یادداشتی بر نمایش "داستان خرس های پاندا به روایت ساکسیفونیستی که دوستی در فرانکفورت دارد" به قلم #فاروق_مظلومی:
آنقدر که سینما به زمین نزدیک است، تئاتر رو به آسمان است.رویاپردازیهای ما هم جایی جز آسمان ندارد."در آسمانها دنبالت می گشتم " از همین اتصال رویا به آسمان آمده است.
نمایش "داستان خرس های پاندا به روایت ساکسیفونیستی که دوستی در فرانکفورت دارد" در سالن پالیز هم تئاتر بود هم آسمان داشت و هم رویاپردازی غمگین.
ادامه را در وبسایت #هنرگردی بخوانید:
http://honargardi.com/?p=16445
@Honargardi
آنقدر که سینما به زمین نزدیک است، تئاتر رو به آسمان است.رویاپردازیهای ما هم جایی جز آسمان ندارد."در آسمانها دنبالت می گشتم " از همین اتصال رویا به آسمان آمده است.
نمایش "داستان خرس های پاندا به روایت ساکسیفونیستی که دوستی در فرانکفورت دارد" در سالن پالیز هم تئاتر بود هم آسمان داشت و هم رویاپردازی غمگین.
ادامه را در وبسایت #هنرگردی بخوانید:
http://honargardi.com/?p=16445
@Honargardi
هنرگردی
یادداشتی بر نمایش "داستان خرس های پاندا" - هنرگردی
تماشاخانه پالیز.تیر و مرداد ۹۶ کارگردان : شیوا اردویی بازیگران : رضا مولایی سهیلا گلستانی آنقدر که سینما به زمین نزدیک است، تئاتر رو به آسمان است.رویاپردازیهای ما هم جایی جز آسمان ندارد.”در آسمانها دنبالت می گشتم ” از همین اتصال رویا به آسمان آمده است. نمایش…
(https://attach.fahares.com/pLfkBRnEDIto4erWXi2Ffw==) از گلستان من نبر ورقی
#فاروق_مظلومی ستون نویس آزاد
اندر احوالات گالری و گالری داری و بازارسازی و بازاریابی هنری خانم لیلی گلستان.
کمی از یوسفعلی اباذری ، مقداری از کیومرث منشی زاده و چند پیمانه لبریز از ابراهیم گلستان برای فضای هنری ما لازم است.اجالتا یک چیز بی مزه ، خنثی و از دهن افتاده شده است.اما ابراهیم گلستان در این مثلث روشنگری با تندترین زاویه به امور نگاه میکند. همه فکر می کنند که او اظهار نظرهایش با چاشنی تند ناسزا و فحش همراه است اما بنده هر آنچه از ایشان خوانده ام یا شنیده ام شاید فحشهای دوستانه ای داشته اما ناسزا نبوده است و اغلب نقدهای ایشان روا و سزاست.اما قبول دارم همیشه شمشیر را از رو بسته است مخصوصا برای آنهایی که زیر و رو می کشند.انگارابراهیم خان گلستان کلا عصبانی به دنیا آمده اند اما به هرحال ایشان مرد پرفروغی در هنر ایران هستند و من این روزها چقدر بی فروغم .
ویدئویی طویل از خانم لیلی یا لی لی گلستان در فضای کوتاه مجازی ،ساری و جاری است – راستی چرا این روزها همه لیلی ها لی لی شده اند و اسم اغلب دختربچه ها به آ ختم می شود یک نفر زحمت بکشد و این مسئله را مطالعه تطبیقی کند من دستم بنده– خانم گلستان در این ویدئو برای آنکه نتیجه بگیرند در چه فضای سخت و زن ستیزی پله های ترقی را طی کرده اند، پدرشان را مستبد و سلطه جو معرفی می کنند و از همسر فقیدشان که از دوست داشتنی ها و بی ادعاهای سینمای متفرعن ایران بودند به نیکی یاد نمی کنند.اینکه در جامعه هنری متکی به روابط ایران ، انتساب درجه اول به آقای گلستان ،نه پله برقی حتی ،که آسانسور ترقی حساب می شود بماند .این ویدئو بازپخش شده از خانم گلستان چند سئوال را به ذهن متبادر می کند که جوابشان قطعا در بضاعت تخصصی و فکری نگارنده نیست.
آیا در نظام خانواده با تولد اولین فرزند جریان سلطه ،واقعیت و حقیقت می شود ؟
آیا سلطه جویی و استبداد بد است.؟ مثلا یک فرمانده در میدان جنگ برای تصمیم حمله به دشمن از همه سربازان لشگرش باید نظرخواهی بکند.؟که صد البته احتمال تصمیم اشتباه هم وجود دارد. رای گیری نوعی سلطه جویی نیست ؟ سلطه اکثریت به اقلیت ؟.اینکه بنده علیرغم میلم مجبورم فاخر سخن بگویم اعمال قدرت و سلطه جویی خواننده محترم به من نگارنده نیست ؟
تحریک تفکر عقب مانده فمینیستی جامعه – نگارنده در دوره پسافمنیسم نفس می کشد - و ناسزا گویی پشت مرده بی دفاع و زنده بی خیال به موضوع ، در کدام سطح از فرهنگ شخصی و رسانه ای ،قرار می گیرد؟ تازه شما بدون آنکه مایل باشید همواره در گلستان پدر و روبروی لنز همسر خواهید بود.که از نظر نگارنده که اجدادش فقط به جنگ و فرش علاقمند بوده اند، برای شما مایه بسی بختیاری و سربلندی است.البته بعضی از اجداد جنگجوی من سردبیرهای روزنامه های محلی مشروطیت در آذربایجان بودند و این مشکل نوشتن من از آنجا و از آنهاست.البته ناگفته نماند شما در گذشته ای کمی دور که هنوز گالری صرفا رنگ کسب و کار نداشت هنرمندان خصوصا عکاسان مهمی را معرفی کرده اید که همگی گمنام ولی آرتیست بودند.بنابراین تا همینجا هم انتساب دوستی و خانوادگی به حضرتعالی مایه خوشنودی است.نقد شما از اینجهت شانیت پیدا می کند که " حسنات الابرار سیئات المقربین " .
شما با تل اثر هنری و هنرمند روی هم در گالری که نه ،پارکینگ تابلوها - عموما تابلوهای قوتی و قدرتی و نه هنری - ، آیا بخشی از نظام سلطه و استبداد نیستید ؟ آیا کسی غیر از شما جسارت این توهین به هنر را داشت ؟ آیا شما برای این جسارت وامدار پدر نیستید ؟
و اما سوال آخر از متولیان فضای مجازی و حقیقی هنر ؟ چرا به خاطر دعوت مجددتان به مهمانی های شبانه چشمتان را روی همه چیز میبندید .و یک سوال خارج از موضوع چرا اسم شب بد رفته است ؟ مگر کارهایی که شب انجام میشود در روز ممکن نیست ؟
درست است که دیگر تعریف قرن هجدهمی از هنر وجود ندارد و در نظام مصرفی و کالایی فعلی ،هنر هم به کالایی تبدیل شده است که صرفا ارزش نشانه ای دارد مخصوصا برای آدمهای بی نشانه. اما من هنوز با خوشبینیِ از حماقت گذشته ،فکر میکنم انتشار مجدد ویدئوی مردافکن خانم گلستان هیچ ربطی به بازاریابی نمایشگاه جاری در گالری ایشان – صد اثر، صد هنرمند در صدمتر جا روی هم – ندارد و از خبر فروش هفتاد درصدی تابلوهای ایشان در همان روزنامه ای که من در مذمت و نقد گالری داری ایشان بارها نوشته ام ، خوشحال شدم. اما دلم برای هنرمندهای آزاده ای که تن به آریستوکراسی ونظام خانوادگی و سلطه و استبداد جامعه هنری ایران نمی دهند ،سوخت.خانم گلستان شما خوش شانس هستید که بیشتر مردم ایران روزنامه و کتاب نمی خوانند.
—-
دیدگاه های مندرج در این مقاله شخصی بوده و الزاما در راستای سیاستهای هنرگردی نمیباشد.
https://telegram.me/joinchat/Bev08jvSuFlZGzq0QAKCbQ
#فاروق_مظلومی ستون نویس آزاد
اندر احوالات گالری و گالری داری و بازارسازی و بازاریابی هنری خانم لیلی گلستان.
کمی از یوسفعلی اباذری ، مقداری از کیومرث منشی زاده و چند پیمانه لبریز از ابراهیم گلستان برای فضای هنری ما لازم است.اجالتا یک چیز بی مزه ، خنثی و از دهن افتاده شده است.اما ابراهیم گلستان در این مثلث روشنگری با تندترین زاویه به امور نگاه میکند. همه فکر می کنند که او اظهار نظرهایش با چاشنی تند ناسزا و فحش همراه است اما بنده هر آنچه از ایشان خوانده ام یا شنیده ام شاید فحشهای دوستانه ای داشته اما ناسزا نبوده است و اغلب نقدهای ایشان روا و سزاست.اما قبول دارم همیشه شمشیر را از رو بسته است مخصوصا برای آنهایی که زیر و رو می کشند.انگارابراهیم خان گلستان کلا عصبانی به دنیا آمده اند اما به هرحال ایشان مرد پرفروغی در هنر ایران هستند و من این روزها چقدر بی فروغم .
ویدئویی طویل از خانم لیلی یا لی لی گلستان در فضای کوتاه مجازی ،ساری و جاری است – راستی چرا این روزها همه لیلی ها لی لی شده اند و اسم اغلب دختربچه ها به آ ختم می شود یک نفر زحمت بکشد و این مسئله را مطالعه تطبیقی کند من دستم بنده– خانم گلستان در این ویدئو برای آنکه نتیجه بگیرند در چه فضای سخت و زن ستیزی پله های ترقی را طی کرده اند، پدرشان را مستبد و سلطه جو معرفی می کنند و از همسر فقیدشان که از دوست داشتنی ها و بی ادعاهای سینمای متفرعن ایران بودند به نیکی یاد نمی کنند.اینکه در جامعه هنری متکی به روابط ایران ، انتساب درجه اول به آقای گلستان ،نه پله برقی حتی ،که آسانسور ترقی حساب می شود بماند .این ویدئو بازپخش شده از خانم گلستان چند سئوال را به ذهن متبادر می کند که جوابشان قطعا در بضاعت تخصصی و فکری نگارنده نیست.
آیا در نظام خانواده با تولد اولین فرزند جریان سلطه ،واقعیت و حقیقت می شود ؟
آیا سلطه جویی و استبداد بد است.؟ مثلا یک فرمانده در میدان جنگ برای تصمیم حمله به دشمن از همه سربازان لشگرش باید نظرخواهی بکند.؟که صد البته احتمال تصمیم اشتباه هم وجود دارد. رای گیری نوعی سلطه جویی نیست ؟ سلطه اکثریت به اقلیت ؟.اینکه بنده علیرغم میلم مجبورم فاخر سخن بگویم اعمال قدرت و سلطه جویی خواننده محترم به من نگارنده نیست ؟
تحریک تفکر عقب مانده فمینیستی جامعه – نگارنده در دوره پسافمنیسم نفس می کشد - و ناسزا گویی پشت مرده بی دفاع و زنده بی خیال به موضوع ، در کدام سطح از فرهنگ شخصی و رسانه ای ،قرار می گیرد؟ تازه شما بدون آنکه مایل باشید همواره در گلستان پدر و روبروی لنز همسر خواهید بود.که از نظر نگارنده که اجدادش فقط به جنگ و فرش علاقمند بوده اند، برای شما مایه بسی بختیاری و سربلندی است.البته بعضی از اجداد جنگجوی من سردبیرهای روزنامه های محلی مشروطیت در آذربایجان بودند و این مشکل نوشتن من از آنجا و از آنهاست.البته ناگفته نماند شما در گذشته ای کمی دور که هنوز گالری صرفا رنگ کسب و کار نداشت هنرمندان خصوصا عکاسان مهمی را معرفی کرده اید که همگی گمنام ولی آرتیست بودند.بنابراین تا همینجا هم انتساب دوستی و خانوادگی به حضرتعالی مایه خوشنودی است.نقد شما از اینجهت شانیت پیدا می کند که " حسنات الابرار سیئات المقربین " .
شما با تل اثر هنری و هنرمند روی هم در گالری که نه ،پارکینگ تابلوها - عموما تابلوهای قوتی و قدرتی و نه هنری - ، آیا بخشی از نظام سلطه و استبداد نیستید ؟ آیا کسی غیر از شما جسارت این توهین به هنر را داشت ؟ آیا شما برای این جسارت وامدار پدر نیستید ؟
و اما سوال آخر از متولیان فضای مجازی و حقیقی هنر ؟ چرا به خاطر دعوت مجددتان به مهمانی های شبانه چشمتان را روی همه چیز میبندید .و یک سوال خارج از موضوع چرا اسم شب بد رفته است ؟ مگر کارهایی که شب انجام میشود در روز ممکن نیست ؟
درست است که دیگر تعریف قرن هجدهمی از هنر وجود ندارد و در نظام مصرفی و کالایی فعلی ،هنر هم به کالایی تبدیل شده است که صرفا ارزش نشانه ای دارد مخصوصا برای آدمهای بی نشانه. اما من هنوز با خوشبینیِ از حماقت گذشته ،فکر میکنم انتشار مجدد ویدئوی مردافکن خانم گلستان هیچ ربطی به بازاریابی نمایشگاه جاری در گالری ایشان – صد اثر، صد هنرمند در صدمتر جا روی هم – ندارد و از خبر فروش هفتاد درصدی تابلوهای ایشان در همان روزنامه ای که من در مذمت و نقد گالری داری ایشان بارها نوشته ام ، خوشحال شدم. اما دلم برای هنرمندهای آزاده ای که تن به آریستوکراسی ونظام خانوادگی و سلطه و استبداد جامعه هنری ایران نمی دهند ،سوخت.خانم گلستان شما خوش شانس هستید که بیشتر مردم ایران روزنامه و کتاب نمی خوانند.
—-
دیدگاه های مندرج در این مقاله شخصی بوده و الزاما در راستای سیاستهای هنرگردی نمیباشد.
https://telegram.me/joinchat/Bev08jvSuFlZGzq0QAKCbQ
Telegram
attach 📎
در پرونده امشب مروری داریم بر دو نمایشگاهِ همزمان در #گالری_آریانا به قلم #فاروق_مظلومی، پژوهشگر فلسفه هنر و ستون نویس مطبوعات:
https://honargardi.com/?p=17062
@Honargardi
https://honargardi.com/?p=17062
@Honargardi
هنرگردی
مروری بر نمایشگاه های نیمه مهر در گالری آریانا - هنرگردی
گالری آریانا از جمعه ۱۴ مهر ۹۶ به مدت دو هفته میزبان نقاشی های خانم نازنین قزلباش با عنوان ” مونولوگ ها ” و عکسهای مستند گروهی از عکاسان با عنوان ” این ما هستیم ، نه آنها ” است.هر دو نمایشگاه تحت نظارت خانم نازنین بهادری مدیریت گالری آریانا برگزار شد. نازنین…
honargardi
اسکات لش. جامعه شناسی پست مدرنیسم احساس در مقابل تفسیر نگارنده: #فاروق_مظلومی @Honargardi
#فاروق_مظلومی:
اسکات لش.
جامعه شناسی پست مدرنیسم
احساس در مقابل تفسیر
شاید سوزان سانتاگ منتقد بود که اولین بار در دهه ۱۹۶۰ بیانی نظام مند از حساسیت جدید پست مدرن فراهم آورد .سونتاگ زیبایی شناسی احساس را در مقابل چیزی قرار داد که نامش را" زیبایی شناسی تفسیر "گذاشت .او مدعی شد که در فرهنگی که دوراهی کلاسیکش ، تورم هوش به قیمت کاهش انرژی و توانایی حسی است ،تفسیر انتقامجویی هوش از هنر است.این امر همزمان انتقامجویی هوش از جهان است .تفسیر فقیر کردن جهان ، تقلیل جهان برای به دست دادن سایه ای از “معانی “است.
حمله سانتاگ به تفسیر حمله ای دو سویه بود و هدفش ،هم آثار هنری بود و هم نقد هنری.او سینمایی را که تکیه اصلی اش بر نماد پردازی بود تحمل نمی کرد و متعصبانه شعر نماد پردازانه را در تقابل با آثار شاعری مثل ازرا پاوندقرار می داد که جهانش را نه از طریق معانی ،بلکه از طریق تاثیر مستقیم کلمات می ساخت .سوزان سانتاگ ” اروتیک شناسی هنر ” را در مقابل ” هرمنوتیک هنر قرار داد.
فاروق مظلومی
سوزان سانتاگ دوست داشتنی است .
..................... در شاعران ایرانی فقط و فقط یدالله رویایی و کیومرث منشی زاده را به موازات ازرا پاوند داریم که مطلوب خانم سانتاگ باشد و فارغ از معنی کلمات به تاثیر مستقیم کلمات بیندیشند. .بقیه حرفهای قشنگ برای لحظه های قشنگ میزنند که بد هم نیست و خیلی هم خوب است اما شکوهمند و والا نیست.
سانتاگ را دوست دارم چون دانش نمی دهد بینش میدهد.دنیای سانتاگ دنیایی عمیق ، کم جمعیت و دنیای تنهایی است.دنیای خیانت نیست که به هر که برسی بگویی :
وای چقدر دستهای هنرمندی داری.!!!! سانتاگ ،کلمات زیبا و قشنگ را برای ستایش درونی یک اثر هنری لازم و کافی و جامع نمی داند .نگارنده از شما می پرسد چطور ممکن است اثری که در عالم انتزاع ( غیر مادی ) بوجود آمده باشد با کلمات و زبان ( قرارداد دنیای مادی ) بیان شود .جنس واکنش و ارتباط ما با کنش اثر هنری ، مخفی و غیر قابل بیان است.
سانتاگ به درد آدمهایی که میخواهند خودشان و دیگران را گول بزنند نمی خورد.او صادقانه به بعضی ها می گوید شما تکنسین ماهری هستید اما متاسفانه خلقت و طبیعت شما را برای هنرمند بودن انتخاب نکرده است.ناراحتی هم ندارد هر کسی تقدیری دارد مثل من که نقشه بردار و ستون نویس شدم.
عزت زیاد
@Honargardi
اسکات لش.
جامعه شناسی پست مدرنیسم
احساس در مقابل تفسیر
شاید سوزان سانتاگ منتقد بود که اولین بار در دهه ۱۹۶۰ بیانی نظام مند از حساسیت جدید پست مدرن فراهم آورد .سونتاگ زیبایی شناسی احساس را در مقابل چیزی قرار داد که نامش را" زیبایی شناسی تفسیر "گذاشت .او مدعی شد که در فرهنگی که دوراهی کلاسیکش ، تورم هوش به قیمت کاهش انرژی و توانایی حسی است ،تفسیر انتقامجویی هوش از هنر است.این امر همزمان انتقامجویی هوش از جهان است .تفسیر فقیر کردن جهان ، تقلیل جهان برای به دست دادن سایه ای از “معانی “است.
حمله سانتاگ به تفسیر حمله ای دو سویه بود و هدفش ،هم آثار هنری بود و هم نقد هنری.او سینمایی را که تکیه اصلی اش بر نماد پردازی بود تحمل نمی کرد و متعصبانه شعر نماد پردازانه را در تقابل با آثار شاعری مثل ازرا پاوندقرار می داد که جهانش را نه از طریق معانی ،بلکه از طریق تاثیر مستقیم کلمات می ساخت .سوزان سانتاگ ” اروتیک شناسی هنر ” را در مقابل ” هرمنوتیک هنر قرار داد.
فاروق مظلومی
سوزان سانتاگ دوست داشتنی است .
..................... در شاعران ایرانی فقط و فقط یدالله رویایی و کیومرث منشی زاده را به موازات ازرا پاوند داریم که مطلوب خانم سانتاگ باشد و فارغ از معنی کلمات به تاثیر مستقیم کلمات بیندیشند. .بقیه حرفهای قشنگ برای لحظه های قشنگ میزنند که بد هم نیست و خیلی هم خوب است اما شکوهمند و والا نیست.
سانتاگ را دوست دارم چون دانش نمی دهد بینش میدهد.دنیای سانتاگ دنیایی عمیق ، کم جمعیت و دنیای تنهایی است.دنیای خیانت نیست که به هر که برسی بگویی :
وای چقدر دستهای هنرمندی داری.!!!! سانتاگ ،کلمات زیبا و قشنگ را برای ستایش درونی یک اثر هنری لازم و کافی و جامع نمی داند .نگارنده از شما می پرسد چطور ممکن است اثری که در عالم انتزاع ( غیر مادی ) بوجود آمده باشد با کلمات و زبان ( قرارداد دنیای مادی ) بیان شود .جنس واکنش و ارتباط ما با کنش اثر هنری ، مخفی و غیر قابل بیان است.
سانتاگ به درد آدمهایی که میخواهند خودشان و دیگران را گول بزنند نمی خورد.او صادقانه به بعضی ها می گوید شما تکنسین ماهری هستید اما متاسفانه خلقت و طبیعت شما را برای هنرمند بودن انتخاب نکرده است.ناراحتی هم ندارد هر کسی تقدیری دارد مثل من که نقشه بردار و ستون نویس شدم.
عزت زیاد
@Honargardi
امروز در وبسایت #هنرگردی بخوانید:
نقد و روایت جنون گیاهی مجموعه نقاشی از #علیرضا_قوجاری
نگارنده: #فاروق_مظلومی
https://honargardi.com/?p=17597
@Honargardi
نقد و روایت جنون گیاهی مجموعه نقاشی از #علیرضا_قوجاری
نگارنده: #فاروق_مظلومی
https://honargardi.com/?p=17597
@Honargardi
هنرگردی
نقد و روایت جنون گیاهی مجموعه نقاشی از علیرضا قوجاری - هنرگردی
علیرضا قوجاری متولد ۱۳۴۷ و دانش آموخته مهندسی کشاورزی و فوق لیسانس تاریخ هنر ایران باستان است ..هفته دوم دیماه سال جاری گالری مینا پذیرای ” جنون گیاهی ” علیرضا قوجاری بود.تکنیک آثار مجموعه جنون گیاهی رنگ روغن و ترکیب مواد است اما با توجه به شیوه اجرا که پرفرمنسِ…