شهید شاهرخ ضرغام 🥀حــُـر زمان 🇮🇷
92 subscribers
10.3K photos
1.77K videos
256 files
2.62K links
💥👈 تنهاکانال رسمی شهید شاهرخ ضرغام👉💥
(بدون تبلیغ)

اگر🌴حــُـر🌴شدی
لذت عشق و ایثار را با تمام وجود حس خواهی کرد

موضوعات اصلی :
💠تقویم ،ذکر روز📚احادیث موثق
📝زندگینامه شهدا🌹درس اخلاق
🎥مدح ،نوحه🎼حکمتهای نهج البلاغه

ادمین
@Shahrokh31zargham
Download Telegram
#داستان_آموزنده 📝

علي عليه السلام و بيت المال

زاذان نقل مي كند:
من با قنبر غلام امام علي عليه السلام محضر امير المؤمنين وارد شديم قنبر گفت:
يا امير المؤمنين چيزي براي شما ذخيره كرده ام!

حضرت فرمود:
- آن چيست؟

عرض كرد: تعدادي ظرف طلا و نقره! چون ديدم تمام اموال غنائم را تقسيم كردي و از آنها براي خود بر نداشتي! من اين ظرف ها را براي شما ذخيره كرده ام.
حضرت علي عليه السلام شمشير خود را كشيد و به قنبر فرمود:

- واي بر تو! دوست داري كه به خانه ام آتش بياوري! خانه ام را بسوزاني! سپس آن ظرف ها را قطعه قطعه كرد و نمايندگان قبايل را طلبيد، و آنها را به آنان داد، تا عادلانه بين مردم تقسيم كنند.

📚بحارالانوار جلد 1

📡کانال🌴حـــرّهای زمان🌴
https://telegram.me/hor_zaman
#داستان_آموزنده 📝

مراقب قویتر ها هم باشید🌹🌹

یه گل کاکتوس قشنگ تو خونه ام داشتم...🌵

اوایل بهش میرسیدم،
قشنگ بود و جون دار،
کم کم فهمیدم با همه بوته هام فرق داره،
خیلی قوی بود،
صبور بود،
اگه چند روز بهش نور و آب نمیدادم هیچ تغییری نمیکرد،
منم واسه همین خیلی حواسم بهش نبود
به خیال اینکه خیلی قویه و چیزیش نمیشه،
هر گلی که خراب میشد میگفتم
کاکتوسه چقدر خوبه هیچیش نمیشه
اما بازم بهش رسیدگی نمیکردم...

تا اینکه یه روز که رفتم سراغش دیدم
خیلی وقته که خشک شده،
ریشه اش از بین رفته بود
و فقط ساقه هاش ظاهراشو حفظ کرده بود،
🌵قوی ترین گلم رو از دست دادم
چون فکر کردم قویه و مقاوم...🌵


مواظب قوی ترین های زندگی امون باشیم
ما از بین رفتنشونو نمیفهمیم
چون همیشه یه ظاهر خوب دارند،
همیشه حامی اند،
پشتت بهشون گرمه...
اما بهشون رسیدگی نمی کنیم،
تا اینکه یه روز میفهمی قوی ها هم از بین میرن...


📡کانال 🌴حــّرهای زمان🌴
🇮🇷✌️🇮🇷✌️
@hor_zaman
#داستان_آموزنده 📝
#پدر 👤

نعمت خدا 🌹🌹

پدر صندوقی پر از مروارید های گران قیمت را آورد و آن را مقابل سه پسرش که آنها را خیلی دوست می داشت قرار داد
و به آنها گفت پسرانم من شما را خیلی دوست دارم به همین علت تصمیم گرفتم که این صندوق را به شما ببخشم

و پدر آن را جلوی پسران گشود و به آنها گفت ای عزیزانم الان هرکدام از شما با دو دست خود از صندوق به اندازه ای که می تواند بردارد به شرطی که فقط یکبار از آن بردارد

و فرصت بزرگی بود برای پسر بزرگتر که دستان خیلی بزرگی داشت واو شروع کرد و با دستان بزرگش مروارید های زیادی را برداشت و پس از او پسر دومی که او هم دستان بزرگی داشت،آمد و مقدار زیادی از مروارید ها را برداشت سپس نوبت به پسر کوچکتر رسید که به دست برادرانش توجه کرد که چقدر بزرگ بود.
سپس به دستان خود نگاه کرد و آنها را کوچک یافت پس به آغوش پدر دوید و از او پرسید پدر مرا دوست داری ؟

پدر پاسخ داد پسرم خیلی دوستت دارم پسر پاسخ داد :پس ای پدر من نمی خواهم سهمم را خودم بردارم آیا امکانش هست که خودت سهمم را با دستت به من بدهی پدر به پسر نگاه کرد و صندوق را بست و هرچه در آن بود را به پسر کوچک داد

💠عبرت 💠

من و تو هر روز به نیروی های ضعیفمان اعتماد می کنیم بدون بازگشت و توجه به خدا ،
وبه همین علت خیلی وقتها انتخابمان اشتباه می باشد و این به خاطر ناتوان بودن ماست درحالی که خدا نماد بزرگی و قوت است...

🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹

🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️
@hor_zaman