Gowharshad رسانه گوهرشاد
164 subscribers
5.9K photos
5 videos
5.63K links
پایگاه خبری_تحلیلی گوهرشاد؛ از وضعیت زنان و کودکان و آموزش در افغانستان می‌گوید.

لینک سایت:
https://gowharshadmedia.com

پل ارتباطی
https://t.me/gowharshadmedian
Download Telegram
The United Nations Human Settlements Programme (UN-Habitat) has recently issued a warning about the water shortage crisis in Kabul, stating that Afghanistan’s capital is facing an unprecedented water crisis.

In a post shared day (Thursday, 26 Saratan) on its official X account, the program stated that water levels in Kabul have significantly dropped, putting six million people at risk.


Read More…

@gowharshadmedia
نیمه تاریک هوش مصنوعی مولد

سایت علمی فوربس گزارش داده است که اگرچه هوش مصنوعی مولد به سرعت گسترش می‌یابد و کارآیی بسیاری را برای شرکت‌ها دارد، اما با مشکلاتی نیز به همراه است که باید به آن‌ها توجه شود. هوش مصنوعی مولد به ‌ویژه مدل‌های زبانی بزرگ مانند ChatGPT، مهم‌ترین محصول نهایی هستند که از زمان آغازشدن پژوهش در حوزه هوش مصنوعی به کار گرفته شده‌اند.

درگزارش آمده است که اهمیت هوش مصنوعی مولد، یک موضوع قابل توجه است. شرکت مشاور مدیریت مک‌کنزی تخمین می‌زند که هوش مصنوعی مولد می‌تواند سالانه ۷.۹ تریلیون دلار را به اقتصاد جهانی اضافه کند.

در ادامه آمده است که هوش مصنوعی مولد با وجود پتانسیل فوق‌العاده‌ای که دارد، بدون کاستی نیست.

به نقل از سایت علمی فوربس، در واقع، می‌توان استدلال کرد که ورود آن فعلاً اوضاع را به هم ریخته است. حال که ۱۰ ماه از انتشار ChatGPT 4 می‌گذرد، بیایید نگاهی به مشکلات اصلی هوش مصنوعی مولد بیندازیم و چند ایده را در مورد چگونگی غلبه کردن بر آن‌ها بررسی کنیم.

#هوش_مصنوعی
#مدیریت
#مولد
#پتانسیل
#رسانه_گوهرشاد

ادامه مطلب را در سایت بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/?p=10350
سیلی پدر و شرم شوهر؛ مهتاب با مرگ آرام شد

✍️ سار کریمی

اسمش مهتاب بود؛ دختر هجده‌ساله‌ای از یک قریه‌ی خاکی در اطراف مزارشریف. خانه‌شان گِلی بود، سقف‌شان از ترکه‌های خشک، و دل‌های‌شان پُر از خاموشی. مهتاب نه زیاد گپ می‌زد، نه خنده می‌کرد، اما چشمانش همیشه چیزهایی می‌گفت که زبانش یارای گفتن‌شان را نداشت. دختری که دلش را سال‌ها پیش به پسر کاکایش، فرهاد، داده بود؛ اما هیچ‌کس دلش را جدی نگرفت.

فرهاد، یک پسر ساده‌دل بود؛ بچه‌ی کاکای مهتاب. با هم کلان شده بودند. از کودکی تا نوجوانی، همه‌چیز باهم بود: از بازی‌های خاکی گرفته تا کمک به مادرها برای آوردن آب از سر چشمه. آن روزها، هیچ‌کس باور نمی‌کرد که این دو نفر روزی عاشق شوند؛ اما عشق، مثل بوی باران، بی‌خبر می‌آید و آرام در دل می‌نشیند. فرهاد وقتی به سن کار رسید، هر روز به شهر می‌رفت تا در ساختمان‌ها کار کند. دستانش پر از پینه شد، اما دلش هنوز نرم بود. هر بار که مهتاب را می‌دید، نگاهش پر از اشتیاق می‌شد. مهتاب هم دل‌بسته بود، اما خاموش؛ فقط شب‌ها زیر چادری، به ستاره‌ها نگاه می‌کرد و آه می‌کشید.

فرهاد به پدرش گفته بود که می‌خواهد مهتاب را بگیرد، اما کاکایش ـ پدر مهتاب ـ با قاطعیت گفت: «او بچه هیچی نداره. ما دختر خوده به یک نفر نادار نمی‌تیم.» فرهاد گفت که کار می‌کنه، خانه می‌سازه، وقت می‌گذره، اما اجازه نداده بودند. پدر مهتاب دلش با پول بود، نه با عشق. در همین میان، حاجی‌ای از هرات آمد که خانه، موتر و دو زن داشت؛ اما دلش زن سومی هم می‌خواست.

#مهتاب
#خانواده
#خشونت
#ازدواج_اجباری
#رسانه_گوهرشاد

ادامه روایت را در سایت بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/?p=23094