گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
1.47K subscribers
1.02K photos
327 videos
194 files
1.67K links
این‌جا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملی‌تانْ مفید باشند.


در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.


کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi

t.me/ghkesh : تماس
Download Telegram
ادامه‌ی فرسته‌ی قبلی: https://t.me/GahFerestGhKeshani/5679

✳️ حال پرسش پیش می‌‌آید که آیا این راه برگشت‌ناپذیر است یا می‌توان جهانی بدون اینترنت را در آینده تصور کرد؟
آیا می‌شود جهانی غیر الکترونیک و غیردیجیتال تصور کرد؟ یعنی همان جهانی که با دریافت نامه‌ای که با پست ۶۰ سال پیش، پست حلزونی یا پستی که با شتر و گاری می‌آمده، دنیایی از شور و شوق و عشق و عاطفه و همدردی و همدلی را بین دو طرف منتقل می‌کرده؟ در برابر دنیایی بسیار بی تفاوت عصبانی و عصبی و پرسرعت و کنش‌گریِ کلیک‌وار و لایک کننده که در شبکه‌های اجتماعی داریم به‌تدریج می‌بینیم.

آیا اینترنت نیک‌زیستیِ چندوجهیِ ما را نسبت به دوران ماقبل خود بهتر کرده؟

آیا فراغت عمیق و با کیفیتِ ما را بیشتر کرده یا اضطراب و پریشانی‌ها را بیشتر کرده؟
آیا خورد و خواب ما را کیفیت داده یا از آن زده؟
به این پرسش‌ها نمی‌توان فورا برچسب ارتجاع و بازگشت به غارهای بشرِ اولیه زد. باید این پرسش‌ها پاسخ بگیرند تا بتوانیم از نیک‌زیستی‌ِ‌مان در برابر تکنولوژیِ بی‌مهار و حاکمیت دولت‌ها و قدرت‌های اقتصادی و رفتار غریزیِ خودمان حفاظت کنیم.
castbox.fm/vb/361549828
✳️ ما همه محنت‌کِشان‌ایم!

پس خدای ما محنت‌کشان کجا است؟

مگر خدایی که می‌گویند، و از کیسه‌ی او خرج می‌کنند، فقط خدای فرادستانِ دو پایی است که فقط محنت می‌آفرینند و بی‌حساب‌کشی می‌روند و باقی را برای هفت‌پشت می‌گذارند!

نه!
انگار که هستی (خدا) نسبت به همه‌‌ی کیهان بی‌اعتنا است و این انسان است که باید (ظاهراً) به‌تنهایی همه‌ی محنت‌ها را حس و تحمل کند و با اعتنا به رنج‌کشیده‌گان از پستیِ جاذبه‌ی ضرورت‌ها بالا بکشد و معنای خود را به‌تنهایی و در تنهایی بیافریند.
این‌چنین است که‌:
خدا غایب است! ‌
(نک: سیمون وی در همین کانال، 4 کتاب او و این لینک)

=========ه
عکس: توله‌سگِ تنها
ساعت 15، پنج‌شنبه، 8 تیر، 402،
وسط پل‌ی روی جَهنّمِ اتوبانِ کرج-قزوین

سگ
👍6
Forwarded from گاه‌ فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
کلامی‌ با شما خواننده ی گرامی،
=====================ه
لینک دسترسی به بخش‌های مختلف کانال گاه فرست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226
===================ه
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه فرست با این تعریف، لابد «فعال» نیست.
این کانالِ «غیر خبری» تا الان بیشتر از 5000 فرسته داشته است.
این فرسته ها در باره ی موضوعات خیلی متنوعی بوده‌اند که در عینِ‌حال در رعایت چند اصل با هم اشتراک داشته‌اند.
یکی از مهم ترین این اصل ها، کاهش درد و رنج بشری بوده؛
یکی دیگر توجه به عینی ترین مسائل ملموس و مکرر روزمره ی همگانی بوده؛
و همین‌طور در اصولی دیگر.
صاحب این کیبورد، فکر می کند که مگر آدم چقدر حرف باید داشته باشد که هر روز بخواهد و بتواند حتما یک روضه‌ی تازه سرِ مِنبر بخواند؟
درست است که ما با بمباران و انفجار اطلاعاتی روبرو هستیم، اما این هم درست است که لازم نیست با آن هم سرعت بشویم.
خیلی از مطالب، حتی مطالب غیر خبری، تکرار مکررات حکیمانه یا مکرراتِ یاوه است که می‌شنویم و برای دیگران تعریف می‌کنیم یا بازفرست می‌کنیم.
پس بد نیست اساس را بر کم‌گویی و کم‌شِنَوی و گزیده‌گویی و گزیده‌شنوی بگذاریم و
جان و روح و وقت و «عمل» و رفتارِ خویش ازین ورطه برهانیم.
اما به‌جای آن در فکرِ عملِ فردی و جمعی به یکان‌یکانِ حکیمانه‌ترین و واجب‌ترین آموزه‌هایی باشیم که در معرض‌شان قرار گرفته‌بوده‌ایم و فقط لحظاتی به آن‌ها فکر کرده‌ایم و پشتِ‌گوش انداخته‌ایم.
دوستانی که به تازگی به این کانال می پیوندند همان حرف‌هایی را که صاحب این قلمْ در طول دو سه سال لازم به انتشار می‌دیده، می‌توانند با کلیک‌کردن روی آدرس زیر بخوانند و به یادداشت‌های بالا و پایین آن ها هم سر بزنند، و اگر یاوه نبودند و چیز دندان‌گیری دیدند، سر نخ را بگیرند و خودشان در عمل و نظر دنبال کنند و بیشتر بکاوند:
______ه

این ک
انال، بیشتر به نیازهای عملی و مفیدِ زندگی می‌پردازد، چیزهایی که در زندگیِ واقعی و عملی به‌کار بیایند و به «خودتوانمندسازی»، "خود‌آستین‌بالازنی" و «خودتوان‌بخشیِ» ما ملتِ «درخودمانده» توجه می‌کند،
به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت؛
و طبعاً و قطعاً به «برون‌آمدنِ دستی از غیب» باور ندارد!
=================
لینک دسترسی به بخش‌های مختلف کانال گاه فرست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226
👍5
Forwarded from گاه‌ فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
ما آدم های بدی هستیم که در بین بدها زندگی می‌کنیم،
فقط یک چیز آرام‌مان می‌کند:

بپذیریم که نباید به هم سخت بگیریم. 
(سِنِکا، رواقیِ یونانی)
👍5
✳️ کنش‌گری فردی و اجتماعی، منفرد یا متشکل و اعتنا به محنت‌‌کِشان، برای کاهش اقیانوسِ رنجِ دیگران راهی است برای "خلاصی از احساسِ پوچیِ هستیِ بی‌اعتنا به ما" و "معنابخشی به هستیِ خود." این کار انواع بسیاری دارد، از مقاومتِ فردی و جمعیِ سنجیده و حساب‌شده در برابر دروغ و ستم گرفته تا مطالبه‌گریِ اجتماعی و تا توان‌مندسازیِ محنت‌کشان. "مهر و ماه" خود را متعهد به توان‌‌مند‌سازی معرفی می‌کند و نه فقط امرِ زیبای تقسیمِ نان.

توان‌مند سازی هم باید سنجیده و حساب‌شده باشد و از تجربه‌های جهانیِ نوین و موفقِ اقتصاد‌ی‌-اجتماعیِ جایگزین برای ترویج اقتصاد و تولید و مصرفِ محلی، و اقتصادِ مشارکتی و همیارانه ... استفاده کند. در این راهْ ابداع و شناختِ راه‌حل‌های مناسبِ جایگزینِ جریانِ غالب یک اصل مهم است.

از طرف دیگر، کمک‌‌‌دهنده‌‌گان باید بعد از درستی سنجیِ برنامه‌ها، به‌ راحتی بتوانند حساب‌کشی کنند و شاهدِ "پاسخ‌گویی و مسئولیت‌پذیری" نهاد‌های کنش‌گر باشند. این دو قاعده‌ی فراموش‌شده باید حتما رایج بشود تا همگی یاد بگیریم اختیارات بدون پاسخ‌گویی یعنی نطفه‌بستنِ فساد!

✳️ سایت: https://mehr-o-mah.com
👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نظرت در باره‌ی زندگی چی‌یه؟
به لبخند‌های تلخِ این دوستِ هم‌نوع‌مان با دقت‌نگاه کنید و خود را در جای او تصور کنید. خود را به‌جای دیگری تصور کردن شاید مهم‌ترین فضیلتی است‌که آدمی را از حیوانات زبان‌بسته و جمادات متفاوت می‌کند.

این کلیپ شاهدی است بر نتیجه‌ی رضایتِ عمومیِ یک ملت‌به "زندگی‌در زیر چترِ دروغ"و دوری از "زندگی در دایره‌ی حقیقت"و نیز بی‌مسئولیتیِ مستقیمِ باقیِ همان‌ملت نسبت‌به نادارها.

ناداری حتی در صالح‌‌ترین و عادلانه‌ترین حکمرانی‌های فرضی‌هم پیش می‌آید.اما دو چیز آن را وسیع‌وفراگیر و‌تلخ‌تر می‌کند:

-حکم‌رانیِ ناصالح و همکاریِ ملتِ با این‌نوع حکم‌رانی و رضایت‌به زندگی در چنبره‌ی دروغِ آن،و

-کنارنگذاشتنِ داوطلبانه‌ی بخشِ‌مُشخصی از درامدِ ماهانه‌یا روزانه‌ی تک‌تکِ ماها برای کارهای‌نوع‌دوستانه‌و ایجادِ نهاد‌های موازیِ مستقل از حکمرانیِ ناصالح‌،با هدفِ تسهیلِ آگاهی‌بخشی و توان‌مندسازیِ بخش‌های ناتوان‌ترِ جامعه (مثلا یک‌دهم درآمد).

چرا که این وظیفه‌‌ی بلافاصله‌ی هر انسانی است‌که به‌وضعیتِ اورژانسی پایان بدهد،‌آن‌هم با رایگان‌بخشیِ جانی،عمری و مالیِ خود، حتی‌اگر دارایی‌اش فقط یک لبخندِ خالی باشدو بس!
👍14
دوستان سلام،
آدرس باتِ (ماشینِ) هوش مصنوعی مشهورِ چت جی پی تی در تلگرام، که به فارسی و انگلیسی و زبان‌های دیگر می‌تواند در باره ی پرسش های مختلف شما از همه چیز گفتگو کند و هر جا هم که عقل اش قد نمی‌دهد، اظهار بی اطلاعی کند (این خود فضیلتی است نسب به رفتار اکثریت ما و آموزشی است برای ما که خود را معمولا عالم‌الدهر می دانیم.
(ظریفی می‌گوید ملت ایران 80 میلیون جراح مغز دارد که متاسفانه فقط دست‌شان به تیغ جراحی نرسیده است). فقط کلیک کنید :

@GPT4Telegrambot


پرسش شما هر چه می‌تواند باشد. با پرسش‌تان گفتگو شروع می‌شود. از پختن نان تا کسب‌ و کار، و تا تقویت جامعه‌ی مدنی و عقب‌راندنِ هیولای قدرت متمرکزِ بی‌مهار.


لطفا یادتان باشد که پرسش های تان دقیق و مشخص، بدون استعاره و بازی‌های کلامی باشد تا بتوانید پاسخ های این ربات را بهتر به زیر سوال ببرید و در نهایت به گفتگو و آموزشی نسبتا موثرتر برسید

می‌‌توانید در پاسخ‌ به پرسش ها، آن ها را زیر سوال ببرید و دوباره با چت گفتگو کنید تا ربات به جواب دقیق تر و سنجیده تری برسد.

این ماشین، به شکل رایگان فقط تا ۱۰ گفتگو را در هر روز پاسخ می‌دهد.
👍14
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
برای اطلاع بیشتر از مراقبه ی ساده ی کلینیکال و آکادمیک می توانید موضوع فرسته ی بالا👆👆👆 را با این دو آدرس دنبال کنید: https://t.me/GahFerestGhKeshani/4907 کلیپ کوتاهِ مراقبه‌ی بسیار ساده https://t.me/GahFerestGhKeshani/2355
دوستان گرامی،
سلام و عرض ادب می‌کنم.
چند دقیقه قبل‌تر، پیامی خصوصی را به اشتباه در این‌جا گذاشتم.
اما نکته‌ای مهم در آن پیام بود که راه‌کار مهمی را برای بهزیستی در میان می‌گذارد:

با وجود تشکیکِ اولیه‌ی همیشگی‌‌ام به گرایش‌های فراگیرِ پرسروصدا (ترند‌ها = TREND) و نام‌ونشان‌های نام‌دار (برندها= BRAND)، در آن پیام و در همین کانال موضوع مراقبه، تنفسِ عمیق، آرمیده‌گی و ذهن‌آگاهی را برای بهزیستی و بهداشت روانی بارها مطرح کرده‌‌ام.

در باره‌ی مراقبه باید این توضیح را بدهم که:
- مراقبه‌ای که در این کانال مطرح شده فقط مراقبه‌ی کلینیکال و آکادمیکال و کاملا غیر عرفانی و غیر فرقه‌ای و غیر صادراتی از چین و هند و ژاپن است، هر چند که آنان مفید باشند یا به‌شدت مضرّ و در پیِ اسارت انسان در زنجیرهایی نو و وابستگی به مراد و قطب و در مواردی وابستگی به شیادان، مخصوصا برای زنان گرامی باشند.

- مراقبه‌ای که مطرح شده، از نگاه سازمان ملی بهداشت آمریکا و بعضی سازمان‌های پژوهشی و تخصصیِ معتبرِ بهزیستیِ ملی و بین‌المللی و "ناسودبر" ( در زمینه‌ی روان‌درمانگری، مشاوره‌‌، روان‌پزشکی و ...)، هم‌وزنِ روان‌درمانی و دارو درمانیِ روان‌پزشکی معرفی شده‌اند.

بنا به معرفی منابعِ بالا، در کوتاه مدت، به‌هم‌ریختگیِ لحظه‌ای و بحرانیِ ذهن و روان می‌تواند با مراقبه و آرمیدگی (RELAXATION) و تنفس عمیق به‌شکل مقطعی به مقدار زیادی کم شود و در طی تداوم دراز مدتِ تمرین مراقبه، فرد را می‌تواند از وضعیت‌های مزمن‌تری مثل افسردگی، اضطراب، و تنش‌های مختلف ذهنی-روانی خلاص کند.

این ادعا به‌هیچ وجه ردّکننده‌ی راه‌حل‌های روان‌درمانگری، مشاوره و روان‌پزشکی نیست و اتفاقا از نظر عمل‌کرد‌،‌ موافقِ نگاه فیزیکال و جسمیِ روان‌پزشکی و عصب‌پژوهی است، چرا که مراقبه‌ی کلینیکال دقیقا با سیناپس‌ها، نورون‌های مغز و عصب‌رسانه‌های آن‌جا مثل دوپامین، و هورمون‌‌هایی مثل کورتیزول و آدرنالین سروکار دارد.

دو شاخه‌ی ارزش‌مند دانشِ درمانی،‌ یعنی روان‌درمانی و روان‌پزشکی، در بینِ متخصصان‌‌ ایرانی، با هم کنار نمی‌آیند. البته این اکثر روان‌پزشکان محترم اند که تاکید بیشتری بر ردّ مشاوره و روان‌درمان‌گریِ آکامیک دارند.

اما سازمان‌های مرجعِ پیش‌گفته به هر دو توجه دارند و سومی یعنی مراقبه‌ را هم به عنوان سومین راه معرفی می‌کنند، اگر که با انضباط و در دراز مدت تمرین بشود.

فرسته‌ی پیوست بالا را اول از همه ببینید و

با سرچ کلید واژه‌های
مراقبه ،
ذهن آگاهی
آرمیدگی
افسردگی
اضطراب
در این کانال و منابع معتبر دانشگاهی و علمی هم می‌توانید اطلاعات بیشتری به دست بیاورید.
و حتی با پرسیدن (فارسی و ترجیحا انگلیسی) از همین روبات چتِ هوشمندِ تلگرامی در فرسته‌ی قبلی، یعنی:
@GPT4Telegrambot

نظر شما در این باره چیست؟
👍5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ارتباط عقب‌ماندگیِ ذهنی با بیماریِ اجتماعیِ کودنی از دید دیتریش بونهوفر


او الهی‌دانی است جوان در دوران سیطره‌ی وحشتِ رژیم هیتلری که نه‌تنها با دروغِ بزرگِ حاکم همکاری نمی‌کند، نه‌تنها خود را سرگرم سرو‌کله‌زدن با خدای خود در پستو و صحنِ کلیسا نشان نمی‌دهد،بلکه بر هیتلر می‌شورد و چه شوریدنی!

الگویی برای همه‌ی انسان‌ها، به‌خصوص مومنینی‌که جنایت و چپاول را به‌نامِ دین‌شان می‌بینند اما دَم برنمی‌آورند،یا دین‌دارانی که با چراغِ خاموش از مزایای همان‌نظام بهره‌مند می‌شوند، اما ساکت می‌مانند واعلامِ انزجار از آن دینِ ادعایی‌نمی‌کنند.

او از جمله کسان انگشت‌شماری است که
"کلام‌شان مطابقِ زیست‌شان و زیست‌شان مطابقِ کلام‌‌شان" است.

در همان دورانْ بزرگانی هم بودند (به جز انیشتن) که در چنبره‌ی دروغِ بزرگ ماندند، طومارِ حمایت از هیتلر هم امضا کردندو حتی برای پروژه‌ی بمبِ اتمیِ‌هیتلری کمک کردند.

اما او خفه نشدو با سکوت خود در جنایت مشارکت نکرد.
نک:معرفیِ او با ترجمه‌‌ی گوگلی (البته با کمی صبر):
https://shorturl.at/ejk25
سرزمین ما هم از این نوع‌مومنان کم نداشته.
👍12👎1
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
دولت‌شهرِ موازی و برنامه‌ی سازنده‌ 👆 دو راه‌حلِ مکمل برای تخفیف یا خاموش‌کردن زبانه‌ی آتش انفجاری اند که این روزها معلوم شده که هر لحظه در انتظار ما است. (فرهاد میثمی) این آتش هیچ کس، از جمله خودِ شما را در امان نخواهد گذاشت. بنیان‌برافکن است. هیچ حرکتی…
دم زدن از "دایره‌‌ی حقیقت" و تن دادنِ عملی به "زندگی در زیر چتر دروغ"!
مسئله این است!

نگارنده ممکن است با جناب مردیها 180 درجه زاویه داشته باشد، اما چه خوش گفته‌است در این‌جا:

مرتضی مردیها:

گویا چیزی در حدود ۸۰ درصد از مردم ایران از وضعیت سیاسی کشور ناراضی‌اند ، و از این میان بخش مهمی ، بالاتر از ناراضی ، مخالفتی همراه با خشم و خروش از خود بروز می‌دهند.

کمتر محفلی  یا حتی گردهمایی‌های زودگذر چند نفره ، می‌توان یافت که موضوع اصلی بحث در آن ، ایراد و انتقاد و بدگویی و تمسخر و خشم‌خواری از رفتارها و گفتارهای حکومتیان نباشد. من ولی بخش عمده‌ای از آن را جدی نمی‌گیرم. بارها و بارها دوستان نزدیکی را از دست خود عصبانی کرده‌ام، برای اینکه در حالی‌که با شور و غوغا در حال ایراد و انتقاد‌ند به آنها متذکر می‌شوم که این حرف‌هایتان بی‌فایده است؛ همه آن را می‌دانند.

اگر کاری می‌توانید انجام بدهید، خدا قوّت، ما هم هستیم؛ ولی اگر فقط با حرف‌های تکراری قصد مجلس‌گرمی یا مشغولیت دارید، من حوصله آن را ندارم. یک دلیلش اینکه، اگر در همین محافل، که در سرتاسر کشور، هر لحظه هزاران نمونه از آن در جریان است، کسی جایی برخیزد و بگوید در مقام عمل می‌توان فلان حرکت را صورت داد، بلافاصله اکثریت گسترده‌ای رنگ به رویشان نمی‌ماند و اگر قضیه کمی جدی شود به سرعت از محل می‌گریزند. نمونه ساده‌ای بگویم. در قضایای پاییز گذشته در دانشگاه، با اساتید همکار دور هم بودیم و طبق معمول انتقادات هم بود.

در آن زمان رییس دانشگاه از اساتید هر دانشکده دعوت کرده بود با هیات رییسه دیداری داشته باشند. نوبت دانشکده ما بود.رو به همکاران گفتم حدس قوی من این است که منظور از این جلسه، درخواست کمک از ما برای ساکت کردن دانشجویان است! پیشنهاد من این است که هیچکس در این جلسه شرکت نکند. پیشنهاد خطرناک و پرهزینه‌ای نبود، با این حال سیبک گلوی همکاران را می‌دیدم که بالا و پایین می‌رود و با نگاه سرد و خیره‌شان هماهنگ است.

یکی از منصف‌ترین‌شان‌ گفت "آقا ما به اندازه شما آزاده نیستیم".اشتباه نکنید! کسی را به خاطر ترسش تحقیر نمی‌کنم. ترس شاید مهم‌ترین غریزه در هدایت رفتار بنی‌بشر است. قصدم فقط گفتن این بود که لبالب بودن جامعه از اعتراض و انتقاد ما را نفریبد.


==================ه
نوشته‌ای که در بالا آمد، یک نمونه‌ی عینی از آن چیزی است که هاول بارها بر آن تاکید داشته
(نک: متن پیوستِ بالا، جستجوی هاول و میثمی در این کانال و کتابِ مهمِ "قدرتِ بی‌قدرتان" که اواخرِ پارسال در بالای بورس کتاب بوده)

مرتضی مردیها ( https://t.me/mardihamorteza ) متفکری است که به محافظه‌کاریِ شدید مشهور است. او جزو حلقه‌ی کیان بوده است، اما راه‌اش را جدا کرد و به چیزهای نویِ دیگری فکر کرد. آشنا شدن با نظرات او یک "باید" است در میان سیل خروشان نظرات و اقدام‌های مخالف نظرات او.

کسی که جستجوگر است و عامل، باید که حتما اول از همه در جستجوی نظرات و اعمالی باشد که درست در نقطه‌ی مقابل فکر او هستند و بتواند با دلیل و تجربه‌ی کافی آن فکر مقابل را ردّ کند. در غیر این‌صورت، محصور می‌شود در فکر و عمل‌هایی که یک‌جانبه او را به مسیری معین، ماشین‌وار و شاید افراطی هدایت می‌کنند، بدون آن‌که نقدی در کار باشد و بازنگری‌ای.

مردیها این بار به آسیب‌شناسیِ این‌‌طرفی‌ها می‌پردازد و اهمیتِ او در همین‌جا روشن می‌شود، چون سخنِ او مثل همیشه می‌تواند برای ما تلنگری کوچک یا بزرگ باشد، هر چند که من و ما موافق او یا به‌کلی با او مخالف باشیم.

برای اطلاع بیشتر، نک:
دولت‌ شهر موازیِ هاول و برنامه‌ سازنده ی گاندی، در همین کانال
👍4
دم زدن از "دایره‌‌ی حقیقت" به‌زبان و تن دادنِ در عملْ به "زندگی در زیر چتر دروغ"!
مسئله این است! 👇👇👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5703

مرتضی مردیها تجربه‌ی خودش را برای‌مان تعریف می‌کند و نشان می‌دهد کار از جای دیگر خراب است. یعنی بی‌خود در باره‌ی مارادونا حرافی نکنید، بلکه اول غضنفرها را در وجودِ خودتان پیدا کنید. (ماخذ: کانال گشت‌ها)

با این احوال، باز هم باید از هاول و گاندی و فرهاد میثمی -که تلاش کرد تا تفسیری از تحولِ فردی-اجتماعی از نگاه این دو به‌دست دهد- بیشتر بشنویم.

و باز هم باید به داستانِ سعدی برگردیم که گفت:
توانگری بخیل را پسری رنجور بود. نیک‌خواهان گفتندش: مصلحت آن است که ختم قرآنی کنی از بهر وی یا بذل قربانی. لختی به اندیشه فرو رفت و گفت: مُصحف مهجور اولی‌تر است که گله‌ی دور.

صاحب‌دلی بشنید و گفت: ختم‌ش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبان است و زر در میان جان.

دریغا گردنِ طاعت نهادن-
گرش همراه بودی دستِ "دادن"

به دیناری چو خر در گل بمانند -
ور الحمدی بخواهی صد بخوانند!
👍2
Forwarded from گاه‌ فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرزوی های بزرگِ آغشالی،
از زبانِ بچه های اعماق!

اما این ها صحنه ی هر روزه ی پَلَشتیِ زندگی اند در دنیا.
... بگذریم ...، از دست ما چه بر می آید که نکرده ایم؟
طرحی نو باید در انداخت ...
==================ه
تمامیِ فرسته‌های این کانال، در خدمتِ جستجوی همان طرح‌های نو است که باید با دستان من و تو درانداخته شوند، هر کس طرحی به‌قدر وسعِ خود و میدانِ شخصیِ کار و تلاش خود.

برای اطلاع بیشتر، می‌توانید به مصاحبه‌ی مصطفی ملکیان در پادکستِ ایران پایدار توجه کنید که به "گیرهای کار" اشاراتی دارد:

https://castbox.fm/vb/571039181
یا
https://t.me/iranepaydar_official/891
👍4
مصطفی ملکیان در ده‌سالگی تأسیس دین‌آنلاین
مصطفی ملکیان، در نشستِ ده‌ساله‌گیِ سایت دین‌آنلاین.
۱۰ پرسش از روشن‌فکریِ دینی، تیرماه ۱۴۰۲
✳️ مصطفی ملکیان،
پایداری ایران و
۱۰ پرسش از روشن‌فکریِ دینی


کلید عقل و مغز و روح را به کسی نباید سپرد،
چک سفیدِ اعتماد و باور را به کسی نباید سپرد،

اما مصطفی ملکیان معلمی است بسیار خوب که در دو سخنرانیِ متفاوت در فرسته‌های بالا، همراه با دانشِ لازم، اما با صراحتِ لهجه و شجاعتْ تاملاتِ خود را در باره‌ی
- "ایران و وضع و حالِ ایران امروز" و نیز
- "همه‌ی ادیان و روشنفکری‌ دینی"

به‌ زبان می‌آورد.

با هم در نظرات او تامل کنیم، شاید سوال‌ها‌ی تازه‌ای طرح شده و گره‌ای یا گره‌هایی از کارهای فروبسته‌ی ما باز شوند.

لینک‌ها:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5706

https://t.me/GahFerestGhKeshani/5707
👍2
✳️ ضرورتِ نگاهی آزادی‌بخش به درون


این کانال، خیلی‌خیلی کم به مصداق‌های مشخصِ مسائل روز می‌پردازد، در همان حالی‌که خود را وقف  کاهش مرارت‌ها و بیانِ جستجوی حقیقت و از جمله همان مسائل روز تصور می‌‌کند، البته اگر که بتواند.

قدرت‌مند شدنِ جامعه در برابرِ شرّ لِویاتان (غولِ قدرت‌مند، بی‌مهار و نادانِ حاکمیت‌ها) و ایجاد موازنه‌ای اثربخش به سودِ همه‌ی مردم در این عرصه، در کنارِ تامینِ آبادی، آرامش، آزادی؛ و بِه‌‌کردِ کیفیتِ حیات و زندگی و رضایت‌مندی، بِه‌کردِ شرایطِ زیست (خوراک، بهداشت، مسکن، و ...) ، بِه‌کردِ زیست‌بوم‌ها، بِه‌کردِ معیشت مردمان، بِه‌کردِ کرامتِ انسانی، بِه‌کردِ اخلاقیات، بِه‌کردِ حالِ روحی و روانیِ فردی و جمعی و ... همه‌گی یک نظامِ درهم‌بافته را تشکیل می‌‌دهند که باید با هم رشد کنند و بهتر بشوند. هر کدام که نقص داشته باشد، بر روی همه‌‌ی موارد دیگر اثرِ بد می‌گذارد و به کل مجموعه‌ آسیب می‌زند.
================ه
یکی از عرصه‌های پویشِ بشری، روح و روان اوست (منظور از روح، همان روحیه است).
روان‌درمانی سعی می‌کند به متعادل‌کردنِ این نظام –که تمامیِ تلقیِ ما را از پویش‌های بیرونی شکل می‌دهد. یعنی این روح و روان ما است که آخرین برداشت از واقعیت را می‌سازد و ما را در لحظه‌لحظه‌ی عمرِ کوتاه‌مان خوش‌حال یا بد‌حال می‌کند. روان‌درمانی به تغییرِ فعالِ نگرشِ ما به وضعیتِ بشری و به خودمان می‌پردازد.

پس در حضور بدترین یا بهترین نظام‌های زیست‌بومی، معیشتی، سیاسی-اقتصادی-اجتماعی، عرفی، سنتی، این ذهن و روان بشر است که باید آن‌ها را حس کند، درک کند، بپذیرد، نپذیرد و از پا ننشیند و برای آرامش و رضایتِ خاطر و با‌معنا کردن زندگیِ خود سعی در تغییرِ درونِ خود و شرایط بیرونی کند.

روان‌درمانی با این بخش اصلی از وجودِ انسانی سروکار دارد، چنان که قبلا در فرسته‌ای در بالاتر گفته‌شد که
- مراقبه و
- روان‌پزشکی
هم در این حیطه کار می‌کنند.

روان درمانیِ اگزیستانسیالِ اِروین یالوم هم در این مسیر است و کمک می‌کند تا به جنگلِ‌مولای درون‌‌مان نگاهی رهایی‌بخش بیندازیم.

پادکستِ رواق که چندین و چند اپیزود (قطعه) از آن امتحان شده است، خود را به این نوع درمان اختصاص داده. گوش‌کردن به اپیزودهای متعددِ آن می‌تواند کمکی به "خودیاریِ" شنونده باشد. بعضی از آن‌ها به‌شدت رهایی‌بخش و آزادی‌بخشِ جان و روان اند.

مخاطبِ دو اپیزود زیر همه‌گان اند. اما کسانی که به آخر خط رسیده‌اند، کسانی که درد بی‌درمان دارند، کسانی که رو به مرگ‌ اند، کسانی که به خودکشی فکر می‌کنند یا اقدام به آن کرده‌اند، کسانی که فکر مرگ آزارشان می‌دهد مخاطبِ خاص این دو اپیزود هستند.

کل این پادکست به رهایی‌بخشیِ ما از اضطرابِ تنهایی، آزادی و مرگ اختصاص دارد. پس همه‌ می‌توانند گوش بدهند، اما از پیش معلوم است که جوانان ممکن است از این بحث‌ها، با عنوان اشتباهیِ "ناراحت‌کننده" اسم ببرند و حالِ فکر کردن به آن‌ها را نداشته باشند. در حالی که اگر کسی بتواند در جوانی با این بحث‌ها آشنا بشود و با آن‌ها زندگی کند، قطعا زندگیِ (مثلاً) ۶۰ سال بعد خودش را با کیفیت بیشتری می‌گذراند.

اجرای خود اپیزود‌ها بسیار عالی و با روایتی جذاب و حرفه‌ای است. مولف و مجری سواد لازم برای روایت‌های خود را دارد. تا الان (۲۷ تیر ۱۴۰۲) ۱۰۶ اپیزودِ آن منتشر شده. می‌توان کاملا مطمئن بود که مطالبِ آن، به‌هیچ وجه شباهتی به سخنرانی‌ها و کتاب‌های "خودیاری و روان‌شناسیِ زرد و سرِکاری" ندارند. پس می‌توان در آن‌ها تامل کرد. شاید گره‌ای از کار فروبسته‌ی ما بگشایند.
مثلا به عنوان نمونه:

روان‌درمانی اگزیستانسیالیستیِ اِروین یالوم، به روایتِ فرزین رنجبر در

پادکست رواق:

اپیزود 64، درس آخر
https://castbox.fm/vb/352344386  
و

اپیزود ۶۲، در جستجوی معنا
https://castbox.fm/vb/347476835
👍7
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
بزودی: کتاب کاربردی و زیرپوستی ی گاندی و استالین! کتابی که با من، تو، او، ما، شما، و ایشان سخن ها خواهد داشت! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اما چرا گاندی در کنار استالین؟ این دو چه شباهتی با هم دارند. اسم گاندی، را کم و بیش…
✳️ درس‌هایی برای همه‌‌ی فصول

نظام‌های مردم‌سالار می‌باید بر روی لوحه‌هایی از سنگ، فهرستی از ویژگی‌های استبداد را حک کنند و همچون ده فرمانِ کتاب مقدس به آخرش اضافه کنند که:

"و تو ای آدم، نباید تسلیم آن‌ها شوی!"

فهرستی این چنینی:

-1 تمجید و تحسین رسمیِ رهبر خطاناپذیر ( با شعارهای هایل هیتلر، استالین کبیر، "دووچه، دووچه، دووچه "، "فرانکو، فرانکو، فرانکو "، "تیتو، تیتو ، تیتو ")؛*

-2 نامداراگری و ناپذیرشِ مخالفت سیاسی؛

-3 استفاده‌ی تکراری از زور برای تنبیه و وحشت افکنی (ترور)؛

-4 جلوگیری از تفکر مستقل یا عملِ مستقل، تشویق یکنواختی و هم‌شکلی؛

-5 بی وفایی نسبت به اشخاص حقیقی؛

-6 اصرار بر وفاداریِ خفت‌بار به حکومت؛

-7 مطلق گرایی در اندیشه: (نظام فکریِ من هرگز نمی تواند نادرست باشد، نظام
فکریِ دیگری هرگز درست نیست)، و البته در عین وادادگیِ ذهنی نسبت به حاکمیت.

-8 بی تفاوتی رژیم نسبت به هزینه‌کردن جان و حیات انسان‌ها، شادی و اخلاقیات آنان؛ بی وجدانی برای نیل به هدف؛

-9 بدبینی کلبی وار؛

-10 تحریف تاریخ؛

-11 تبلیغات و هوچی‌گریِ دائمی بر روی مزیت‌های نظام، برای مخاطبین داخلی و خارجی؛

-12 حملات مهار گسیخته بر روی غیرخودی‌ها و ناباوران و دگراندیشان؛

-13 حساسیت منفی نسبت به انتقادات خارجیان؛

-14 انتقاد رسمی و خشنْ از کوتوله‌های اداری و ماموران جزء دولتی، اما بی‌انتقاد از
"حاکمیت و دولت، حاکم مستبد یا محبوبان او در میان کاخ‌نشینان و محافظان و دستگاه‌ رهبری،
مگر انتقاد از عده ای از آنان که قبلا داغ تصفیه بر پیشانی‌شان خورده و بطور رسمی یا اعلام‌نشده از دستگاه رهبری کنار گذاشته شده باشند؛

-15 پنهان کاری و ناشَفّافی؛

-16 دور از دسترس بودن رهبران از عامه‌ی مردم؛

-17 تشویق خانوار بزرگ؛

-18 نیروهای مسلح بزرگ؛

-19 تمایل به فتح و گسترش ارضی؛

-20 وحشت رهبر و حکومت از ضعیف ظاهرشدن در انظار عمومی؛

-21 اغراق در وجود دشمن خارجی برای تقویت میهن‌پرستیِ داخلی و وحدت ملی؛

-22 مقاومت در مقابل تغییرِ نظام سیاسی؛

-23 جابجائیِ مکرر مقامات و ناامنیِ پست‌های دولتی؛

-24 محدودیت فزاینده‌ی آزادیِ فردی؛

-25 قرارداشتن کنترل اتحادیه‌های کارگری و کارمندی در دست حاکمیت؛

-26 ناتوانی سیاسی همگانی بجز خودِ حاکم و پلیس‌مخفیِ او، همراه با ناامنیِ شخصی؛

-27 تسلیم و تبعیت قوای قضائیه و مقننه از مقامات اجرائی؛

-28 بی‌توجهی به قانون اساسی و قوانین موضوعه؛

-29 استفاده از رژه، مراسم، لشکرکشی‌های سیرک‌وار، کارناوالی و نمایشی برای انحراف اذهان توده‌ها؛

-30 وابستگی و وادادگی کامل ذهنی و عینیِ فرد به حکومت؛

-31 آمادگی فرد برای جلب پشتیبانی و لطف حاکمیت از طریق چاپلوسی، حتی به قیمتِ
زیر پا گذاشتن وجدان؛

-32 انحطاط تمام عیار وجدان.
------------------ه
تمامی این ویژگی‌های استبداد، به بزرگ‌نماییِ دولت و بی‌پناهی و درماندگیِ فرد اضافه می‌شود؛
- درست برخلاف آموزه‌های گاندی!

از سوی دیگر، هدف اصلیِ دموکراسیْ توسعه و تکامل فرد با کمک حاکمیت است،

اما چگونه؟
با مهار زدن به حکومت، از ترس آنکه مبادا فرد را در زیر پا له کند یا درهم بفشارد.

(گاندی و استالین، لویی فیشر، غلامعلی کشانی، نشر قطره، آبان ۱۳۸۳)
==========ه
* به ترتیب اسم یا لقب دیکتاتورهای ایتالیا (موسولینی)، اسپانیا، یوگوسلاوی
👍4
نرمش زانو، پا و کمر.pdf
1.3 MB
✳️ تقلیل مرارت، و خوددرمانیِ زانو، پا و کمر

خودیاری و خوددرمانی اگر تهاجمی نباشد، اگر آسیب‌زا نباشد، اگر ضدّ اصول علمیِ شناخته‌شده نباشد، اگر طبیعی باشد، اگر جیبی برایش دوخته‌نشده باشد، اگر ... کار بدی نیست. آدمیزاد هم باید اول از همه خود آستین بالا بزند و به‌دنبال کم‌کردن درد (تقلیلِ مرارت) و تقریرِ حقیقت (بیانِ حقیقت) برای خود و دیگران باشد.

رَوِشی که در فایل پی‌دی اف حاضر می‌بینید، تاکید بر خودیاری، درمان طبیعی و تغییر سَبکِ زندگی دارد.

زانو درد مخصوصا برای خانم‌ها دردی است شایع، که عرصه را بر بیمار تنگ می‌کند.

انتشار این مطلب، به‌معنای پای‌بندی به کاهشِ رنج در رنج‌کشان است، فرقی نمی‌کند که این رنج اجتماعی باشد یا اقتصادی یا روانی یا جسمی. همه‌گیِ این‌ها در نهایت عرصه را بر بشری تنگ می‌کنند که ناخواسته به این سرای سِپَنج پرتاب شده.

پس بگذار تا "لحظه را دریاب"یم* و بیارامیم!
=========ه
*CARPE DIEM: قاعده‌ای رواقی برای کلّ زندگی
👍10
✳️ و به لشکر حسین آب نبود


شاید برای شما هم قابل تامل باشد. طبری اولین مفسر قرآن و یکی از بزرگترین مورخان مطرح دنیای اسلام است. گزارش او درست بعد از سیره‌ی (زندگی‌نامه‌ی پیامبر) ابن‌هُشام، قدیمی‌ترین گزارش تاریخی از کربلا و تاریخ قبل و بعدِ آن است و روایت های او از وقایع، در میان حوزه های دینی، مقبولیت بسیار بالایی دارد. در هر صورت راوی‌ِ آخریِ خبر، روزنامه‌ی شناخته شده و رسمیِ همشهری است. پس بی‌حساب نمی‌نویسد و احتمال دروغ پراکنی‌اش در این موردِ حساس و مهمِ تاریخی برای ملت‌های شیعه کم است ‌:

عین نوشته‌ی روزنامه همشهری، ویژ‌ه‌نامه‌ی "دوباره زندگی کن" به مناسبت عاشورای 1393،
صفحه‌ی 16، شنبه 10 آبان 1393

به نقل از:
محمد بن جریر طبری در کتاب تاریخ طبری:

[و عمر با لشکر آن‌جا فرو آمد و نامه نبشت به عبیدالله ابن زیاد و جواب آمد که "حسین را نخست سوی من باید آمدن، تا من او را به یزید فرستم."

حسین گفت:"من خود سوی یزید شوم. کسی را از آن خویش با من فرست!"

عبیدالله گفت:"نخست به سوی من باید آمدن تا با من بیعت کند به سوی یزید!"

حسین گفت:"من سوی عبیدالله نشوم"

و اندر این، یک هفته روزگار شد و حسین به لشکرگاه خویش همی بود و عمر به لشکرگاه خویش همی بود و چون وقت نماز بودی، همه از پس حسین صف زدندی و نماز کردندی.

و خبر سوی عبیدالله ابن زیاد شد. نامه کرد به عمر ابن سعد که "من تو را نه به آن فرستادم که با حسین منازعت کنی و از پس وی نماز کنی."

و مردی را بفرستاد، نامش کوثر ابن بدر تمیمی، و او را گفت: "اگر عمر حرب کند، و اگر نه، او را بند کن! تا من کسی فرستم که حرب کند."

عمر چون این نامه برخواند، همانگاه برنشست و سپاه را برنشاند و آهنگ حرب کرد و بانگ کرد و گفت:

"یا حسین، من جهد کردم که مگر حرب نباید کردن، تا به خون تو هنباز نباشم. این کار همی برنیاید و همی فرمان نکنی و عبیدالله اکنون رسول فرستاده است که اگر من حرب نکنم، مرا بند کند. تو را آگاه کردم."

حسین گفت:" مرا امروز زمان ده، تا فردا!"

گفت:"دادم."

پس حسین آن شب، همه شب، سلاح راست کرد.

پس به نیم شب، رسول عبیدالله ابن زیاد فراز رسید سوی عمر ابن سعد و گفت:

"آب فرات بر ایشان بگیر! و دست بازمدار که آب خورند، تا از تشنگی بمیرند‍! و چون حسین را بکشتی، تنش به سم ستوران بکوب !"

عمر ابن سعد، همان‌گاه 500 مرد به لب رود فرات فرستاد، تا آن‌جا که آب‌خور بود بگرفتند.

و به لشکر حسین آب نبود.

و همه تشنه بماندند و حسین آن شب سلاح راست همی کرد و علی‌اصغر بیمار بود. و زنان همه بگریستند و بانگِ زنان برخاست.

حسین گفت:"مگریید که دشمن شاد گردد!"

پس حسین سر بر آسمان کرد و گفت:

"یا ربّ، تو دانی که این مردمان با من بیعت کردند و مرا بخواندند و اکنون، بیعت همی نقض کنند. یا ربّ، تو دادِ من از ایشان بده!"]
===========ه
✳️ توضیح مهم:
نقل کامل‌تر وقایع بالا را در روزها و ساعاتِ قبل و بعدِ این گزارش می‌‌توانید از زبان همان اولین روایت‌گر تاریخِِ واقعه (یعنی طبری) در لینک زیر و فرسته‌های بعدیِ کانالِ «نقل معانی» بخوانید:

https://t.me/Naglemaani/1406


البته:
- همیشه باید به یاد داشت که تاریخ امری است ظنّ‌ی (یعنی هرگز نمی‌توان به قطعیتِ دیدن و شنیدن با چشم و گوش برسد، آن هم چشم و گوشی که در معرض انواع خطاهای شناختی قرار دارند.).

- طبری بین 218 تا 301 شمسی می‌زیسته.
واقعه‌ی کربلا بنابه گزارش در 61 قمری رخ داده.

برای آشنایی بیشتر با این کتاب تاریخی، لازم است اسم‌اش را گوگل کنید. مقاله‌ی ویکی پدیا نکات مهمی در این مورد و در باره‌ی سیره‌ی ابن هشام دارد. لینک نسخه‌ی دست نخورده را هم می‌توانید در همان صفحه‌ی اول گوگل ببینید.
👍16