Forwarded from توسعهٔ اقتصادی پایدار
✴️ پاسخی به ادعای اقتصاددان حامی دولت: بهترین ابزار برای پیشبینی نرخ فردا، نرخ امروز است
🖋 پروفسور عبدالله صوفی| استاد اقتصاد دانشگاه ویسکانسین
📎 توضیح بررسیهای اقتصادی: در پی پیشبینی حسین راغفر اقتصاددان منتقد دولت مبنی بر «دلار چهلهزار تومانی»، محمد طبیبیان در کانال تلگرامی خود پاسخ تندی به وی داد و او را «غیبگوی امنیتی» و تلویحاً رمال خطاب کرد.
پروفسور عبدالله صوفی استاد دانشگاه و از اقتصاددانان عدالتخواه پاسخی کوتاه بدین شرح به آقای طبیبیان داده است:
🔺 نکتهای دربارهٔ پیام آقای محمد طبییان: آیا آمار نظرات ایشان را تأیید میکند؟ هرچند مطلب زیر در دفاع از نظرات آقای راغفر نیست اما لازم دانستم در رد یا قبول نظرات آقای طبیبیان به آمار و تئوری ارز رجوع کنم که نتایج آن را در نمودار ذیل تقدیم میکنم:
https://t.me/EcoReviews/294
و اما در مورد «رمالی» و پیشبینی ارز. به نظر میرسد که آقای طبیبیان بهدلیل اشتغال به امور سیاسی، سالهاست با ادبیات اقتصاد ارزی در تماس نبودهاند و بیاطلاعند.
باید به عرض ایشان برسانم که بهتر است ایشان به الگوی رندم واک (Random Walk) که دقیقترین «رمال» برای پیشبینی قیمت ارز است مراجعه فرمایند. این «رمال» بیان میدارد که بهترین پیش بینی قیمت ارز فردا، قیمت ارز امروز است. حالا من وارد جزئیات مدلهای دینامیک غیرخطی که قیمت متوسط ارز را از الگوی رندوم واک دقیقتر پیشبینی میکند نمیشوم.
@EcoReviews
🖋 پروفسور عبدالله صوفی| استاد اقتصاد دانشگاه ویسکانسین
📎 توضیح بررسیهای اقتصادی: در پی پیشبینی حسین راغفر اقتصاددان منتقد دولت مبنی بر «دلار چهلهزار تومانی»، محمد طبیبیان در کانال تلگرامی خود پاسخ تندی به وی داد و او را «غیبگوی امنیتی» و تلویحاً رمال خطاب کرد.
پروفسور عبدالله صوفی استاد دانشگاه و از اقتصاددانان عدالتخواه پاسخی کوتاه بدین شرح به آقای طبیبیان داده است:
🔺 نکتهای دربارهٔ پیام آقای محمد طبییان: آیا آمار نظرات ایشان را تأیید میکند؟ هرچند مطلب زیر در دفاع از نظرات آقای راغفر نیست اما لازم دانستم در رد یا قبول نظرات آقای طبیبیان به آمار و تئوری ارز رجوع کنم که نتایج آن را در نمودار ذیل تقدیم میکنم:
https://t.me/EcoReviews/294
و اما در مورد «رمالی» و پیشبینی ارز. به نظر میرسد که آقای طبیبیان بهدلیل اشتغال به امور سیاسی، سالهاست با ادبیات اقتصاد ارزی در تماس نبودهاند و بیاطلاعند.
باید به عرض ایشان برسانم که بهتر است ایشان به الگوی رندم واک (Random Walk) که دقیقترین «رمال» برای پیشبینی قیمت ارز است مراجعه فرمایند. این «رمال» بیان میدارد که بهترین پیش بینی قیمت ارز فردا، قیمت ارز امروز است. حالا من وارد جزئیات مدلهای دینامیک غیرخطی که قیمت متوسط ارز را از الگوی رندوم واک دقیقتر پیشبینی میکند نمیشوم.
@EcoReviews
Forwarded from Mohammad-Tabibian
اين مطلب بالا از فرمايشات پروفسور عبدالله صوفى در حمايت از دكتر راغفر.
اگر به ملاحظه پسر عموى ايشان دكتر احسان صوفى نبود جواب درخورى به ايشام مى دادم. اما اينجا فقط دو نكته عرض مى كنم وبه همين اكتفا مى كنم:
يكم، اگر نظريه راندم واك را بلدهستيد(كه از متن معلوم مى شود فقط اسمش را شنيده ايد) از آن استفاده كنيد نشان دهيد چطور از قيمت فعلى (عليرغم ادعاى متناقضى كه كرده ايد در مورد اين كه بهترين پيش بينى قيمت در آينده قيمت امروز است) مى توانيد قيمت ٤٠ هزار تومان آقاى راغفر را استخراج كنيد. بنده منتظر ديدن اثبات شما با استفاده از نظريه random walk هستم(يا برنامه ريزى پويا به انتخاب خودتان). به ياران تان هم پيشنهاد مى كنم از اين وليمه نگذرند و نگذارند ايشان از زير بار اين كار و ادعا در برود.
دوم، اين كه در نمودار زير كه ظاهرا براى نفى رابطه نقدينگى و تورم داده ايد يك random walk اساسى انجام داده ايد!! صحيح همان نمودار را هم من در پايين ارايه كرده ام تا درجه دقت و دانش شما از طريق مقايسه اين دو معلوم شود.
اگر به ملاحظه پسر عموى ايشان دكتر احسان صوفى نبود جواب درخورى به ايشام مى دادم. اما اينجا فقط دو نكته عرض مى كنم وبه همين اكتفا مى كنم:
يكم، اگر نظريه راندم واك را بلدهستيد(كه از متن معلوم مى شود فقط اسمش را شنيده ايد) از آن استفاده كنيد نشان دهيد چطور از قيمت فعلى (عليرغم ادعاى متناقضى كه كرده ايد در مورد اين كه بهترين پيش بينى قيمت در آينده قيمت امروز است) مى توانيد قيمت ٤٠ هزار تومان آقاى راغفر را استخراج كنيد. بنده منتظر ديدن اثبات شما با استفاده از نظريه random walk هستم(يا برنامه ريزى پويا به انتخاب خودتان). به ياران تان هم پيشنهاد مى كنم از اين وليمه نگذرند و نگذارند ايشان از زير بار اين كار و ادعا در برود.
دوم، اين كه در نمودار زير كه ظاهرا براى نفى رابطه نقدينگى و تورم داده ايد يك random walk اساسى انجام داده ايد!! صحيح همان نمودار را هم من در پايين ارايه كرده ام تا درجه دقت و دانش شما از طريق مقايسه اين دو معلوم شود.
Forwarded from Mohammad-Tabibian
در نمودار خط آبى نرخ رشد نقدينگى و خط قهوه اى نرخ رشد سطح قيمت ها يا نرخ تورم است و دوره بررسى ١٣٩٢-١٣٩٦، با نتيجه اى متناقض از نيت آقاى عبدالله صوفى
Forwarded from عباس آخوندی
🔵حرکت، دستاورد سفر هند
🔸فضای سکون و ایستایی در ایران نه تنها همگان را نگران که عصبی ساختهاست. با این همه مفهوم حرکت در دستور کار ملی قرار نگرفتهاست. نه حرکت اجتماعی، فرهنگی و اندیشهای و یا حرکت بین نسلی دیده میشود. نه حرکت آدمها و کالا بر فراز مرزها و بین ملتها به آسانی انجام میشود و نه حرکت و جابجایی در درون شهرها و بین شهرها روان است.
🔹امروز به دعوت مؤسسهی ملی تحول هند که رییس آن در حکم معاون نخستوزیر است در کنفرانس جابجایی جهانی با شعار حرکت در دهلی شرکت کردهبودم. نحوه برگزاری کنفرانس که با حضور نخست وزیر هند افتتاح شد و سخنانی که در آن عنوان شد، هم آموزنده بود و مایه عبرت و هم آه از نهاد آدمی بالا میآورد که چرا تا بدین حد در سطح رسمی ما از درک مسالههای اولیه ایران عاجزیم.
🔸کنفرانس با سخنان رییس مؤسسه آغاز شد. او حرکت را به مفهوم فیزیکی و انتزاعی آن مایه اصلی توسعه، صلح، امنیت، رفاه، اشتغال، فراوانی و عدالت خواند. نکتهی جالب انتخاب سخنرانان بعدی و نحوه بیان مساله بود. بجای مقامهای رسمی و دولتی، اولین سخنران یک سینماگر هندی بود که حرکت را بر فراز زمان و نحوه تحول هند و چگونگی سازگاری با مفهومهای مدرن تبیین میکرد و با حملونقل چند وجهی پایان بخشید. تعدادی از سخنرانان بعدی مدیران ارشد شرکتهای بزرگ جهانی چون هوندا، هیوندایی، سوزوکی، تویوتا، فورد، تاتا، بوش، MG، یک شرکت تولید موتور چینی که ۲۳% بازار چین را در اختیار داشت، یک فعال اجتماعی هندی و یک جوان هندی که یک کسبوکار نوپا را برپا کردهبود بودند. محور تمام سخنان، فناوریها جدید بر پایه حملونقل عمومی از پیاده و دوچرخه گرفته تا خودرو و قطار و کشتی و هواپیما با بلیط مشترک، برقیسازی، استفاده از فیول سل و موتورهای هیبریدی، هوشمندسازی حملونقل و ایمنی بود.
🔹اهداف زیست محیطی که برای سالهای ۲۰۲۰، ۲۰۲۵ و ۲۰۵۰ با هدف کاهش نوددرصدی آلودگی با گامهای مشخص و برنامههای روشن، امیدوار و قانع کننده ارائه میشد؛ آن هم در دهلی که جزء آلودهترین شهرهای دنیاست. نحوه پیوند دادن بین توسعهی شهری، توسعه روستایی، کشاورزی، صنعت و خدمات و همچنین مدلهای بینالمللی تامین مالی خیرهکننده بود. ابداع شعار یک جاده یک ملت نشانگر توجه به همبستگی اجتماعی بود. گردِ هم آوردن غولهای خودروسازی و حملونقلی جهان برای در میان گذاشتن مشکل هند با آنان و جلب مشارکت آنان در حل مسائل بیانگر تحول شگرفی بود که در نگاه و رویکرد هندیان به فهم مساله و نحوهی حل آن بود. در پایان، مودی نخستوزیر هند پس از شنیدن سخن تمام سخنرانان، پشت تریبون قرار گرفت. او شعار محوری هند را جابجایی و حرکت به مفهومِ عام آن اعم از حرکت بر فراز زمان و مکان، حرکت فیزیکی و معنایی، اجتماعی و سیاسی، دانش و فناوری و یا حرکت بین نسلی و نگاه به آینده عنوان کرد و بهزیبایی مفهوم حرکت را در برنامهی توسعهی هند تبیین کرد.
🔸با خود در بارهی راز این اجماع بین نخبگان هند و توان جلب مشارکت بینالمللی آنان میاندیشیدم. دیدم جز تغییر انگاره و یا به عبارت دیگر پاردایم شیفت در نگاه به جامعه و شیوهی حکمرانی چیز دیگری نیست. راز موفقیت آنان را در نوع نگاهشان به مفهوم هند و درک درست آنان از هویت تاریخی و مکانی هندیان و مفهوم ملی در هند که همبستگی اجتماعی را در این شبهقاره موجب شده، شناخت درست از موقعیت هند در تاریخ و سطح جهان و در موقعیت کنونی و توان تعامل سازنده آنان با جهان یافتم. من ریشهی گسترش نزاعها، کاهش سرمایه و گسترش شکافهای اجتماعی و بینِ نسلی، بیاعتمادی عمومی به یکدیگر و حاکمان، بهخطرافتادن صلح اجتماعی و فرسایش امید و حتی چالشهای اقتصادی موجود در جامعه ایران را در نداشتن درک درست از مفهوم حرکت میدانم.
🔹در حوزهی اقتصاد بجای رویکرد حرکت و تحول، توقف قانون، سرکوبِ مالکیت، سرمایه و قیمت همواره انگارهی برگزیده رسمی بوده و شوربختانه، در شرایط جاری نیز همین سیاست از سوی سه قوه انتخاب شدهاست. آنانکه ایران را بریده از جهان میخواهند از درک ابتدایی مفهوم ایران عاجزند. باید حرکت کرد و گرنه دیگران ما را در زیر چرخهای خود له خواهند کرد. من راهِ چاره را در بازخوانی فرهنگ و تمدن ایرانشهری که به مفهوم حرکت بر فراز زمان و مکانِ ایران، بازتعریف هویتی ایرانیان، موقعیت یابی جدید ایران در سطح منطقه و جهان و ایفای نقش فعال در استقرار صلح و توسعهی ملی، منطقهای و جهانی است میدانم.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
🖌عباس آخوندی - ۱۶ شهریور ۹۷
@AbbasAkhoundi
🔸فضای سکون و ایستایی در ایران نه تنها همگان را نگران که عصبی ساختهاست. با این همه مفهوم حرکت در دستور کار ملی قرار نگرفتهاست. نه حرکت اجتماعی، فرهنگی و اندیشهای و یا حرکت بین نسلی دیده میشود. نه حرکت آدمها و کالا بر فراز مرزها و بین ملتها به آسانی انجام میشود و نه حرکت و جابجایی در درون شهرها و بین شهرها روان است.
🔹امروز به دعوت مؤسسهی ملی تحول هند که رییس آن در حکم معاون نخستوزیر است در کنفرانس جابجایی جهانی با شعار حرکت در دهلی شرکت کردهبودم. نحوه برگزاری کنفرانس که با حضور نخست وزیر هند افتتاح شد و سخنانی که در آن عنوان شد، هم آموزنده بود و مایه عبرت و هم آه از نهاد آدمی بالا میآورد که چرا تا بدین حد در سطح رسمی ما از درک مسالههای اولیه ایران عاجزیم.
🔸کنفرانس با سخنان رییس مؤسسه آغاز شد. او حرکت را به مفهوم فیزیکی و انتزاعی آن مایه اصلی توسعه، صلح، امنیت، رفاه، اشتغال، فراوانی و عدالت خواند. نکتهی جالب انتخاب سخنرانان بعدی و نحوه بیان مساله بود. بجای مقامهای رسمی و دولتی، اولین سخنران یک سینماگر هندی بود که حرکت را بر فراز زمان و نحوه تحول هند و چگونگی سازگاری با مفهومهای مدرن تبیین میکرد و با حملونقل چند وجهی پایان بخشید. تعدادی از سخنرانان بعدی مدیران ارشد شرکتهای بزرگ جهانی چون هوندا، هیوندایی، سوزوکی، تویوتا، فورد، تاتا، بوش، MG، یک شرکت تولید موتور چینی که ۲۳% بازار چین را در اختیار داشت، یک فعال اجتماعی هندی و یک جوان هندی که یک کسبوکار نوپا را برپا کردهبود بودند. محور تمام سخنان، فناوریها جدید بر پایه حملونقل عمومی از پیاده و دوچرخه گرفته تا خودرو و قطار و کشتی و هواپیما با بلیط مشترک، برقیسازی، استفاده از فیول سل و موتورهای هیبریدی، هوشمندسازی حملونقل و ایمنی بود.
🔹اهداف زیست محیطی که برای سالهای ۲۰۲۰، ۲۰۲۵ و ۲۰۵۰ با هدف کاهش نوددرصدی آلودگی با گامهای مشخص و برنامههای روشن، امیدوار و قانع کننده ارائه میشد؛ آن هم در دهلی که جزء آلودهترین شهرهای دنیاست. نحوه پیوند دادن بین توسعهی شهری، توسعه روستایی، کشاورزی، صنعت و خدمات و همچنین مدلهای بینالمللی تامین مالی خیرهکننده بود. ابداع شعار یک جاده یک ملت نشانگر توجه به همبستگی اجتماعی بود. گردِ هم آوردن غولهای خودروسازی و حملونقلی جهان برای در میان گذاشتن مشکل هند با آنان و جلب مشارکت آنان در حل مسائل بیانگر تحول شگرفی بود که در نگاه و رویکرد هندیان به فهم مساله و نحوهی حل آن بود. در پایان، مودی نخستوزیر هند پس از شنیدن سخن تمام سخنرانان، پشت تریبون قرار گرفت. او شعار محوری هند را جابجایی و حرکت به مفهومِ عام آن اعم از حرکت بر فراز زمان و مکان، حرکت فیزیکی و معنایی، اجتماعی و سیاسی، دانش و فناوری و یا حرکت بین نسلی و نگاه به آینده عنوان کرد و بهزیبایی مفهوم حرکت را در برنامهی توسعهی هند تبیین کرد.
🔸با خود در بارهی راز این اجماع بین نخبگان هند و توان جلب مشارکت بینالمللی آنان میاندیشیدم. دیدم جز تغییر انگاره و یا به عبارت دیگر پاردایم شیفت در نگاه به جامعه و شیوهی حکمرانی چیز دیگری نیست. راز موفقیت آنان را در نوع نگاهشان به مفهوم هند و درک درست آنان از هویت تاریخی و مکانی هندیان و مفهوم ملی در هند که همبستگی اجتماعی را در این شبهقاره موجب شده، شناخت درست از موقعیت هند در تاریخ و سطح جهان و در موقعیت کنونی و توان تعامل سازنده آنان با جهان یافتم. من ریشهی گسترش نزاعها، کاهش سرمایه و گسترش شکافهای اجتماعی و بینِ نسلی، بیاعتمادی عمومی به یکدیگر و حاکمان، بهخطرافتادن صلح اجتماعی و فرسایش امید و حتی چالشهای اقتصادی موجود در جامعه ایران را در نداشتن درک درست از مفهوم حرکت میدانم.
🔹در حوزهی اقتصاد بجای رویکرد حرکت و تحول، توقف قانون، سرکوبِ مالکیت، سرمایه و قیمت همواره انگارهی برگزیده رسمی بوده و شوربختانه، در شرایط جاری نیز همین سیاست از سوی سه قوه انتخاب شدهاست. آنانکه ایران را بریده از جهان میخواهند از درک ابتدایی مفهوم ایران عاجزند. باید حرکت کرد و گرنه دیگران ما را در زیر چرخهای خود له خواهند کرد. من راهِ چاره را در بازخوانی فرهنگ و تمدن ایرانشهری که به مفهوم حرکت بر فراز زمان و مکانِ ایران، بازتعریف هویتی ایرانیان، موقعیت یابی جدید ایران در سطح منطقه و جهان و ایفای نقش فعال در استقرار صلح و توسعهی ملی، منطقهای و جهانی است میدانم.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
🖌عباس آخوندی - ۱۶ شهریور ۹۷
@AbbasAkhoundi
Forwarded from Mohammad-Tabibian
آخرین سنگر سرمایهداری دولتی
🔴مکتب «سرمایهداری دولتی» این روزها پس از شکست سنگین «دلار ۴۲۰۰ تومانی» به تئوریسینهای اقتصادی دهه ۶۰ پناه برده است تا با نقاب «حمایت از طبقات محروم» بتواند «ماشین توزیع رانت» را دوباره به کار اندازد.
🔴تئوریسینهای اقتصادی دهه ۶۰ اگرچه اکنون خود را نهادگرا میخوانند اما در عمل به هیچکدام از آموزههای نهادگرایان شهیر چون داگلاس نورث، عجماوغلو و دسوتو وفادار نیستند. به همین دلیل هماکنون با اقتصاددانانی مواجه هستیم که تئوریسین اقتصاد رانتی و سرمایهداری دولتی شدهاند.
🔴در مکتب سرمایهداری دولتی، سازماندهی اقتصادی به گونهای انجام میشود که بازی برد-برد اقتصادی بین مردم به بازی برد-باخت تبدیل میشود و اکثریت مردم خود را در صف بازندگان میبینند. (همانند دوره چهارماهه دلار ۴۲۰۰ تومانی که عده قلیلی از آن نفع بردند واکثریت مردم در صف بازندگان قرار گرفتند و هماکنون بوروکراتهای دولتی و برخی اقتصاددانان دنبال احیای آن هستند)
🔴«هرناندو دسوتو» میگوید بازی برد-باخت اقتصادی زمانی شکل میگیرد که سیاستگذاری و قانونگذاری به جای اینکه برای «خلق ثروت» به کار گرفته شود برای «بازتوزیع ثروت موجود» مورد استفاده قرار گیرد. دولتی در این مسیر قرار میگیرد که قادر به تشخیص این حقیقت نیست که ثروت ملی را میتوان یا یک نظام مناسب نهادها رشد و گسترش داد به گونهای که حتی محرومترین اعضای جامعه هم در فرآیند خلق ثروت مشارکت کنند.
🔴این نوع نظام اقتصادی معمولا برای حمایت از محرومان سازماندهی میشود ولی تجارب جهانی نشان میدهد که در تمام موارد به ضد خود تبدیل میشود. این رویکرد علاوه بر خروجی متناقض، باعث هدایت اقتصاد به دایره بسته خودتخریبی میشود که خروج از آن جز با تغییر رویکرد امکانپذیر نیست.
🔴در این دایره بسته، نیروهای اقتصادی به جای خلق ثروت در گروههای پیدا و پنهانی سازماندهی پیدا میکنند که هدف اصلیشان جذب منابع توزیعی (بخوانید رانتها) به سمت خود است. بنگاههای اقتصادی نیز به جای اینکه به رقابت برای خدمترسانی بهتر به مصرفکنندگان هدایت شوند به رقابت برای ایجاد روابط نزدیک با مقامات و بوروکراتها هدایت میشوند.
🔴بنابراین، آن نظام اقتصادی که تنها هدفش بازتوزیع رانت است نه به خلق ثروت کمکی میکند و نه حال و روز فقیران را بهتر میکند بلکه فقط به آنهایی نفع میرساند که برای برقراری ارتباط نزدیک با «بوروکراسی توزیع رانت» سازماندهی پیدا کردهاند و نتیجه این اتحاد چیزی جز سرمایهداری دولتی نیست.
https://t.me/joinchat/AAAAAD1xSjKB5MIUV2PMYQ
🔴مکتب «سرمایهداری دولتی» این روزها پس از شکست سنگین «دلار ۴۲۰۰ تومانی» به تئوریسینهای اقتصادی دهه ۶۰ پناه برده است تا با نقاب «حمایت از طبقات محروم» بتواند «ماشین توزیع رانت» را دوباره به کار اندازد.
🔴تئوریسینهای اقتصادی دهه ۶۰ اگرچه اکنون خود را نهادگرا میخوانند اما در عمل به هیچکدام از آموزههای نهادگرایان شهیر چون داگلاس نورث، عجماوغلو و دسوتو وفادار نیستند. به همین دلیل هماکنون با اقتصاددانانی مواجه هستیم که تئوریسین اقتصاد رانتی و سرمایهداری دولتی شدهاند.
🔴در مکتب سرمایهداری دولتی، سازماندهی اقتصادی به گونهای انجام میشود که بازی برد-برد اقتصادی بین مردم به بازی برد-باخت تبدیل میشود و اکثریت مردم خود را در صف بازندگان میبینند. (همانند دوره چهارماهه دلار ۴۲۰۰ تومانی که عده قلیلی از آن نفع بردند واکثریت مردم در صف بازندگان قرار گرفتند و هماکنون بوروکراتهای دولتی و برخی اقتصاددانان دنبال احیای آن هستند)
🔴«هرناندو دسوتو» میگوید بازی برد-باخت اقتصادی زمانی شکل میگیرد که سیاستگذاری و قانونگذاری به جای اینکه برای «خلق ثروت» به کار گرفته شود برای «بازتوزیع ثروت موجود» مورد استفاده قرار گیرد. دولتی در این مسیر قرار میگیرد که قادر به تشخیص این حقیقت نیست که ثروت ملی را میتوان یا یک نظام مناسب نهادها رشد و گسترش داد به گونهای که حتی محرومترین اعضای جامعه هم در فرآیند خلق ثروت مشارکت کنند.
🔴این نوع نظام اقتصادی معمولا برای حمایت از محرومان سازماندهی میشود ولی تجارب جهانی نشان میدهد که در تمام موارد به ضد خود تبدیل میشود. این رویکرد علاوه بر خروجی متناقض، باعث هدایت اقتصاد به دایره بسته خودتخریبی میشود که خروج از آن جز با تغییر رویکرد امکانپذیر نیست.
🔴در این دایره بسته، نیروهای اقتصادی به جای خلق ثروت در گروههای پیدا و پنهانی سازماندهی پیدا میکنند که هدف اصلیشان جذب منابع توزیعی (بخوانید رانتها) به سمت خود است. بنگاههای اقتصادی نیز به جای اینکه به رقابت برای خدمترسانی بهتر به مصرفکنندگان هدایت شوند به رقابت برای ایجاد روابط نزدیک با مقامات و بوروکراتها هدایت میشوند.
🔴بنابراین، آن نظام اقتصادی که تنها هدفش بازتوزیع رانت است نه به خلق ثروت کمکی میکند و نه حال و روز فقیران را بهتر میکند بلکه فقط به آنهایی نفع میرساند که برای برقراری ارتباط نزدیک با «بوروکراسی توزیع رانت» سازماندهی پیدا کردهاند و نتیجه این اتحاد چیزی جز سرمایهداری دولتی نیست.
https://t.me/joinchat/AAAAAD1xSjKB5MIUV2PMYQ
Forwarded from عباس آخوندی
🔳حادثه اهواز زخمی بر تن ایران
➖هنوز تصور آنکه تعدادی از شهروندان ایران همشهریان خود را زیر رگبار آتش مسلسل بگیرند و آنان را چون برگ خزان بر زمین بریزند دهشتناک است. ولی شوربختانه، این حقیقتی است که بهوقوع پیوستهاست. بیگمان این حادثه زخمی بر تن ایران وارد ساخت. نه تنها خانوادههای شهیدان، جانباختگان، زخمیان و مضطربان حادثه داغدار و بیمناکند و من به سهم خود در غمشان با ایشان شریکم که ایران در سوک فرزندان خود نشستهاست. من این زخم را بر تن ایران نمیخواهم. من این کینه و کینخواهی را در درون ایران دوست ندارم.
➖عاملان حادثه با هر مسلک و آیینی که بودند و در هر جا که تعلیم دیده و تجهیز شدهبودند و از هر که فرمان گرفتهبودند، برای من، آنان نیز فرزندان ایران بودند. من در این اندیشهام که ایشان را چه شدهبود که دست به این جنایت هولناک زدند؟ این چه بحران هویتی است که آنان دچارش شدهبودند که همشهریان خود را دیگری میپنداشتند تا حدی که آتش بر آنان گشودند؟ چرا؟
➖بههوش باشیم گروهی ایران را پارهپاره میخواهند. آنان دقیقا از حفرههایی که عدهای ناآگاهانه بر تن ایران کندهاند ورود میکنند. هویت ایرانیان را سه عنصر ایران، اسلام و آموزههای مدرن میسازند. این بدین مفهوم است که هیچیک از این سه عنصر قابل طرد نیستند و به هیچ کدام نمیتوان وزنی به اندازهی حذف دیگری داد. آنان که از ایران و جهان مدرن در رفتار و گفتارشان یاد نمیکنند همانقدر در اشتباهند که آنان که اسلام را در ایران نمیبییند و بر همین سیاق آنان که الزامات جهان مدرن را نمیبینند و فکر میکنند چون دوران پیشامدرن میتوانند سبک زندگی خود را بر مابقی تحمیل کنند تنها فضای زندگی و نفسکشیدن را برخود و دیگران تنگ میکنند.
➖اینک سؤال این است که آیا ما در تعادل بخشی به این سه عنصر مقوم هویتی دچار اشتباه شدهایم که چنین پدیدههایی امکان ظهور و بروز پیدا میکنند؟ باید بیندیشیم.
➖باز باید بدانیم که اقوام ایران همه با هم و در باهمبودگی و همبستگی ایران را میسازند. ایران بدون اقوام ایران نیست. اقوام نیز بیرون از ایران مانند ماهی بیرون افتاده از آبند. اندیشهی جدایی را از سر بیرون کنیم. هزارههاست که با هم بودهایم و با هم خواهیم ماند. همهی ایران با هم باید آبادان باشد. بیهم در جنگ و فقر فرسوده خواهیمشد. همدیگر را دوست داشته باشیم، به هم مهر بورزیم و غمخوار هم باشیم تا بتوانیم در این سرزمین پایدار بمانیم. این سرزمین مادر ماست و از شیرهی جان خود ما را پروردهاست.
▪️امروز مادر ما از اینکه تعدادی از فرزندانش در بیخودی از خود دست به چنین جنایتی زدهاند و تعداد دیگری از فرزندانش را به کام مرگ بردهاند غمین و فسردهاست. با همبستگی و آبادانی ایران اسباب شادی آن را فراهم آوریم.
🖋عباس آخوندی - ۲ مهر ۱۳۹۷
@AbbasAkhoundi
➖هنوز تصور آنکه تعدادی از شهروندان ایران همشهریان خود را زیر رگبار آتش مسلسل بگیرند و آنان را چون برگ خزان بر زمین بریزند دهشتناک است. ولی شوربختانه، این حقیقتی است که بهوقوع پیوستهاست. بیگمان این حادثه زخمی بر تن ایران وارد ساخت. نه تنها خانوادههای شهیدان، جانباختگان، زخمیان و مضطربان حادثه داغدار و بیمناکند و من به سهم خود در غمشان با ایشان شریکم که ایران در سوک فرزندان خود نشستهاست. من این زخم را بر تن ایران نمیخواهم. من این کینه و کینخواهی را در درون ایران دوست ندارم.
➖عاملان حادثه با هر مسلک و آیینی که بودند و در هر جا که تعلیم دیده و تجهیز شدهبودند و از هر که فرمان گرفتهبودند، برای من، آنان نیز فرزندان ایران بودند. من در این اندیشهام که ایشان را چه شدهبود که دست به این جنایت هولناک زدند؟ این چه بحران هویتی است که آنان دچارش شدهبودند که همشهریان خود را دیگری میپنداشتند تا حدی که آتش بر آنان گشودند؟ چرا؟
➖بههوش باشیم گروهی ایران را پارهپاره میخواهند. آنان دقیقا از حفرههایی که عدهای ناآگاهانه بر تن ایران کندهاند ورود میکنند. هویت ایرانیان را سه عنصر ایران، اسلام و آموزههای مدرن میسازند. این بدین مفهوم است که هیچیک از این سه عنصر قابل طرد نیستند و به هیچ کدام نمیتوان وزنی به اندازهی حذف دیگری داد. آنان که از ایران و جهان مدرن در رفتار و گفتارشان یاد نمیکنند همانقدر در اشتباهند که آنان که اسلام را در ایران نمیبییند و بر همین سیاق آنان که الزامات جهان مدرن را نمیبینند و فکر میکنند چون دوران پیشامدرن میتوانند سبک زندگی خود را بر مابقی تحمیل کنند تنها فضای زندگی و نفسکشیدن را برخود و دیگران تنگ میکنند.
➖اینک سؤال این است که آیا ما در تعادل بخشی به این سه عنصر مقوم هویتی دچار اشتباه شدهایم که چنین پدیدههایی امکان ظهور و بروز پیدا میکنند؟ باید بیندیشیم.
➖باز باید بدانیم که اقوام ایران همه با هم و در باهمبودگی و همبستگی ایران را میسازند. ایران بدون اقوام ایران نیست. اقوام نیز بیرون از ایران مانند ماهی بیرون افتاده از آبند. اندیشهی جدایی را از سر بیرون کنیم. هزارههاست که با هم بودهایم و با هم خواهیم ماند. همهی ایران با هم باید آبادان باشد. بیهم در جنگ و فقر فرسوده خواهیمشد. همدیگر را دوست داشته باشیم، به هم مهر بورزیم و غمخوار هم باشیم تا بتوانیم در این سرزمین پایدار بمانیم. این سرزمین مادر ماست و از شیرهی جان خود ما را پروردهاست.
▪️امروز مادر ما از اینکه تعدادی از فرزندانش در بیخودی از خود دست به چنین جنایتی زدهاند و تعداد دیگری از فرزندانش را به کام مرگ بردهاند غمین و فسردهاست. با همبستگی و آبادانی ایران اسباب شادی آن را فراهم آوریم.
🖋عباس آخوندی - ۲ مهر ۱۳۹۷
@AbbasAkhoundi
Forwarded from عباس آخوندی
Forwarded from عباس آخوندی
Forwarded from ✍️ محسن جلالپور
خیانت سیاستمداران پوپولیست
اقتصاد ما «اقتصاد توزیعی»است. از منظر اقتصاد سیاسی میان دو پاردایم «بازتوزیع» و «توزیع» تفاوت وجود دارد. دولتهای رفاه برای این که مردم را از رفاه بیشتر برخوردار کنند، باید مالیات بیشتر بگیرند.در این پاردایم «بازی مجموع صفر» شکل میگیرد به این شکل که اگر فردی چیزی به دست آورد، دیگری چیزی از دست میدهد. یعنی در اینگونه اقتصادها، از بخشی از نسل فعلی مالیات گرفته میشود و به بخشی دیگر داده میشود.
اما در اقتصاد سیاسی مبتنی بر توزیع منابع در ایران اگر چه بازی مجموع صفر در جریان است اما حق نسل آینده گرفته میشود تا نسل فعلی به رفاه برسد. به قول دکتر مسعود نیلی این شاید تکان دهنده ترین رفتاری است که واقعیت همگرایی نسل ما و سیاستمداران پوپولیست این زمانه را عیان میکند.
نسل امروز هم بدجوری فریفته سیاستمداران زمانه خود شده است و با کمک آنها دارد حق نسل آینده را میخورد.
ما داریم حق فرزندان خود را می خوریم تا رفاه بیشتری داشته باشیم. در حالی که پدران ما کار کردند و ثروت آفریدند و برای ما رفاه ایجاد کردند اما ما داریم برعکس عمل میکنیم و سیاستمداران عوام فریب کمک میکنند تا ما بیشتر و بیشتر حق فرزندان خود را بخوریم.
سیاستمداران برای خرید محبوبیت دو کار کثیف می کنند. اول این که با وعده های توخالی فرودستان را گول میزنند و دوم اینکه هزینه کسب محبوبیت خود را از جیب مردم امروز و از سهم نسل آینده بر میدارند.
مدتهاست که دادن وعدههای دروغین، ترجیعبند بیشتر انتخابات در ایران بوده است. حتی فردی که از یک شهر کوچک و دور افتاده پیروز انتخابات مجلس میشود، با دادن وعدههای توخالی هزینه رقابتش را از جیب مردم ایران بر میدارد. هربار که انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود، نامزدها سطح توقعات مردم را چند پله بالا تر میبرند. جای دوری نرویم. رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری در سال 96، میدان رقابت انتخاباتی نبود، رینگ مزایده افکار عمومی برای کسب رأی بود. در این انتخابات همه شعارها حول حراج منابع کشور میچرخید. انصافا بازی منصفانهای نیست که ثروت چند نسل را خرج حکمرانی و خرید رضایت یک نسل کنیم. معنی پوپولیسم مگر جز این است؟ کوتهبینی در دورنمای سیاستگذاری.
مردم ما قبل از سیاست های توزیعی، سختکوش بودند. به سختی تلاش میکردند و از منابع و درآمدی که خلق میشد، مالیات میدادند و در اداره کشور سهیم بودند. پایه تخریب منابع از زمانی گذاشته شد که دولتها با استفاده از ثروت نفت و برداشت بیرویه از منابع زیرمینی، همه امور را در دست گرفتند و همه چیز را به خود و به نفت وابسته کردند. متأسفانه سیاستمداران نیز منابع را به ابزارهایی برای خرید محبوبیت و کسب رأی بدل کردند.
این اتفاق سبب شد ما در چند دهه گذشته روز به روز از واقعیتهای اقتصادی فاصله بگیریم و بخش خصوصی را که پایه افزایش تولید و خلق ثروت بود به حاشیه برانیم و به جای افزایش منابع اقتصادی به سمت توزیع منابع اندک موجود برویم. این فرهنگ در طول این سالها به روح اقتصاد و جامعه ما دمیده شد.
نتیجه آن است که مردم امروز از دولت متوقع و طلبکارند. آنها از دولت انتظار توزیع کیک را دارند.این درحالی است که دیگر دولت هم توان بزرگ کردن کیک را ندارد و بخش خصوصی هم ضعیف مانده و این بخش هم نمی تواند کیک را بزرگ کند.در همین حال،سیاستمداران از توزیع کیک سخن میگویند و وعده تقسیم میدهند. در حالی که دیگر کیکی برای تقسیم وجود ندارد. چیزی که در حال حاضر توزیع میشود، سهم این نسل نیست و از سهم نسلهای آینده است.در حقیقت ما داریم دست در جیب فرزندان خود میکنیم.
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
اقتصاد ما «اقتصاد توزیعی»است. از منظر اقتصاد سیاسی میان دو پاردایم «بازتوزیع» و «توزیع» تفاوت وجود دارد. دولتهای رفاه برای این که مردم را از رفاه بیشتر برخوردار کنند، باید مالیات بیشتر بگیرند.در این پاردایم «بازی مجموع صفر» شکل میگیرد به این شکل که اگر فردی چیزی به دست آورد، دیگری چیزی از دست میدهد. یعنی در اینگونه اقتصادها، از بخشی از نسل فعلی مالیات گرفته میشود و به بخشی دیگر داده میشود.
اما در اقتصاد سیاسی مبتنی بر توزیع منابع در ایران اگر چه بازی مجموع صفر در جریان است اما حق نسل آینده گرفته میشود تا نسل فعلی به رفاه برسد. به قول دکتر مسعود نیلی این شاید تکان دهنده ترین رفتاری است که واقعیت همگرایی نسل ما و سیاستمداران پوپولیست این زمانه را عیان میکند.
نسل امروز هم بدجوری فریفته سیاستمداران زمانه خود شده است و با کمک آنها دارد حق نسل آینده را میخورد.
ما داریم حق فرزندان خود را می خوریم تا رفاه بیشتری داشته باشیم. در حالی که پدران ما کار کردند و ثروت آفریدند و برای ما رفاه ایجاد کردند اما ما داریم برعکس عمل میکنیم و سیاستمداران عوام فریب کمک میکنند تا ما بیشتر و بیشتر حق فرزندان خود را بخوریم.
سیاستمداران برای خرید محبوبیت دو کار کثیف می کنند. اول این که با وعده های توخالی فرودستان را گول میزنند و دوم اینکه هزینه کسب محبوبیت خود را از جیب مردم امروز و از سهم نسل آینده بر میدارند.
مدتهاست که دادن وعدههای دروغین، ترجیعبند بیشتر انتخابات در ایران بوده است. حتی فردی که از یک شهر کوچک و دور افتاده پیروز انتخابات مجلس میشود، با دادن وعدههای توخالی هزینه رقابتش را از جیب مردم ایران بر میدارد. هربار که انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود، نامزدها سطح توقعات مردم را چند پله بالا تر میبرند. جای دوری نرویم. رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری در سال 96، میدان رقابت انتخاباتی نبود، رینگ مزایده افکار عمومی برای کسب رأی بود. در این انتخابات همه شعارها حول حراج منابع کشور میچرخید. انصافا بازی منصفانهای نیست که ثروت چند نسل را خرج حکمرانی و خرید رضایت یک نسل کنیم. معنی پوپولیسم مگر جز این است؟ کوتهبینی در دورنمای سیاستگذاری.
مردم ما قبل از سیاست های توزیعی، سختکوش بودند. به سختی تلاش میکردند و از منابع و درآمدی که خلق میشد، مالیات میدادند و در اداره کشور سهیم بودند. پایه تخریب منابع از زمانی گذاشته شد که دولتها با استفاده از ثروت نفت و برداشت بیرویه از منابع زیرمینی، همه امور را در دست گرفتند و همه چیز را به خود و به نفت وابسته کردند. متأسفانه سیاستمداران نیز منابع را به ابزارهایی برای خرید محبوبیت و کسب رأی بدل کردند.
این اتفاق سبب شد ما در چند دهه گذشته روز به روز از واقعیتهای اقتصادی فاصله بگیریم و بخش خصوصی را که پایه افزایش تولید و خلق ثروت بود به حاشیه برانیم و به جای افزایش منابع اقتصادی به سمت توزیع منابع اندک موجود برویم. این فرهنگ در طول این سالها به روح اقتصاد و جامعه ما دمیده شد.
نتیجه آن است که مردم امروز از دولت متوقع و طلبکارند. آنها از دولت انتظار توزیع کیک را دارند.این درحالی است که دیگر دولت هم توان بزرگ کردن کیک را ندارد و بخش خصوصی هم ضعیف مانده و این بخش هم نمی تواند کیک را بزرگ کند.در همین حال،سیاستمداران از توزیع کیک سخن میگویند و وعده تقسیم میدهند. در حالی که دیگر کیکی برای تقسیم وجود ندارد. چیزی که در حال حاضر توزیع میشود، سهم این نسل نیست و از سهم نسلهای آینده است.در حقیقت ما داریم دست در جیب فرزندان خود میکنیم.
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
Forwarded from مجمع فعالان اقتصادی
✅ساز وکارهای مخرب
✍️دکتر فرهاد نیلی
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
مردم فکر میکنند ما کشوری هستیم که نفت داریم، منابع و ذخایر طبیعی و کشور بزرگی داریم و باید رفاه بیشتری داشته باشیم. دسترسی مردم به اطلاعات زیاد و آگاهی از زندگی در دهکده جهانی، مردم ما را به سمت یأس و سرخوردگی برده است؛ بسیاری هستند که به طور ذهنی در اروپا و آمریکا و به طور فیزیکی در ایران زندگی میکنند؛ این گروه اغلب سرخورده هستند. سوال دارند که چرا نمیتوانند آنطور زندگی کنند یا فرزندانشان را به اروپا بفرستند. یا وضعیت دنیا اینگونه است. اگر فردی از کشوری مانند ویتنام به لندن برود باید وحشتناک کار کند تا بتواند روی پای خودش بایستد. توان و کیفیت کار کردن در این کشورها با آنچه در کشور ما در جریان است، تفاوت بسیار زیادی دارد.
مدتهاست که نظام حکمرانی تصمیم نگرفته و اندک تصمیماتی هم که گرفته نادرست بوده است. مردم از مسوولان تصمیم خردمندانه میخواهند. این تصمیمات باید اقتضائی و متناسب با شرایط بوده و در اجرا، چابک و چالاک باشد. نظام حکمرانی در شرایط فعلی باید توان تدبیر خود را هم در تشخیص واقعبینانه و هم در درمان نشان دهد.
بخشی از نظام حکمرانی بدون توجه به اینکه در فروردین 90 یا مرداد 94 یا شهریور 97 باشد، حرفهای یکسانی را تکرار میکند. یعنی فارغ از زمان و تغییر شرایط، ساکن و متوقف شده است. نظام حکمرانی باید نشان دهد که مثلاً متوجه تغییر سازوکار خلق نقدینگی شده است، نشان دهد نگران تغییر سازوکار محیطزیست و مساله آب است، باید نشان بدهد که میفهمد شبکههای اجتماعی که میتواند بستری برای تولید اخبار خوب و امیدوارکننده باشد به پایگاه تولید خبرهای بد و دلسردکننده بدل شده که در حال از بین بردن تمام ظرفیت اعتمادپذیری نهاد حاکمیت است.
اینکه تغییر نقدینگی به هیچوجه از تغییرات سیاسی تاثیر نپذیرفته، به نظرم درس بسیار بزرگی است. نشان میدهد که دولتهای اصولگرا، اصلاحطلب و معتدل میآیند و میروند و با وجود سروصدا و اختلافات سیاسی، همه در حوزه پولی و بانکی مثل هم عمل میکنند. همهشان آخر کار یک ماله برداشته و سوراخها و ترکهای دیوار را پوشاندهاند و نقدینگی هم همان 25 درصد رشد کرده است. عمق مسائل سیاسی ما بسیار کم است؛ در واقع اصلاً عمقی ندارد. وقتی که اختلافنظرهای سیاسی به تفاوت در تدابیر سیاستی نمیانجامد، اساساً معلوم است ما برنامه اصولی و ساختاری نداریم و صرفاً دعوا میکنیم. این درس اول است.
درس دوم، آن است که تغییر افراد اصلاً مشکل کشور را حل نمیکند. مشکل کشور ما با تغییر افراد حل نمیشود چون ساختار پابرجاست و هر فردی که تغییر کند این ساختار تغییر نمیکند و خروجیاش همانی است که تاکنون بوده است. قیمت انرژی همچنان غیرتعادلی میماند، بودجههای عمرانی همچنان سیاسی تخصیص مییابند و اصولاً تدوینش هم به خاطر فشار نمایندگان مجلس برای گرفتن طرح و اعتبار برای حوزه انتخابیه بوده است.چرا با این همه تغییر سیاسی، چهار دهه است که تغییر سیاستی قابل تشخیصی رخ نمیدهد؟
باید ببینیم چگونه میشود سطح بیداری و هوشیاری آنهایی را که پشت فرمان هستند بالا ببریم.ما باید دودستی کشورمان را بچسبیم و سعی کنیم عزت، اقتدار، مصلحت، توان، ثروت، بهرهوری، جوانان و سرمایه این کشور را تقویت کنیم و از بیشتر مستهلک شدن آن جلوگیری کنیم. وگرنه شرمنده تاریخ میشویم.اگر این لحظه را از دست بدهیم، فرصتی برای جبران نداریم.میتوان تمام قوانین مصوب چند سال گذشته مجلس را مرور کرد. اگر میگوییم فساد وجود دارد تحقیق و تفحصهای مجلس قرار بود آن را ریشهیابی کند. اگر بودجه نامتوازن است، دستپخت دولت و مجلس است. در شرایط کنونی بازی چه کسی مقصر است راه نیندازیم، چون هیچ کمکی به حل مشکل نمیکند.
مدتهاست شمار زیادی از اقتصاددانان کاربلد با اشتراک نظر بسیار، شرح حال بیمار را شنیده، توان روحی و جسمی او را برای تحمل گزینههای درمانی بررسی و محدوده درمان را به بستگان بیمار ارائه کردهاند. حال باید بدون فوت وقت، بهبود بیمار را مهمترین مساله بدانیم؛ در درمان صرفاً از پزشکان حاذق کمک بگیریم، بر سر تخت بیمار دعوا به راه نیندازیم؛ دایههای مهربانتر از مادر را به اتاق انتظار راهنمایی کنیم؛ در کورتوندرمانی افراط نکنیم؛ در فرآیند درمان از خونریزی نترسیم؛ به بیمار امید بدهیم اما وعده توخالی ندهیم و از همه مهمتر برای شفای بیمار دعا کنیم./تجارت فردا
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
telegram.me/esfahaneconomy
✍️دکتر فرهاد نیلی
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
مردم فکر میکنند ما کشوری هستیم که نفت داریم، منابع و ذخایر طبیعی و کشور بزرگی داریم و باید رفاه بیشتری داشته باشیم. دسترسی مردم به اطلاعات زیاد و آگاهی از زندگی در دهکده جهانی، مردم ما را به سمت یأس و سرخوردگی برده است؛ بسیاری هستند که به طور ذهنی در اروپا و آمریکا و به طور فیزیکی در ایران زندگی میکنند؛ این گروه اغلب سرخورده هستند. سوال دارند که چرا نمیتوانند آنطور زندگی کنند یا فرزندانشان را به اروپا بفرستند. یا وضعیت دنیا اینگونه است. اگر فردی از کشوری مانند ویتنام به لندن برود باید وحشتناک کار کند تا بتواند روی پای خودش بایستد. توان و کیفیت کار کردن در این کشورها با آنچه در کشور ما در جریان است، تفاوت بسیار زیادی دارد.
مدتهاست که نظام حکمرانی تصمیم نگرفته و اندک تصمیماتی هم که گرفته نادرست بوده است. مردم از مسوولان تصمیم خردمندانه میخواهند. این تصمیمات باید اقتضائی و متناسب با شرایط بوده و در اجرا، چابک و چالاک باشد. نظام حکمرانی در شرایط فعلی باید توان تدبیر خود را هم در تشخیص واقعبینانه و هم در درمان نشان دهد.
بخشی از نظام حکمرانی بدون توجه به اینکه در فروردین 90 یا مرداد 94 یا شهریور 97 باشد، حرفهای یکسانی را تکرار میکند. یعنی فارغ از زمان و تغییر شرایط، ساکن و متوقف شده است. نظام حکمرانی باید نشان دهد که مثلاً متوجه تغییر سازوکار خلق نقدینگی شده است، نشان دهد نگران تغییر سازوکار محیطزیست و مساله آب است، باید نشان بدهد که میفهمد شبکههای اجتماعی که میتواند بستری برای تولید اخبار خوب و امیدوارکننده باشد به پایگاه تولید خبرهای بد و دلسردکننده بدل شده که در حال از بین بردن تمام ظرفیت اعتمادپذیری نهاد حاکمیت است.
اینکه تغییر نقدینگی به هیچوجه از تغییرات سیاسی تاثیر نپذیرفته، به نظرم درس بسیار بزرگی است. نشان میدهد که دولتهای اصولگرا، اصلاحطلب و معتدل میآیند و میروند و با وجود سروصدا و اختلافات سیاسی، همه در حوزه پولی و بانکی مثل هم عمل میکنند. همهشان آخر کار یک ماله برداشته و سوراخها و ترکهای دیوار را پوشاندهاند و نقدینگی هم همان 25 درصد رشد کرده است. عمق مسائل سیاسی ما بسیار کم است؛ در واقع اصلاً عمقی ندارد. وقتی که اختلافنظرهای سیاسی به تفاوت در تدابیر سیاستی نمیانجامد، اساساً معلوم است ما برنامه اصولی و ساختاری نداریم و صرفاً دعوا میکنیم. این درس اول است.
درس دوم، آن است که تغییر افراد اصلاً مشکل کشور را حل نمیکند. مشکل کشور ما با تغییر افراد حل نمیشود چون ساختار پابرجاست و هر فردی که تغییر کند این ساختار تغییر نمیکند و خروجیاش همانی است که تاکنون بوده است. قیمت انرژی همچنان غیرتعادلی میماند، بودجههای عمرانی همچنان سیاسی تخصیص مییابند و اصولاً تدوینش هم به خاطر فشار نمایندگان مجلس برای گرفتن طرح و اعتبار برای حوزه انتخابیه بوده است.چرا با این همه تغییر سیاسی، چهار دهه است که تغییر سیاستی قابل تشخیصی رخ نمیدهد؟
باید ببینیم چگونه میشود سطح بیداری و هوشیاری آنهایی را که پشت فرمان هستند بالا ببریم.ما باید دودستی کشورمان را بچسبیم و سعی کنیم عزت، اقتدار، مصلحت، توان، ثروت، بهرهوری، جوانان و سرمایه این کشور را تقویت کنیم و از بیشتر مستهلک شدن آن جلوگیری کنیم. وگرنه شرمنده تاریخ میشویم.اگر این لحظه را از دست بدهیم، فرصتی برای جبران نداریم.میتوان تمام قوانین مصوب چند سال گذشته مجلس را مرور کرد. اگر میگوییم فساد وجود دارد تحقیق و تفحصهای مجلس قرار بود آن را ریشهیابی کند. اگر بودجه نامتوازن است، دستپخت دولت و مجلس است. در شرایط کنونی بازی چه کسی مقصر است راه نیندازیم، چون هیچ کمکی به حل مشکل نمیکند.
مدتهاست شمار زیادی از اقتصاددانان کاربلد با اشتراک نظر بسیار، شرح حال بیمار را شنیده، توان روحی و جسمی او را برای تحمل گزینههای درمانی بررسی و محدوده درمان را به بستگان بیمار ارائه کردهاند. حال باید بدون فوت وقت، بهبود بیمار را مهمترین مساله بدانیم؛ در درمان صرفاً از پزشکان حاذق کمک بگیریم، بر سر تخت بیمار دعوا به راه نیندازیم؛ دایههای مهربانتر از مادر را به اتاق انتظار راهنمایی کنیم؛ در کورتوندرمانی افراط نکنیم؛ در فرآیند درمان از خونریزی نترسیم؛ به بیمار امید بدهیم اما وعده توخالی ندهیم و از همه مهمتر برای شفای بیمار دعا کنیم./تجارت فردا
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
telegram.me/esfahaneconomy
بسمه تعالی
قانون اساسی، هیات نظارت بر اجرای سیاستهای کلی و FATF
عباس آخوندی، مهرماه/1397
اخیرا شاهد پدیدهی بیسابقهای در فرایند قانونگذاری کشور هستیم که پیش از این با آن روبهرو نبودهایم. و آن این است که تمام ارکان قانونگذاری کشور از دولت و مجلس گرفته تا شورای نگهبان موضوعی را تصویب و عدم مغایرت آن را با قانون اساسی و شرع اعلام میکنند لیکن، ابلاغ رسمی آن به دلیل تشخیص ابتدایی مغایرت قانون مصوب با سیاست ابلاغی به تشخیص هیات نظارت بر اجرای سیاستهای کلی وابسته به مجمع تشخیص مصلحت متوقف میماند. همزمانی این اتفاق با طرح پروندهی ایران در FATF مخاطره این اظهار نظر را به شدت افزایش میدهد. در حالیکه مجلس شورای اسلامی با تصویب لایحههای چهارگانه گام مؤثری در خروج ایران از لیست سیاه برداشت، این اقدام هیات نظارت گامی منفی تلقی میگردد. هر چند کسی نمیتواند نسبت به اظهار نظر این گروه طی امروز و فردا پیشبینی درستی داشتهباشد، لیکن افراد مطلع حدس میزنند با توجه به تعهد دولت و مجلس ایران به مبارزه با پولشویی و تروریسم احتمالا حالت تعلیق برای یک دوره دیگر تمدید شود. اجلاس بعدی این گروه در 19فوریه سال 2019 مصادف با 30بهمن ماه سالجاری است. این بدین مفهوم است که بازار و مبادلات تجاری و مالی همچنان دستِکم برای یک دورهی چهارماهه دیگر در وضعیت عدم قطعیت که سمِّ مهلک اقتصاد است باقی میماند. هرچند هیات عالی نظارت خود را از حیث حقوقی پاسخگوی ملت ایران نمیداند، لیکن واقعیت این است که در پیشگاه تاریخ باید مسئولیت این زیانرسانی به منافع ملی ایران و ایرانیان را بپذیرد.
رفتار و دامنهی اختیاری که هیات عالی نظارت بر اجرای سیاستهای کلی برای خود قایل است در شان رکنی برتر از قوای مجریه و مقننه و شورای نگهبان است. نظر به اهمیت حیاتی و اثر تعیینکنندهای که این رویکرد بر نظام حکمراوایی، حفظ منافع ملی و آیندهی ایران دارد و اینکه شورای نگهبان در عمل آن را پذیرفته است، نسبت به آن حساس شدم و کندوکاوی پیرامون چندوچون موضوع و موقعیت این هیات در ساختار حاکمیت بر اساس قانون اساسی انجام دادم. موضوع محوری این یادداشت همین مطلب است. دامنهی تاثیر و اهمیت موضوع از منظر اینجانب ناظر بر 5 حوزهی زیر است:
ه- رکن قدرتمند جدیدی در ساختار حکمرانی کشور که در قانون اساسی تعریف نشده و قدرت توقف تصمیمهای سایر ارکان قانونی را دارد اعلام موجودیت نموده و هیچ پاسخی هم به ملت نمیدهد؛
2- این تصمیم ظرفیت بر همزدن و تلاشی جبههی ایستادگی قدرتهای بزرگ جهان در برابر زیادهخواهی و یکجانبهگرایی امریکا حول موضوع ایران و با محوربودن ایران از مجرای همکاری قدرتهای جهانی 4+1 و ایران را دارد و بهطور دقیق بر خلاف ژست انقلابی آن به نفع امریکا و سیاستها ترامپ و نتانیاهو است؛
3- قانونهای متوقفشده اثر کارکردی فوری در تجارت و مبادلههای مالی ایران و جهان- حتی با کشورهای با بیشترین سهم مبادله اقتصادی و سیاسی و تجاری چون چین و روسیه و همسایگان چون عراق و افعانستان دارد. و در نهایت بهطور مستقیم بر توان مقاومت ایران در برابر تکانههای اقتصادی خارجی و تولید ملی که عمدهترین هدف ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی بوده و هست اثر منفی میگذارد؛
4- این موضوع بر بیثباتی و شدت وضعیت عدم قطعیت در بازار که منجر به افزایش نرخ ارز خارجی و کاهش ارزش پول ملی و فقیر شدن ملت ایران میشود اثر فوری میگذارد و
ا- اثر مستقیمی بر حملونقل بینالمللی؛ اعم از دریایی، هوایی؛ ریلی و جادهای میگذارد و در صورت باقیماند ایران در لیست سیاه حتی امکان حملونقل ابتدایی با کشورهای همسایه با چالشهای بسیار بزرگ و پرهزینه مواجه خواهد شد. و در صورت تعلیق موقت، هرگونه سرمایهگذاری سنگین داخلی و خارجی در ایران تا رفع این وضعیت در بوتهی اجمال و بیتصمیمی باقی خواهد ماند.
قانون اساسی، هیات نظارت بر اجرای سیاستهای کلی و FATF
عباس آخوندی، مهرماه/1397
اخیرا شاهد پدیدهی بیسابقهای در فرایند قانونگذاری کشور هستیم که پیش از این با آن روبهرو نبودهایم. و آن این است که تمام ارکان قانونگذاری کشور از دولت و مجلس گرفته تا شورای نگهبان موضوعی را تصویب و عدم مغایرت آن را با قانون اساسی و شرع اعلام میکنند لیکن، ابلاغ رسمی آن به دلیل تشخیص ابتدایی مغایرت قانون مصوب با سیاست ابلاغی به تشخیص هیات نظارت بر اجرای سیاستهای کلی وابسته به مجمع تشخیص مصلحت متوقف میماند. همزمانی این اتفاق با طرح پروندهی ایران در FATF مخاطره این اظهار نظر را به شدت افزایش میدهد. در حالیکه مجلس شورای اسلامی با تصویب لایحههای چهارگانه گام مؤثری در خروج ایران از لیست سیاه برداشت، این اقدام هیات نظارت گامی منفی تلقی میگردد. هر چند کسی نمیتواند نسبت به اظهار نظر این گروه طی امروز و فردا پیشبینی درستی داشتهباشد، لیکن افراد مطلع حدس میزنند با توجه به تعهد دولت و مجلس ایران به مبارزه با پولشویی و تروریسم احتمالا حالت تعلیق برای یک دوره دیگر تمدید شود. اجلاس بعدی این گروه در 19فوریه سال 2019 مصادف با 30بهمن ماه سالجاری است. این بدین مفهوم است که بازار و مبادلات تجاری و مالی همچنان دستِکم برای یک دورهی چهارماهه دیگر در وضعیت عدم قطعیت که سمِّ مهلک اقتصاد است باقی میماند. هرچند هیات عالی نظارت خود را از حیث حقوقی پاسخگوی ملت ایران نمیداند، لیکن واقعیت این است که در پیشگاه تاریخ باید مسئولیت این زیانرسانی به منافع ملی ایران و ایرانیان را بپذیرد.
رفتار و دامنهی اختیاری که هیات عالی نظارت بر اجرای سیاستهای کلی برای خود قایل است در شان رکنی برتر از قوای مجریه و مقننه و شورای نگهبان است. نظر به اهمیت حیاتی و اثر تعیینکنندهای که این رویکرد بر نظام حکمراوایی، حفظ منافع ملی و آیندهی ایران دارد و اینکه شورای نگهبان در عمل آن را پذیرفته است، نسبت به آن حساس شدم و کندوکاوی پیرامون چندوچون موضوع و موقعیت این هیات در ساختار حاکمیت بر اساس قانون اساسی انجام دادم. موضوع محوری این یادداشت همین مطلب است. دامنهی تاثیر و اهمیت موضوع از منظر اینجانب ناظر بر 5 حوزهی زیر است:
ه- رکن قدرتمند جدیدی در ساختار حکمرانی کشور که در قانون اساسی تعریف نشده و قدرت توقف تصمیمهای سایر ارکان قانونی را دارد اعلام موجودیت نموده و هیچ پاسخی هم به ملت نمیدهد؛
2- این تصمیم ظرفیت بر همزدن و تلاشی جبههی ایستادگی قدرتهای بزرگ جهان در برابر زیادهخواهی و یکجانبهگرایی امریکا حول موضوع ایران و با محوربودن ایران از مجرای همکاری قدرتهای جهانی 4+1 و ایران را دارد و بهطور دقیق بر خلاف ژست انقلابی آن به نفع امریکا و سیاستها ترامپ و نتانیاهو است؛
3- قانونهای متوقفشده اثر کارکردی فوری در تجارت و مبادلههای مالی ایران و جهان- حتی با کشورهای با بیشترین سهم مبادله اقتصادی و سیاسی و تجاری چون چین و روسیه و همسایگان چون عراق و افعانستان دارد. و در نهایت بهطور مستقیم بر توان مقاومت ایران در برابر تکانههای اقتصادی خارجی و تولید ملی که عمدهترین هدف ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی بوده و هست اثر منفی میگذارد؛
4- این موضوع بر بیثباتی و شدت وضعیت عدم قطعیت در بازار که منجر به افزایش نرخ ارز خارجی و کاهش ارزش پول ملی و فقیر شدن ملت ایران میشود اثر فوری میگذارد و
ا- اثر مستقیمی بر حملونقل بینالمللی؛ اعم از دریایی، هوایی؛ ریلی و جادهای میگذارد و در صورت باقیماند ایران در لیست سیاه حتی امکان حملونقل ابتدایی با کشورهای همسایه با چالشهای بسیار بزرگ و پرهزینه مواجه خواهد شد. و در صورت تعلیق موقت، هرگونه سرمایهگذاری سنگین داخلی و خارجی در ایران تا رفع این وضعیت در بوتهی اجمال و بیتصمیمی باقی خواهد ماند.
Forwarded from Mohammad-Tabibian
اين روز ها مطالب زيادى در مورد FATF
Financial Action Task Force
مطرح شده و بحث پيوستن به اين قاعده يا گروه اقدام بين المللى مورد توجه بوده و در سطح تصويب يا عدم تصويب توسط مجلس و تاييد يا عدم تاييد شوراى نگهبان بحث هايى مطرح بوده است. اين ترتيب هاى بين المللى مربوط به ممانعت از پول شويى و تامين مالى تروريسم هستند و عدم مشاركت ايران در اين ترتيب ها و اقدامات اجرايى عواقب بسيار نا مطلوبى را براى فعاليت هاى مالى و بانكى ما على الخصوص در سطح بين المللى به دنبال دارد. مطلب دكتر آخوندى مربوط به وجود يك مانع اضافى بر سر نهايى شدن مصوبه مجلس در مورد پيوستن به گروه اقدام مزبور است، احيانا از طرف بخشى از مجمع تشخيص مصلحت نظام.
مجمع تشخيص مصلحت نظام در سال ١٣٦٦ با فرمان امام خمينى براى رسيدگى به اختلاف نظر مجلس و شوراى نگهبان و حكميت بين اين دو نهاد تشكيل شد. در باز نگرى قانون اساسى در اصل ١١٢ نقش اين مجمع همان حكميت بين مجلس و شوراى نگهبان در صورت وجود اختلاف نظر، باضافه مشورت به رهبرى در امورى كه به اين مجمع ارجاع مى گردد ذكر شده. اما پيوسته نقش گسترده ترى بعهده گرفت و خود تبديل به يك نهاد در كنار مجلس و شوراى نگهبان و دولت گرديد. از آنجا كه بيشتر تصميمات ورود به حيطه قوه مجريه است، به نظر مى رسد اين امر مورد توجه راُساى قوه مجريه بوده و دو رييس جمهور اخير با توجيه هاى مختلف از شركت در برخى جلسات اجتناب كرده اند. از سال ١٣٧٧ اين مجمع مطالبى را تصويب كرده است تحت عنوان سياست هاى كلى نظام كه بايستى توسط دستگاه ها در امر تصميم گيرى ملحوظ شود.
http://81.91.157.27/DocLib2/Approved%20Policies/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%DA%A9%D9%84%DB%8C%20%D8%A7%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%DB%8C.aspx.html
از آنجا كه اين مصوبه ها كلى هستند احتمالا جا براى بحث و اختلاف نظر بين مجرى و تصويب كننده وجود دارد. به همين دليل هم يك گروهى تشكيل شده تحت عنوان كميسيون نظارت بر اجراى سياست هاى كلى نظام(
http://qavanin.com/Law/TreeText/116532)
. كه شامل برخى از همان اعضاى مجمع تشخيص مصلحت و افراد ديگر است. اين كميسيون نظارت، و مازاد بر آن هيات نظارتى كه تشكيل شده، خود مى شود يك تشكيلات مانند شوراى نگهبان عمدتا براى تصميمات دولت، و به همان دليل كلى بودن سياست هاى كلى به طور بالقوه اين امكان را دارد كه بر هر مطلبى انگشت بگذارد و تصميم گيرى دولت را معطل و يا معلق كند. مجمع تشخيص مصلحت كه ابتدا با يك نقش ايجابى براى رفع اصطكاك بين مجلس و شوراى نگهبان ايجاد شد، اكنون مى تواند يك نقش سلبى و تاخيرى را ايفاد كند. ضمناً اين ابهام هم مطرح مى شود كه چون مجمع تشخيص از قانون اساسى اصالت يافته تصميم هاى آن همانند وظائف مجلس قابل واگذارى نيست و نقش كميسيون نظارت و هيات نظارت در ورود به تصميم گيرى ها به جاى شورا مى تواند در ابهام قرار گيرد.
Financial Action Task Force
مطرح شده و بحث پيوستن به اين قاعده يا گروه اقدام بين المللى مورد توجه بوده و در سطح تصويب يا عدم تصويب توسط مجلس و تاييد يا عدم تاييد شوراى نگهبان بحث هايى مطرح بوده است. اين ترتيب هاى بين المللى مربوط به ممانعت از پول شويى و تامين مالى تروريسم هستند و عدم مشاركت ايران در اين ترتيب ها و اقدامات اجرايى عواقب بسيار نا مطلوبى را براى فعاليت هاى مالى و بانكى ما على الخصوص در سطح بين المللى به دنبال دارد. مطلب دكتر آخوندى مربوط به وجود يك مانع اضافى بر سر نهايى شدن مصوبه مجلس در مورد پيوستن به گروه اقدام مزبور است، احيانا از طرف بخشى از مجمع تشخيص مصلحت نظام.
مجمع تشخيص مصلحت نظام در سال ١٣٦٦ با فرمان امام خمينى براى رسيدگى به اختلاف نظر مجلس و شوراى نگهبان و حكميت بين اين دو نهاد تشكيل شد. در باز نگرى قانون اساسى در اصل ١١٢ نقش اين مجمع همان حكميت بين مجلس و شوراى نگهبان در صورت وجود اختلاف نظر، باضافه مشورت به رهبرى در امورى كه به اين مجمع ارجاع مى گردد ذكر شده. اما پيوسته نقش گسترده ترى بعهده گرفت و خود تبديل به يك نهاد در كنار مجلس و شوراى نگهبان و دولت گرديد. از آنجا كه بيشتر تصميمات ورود به حيطه قوه مجريه است، به نظر مى رسد اين امر مورد توجه راُساى قوه مجريه بوده و دو رييس جمهور اخير با توجيه هاى مختلف از شركت در برخى جلسات اجتناب كرده اند. از سال ١٣٧٧ اين مجمع مطالبى را تصويب كرده است تحت عنوان سياست هاى كلى نظام كه بايستى توسط دستگاه ها در امر تصميم گيرى ملحوظ شود.
http://81.91.157.27/DocLib2/Approved%20Policies/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%DA%A9%D9%84%DB%8C%20%D8%A7%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%DB%8C.aspx.html
از آنجا كه اين مصوبه ها كلى هستند احتمالا جا براى بحث و اختلاف نظر بين مجرى و تصويب كننده وجود دارد. به همين دليل هم يك گروهى تشكيل شده تحت عنوان كميسيون نظارت بر اجراى سياست هاى كلى نظام(
http://qavanin.com/Law/TreeText/116532)
. كه شامل برخى از همان اعضاى مجمع تشخيص مصلحت و افراد ديگر است. اين كميسيون نظارت، و مازاد بر آن هيات نظارتى كه تشكيل شده، خود مى شود يك تشكيلات مانند شوراى نگهبان عمدتا براى تصميمات دولت، و به همان دليل كلى بودن سياست هاى كلى به طور بالقوه اين امكان را دارد كه بر هر مطلبى انگشت بگذارد و تصميم گيرى دولت را معطل و يا معلق كند. مجمع تشخيص مصلحت كه ابتدا با يك نقش ايجابى براى رفع اصطكاك بين مجلس و شوراى نگهبان ايجاد شد، اكنون مى تواند يك نقش سلبى و تاخيرى را ايفاد كند. ضمناً اين ابهام هم مطرح مى شود كه چون مجمع تشخيص از قانون اساسى اصالت يافته تصميم هاى آن همانند وظائف مجلس قابل واگذارى نيست و نقش كميسيون نظارت و هيات نظارت در ورود به تصميم گيرى ها به جاى شورا مى تواند در ابهام قرار گيرد.
نامه دکترعباس آخوندی به مجلس شورای اسلامی بسمه تعالی
جناب آقای دکتر لاریجانی رییس،
هیات رییسه محترم و
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام و عرض ادب
اینک که با پذیرش درخواست کنارهگری خود از سمت وزارت راهوشهرسازی از سوی رییس جمهور محترم این سمت را ترک میکنم وظیفه میدانم که از دقتِنظر، همراهی، پیگیری امور، نظارت، سؤال و استیضاح نمایندگان محترم مردم شریف ایران در مجلسهای نهم و دهم سپاس بگویم. در این 62 ماهی که مسئولیت این وزارتخانهی سنگین و پُرمسئولیت را داشتم هیچگاه، از کار با مجلس خسته نشدم. اظهار نظر، نظارت، سؤال و استیضاح حق مجلس و نشان از زندهبودن یک ملت است. از آن روز باید نگران بود که مجلس سؤال نکند و امور از مجرای خود منحرف شود. وگرنه سؤال و استیضاح چه جای نگرانی دارد؟
آن روز باید نگران شد که دولت، مجلس و قوهقضائیه نتوانند مطابق قانون اساسی حکومت قانون را در کشور برقرار کنند. کسانی فراتر از قانون بخواهند سرنوشت مردم را در دست بگیرند و به کسی هم پاسخگو نباشند. اقدام فراقانون اساسی هیات نظارت مجمع تشخیص و توقف ابلاغ قانون مصوب پس از طی مراحل پیشبینی شده در قانون اساسی از این دست است و جای نگرانی جدی دارد. این نگرانی زمانی تشدید میشود که این حق فراقانونی از سوی دولت، مجلس و شورای نگهبان مورد پذیرش عملی قرار گیرد و نمایندگان این دو قوه پس از طی تمام مراحل قانونی باز برای پاسخگویی به ابهامهای این هیات در محل مجمع تشخیص حضور پیدا میکنند. حال آنکه پس از طی مراحل قانونی، این حضور هیچ محمل قانونی نداشته و توضیح و تصمیمهای اتخاذی نیز فاقد ارزش حقوقی و قانونی است.
بههرروی، تجربه من با مجلس شورای اسلامی چه در دورههای سوم و چهارم و چه در دورههای نهم و دهم، علیرغم گرایشهای سیاسی غالب آنان حکایت از وجدان زنده مجلس دارد. در این دورهی پنجسالهی آخر پنج بار از مجلس رای اعتماد گرفتم و هفت بار هم برای پاسخ به سؤالِ نمایندگان محترم در صحن علنی مجلس حضور یافتم و در همه موارد بدون اخذ کارت زرد موفق به کسب نظر مثبت نمایندگان محترم شدم. در حالیکه برای حضور در جلسه مورخ 8ام مهرماهِ کمیسیون عمران برای پاسخگوی به چهارمین استیضاح کاملا آماده بودم، بهناگاه با خبر لغو جلسه در بعد از ظهر روز 7ام روبهرو شدم که هنوز هم دلیلِ آن برای من روشن نیست.
این طبیعت رایگیریهای پارلمانی است که پیش از اخذ رای نشستهای غیر رسمی و به قول معروف لابیهای متعددی انجام میگیرد. من ضمن احترام به این رایزنیها همواره نقطهی اتکای خودم را بر توضیح و پاسخهای اقناعی در صحن مجلس میگذاشتم و موفق هم بودم و این را نشان از سلامت و بیداری وجدان مجلس میدانستم و میدانم. خوب یادم هستم که تعدادی از دوستان نماینده در جریان یکی از استیضاحها، اظهار نگرانی جدی میکردند. در همان جلسه گفتم که من به وجدان عمومی مجلس ایمان دارم و برعکس نظر دوستان هیچ نگران نتیجه نیستم و مطمئنم که مجلس از توضیحهای من قانع خواهد شد و به هیچ سازش و دادوستدی حتی با رعایت حدود قانونی و اخلاقی تن ندادم. وقتی تعداد آرای کسب شدهام از رای اعتماد اولیه بیشتر شد، به این باور بیشتر ایمان آوردم که سیاستمدار ضمن دوستی و رایزنی با همگان به هیچوجه نباید از اصول اخلاقی خود دست بکشد. از قضا سیاستمدار چه در اذهان عمومی و چه در خاصگان همان زمان شکست میخورد که از اصول اخلاقی و اعتقادی خود دست بردارد و با آنها دادوستدکند.
به هر روی، یکبار دیگر از همکاری مؤثر نمایندگان در طول دورهی مسؤولیت سپاسگزارم و برای ملت ایران آرزوی بهروزی و سرزندگی، برای نمایندگان عزیز مجلس آرزوی آزادگی و هوشیاری، برای مسؤولان و مقام رهبری آرزوی توفیق و سرافرازی دارم.
با سپاس
عباس آخوندی
جناب آقای دکتر لاریجانی رییس،
هیات رییسه محترم و
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام و عرض ادب
اینک که با پذیرش درخواست کنارهگری خود از سمت وزارت راهوشهرسازی از سوی رییس جمهور محترم این سمت را ترک میکنم وظیفه میدانم که از دقتِنظر، همراهی، پیگیری امور، نظارت، سؤال و استیضاح نمایندگان محترم مردم شریف ایران در مجلسهای نهم و دهم سپاس بگویم. در این 62 ماهی که مسئولیت این وزارتخانهی سنگین و پُرمسئولیت را داشتم هیچگاه، از کار با مجلس خسته نشدم. اظهار نظر، نظارت، سؤال و استیضاح حق مجلس و نشان از زندهبودن یک ملت است. از آن روز باید نگران بود که مجلس سؤال نکند و امور از مجرای خود منحرف شود. وگرنه سؤال و استیضاح چه جای نگرانی دارد؟
آن روز باید نگران شد که دولت، مجلس و قوهقضائیه نتوانند مطابق قانون اساسی حکومت قانون را در کشور برقرار کنند. کسانی فراتر از قانون بخواهند سرنوشت مردم را در دست بگیرند و به کسی هم پاسخگو نباشند. اقدام فراقانون اساسی هیات نظارت مجمع تشخیص و توقف ابلاغ قانون مصوب پس از طی مراحل پیشبینی شده در قانون اساسی از این دست است و جای نگرانی جدی دارد. این نگرانی زمانی تشدید میشود که این حق فراقانونی از سوی دولت، مجلس و شورای نگهبان مورد پذیرش عملی قرار گیرد و نمایندگان این دو قوه پس از طی تمام مراحل قانونی باز برای پاسخگویی به ابهامهای این هیات در محل مجمع تشخیص حضور پیدا میکنند. حال آنکه پس از طی مراحل قانونی، این حضور هیچ محمل قانونی نداشته و توضیح و تصمیمهای اتخاذی نیز فاقد ارزش حقوقی و قانونی است.
بههرروی، تجربه من با مجلس شورای اسلامی چه در دورههای سوم و چهارم و چه در دورههای نهم و دهم، علیرغم گرایشهای سیاسی غالب آنان حکایت از وجدان زنده مجلس دارد. در این دورهی پنجسالهی آخر پنج بار از مجلس رای اعتماد گرفتم و هفت بار هم برای پاسخ به سؤالِ نمایندگان محترم در صحن علنی مجلس حضور یافتم و در همه موارد بدون اخذ کارت زرد موفق به کسب نظر مثبت نمایندگان محترم شدم. در حالیکه برای حضور در جلسه مورخ 8ام مهرماهِ کمیسیون عمران برای پاسخگوی به چهارمین استیضاح کاملا آماده بودم، بهناگاه با خبر لغو جلسه در بعد از ظهر روز 7ام روبهرو شدم که هنوز هم دلیلِ آن برای من روشن نیست.
این طبیعت رایگیریهای پارلمانی است که پیش از اخذ رای نشستهای غیر رسمی و به قول معروف لابیهای متعددی انجام میگیرد. من ضمن احترام به این رایزنیها همواره نقطهی اتکای خودم را بر توضیح و پاسخهای اقناعی در صحن مجلس میگذاشتم و موفق هم بودم و این را نشان از سلامت و بیداری وجدان مجلس میدانستم و میدانم. خوب یادم هستم که تعدادی از دوستان نماینده در جریان یکی از استیضاحها، اظهار نگرانی جدی میکردند. در همان جلسه گفتم که من به وجدان عمومی مجلس ایمان دارم و برعکس نظر دوستان هیچ نگران نتیجه نیستم و مطمئنم که مجلس از توضیحهای من قانع خواهد شد و به هیچ سازش و دادوستدی حتی با رعایت حدود قانونی و اخلاقی تن ندادم. وقتی تعداد آرای کسب شدهام از رای اعتماد اولیه بیشتر شد، به این باور بیشتر ایمان آوردم که سیاستمدار ضمن دوستی و رایزنی با همگان به هیچوجه نباید از اصول اخلاقی خود دست بکشد. از قضا سیاستمدار چه در اذهان عمومی و چه در خاصگان همان زمان شکست میخورد که از اصول اخلاقی و اعتقادی خود دست بردارد و با آنها دادوستدکند.
به هر روی، یکبار دیگر از همکاری مؤثر نمایندگان در طول دورهی مسؤولیت سپاسگزارم و برای ملت ایران آرزوی بهروزی و سرزندگی، برای نمایندگان عزیز مجلس آرزوی آزادگی و هوشیاری، برای مسؤولان و مقام رهبری آرزوی توفیق و سرافرازی دارم.
با سپاس
عباس آخوندی
Forwarded from اخبار روز
New York Times:
Iran Widens an Already Huge Rift Between Europe and U.S.
محمد طبیبیان:
اين مقاله در مورد شكاف فزاينده بين اروپا و آمريكا است. اين شكاف به دليل تحريمهاى ايران رو به افزايش است. به نظر مىرسد اروپا بيشتر به سمت روسيه، و چين و ايران متمايل مىشود. با توجه به سياستهاى خصمانه و جنگطلبانه ترامپ و بولتون، اروپاييان ايران را به ادامه تعهد به برجام ترغيب مىكنند و سفارش میكنند ايران در امور منطقه با احتياط و خويشتندارى عمل كند تا دوران رياست جمهورى ترامپ به سر آيد.
@AkhbarRooz
Iran Widens an Already Huge Rift Between Europe and U.S.
محمد طبیبیان:
اين مقاله در مورد شكاف فزاينده بين اروپا و آمريكا است. اين شكاف به دليل تحريمهاى ايران رو به افزايش است. به نظر مىرسد اروپا بيشتر به سمت روسيه، و چين و ايران متمايل مىشود. با توجه به سياستهاى خصمانه و جنگطلبانه ترامپ و بولتون، اروپاييان ايران را به ادامه تعهد به برجام ترغيب مىكنند و سفارش میكنند ايران در امور منطقه با احتياط و خويشتندارى عمل كند تا دوران رياست جمهورى ترامپ به سر آيد.
@AkhbarRooz
NY Times
Iran Widens an Already Huge Rift Between Europe and U.S.
Since President Trump announced that he would pull out of the Iran nuclear deal, European leaders are actively working to help Tehran get around new sanctions.
متن انتشار يافته در تاريخ ٢ نوامبر ٢٠١٨ توسط اداره خزانه داري در ارتباط با ايران با عنوان :
Amendment of the iranian transactions and sanctions regulations
جهت اطلاع و استحضار دوستان. فکر کنم معنای آن این است که دوتابعیتی های آمریکایی ایرانی باید در ایران دارایی نداشته و وجوه آنها را به امریکا منتقل کنند. این با قانون قدیمی ایران هم انطباق دارد. مشکل بردن ارزش به امریکاست که طبعا با منافع ایران نمی خواند. مطالعه فرمایید.
Amendment of the iranian transactions and sanctions regulations
جهت اطلاع و استحضار دوستان. فکر کنم معنای آن این است که دوتابعیتی های آمریکایی ایرانی باید در ایران دارایی نداشته و وجوه آنها را به امریکا منتقل کنند. این با قانون قدیمی ایران هم انطباق دارد. مشکل بردن ارزش به امریکاست که طبعا با منافع ایران نمی خواند. مطالعه فرمایید.
شاید هم صرفا به این معناست که امریکایی ها اگر داراییهایی در ایران دارند اجازه فروش و انتقال به امریکا را دارند.