گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
1.48K subscribers
1.02K photos
327 videos
194 files
1.67K links
این‌جا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملی‌تانْ مفید باشند.


در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.


کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi

t.me/ghkesh : تماس
Download Telegram
دوستان،
قبلا یک رشته مطلب در باره‌ی زنان، این نیمه‌ی برابر بشریت، در کانال آمده بوده. یکی از آن‌ها در باره‌ی خاطره‌‌ی فراموش‌نشدنیِ خواهران میرابال (پروانه‌های فراموش‌نشدنی) بود. در آدرسِ زیر:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5849


اما در همین باره:
بنگرید به
دو اپیزودِ
پادکستِ شوخی با تاریخ

- اپیزود ۵۸، تروخیو، مردی در خدمت کوسه‌ها
- اپیزود ۵۹، پزشکی که با سگ‌های سیاه می‌جنگید
تا ببینید آسمان بعضی دنیاهای دیگر را که آیا همین رنگ است یا بدتر یا بهتر یا شبیه همین آسمانِ ما:

"من این‌جا بس دل‌ام تنگ‌ است،
و هر سازی که می‌بینم بدآهنگ است.

بیا ره توشه برداریم،
قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم.
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟" (اخوان ثالث)

و آگاهی از تاریخ سرزمین‌های دیگر، به ما کمک می‌کند، تا آن‌جا که ممکن است، تلخی‌هایش را تکرار نکنیم و آسمانِ بهتری را برای خود رقم بزنیم.

(برای شنیدنْ یا گوگل کنید، یا از برنامک‌های پادگیر استفاده کنید، مثل برنامکِ (اَپِ) کست‌باکس یا گوگل‌کست)

پ. ن.:
- به یمن و منتِ صنعت باشکوه، افتخارآمیز و خوش‌‌نامِ فیلترِ اینترنت، و فروش فیلترشکن همان اینترنت (که خدا را شکر، مکمل‌ِ هم اند!) بعضی پادکست‌ها هم فیلتر اند. پادکست شوخی با تاریخ هم فیلتر است.

- پادکست گوش کردن، هر چه باشد، بهتر از غرق‌شدن بی‌‌فایده در شبکه‌های مجازی است. چون حداقل فایده‌اش، تخریب کمتر چین‌وچروک‌ها و نورون‌ها و سیناپس‌های اعصاب مغز است؛ و همین‌طور، بالابردن قدرت تمرکز و صبوری و حتی کاهش خشونت.

شاید اصطلاح انسان چند‌سطری یا چندثانیه‌ای را شنیده باشید.
ما ها دیگر تحمل تمرکز بیشتر از چند سطر و چند ثانیه را نداریم.

پادکستْ عادتِ صبوری و گوش‌کردن عمیق به حرف دیگری را می‌تواند یاد بدهد و نهادینه کند، عادتی که از مهم‌ترین لوازم مدارا و دمکراسی است.

پادکست اما، مثل هر چیزی آسیب‌هایی هم می‌تواند داشته باشد: در آدرس زیر با عنوانِ:
پادکست فارسی -نقش آموزشی و آسیب‌شناسیِ آن

https://t.me/GahFerestGhKeshani/5965
#زن
#زنان
اجازه_هست_شما_را_با_خودم_به_کشتن_بدهم_حماس_اسرائیل_مردم_بی_فرار.pdf
449.6 KB
اجازه هست شما را با خودم به کشتن بدهم- حماس، اسرائیل و مردم بی‌فرار!
به فرسته‌های زیرتر هم نگاه کنید! تکان‌دهنده اند!
اجازه هست شما را با خودم به کشتن بدهم؟
داستان حماس و اسرائیل و مردم غیرنظامی‌ای که حتی فرار هم نمی‌توانند کنند
۱۸ آبان ۱۴۰۳
اصل نوشته در فرسته‌ی قبلی یا لینک زیر:

https://t.me/GahFerestGhKeshani/6022



شرح عکس: خودسوزیِ یان پالاش (پالاخ)، دانشجوی چک‌اسلواک، در اعتراض به مردمِ تسلیم‌، حکومت‌ چک و شوروی، ۱۹ ژانویه ۱۹۶۹
اجازه هست شما را با خودم به کشتن بدهم؟
داستان حماس و اسرائیل و مردم غیرنظامی‌ای که حتی فرار هم نمی‌توانند کنند
۱۸ آبان ۱۴۰۳
اصل نوشته در فرسته‌ی قبلی دومی یا لینک زیر:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/6022



شرح عکس:
خودسوزیِ نشسته‌ی تیک‌ کوانگ دوک، راهب بودایی، در اعتراض به جنگ ویتنام و حکومت، ۱۱ ژوئن ۱۹۶۳
اجازه هست شما را با خودم به کشتن بدهم؟
داستان حماس و اسرائیل و مردم غیرنظامی‌ای که حتی فرار هم نمی‌توانند کنند
۱۸ آبان ۱۴۰۳
اصل نوشته در فرسته‌ی قبلیِ سومی یا لینک زیر:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/6022


شرح عکس:
لشکر تک‌نفره‌ی گاندی، راه‌پیماییِ مرگ در میانه‌ی قتل‌عام‌های دوطرفه‌ی مسلمان-هندو - نوامبر ۱۹۴۶
شروط ضمن عقد
پادکست رادیو مرز ۷۱

در جامعه‌ای که ملوک‌الطوایفی است و هر کس قانون را به‌شرحی که خود می‌خواهد تفسیر و اجرا می‌کند، سخت است که از حقوقِ قانونیِ خود بتوانی استفاده کنی. بدتر از این، ساخت حقیقیِ جامعه (عرف و سنتِ نامکتوب، اما حاکم) است که پذیرای همان ساختِ حقوقی (یعنی قانون مصوب) هم نیست و تو را سرزنش می‌کند که چرا در منطقه‌الفراغِ خودت (یعنی در فضای آزاد شرع و قانون، در محدوده‌ی مباحات) این یا آن تصمیم را گرفته‌ای و به میل خودت عمل کرده‌ای.


قانون به مردان و زنان اجازه داده که عقدِ ازدواجِ دائم را با شرط‌هایی همراه کنند که بر سرِ یک یا چند حقِ دیگر توافق کنند. این اجازه به‌دلیل تعارضاتی که در جامعه‌ی در حالِ‌‌گذارِ ما پیش آمده مخصوصا برای تامین رضایت زنان داده شده و قانون‌گذار را واداشته تا برای کم‌ کردنِ درگیری‌های خانوادگی این مجوز را به زنان بدهد.

زنان در روی کاغذ می‌توانند این جواز را داشته باشند تا شرط‌هایی را تعیین کنند که فکر می‌کنند منافع و حقوق‌شان را تامین می‌کند.

به این ترتیب با چشم‌های‌مان می‌بینیم که تا ساخت حقیقی تغییر نکند، تغییر همه‌ی ساخت‌های حقوقی کمتر از یاوه‌ای بر کاغذ است. جامعه قانون‌های مخفی خودش را دارد و آن‌ قانون‌ها هستند که چرخ لنگِ همین جامعه را با همه‌‌ی اصطکاک‌های مفید و مخرب‌اش می‌چرخانند.
پس راهی که می‌ماند، فقط تغییر ساختِ حقیقی است که با کمک جنبش‌های فرهنگی و اجتماعی و به کمک وجدان‌های پیشاهنگ و پیشرو اتفاق می‌افتد.


رادیو مرز باز هم مثل اپیزودهای قبلی‌اش جسارت کرده و به این مرز وارد شده.
در این اپیزود می‌بینیم که راه آن‌قدرها هم که فکر می‌کنیم صاف نشده!
یعنی دقیقا تکرارِ ضرب‌المثلِ "شاه می‌بخشد، وزیر نمی‌بخشد!"


برای گوش دادن می‌توانید لینک زیر را اول کپی و بعد گوگل کنید یا از برنامک‌های پادگیر، مثل کست‌ باکس یا گوگل کست استفاده کنید: 👇
castbox.fm/vb/744113296

هشدار: اگر حساس به خشونت هستید، ۶ دقیقه در وسط‌های این اپیزود ناراحت‌کننده است و بهتر است جلو بزنید تا اذیت نشوید.


برای خواندن مطالبِ بیشتر: سرچ همین کانال با کلمه‌ی عقد


رادیو مرز، شماره‌های 40 و 75 اپیزودهایی تاریخی و ماندگار هستند
با سلام و درودها،

✳️ کلامی‌ با شما خواننده‌ی گرامی قدیمی و تازه‌پیوسته،

مقدم‌تان به‌خیر باد!
امید که مطالب گاه‌ فرست مایه‌ی فایده و نشاط در زندگیِ شما بشوند.
==============ه

لینک دسترسی به بخش‌های مختلف کانال گاه فرست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226

لینک اولین فرسته‌ی کانال:

http://t.me/gahferestghkeshani/5
==============ه


معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.


معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.

کانال گاه فرست با این تعریف، لابد «فعال» نیست.

این کانالِ «غیر خبری» تا الان بیشتر از 5000 فرسته داشته است.

این فرسته ها در باره ی موضوعات خیلی متنوعی بوده‌اند که در عینِ‌حال در رعایت چند اصل با هم اشتراک داشته‌اند.
یکی از مهم ترین این اصل ها، کاهش درد و رنج بشری بوده؛
یکی دیگر توجه به عینی ترین مسائل ملموس و مکرر روزمره ی همگانی بوده؛
و همین‌طور در اصولی دیگر.
صاحب این کیبورد، فکر می کند که مگر آدم چقدر حرف باید داشته باشد که هر روز بخواهد و بتواند حتما یک روضه‌ی تازه سرِ مِنبر بخواند؟
درست است که ما با بمباران و انفجار اطلاعاتی روبرو هستیم، اما این هم درست است که لازم نیست با آن هم سرعت بشویم.
خیلی از مطالب، حتی مطالب غیر خبری، تکرار مکررات حکیمانه یا مکرراتِ یاوه است که می‌شنویم و برای دیگران تعریف می‌کنیم یا بازفرست می‌کنیم.
پس بد نیست اساس را بر کم‌گویی و کم‌شِنَوی و گزیده‌گویی و گزیده‌شنوی بگذاریم و
جان و روح و وقت و «عمل» و رفتارِ خویش ازین ورطه برهانیم.
اما به‌جای آن در فکرِ عملِ فردی و جمعی به یکان‌یکانِ حکیمانه‌ترین و واجب‌ترین آموزه‌هایی باشیم که در معرض‌شان قرار گرفته‌بوده‌ایم و فقط لحظاتی به آن‌ها فکر کرده‌ایم و پشتِ‌گوش انداخته‌ایم.
دوستانی که به تازگی به این کانال می پیوندند همان حرف‌هایی را که صاحب این قلمْ در طول دو سه سال لازم به انتشار می‌دیده، می‌توانند با کلیک‌کردن روی آدرس زیر بخوانند و به یادداشت‌های بالا و پایین آن ها هم سر بزنند، و اگر یاوه نبودند و چیز دندان‌گیری دیدند، سر نخ را بگیرند و خودشان در عمل و نظر دنبال کنند و بیشتر بکاوند:
__ه

این کانال، بیشتر
به نیازهای عملی و مفیدِ زندگی می‌پردازد، چیزهایی که در زندگیِ واقعی و عملی به‌کار بیایند و به «خودپالایی»، «خودتوانمندسازی»، "خود‌آستین‌بالازنی" و «خودتوان‌بخشیِ» فردی و جمعیِ ما ملتِ «درخودمانده» توجه می‌کند،
به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت؛
و طبعاً و قطعاً به «برون‌آمدنِ دستی از غیب» و بیرون باور ندارد!
=================

آدرس‌های دیگر:
کانال آهستگی سادگی:
https://t.me/AhestegiSadegi

گروه تلگرامیِ تخصصیِ مدرسه محوری / مدرسه زدایی:
https://t.me/madrese_zodaaee

سایت عدم خشونت (نوشته‌ها و دانلود کتاب‌های رایگان، از سال ۱۳۸۰):
http://ghkeshani.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر شدن هدف نیست، زندگی کردنِ صحیح هدفه!

دم‌بریده بودن و ناقص بودنِ آموزش رسمی به روایتِ دکتر علیرضا یلدا، استاد بیماری‌های عفونی (۱۳۰۹-۱۳۹۶)

==================ه
تربیت مقدم بر آموزش است!
عشق به طبیعت از کودکی باید نهادینه شود!
(عبدالحسین وهابزاده)


اگر دغدغه‌ی آموزش فرزند خود یا آموزش خود را دارید، یا در نزدیکی‌تان پدرومادر یا دانشجویی یا آدم دغدغه‌مندی را می‌شناسید، این ویدئو را به او هم برسانید، شاید خرافه‌ی آموزش رسمیِ متمرکزِ مدرک‌گرا برای‌شان واضح شود و راهی بجویند


می‌توانید عبارت مدرسه محوری را در تلگرام سرچ کنید، به گروه مدرسه محوری / مدرسه زدایی بپیوندید و مطالب‌اش را از اول اول بخوانید، گروهی که اصلا خبری نیست و هدف‌اش نقد و بررسی، جستجو و کشفِ راه‌های تربیت درست‌تر و بعد آموزش درست‌تر است.
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
دکتر شدن هدف نیست، زندگی کردنِ صحیح هدفه! دم‌بریده بودن و ناقص بودنِ آموزش رسمی به روایتِ دکتر علیرضا یلدا، استاد بیماری‌های عفونی (۱۳۰۹-۱۳۹۶) ==================ه تربیت مقدم بر آموزش است! عشق به طبیعت از کودکی باید نهادینه شود! (عبدالحسین وهابزاده) اگر…
دوره‌ی فوق لیسانس و دکترای
توسعه محلی و روستایی و توسعه‌ اجتماعی،
البته با رعایت شرط مهم تلاش برای آدم شدن

==================ه


کانال گاه فرست و گروه مدرسه محوری / مدرسه زدایی، در باره‌ی نقد رادیکالِ (ریشه‌ایِ) آموزش دانشگاهی مطالب متنوعی در خود دارند.
از جمله، تعبیرِ تلویحی، نمادین و حداکثریِ ایوان ایلیچ، این فیلسوفِ همه‌چیزدانِ اتریشی:
درِ دانشگاه‌ها و بیمارستان‌ها را ببندید تا نسلی سالم و فرهیخته تحویل بگیرید.
البته این عین تعبیر او نبوده. اما او معتقد به تمرکززدایی عمیق از آموزش و جماعت‌محور شدن آن به شکل ریشه‌ای بوده.
=============ه
در ویدئوی پیوستِ بالا هم می‌بینیم که یک متخصص هم، مثل ده‌ها متخصصِ صادق و هشیار، از نقص بسیار بزرگِ آموزش دانشگاهی با تاسف و نومیدی یاد می‌کند.
با توجه به این پیش‌زمینه‌ها، دانش‌آموز (یا والد) یا دانشجوی (یا دانشجو-بعداز اینِ) فعلی که در گیرِ آموزش رسمی است باید چه راهی در پیش بگیرد؟
اگر بخواهد به همین ترتیب ادامه بدهد، برای این که نقطه‌ی نومیدی ویدئوی بالا را تکرار نکند،‌ فقط یک راه در پیش دارد:

به راه‌های جایگزینِ خودآموزیِ مستقل، زاینده و تربیت‌کننده تکیه کند. به مشق و مقاله و تکلیف و معلم و دبیر و استاد اکتفا (با تاکید بر اکتفا) نکند. به راه‌های "خود شدن" و نه "کسی شدن" فکر کند. به تربیت خود فکر کند، چه این تربیت، مهارتِ عشق به طبیعت و حرمت حیات و طبیعت باشد یا ساعت‌ها مشاهده‌ی دقیقِ علمی در میکروسکوپ. مقاله و مدرک را هدف نگیرد، بلکه بگوید: چون که صد آید نود هم پیش ما است.
==============ه
با این همه مقدمه، برای دوستانی که به توسعه‌ی محلی و روستایی و توسعه اجتماعی علاقه‌مند اند، پیشنهاد زیر 👇می‌تواند قابل تامل باشد، چرا که آشنایی واقعی با این دو نیاز مردم ما هستند، منتها با عمل به همان شرط‌هایی که در بالا اشاره شد.
به قول معروف، "این‌طور نباشد که" واحدها پاس بشود و هیچ تلاشی برای رفتن به عمق بحث و فایده رسانی به مردم انجام نشود.

یادمان هم باشد که در همین کانال، خواننده‌ای گرامی‌ حضور دارند که بدون الزام دانشگاه، به اندازه‌ی یک پژوهش‌گر جدی دانشگاهی در زمینه‌ی توسعه‌ی رادیکال و پساتوسعه در حال پژوهش اند.
این یعنی خودآموزیِ جدی، که امروزه امکان‌پذیرتر هم شده!


این پیشنهاد دغدغه‌مندانه را سرکار خانم الهام مراد، از کانال "کار برای زندگی" داده اند.
امیدوارم روزی را ببینیم که به کمک همین داوطلبانِ جدیِ "کار برای زندگی" و توسعه‌ی محلی و روستایی سرزمین خشک و کم‌‌آبِ ما، با سازماندهیِ صدها هزار هسته‌ی آبخیزداری (به‌عنوان مثال)، چهره‌ی نویی در کوه‌ها و دشت‌های لختِ خود پیدا کند، بدون آن‌‌که آسیبی به جاهای دیگر بزند: 👇
https://t.me/enterprise_facilitation/354

لینک مرتبط: کتاب خودگردانی روستایی، ماهاتما گاندی، غلامعلی کشانی:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5991
مراقب بیمار
رادیو مرز 72


شتری که امروز یا فردا، دور یا نزدیک، دم در خانه‌ی «من»ها هم زانو می‌زند،
حالا چه بیمار باشیم یا مراقب!
فرقی نمی‌کند!


رادیو مرز باز هم رفته به سراغ بی‌سخنگویان.
کسانی که وجود دارند، در همین دور و برهای ما، اما نمی‌بینم‌شان یا زیر فرش جاروشان می‌کنیم.


در یادداشتی، چند سال پیش در سایت عدم خشونت، از آنان و از صاحبان عزا (هر عزایی) یاد کرده بودم و از تنهایی خاص آنان.

این بار مرزی را می‌شنویم که بین ما و آدم‌هایی کشیده می‌شود که شاید تا آخر عمرْ بیمارشان به او سنجاق می‌شود و جزیی از هویت او.

زلزله‌‌ای در زندگی‌اش رخ می‌دهد، اما کسی دیگر آن را حس نمی‌کند. الباقی نزدیکان و فامیل و دوستان و آشنایان لیز می‌خورند و به کارهای‌شان مشغول.

بعضی روایت‌های این اپیزود تکان‌دهنده اند.
و بدتر از همه آن‌که کسی هم به رسمیت‌شان نمی‌شناسد. یعنی با زبان خشک و خالی هم نمی‌گوید که:
«می‌فهمم که تو چه می‌کشی!» یا
«این روزها چی از سر می‌گذرونی؟»

انگار نه انگار!

و
البته که این آدم‌ها بیشتر و بیشترْ از جنس زن هستند که این مراقبت‌ها را یا با دل‌رحمی و همدلی می‌پذیرند و یا فقط از آنان است که انتظار می‌رود که «تمام شیفت» و «تمام‌عمر» به پای بیمارِ بی‌درمان بنشینند.

رادیو مرز بارها به پای صحبت کوته‌دستان نشسته است.
امید آن‌که باز هم به این رسم‌اش وفادار بماند تا دیگران هم یاد بگیرند و
در این هیاهو و جنجال‌های ظاهرا سیاسیِ، اما پوک و ...، صداهای کوتاه دیگری را (تا حد ممکن) از اعماق جامعه به گوش مردم برسانند.


پادکست رادیو مرز 72
مراقب بیمار :


https://castbox.fm/vb/752240511

و اپیزود بعدی هم‌موضوع:
پادکست مدرسه زندگی فارسی
غم‌های محروم از تایید اجتماع - اپیزود 329
https://castbox.fm/vb/709317834


برای باز شدن لینک در گوگل، باید آن را کپی کرد. برای گوش‌ کردن فوری باید برنامک کست‌باکس را از گوگل پلی یا سایت کست‌باکس روی موبایل نصب کرد.
================ه

کاشفان فروتن شوکرانِ سیاستِ غیر پوک هم می‌توانند در این کانال به هاول یا گاندی یا فرهاد میثمی نگاه کنند یا کتاب‌های سه‌گانه‌ی معرفی‌شده‌ی فرهاد میثمی را در همین کانال جویا بشوند.
==========ه

باز هم بیشتر در سایت عدم خشونت:

https://ghkeshani.com/disabledelderly/
دوستان سلام!

این کانال از 8 مهر ماه 1394 یاداشت دارد.

مطالب‌اش خبری نیستند. با موج‌ها و مد روز نوسان نمی‌کنند (البته تا حد توان).
سعی می‌شود فایده‌های دراز مدت فردی، خانوادگی، جماعتی، اجتماعی، ملی و جهانی در نظر باشند تا شاید (و فقط شاید) گِره‌ای از اَبَربحران‌های شخصی، کوچک یا جهانی باز بشود.

پس می‌توانید از اول اول شروع کنید، بدون نگرانی از «اضطراب از دست داده‌گی».

شاید یک نکته‌ای در هزارتوهای 8 سال پیش به‌کار بخورد.


لینک معرفی کانال را می‌توانید بخوانید و بروید اول اول:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4227


اگر مطالب را مفید دیدید، حتما به شکرانه‌ی یکی از همان مطالب، کانال را به حداقل 10 نفر دیگر از نزدیکان معرفی کنید. ضرری ندارد،
چون
اگر شراب خوری، جرعه‌ای فشان بر خاک،

از آن گناه که نفع‌اش رسد به غیر چه باک!
جانک دی‌دی، خواهری بزرگ برای دختران قبایل ایندور

تلاش‌های جانک دی‌دی و افرادی که به مرور به او پیوستند به ایجاد موسسه بارلی منجر شده که پس از تقریبا ۴۰ سال، در حالی که چندین هزار فارغ‌التحصیل داشته است، هر سال ۲۶۰ دختر جدید از قبایل اطراف را پذیرش می‌کند تا در دوره‌های شش‌ماهه به آنها خواندن، نوشتن، خیاطی، مکالمه به زبان هندی، بهداشت، کشت محصولات مورد نیاز، و کار با اجاق خورشیدی بیاموزد.

https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/838574/&rhash=0ceb6994783a68

@RadioZamaneh | رادیو زمانه
✳️ گفتگوهای مهم و
تربیتِ فاشیستی
!

احتمالا تمامیِ دولت‌ها، از جمله ژاپن، ترکیه، روسیه، مغولستان، افغانستان صربستان و دشمنان‌اش و ... آموزشِ رسمیِ درسی را به اسم تاریخ، اما در واقعْ "تاریخ گزینش‌ی"، به مغز کودک و نوجوان دارند.

دولتِ ژاپن ممکن است هیچ‌وقت حاضر نشود از جنایات‌ ارتکابی در نان‌کینگ و منچوری و اندونزی و ویتنام و ... و تجاوز جنسی‌ ژاپنی‌ها در کره در کتاب‌های تاریخ اسم ببرد.

همین‌طور نیروهای آمریکایی، نیروهای مشترک‌المنافع انگلیس، روسی، آلمانی و ... کمابیش همین تجربه‌ها را علیه دیگران داشته اند. تاریخ پر است از تجاوز جنسیِ چند‌منظوره‌‌ی فاتحان کوچک و بزرگ.

چیزی که کتاب‌های آموزش رسمی از کشورگشایی‌ها و تجاوز به سرزمین‌های دیگر تعریف می‌کنند، دفاع از منافع ملی، کسب افتخار، سرکوبِ دشمنان و امثال این‌ها است و دیگر هیچ!

دولت ژاپن به تازگی مسئولیتِ تجاوز جمعی به زنان شوربختِ کره‌ای را پذیرفته. اما طبیعی است که این شرمساریِ تاریخی را حاضر نشود در کتاب‌های درسی بگنجاند و به کودک بفهماند که "ما تاریخی داشته‌ایم که خون‌خوارها و جانی‌های زیادی هم داشته است."

محمدرضا نیکفر (در خشونت، حقوق بشر، جامعه مدنی) می‌گوید:

بشر  موقعی آرام می‌گیرد که همه‌ی بزرگان قوم‌ها دور هم جمع بشوند و یکی‌یکی از جانیان‌‌شان اسم بیاورند، نه این که فقط رزومه و افتخارات ردیف کنند.

یکی بیاید و بگوید ما چنگیز و تیمور داشتیم، دیگری از هیتلرشان بگوید و دیگران هم از شاپور ذوالاکتاف و نرون و آتیلا و صدام و نادر و استالین و آغامحمدخان‌شان و ازخیلی‌های دیگر که فقط بدنام‌های مشهور اند، در حالی‌که بدون سکوت اکثریت و حمایتِ جانی‌های یک‌درصدی و ۵ درصدی و ۱۰ درصدی و ۵۰ درصدی هیچ بوده‌اند، هیچ!

در فرسته‌های زیر می‌بینیم که درس تاریخ آموزش رسمی چه بلایی بر سر فرشته‌های کوچک می‌خواهد بیاورد. لابد می‌خواهد حداقل هم که شده، سرباز‌های سربه‌راه، ماشین کوکی‌ها و جانی‌های یک درصدی تولید کند و شاید هم جانیِ ۵۰ درصدی و ۱۰۰ درصدی!

و این بار تدریس تاریخ به روایتِ ولادیمیر پوتینِ روسیه‌‌ی بزرگ، با عنوان "گفتگوهای مهم":

radiofarda.com/a/changes-in-school-curriculum-russian-kids-will-be-brainwashed-since-kindergarten/33171419.html

آیا باید تاریخ را در مدارس به‌شیوه‌ی ملی‌گرایانه آموزش داد؟:

aasoo.org/fa/articles/4101


برای تغییر دادن آینده‌ی خود، باید شیوه‌ی آموزش تاریخ به کودکان را تغییر دهیم:

aasoo.org/fa/articles/4326

اما شاید راه‌حل همان باشد که آموزشِ متمرکزِ یک‌سان و رسمی به‌‌کلی کنار گذاشته بشود و تعیین تکلیف نحوه‌ی تربیت و یادگیری به ذینفعان یعنی والدین و شوراهایی که خودشان تشکیل می‌دهند سپرده بشود. این در واقع مدرک‌زدایی از تربیت و آموزش است و همان مدرسه زدایی از جامعه (نک: ایوان ایلیچ).

طبیعی است که تعیین تکلیف برای چگونگی‌ این گذار بزرگ، باز هم به‌عهده‌ی خود ذینفعان واقعی است و نه دولت‌ها- که همیشه برای استفاده‌ی سیاسی از کودکان آماده به‌خدمت اند.

این خودِ جماعت‌های والدین اند که باید با آگاهی تعیین کنند که چگونه راه را برای شکوفاییِ توان‌مندی‌های نهفته‌ی کودک باز نگهدارند و بس، آیا کم‌کم قطع رابطه کنند یا به‌یکباره.

پرسش بالا، پرسشی است که ممکن است فعلا کسی پاسخی فوری و روشن برایش نداشته‌باشد، اما باید با تلاش خود ما کشف شود و همین‌طور با درانداختن این پرسشِ اساسی در کل جامعه تا
خرافه‌ی مدرک‌گرایی برای عموم مردم حلاجی بشود و راه‌حل‌های جایگزین کم‌کم کشف بشوند.

باز هم این نکته را می‌توان یادآوری کرد که عشق به طبیعت، تماس با طبیعت، آموزش در طبیعت و آموختن از طبیعت کاری است که می‌تواند در همین وضعیتِ فعلی همْ حرکت در مسیر گذار را شروع کند و این تربیت، اول از همه تربیتِ والدین و تسهیل‌گران را لازم دارد تا الگویی واقعی برای نسل بعدی بشوند.

پدر یا مادری که اکراه دارد از دیدن کرمِ سیبی که در خانه خورده می‌شود، یا با دیدن عنکبوت وحشت می‌کند، طبعا نهالِ تنفر و ترس را در کودک و نوجوان می‌کارد.
طبیعت دور نیست، بلکه در همین نزدیکی و حتی در خانه و کوچه و بازاری که به‌شدت به آهن و سیمان و آسفالت آلوده‌است هنوز هم وجود دارد.

حتما لازم نیست برای آموختن از طبیعت به سفری گران‌قیمت و دور دست رفت.

در طول هفته، پدر و مادر و تسهیل‌گر می‌توانند برنامه‌هایی فردی یا جمعی را برای خود،  و ترجیحا چند خانوار (به نوبت و با مدیریت حساب‌شده‌ی جمعی) و برای نسل نو ترتیب بدهند.

دست ما، مایی که آسیب آموزش جهت‌دار را داریم می‌خوریم، کاملا قطع نیست!
همیشه، و در تنگ‌تربن فضاها، هنوز میدانی برای بازیِ انسانِ عامل باقی می‌مانَد.

✳️ در آن میدانِ باقی‌مانده باید حداکثر تحرک را داشت و فرصت هستیِ فرزندان را از دست نداد!

معرفی این کانال
کانال آهستگی سادگی:

ادمین: غلامعلی کشانی

کانالی رو معرفی می کنم به اسم  «آهستگی سادگی» که فقط اختصاص داره به معرفیِ متفکرین و   منابع فارسی و انگلیسیِ  بحث های زیر:

-سادگی (طبیعی زیستنِ رواقی)،
- ساده زیستی،
- آهستگی،
- رایگان بخشی
- کمینه‌گرایی (مینیمالیسم)
- نقد پیامد های توسعه (پساتوسعه)،
- نقدِ مذهب مصرف،
- نقدِ روالِ تولید انبوه برای فروش انبوه،
- نقدِ روال مصرف انرژی در جهان امروز،
-نقد روال حاکم بر بازارهای تولید انبوه،
- نقدِ آسیبِ نابرابری، بیکاری و از خود‌بیگانگیِ حاصله از تولید انبوه
- نقدِ محیط زیستانه ی تولیدو مصرف،
- بررسیِ تاثیر همه ی این عوامل بر روی خشنودی و  «نیک بودیِ» فردی و جمعی،
- طرح پیشنهادهای ممکن برای نابسامانی های پیش گفته،
- و...

از همه ی مخاطبین گرامی هم درخواست می شود برای غنی سازی این مخزن اطلاعاتی، دانسته های خود را با ادمین مطرح کنند تا «با نام» یا «بی نام» در همین کانال گذاشته شود.

معرفیِ این کانال به نزدیکان و دوستان، تلاشی است کوچک، اما شاید موثر برای پیشبرد امر بسیار مهمِ خشنودی و  «نیک بودیِ» بشری.

t.me/AhestegiSadegi


با احترام  و سپاس پیشاپیش.
گروه تلگرامیِ تخصصیِ
مدرسه محوری / مدرسه زدایی:


ادمین: غلامعلی کشانی


مدرسه محوری / مدرسه زدایی
گروهی فقط برای طرح پرسش‌ها و تجربه‌ها‌ در زمینه‌ی راه‌های پیش‌نهادی برای
- آموزش‌‌ِ آزادانه‌ی نسل‌های امروز و فردا؛
- مدرسه محوری؛
- مدرسه زدایی،
- آموزش در خانه؛
- ٱموزش برای زیستن؛
- آموزش در بطنِ زندگی؛
- آموزشِ همه‌جانبه (دست‌ورزی، مغزورزی، جان‌ورزی و ...)
- آموزشِ آزاد؛
- آموزش در طبیعت، و انواعِ دیگرِ آموزش‌های نوین (برای آشنایی با هریک از آموزش‌های بالا، نک: ویکی‌پدیا و سایت‌‌های معتبرِ علمی و پژوهشی)

در این گروه امکانِ چت کردنِ بلافاصله نیست و این کار لازم و مفید هم نیست. هر چه تامل بیشتر، عمیق‌تر.

اعضا یا
- منابع، مقالات و نوشته‌هایی را معرفی می‌کنند، یا
- نظرِ تخصصی یا شخصیِ خود را می‌دهند، یا
- نقدِ نظر می‌کنند و یا
- فقط می‌خوانند و از بحث‌ها، نظرات و منابعِ معرفی‌شده‌‌ی دیگران استفاده می‌کنند.

اما در همه‌‌حال، آستینِ خود را بالا می‌زنند تا، در حدّ توان، به پیش‌بردِ بحث‌ها کمکی بکنند.

https://t.me/madrese_zodaaee

(برای والدین و نزدیکان والدین و جوانان  و دلسوزان تربیت خود ما و نسل‌ تازه‌ی فعلی و آتی)
Forwarded from گاه‌ فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
دوست گرامی،
سلام و درود به شما.

از سوء حکمرانی یاد کرده اید.

سوء حکمرانی مشکلِ مضاعفی است که ما ایرانیان داریم. اما این مشکل در سراسر جهان هم ساری و جاری است، اما "شاید" نه به این شدت.
اما حکمرانیِ نیک چیست؟
در متن جلد اول و به‌خصوص در پیوست‌های جلد دوم کتاب سارودایا به انواع مختلفِ راه‌حل‌های جایگزینی اشاره شده که می‌خواسته و می‌خواهند اقتصاد و حکمرانیِ درست را هدف بگیرند. وجه مشترکِ این تکاپوها، دل شستن از خیراتِ "وحشِ بزرگ" یا "غولِ نادانِ" دولت است. دولت‌ها در همه‌ی دنیا "حیفِ نان" هستند، از بهترین‌ها تا بدترین‌های‌ موجودشان. نوآوری‌ها و ابتکاراتی که در این کتاب اشاره شده‌ اند، همگی در عینِ تعهد به مطالبه‌گریِ ریشه‌ای و جدی، به "خود توان‌مند سازی"، "خود‌یاریگری"، "خود‌توان‌بخشی" و "خودآستین‌بالازنی" تاکید دارند؛ شاید بتوان گفت، اول به منشور وظایف بشر، و بعد بلافاصله به منشورِ حقوقِ بشر توجه دارند. باید تجدیدِ نظری اساسی در اسطوره‌ی بدیهی و ابدی-ازلی انگاشته‌شده‌ی "دولت-ملت" انجام داد.
عنوانِ بعضی از این تکاپو‌های فکری و اجرا شده در زیر می‌آیند.

(نکته این که این مباحث به هیچ وجه به ترتیبِ اهمیت فهرست نشده اند).

مطلب زیر تقدیم می‌شود به
کسانی که از درد می‌گویند، و
راه حل می‌جویند.


===================ه
- بوم‌روستا
- شبکه‌ی جهانی بوم‌روستا (جی ای ان)
- سازمانِ هم‌سود اسکات بادِر (به معرفیِ شوماخر)
- گِرَمین بانک
- خُردِه‌اعتبار (خُردِه وام)
- کیوا (شبکه‌ی جهانیِ خرده اعتبار)
- بنگاه‌های تامینِ خدماتِ دو سویه
- تعاونی‌ها
- اقتصادِ سوسیال (کاملا متفاوت با اقتصاد سوسیالیستی)
- شهر گذار
- پول‌های محلی
- اقتصادِ محلی – خرید محلی
- اقتصادِ محلی – تولید برای محل
- دولتِ محلی
- محلی‌گرایی
- بودجه‌بندیِ مشارکتی
- تولیتِ زمینِ جماعتی
- مالکیتِ مشارکتیِ مسکن
- هم‌زیستی
- هم‌خانه‌گی
- اَبَرخِشت برای مَسکن
=================ه
- نگاهی به تاریخِ کُلخوز، سُوْخوز، کیبوتس و مُشاو – تلاشی فراگیر برای عدالتِ تولیدی و توزیعی
- کلخوز - راه‌حلِ ایدئولوژیکِ مهندسیِ اجتماعیِ کلان – سازمانی مردمی
- سُوْخوز - راه‌حلِ ایدئولوژیکِ مهندسیِ اجتماعیِ کلان – سازمانی دولتی
- کیبوتس - راه‌حلی داوطلبانه و ایدئولوژیک
- مُشاو - راه‌حلی تعاونی و داوطلبانه
- تجربه‌‌ی روژاوا
- بوم‌گردان‌های زاپاتیستا
=================ه
- ساده‌زیستی
- اقتصاد جایگزین ثورو
- خوسه موخیکا – اقتصاد سیاسی
- جِین گودال – اقتصاد سیاسی
===================ه
- ارنست فردریک شوماخر
- مرکز شوماخر برای اقتصاد نو (نو-اقتصاد)
- کوچک زیباست، نوشته‌ی شوماخر
- سازمانِ هم‌سود اسکات بادِر (به معرفیِ شوماخر)
=================ه
- سوسیالیسم آزاداَندیش (لیبرتاریَن سوسیالیسم)
- مورِیْ بوکچین (بوم‌گردانیِ آزاداَندیش)
- کامیونالیسم (کمون‌‌مداریِ نوین)
- سوسیالیسم سبز یا اکو سوسیالیسم
- اِکو کامیونالیسم
- پیتر کروپوتکین (یاریگریِ دو سویه)
- آپشینا و میر (کمونِ سنتیِ دهقانانِ روس)
===================ه
- تغییرِ اجتماعیِ تحول‌ساز
- جماعتِ هدف‌مند (جماعتِ تصمیمی)
- سازماندهیِ جماعت
- جماعت‌سازی
- جماعت‌گرایی
- جهانی-محلی‌گردانی
- سوسیوکراسی (بی ربط با سوسیالیسم)
- محلی‌گرایی
- دولتِ محلی
- بوم‌گردان (شهرداری)
- دو سویه‌گرایی یا دو سویه‌‌گی (نظریه‌ی اقتصادی)
- یاریگریِ دو سویه‌، پیتر کروپوتکین
- ریزوم و ژیل‌دلوز
====================ه
- نظریه‌ی توسعه
-‌ پساتوسعه
-‌ نظریه‌ی پساتوسعه
- توسعه‌ی پایدار
- مجید رهنما
- ایوان ایلیچ
- هلنا نوربرگ هاج
- سرژ لاتوش
- جهانی-محلی‌‌گردانی
- رشدِ معکوس (ضدِ رشد)
- برون‌فکنده‌‌ها (اثراتِ جانبیِ محاسبه‌نشده ‌در قیمتِ یک واحدِ کالا یا خدمت)
- تغییرِ جهتِ مدل‌واره (تغییرِ جهتِ پارادایم)
- ریزوم و ژیل دِلوز
- همدارها (مشاعات)

شرح کوتاه‌شده‌ای از این مباحث در فایل پیوست بالا قابل خواندن است.
اصل کتاب در سایت عدم خشونت قابل دانلود است:
www.ghkeshani.com/translations
✳️ جنگ نعمت است! (۱)

این گفته را واقعا در تاریخ‌ِ معاصرمان داشته‌ایم.
باور کردنی نیست. اما باور کنیم که آن را باور کردیم و در آن هم ماندیم!

جنگ نعمت است و چه نعمتی هم!
فرقی نمی‌کند که داخلی باشد یا خارجی.


و حالا بد نیست با چند نمونه از نعمت‌هایش آشنا بشویم:

✳️ ماشین روز قیامت:
مستند ساخته‌ی سودابه مرادیان سال‌ها پیش در برنامه‌ی ارزنده‌ی آپارات بی‌‌بی‌سی پخش شد:


معرفی در برنامه‌ی آپارات:
bbc.com/persian/arts-54198715

جستجوی اسم فیلم در گوگل:
https://shorturl.at/PVYkH

آدرس در دراپ باکس:
https://shorturl.at/yn0te


==================ه
✳️ پادکست رادیو شب های کابل:
بیست و ششم - گریز
:
https://castbox.fm/vb/752926698

(شنیدن: با کست باکس و سایر برنامک‌های پادگیر یا کپی لینک در گوگل)

هر دو روایت، قصه‌ی واقعی آدم‌های واقعی،‌ بدون هر‌ نوع فلسفه‌بافی و پیچیده‌‌گویی‌های «اهل سوات»، هستند.

✳️ با دیدن و شنیدنِ این دو روایت خواهیم دید که جنگ چه نعمت‌های دامن‌گیر و ماندگار و خجسته‌ای دارد که نسل‌‌ اندر نسل میوه می‌دهند و دانه می‌افشانَند.

مشکل در آن‌جا است که این میوه‌ها اصلا نصیبِ بازیگرانِ بزرگ نمی‌شود، اما
صغیر و کبیر حتما آن‌ها را خواهند چشید! ... چشیدنی!
و تو چه دانی چشیدن چیست!


(هشدار:
کسانی که روحیه‌ی حساسی دارند، بهتر است فقط خلاصه‌ی این دو روایت را بشنوند، از زبان نزدیکانی که جرات دیدن و شنیدن‌شان را دارند.)


✳️ و اما روایت پادکست رادیو مرز از چشندگان این نعمت‌ها:


رادیو مرز شماره ۷
بچه‌ شهید
تو این قسمت با کسانی صحبت شده که پدرشون در جنگ هشت‌ساله ایران و عراق شهید شده و از مرزی گفتن که این اتفاق بین اونها و بقیه مردم کشیده:
https://castbox.fm/vb/124935046

رادیو مرز 24
جنگ زده:
روایت فاصله‌ای که جنگ بین ساکنان شهرهای درگیر و بقیه‌ی مردم به وجود آورد:

https://castbox.fm/vb/317064124
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
اجازه_هست_شما_را_با_خودم_به_کشتن_بدهم_حماس_اسرائیل_مردم_بی_فرار.pdf
دوستان!
خواننده‌ای ارج‌مند در نظرگاه کانال گاه فرست،
در باره‌ی فرسته‌ی
"اجازه هست شما را با خودم به کشتن بدهم- حماس، اسرائیل و مردم بی‌فرار!"
گفتگویی داشتند به این شرح:

سلام آقای دکتر.
قضیه فلسطین شده است حکایت قیل مولانا...هر کسی از ظن خود به موضوع می‌پردازدو تحلیل خود را ارائه می‌دهد.مخصوصا در دوره‌ای که تقریبا، جناح قدرتمند منازعه با پشتوانه سلاح و خاموشی مردمانی که خودرا به خواب زده اند،می‌رود که جهان را پذیرای یک نسل کشی واضح کند.حداقل ،هم سن وسالهای ما ،تابلویی سه نفره از کلینتون،عرفات و مناخیم بگین را به یاد دارند که عرفات کلت کمری را تحویل کلینتون داد و به صورت نمادین،مشی مسلحانه را کنار گذاشت. به امید مذاکره و تحقق یک کشور فلسطینی.عرفات در حصر خانگی مرد و دیدن این کشور را هم با خود به گور برد.حماس برخاسته از عقده حقارت یک ملت بود که ناچار شد خودزنی کند تا شاید چشمهای جهانیان را به این سو بکشاند .خواهشا این حجم کشتار را به پای حماس ننویسید و نقش افرلطیون یهودی را کم رنگ جلوه ندهید.نقش حامیان اسرائیل بسیار پر رنگ است .از ملت تحقیر شده انتظار نداشته باشید که سلاح به دست نگیرد و هیچوقت اینگونه افراد را تروریست خطاب مکن....زنگوله ای بر بالای وجدانمان بیاویزیم که هر از چند گاهی یاداورمان باشد که این حجم خرابی و کشتار،از طرف جان به‌در بردگان از هولوکاست بود و روزگار چه چرخش عجیبی داشت.
====================
نظر غلامعلی کشانی:

دوست ارج‌مند
سلام و عرض ادب می‌کنم .

ممنون‌ ام از توجه‌ و صمیمیت‌تون در نظری که داده‌اید.
(خیلی متشکرم از لطف‌تون. اما من دکتر نیستم و واقعا مدرکی ندارم. سرباز صفر ام و همیشه شاگرد.)

من گوشه‌ای از قضیه را شرح نداده‌ام. بلکه روایت‌ کرده‌ام فاجعه را. بی‌رحمی و بی‌مروتیِ سابقه‌دار حریف را یاد کرده ام. از غزه به‌عنوان بزرگ‌ترین زندان روباز جهان اسم برده‌ام. از دستیاری و پشتیبانی و سکوت جهانی و همدلی و فساد‌ و سوء استفاده‌ی دولت‌های متنوع در طول این ۱۰۰ سال یاد کرده ام.

از تحقیر هر روزه‌ی مردم زندانِ روباز غزه صحبت کردم. حجم کشتار‌های بعد از حمله‌ی ۷ اکتبر را به پای حماس ننوشتم. کشتار را دولت و ارتش اسرائیل کرده.

اما هنوز و هنوز آن تمثیل بر سر جای خودش باقی است:
آیا بدون توری و کلاه و دستکش دادن به مردم، باید چوب در لانه‌ی زنبورهایی کرد که می‌دانیم بی‌رحمانه به تمام روستای بی‌دفاع حمله خواهند‌کرد تا صاحب چوب را گیر بیاورند؟

و آیا با آن چوب‌ کردن در لانه‌زنبور و هالوکاستِ برگشت‌ناپذیر و پیش‌بینی‌‌پذیری که شاهدیم، توجهِ مردم و دولت‌ها به این بن‌بستِ بشری بیشتر می‌شد یا با خودکشیِ چند نفر فدایی یا با تسلیم داوطلبانه‌ی چند نفر فدایی به زندانبان‌های اسرائیل، با حضور رسانه‌های جهانی؟
حل عقده‌ی حقارت یک ملت، آیا از جیب همان ملت، و بدون اجازه گرفتن از آنان آیا عقلانی و اخلاقی است؟

با احترام و استقبال بیشتر از نظرات‌تان.

اگر موافق باشید نظر شما و همین نظر را در کانال گاه فرست می‌گذارم.

=================
نظر سعید اسفندیاری:
دکتر جان.
انسانیم و جایز الخطا.یک بار تصمیم میگیریم و یک بار زندگی می‌کنیم.درست یا غلط.راه برگشتی نیست.به نظرم،هرگز درباور سنوار و دیگر رهبران حماس این حجم از تخریب و کشتار شکل نگرفته بود و به نظرم دل خوش بودند به جامعه جهانی مدافع حقوق بشر.که زیاد پایه و اساس مستحکمی نداشت و جهان اول مدعی،به نوعی تودهنی محکمی هم به دادگاه لاهه زد و فرمان خاموش باش صادر کرد.
حال ماییم و یک واقعه.ما تماشاگر یک فیلم واقعی خون الودیم.بازیگران پر رنگش را کم رنگ جلوه ندهیم و آزادمنش باشیم.
هم اکنون مشغول خواندن ..بارهستی/میلان کوندرا ...هستم .واین دوصفحه ذیل خیلی ذهنم را درگیر کرده است.مردم چک،دوروش را در دو برهه به کار گرفتند...کدام درست بود؟...جواب ساده نیست...قضاوت رفتار امثال سنوار به همین اندازه سخت است.

=================
نظر غلامعلی کشانی:

سلام و درود می‌فرستم
جناب آقای اسفندیاری گرامی،
متشکرم. اما من دکتر نیستم. شاگرد ام و سرباز صفر.

بله. درست می‌گویید. خودمان یک بار زندگی می‌کنیم و شاید به‌نظر بعضی‌ها حق داشته باشیم که برای ادامه یا قطع این زندگی خودمان تصمیم بگیریم (نک: EXIT در ویکی‌پدیا یا رفتار همه‌ی انتحاریون جهان، از ویت کنگ‌ها گرفته تا راهب‌های ویتنامی تا یان پالاش چکسلواکی و ...). اما حق نداریم همین حق زندگی را حتی از فرزندمان بگیریم. ما حتی مالکِ حق تصمیم‌گیریِ فرزندمان هم نیستیم، چه رسد به یک میلیون یا دو میلیون غزه‌ای‌ یا ۱۰ میلیون اسرائیلی یا ده‌ها میلیون روسیِ استالین‌زده.

ادامه دارد 👇