم‌خوانی شده بود که همزمان با این مطالعه، با همت برخی از شرکت‌کنندگان، مقاله به صورت گروهی ترجمه و سپس ویراستاری شد. انعکاس از تمامی دوستانی که در این فرآیند مشارکت داشتند سپاسگزار است.

🔗 اطلاعات کتاب‌شناختی ترجمه:
ساینای، ن. (۱۴۰۲). «رسم قرآن چه زمانی تثبیت شد؟ - بخش نخست» (حامد علیا، مترجم.). ویراست اول. مجموعه آنلاین «انعکاس ادبیات». (https://t.me/inekas/430)

🔴 نیکلای ساینای به مناسبت ترجمهٔ فارسی این اثر توسط انعکاس، مقدمه‌ای اختصاصی بر آن نگاشته است. ترجمهٔ این مقدمه را در اینجا و متن انگلیسی و ترجمهٔ کامل با ارجاعات را در فایل ترجمه بخوانید.

🎞 پیش از این، فرهاد قدوسی در سلسه جلسات «مباحث قرآنی: جمع‌آوری و تدوین قرآن»، در انجمن ذکر، به ارائهٔ این مقاله پرداخته است. بخش اصلی جلسهٔ پنجم، به ارائهٔ بخش نخست مقاله اختصاص دارد. ویدئوی آن را در آپارات و یوتوب مشاهده کنید.

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍28👎3

💎 مقالهٔ جدید احمد الجلاد و هیثم صدقی با عنوان «سنگ‌نبشته‌ای به عربیِ کهن از یکی از صحابه؟»

Al-Jallad, A., & Sidky, H. (2024). A Paleo-Arabic Inscription of a Companion of Muhammad? Journal of Near Eastern Studies, 83(1), 1-14. doi:10.1086/729531

⬇️ دریافت فایل PDF مقاله

این مقاله با تمرکز بر کتیبه‌ای به زبان عربیِ کهن (Palao-Arabic) که احتمالاً به یکی از صحابه حضرت محمد منسوب است کشف مهمی در زمینۀ کتیبه‌نگاری اولیۀ اسلامی ارائه می‌دهد. نویسندگان، احمد الجلاد و هیثم صدقی کتیبه‌ای را که در منطقۀ الباحة (منطقه‌ای در حجاز و واقع در ۳۰۰ کیلومتری مکه) یافت شده است و دو نوشته بر روی آن مشاهده می‌شود مستند کرده‌اند. نوشته اول احتمالاً توسط حنظلة بن أبی عامر (معروف به غسیل الملائکة)، یکی از صحابه پیامبر که در جنگ احد (سال ۳ هجری) به شهادت رسید، در دوره قبل از اسلام او، نگاشته شده است. نوشتهٔ دوم، به نام عبدالعزی فرزند سفیان ثبت شده است که در منابع مکتوب شناخته شده نیست.

این مقاله به درک شیوه‌های زبانی و کتیبه‌نویسی در منطقۀ حجاز در دورۀ صدر اسلام کمک می‌کند و بینش‌هایی را در مورد چشم‌انداز مذهبی این منطقه ارائه می‌دهد که عمدتاً اعتقاد به خدای واحد را ثبت کرده است. این یافته‌ها برداشت رایج از شرک را که توسط منابع مکتوب اسلامی مطرح شده است، به چالش می‌کشد و از تاریخی و مستند بودن دودمان‌های ثبت شده در سنت اسلامی حمایت می‌کند. بررسی باستان‌شناسانه و محتوایی این سنگ‌نبشته، تاریخ‌گذاری‌ای به قبل از تأسیس دولت مدینه را پیشنهاد می‌دهد که مساهمت ارزشمندی در مجموعه متون کهن-عربی است.

🎓 #احمد_الجلاد فیلولوژیست، مورخ زبان و کتیبه‌شناس است که دربارهٔ زبان‌ها و فرهنگ عربستان پیش از اسلام تحقیق می‌کند و استاد مطالعات عربی دانشگاه ایالتی اوهایو است. او از سخنرانان سومین مدرسه انعکاس بوده است. برای تحقیقات دیگر او در باب حجاز پیشااسلام با استفاده از سنگ‌نبشته‌های شبه‌جزیره، به کتاب جدید او دین و آیین‌های کوچ‌گران عربستان پیشااسلامی و ریشۀ نام قرآنی «عیسی» رجوع کنید.
هیثم صدقی مدیر اجرایی انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی (IQSA) است. مقالهٔ او با عنوان: «نقطه‌گذاری در متن رسم قرآن و قرآن شفاهی» پیش از این در انعکاس معرفی شده است.

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍35👎2

💎 «تحول هستی‌شناسیِ قرآن در مذهب حنفی: مباحثاتی درباره قرائت قرآن به فارسی» از عمر قرشی (دانشگاه کارولینای جنوبی)

Qureshi, Omar (2023). "The Shifting Ontology of the Qurʾān in Ḥanafism: Debates on Reciting the Qurʾān in Persian", JIQSA, vol. 8, 72-99.

✍️ معرفی مقاله به کوشش: محمدحسین حاجی‌احمدی

⭐️مطالعهٔ آراء اندیشمندان برجسته و فقیهان مذهب حنفی حاکی از آن است که اندیشمندان متاخر این مذهب بر این باورند که رییس مذهبشان، ابوحنیفه، قرآن را قدیم و سخن ازلی خدا قلمداد می‌کرده است. متعاقب این تلقی، ساختار زبانی قرآن نیز از مؤلفه‌های ذات معجزه آمیز آن برشمرده می‌شد. با این وجود، مطالعات دقیق‌تر نشان می‌دهد که پیوند ناگسستنی و معجزه‌آمیز زبان عربی با قرآن را نمی‌توان به صورت قطعی به ابوحنیفه منتسب دانست؛ چرا که ابوحنیفه خواندن قرآن به زبان فارسی را در مناسبات آیینی بلامانع می‌دانست. از همین رو برخی دیگر از اندیشمندان متأخر حنفی این نتیجه را گرفته‌اند که ابوحنیفه گوهر قرآن را معنای آن می‌دانسته و زبان عربی، فرعی بر آن بوده است.

کار به آن جا رسید که این آسان‌گیری ابوحنیفه در قرائت قرآن، پس از دورهٔ محنت، زمینه را برای انتساب دیدگاه مخلوق بودن قرآن به وی فراهم آورد و او به ارتداد متهم شد. همین امر فشاری بر اندیشمندان متأخر حنفی آورد تا ابوحنیفه را از این «بدعت» مبرا کنند. در حالی که اندیشمندان متقدم حنفی منحصرا معنا و ظرفیت‌های هدایتی قرآن را اعجاز آن می‌‌دانستند، اندیشمندان متأخر، دیدگاه متقدم را محکوم کرده و در پی ارائه خوانشی جدید از اندیشه‌های ابوحنیفه بر آمدند. متعاقب این بازخوانی، اعجاز قرآن به ساختار زبانی بی‌نظیر آن پیوند خورد.

این پژوهش، در پی مطالعه سیر تطور مذهب حنفی در اندیشه پیوند میان زبان و گوهر قرآن است تا ببیند چگونه این مذهب خود را با باور رایج سنّی‌ها مبنی بر قِدَم قرآن و ساختار زبانی منحصر به فرد آن وفق داده است. هر چند بخشی از مطالعات پیرامون نفش حنفیه و شخص ابوحنیفه در تحول مذکور پیش از این توسط دیگران مورد مطالعه و نشر قرار گرفته است ولی من در این پژوهش بر یکی از شخصیت‌های نادیده گرفته شده یعنی ابوعصمه نوح‌بن‌ابی‌مریم ( ۱۷۳ هـ ‌ق) تمرکز کرده‌ام.

⭐️گزارش تفصیلی از محتوای این مقاله

⬇️فایل تمام متن مقاله با دسترسی آزاد

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍22👎2
💎 پرتوی تازه بر فهم تاریخیِ سورهٔ اخلاص
مروری بر
مقالهٔ «وجوه مختلف سورهٔ اخلاص» اثر ذیشان غفار

🔗 علی سلطانی
دانشجوی دکترای الهیات تطبیقی، دانشگاه بن

[بخش ۱ از ۳]

⭐️ ذیشان احمد غفار، استاد دپارتمان الهیات اسلامی دانشگاه پادربورن، در مقالهٔ تازه‌ای که چند روز پیش منتشر شده، می‌کوشد که با بررسی بافتار تاریخی سورهٔ اخلاص پرتوهای تازه‌ای از فهم این سوره به دست دهد.

Zishan Ghaffar, "The Many Faces of Sūrat al-Ikhlāṣ", Journal of the International Qur’anic Studies Association, Published online by De Gruyter July 1, 2024.

⬇️ دریافت فایل مقاله

⭐️ روش غفار کاوش در بینامتن‌های تاریخی و هدفش نشان‌دادن سرشت گفتمانی این سوره در واکنش به اعتقادنامه‌های مسیحیِ معاصر با قرآن است. آگاهان می‌دانند که این روش و هدف، روش و هدفی مرسوم در مطالعات تاریخی‌انتقادیِ قرآن دانشگاهی‌ست. غفار در مقالهٔ «وجوه مختلف سورهٔ اخلاص» سعی می‌کند که با بافتارمندسازی/زمینه‌مندسازی (contextualize) سورهٔ اخلاص این نتیجه را موجه بنماید که سورهٔ اخلاص واکنشی است به گفتمان شفاهیِ حاصل از نامهٔ یعقوب سروجی در تبیین آموزهٔ تثلیث.

⭐️ غفار مقاله را با بیان برخی از تأمل‌ها و ابهام‌های نحوی و معنایی سورهٔ اخلاص آغاز می‌کند. از جمله اینکه اگر «احد» بدلی برای خدا در «قل هو الله احد» است، چرا احد حرف تعریف «ال» در تبعیت از الله ندارد؟ مهم‌تر از درنگ‌های نحوی و ویژگی‌های فقه‌اللغة (فیلولوژیک)، شناساییِ بافتار تاریخی و اعتقادی سوره است که واکنش و گفت‌وگوی انتقادیِ قرآن را در پی داشته؛ «واکنش» و «گفت‌وگویی» که فرض بنیادینِ تحلیل‌های بینامتنی در روش‌های تاریخی‌انتقادی است. در پیگیریِ پاسخ به این پرسش است که مسیر مقاله شکل گرفته و با پیشنهاد و تحلیل بینامتنی تازه پایان می‌پذیرد. در این مسیر ذیشان غفار تلاش می‌کند که در امتداد پژوهش‌های پیشین در یافتن بافتار تاریخی سورهٔ اخلاص، بینامتن تاریخیِ تازه و بدیلی را مبنای فهم کند که بهتر از قبلی‌ها بافتار تاریخی‌اعتقادیِ سورهٔ مهم و کوتاه اخلاص را تبیین می‌کند.

⭐️ غفار ضمن اشارهٔ کوتاه به بافتار تاریخی (سبب نزول) عرضه‌شده در سنت تفسیریِ اسلامی برای این سوره که ناظر به پرسش‌های الهیاتی برخی از یهودیان بوده و اشارهٔ روشنی به پس‌زمینهٔ اعتقادات بین‌دینی ندارد، برخی پژوهش‌های دانشگاهی در این زمینه را یادآوری می‌کند. از جمله فرضیهٔ کلاوس شِدِل به پیروی از کِبرت، مبنی بر اینکه بافتار تاریخی سورهٔ اخلاص واکنش به آیات سفر تثنیه (۶-۴) است. شِدلی که معتقد بوده سورهٔ اخلاص نه در برابر تثلیث مسیحی، که ضدّ چندگانه‌پرستیِ مشرکانه (pagan) عربی است؛ ضدّیتی که شاکله و واژگانش موافق و برگرفته از سنت یهودی است. دیگر پیشینهٔ برای زمینه‌مندسازیِ سورهٔ اخلاص، به تبیین اوری روبین برمی‌گردد که بر پایهٔ داده‌های سنت اسلامی در سبب نزول استوار است. روبین در این زمینه معتقد به ارجاع نخست و ثانوی است. به این معنا که سورهٔ اخلاص در وهلهٔ اول به مشرکین مکی نظر دارد، و در وهلهٔ دوم بنابر آیات پسینِ سورهٔ توبه (۳۰)، یهودیان و مسیحیانِ مشرک را هم خطاب قرار می‌دهد. (البته لفظ صریح آیهٔ سورهٔ توبه برای مسیحیان و یهودیان، انتساب «کفر» است و نه «شرک»). مثال روشن‌تر و مهم‌تر زمینه‌مندسازی، تبیین عرضه‌شده در پروژه کرپوس‌کرانیکوم از سوی کسانی چون میشائیل مارکس و نیکلای ساینای است. آنها معتقدند که سورهٔ اخلاص گفتمانی ضدّ مسیحی و مشخصاً علیه اعتقادنامهٔ قسطنیطنیه در سال ۳۸۱ میلادی دارد؛ اعتقادنامه‌ای که جانمایه‌اش تبیینی از آموزهٔ تثلیث است.


#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍12
💎 پرتوی تازه بر فهم تاریخیِ سورهٔ اخلاص
مروری بر
مقالهٔ «وجوه مختلف سورهٔ اخلاص» اثر ذیشان غفار

[بخش ۲ از ۳]


⭐️ ذیشان غفار معتقد است که مبنای برخی از این زمینه‌مندسازی‌های قبلی، تلقی از قرآن به منزلهٔ «متن» است؛ آن‌‌هم متنی که متأثر از متن‌های قبلی است. اما ذیشان غفار با عبور از این مبنای متنی به آنگلیکا نویورت اقتدا و به این تلقی کوچ می‌کند که قرآن شفاهی‌سرشت و قرائت‌بنیاد است؛ و هم‌زمان با این سرشت با گفتمان‌ها و درونمایه‌های الهیاتی و با بافت شفاهی رایج محیط خود دادوستد داشته است. به بیان دیگر به جای یافتن متن پیشینی در زمینه‌مندسازی، باید سعی کنیم که گفتمان دینی و بافتار ایده‌های شفاهی رایج در محیط قرآن را که متأثر از گفتمان‌های دینیِ باستان متأخر است، بشناسیم.

⭐️ از اینجا به بعد و با چنین تلقیِ شفاهی‌سرشتی است که غفار، بافتار یا بینامتن جایگزین خود را با شاهدی تازه عرضه می‌کند. بینامتن تازهٔ ذیشان غفار مربوط به عربستان جنوبی و نامه‌ای در گونهٔ (ژانر) هُمیلی/Homiliy و به زبان سریانی از یعقوب سروجی به حِمیریانِ شکنجه‌دیده در منطقهٔ نجران است؛ قلمروی در عربستان جنوبی و حدود یمن فعلی که سلطان یهودی‌اش، یوسف، مسیحیان ساکن آنجا را آزار و شکنجه می‌دهد. یعقوب سروجی، شاعر و از آبای نامور کلیسای سریانیِ زمانه، در آخرین سال حیات خود (۵۲۰ یا ۵۲۱ م) نامه‌ای به مسیحیان آزاردیدهٔ نجران در قلمرو حمیریان می‌نویسد که به نظر ذیشان غفار، بینامتنی است که به ما در فهم بهتر زمینهٔ تاریخی و بینامتنیِ سورهٔ اخلاص یاری می‌رساند. فرضیهٔ کمکی امثال ذیشان غفار که البته به اذعان خودش نظری نهایی نیست، آن است که نامهٔ یعقوب سروجی و دیگر بیان‌های سریانیِ اسقف‌هایی نظیر او، در بیان مبلغان مسیحی و در ضمن کارهای تبشیری، از نجران به حجاز و حافظهٔ جمعی عرب‌های مرکزی رسیده و از این رو بستر تاریخی آیات سورهٔ اخلاص است.

⭐️ فقرهٔ مهم نامه و مدنظر نویسندهٔ مقاله که حاکی از رابطهٔ بینامتنی با سورهٔ اخلاص است، به شرح و ترجمهٔ زیر است. همان‌گونه که گفته شد این بخش به تبیین آموزهٔ تثلیث اختصاص دارد و آشکارا برگرفته از اصول اعتقادنامهٔ قسطنطنیه و ترجمهٔ سریانیِ آن در سال ۴۱۰ م دربارهٔ تثلیث است. به نظر غفار پاره‌هایی از این نامه با سورهٔ اخلاص به شرح زیر رابطهٔ بینامتنی دارد:

یکی است پسر، مولود پدر، قبل از همهٔ جهان‌ها - قل هو الله احد ... لم یلد و لم یولد
یکی است اویی، که در همه‌چیز شبیه پدر است – و لم یکن له کفوا احد
یکی است یگانه‌زاده‌ای، که هیچ کس دیگری در رتبه و عدد مثل او نیست – الله الصمد
یکی که پسر است و پادشاه و سرشتی یکسان همچون پدر دارد
یکی که از پدر و با پدر است


اشاره به سرشتی یکسان با پدر آشکارا در توافق با موضع تک‌سرشت‌باوری (Miaphysitism) برای مسیح است که باورِ غالب مسیحیان نجرانی و اصولاً مسیحیان عربستان جنوبی و نزدیک به حجاز است. موضع تک‌سرشت‌باوری در تقابل با دوسرشت‌باوری (Dyophysitism)، به ‌تک‌‌سرشت الهی برای مسیح باور دارد. پرواضح است که دوسرشت‌باوری هم که در اعتقادنامهٔ کالسدون (۴۵۱ م) تثبیت شد، به دو سرشت الهی و انسانی به صورت همزمان برای مسیح قائل است.

⭐️ با این مقدمات ذیشان غفار می‌کوشد که اثبات کند، ساختار (حتی سبک و ضرباهنگ بیانی) و محتوای سورهٔ اخلاص و نامهٔ یعقوب سروجی در دفاع و تبیین تک‌سرشتی از آموزهٔ تثلیث، رابطهٔ بینامتنیِ درخورتوجه دارند؛ رابطه‌ای که غفار را بر آن می‌دارد که بگوید سورهٔ اخلاص احتمالاً در واکنش به نامهٔ یعقوف سروجی است و درصدد رد تبیین یعقوب سروجی و مبلغان هم‌نظر او، به‌ویژه در آموزهٔ تثلیثِ آن. البته این واکنش محدود به سورهٔ اخلاص هم نیست. ذیشان غفار در بخش‌های پایانی مقاله به آیهٔ ۱۷۱ سورهٔ نساء هم اشاره می‌کند. بنابر تبیین غفار آیهٔ نساء از طرفی با آیات سورهٔ اخلاص رابطهٔ درون‌متنی و مشترکاً با هم واکنشی ضدمسیحی به آموزهٔ تثلیث در نامهٔ یعقوب سروجی و متن مادر این نامه، یعنی اعتقادنامهٔ قسطنطنیه (۳۸۱ م)، دارند. غفار در مقاله با رسم جدول‌هایی تناظر مفهومی و سبکی این دو آیه و نامه و اعتقادنامه را نشان می‌دهد.


#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11
💎 پرتوی تازه بر فهم تاریخیِ سورهٔ اخلاص
مروری بر
مقالهٔ «وجوه مختلف سورهٔ اخلاص» اثر ذیشان غفار

[بخش ۳ از ۳]

⭐️ از جملهٔ مشابهت‌ها و رابطه‌های سبکی قابل‌توجه که غفار بر آن تاکید دارد، فاصله‌ها(قافیه)ی پایانی مشترک نامهٔ سروجی و سورهٔ اخلاص بر وزن «ـَد» است. در نامهٔ سروجی به زبان سریانی این ضرباهنگ بر وزن «حَد» به معنای «یک» برای تأکید بر همان موضع تک‌سرشت‌باوری مسیح است و در سورهٔ اخلاص نیز این فاصلهٔ «ـَد» در کلمات احد و صمد و یلد و یولد، گزینش و حفظ شده است. از جمله اینکه به نظر پارت رودی، گزینش کلمهٔ «احد» به جای «الواحد» در «قل هو الله احد» برای حفظ این فاصله یا قافیه است.

⭐️ دیگر دلالتی که این تناظر بینامتنی برای کار غفار دارد، فهم بهتری از صفت سربسته و مبهم «الصمد» است. مطابق این رابطهٔ بینامتنی به نظر غفار، الصمد در تناظر با نامهٔ یعقوب سروجی، به معنی تأکید بر سرشت بخش‌ناپذیر و مطلق و بسیط الهی دارد. خدا صمد است، یعنی فشرده و بخش‌ناپذیر است و به سه اقنوم یا سه شخص تقسیم نمی‌شود. در پایان گفتنی است که ذیشان غفار شاهدی از سنت تفسیریِ اسلامی به نقل از ابن‌عباس هم می‌آورد که سبب نزول سورهٔ اخلاص حضور نمایندگی از نجران به نزد پیامبر و پرسش‌های آنان در توصیف خدای او بوده است.

⭐️ کار ذیشان غفار و دیگر کارهایی از این دست در رویکرد مطالعات تاریخی‌انتقادی با بهره‌گیری از روابط بینامتنی، بر این پایه استوار است که گفتمان‌های دینی باستان متأخر در این بخش از جهان به نحو بینا‌فرهنگی رایج بوده و آگاهی از آنها کمایش در این سرزمین‌ها رواج داشته است. به این معنا که مثلاً در همین مصداق، محتوای نامهٔ سریانیِ تک‌سرشت‌باورانهٔ (مونوفیزیتی) یعقوب سروجی به شیوه‌ای به حافظه فرهنگی و جمعیِ اهل حجاز رسیده است. همان‌گونه که گفته شد، فرضیهٔ کمکی این تلقی، حضور مبشران مسیحی و بده‌بستان‌های فرهنگی میان حجاز و نجران است. خود ذیشان غفار در این مقاله معترف است که پاسخی نهایی به چگونگی ارتباط میان گفتمان الهیاتیِ قرآن در حجاز و گفتمان الهیاتیِ رایج در آثار الهیدانان مسیحیِ سریانی، نظیر یعقوب سروجی، نداده است. به بیان دیگر مسئلهٔ آگاهی و آشنایی با آثار و گفتمان‌های الهیاتیِ مجاور همچنان در این قبیل نمونه‌‌ها پرسش‌برانگیز است. همچنین گفتنی است که ذیشان غفار خود بیان می‌کند که این مقاله و این شاهد بینامتنیِ تازه، همهٔ ابهام‌های تفسیری و فیلولوژیک سورهٔ اخلاص را حل نمی‌کند.

⭐️ با این حال شواهد تاریخی مبنی بر ترجمه‌های سریانی و آگاهی‌های دینی مشترک، پشتبیان این تحلیل‌های بینامتنی است. نمونه‌هایی که غفار در این مقاله اشاره‌هایی به آن می‌کند و در پایان، مقاله را با این تذکر خاتمه می‌دهد که او مدعی نیست که عین «متن» نامهٔ یعقوب سروجی در محیط قرآن حاضر بوده، بلکه ایده‌ها و درونمایه‌های تعلیمی او از طریق حافظهٔ شفاهیِ مبشران مسیحی به محیط نزول قرآن رسیده است.

⭐️ ممکن است خوانندگان کمتر آشنا با این قبیل مطالعات این پرسش ذهنشان را خلجان دهد که در نگاه باورمندانه، مخزن و منبع قرآن وحی‌ای الهی است که مرزی در علم به دانسته‌ها، برایش متصور نیست. چرا باید پژوهشگری باورمند، تلاش کند که رابطهٔ فرهنگی میان این دو قلمرو را با شواهد تاریخی اثبات کند تا بگوید که این آیه واکنشی به آن ایدهٔ الهیاتی است؟ این پرسش خود دامن سخنی بلند می‌طلبد. کوتاه آنکه تبیین تاریخی‌ای این‌چنین، می‌تواند مغایرتی با تلقی الهیِ از وحی نداشته باشد. تلقیِ الهی از وحی در این قبیل مطالعات می‌تواند در پرانتزِ تعلیق قرار بگیرد، تا با بهره‌گیریِ حداکثری از شواهد موجود، فهمی بهتر از بافت تاریخی عبارات قرآن پیدا کنیم. به عبارت دیگر، چون معنا و دلالت‌های تاریخی هر اثری تاریخ‌مند است، ولو قرآن، باور به منشأ وحیانیِ قرآن هم منافی این نیست که با فهم بهتر دلالت‌های تاریخی و زمینی، اشارت وحی الهی را هم بهتر بفهمیم. در این مسیر کشف و تبیین بینامتن‌های تاریخی یا در عبارت کلی‌تر، زمینه‌مندسازیِ قرآن، مسیر پیشنهادیِ مطالعات تاریخی‌انتقادی است.

⬇️ دریافت فایل مقاله

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍18👎1

💎 حل معمای قوم عاد با استفاده از شواهد مادی
مروری بر جدیدترین مقاله احمد الجلاد

Al-Jallad (2025), "The Epigraphy of the Tribe of ʿĀd". Athīrat: Journal of Ancient Arabia, 1(1-2), 281-289.

⬇️دریافت مقاله
🔵مطالعۀ ترجمۀ کامل

نام «عاد» در کنار بنی‌اسرائیل و ثمود، یکی از پرتکرارترین اسامی اقوام در قرآن است که ۲۴ بار تکرار شده است.

در تعیین محل زندگی این قوم اختلاف‌نظرهایی وجود دارد، اما در سنت تفسیری اغلب تصور می‌شده که در جنوب عربستان یا در مکانی بین یمن و عمان سکونت داشته‌اند.

در حالی که قبیلۀ ثمود در منابع غیرعربیِ پیش از اسلام شناخته شده بوده، تاکنون در منابع کهنی که قطعاً متعلق به پیش از قرآن باشد، هیچ گزینۀ قانع‌کننده‌ای که بتوان آن را با قبیلۀ عاد تطبیق داد، وجود نداشته است، تا جایی که برخی از محققین معاصر در وجود تاریخی عاد تردید کرده‌اند. حتی ولهاوزن تا آنجا پیش رفته که «عاد» به عنوان نام یک قبیله را، ناشی از بدفهمی عبارت «مِنَ العاد» دانسته و معنای «از روزگاران کهن» را پیشنهاد کرده است.

☑️ به تازگی #احمد_الجلاد (استاد مطالعات عربی و زبان‌شناسی در دانشگاه ایالتی اوهایو) در مقاله‌ای با عنوان «کتیبه‌نگاری قوم عاد» در مجلۀ اثیرت به بررسی کتیبه‌های پیشااسلامی مرتبط با قوم عاد پرداخته است.

او در ابتدای این مقاله نشان داده که صرف وجود رسم «ع‌د» در یک سنگ‌نبشتۀ کهن عربی، برای تطبیق آن‌ها با قبیله «عاد» مذکور در قرآن کافی نیست. چرا که در خطوط باستانی عربستان، مصوت‌های میانی به طور کامل نمایش داده نمی‌شدند و لذا می‌توان تلفظ‌های دیگری غیر از عاد (مثل عید) را نیز برای خوانش رسم «ع‌د» در نظر گرفت. لذا هیچ مدرکی به نفع تطابق «عاد» قرآنی با کتیبه‌های عربی جنوب عربستان که شامل واژۀ «ع‌د» هستند، وجود ندارد.

☑️ پس ما در چه شرایطی می‌توانیم مطمئن باشیم که واقعاً با «عاد» قرآنی مواجه هستیم؟

در پاسخ به این سوال، او به این نکته مهم اشاره می‌کند که قرآن، عاد را با دو واژۀ دیگر هم‌نشین ساخته است:

﴿ألمْ تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ. ‎إِرَمَ ذاتِ العِماد‎﴾‏ (فجر: ۶-۷)

﴿واذْكُرْ أخا عادٍ إذ أنذَرَ قومَهُ بِالْأحْقَاف﴾ (احقاف: ۲۱)

«ارم» یک اسم خاص است که به شهادت همه شواهد کتیبه‌ای، به منطقۀ «وادی رم» (ارم باستان) در جنوب اردن اشاره دارد؛ «احقاف» یک اسم عام، جمع «حِقف» و به معنای «تل‌ماسه‌های مارپیچ» است که می‌تواند وصف این منطقه باشد. معیار پیشنهادی الجلاد برای شناسایی و تطبیق «عاد» قرآنی با کتیبه‌ها، باهم‌آیی «ع‌د» و یکی از شواهد «احقاف» و «ارم» است.

تا کنون، حداقل دو شاهد کتیبه‌ای به خط حسمائی کشف شده که این معیار را با موفقیت پشت سر می‌گذارد. نخستین شاهد، حدود ۳۰ سال پیش، در فرآیند مرمت معبد لات در «وادی رم» کشف شد و به صورت مقاله‌ای مستقل به انتشار رسید. نوشتۀ این کتیبه از این قرار است:
[نوشتۀ] غوث پسر اوس‌الله پسر ثکم و او معبد لات را ساخت از قبیلۀ «ع‌د»


ذکر «ع‌د» در کتیبه‌ای در منطقۀ «ارم» نمی‌تواند تصادفی باشد.

🟣 وحید صفا در ویدئوی بالا این شاهد را معرفی کرده است.

☑️ الجلاد در این مقاله، کتیبۀ نویافتۀ دیگری را به زبان صفائی (تصویر بالا) معرفی کرده که در منطقۀ حَرّة الشام (تصویر پایین)، در بین شام و عربستان، در نزدیکی منطقۀ «ارم»، یافت شده است:
[نوشتۀ] مسک، پسر زمهر، پسر یزر، پسر تأم. و سوگوار پدر و برادر خود، از قبیلۀ «ع‌د»


جالب است که هر دو کتیبه به یک سبک واحد، تبار «عاد» را نه در انتهای نسب که در انتهای متن ذکر می‌کنند،‌ چیزی که در دیگر کتیبه‌های عربی کهن مرسوم نیست. این نکته در کنار دیگر شواهد، همه حکایتگر آن است که قوم عاد در حدود ۲۰۰۰ سال قبل در منطقۀ وادی ارم در جنوب اردن تا منطقۀ حرة در شمال شرق شبه جزیرۀ عربستان سکونت داشته‌اند.

☑️ در پایان مقاله الجلاد پیشنهاد می‌کند که «بِعادِ اِرَمَ» در فجر: ۶-۷، یک ترکیب اضافی است. قرائت مرسوم از ﴿ألم تر كيف فعل ربّك بِعادٍ ‎إرمَ ذات العماد‎﴾‏ ارم را عطف بیان یا بدل از عاد در نظر می‌گیرد.‌ جلاد پیشنهاد می‌کند که «عاد ارم» ترکیب اضافی نام یک قوم به سرزمین آن‌هاست. این به سادگی با قرائت فعلی آیه، قابل تطبیق نیست. از نظر الجلاد، ظاهراً رسم قرآن در ابتدا به صورت صامت و بدون اعراب و بر اساس گویش قدیمی حجاز  بوده که فاقد واکه‌های کوتاه پایانی است. از آنجایی که عبارت «بعاد ارم» در گذار از یک آیه به آیۀ بعدی و احتمالاً برای رعایت فواصل، به دو بخش شکسته شده، بیشتر قراء به جای آنکه این عبارت را به صورت یک ترکیب اضافی بخوانند، تصور کرده‌اند که عاد جدا از ارم است. به نظر الجلاد این خطای در قرائت پس از آن رخ داده که رابطه بین عاد و ارم فراموش و مبهم شده، و در نتیجۀ آن، ابهامی که امروزه در سنت تفسیری و اعراب قرآن با آن مواجه هستیم، به وجود آمده است.

#انعکاس_مقاله
🔵 @inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍70

💎 وصیت‌نامهٔ مالی علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) و سرنوشت املاک او

🔹مرور و ترجمۀ کامل جدیدترین مقالۀ شان آنتونی

از علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) دو وصیت معروف به جا مانده است: یکی وصیتی اخلاقی با مخاطب عام که در آن به امور مهم سفارش می‌کند: «الله الله فی الایتام...» و دیگری وصیت مالی مفصلی است که به «کتاب صدقات علی» (سند مکتوب موقوفات علی) معروف است. این متن سندی است که گفته می‌شود علی (ع) برای فرزندانش در سال ۳۹ ه.ق تنظیم کرد تا قصد خود را برای تبدیل زمین‌هایش به موقوفۀ خیر اعلام کند. این سند زمین‌های علی (ع) را معین می‌کند و مشخص می‌سازد که چگونه ثروت او باید میان فرزندانش تقسیم و مدیریت شود.

🔵 شان آنتونی (استاد دانشگاه ایالتی اوهایو)، در جدیدترین مقالهٔ خود، به تحلیل تاریخی مفاد این وصیت، سازگاری آن با سنت‌های کشت اراضی زراعی در صدر اسلام، تحریرها و طرق انتقال وصیت در میان خاندان علی (ع) و نیز اختلافات میان علویان بر سر صدقات علی (ع) می‌پردازد.

⬇️دریافت مقاله
🔵مطالعۀ ترجمۀ کامل

از این وصیت‌نامه، حداقل ۵ تحریر کهن باقی مانده و آنتونی بیان می‌دارد که همۀ آنها برگرفته از سندی اصیل و قدیمی است که نسخه‌های آن مطمئناً در اختیار علویان نخستین قرار داشته است.

🗂 کامل‌ترین نسخۀ این وصیت‌نامه را ابن‌شَبّه در اخبار المدینة و سپس کلینی در الکافی حفظ کرده‌اند و آنتونی با تصحیح تحریر ‌ابن‌شبه بر اساس نسخه‌بدل‌های نقل کافی، متن کامل وصیت‌نامه را ترجمه و تحلیل کرده است. فقراتی از این ترجمه از این قرار است:

§ این رونوشت کلمه به کلمه از سندی است که شامل موقوفۀ علی بن ابی طالب، رضی الله عنه، می‌باشد. من آن را با حروف باستانی‌اش و به سبک نگارش آن رونویسی کردم.
...
§ بسم الله الرحمن الرحیم. این چیزی است که بندۀ خدا علی، امیرالمؤمنین، دربارهٔ اموالش فرمان می‌دهد و مقرر می‌کند، در جستجوی خشنودی خدا تا خداوند مرا به واسطهٔ آن به بهشت وارد کند و از آتش دوزخ در امان دارد، در روزی که برخی چهره‌ها سفید و برخی چهره‌ها سیاه خواهند بود.

§ هر آنچه منبع آب متعلق به من در یَنبُع است و به عنوان مال من شناخته می‌شود و در محدودهٔ آن قرار دارد، موقوفه است،
....
§ این موقوفۀ علی متعلق به نسل فاطمه است همانطور که متعلق به نسل علی است. من آنچه را که به دو پسر فاطمه سپردم، صرفاً برای جلب خشنودی خدا و ادای احترام به دختر محمد [صح: به محمد] سپردم تا هر دوی آن‌ها را بزرگ داشته، احترام، و تکریم کنم.
....
§ و بردگان من که در طوماری که حمزه برای من نوشت، نام برده شده‌اند، آزاد می‌شوند.
....
§ این چیزی است که علی امیرمؤمنان دربارۀ اموالش در صبح روزی که به [منطقۀ] مسکن رسید، مقرر کرد، در طلب خشنودی خدا و سرای آخرت - و خداست که در همۀ امور از او یاری خواسته می‌شود.
...
§ ابوشمر بن ابرهه، صعصعة بن صوحان، یزید بن قیس، و هیاج بن ابی هیاج شهادت می‌دهند، و بندهٔ خدا علی امیرالمؤمنین با دست خود در ۱۱ جمادی الاول سال ۳۹ این را نوشت.

🔵گفتنی است منبع نقل ابن‌شبه، نسخه‌ای از این وصیت است که در دست حسن بن زید (م. ۱۶۸)، پسر زید بن حسن بن علی‌بن‌ابی‌طالب، یکی از متولیان این موقوفات، بوده است. خوشبختانه در سال ۱۹۹۵ دو کتیبۀ عربی طولانی از زید در وادی‌حزره بین مدینه و ینبع (یکی از محل‌های اصلی موقوفات) کشف و منتشر شد (تصاویر بالا | توضیحات بیشتر در اینجا و اینجا) که به تعبیر آنتونی، به عنوان «شهادتی پاک‌نشدنی بر فعالیت‌های زید در آن منطقه» باقی مانده‌اند.

🔵آنتونی در ادامه روایتی را نقل می‌کند که چگونه علی (ع) پس از دریافت سود از زمین‌هایش در ینبع به خرید مقادیر زیادی مواد غذایی پرداخت. «اگرچه خود علی با رژیم غذایی ناچیزی از پورۀ ثرید زندگی می‌کرد، گوشتی را که خریداری می‌کرد آزادانه به مسلمانان کوفه می‌داد تا از آن بهره ببرند.»

🔵آنتونی بر دو ویژگی متمایز این وصیت تاکید می‌کند:
«این وصیت از جهت مفاد متعددی که در آن برای آزادسازی بردگان گنجانده شده، متمایز و برجسته است. به نظر می‌رسد علی سنتی را برای آزادسازی گسترده بردگان در وصیت‌نامه‌ها بنیان نهاد که بسیاری از نوادگانش نیز از آن پیروی کردند و به همین ترتیب تعداد زیادی از بردگان خود را آزاد کردند.» این ویژگی با مفادی از وصیت دیگر علی (ع) مبنی بر لزوم مراعات «ما ملکت ایمانکم» سازگار است.

ویژگی متمایز دیگر، وضعیت برابری است که علی (ع) بین فرزندان خود از ازدواجش با زنان آزاد و برده‌اش قائل شده است. در قوانین روم باستان و یهود فرزندان حاصل از ازدواج با زن غیر آزاد، وضعیت بردگی مادر را به ارث می‌بردند و نمی‌توانستند به عنوان وارث از پدرانشان ارث ببرند. اما در این وصیت، همۀ فرزندان، وارثانی آزاد و هم‌تا برای میراث او محسوب می‌شوند.

🔵ترجمۀ کامل انعکاس از این مقاله را در اینجا بخوانید و با کامنت خود، به بهبود آن کمک کنید.

#انعکاس_مقاله
🔵 @inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍100

💎 ذبیح اسحاق بود یا اسماعیل؟ نگاهی تازه به داستانی کهن

🔹مرور و ترجمۀ کامل مقالهٔ روون فایرستون:
Firestone, Reuven. "Comparative Studies in Bible and Qur’ān: A Fresh Look at Genesis 22 in Light of Sura 37". In Judaism and Islam: Boundaries, Communication and Interaction, (Leiden, The Netherlands: Brill, 2000)


⬇️ دریافت متن کامل مقاله و مطالعۀ نسخۀ پیش‌نویس ترجمۀ فارسی مقاله

🔊 شنیدن ارائهٔ صوتی مقاله (از دقیقه ۴۴)

داستان قربانی‌کردن فرزند توسط حضرت ابراهیم، یکی از روایات تکان‌دهنده و عمیق در ادیان ابراهیمی است؛ روایتی که ایمان ابراهیم را به بوته آزمایش می‌کشد و به الگویی برای تسلیم و فداکاری در برابر فرمان الهی تبدیل می‌شود. این قصه در هر دو سنت عهدین و قرآن با جزئیاتی مشابه روایت شده، اما در یک نقطه محوری، اختلافی اساسی به چشم می‌خورد که برای قرن‌ها محل بحث و تأمل بوده است: هویت فرزندی که قرار بود قربانی شود. آیا او اسحاق بود، آنگونه که در سفر پیدایش تورات آمده، یا اسماعیل، آنچنان که از ظاهر آیات قرآن برمی‌آید؟

این پرسش، نه تنها یک کنجکاوی تاریخی یا الهیاتی، بلکه دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر ارتباط میان این دو متن مقدس و نحوه‌ی خوانش متقابل آن‌هاست. در آکادمیای غرب، تا دو دهه قبل (پیش از آنکه رویکرد «مطالعهٔ قرآن در بافتار باستان متأخر» مرسوم شود)، رویکرد غالب این بوده که قرآن را در پرتو کتاب مقدس موجود بخوانند و هرگونه تفاوت را به تأثیرپذیری، یا تغییرات عمدی و سهوی نسبت دهند. یکی از مهم‌ترین نمونه‌های چنین تفاوت‌هایی، روایت ذبیح ابراهیم است که نه تنها عهدین، که همهٔ سنت‌های مسیحی و یهودی بازمانده از باستان متأخر هم یک‌صدا او را اسحاق می‌دانند.

🔵 روون فایرستون، یکی از برجسته‌ترین محققان در زمینه مطالعات تطبیقی قرآن و کتاب مقدس، در مقاله‌ای با عنوان "نگاهی نو به پیدایش ۲۲ در پرتو [روایت ذبیح در] سوره صافات" جسورانه تلاش می‌کند از روایت قرآنی به عنوان ابزاری برای روشنگری و فهم عمیق‌ترِ لایه‌های روایت عهدینی بهره برد. او با رویکردی انتقادی و ریزبینانه، به بازخوانی داستان ذبح فرزند ابراهیم در سفر پیدایش ۲۲ (تورات) و سورۀ صافات (آیات ۹۹-۱۱۳) می‌پردازد و به نکات جدیدی اشاره می‌کند که می‌تواند فهم ما را از این داستان کهن متحول سازد.

👤 روون فایرستون از برجسته‌ترین محققان آمریکایی در حوزهٔ مطالعات تطبیقی ادیان، به‌ویژه مطالعات تطبیقی قرآن و عهدین است. وی در حال حاضر استاد Hebrew Union College در لس‌آنجلس و استاد وابسته دانشگاه کالیفرنیای جنوبی محسوب می‌شود. او اولین رئیس انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی (IQSA) و معاون رئیس انجمن مطالعات یهودی (AJS) بوده است و نقش مهمی در توسعهٔ مطالعات قرآنی در جهان داشته است. وی همچنین به عنوان پیشگام مطالعه تطبیقی داستان ابراهیم در اسلام و یهودیت شناخته می‌شود و با نگارش کتاب «سفرها در سرزمین‌های مقدس: تحول داستان‌های ابراهیم و اسماعیل در تفسیر» (۱۹۹۰) و چند مقاله مرتبط، نقشی بنیادین در این حوزه ایفا کرده است. این اثر، با بیش از ۲۲۰ ارجاع، مهم‌ترین مرجع آکادمیک دربارهٔ ابراهیم در اسلام محسوب می‌شود. این مقاله مورد بحث نیز از جمله آثار مهم او محسوب می‌شود که در سال ۲۰۰۰ در مجموعهٔ مقالات «یهودیت و اسلام: مرزها، ارتباطات و تعاملات»‌ (بریل)‌ منتشر شد و با فاصلهٔ کمی مورد تحسین جان ریوز، محقق پیشروی مطالعات عهدینی قرار گرفت. او از این مقاله به عنوان یکی از نمونه‌های موفق مطالعات تطبیقی قرآن و عهدین و مقاله‌ای «حقیقتا شالوده‌شکن» نام برد.

⭐️ سرنخ اصلی فایرستون

فایرستون کار خود را با تمرکز بر روایت سفر پیدایش ۲۲ آغاز می‌کند. در این روایت، خداوند به ابراهیم دستور می‌دهد: "فرزندت را بردار، تنها فرزندت را، اسحاق که او را دوست داری، و او را به سرزمین موریا ببر و در آنجا او را به عنوان قربانی سوختنی بر یکی از کوه‌هایی که به تو خواهم گفت، تقدیم کن." (پیدایش ۲۲: ۲).

نکته‌ای که فایرستون بر آن انگشت می‌گذارد، عبارت "تنها فرزندت، اسحاق" است. از دیدگاه او، این عبارت در متن پیدایش ۲۲ با یک ابهام تاریخی روبروست. زیرا زمانی که داستان ذبح رخ می‌دهد، ابراهیم پیش از اسحاق، فرزندی به نام اسماعیل از هاجر (کنیز ساره) داشت. بنابراین، اسحاق در آن زمان "تنها فرزند" ابراهیم نبوده است. این مسئله از دیرباز مفسران یهودی را نیز به چالش کشیده و برخی از آن‌ها تلاش کرده‌اند تا آن را توجیه کنند (مثلاً با این تفسیر که منظور از این عبارت "تنها پسر مادر خودش" یا "تنها پسر ساره" بوده یا با این استدلال که اسماعیل در آن زمان از خانواده طرد شده بود و اسحاق "تنها فرزند" مشروع باقی مانده بود). اما فایرستون با نگاهی دقیق‌تر و با استفاده از روش‌های تحلیل متن، به فرضیه‌ای رادیکال‌تر می‌رسد.

#انعکاس_مقاله
[ادامه در اینجا]
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍28👎2
💠 ذبیح اسحاق بود یا اسماعیل؟ - بخش دوم (ادامه از اینجا)

فایرستون همچنین به شیوهٔ تکرار نام "اسحاق" در متن پیدایش ۲۲ اشاره می‌کند (نام اسحاق پنج بار در نیمهٔ اول این فصل ذکر شده اما از آیهٔ ۱۰ به بعد دیگه اسم اسحاق ذکر نشده است و تنها با ضمیر از او نام برده شده). فایرستون این تکرار نام را "زائد" می‌داند. بخشی از اشکال او به این تکرارها آن است که سه تا از این پنج مورد، همراه با حرف تعریف et آمده‌اند که هر چند از نظر گرامری غلط نیست، ولی بر اساس نظریهٔ فیشبین در کتاب مشهورش، نشانه‌ای برای افزودهٔ ویرایشی هستند. فایرستون بر اساس شواهد مختلف، استدلال می‌کند که حضور مکرر و غیرعادیِ نام اسحاق در این متن، شاید از یک "ویرایش" یا "افزوده شدن" بعدی به روایت اصلی حکایت داشته باشد. به عبارت دیگر، او معتقد است که متن اولیه و کهن‌تر این داستان در کتاب مقدس، ممکن است هویت ذبیح را مشخص نکرده باشد و کل ارجاعات با ضمیر بوده باشد، یا حتی به ذبیح دیگری غیر از اسحاق اشاره داشته است.


ایدهٔ فایرستون برای کمک گرفتن از روایت قرآنی

اینجاست که فایرستون، با الهام‌گیری از ایده‌های بروس زاکرمن دربارهٔ مرجع‌های پیشین روایات عهدینی و بازمانده‌های آن‌ها در بیرون عهدین، از سوره صافات برای روشن کردن این ابهامات استفاده می‌کند. در سوره صافات، داستان ذبح با درخواست ابراهیم برای فرزند صالح ("رب هب لی من الصالحین") آغاز می‌شود و به بشارت "غلام حلیم" (فرزندی بردبار) ختم می‌شود. پس از پایان ماجرای ذبح، و نجات "غلام حلیم"، خداوند به ابراهیم بشارت "اسحاق، نبی" را می‌دهد. این توالی داستانی در قرآن، از نظر فایرستون، به شدت دلالت بر این دارد که "غلام حلیم" مورد اشاره در ابتدا، پیش از اسحاق و در واقع همان اسماعیل بوده است. زیرا اگر ذبیح اسحاق بود، بشارت به او در پایان قصه منطقی به نظر نمی‌رسد.


همانطور که فایرستون اشاره می‌کند، ویژگی‌های منحصر به فرد روایت قرآنی از این ماجرا، از جمله عدم ذکر صریح نام ذبیح و نحوهٔ قرار گرفتن بشارت اسحاق، می‌تواند سرنخی برای فهم روایات کهن‌تر باشد. فایرستون معتقد است که در سنت‌های شفاهی و نسخه‌های متقدم‌تر از داستان ذبح در خاورمیانه باستان، احتمالاً ذبیح همان "فرزند اول" (اسماعیل) بوده است و احتمالا روایت قرآنی، نسخه‌ای قدیمی‌تر از ماجرای ذبیح را حفظ کرده است. او به این نکته نیز اشاره می‌کند که در فرهنگ‌های باستانی، قربانی کردن "فرزند اول" (چه انسان و چه حیوان) یک رسم شناخته شده بوده است. این سنت پیشکش "نخستین فرزند" (first-born) به خدا در برخی آیین‌های کهن‌تر وجود و حتی در نذرهای مذهبی یهودیان نیز، بازتابی از آن دیده می‌شود.

با توجه به این شواهد و موارد دیگری که در مقاله آمده است، فایرستون این فرضیه را مطرح می‌کند که متن پیدایش ۲۲، شاید در طول زمان و در فرآیند ویرایش‌های متعدد، تغییراتی کرده و نام اسحاق به آن اضافه شده است. او پیشنهاد می‌کند که اگر نام اسحاق را از متن پیدایش ۲۲ حذف کنیم و مکان این قصه را به بعد از تولد اسماعیل منتقل کنیم، آنگاه با روایتی مواجه خواهیم شد که هم با شواهد فرهنگی باستانی سازگارتر است و هم شباهت بیشتری به روایت قرآن پیدا می‌کند.

نتیجه‌گیری فایرستون در این مقاله، نه تنها در بازخوانی یک داستان کهن، بلکه در روش‌شناسی مطالعات تطبیقی میان ادیان ابراهیمی، اهمیت بسزایی دارد. فایرستون در پایان مقاله خود می‌نویسد: "مطالعۀ حاضر، به باور من، به توقف این تمایل رایج در غرب منجر خواهد شد که قرآن را در پرتو کتاب مقدس [فعلی] بخوانند... بلکه، شاید بتوان خوانش کتاب مقدس را در پرتو قرآن سودمند یافت. هر چند ممکن است برای بسیاری، این غیرقابل قبول باشد." فایرستون معتقد است برای بسیاری از غربیان، پذیرش این ایده که قرآن بتواند نوری بر متن تورات بیفکند، دشوار است. اما او با ارائه شواهد متعدد و تحلیل دقیق متون، نشان می‌دهد که این رویکرد، حداقل در مورد ماجرای ذبیح ابراهیم، نه تنها ممکن، بلکه ضروری است.


شایسته ذکر است ویژگی‌های منحصر به فرد روایت قرآن از ماجرای ابراهیم، اسحاق و اسماعیل، تنها به ماجرای ذبیح محدود نمی‌شود. پارسال به مناسبت مدرسهٔ تابستانی چهارم انعکاس، این مقاله فایرستون به تفصیل معرفی شد و سپس در ادامه به دو مورد از تفاوت‌های دیگری که در روایت قرآن وجود دارد اشاره شد که عبارت بود از: ۱. عهد الهی با ابراهیم: ختنه یا تطهیر کعبه؟ ۲. مکان ذبح: موریا یا بیت‌الله الحرام؟) و بر اساس آخرین تحقیقات آکادمیک، تبیین‌هایی برای این تفاوت‌ها بیان شد.

🔊 برای شنیدن ارائهٔ صوتیِ این مقاله، به اینجا رجوع کنید (از دقیقه ۴۴)

⬇️ دریافت متن کامل مقاله

🔵 مطالعۀ نسخۀ پیش‌نویس ترجمۀ کامل مقاله به زبان فارسی
(این ترجمه با هوش مصنوعی و کمی ویرایش بدست آمده است. با نظرات خودتون، به بهبود این ترجمه کمک کنید!)

#انعکاس_مقاله
@inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍56👎3