Inekas | انعکاس
7.06K subscribers
231 photos
51 videos
39 files
386 links
«انعکاس» به بازتاب تحقیقات جدید در مطالعات اسلامی اختصاص دارد.

در اینجا بخوانید:
#انعکاس_مقاله
#انعکاس_کتاب
#انعکاس_رویداد
#رویداد_انعکاس
#انعکاس_وبسایت

https://inekas.org
https://instagram.com/inekas_org

ارتباط با ما:
@inekas_admin
info@inekas.org
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠 ویدئوی ضبط شده از سخنرانی ویژه مدرسه مطالعات تطبیقی قرآن و عهدین

نشوز در قرآن در پرتو فقه یهودیت ربانی
Nushūz
in the Qur’ān in Light of Rabbinic Law

🔸 ثاقب حسین (دانشگاه آکسفورد)
Saqib Hussain

#ویدئو #روز_چهارم #مدرسه_مطالعات_تطبیقی

به زودی ترجمه‌ای کامل از مقاله‌ی آقای ثاقب حسین در همین موضوع در کانال انعکاس منتشر خواهد شد.

@inekas
انتشار شماره جدید Der Islam

مجله Der Islam یکی از مجلات علمی پرسابقه در حوزه تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است. این مجله از سال ۱۹۱۰ تا کنون منتشر شده است.

در روز گذشته، شماره جدید این مجله منتشر شد. این شماره حاوی ۶ مقاله پژوهشی و ۲۱ مقاله نقد کتاب است. از ۶ مقاله پژوهشی این شماره، ۳ مقاله را پژوهشگرانی ایرانی نگاشته‌اند. ترجمه عناوین و چکیده مقالات آلا وحیدنیا (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)، مجید دانشگر (دانشگاه فرایبورگ) و احسان روحی (پژوهشگر مستقل)، در ادامه تقدیم می‌گردد.

1️⃣ آلا وحیدنیا: نسخ قرآنی از کجا می‌آیند؟ تعیین بوم‌گاه مصاحف قرآنی کهن

2️⃣ مجید دانشگر: سرتراشی پیامبر: پارسی زبانان ایران و منبع داستان مالایی «نبی برچوکور»‌

3️⃣ احسان روحی: تاریخ یا قصه‌های آباء و اجدادی؟ رویکردی ادبی به نقل‌های ترورهای سیاسی در سیره

شایسته‌ی ذکر است که ترجمه‌های چکیده‌ها به تأیید نویسندگان مقالات رسیده است.

#انعکاس_مقاله
@Inekas
💠 نسخ قرآنی از کجا می‌آیند؟ تعیین بوم‌گاه مصاحف قرآنی کهن

📝 آلا وحیدنیا

اطلاعات کتابشناسی مقاله:
Vahidnia, Ala. "Whence Come Qurʾān Manuscripts? Determining the Regional Provenance of Early Qurʾānic Codices" Der Islam, vol. 98, no. 2, 2021, pp. 359-393. https://doi.org/10.1515/islam-2021-0027

🔻 دانلود فایل مقاله 🔻

ترجمه چکیده مقاله:

در مطالعات مرتبط با نسخه‌های قرآنی کهن، تعیین بوم‌گاه یا محل نگارش این نسخ مسئله‌ای دشوار است؛ چراکه در بیشتر اوقات، این نسخ خالی از انجامه یا یادداشت وقف هستند. گزارش‌های منابع متقدم اسلامی در رابطه با اختلاف رسم‌های مصاحف شهرهای گوناگون (مصاحف الأمصار) می‌تواند به یافتن راه‌حلی برای این مشکل کمک کند. در کتاب تاریخ قرآن، از نولدکه و دیگران، لیستی از اختلاف‌های بوم‌ها آمده که عمدتا مبتنی بر المقنع نوشته الدانی است. اما همان‌گونه که نویسندگان این کتاب بیان کرده‌اند، مقایسه‌ای از برخی نسخ قرآنی کهن موجود در موزه کاخ طوپقاپی با این جدول مصاحف الأمصار، حکایتگر آن است که برای شناسایی بوم‌گاه نسخ قرآنی، نمی‌توان به گزارش‌های سنتی اعتماد کرد، چراکه هیچ یک از این نسخ نمی‌توانند به هیچ بوم خاصی منتسب شوند.

مقاله فعلی، در پی آن است که نشان دهد که این مشکل از آن‌جا ناشی شده که فقط به داده‌های ارائه شده توسط الدانی اکتفا شده است و از منابع متقدم‌تر و مهم‌تری، هم‌چون کتاب المصاحف سجستانی، غفلت شده است. این مقاله می‌کوشد تا دسته‌بندی جدید و دقیق‌تری از اختلاف‌های بوم‌ها بدست دهد؛ در این جهت، با استفاده از منابعی مثل کتاب المصاحف سجستانی که توسط نولدکه و نویسندگان همکارش استفاده نشده، گزارش‌های مصاحف الأمصار را بازخوانی کرده و فهرست اختلاف‌های این مصاحف را دقیق‌تر سازد. در نتیجه، رسم ثبت شده در هر یک از این مصاحف متقدم، با گزارش‌های به‌جامانده در منابع ادبی از ویژگی‌های یکی از مصاحف الأمصار، تطابق بیشتری خواهد یافت. از انجا که متن نسخه‌های به جا مانده ماهیت چندگانه‌ای ندارند [و این‌گونه نیست که متعلق به چند بوم‌گاه باشند]، ما با درجه‌ای از اطمینان می‌توانیم نتایجی را بگیریم که گزارش‌های رسیده از مختصات مصاحف شهرهای گوناگون را تقویت می‌کند.

#انعکاس_مقاله
@Inekas
💠 سرتراشی پیامبر: پارسی زبانان ایران و منبع داستان مالایی «نبی برچوکور» (سرتراشیدن پیامبر)

📝 مجید دانشگر

اطلاعات کتابشناسی مقاله:
Daneshgar, Majid. "The Prophet Shaving: Persians and the Origin of the Malay Hikayat Nabi Bercukur" Der Islam, vol. 98, no. 2, 2021, pp. 394-424. https://doi.org/10.1515/islam-2021-0028

🔻 دانلود فایل مقاله 🔻

ترجمه چکیده مقاله:

این مقاله درباره یک داستان عامیانه اسلامی شناخته شده در جهان مالایا و اندونزی (با نویسنده ای گمنام/ناشناس) به نام "داستان سرتراشیدن پیامبر" Hikayat Nabi Bercukur است که به زبانهای مختلف در سراسر منطقه یافت می شود. تنها حدس علمی درباره‌ی ریشه‌ی و منبع آن مبتنی بر یک نسخه خطی به زبان مالایی-جاوی نگهداری شده در لایدن (هلند) است، که متن آن به عمد توسط خواننده ای مخدوش و سیاه شده است و در حاشیه‌ی متن چنین بیان می شود که "این داستان توسط یک «رافضی» نوشته شده است و نباید آن را باور نمود".

اگرچه پژوهشگران پیشین اشاره به عنوان و یا خلاصه این داستان در آثار و فهرست کتابشناختی خود داشته اند، این سؤال که "منشا این داستان چیست؟" همچنان بی‌پاسخ مانده است. این مقاله، به منظور تکمیل مطالعات پیشین و یافتن یک پاسخ، تعداد زیادی نسخ خطی و متون دست اوّل به زبان‌های گوناگون را بررسی می‌کند و مقایسه‌ای بین نسخه‌های مالایی و الگوی اولیه (منبع اصلی) انجام می‌دهد. همچنین، تصحیح و ترجمه انگلیسی الگوی اولیه، تا آن‌جاکه مطلع هستم، برای اولین بار است که ارائه می‌شود.

#انعکاس_مقاله
@Inekas
💠 تاریخ یا قصه‌های آبا و اجدادی؟ رویکردی ادبی به نقل‌های ترورهای سیاسی در سیره

📝 احسان روحی

اطلاعات کتابشناسی مقاله:
Roohi, Ehsan. "Between History and Ancestral Lore: A Literary Approach to the Sīra’s Narratives of Political Assassinations" Der Islam, vol. 98, no. 2, 2021, pp. 425-472. https://doi.org/10.1515/islam-2021-0029

🔻 دانلود فایل مقاله 🔻

ترجمه چکیده مقاله:

بر اساس گزارش‌های سیره، ترورهای مخالفین پیامبر، اقدامات خشنی بودند که ایشان در جهت تثبیت اسلام در عربستان انجام داد. در پژوهش‌های مدرن [غربی]، روایات مرتبط با این وقایع، عموما با وصف «کاملا خالی از هرگونه تمایلات [جعل]» قضاوت می‌شود. اما به نظر می‌رسد که این ادعا، ریشه در عدم شناخت کافی نسبت به دو امر دارد: یکی، انگیزه‌های پنهان منابع این روایات و دیگری، میزان کاربست شیوه‌های ادبی [داستانی] در منابع سیره.

پژوهش حاضر، می‌کوشد تا toposهای ظاهر در گزارش‌های ترور مخالفین سیاسی پیامبر را شناسایی کند؛ بدین وسیله، میزان وابستگی این داستان‌ها به یکدیگر آشکار شده و امکان وام‌گیری ادبی بین آن‌ها نیز روشن می‌گردد. این تحلیل نشان می‌دهد که کاربرد ابزارهای ادبی در منابع [سیره]، گسترده‌تر از آنی است که در نگاه اول ممکن است به چشم آید. گزارش‌های مورد بررسی ما، شباهت‌های تکان‌دهنده‌ای را در قالب و نیز محتوا، به نمایش می‌گذارند؛ تا حدی که اعتبار این بخش از سیره را به عنوان منبعی سرراست برای بازسازی زندگی پیامبر به طور جدی با اشکال مواجه می‌سازد.

———————————-

🔻 برخی توضیحات تکمیلی درباره این مقاله از نویسنده

🔻 گزارشی از مقاله پیشین احسان روحی با عنوان «بازنگری داستان ترور کعب بن اشرف یهودی» را در اینجا بخوانید.

#انعکاس_مقاله
@Inekas
💠 گزارشی از مقاله تازه انتشار یافته «تاریخ یا قصه‌های آبا و اجدادی؟ رویکردی ادبی به نقل‌های ترورهای سیاسی در سیره» در مجله Der Islam

✍️ نویسنده: احسان روحی

🔸 ترجمه چکیده مقاله 🔸
🔻 دانلود فایل مقاله 🔻

[بخش 1 از 2]

در دهه‌های اخیر بررسی تاریخ صدر اسلام در غرب با ارائه نظریات گوناگون و با تحولات قابل توجه روش‌شناختی همراه بوده است. تأخر منابع اسلامی که در فاصله زمانی دست کم صد ساله از وقائع دوران پیامبر (ص) و صحابه تألیف شده‌اند و نیز اغراض گوناگونی که در پس گزارش‌های تاریخی نهفته است طیف وسیعی از محققان را بر آن داشته تا از ابزارهای گوناگونی برای صحت سنجی تواریخ صدر اسلام بهره برند. در این میان رجوع به منابع غیراسلامی و استفاده از روشهای نقادانه‌ از جمله نقد ادبی (literary critical methods) از رویکردهایی بوده که در جهت برون رفت از چالش هایی که منابع اسلامی پیش روی یک پژوهشگر میگذارند مورد توجه قرار گرفته است.

تحقیق حاضر که به مطالعه ترورهای سیاسی صدر اسلام می‌پردازد نیز از این دو ابزار، خاصه نقد ادبی سیره، بهره گرفته است. از یک سوی، جزئیات اتفاق‌هایی که در هریک از ترورهای منقول در سیره روی داده، به طرز تردیدبرانگیزی به یکدیگر شبیه است و از سوی دیگر، همین جزئیات مشابه و گاه کاملا یکسان نیز با عباراتی (wording) بسیار نزدیک به هم روایت شده است. بررسی عمیق‌تر، اما، مشکلات بیشتری را نمایان می‌کند.

در خصوص اکثریت قریب به اتفاق داستان‌های ترور، پژوهشگر دو دسته از نقل‌های کاملا معارض را فرا روی خود می‌بیند؛ در خود داستان‌های ترور، ترورکنندگان دشمنی ریشه‌داری را با قربانیان خود (که عمدتا یهودی هستند) ادعا کرده و درصددند تا به هر نحوی آنان را به قتل برسانند. این در حالی است که اسناد مستقلی که در گوشه و کنار تراث اسلامی پراکنده است حکایت دارد که ترورکنندگان ادعایی، نه تنها دشمن یهود نبوده‌اند، بلکه ارتباط تناتنگی با ایشان داشته‌اند و دامنه این روابط از شراکت تجاری تا نسبت‌های سببی و نسبی و رضاعی گسترده بوده است. این امر حاکی از آن است که افرادی که خود از هم‌پیمانان یهود بوده‌اند در زمان تدوین سیره به عنوان دشمنان سرسخت یهود معرفی شده‌اند تا پیشینه و علائق یهودی آنان محو گردد.

آنچه سبب شده است که داستان‌های مختلف ترور بسیار از لحاظ جزئیات و عبارات به یکدیگر شبیه باشند نیز رقابت‌های قبیله‌ای است. بنا بر بررسی به عمل آمده، ترور ابن‌ابی‌الحقیق، سفیان بن خالد و اسیر بن رزام از حیث واژگان و روند سیر داستان بسیار شبیه داستان ترور کعب بن اشرف است و این شباهت در ترور ابن‌ابی‌الحقیق به اوج خود می‌رسد. مقایسه روند ترور کعب بن أشرف و ابی‌ابی‌الحقیق که در جدول صفحه 454 مقاله (تصاویر پیوست)‌ بیان شده حاکی از آن است که تک تک وقائعی که در داستان کعب روی می‌دهد، در ماجرای ترور ابن‌ابی‌الحقیق هم واقع می‌شود. لذا این جزئیات نه شرح وقائع تاریخی بلکه topos است (المان‌های تکرارشونده داستانی) و حاصل اقتباس ادبی.

اما سوال این جا است که چرا این وام گیری ادبی انجام شده؟ مقدمه داستان ترور ابن‌ابی‌الحقیق به روشنی بازگو می‌کند که پس از آنکه اوسیان کعب بن اشرف را ترور کردند، خزرجیان برای آنکه در میدان رقابت قبیله‌ای با اوس عقب نمانند، به پیامبر (ص) پیشنهاد کردند تا آنان نیز یکی از دشمنان ایشان یعنی ابن‌ابی‌الحقیق را به قتل برسانند و پیامبر (ص) نیز پذیرفتند. لیکن چنانکه بررسی‌های اخیر نشان داده ترور کعب بن اشرف خود یک جعل تاریخی بوده و امری است که هرگز به وقوع نپیوسته است (ر.ک. مقاله کعب بن اشرف از نگارنده تحقیق حاضر).

لذا روشن می‌شود که رقابت بین (بنی سلمه از) خزرج با (عبدالاشهل از) اوس در عالم واقع و در به قتل رساندن کعب و ابن‌ابی‌الحقیق نبوده، بلکه این رقابت مربوط به دنیای ادبیات و داستان سرایی است و همین امر این اقتباس ادبی و شکل‌گیری داستان‌هایی با جزئیات یکسان را سبب شده است. (پیش از این هارالد موتزکی،‌ در مقاله‌ای مفصل،‌ تلاش کرده بود تا نشان دهد ماجرای قتل ابن‌ابی‌الحقیق،‌ ریشه در روایات اصیل قرن اول دارد؛‌ اما تحقیق حاضر نشان داد که روایت این ماجرا هر چند کهن و متقدم است، اما این به معنای اصیل بودن این روایت نیست.)

[مطالعه ادامه در بخش ۲]

#انعکاس_مقاله
@Inekas
💠 گزارشی از مقاله تازه انتشار یافته «تاریخ یا قصه‌های آبا و اجدادی؟ رویکردی ادبی به نقل‌های ترورهای سیاسی در سیره» در مجله Der Islam

✍️ نویسنده: احسان روحی

[بخش 2 از 2 - ادامه از بخش اول]

مضاف بر این، برخورد خشن پیامبر(ص) با مخالفان یهودی خود که در سیره، حدیث و دیگر منابع اسلامی متاخر مورد ادعا قرار گرفته، کاملا در تعارض با منابع متقدم غیر اسلامی اعم از مستندات مسیحی و حتی یهودی است. تاریخ سبئوس ارمنی، تواریخ سریانی و نیز متون مکاشفات یهودی همگی یکصدا از برخورد با رفق و مدارای پیامبر با یهود سخن می‌گویند. این در حالی است که بر خلاف سیره، متون غیراسلامی مذکور محصول دوران پیامبر (ص) و یا بسیار نزدیک به ایشان بوده و مانند سیره در دوران عباسیان به نگارش درنیامده‌اند.

لذا به طور بسیار خلاصه می‌توان گفت داستان‌های ترور منقول در سیره که سال‌ها بعد از پیامبر (ص) و توسط اعقاب ترورکنندگان ادعایی جعل شده‌اند، یا برای پنهان کردن پیشینه یهودی این افراد بوده و یا در فضای رقابت‌های شدید قبیله‌ای شکل گرفته‌اند. طبعا از آنجا که حذف فیزیکی دشمنان پیامبر (ص) و رها کردن مسلمین از شرّ خصم سازش‌ناپذیر اسلام در دوران تدوین سیره، یک فضیلت بزرگ محسوب می‌شده، قبائل مختلف بر سر انتساب این فضائل به پیشنیان صحابی خود رقابت و تنافُس داشتند.

اساسا ویژگی اصلی ژانر فضائل، تکرار یک محتوا با عبارات و الفاظ یکسان بین طرف‌های مختلف درگیر در رقابت‌های قومی، سیاسی و مذهبی است. از میان بی‌شمار مثالی که در این خصوص می‌توان بیان نمود، به ذکر یک مورد بسنده می‌شود و آن حدیث «سد الابواب الا باب علی» و «سد کل خوخه الا خوخه ابی بکر» است؛ دو فضیلتی که یکی در شأن حضرت امیر (ع) و دیگری درباره ابوبکر با محتوا و ساختار بسیار نزدیک به هم بیان شده و چنان که تحقیقات پیشین به روشنی نشان داده، روایت دوم در فضای رقابت سیاسی/ اعتقادی پیرامون مسئله جانشینی پیامبر (ص) و با الگوگیری از فضیلت اول ساخته شده است. این فرآیند دقیقا در داستان‌های ترور نیز تکرار شده و حاصل آن شکل‌گیری داستان‌هایی با محتوا و الفاظ مشابه یکدیگر اما با خاستگاه تاریخی بسیار تردیدبرانگیز است.

در پایان یادآور می‌شود مطالب فوق مروری بسیار اجمالی بر محتوای مقاله بود و علاقه‌مندان می‌توانند شواهد و استدلال‌های تکمیلی (چه در خصوص نقد ادبی و چه در رابطه با منابع یهودی-مسیحی) را در متن مقاله دنبال نمایند.

#انعکاس_مقاله
@Inekas
پیوست گزارش مقاله تازه انتشار یافته از احسان روحی: مقایسه روند ترور کعب بن أشرف و ابی‌ابی‌الحقیق

#انعکاس_مقاله
@Inekas
💠 سمینار «رحمة للعالمین» با حضور خوان کول و فرهاد قدوسی
(به زبان انگلیسی/ با امکان شرکت آنلاین)

🗓 ۶ نوامبر ۲۰۲۱ / ۱۵ آبان

🔰 خوان کول (Juan Cole)، استاد تاریخ دانشگاه میشیگان و نویسنده کتاب "محمّد: پیامبر صلح در گرماگرم ستیز امپراتوری‌ها" (Muhammad, Prophet of Peace Amid the Clash of Empires) است. این کتاب، با روشی بدیع، از قرآن برای استخراج تاریخ زندگی پیامبر اکرم استفاده می‌کند، و کتب سیره را به عنوان منابع دست دوم در نظر می‌گیرد. او در این کتاب، این طور نتیجه می‌گیرد که حضرت محمد، پیامبر صلح بود و در دوران جنگ دو امپراطوری ساسانی و روم، با رویکردی صلح‌طلبانه، به ترویج صلح و همزیستی‌ مسالمت‌آمیز ادیان پرداخت.

🔻 نوشته‌های مرتبط در وبسایت مولف
🔻 فهرست آثار علمی خوان کول
🔻 معرفی این برنامه در اکانت توئیتر خوان کول

🔰 فرهاد قدوسی (Farhad Ghoddoussi)، عضو هیئت علمی دانشگاه ایالتی وِین در میشیگان و از اعضای فعال انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی (IQSA)، حلقه مطالعاتی CMCS، مدرس دوره‌های اسلامی در انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های آمریکا و از موسسین گروه انعکاس است.
🔻 اکانت توئیتر فرهاد قدوسی

#انعکاس_رویداد
@Inekas
تفسیر القرآن بالکتاب: خوانش بایبل عربی در تفاسیر ابن‌برّجان و بقاعی

McCoy III, R. M. (2021). Interpreting the Qurʾān with the Bible (Tafsīr al-Qurʾān bi-l-Kitāb): Reading the Arabic Bible in the Tafsīrs of Ibn Barraǧān and al-Biqāʿī. Brill.

مک‌کوی در این کتاب، دو مفسر کمترشناخته‌شده و در عین حال متبحّر قرآن و بایبل را مورد مطالعه قرار می‌دهد: ابوالحکم عبدالسلام‌بن‌اشبیلی(م.۵۳۶)، که به ابن‌برّجان مشهور است، و ابراهیم‌ بقاعی(م.۸۸۵). در این مطالعۀ تطبیقی، که شامل تجزیه و تحلیل نسخه‌های خطی و بحث‌های الهیاتی است، تفسیری ارائه می‌شود که نشان می‌دهد چگونه روش ابن‌برّجان در نظم‌القرآن و نظریۀ بقاعی دربارۀ علم مناسبات‌القرآن، قرائت و تفسیر این دو را از بایبل عربی تحت تأثیر قرار داده است. شباهت‌های تفسیر آن‌ها از قرآن و رویکردشان به متن بایبل حیرت‌انگیز است؛ چرا که هر دو نویسنده از مرزهای تعیین‌شده عبور کرده و محدودیت‌های پذیرفته‌شده در پرداختن به کتاب مقدس را در زمان خود توسعه داده‌اند.

کتاب شامل یک مقدمه، پنج فصل و یک نتیجه‌گیری است.
متن کامل پیشگفتار کتاب از اینجا قابل دسترسی است.

#انعکاس_کتاب
@inekas
💠 کتاب «مُصحَف صنعاء ۱ و مسئلهٔ خاستگاه قرآن» منتشر شد.

نویسندگان: بهنام صادقی و محسن گودرزی
ترجمه و مقدمه: مرتضی کریمی‌نیا
تاریخ انتشار: آبان 1400
ناشر: هرمس

🔻 فایل PDF مقدمه مترجم

🔻 خرید کتاب از سایت ناشر

🔻 چکیده:
متن زیرین مصحف صنعاء 1 در حال حاضر مهم‌ترین سند موجود در زمینهٔ تاریخ قرآن است. این متن که تنها نسخهٔ شناخته شده از سنتی متنی و مکتوب، متفاوت از سنت رسمی عثمانی است، در قیاس با تمام مخطوطات شناخته شده از قرآن، بیشترین توان و امکان را داراست تا بر تاریخ تکوین متن قرآنی در دوران نخست پرتو افکند. مقایسهٔ این متن با سایر متن‌های موازی، دریچه‌ای یگانه بر نخستین مراحل تکوین متن قرآنی و پیدایش سنت‌های مختلف را بر ما می‌گشاید. این مقایسه به بحثی درازدامن در باب تاریخ گردآوری آیات و فقرات قرآن و شکل‌گیری سوره‌ها خاتمه می‌دهد.

-----------------------------------

🔻 معرفی کتاب

این کتاب ترجمه‌ای است از مقاله ۱۲۹ صفحه‌ایِ بهنام صادقی (دانشگاه آکسفورد) و محسن گودرزی (دانشگاه هاروارد) با عنوان Ṣan‘ā’1 and the Origins of the Qur’ān که سال ۲۰۱۲ در مجله Der Islam منتشر شده است.

این مقاله و دو مقاله دیگر بهنام صادقی با نام‌های The Codex of a Companion of the Prophet and the Qur'an of the Prophet (Arabica, 2010) و The Chronology of the Qur’ān (Arabica, 2011)، نقشی جدی در پیشبرد مطالعات قرآنی داشته است و در دهه اخیر، جزو پر بازدیدترین و موثرترین مقالات اسلام‌شناسی در غرب بوده است. همچنین طبق داده‌های گوگل اسکالر، هر یک از این مقالات تا کنون، در بیش از ۱۰۰ تحقیق مورد ارجاع قرار گرفته‌اند.

شایسته ذکر است پیش از این مقالات، عده‌ای از اسلام‌پژوهان غربی به پیشتازی ونزبرو، که به تجدیدنظرطلب (Revisionist) معروف‌اند، قرآن را قابل انتساب به پیامبر نمی‌دانستند و معتقد به تأخر تاریخ نگارش قرآن بودند. اما این مقالات بهنام صادقی و مقالاتی از دیگر محققان که در پی آن نگاشته شد، منجر به به‌حاشیه‌رفتن این باور نادرست و تغییر نظر در میان بسیاری از پژوهشگران گردید.

برای نمونه، هربرت بِرگ، تجدیدنظرطلبی است که مناظرات مختلفی با هارالد موتسکی داشته است. بِرگ که ویراستار دستینه Routledge Handbook on Early Islam است، در فصل «جمع‌آوری و تدوین قرآن» از این هندبوک، اظهار داشته که تحقیقات بهنام صادقی در مورد تاریخی بودن مصاحف صحابه، تحقیقات قانع‌کننده‌ای است و معتقد است که کار او نظریات تجدیدنظرطلبانی را که قرآن را مربوط به قرن دوم یا حتی دیرتر می‌دانسته‌اند، قویا به چالش کشیده است.

او در آخرین بند از مقاله‌اش می‌گوید که حتی پاتریشیا کرونه هم شواهد مربوط به رادیوکربن را می‌پذیرد و بر اساس آن نظریات پیشین‌اش را کنار می‌گذارد. کرونه در اواخر عمرش اظهار داشته که هیچ دلیل منطقی‌ای برای این وجود ندارد که تجمیع مصاحف توسط عثمان را زیر سوال ببریم و قرآن در زمانی وجود داشته است که روایات مسلمانان آن را ادعا می‌کنند.
او می‌گوید که با تحلیل انتقادی متن می‌یابیم که نسخه صنعا و قرآن عثمانی، ریشه واحد داشته‌اند که این ریشه واحد نمی‌تواند کسی باشد جز محمد.

هم‌چنین شان آنتُنی، استاد سرشناس دانشگاه ایالتی اهایو، معتقد است که تحقیقاتی که درباره قرآن انجام شده است نشان می‌دهد که این کتاب از نظر وثاقت و فرایند انتقال در میان باقی متون متقدم عربی بی‌همتا است. این یک باور عامیانه یا مؤمنانه نیست، بلکه بعد از یک قرن و نیم تحقیقات شرق‌شناسان، محققان بر این مساله اجماع کرده‌اند.

او در مقدمه آخرین کتاب خود درباره زندگی پیامبر، با استناد به پژوهش بهنام صادقی، می‌نویسد:
«بحث از قدمت قرآن در دهه‌های اخیر به طور قابل توجهی به لطف پیشرفت‌هایی که در شواهد پالئوگرافیک و آزمایش‌های رادیو کربنی که بر روی قطعه‌هایی از قرآن بر روی پوست یا پاپیروس انجام شده، تقویت شده است.»

-----------------------------------

انتشارات هرمس ترجمه این مقاله را به همراه متن زیرین مصحف صنعاء 1 در 413 صفحه، منتشر کرده است.
کتاب شامل دو پیشگفتار (مترجم و مؤلفان)، متن مقاله، متن زیرین مصحف صنعاء و تصاویری از لایه رویین و زیرین مصحف است.

◀️ فهرست کتاب و مقدمه مترجم را از اینجا دریافت کنید.

#انعکاس_کتاب
@Inekas
مقدمه کتاب مصحف صنعاء.pdf
567.1 KB
🔰 فایل مقدمه مترجم بر کتاب «مُصحَف صنعاء ۱ و مسئلهٔ خاستگاه قرآن» از بهنام صادقی و محسن گودرزی

🔻 ترجمه و مقدمه از: مرتضی کریمی‌نیا

🔻 شامل مباحثی در باب:

🔸 مخطوطات قرآنی صنعاء
🔸 مصحف صنعاء ۱
🔸 ترتیب اوراق مصحف صنعاء ۱ و محتوای قرآنی آن
🔸 مصحف صنعا در رسانه‌ها: غلبۀ شایعه بر واقعیت
🔸 مصحف صنعاء ۱ و متن رسمی قرآن
🔸 تاریخ گذاری نسخۀ صنعاء ۱
🔸 منابع درباب مخطوطات صنعاء و مصحف صنعاء ۱

🔻 معرفی کتاب «مُصحَف صنعاء ۱ و مسئلهٔ خاستگاه قرآن»
@Inekas
💠 خلاصه مقاله «نعمة/نعمت الله» به مثابه شاهدی برای یک نسخه اولیه عثمانی مکتوب: اهمیت خصیصه‌های املایی مشترک

[بخش 1 از 3]

نویسنده:‌ ماراین فان‌پوتن (دانشگاه لایدن)
ترجمه و خلاصه از: امیر اشرف‌واقفی

محل انتشار: بولتن مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی، ۲۰۱۹
Marijn van Putten, “The Grace of God” as evidence for a written Uthmanic archetype: the importance of shared orthographic idiosyncrasies, Bulletin of SOAS, V.82 (2) , 2019.
🔻 فایل PDF مقاله

🔸 چکیده
مارین فان‌پوتن در این مقاله در صدد اثبات این مطلب است که حتما پیش‌الگوی (archetype) مکتوبی از قرآن وجود داشته، و نسخ متقدم دیگر، از طریق رونویسی از این نسخه اولیه تهیه و منتشر شده‌اند. وانگهی، با توجه به اینکه بسیاری از این نسخ خطی به احتمال قوی مربوط به اوایل دوره بنی‌امیه‌اند، بعید به نظر می‌رسد که نسخه اولیه مذکور دیرزمانی از خلافت عثمان تدوین شده باشد، و به این ترتیب گزارش سنتی علمای مسلمان از زمان و چگونگی تدوین قرآن با قرائن بیرونی تایید می‌شود.

🔸 معرفی متن عثمانی
نویسنده با استناد به برخی تحقیقات اخیر بر آن است که همه نسخ خطی قرآنی متقدم (به جز چندنگاشته‌های صنعا) از گونه‌ی متن عثمانی هستند؛ گونه‌ای که طبق گزارش‌های تاریخی به شکل طومارهایی در زمان عثمان منتشر شد. این نسخ در سه چیز همسان هستند: 1. ترتیب سوره ها. 2. ترتیب آیات هر سوره ؛ و 3. مفردات هر آیه.

مصحف قاهره چاپ ۱۹۲۴ بر این متن تطبیق داده شده است (صادقی و برگمان، 2010). برخی تفاوت‌های جزئی در واج‌گونه‌ها، و نیز اختلافات جدی‌تری که دامن‌گیر سنت‌های قرائت قرآن بوده، انسجام این گونه را خدشه‌دار نکرده، و عمده بحث‌ها به قدمت و زمان تدوین آن معطوف شده است.

فان‌پوتن دیدگاه‌های مطرح معاصر در مقابل دیدگاه سنتی را به سه دسته تقسیم می کند:
1. دیدگاهی که تدوین قران را دست کم به دو سه قرن پس از وفات پیامبر نسبت می دهد (ونزبرو، 1977).
2. دیدگاهی که تدوین قرآن را به خود پیامبر نسبت می‌دهد (برتن، 1977)
3. دیدگاهی که خلافت عثمان را آغاز شکل‌گیری تدریجی یک نسخه واحد در طی حدود نیم قرن می داند (ساینای، 2014).

همچنین برخی محققان با تکیه بر اشتراکات و افتراقات قرائت‌ها و واج‌گونه‌های گزارش شده از مصاحف قرآنی بصره، کوفه، مدینه و دمشق در کتاب «المقنع»، بر آن شدند که رسم این مصاحف لاجرم باید منشا واحدی داشته باشد (کوک، 2004). با مطالعه بر روی برخی نسخ خطی متقدم حجازی و انطباق گزارش‌های تاریخی از واج‌گونه‌های مصحف سوری بر آن، صحت تصور سنتی از تدوین قران و ارسال طومارهای اولیه به نواحی چهارگانه قوت گرفت (داتون، 2004).

🔸 استناد به خصیصه‌های املایی
پس از مرور ادبیات بحث، و تحریر محل نزاع، فان‌پوتن استدلال خود را بر خصیصه‌های املایی مشترک میان مصاحف بنا می‌کند، تا نه تنها صحت قول سنتی را تایید، بلکه اضافه کند که انتقال و انتشار مصاحف، نه به صورت شفاهی یا دیکته، بلکه به شکل رونویسی از نسخه‌ای مکتوب انجام پذیرفته است.

در نسخ قدیمی قرآن، شیوه‌ی نگارش بسیاری لغات با نگارش کلاسیک عربی ناهمخوان است؛ همین‌طور برخی لغات را می‌توان به اشکال مختلف نوشت، بدون آن که معنا را متأثر سازد و کاتب بنا به میل خود یکی از آن‌ها را انتخاب و استفاده می‌کند. فان‌پوتن، برای اثبات مدعای خویش، این تغایر و اشتراک املایی را این‌گونه به‌کار می‌گیرد:

«اگر دو نسخه خطی از یک پیش‌الگوی منفرد نشأت نگرفته باشند، انتظار نمی‌رود که املای یکسانی دقیقاً در موضع یکسان بارها و بارها رخ دهد. اما، این دقیقاً همان چیزی است که می‌یابیم: تکرار مکرر املایی خاص با اشکال یکسان در مواضع واحد در تمام نسخه‌های خطی نخستین قرآن. چنین مشابهتی، تنها می‌تواند حاصل رونویسی دقیق [از یک منبع واحد] باشد.»

سپس برای رسیدن به مقصود خود، در انتخابی هوشمندانه از ساخت کلمات مونث دارای تای تانیث بهره می‌برد. در رسم مصحف قاهره، همچون عربی کلاسیک، غالب این لغات با «ة» نوشته می‌شوند، اما در برخی موارد هم «ت» بکار رفته است. در نگارش پاره‌ای کلمات متداول، سهم «ة» و «ت» تقریبا برابر است. این لغات به طور خاص، برای نشان دادن بازتولید مکرر خصیصه‌های املایی مشترک موضوعیت دارند،‌ چراکه هر یک از مدل‌های نگارش آن لغات از شانس برابری برخوردارند (جدول 1)

#انعکاس_مقاله
@inekas
🔸خلاصه مقاله «نعمة/نعمت الله» به مثابه شاهدی برای یک نسخه اولیه عثمانی مکتوب: اهمیت خصیصه‌های املایی مشترک🔸

[بخش 2 از 3 - ادامه از بخش ۱]

بررسی موردی: املای واژه «نعمت»
فان‌پوتن سپس به سراغ متداول‌ترین واژه با دو نوع نگارش ـة/ت انتهایی در نُسخ قرآنی متقدم می‌رود: «نعمت/نعمة» که که از قضا شانس املای آن به هر یک از دو مدل (نعمت یا نعمة) در قرآن برابر است و البته همواره مضاف به «الله» یا «رب-ک/-کم/-ی» است.

در جدول ۲ (تصویر پیوست) فهرستی از نحوه املای واژه نعمت/نعمه در آیات قرآن‌ (سطرها) در هر یک از نُسَخ متقدم قرآنی (ستون‌ها) آمده است. به باور فان‌پوتن، بهترین تبیین، بلکه تنها تبیین چنین وفاق گسترده‌ای میان نسخه‌های متعدد متفاوت قرآن از گونه متن عثمانی، قبول وجود نسخه اولیه مکتوب واحد برای تمامی این نسخ است. با در نظر گرفتن تاریخ کتابت نسخ مذکور، که عمدتا متعلق به نیمه دوم قرن اول هجری است، پذیرش جمع‌آوری مصاحف در زمان حکومت حجاج در اواخر این قرن، دشوار می‌نماید؛ به ویژه که برخی از این نسخ چند دهه پیش از حکومت حجاج نگاشته شده‌اند. به این ترتیب، اگرچه بر اساس یافته‌های فوق نمی‌توان به عدم تدوین قرآن پیش از خلافت عثمان حکم کرد، اما می‌توان روایت سنتی علمای مسلمان از این ماجرا را تایید کرد.

علاوه بر تایید تدوین مصحف پیش‌الگو، دست کم تا زمان عثمان، این نتیجه نیز حاصل می‌شود که از همان ابتدای شکل‌گیری این نسخه، نوشته‌های بعدی متعلق به گونه متن عثمانی، حتما از روی همان رونویسی شده‌اند، و استناد به روایت راویان یا اتکا به حافظه در نگارش آن‌ها دخیل نبوده است. مطالعه نسخ متاخرتر، نشان می‌دهد که این روش در قرون بعدی نیز ادامه داشته است.

خصایص املایی دیگر
فان‌پوتن ایده به کاررفته درباره واژه «نعمت» را به کلیه واژگان مونث با تای تانیث تعمیم می‌دهد و همبستگی میان نسخ متقدم را برای همه آن‌ها ثابت می‌داند. نیز واژه «جزاءُ» و «الملأ» که به ترتیب در ۵ و ۴ موضع به صورت «جزاؤ» و «الملؤا» در مصحف قاهره آمده را در تمامی نسخ متقدم به همین شکل می‌یابد.

وی اما به این نیز اشاره می‌کند که همه خصیصه‌های املایی مصحف قاهره را نمی‌توان در نسخ متقدم ردیابی کرد؛ به علاوه، همه خصایص املایی نسخ متقدم عثمانی نیز به طور کامل به مصحف قاهره منتقل نشده است. فان‌پوتن در فرجام این بحث، بررسی و ارائه جامع خصایص املایی مشترک نسخ متقدم را برای بازسایی پیش‌الگوی عثمانی لازم می‌داند.

#انعکاس_مقاله
@inekas
💠 خلاصه مقاله «نعمة/نعمت الله» به مثابه شاهدی برای یک نسخه اولیه عثمانی مکتوب: اهمیت خصیصه‌های املایی مشترک

[بخش 3 از 3 - ادامه از بخش ۱ و بخش ۲]

🔸مساله رسم کامل مصوت «آ»ی میان‌واژه

فان‌پوتن، پس از فراغت از اثبات مدعای خود، به یکی از چالش‌های مهم پیش روی آن می‌پردازد. از موارد نقض خصیصه‌های املایی مشترک میان نسخ و مصاحف عثمانی، رسم کامل یا ناقص مصوت «آ»ی میان‌واژه است، و نمی‌توان وحدت رویه‌ای میان آنها در این باب مشاهده کرد. برخی معتقدند در نسخ متقدم اصل بر رسم ناقص بوده، و تمایل به رسم کامل مصوت «آ» مربوط به نسخ متاخرتر است؛ ای بسا پیش‌الگوی قرآن عثمانی فقط واجد رسم ناقص بوده باشد.

فان‌پوتن با همان روش مقایسه‌ای خود این دیدگاه را فاقد شواهد کافی می‌داند، و برای این منظور رسم کلمه «عباد» را در سه نسخه خطی از مصحف سوریه مورد بررسی قرار می‌دهد. همانطور که در جدول 3 (جدول پیوست) مشاهده می‌شود، هیچ سازگاری یا الگوی مشخصی میان این نسخ به چشم نمی‌خورد. اگر طومارهای کوفی، بصری یا مدنی را در نظر بگیریم، نیز همین وضعیت حاکم است.

بدین ترتیب، وی نتیجه می گیرد که یافته های فعلی چیزی بیش از رسم آزاد و دلبخواه مصوت «آ» را نشان نمی‌دهد؛ بلکه بیشتر به نظر می‌رسد استخدام یا عدم استخدام نشانه «الف» برای رسم مصوت «آ» نزد کاتبان و نسخه نویسان قرآن چندان حائز اهمیت نبوده است. بر این اساس، نه می توان به متقدم یا اصیل بودن رسم ناقص نسبت به رسم کامل حکم کرد، و نه می توان پیش‌الگوی مفروض را فاقد هر گونه رسم کامل دانست.

وانگهی، اگر چه این دوگانگی در رسم، بازسازی پیش‌الگو را دشوار می‌کند، باید توجه داشت که تعداد لغاتی که از این بابت دچار مشکل می شوند اندک است و رسم اکثریت لغات دارای مصوت «آ»ی میان‌واژه در تمامی نسخ خطی متقدم و نیز مصحف قاهره را می توان پیش بینی کرد. وی با تلخیص، تصحیح و تکمیل اصول املای قرآنی «دیِم» (1979) قواعد حاکم بر رسم مذکور در مصاحف عثمانی را در ۹ بند تنظیم می کند:

1. قالب صامت-آ-صامت، و صامت-آ-صامتِ بلند همواره رسم کامل دارد (به استثنای واژه قالَ)
2. اسم فاعل در حالات جمع مذکر و مونث سالم و تثنیه همواره رسم ناقص دارد: «فـعلون، فـعلین»، فـعلت، فـعلن/فـعلان، فـعلَین
3. علامت جمع مونث سالم رسم ناقص دارد: مسلمـت؛ مگر کلمه سه حرفی باشد: بنات، جنات.
4. اسامی منتهی به آواهای«آن»، رسم ناقص دارد: رحمـن.
5. حرف نداء چسبان «یا» در اول کلمه همواره رسم ناقص دارد: یـأیتها النفس
6. حرف تنبیه «ها» در اول کلمه همواره رسم ناقص دارد: هـذه
7. ضمیر متکلم مع الغیر فاعلی «نا» همواره رسم ناقص دارد: کتبنـها
8. کلماتی که در عربی کلاسیک رسم ناقص دارند، در قران نیز چنین هستند: لـکن، ذلک.
9. بسیاری لغات هستند که بدون قاعده خاصی، همواره با رسم ناقص به کار می روند، مانند: صرط، اسمـعیل، اسحـق.

فان‌پوتن استخراج این قواعد، و قواعد املایی مشابه را، برای بازسازی رسم «آ»ی میان‌واژه در پیش‌الگوی مکتوب عثمانی مفید می‌داند، به این نحو که هر گاه استثنایی در نگارش مصداقی از این قواعد به چشم بخورد، می‌توان با قطعیت نتیجه گرفت که رسم آن در الگوی اولیه نیز چنین بوده است. نمونه این امر، رسم واژه «یابسات» است که بر طبق قواعد فوق انتظار می‌رود ناقص (یابسـت) باشد، اما در هر دو استعمال قرآن، در تمامی نسخ متقدم با رسم کامل (یابسات) مشاهده می شود. همین یک نمونه، کافی است تا حکم کلی به عدم استعمال این رسم در مصحف پیش‌الگو از اعتبار ساقط شود.

#انعکاس_مقاله
@inekas