Gowharshad رسانه گوهرشاد
187 subscribers
5.51K photos
5 videos
5.18K links
پایگاه خبری_تحلیلی گوهرشاد؛ از وضعیت زنان و کودکان و آموزش در افغانستان می‌گوید.

لینک سایت:
https://gowharshadmedia.com

پل ارتباطی
https://t.me/gowharshadmedian
Download Telegram
فرح مصطفوی؛ شاعر و نگینی رخشنده میان سنگلاخ‌های بدخشان

✍️ قدسیه امینی

فرح ناز مصطفوی فرزند محمدرحیم « حصارمل» در یک خانواده علم دوست در ناحیه سوم شهر فیض‌آباد، مرکز بدخشان در ماه اردیبهشت که دامان چمن پر از لاله‌ها بود، به کاروان زنده‌گان این هستی اضافه شد.

پدرش، محمد‌رحیم حصارمل معاون تدریسی پیشین معارف بدخشان، نام این نوزاد را فرح با اضافه‌ای ناز گذاشت؛ شاید می‌خواست تولد بانوی مفرحِ را از آغاز تولدش بشارت دهد.

فرح آوان کودکی‌اش را در شهر فیض‌آباد گذرانید.

در سن پنج ساله‌گی از شوق مکتب؛ با پای برهنه، خودش را شامل صنف اول ساخت و از لیسه مخفی فارغ گردید.

شعرهای آن زمانش به قول خودش کودکانه بودند، بعدها در میان محافل فرهنگی_ادبی بدخشان، فرح! خود را سراینده‌ای یافت و جوهره‌ای شعر را در احساس خودش به بینش گرفت.

از درد بانوان میسرایید، از محرومیت سرباز، از عشق عصیانگر و از مهرماهرانه!

شعر‌هایش قوام از سپید، نیمایی، غزل و مثنوی است.

فرح با انگشتان هنرمندش نگارند‌گی و نوازند‌گی گیتار را به بار تجربه گرفت.

برخلاف هنرش او چهارسال را در رشته‌ای سیاست تحصیل کرد و اول نمره‌ای صنف خودش بود و دیپلوم خود را از رشته‌ای حقوق وعلوم سیاسی اخذ کرد.

مقطع کارشناسی ارشد را در دانشکده‌ای پنجاب به پایان رسانده و کارشناسی ارشد را در دانشگاه طباطبایی تهران به مراحل نهایی رساند. ( از دور دست‌ها آغاز می‌شوم) اولین مجموعه‌ای شعری و ( تنیده است روی پروانه گی... برای اینکه پرواز کند را و نفس بکشد عشق را!) دومین مجموعه‌ای شعری فرح را تشکیل می‌دهند.

#زن_ادبیات
#شعر
#نویسندگی
#بدخشان
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/57n-3/
شبرنگ؛ مرواریدی در صدف ادبیات

✍️ قدسیه امینی


کریمه شبرنگ، شاعری‌ست که شعرهایش به‌خصوص از نظر اندیشه، شاخصه‌های خود را دارد. خوبی شعرهای شبرنگ این بوده که در کارنامه‌ای شاعری و هنری‌اش ذوق‌زد‌گی ندارد. منظور از ذوق‌زدگی این است که تعدادی از شاعران می‌کوشند پست‌مدرن و… باشند؛ القاب‌ کمایی کنند، جایزه بگیرند و گل سر سبد محفل‌ها و جشنواره‌ها باشند.

اما شبرنگ، نشسته کار شاعری را انجام داده و آنچه‌‌را که به‌عنوان نگرانی‌های هنری و هستی‌شناسانه در خویشتن احساس می‌کرده، به‌عنوان عشق و اندوه اجتماعی بیان کرده‌است.

اگر از حقیقت نگذریم مسوولیت هنری یک شاعر، همین مسیری‌ست که شبرنگ رفته‌است. زیرا مسوولیت هنری، مسوولیت هستی‌شناسانه و وجودی‌ست که یک شاعر با جان‌مایه وجود درگیر این مسوولیت وجودی‌ست و از خویشتن خویش در حاشیه جهان و انزوای روزگار، دلجویی و تسلا می‌کند. اگر ابعاد اشعار کریمه شبرنگ را در نظر بگیریم، به‌طور مشخص ابعاد چهارگانه داشته‌است: بعُد اندیشه، بُعد عمومی اجتماعی، بُعد زن‌بودن و بُعد عاطفی است.

شبرنگ شعر را با نگرانی‌ها و دغدغه‌های اندیشه‌یی، مساله‌های چون زندگی چیست، مرگ چیست، چرا انسان است، بودن و نبودن و… شروع می‌کند؛ کم کم این نگرانی‌ها جنبه اجتماعی پیدا می‌کند، مسایل و عوامل اجتماعی نیز وارد شعر می‌شود؛ سپس جنبه عمومی اجتماعی شعر، کارکرد خاص‌تر پیدا می‌کند که مساله زن‌بودن در اجتماع است؛ سرانجام شعرهای شبرنگ در مجموعۀ «عنکبوت دام می‌بافد من خیال» وارد جنبۀ عاطفی می‌شود.

طبعا که شعر نمی‌تواند از جنبه‌های اندیشه، اجتماع، عاطفه و مسایل جنسیتی، خالی باشد، اما معمولا یکی از این جنبه‌ها در هر دوره شعری یک شاعر، غالب‌تر است؛ بنابر این بر اساس غالب‌بودن، جنبه شعر را می‌توان مشخص کرد.

#زنان_ادبیات
#کریمه_شبرنگ
#شعر
#شاعری
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/61p/
لوئیز گلیک و جایزه‌ای نوبل

✍️ قدسیه امینی

لوئیز گلیک در سال ۱۹۶۸ میلادی اولین مجموعه شعر خود به نام «بچه اول» را به چاپ رساند. گلیک در این مجموعه از روایت‌های اول شخصی از زبان چندین شخصیت بهره برده بود که همگی عصبی یا از خودبیگانه بودند. همین لحن تند اشعار، برخی منتقدان و خوانند‌گان را آزرد. با این حال، اکثر منتقدان تحت تأثیر اصالت و قدرت شاعر در به کار بردن شیوه‌های سرایش و آرائه پردازی‌های آن قرار گرفته بودند. اگرچه گلیک چه در گذشته و چه حالا عمدتا از زبانی کاملاً صریح و محاوره ای بهره برده، ولی همواره از اسلوب سنتی همچون قافیه و وزن شعر استفاده کرده است.

با موفقیت اولین مجموعه اشعار لوئیز گلیک که برنده‌ی جایزه آکادمی شاعران آمریکا نیز شد، پیشنهادات زیادی برای تدریس در کلاس‌های نویسندگی در دانشکده‌های هنر و ادبیات به او داده شد، ولی گلیک که می‌ترسید تدریس باعث انحراف او از نویسندگی شود، ترجیح داد این پیشنهادات را رد کند. گلیک در این دوران با منشی‌گری معاش خود را تأمین می کرد. ولی پس از چاپ اولین کتاب بود که یک دوره بن بست خلاقه حاد دامن او را گرفت و موجب شد برای مدتی دست از نوشتن بکشد. گلیک در این دوران در شهر پروینستاون در ایالت ماساچوست زندگی می‌کرد، ولی وقتی برای شرکت در گردهمایی نویسندگان در کالج گودارد در ورمونت دعوت شد، تصمیم گرفت برای ملاقات با یکی از شاعران مورد علاقه‌اش، جان بریمن، این دعوت را بپذیرد.

گلیک بلافاصله عاشق فضای روستایی ورمونت شد و با تشویق برخی از نویسندگانی که در گردهمایی ملاقات کرد، تصمیم گرفت به کار تدریس بپردازد. خیلی زود مشخص شد، کار تدریس نه تنها جلوی خلاقیت او را نمی‌گیرد، بلکه تجربه‌ای مهیج است که حتی می‌تواند الهام بخش او در سرودن شعر نیز باشد. به این ترتیب، لوئیز گلیک در دهه آتی در تعدادی از کالج‌ها و دانشکده‌های آمریکا از جمله کالج گودارد و دانشگاه آیووا تدریس کرد.

#زن_ادبیات
#شعر
#نویسندگی
#خلاقیت
#رسانه_گوهرشاد

متن کامل این مقاله را در سایت بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/68a/
لیلا صراحت؛ شاعری که در تاریکی‌های تاریخ، روشنی آفرید!

✍️ قدسیه امینی

«لیلا» نام داشت و «صراحت روشنی» تخلص می‌کرد. بانویی شاعر، نویسنده‌ای روشن‌فکر، روزنامه‌نگاری خوش‌قلم و به باور بسیاری‌ها از برجسته‌ترین چهره‌های مبارز روشن‌گر و دگراندیش تاریخ معاصر افغانستان.

لیلا از بانوانی است که در افغانستان و در دامان شعر فارسی پرورش یافت و سربلند کرد و توانست در صدایش صفات بلند انسانی را به خوبی حفظ کند.

لیلا در سال ۱۳۳۷ خورشیدی در «چاریکار» متولد شد، پدرش «سرشار روشنی» مبارز، روشن‌فکر و روزنامه‌نگار بود. ظاهراً میراث روشن‌فکری و مبارزه از پدرش برای لیلا به ارث مانده‌ بود.

به قول اکرم عثمان چراغ زندگانی پدر لیلا صراحت سرانجام به وسیله نظام حاکم آن زمان خاموش شد و این خاموشی به باور آقای عثمان، ضایعه‌ای بر پیکر روشن‌فکری نوپای افغانستان بود.

لیلا در اواسط دهه ۵۰ خورشیدی در لیسه ملالی از مکتب فارغ و در سال ۱۳۵۹ وارد دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه کابل و از همان‌جا فارغ‌التحصیل شد.

پنج سال مشغول آموزگاری در لیسه ملالی بود و در سال ۱۳۵۰ به جهان شعر و شاعری روی آورد. با ذوق شاعرانه‌ای که داشت شعر لیلا به زودی در نشریات کابل چاپ شد و دیری نپایید که جایگاهش را در جهان شعر زنان افغانستان دریافت.

#زنان_ادبیات
#شعر
#نویسندگی
#لیلا_صراحت
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/70h/
گُلرُخسار و شعری که به او لقب «مادر ملت تاجیک» را داد!

✍️ قدسیه امینی


گُلرُخسار صَفی‌اِوا، زادۀ ۱۷دسامبر ۱۹۴۷ میلادی، در روستای یخچ در نواحی غربی تاجیکستان، یکی از برجسته‌ترین شاعران زن پارسی‌گوی تاجیکستان است. هنر او سرشار از تازگی و عفت زنانه و فروغ میهن‌پرستانه است. به وی لقب «مادر ملت تاجیک» داده‌اند.

خانواده‌ای او از خانواده‌های فرهنگی به‌شمار می‌آمدند و ازاین‌رو گلرخسار نیز علاقه‌ای بسیار به تحصیل داشت و به همین دلیل در پنج‌سالگی به‌همراه خواهر هفت‌ساله‌اش به کلاس اول ابتدایی مکتب روستایی رفت و به گفته‌‌ای خودش، اولین ورق‌نوشته‌هایش دیوار خانه‌ای پدری و قلمش زغال کوره‌ای آشپزی مادرش بود.

پس از به پایان بردن دوره‌ای ابتدایی، مقاطع راهنمایی و دبیرستان را نیز در مکتب شبانه‌روزی ناحیۀ «کامسامُل‌آباد» (نورآباد کنونی) به اتمام رساند و بعد از آن بود که وارد دانشگاه ملی تاجیکستان شد و پس از پنج سال رشته‌ای زبان و ادبیات را به پایان رساند.

هر چند شعر گلرخسار در مواردی در فراسوی مرزهای جنسی حرکت می‌کند و او نیز مثل بازار صابر و مومن قناعت و لایق شیر علی به مفاخره‌های حماسی می‌پردازد و احساسات ملی گرایانه از خود تبارز می‌دهد؛ ولی با وجود آن شعر او سرشار است از مایه‌های زنانه و نگاه فردی او به زن و جایگاه و موقعیت زن در جامعه‌ای مردسالار.

همچنان حرمان‌ها و تنهایی‌های بی‌پایان و لاعلاجی که تقدیر محتوم اوست. گلرخسار در آیینه شعرش صورتی اندوهگین دارد. او زنی است تنها و عاشق پیشه ولی از آن جایی که عشق برایش قداست دارد و از سوی دیگر به جنس مخالفش سخت مشکوک است، عشق را با ذلالی‌اش در خویش پاس می‌دارد و برای بی‌ثمری‌اش نوحه سر می‌دهد. او عشق را جوهره اصلی حیات می‌داند و مایه بقا و دوام آدمی.

#زنان_ادبیات
#گلرخسار
#شعر
#نویسندگی
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/72h/
داکتر پروین پژواک؛ شاعر، نویسنده، نقاش و کارتونیست

✍️ قدسیه امینی

پروین پژواک، شاعری است عاطفی كه با زبان ساده و صمیمی شعر می‌سراید و داستان می‌نویسد. او در خانواده بزرگ پژواک که شخصیت‌های بزرگی را در خود داشته، رشد و پرورش یافته است. پروین باورمند به نواندیشی، دگرگونی و پیشرفت است. زنی كه برای کودکان افغان شعر و داستان می‌نویسد، نقاشی می‌کند، فلم و متن‌های تربیتی و آموزشی ارائه می‌دهد.

در سال‌های اخیر چندین کتاب پروین پژواک در قالب شعر، داستان و ترجمه، اقبال چاپ یافته و در اختیار کودکان و نوجوانان کشور در مکاتب و نهادهای آموزشی قرار گرفته است. پروین پژواک، اینک به صورت همه وقت در دفتر «انجمن زنان افغان» در شهر میسس آگا، کار می‌کند.

او در مورد اولین جرقه‌های شعری اش چنین بیان می‌دارد: من از روزی که به خاطر دارم، دوست داشته‌ام. انسان‌ها را و طبیعت را بی‌حد دوست داشته‌ام. هنگامی که هنوز در صنوف ابتدایی مکتب بودم، در راه رفت و برگشت خود درختان سر راه را در آغوش می‌گرفتم. آن درختان چنار کهن با آن تنه‌های تنومند که دستان من هنگام در آغوش گرفتن شان از دو سو به همدیگر نمی‌رسید، هنگام برگریزان برگ‌های رنگارنگ خود را به من هدیه می‌کردند تا در میان ورقه‌های کتابچه‌ام به عنوان یادگار حفظ کنم. من با پرنده‌ها دوست بودم، من با مورچه‌ها دوست بودم، من با ماهی‌ها دوست بودم، آیا همین را می‌توان سرشت شاعرانه و جرقه‌های شعری نامید؟ نمی دانم!

#پروین_پژواک
#شعر
#نویسندگی
#داستان
#زن_ادبیات
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/74p/
پروین و عمرکوتاه سرایند‌گی!

✍️ قدسیه امینی

جالب است بدانید هنگامی که پروین اعتصامی تخلص پروین را برای خود انتخاب کرد، نام خود را نیز در شناسنامه به نام پروین تغییر داد. تا پیش از انتخاب تخلص پروین، نام پروین در بین نام‌های دختران ایرانی وجود نداشت. به همین دلیل، ملک الشعرای بهار از پروین به عنوان شاعری سنت شکن یاد می‌کند.

پس از منتشر شدن نخستین اشعار پروین، بسیاری می‌گفتند که این شعرها را یک مرد سروده است. بزرگان فرهنگ و ادب فارسی همچون سعید نفیسی از ویژگی‌های شخصیتی پروین یاد می‌کنند. سعید نفیسی، نویسنده و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی بیان می‌کند که «پروین شخصیتی آرام و باوقار داشت و هیچ زمانی او را بی حوصله ندیدم، پروین اهل خودستایی نبود». خانه پروین اعتصامی در شهر تبریز قرار دارد و پس از درگذشت او، به موزه تبدیل شده است. در موزه پروین، تعدادی از کتاب‌های او نگهداری می‌شود.

چاپ اول دیوان که آراسته به دیباچه پر مغز شاعر و استاد سخن شناس ملک الشعرای بهار و حاوی نتیجه بررسی و تحقیق او در تعیین ارزش ادبی و ویژگیهای سخن پروین بود شامل بیش از یکصد و پنجاه قصیده و مثنوی در زمان شاعر و با قطعه ای در مقدمه از خود او تنظیم شده‌‌بود. پروین با اعتقاد راسخ به تأثیر پدر بزرگوارش در پرورش طبعش، دیوان خود را به او تقدیم می‌کند.

قریحه سرشار و استعداد خارق العاده پروین در شعر همواره موجب حیرت فضلا و دانشمندانی بود که با پدرش معاشرت داشتند، به همین جهت برخی بر این گمان بودند که آن اشعار از او نیست.


#پروین_اعتصامی
#شعر
#نویسندگی
#دیباچه
#ادبیات_زنان
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/76d-3/
«خجسته الهام» شاعر و نویسنده!

✍️ قدسیه امینی

حال الهام بیشتر در عوالم شعر سپید سفر می‌کند، اما باید گفت که او با سروده‌های کوتاه خود توانست که چنین پنجره‌یی را به رخ خود بگشاید. او با این کوتاه سرایی به سوی شعرهای بلند گام بر داشت که گاهی شعرهای کوتاه او موفق‌تر از شعرهای بلند اوست. با این حال هنوز هوای سرایش غزل و مثنوی او رها نکرده و هر از گاهی در قالب‌های کلاسیک نیز می‌سراید که بیشتر حال و هوای امروزین دارد.

البته هنوز شعر الهام با مشکلاتی دست و گریبان است که بخش بیشتر این مشکلات به چگونه‌گی زبان شعری او بر می‌گردد. چنان که موجودیت سطر‌های اضافی، واژه گان اضافی سبب پراگنده تصویر در شعر شده و جلو فشرده‌گی زبان را می‌گیرد. الهام بیشتر از هر چیز نیازمند به پرورش زبان شعری خود است. شاعران جوان گاهی چنان دلباخته‌ی تصویرپردازی در شعر می‌شوند که بخش‌های مهم دیگر شعر را از یاد می‌برند. یکی از این اجزای مهم همانا زبان در شعر است. همه چیز در شعر بر بنیاد زبان شکل می‌گیرد. شاعری که زبان نا استواری داشته باشد، بدون تردید تصویر در شعر او نیز نا استوار و غیر فشرده خواهد بود.

گذشته از این او به داستان‌نویسی نیز علاقه‌مند است و تا کنون داستان‌هایی نیز نوشته است و انتظار می‌رود تا در آینده‌ی نزدیک کتاب داستان‌ها و پژوهش‌های ادبی او انتشار یابند. خجسته الهام بدون تردید یکی از استعداد‌های در حال شکوفایی است که می‌توان چشم انتظار آینده‌ی درخشان او بود. او از تخیل، حس و عاطفه‌یی قابل توجهی بر خوردار است که پیوسته در تلاش است تا بینش شاعرانه‌گی خود را داشته و به بیان خود بپردازد.

#زن_ادبیات
#شعر
#نویسندگی
#داستان‌نویسی
#بدخشان
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...
https://gowharshadmedia.com/180h/
تندیس «رابعه‌ی بلخی» در بخش ادبیات به صفیه میلاد، شاعر افغانستانی در شهر ویانا پایتخت اتریش اعطا شد.

خام میلاد با نشر پیامی در حساب کاربری فیسبوک خود نوشته است که در بخش ادبیات پس از اعلان نتايج از سوی هیات داوران با بلندترین رای، مقام اول این جشن‌واره را به‌دست آورده است.

دومین دور اهدای تندیس «رابعه بلخی» به فعالان حقوق زن افغانستان، در روز‌های سوم و چهارم ماه (می ۲۰۲۴) در ویانا پایتخت کشور اتریش برگزار شد.

#زنان_دختران
#آموزش
#شعر
#رابعه_بلخی
#رسانه_گوهرشاد


بیشتر بخوانید...
@gowharshadmedia
آلیس و مبارزه با تبعیض نژادی

✍️ قدسیه امینی

او در باب این فعالیت‌ها این چنین گفته است که شاید باور کردنی نباشد اما هر کدام از فعالیت‌هایی که من در این حوزه‌ها داشته‌ام را باید نوعی مرتبط با نویسندگی خود من نیز دانست. چرا که یقینا یک نویسنده از اطراف خود الهام می‌گیرد و این الهام‌ها در متن‌های او کاملاً عیان است. و همان‌طور که در متن یکی از سخنرانی هایش آمده است: «‌باید می‌پذیرفتم که کار سختی را به دوش گرفته‌ام. در تیاتر و فیلم‌های سینمایی نقش سیاه‌پوستان کاملاً مشخص است. تا به حال فیلمی ندیده‌ام که سیاه‌پوستان را در نقش و کاراکتر واقعی نشان دهد. آن‌ها همیشه یا گارسون هستند یا پیش‌خدمت یا فردی کلیشه‌ای و فاقد هیچ نبوغی. من هیچ وقت تصورش را هم نمی‌کردم که یکی از کتاب‌هایم روزی فیلم شود. وقتی اسپیلبرگ در مورد ساخت این کتاب ابراز تمایل کرد، این داستان تبدیل به بخشی از وجود‌ من شده بود. ریسک بزرگی بود که پیشنهاد او را بپذیرم؛ ولی چیزی در وجود او وجود داشت، نوعی مهربانی منحصر‌به‌فرد که علاقه‌ای ذاتی‌اش را نسبت به این کتاب نشان می‌داد.»

واکر اما نویسندگی را رها نمی‌کند و بعد از اینکه با رمان رنگ ارغوانی به شهرت جهانی دست پیدا می‌کند، آثار دیگری را نیز به رشته‌ی تحریر در می‌آورد که از مشهورترین آنان می توان «معبد خانوادگی» و «مالکیت رمز شادی» را نام برد. او انسانی بسیار سخت و مقاوم است. نوشته‌هایش همگی از نوشته‌های تند و نیش‌دار در باب فعالیت‌های اجتماعی خود در زمینه‌ی حمایت از سیاه پوستان در جهان است. او در زندگی خود بسیار بسیار سختی کشیده است و این سختی‌ها از او شخصیتی ساخته است که حرف‌هایش را محکم و بدون پرده بزند. او در سخنانش اشاره می‌کند که یاد گرفتم که سرم به کارم باشد. بابت داستان‌هایم تا امروز حتی تهدید هم شده‌ام، ولی باز هم به روش خودم ادامه می‌دهم؛ چون‌که به آن اعتقاد دارم و چیزی فراتر از واقعیت نمی‌نویسم. مردان سیاه‌پوست (البته نه همۀ آن‌ها) مصرانه با کتاب‌های من مخالفت می‌کنند.
#نویسندگی
#شعر
#زنان_ادبیات
#آمریکا
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/87q/
مینا نصر؛ شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی

✍️ مینا نصر

مینا نصر در سال ۱۳۶۰ در ایران به دنیا آمد، در دوره دانش‌آموزی کار شعر را شروع کرد و با انجمن‌های ادبی و حلقات فرهنگی مهاجرین پیوند خورد، در جشنواره‌های ادبی رتبه آورد و مدتی نیز به کابل بازگشت و مشغول فعالیت‌های فرهنگی و ادبی شد. از آثار مینا نصر می‌توان به مجموعه شعرهای «اتفاق گلدان‌ها» و «زنی در سایه» اشاره کرد. مینا نصر فارغ التحصیل رشته فقه و حقوق زن در قم است. او همچنین سردبیر نشریه ادبی «نیم رخ» در کابل بوده است. مینا نصر هم‌اکنون ساکن تهران است و مشغول فعالیت‌های فرهنگی و ادبی است.

وی فرزند دایکندی‌ است؛ سرزمین کوه‌ها و دره‌های فراخ و طبیعت زیبا و بهشت مانند. گرچه زادگاهش را ندیده‌ است، اما مثل هر فرزندی که مادرش را از دور یا نزدیک می‌ستاید و عشق و علاقه‌ای وافر به محبوب و مادرش دارد. مینا نیز وطن‌اش را دوست دارد و ساعت‌ها و سال‌های زیادی در حسرت دیدنش و تنفسش و لمسش بوده‌ است و در مورد زادگاه‌اش و هم‌چنان محلی که حالا زندگی می‌کند چنین می‌گوید: امیدوارم به همین زودی گذرم به آن دیار زیبا بیفتد. اما قُم دومین شهر مورد علاقه و دوست‌داشتنی من است که سال‌های زیادی را در آن‌جا گذراندم. از روزهای خُردی و کودکی‌ام تا سال‌های ازدواج و تحصیل و دانشگاه و لحظه‌های خوشِ تجربه‌ای مادری و لذت بزرگ کردن کودکانم را در آن‌جا داشته‌ام…
شهر قم همه‌چیز من بود، بهترین و زیباترین و تلخ‌ترین و شادترین روزهای زنده‌گی‌ام را آن‌جا بوده‌ام.

پس از مجموعه‌ی «اتفاق گلدان ها و زنی در سایه» که شامل کارهای با فضاهای متفاوت بود، مجموعه‌ای جدیدی آماده به چاپ دارد. اما با تاسف در این آشفته‌بازار ادبی، کار نشر و چاپ آشفته‌تر از همه است. شاعر باید با زحمت یا بی‌زحمت شعر بسراید، آنگاه هزینه‌ای چاپ کتابش را نیز بدهد و در آخر کار هم ناگزیر مثل صادق هدایت پشت کتابش بنویسد «به قیمت ۱۰۰ افغانی رایگان توزیع شود!» با این شرایط، چاپ کتاب و حتی نوشتن سخت است.

#زن_ادبیات
#شعر
#نویسندگی
#مینا_نصر
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/89i/
بهار سعید؛ شاعری که مجسمه‌اش را تراشیده است

قدسیه امینی

بهار سعید یکی از شاعران آزاده، شیرین کلام و پر ذوق و با استعداد افغانستان است که در آیینه‌ی اشعارش صدای خوشی‌ها، شادی‌ها، رنج‌ها، اندوه‌ها و زشتی‌های جامعه باز می‌تابد. او در سال ۱۳۳۵ خورشیدی در شهر کابل دیده به جهان گشود؛ تحصیلات‌اش را در لیسه‌ای رابعه ‌بلخی و دانشکده‌ی ژورنالیزم دانشگاه کابل تمام کرد و از دانشگاه تهران در رشته‌ی زبان و ادبیاتِ فارسی ماستری گرفت و اکنون در ایالت کالفرونیای آمریکا به سرمی‌برد.

بهار سعید که از ده ساله‌گی ذوق و استعداد و قریحه‌ی شعرسرایی داشت و تا اکنون چندین مجموعه‌ی شعری‌اش را به چاپ رسانیده است. از شوربختی‌ها و بدبختی‌های زنان افغان، ازدواج‌های اجباری دختران، از زندانی کردن زن در پشت برقع و چادرسیاه خشونت و تجاوز بر هم‌نوعش که گاهی با قساوت و بی‌رحمی توسط نزدیک‌ترین کسان خویش سنگسار می‌گردد و یا خود را در آتش می‌سوزانند، کاملاً آگاه است و در سروده‌هایش سوز و درد آنان‌ را فریاد می‌کشد. بهار، آزاده شاعریست که عاشقانه و زنانه می‌سراید و جانش را فدای سنگ و چوب و دریا و صحرای و شهر و دیارمیهن‌اش می‌کند. در میان بانوان شاعر، نام بهار سعید در ردیف شاعران شناخته شده‌ی افغانستان قرار می‌گیرد که از سه دهه بدینسو شعر می‌گوید. بهار سعید در قالب کلاسیک، نیمایی و سپید شعرمی‌نویسد. او را از پیشگامانِ شعر مدرن زنان افغانستان می‌دانند که هویت و عواطف زنانه‌گی در شعرهایش بیشتر به کار رفته است.

اثر بخشی اشعار بهار سعید بر استاد امان‌الله حيدرزاد، مجسمه ساز مشهور آمریکا، به حدی عمیق بوده که با خواندن شعری از بهار سعید تیشه بر می‌دارد و از سنگ خارا مجسمه‌ی بس زیبا و ماندگاری از بهار سعید می‌تراشد و طی مراسم باشکوهی آن‌ را به شاعر اهدا می‌کند.

#شعر
#زن_ادبیات
#بهار_سعید
#زبان_پارسی
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌‌ی گوهرشاد بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/96z/
دانیل استیل؛ نویسنده‌ی معروف آمریکایی

✍️ قدسیه امینی

دانیل استیل با نام کامل دانیل فرنانده دومینیک شولین-استیل در سال ۱۹۴۷ میلادی برابر با ۲۲ مرداد/اسد ۱۳۲۶ در شهر نیویورک در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. استیل از پدری آلمانی و مادری پرتغالی متولد شد، اما بیشتر دوران کودکی خود را در فرانسه گذراند.

پدرش، جان شولین استیل، یک مهاجر آلمانی-یهودی و مادرش، نورما دختر یک دیپلمات پرتغالی بود که وقتی دانیل هشت ساله بود طلاق گرفتند و او عمدتاً توسط پدرش بزرگ شد و به ندرت مادرش را می‌دید. استیل از کودکی شروع به نوشتن داستان کرد و در اواخر نوجوانی شروع به نوشتن شعر کرد.

او در سال ۱۹۶۵ در رشته طراحی‌ ادبیات و طراحی مد از دانشگاه نیویورک فارغ‌التحصیل شد. دانیل استیل پنج‌بار ازدواج کرد که همه آنها به طلاق انجامیده است.

استیل در سال ۱۹۶۵ در سن ۱۸ سالگی با بانکدار فرانسوی-آمریکایی کلود-اریک لازارد ازدواج کرد و دخترشان بئاتریس را به دنیا آورد و پس از هفت سال از هم جدا شدند.

استیل در زمانی که هنوز همسر لازارد بود، وقتی که برای مصاحبه به زندانی در کالیفرنیا رفت با یک زندانی به نام دنی زوگلدر آشنا شد و پس از طلاق خود از لازارد در سال ۱۹۷۵، با زوگلدر در غذاخوری زندان ازدواج کرد. استیل در طول رابطه آنها چندین بار سقط جنین را تجربه کرد. سه سال بعد از او طلاق گرفت.

#نویسندگی
#زن_ادبیات
#شعر
#خانواده
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...


https://gowharshadmedia.com/?p=14257
مایا آنجلو، شاعر نغمه‌های آزادی

✍️ قدسیه امینی

مایا در کتاب نامه به دخترم چنین حکایت می‌کند: سیزده ساله که بودم رفتم پیش مادرم در سان فرانسیسکو. بعدها در نیویورک سیتی درس خواندم. طی این سال‌ها هم در پاریس، قاهره، غرب آفریقا و سرتاسر ایالات متحده زندگی کرده‌ام. این‌ها واقعیت‌ها است، اما از نظر یک کودک واقعیت چیزی نیست جز کلماتی که باید به خاطر سپرد؛ مثلا «اسمم جانی توماس است. نشانی‌ام شماره‌ی 220، خیابان مرکزی است.» این‌ها همه واقعیت‌هایی است که با حقیقت یک کودک چندان کاری ندارد.

دنیای واقعی ای که من در استمپس در آن بزرگ شدم، جنگی دائمی بود در مقابل تسلیم. اول تسلیم شدن در برابر آدم بزرگ‌هایی که هر روز می‌دیدمشان، که همه سیاه‌پوست و همه خیلی خیلی بزرگ بودند. بعد تسلیم این فکر شدن که مردم سیاه‌پوست، پست‌تر از سفیدپوستانی بودند که به ندرت می‌دیدمشان.

«آنجلو» پس از مدتی کار در عرصه‌ی نمایش، به یک شرکت گردشگری پیوست. او پیشنهاد اجرای نقشی را در نمایشی موزیکال در «تئاتر برادوِی» رد کرد تا به آن شرکت گردشگری ملحق شود چرا که اینگونه می‌توانست به سفری به دور اروپا برود. «آنجلو» در این باره به خاطر می‌آورد:

تهیه کنندگانِ آن نمایش موزیکال به من می‌گفتند، «مگر دیوانه شده‌ای؟ می‌خواهی نقشی کوتاه را آن هم دائم در سفر قبول کنی، وقتی ما نقشی اصلی را در یک نمایش برادوِی به تو پیشنهاد کرده ایم؟» به آن‌ها گفتم دارم به اروپا می‌روم. فرصت دیدن جاهایی را خواهم داشت که به شکل معمول هرگز نمی‌دیدم، جاهایی که فقط رویایشان را در روستای کوچکی که در آن بزرگ شدم، داشتم.

او هم‌چنین گفت که این انتخاب، یکی از بهترین تصمیم‌های او در زندگی بوده است.

#نویسندگی
#شعر
#زنان_ادبیات
#آمریکا
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/?p=14608
عالیه عطایی؛ شاعری که از زخم‌های ناسور مهاجرت می‌نویسد

✍️ قدسیه امینی

کودکی را در مرز ایران و افغانستان و منطقه‌ای مرزی درمیان از توابع خراسان جنوبی گذرانده و مدرک دیپلم خود را در شهرستان بیرجند گرفته‌است. وی در هجده سالگی برای تحصیل به تهران رفت و مدرک فوق‌لیسانس خود را در حوزه‌ای ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران دریافت نمود. عمده فعالیت عالیه عطایی در زمینه‌ای نویسندگی به ادبیات مهاجرت اختصاص دارد. اولین کتابش را در سال ۱۳۹۱ به انتشار رساند.

او در کنار تألیف کتاب، با نشریاتی چون داستان همشهری، مجله‌ای تجربه، مجله‌ای سان و مجله‌ای ناداستان همکاری داشته و آثاری را نیز در نشریات انگلیسی‌زبان و فارسی‌زبان منتشر نموده ‌است. وی تا کنون چند کتاب رمان تألیف کرده و داستان‌های کوتاه متعددی نیز در نشریات داخلی و خارجی مانند ناداستان و Guernica به چاپ رسانده است که برخی از آن‌ها موفق به دریافت جوایز ادبی نظیر مهرگان ادب شده‌اند.

همچنین نگارش رمان کافورپوش، این رمان همچنین جایزه ادبی واو را برای رمان متفاوت سال دریافت کرد. همچنین جوایز متعددی مثل جایزه‌ای ادبی مشهد و همچنین دو دوره جایزه‌ای داستان تهران را در کارنامه‌اش دارد. از عالیه عطایی داستان‌های کوتاهی به زبان‌های انگلیسی و فرانسه در مجلات معتبر خارجی منتشر شده است که همچنان با محوریت مهاجرت، مرز و هویت نوشته شده‌اند.

نویسنده‌ی مورد علاقه‌اش جومپا لاهیری است؛ نویسنده‌ای اصالتاً هندی که مانند خودش، مسئله‌ی مهاجرت را بسیار پررنگ در آثارش بررسی می‌کند. آثار عالیه، ﺟﻬﺎن ﺗﺎزه و ﻗﺎﺑﻞ تأملی را ﭘﻴﺶ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﻪ ﮔﺸﻮد و ﻫﻤﻴﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻮﺟﺐ اﺳﺘﻘﺒﺎل زﻳﺎد از او ﺷﺪ.

#ادبیات_زنان
#شعر
#نویسندگی
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/?p=14767
رسانه‌های گزارش داده‌اند که فرماندهی پولیس ولایت خوست از ریاست اطلاعات و فرهنگ این ولایت خواسته است که پس از این به کسی اجازه سرودن شعر به‌طور «خودسرانه» را ندهد.

رسانه‌ها روز گذشته (سه‌شنبه، ۱۳ سنبله) گزارش داده‌اند که فرمانده پولیس ولایت خوست این اظهارات در یک نشست با خبرنگاران مطرح کرده است.

#سرودن
#شعر
#خودسرانه
#رسانه_گوهرشاد


بیشتر بخوانید...

@gowharshadmedia
صنم عنبرین و دغدغه‌ی حقوق زنان

✍️ قدسیه امینی

صنم عنبرین،‌ با اثرپذیری از محیط، و با داشتن دغدغه‌های کلان‌گستری چون تبعیض،‌ امنیت حقوقی/قانونی،‌ نابرابری و… با واژه‌ها و تصاویری سر‌و‌کار داشته است که در امتداد مجموعه بارها ظاهر می‌شوند‌؛ واژه‌هایی چون شب، فاصله،‌ خزان،‌ زردی،‌ خشکی،‌ سردی،‌ خاموشی،‌ انجماد، قفس… و هر زمانی که جرقه‌‌ای از امید و آرزو به سراغ شاعر می‌آمده،‌ واژه‌هایی چون آفتاب،‌ چراغ،‌ بهار،‌ سبزی…

‌‎او از صداهای رسا در برابر بی‌عدالتی و نقض حقوق زنان بوده است و همیشه درد بانوان میهن خویش را در شعرها و نوشته‌هایش فریاد کرده است.

صنم در زمینه‌ی زنانه‌گی شعر چنین نظریه دارد: طبیعی است که همان گونه که شاعران مرد بیش‌تر با زبان مردانه می‌سرایند، شعرهای بانوان شاعر هم دارای عواطف و زبان زنانه است. اما من بیش‌تر به انسانی اندیشیدن اهمیت می‌دهم و در کنار عواطف و احساس زنانه‌ام کوشیده‌ام صدای اعتراض و عدالت خواهی را برای همه فریاد کنم.

‌‎صنم عنبرین از بانوان فعال افغانستان در عرصه‌ی ادبی و فرهنگی، حقوقى در آلمان بوده است و در محافل و جشنواره‌های ادبی و فرهنگی در اروپا حضور فعال داشته است و كاركرد‌هاى زيادى داشته است.

#صنم_عنبرین
#شعر
#نویسندگی
#زنان_ادبیات
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/?p=16020
انوشه عارف؛ شاعر و فعال حقوق زن

✍️ قدسیه امینی

انوشه عارف، طبیعت «شعرآفرین و زیبای» بدخشان را مهم‌ترین عامل کشیده‌شدنش به سمت شعر عنوان می‌کند و ناهنجاری‌های اجتماعی، تبعیض جنسیتی و محرومیت‌های جدی دختران را دلیلی برای ادامه‌ی آن می‌داند. حس‌کردن این دردها، خانم عارف را با شعر درگیرتر می‌کند. «این حس را نمی‌شود فریاد زد، نمی‌شود گفت، نمی‌شود گریه کرد… فقط می‌شود شاعر شد و آن را سرود.»

او، اکنون در ترکیه به‌ سر می‌برد و پس از چاپ مجموعه‌ی «در نهمین سپیده»، می‌خواهد که رمانی پیرامون زندگی زنان افغانستانی در دوره‌های اخیر بنویسد تا تصویر واضح‌تر از زندگی زنان زیر شکنجه و تبعیض جنسیتی را به جهان عرضه کند.

انوشه خود جایی گفته است که او به تشویق خانواده در راه شعر و شاعری گام گذاشته است. در آغاز با دشواری‌های وزنی دست و گریبان بود، این امر هنوز گاه‌گاهی شعر‌های او را دنبال می‌کند.

غزل‌های انوشه حس و عاطفه‌ی امروزین دارد، او جهان ذهنی خود را بیان می‌کند، شعرهای او هرگونه پیوندش را با شعر سنتی و زبان شعر گذشته ی بدخشان بریده است، گویی شعر‌های او جدا از آن فضای سنتی ادبی حاکم در بدخشان بالیده است. او در یکی دو سال اخیر تلاش کرده تا از سیم خاردار افاعیل عروضی آن‌سو تر گام بر‌دارد و برسد به شعر آزاد عروضی ، او در این زمینه سروده‌هایی نیز دارد، البته مدت زمانی کار است تا با فن فوت شعر آزاد عروضی بیشتر و بیشتر آشنا شود.

#نویسندگی
#شعر
#زن_ادبیات
#انوشه_عارف
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/?p=16691
نفیسه خوش‌نصیب؛ پژواک صدای گمشده

✍️ قدسیه امینی

دست کم در سه دهه‌ی گذشته نه صدایی از او بود و نه هم رد پایی. گویی قطره بارانی شده و در کام بیابان تشنه‌یی فرو رفته بود. می‌رفت تا از حافظه‌ی شعر و ادبیات معاصر کشور فراموش گردد. هم‌اکنون کم نیستند شاعر بانوانی که در تداوم سال‌های خون و انفجار، سال‌های آوار‌گی‌های بزرگ، صدای شان در میان صدای این همه انفجار و آتش گم شده است.

گزینه‌ی «دریچۀ دل»، اثریست که محتوای آن، در بند بودن شاعر را به تصویر می‌کشد.
که حتا آزادی اگر ریسمانی هم باشد، می‌خواهد خود را از آن بیاویزد.

او آزادی را به اندازه‌ی مادر خود دوست دارد. حلق آویز کردن با ریسمان آزادی خود رهایی از بند است. او می‌داند که آزادی به رایگان به دست نمی‌آید. او شاید می‌خواهد بگوید که زند‌گی خود اسارت است، تا از آن نگذری به رهایی نمی‌رسی!

در این گزینه‌ی شعر ۱۵۹ شعر شاعر گرد‌آوری شده است که در بر گیرنده‌ی غزل، مثنوی، قصیده، قطعه، ترانه، چهارپاره، نیمایی و شعر سپید می‌باشد.

نفیسه خوش‌نصیب گاهی جهان را نه با چشم‌هایش؛ بل با روان مذهبی‌اش می‌نگرد و با آن پیوند برقرار می‌کند. با این حال وقتی در سر زمینش جنگ‌های تنظیمی به راه می‌افتد و آن‌ها به جان هم می‌افتند او خطاب به آنان فریاد می‌زند.

#نویسندگی
#زنان_ادبیات
#شعر
#زنان
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/?p=17338
شمیسا موج؛ بانوی فرهیخته در راستای سرودن

✍️ قدسیه امینی

جایگاه زنان در ادبیات امروز از نظر شمیسا موج به گونه‌ی زیر بیان می‌گردد: با وجود این‌که افغانستان در همه عرصه‌ها در طول تاریخ مدفن استعدادهای زنان بوده است‌، اما زنان امروز آگاهانه توانسته‌اند در ادبیات و شعر بسیار خوب از خود برازندگی نشان بدهند و صدای ناشنیده‌ی خود و هم‌وطنان خود را تا دور دست‌ها برسانند؛ که در این موفقیت، پیشرفت رسانه‌ها و تکنالوژی هم نقش مهمی داشته است.

شمیسا از کودکی از سروده‌های پروین پژواک را بیشتر دوست داشت. اشعار نادیا انجمن را می‌پسندید و‌ دوست داشت، به گفته‌ی خودش: گاهی چیزهای که نتوانسته‌ام بگویم را در سروده‌های او یافتم. شعری که حرفی به گفتن دارد، آگاهانه و شاعرانه سروده شده باشد، خودش به‌دل جا می‌گیرد. از دید او زنانِ امروز، اکثرشان زیبا می‌سرایند و اما بیشتر اشعار مژده خاکین، خالده فروغ، نگین بدخش، صنم عنبرین، مزدا مهرگان، هیلا صدیقی، طاهره خنیا، نیلوفر راعون، کریمه شبرنگ، راحله یار، مهتاب ساحل، دینا امین، لیلی غزل و بیشتر زنانی که آگاهانه توانسته‌اند در شعر صدای زنان باشند را می پسندد و با علاقه‌مندی می‌خواند.

#شمیسا_موج
#شعر
#نویسندگی
#پنجشیر
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/?p=21323