گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
1.47K subscribers
1.02K photos
327 videos
194 files
1.67K links
این‌جا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملی‌تانْ مفید باشند.


در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.


کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi

t.me/ghkesh : تماس
Download Telegram
✳️ ۲۳ خردادِ هر سال، روز جهانیِ اقدام بر ضدّ کار کودکان

میلیون‌ها کودک-برده و کودک کار در پاکستان و هند هنوز دارند جان می‌کنند. هزاران کودک کار و کودکِ خیابان از جمعیت ۱۹ میلیونی تا ۳۸ میلیونیِ حاشیه‌نشین و بد مسکن ایران دارند هر ساعت جان می‌کنند.
دولت‌ها وقت‌شان خیلی ارزشمند‌تر از آن است که صرف ریشه‌یابی و ریشه‌کنیِ سرچشمه‌‌های تولید این فلاکت‌ها کنند.

این مشکلی است که در برزیل و آمریکای لاتین هم به شدت به چشم می‌خورد.

پس چاره چیست با این دولت‌های ناکارکردی؟
چاره شاید در آستین بالا زدن تو است، برای ریشه یابی و ریشه‌کنیِ عمیقِ این رنج‌ها.
اما ریشه‌ها در کجاست؟
باید گشت و پیدا کرد. این وظیفه‌ی من و توست.
اما هر چه هست، این دولت‌ها اولویت‌شان چیزهای دیگر است، باید خودآستین‌بالازنی را رواج بدهیم.
دولت‌ها فقط در این یکی نیست که بی‌کفایت‌اند، در ده‌ها مورد دیگر هم سنگ‌ها را جلوی پا می‌گذارند به جای برداشتن‌شان.

✳️ خودتوان‌بخشی و خودآستین‌بالازنی تنها راه چاره است!
✳️ ۲۳ خردادِ هر سال، روز جهانیِ اقدام بر ضدّ کار کودکان

میلیون‌ها کودک-برده و کودک کار در پاکستان و هند هنوز دارند جان می‌کنند. هزاران کودک کار و کودکِ خیابان از جمعیت ۱۹ میلیونی تا ۳۸ میلیونیِ حاشیه‌نشین و بد مسکن ایران دارند هر ساعت جان می‌کنند.

دولت‌ها وقت‌شان خیلی ارزشمند‌تر از آن است که صرف ریشه‌یابی و ریشه‌کنیِ سرچشمه‌‌های تولید این فلاکت‌ها کنند.

این مشکلی است که در برزیل و آمریکای لاتین و آسیای جنوبی و جنوب شرقی هم به شدت به چشم می‌خورد.

پس چاره چیست با این دولت‌های ناکارکردی؟
چاره شاید در آستین بالا زدن تو است، برای ریشه یابی و ریشه‌کنیِ عمیقِ این رنج‌ها.
اما ریشه‌ها در کجاست؟
باید گشت و پیدا کرد. این وظیفه‌ی من و توست.
اما هر چه هست، این دولت‌ها اولویت‌شان چیزهای دیگر است، باید خودآستین‌بالازنی را رواج بدهیم.
دولت‌ها فقط در این یکی نیست که بی‌کفایت‌اند، در ده‌ها مورد دیگر هم سنگ‌ها را جلوی پا می‌گذارند به جای برداشتن‌شان.

✳️ خودتوان‌بخشی و خودآستین‌بالازنی تنها راه چاره است!
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
✳️ ۲۳ خردادِ هر سال، روز جهانیِ اقدام بر ضدّ کار کودکان میلیون‌ها کودک-برده و کودک کار در پاکستان و هند هنوز دارند جان می‌کنند. هزاران کودک کار و کودکِ خیابان از جمعیت ۱۹ میلیونی تا ۳۸ میلیونیِ حاشیه‌نشین و بد مسکن ایران دارند هر ساعت جان می‌کنند. دولت‌ها…
نظر خواننده‌ی گرامی، جناب آقای دکتر مرتضی کاظمی، دانش‌آموخته‌ی اقتصاد
پیرو این پست 👈 👈 👈 👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4623


======================
✳️ "من فکر می‌کنم دولت‌ها معمولاً اگر مزاحم مردم و کسب‌و‌کار هاشان نباشند و دست از دخالت در زندگی مردم بردارند؛ فقر و تعداد کودکان کار کمتر میشه"
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
نظر خواننده‌ی گرامی، جناب آقای دکتر مرتضی کاظمی، دانش‌آموخته‌ی اقتصاد پیرو این پست 👈 👈 👈 👇 https://t.me/GahFerestGhKeshani/4623 ====================== ✳️ "من فکر می‌کنم دولت‌ها معمولاً اگر مزاحم مردم و کسب‌و‌کار هاشان نباشند و…
✳️ از جناب آقای کاظمی خیلی متشکرم به خاطر واکنش به این مطلب و ارسال آن.

✳️ به‌نظر من هم، نکته‌ای که ایشان دست بر روی آن گذاشته‌اند نکته‌ای درست است.
اما اگر در متن آن فرسته اشاره‌ای به بی‌توجهیِ دولت شده، به‌دلیل انتظارِ همگانیِ بی‌جایی است که همه‌ی ناظران و مردم از دولت‌های فعلی دارند؛ یعنی این‌که به هر صورت برای این مشکلات بزرگ کاری بکند، یا این‌که اصلا همه‌ی کار را او انجام بدهد و مردم فقط منتظر بنشینند.

✳️ من در یادداشت‌ام نخواسته بودم وارد بحثِ نامطلوب بودن هم بشوم.
ولی به سنگ جلوی پا اشاره‌ای گذرا کرده بودم.
متنِ نوشته‌ی من به بیهودگیِ این انتظار اشاره می‌کند. یعنی به ناممکن بودن.
و آقای کاظمی هم به نامطلوب بودن این انتظار می‌پردازد.
پس این انتظار نه ممکن است و نه مطلوب!


=============================
✳️ از شما خواننده‌ی گرامی هم دعوت می‌کنم که به این بحث مهم بپیوندید:
آیا دخالت دولت‌ها و انتظار از دولت‌ها برای تغییر شرایط زندگی فردی-جمعی ملت ممکن و مطلوب است یا چیز دیگری است؟
SCHWITZER.pdf
1.7 MB
✳️ کتاب "حماسه‌ی آلبرت شوایتزر"، کتابی است کوچک، خواندنی و ظاهرا برای نوجوانان. اما باطنا پر است از نکاتی که برای خواننده‌ی اهل تامل تکان‌دهنده‌اند، به‌خصوص در فصل‌های ۱۶ و ۱۷.

✳️ کتاب به زبانی ساده اساس معجزه‌ی شوایتزر را به ما معرفی می‌کند. معجزه می‌گوییم، چرا که شوایتزر خود به‌تنهایی معجزه‌ای بزرگ در قرن بیستم بوده است.

✳️ مطالب بیشتر در باره‌ی شوایتزر در چندین فرسته:👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4568

========================
نسخه‌ی کاغذی کتاب نایاب است.
حماسه‌ی آلبرت شوایتزر، آنیتا دانیل، ترجمه‌ی حبیبه‌ فیوضات، انتشارات علمی و فرهنگی، تلفن: ۸۸۷۷۴۵۶۹ (۰۲۱)

✳️ (بی‌تفاوت نمانیم،‌ به اشتراک و بحث بگذاریم.)
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
✳️ از جناب آقای کاظمی خیلی متشکرم به خاطر واکنش به این مطلب و ارسال آن. ✳️ به‌نظر من هم، نکته‌ای که ایشان دست بر روی آن گذاشته‌اند نکته‌ای درست است. اما اگر در متن آن فرسته اشاره‌ای به بی‌توجهیِ دولت شده، به‌دلیل انتظارِ همگانیِ بی‌جایی است که همه‌ی ناظران…
دیرین‌‌شناسیِ آنارشی (بی‌دولتی)، دولت و امپراتوری و کار و صناعت ملازمِ آن‌ها (1)

✍️ علی رضا سیفی

🧩 مقدمه

این یادداشت، گامی کوچک، خام و آغازین برای پاسخ به دعوتِ دوست و استاد گرامی‌ام، غلامعلی کشانی، برای مشارکت در اندیشیدن و پاسخ‌گفتن به این پرسش حیاتی است:

📎 "آیا دخالت دولت‌ها و انتظار از دولت‌ها برای تغییر شرایط زندگی فردی-جمعی ملت ممکن و مطلوب است یا چیز دیگری است؟"

یادداشتی دربردارنده‌ی تأملات نگارنده و تلخیص و تدوینی از اندیشه‌های مورخ فرهنگی، ریان ایزلر و دیرین‌شناس، حمید عسکرپور.
باری، براستی آیا زندگی بدون دولت امکان‌پذیر است؟ یا ما نیازی گریزناپذیر به نهاد دولت داریم؟ اگر آری، این نیاز به چه میزان و در کدام حوزه‌هاست؟
این‌ها پرسش‌هایی بس اساسی و دشوار است که در این روزگار ناکارآمدی دولت‌ها در تأمین شایسته‌ی زندگی و حلّ مسائل اجتماعی، گریبان ما را می‌گیرد و پیش از ما هم اندیشمندان آنارشیستی نظیرِ پرودُن، کروپتکین و ... به آن‌ها اندیشیده و هریک به نوبه‌ی خود، پاسخ‌ها و ایده‌هایی طرح کرده‌اند.
اما پیش از مراجعه به آثار و اندیشه‌های آن‌ها، بد نیست نیم‌ نگاهی عبرت نگرانه به دیرین‌‌شناسیِ آنارشی (بی‌دولتی)، دولت و امپراتوری و کار و صناعت ملازمِ آن‌ها، در درازنای پیش از تاریخ و تاریخ بیافکنیم تا برای پیمودن ادامه‌ی راه و شکل‌دادن به آینده‌ای مطلوب‌تر، عادلانه‌تر و انسانی‌تر توشه‌ای برگیریم.
البته برای پیمودن بهتر و درست‌ترِ این راه ما باید شهر، مدنیت، تمدن، فرهنگ، دولت و ... را بازپنداری، بازاندیشی، بازآمایی و بازسازی کنیم.

🧩 عصر جوامع مشارکتی (یاری‌گرانه)ی بی‌دولت

مطابق نظر مورّخ فرهنگی، ریان ایزلر، یکی از رموز تاریخیِ مسکوت‌مانده (و بسیار رهگشا برای یافتن پاسخ پرسش‌های طرح‌شده‌ی بالا) این است که به لحاظ عملی تمام مصالح و فناوری‌های اجتماعی (و کار و صناعت‌های) لازم برای (زندگی و سپس) برپایی تمدّن، پیش از شکل‌گیریِ جوامعِ اقتدارگرا، توسط جوامعِ مشارکتیِ بزرگ توسعه یافته بودند:
اهلی‌کردنِ گیاهان و حیوانات، تولید و ذخیره‌سازیِ غذا، معماری و ساخت سکونت‌گاه‌ها، پارچه‌بافی و تولید پوشاک، سفال‌گری، سبدسازی، چرم‌دوزی، فلزکاری، قایق‌سازی، راه‌سازی، رقص و نمایش‌های آیینی، ادبیات ِشفاهی (سنّت‌های شفاهی مشتمل بر گونه‌هایی چون حماسه، شعر، نمایش‌نامه، داستان‌های قومی، ترانه، افسانه، لطیفه و...).

به باور ایزلر، انسان‌های ابتدایی در چهارچوبِ فرهنگی و نهادی‌یی که پرورش‌دهنده‌ی حسّ عمیقِ تعلّق به یکدیگر و به زمین بود، تکامل یافتند؛ همانانی که تشریک مساعی را به جای سلطه بر یکدیگر برگزیدند.
اینکه چگونه و در جریانِ چه روند و تطوّری، این جوامع مشارکتی، قانون و دولت -که زیربنای سازمان‌های اجتماعیِ پیچیده‌ی «آتی» بودند- را توسعه بخشیدند و اینکه «سپس تر» چگونه با اتکا بر دستاوردها، مصالح و فناوری‌های ذکرشده، امپراتوری‌ها طرح‌ریزی شدند و تحکیم قدرت یافتند، حکایت تلخی است که در ادامه می آید.

🧩 تمدن، امپراتوری و «کار و صناعت و سرمایه»

حدود شش هزار سال پیش (هم زمان با دوره دیرین‌شناسیکِ مس و سنگ میانی) در انسان نگرشی خاص درباره جایگاه‌اش در جهان و نسبت‌اش با سایر موجودات شکل گرفت که سابقه‌ای نداشت. در این زمان نیرویی گرانشی و مرکزگرا به وجود آمد که در انسان تصورِ در کانون، مرکز و رأس کیهان‌بودن را ایجاد کرد. این تصور، ساختاری هرمی را در پی داشت که ساختارهای سلسله‌مراتبی و طبقه‌بندی را در برداشت. و این همان عصرِ خاستگاه حکومت‌های نخستین بود. با این تحوّلات، اسطوره‌ها و روایات شفاهی، زنده و پویا جای خود را به روایاتِ ثابت و بی‌جانِ افسانه‌ها و تواریخ حماسیِ معطوف به خوانین، پادشاهان و پهلوانان بخشیده و درک اجداد زنده و همه‌جاحاضر نیز جای خود را به تبارشناسیِ زنجیره‌وارِ آن خان‌ها و پادشاهان بخشید. این معماریِ مدنیّت با شکل‌گیری دولت- شهرهای نخستین بسیار تقویت شد و پیکر حکومت را برافراشت. اَبَرانسانِ حکومت شکل گرفت که پادشاهْ به منزله‌ی سر، خان‌ها و گماشتگانْ به مثابه شانه و سینه، کاهنانْ دست راست، وزیرانْ دست چپ، نظامیانْ پای راست و کشاورزان و دهقانانْ پای چپِ آن اَبَرانسان بودند، که تبدیل به نقطه‌ی ثقل اجتماعات انسانی شده و شهر حول محورِ پیکر آن شکل گرفت. این ساختار هرمی، کار و صناعتی متفاوت با اعصار پیشین، در جهت تحکیمِ خود و تمدّنِ حاصل از آن می‌طلبید که به دلیل مرکزگرا و هرمی‌بودن‌اش کار و صناعت را تا بدانجا پیش برد که توازن و تعادلِ دیرینِ موجود میان انسان و دیگر عناصر زنده و نازنده‌ی زیست‌جهان از میان رفت.
(ادامه در فرسته ی بعدی)
T.me/ecosophia
Forwarded from اکوسوفیا
دیرین‌‌شناسیِ آنارشی (بی‌دولتی)، دولت و امپراتوری و کار و صناعت ملازمِ آن‌ها(2)

تمدّن از یک‌سو، کار و صناعت را به قیمت افزایش و انباشتِ سرمایه و ثروت- و نه هماهنگی و حرکتِ متعادل انسان در جریانِ زندگی در کنار سایر آفریدگانِ پروردگار- به بالاترین حدِ آن ارتقا بخشید و از سوی دیگر، انسان و مرتبه او را براساس میزان نزدیکی یا دوریِ وی از مرکزِ منابع و ثروت‌های صناعی سنجید و معین ساخت. ساختار هرمی، تنها بخش اندکی از افراد جامعه را جذب‌کننده‌ی بیشترین انرژی ها و نیروها و قدرت‌ها ساخته و مانع از نزدیکیِ دیگر بخش‌های جامعه به آن‌ها می‌شود. این ساختار در فضاهای ادراکی و شناختیِ مردمان نیز رسوخ کرده و با نهادینه‌شدن، آن‌ها را از میل به نیروهای افزون‌تری که در اختیار نجبا قرار داشت باز می‌داشت.
دنیای متمدنِ معاصر نیز به لحاظ بن‌مایه‌ها و شالوده‌ها، اختلاف چندانی با آنچه در بدو پیدایش تمدن روی داد، ندارد؛ هر چند صناعتِ سنتی و دستی جای خود را به صنعت و فناوری ماشینی بخشید و کارخانه‌های بزرگِ ماشینی جایگزینِ کارگاه‌های کوچکِ پیشه‌وری و سنّتی شدند و شهرهای کارخانه‌محور نمایان شدند و طبقه کارخانه‌دار در کنار طبقه پیشینِ سوداگر، شکافِ طبقاتیِ موجود در جوامع انسانی و بیگانگی انسان از خویش – و به تعبیرِ مارکس، کالاشدگی انسان- را پیش از پیش افزودند.
تمدنی که در این مدتِ شش‌هزارساله بنیان یافته، از اساس بر نظامی «سرمایه‌دارانه» بنیان داشته و دارد یعنی بر انباشتِ تولیدات کشاورزی و کالاهای صناعیِ شأن‌زا در کاخ-معابد و رشدِ گونه‌ای اقتصادِ سیاسی که بیش از آن که متوجه رفع نیازهای اساسی همه‌ی ابنای بشر باشد، معطوف است به حفاظت، افزایش و بازتولیدِ قدرت‌ها و انرژی‌های حداکثری نزدِ نجبای رأس جامعه.
هرچند، امروز دیگر تنها «تولید» کالاهای شأن‌زا مطرح نیست بلکه «مصرف» آنها به مثابه عرصه‌ای برای منزلت‌بخشی و برسازیِ «سبک زندگی» و «هویت متمایز» جلوه می‌کند.
پس روشن است که کار و صناعت متمدّنانه، همراه و همگامِ رتبه‎بندی و طبقه‌بندی اجتماعی پیش می‌روند و غایت‌شان نه رفع نیازها و احتیاجات و رسیدن به آرامش روحی و جسمیِ همه ابنای انسانی، که تورّم و انباشتِ خود و منزلتِ همراه با افزایش سرمایه نزد عده‌ای است که نیروی گرانشیِ قدرت را جذب کرده‌اند.

تمدّن آتشی افروخت در جهان که بسوخت
ز عشق و مهر و وفا هرچه یادگاری بود
بنـای این مدنیّت به بـاد مـی دادم
اگر به دست من از چرخ اختیاری بود

(ملک الشعرا بهار)

📖 منابع:

- عسکرپور، وحید (1393) "صناعت و بن‌مایه‌های تمدّن"، مجله سوره اندیشه، شماره 78 و79، مهر و آبان 1393.

- کورتن، دیوید (1392) "سرمایه‌داری فردا؟؛ ثروت خیالی یا ثروت واقعی: طرحی برای یک اقتصاد نوین"، ترجمه‌ی کامران سپهری، نشر پژواک، تهران.

- Riane Eisler (1987) "The Chalice and The Blade: Our History, Our Future", Harper Collins, New York.

@ecosophia
دو فرسته‌ی بالا در کانالِ ارزشمند و وزینِ اکوسوفیا به قلمِ پژوهشگرانه‌ی آقای سیفی در پاسخ به فراخوانِ پرسشِ زیر منتشر شده است.
"آیا دخالت دولت‌ها و انتظار از دولت‌ها برای تغییر شرایط زندگی فردی-جمعی ملت ممکن و مطلوب است یا چیز دیگری است؟"

از شما خواننده‌ی گرامی هم درخواست می‌شود که نظرتان را از این بحث دریغ نکنید.

(بی‌تفاوت نمانیم، به اشتراک و بحث بگذاریم)

t.me/ecosophia
Twenty Seven Cafe - S01 E02
Train Radio
تاخیرِ چند‌روزه‌ای داشتیم که امیدوارم بر ما ببخشید و آرزومندیم این تحفه را از ما پذیرا باشید.
مجموعه‌یِ #رادیو_قطار

ایستگاهِ دوم | #کافه_بیست_و_هفت
۲۰ خرداد ۱۳۹۹

مدت زمان: ۱ ساعت و ۸ دقیقه و ۲۵ ثانیه

این قسمت بدونِ حمایتِ هیچ مجموعه، ارگان و یا شخصی منتشر می‌شود.
برایِ حمایت از مجموعه‌یِ #رادیو_قطار، ما را در پلتفرم‌های پادکست‌خوان، پیجِ اینستاگرام و کانالِ تلگراممان با شناسه‌هایِ موجود دنبال کنید.

#فرانسواز_ساگان #غلامعلی_کشانی
#کن_لوچ #عاشقانه‌ای_در_پس_کافه

#رادیو_قطار :
Telegram: @Train_Radio
Instagram: train.radio
Gholamali Keshani
Train Radio
#غلامعلی_کشانی
مدت زمان: ۷ دقیقه ۵۱ ثانیه
گوینده: #معصومه_فروزش
نویسنده: #عبدالله_کریمی
آهنگساز: #مهدی_اکبری

#رادیو_قطار:
Telegram: @Train_Radio
Instagram: train.radio
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فلسفه - میشل دو مونتنی
#مدرسه_زندگی، #فلسفه، #مونتنی، #عزت_نفس، #بدن، #هوش

▪️مترجم: حسین محمدی‌زاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
هزار خط ناتمام
فلسفه - میشل دو مونتنی #مدرسه_زندگی، #فلسفه، #مونتنی، #عزت_نفس، #بدن، #هوش ▪️مترجم: حسین محمدی‌زاده ▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات 🍂
✳️ مونتنی و آموزش
====================
مونتنی در جُستاری که در باب تربیتِ کودکان نوشته‌ است، برخلاف سنتِ انسان‌گرایان که بر اهمیت یادگیریِ زبان لاتین تاکید می‌کردند، بر اهمیتِ عمل و فعالیت‌های بازی‌گوشانه تاکید می‌کند و پرورشِ قوه‌ی داوری را اصل و محور کارِ آموزش می‌داند.

او مسئولیتِ اصلیِ آموزش را نه در مدرسه بلکه در زندگیِ روزمره می‌شمارد. این پافشاری بر قوه‌ی داوری و شخصیت، دقیقا در مقابل تاکید معلمان زمانِ او بر داشتن حافظه‌ای نیرومند بود.
(مونتنی و فضیلتِ فروتنی، حسینِ حسینی، دکتری فلسفه، ۱۳۹۸)

بیشتر بخوانید و ببینید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4497

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4423

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4648
✳️ شادمانیِ انسان، تمرکززدایی و بی‌خشونتی
=======================
هدفی که باید در پی‌اش بود شادمانیِ انسان در ترکیب با رشد کاملِ ذهنی و اخلاقیِ او است. صفتِ اخلاقی را مترادفِ معنوی به‌کار می‌برم. این هدف می‌تواند با تمرکززدایی به‌دست بیاید.

نظامِ تمرکزگرا با یک ساختارِ بی‌خشونتِ اجتماعی ناسازگار است. (کتابِ در حال ترجمه‌ی خودگردانیِ روستایی)
برای اطلاع بیشتر، نک سارودایا، بهروزی برای همه: https://bit.ly/2XZ8LOG
Forwarded from گاه‌ فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
منشور ۷۷ و تاریخچۀ .pdf
378.3 KB
تاریخچه‌ی منشور ۷۷ واسلاو هاول و یارانش
======================
این منشور در شرایط ترس و وحشتِ پلیسی حاکم بر جامعه‌ی چکسلواکی منتشر شد و مصداق خوب شجاعتِ مدنی در تاریخ معاصر به حساب می‌آید.