کالج سلطنتیِ روانپزشکانِ بریتانیا، و مشکلاتِ روانیِ ما!
=====================
آدرسِ صفحهی فارسیِ این سایت و کانالِ پزشکیِ فانوس را در بالا 👆میبینید
=======================
سالهاست که صدها ساختار رسمی به تقلید از فرنگیان در این ولایت کپیهکاری شدهاند تا همان کارکردهایی را داشته باشند که نسخهی اصل داشته.
چند تا از آنها همان هایی هستند که قرار است بر کار یاریگران نظارت داشتهباشند. یاریگران، مجموعه حرفههایی هستند که بر اساسِ اعتماد دوطرفه، به مشکلاتِ جسمی، روحی-روانی-ذهنی، مشکلاتِ ارتباطی و جمعی فرد رسیدگی میکنند. یعنی مددکارانِ اجتماعی، مشاوران، روانشناسان، روانپزشکان، پزشکان و دستیاران بالینیِ آنان.
عملا هیچ خیری از اینان به عامهی مردم نمی رسد، درست مثل باقیِ ساختارها که ناکارکردی از کار درآمدهاند.
اینان بهترین فرصت را دارند تا اگر بخواهند دردی از مردم دوا کنند، به آموزش بپردازند، چرا که فراگیرند و میتوانند طرفِ اعتماد مردم باشند. اما دریغ و درد که رییس یکی شان این روزها رسما متهم میشود به کلاهبرداریِ مالی. این اتهام درست یا نادرست، نشانهی دور بودنِ نتایجِ این نوع ساختارهاست از اهداف تعیین شده و همینطور دور بودن از گسترشِ داوطلبانهی میدانِ عمل در عرصههای نیازمند رسیدگی، یعنی آموزشِ عمومی و پیشگیری بهجای پسگیری و درمان.
ما در عوض، نیازمندِ ساختارهایی هستیم درون جوش، مستقل، برآمده از [تلاشِ خودِ] مردم، برای مردم، و ارتقاء دهندهی مردم.
اما چهکنیم که کمتر کسی آستین بالا میزند!
حالا میبینیم که کالجِ سلطنتیِ روانپزشکیِ بریتانیا برای ما آستین بالا میزند و کاری را که در درجهی اول به عهدهی ساختارهای رسمیِ داخلیِ ایرانیان است بهدوش میکشد. بهتر است خودتان صفحه را ببینید. مخصوصا پایین آن را که بخشِ معرفیِ سایت است. البته لازم نیست از عنوانِ پر ابهتِ سلطنتی بترسید یا به آن شک کنید. چرا که به هدایای مردم و خیرین وابسته است:
https://www.rcpsych.ac.uk/mentalhealthinformation/languages/persian.aspx
به تازهگی کانال تلگرامی فانوس، متشکل از جمعی از یاریگرانِ متخصصِ داوطلب، اما با نامونشان و بیآدرسِ مطب، به صورتِ رایگان به نشر دانشِ بهداشتی و پزشکیِ متعارف مشغول شده است. این کانال تا اینجا رایگان و بیتبلیغ-محوری و بیتجارت-محوری عمل کردهاست و همین مایهی افتخار و دلگرمی است:
https://t.me/GreatPharos
در سرزمینِ ما باید صدها هزار ازین آستینهای مبارک، باید بالا زدهشود تا صدهاهزار چاله-چولهی واگذاشته و رهاشده پر شوند. یک دست صدا دارد، اما نیازمند دستهای دیگر هم هست. صدایش در آموزشِ دیگران است. اما صدای موثر، موقعی شنیده میشود که صدها، نه بلکه هزاران دست و صدا، آن تک صدا ها را بشنوند و به کمک هم بلند شوند و انبوهِ کارهای زمین مانده را به سرانجامی برسانند، هر چند فقط یک گام به پیش!
از ساختارهای رسمی، فقط میتوان انتظار داشت که سنگی نباشند بر سر راههایی که با عشق و امید و هزینهی واقعی کوبیده میشوند.
فقط میماند خوداتکایی و خودآستین بالازنی و خودتوانمندسازی!
=====================
آدرسِ صفحهی فارسیِ این سایت و کانالِ پزشکیِ فانوس را در بالا 👆میبینید
=======================
سالهاست که صدها ساختار رسمی به تقلید از فرنگیان در این ولایت کپیهکاری شدهاند تا همان کارکردهایی را داشته باشند که نسخهی اصل داشته.
چند تا از آنها همان هایی هستند که قرار است بر کار یاریگران نظارت داشتهباشند. یاریگران، مجموعه حرفههایی هستند که بر اساسِ اعتماد دوطرفه، به مشکلاتِ جسمی، روحی-روانی-ذهنی، مشکلاتِ ارتباطی و جمعی فرد رسیدگی میکنند. یعنی مددکارانِ اجتماعی، مشاوران، روانشناسان، روانپزشکان، پزشکان و دستیاران بالینیِ آنان.
عملا هیچ خیری از اینان به عامهی مردم نمی رسد، درست مثل باقیِ ساختارها که ناکارکردی از کار درآمدهاند.
اینان بهترین فرصت را دارند تا اگر بخواهند دردی از مردم دوا کنند، به آموزش بپردازند، چرا که فراگیرند و میتوانند طرفِ اعتماد مردم باشند. اما دریغ و درد که رییس یکی شان این روزها رسما متهم میشود به کلاهبرداریِ مالی. این اتهام درست یا نادرست، نشانهی دور بودنِ نتایجِ این نوع ساختارهاست از اهداف تعیین شده و همینطور دور بودن از گسترشِ داوطلبانهی میدانِ عمل در عرصههای نیازمند رسیدگی، یعنی آموزشِ عمومی و پیشگیری بهجای پسگیری و درمان.
ما در عوض، نیازمندِ ساختارهایی هستیم درون جوش، مستقل، برآمده از [تلاشِ خودِ] مردم، برای مردم، و ارتقاء دهندهی مردم.
اما چهکنیم که کمتر کسی آستین بالا میزند!
حالا میبینیم که کالجِ سلطنتیِ روانپزشکیِ بریتانیا برای ما آستین بالا میزند و کاری را که در درجهی اول به عهدهی ساختارهای رسمیِ داخلیِ ایرانیان است بهدوش میکشد. بهتر است خودتان صفحه را ببینید. مخصوصا پایین آن را که بخشِ معرفیِ سایت است. البته لازم نیست از عنوانِ پر ابهتِ سلطنتی بترسید یا به آن شک کنید. چرا که به هدایای مردم و خیرین وابسته است:
https://www.rcpsych.ac.uk/mentalhealthinformation/languages/persian.aspx
به تازهگی کانال تلگرامی فانوس، متشکل از جمعی از یاریگرانِ متخصصِ داوطلب، اما با نامونشان و بیآدرسِ مطب، به صورتِ رایگان به نشر دانشِ بهداشتی و پزشکیِ متعارف مشغول شده است. این کانال تا اینجا رایگان و بیتبلیغ-محوری و بیتجارت-محوری عمل کردهاست و همین مایهی افتخار و دلگرمی است:
https://t.me/GreatPharos
در سرزمینِ ما باید صدها هزار ازین آستینهای مبارک، باید بالا زدهشود تا صدهاهزار چاله-چولهی واگذاشته و رهاشده پر شوند. یک دست صدا دارد، اما نیازمند دستهای دیگر هم هست. صدایش در آموزشِ دیگران است. اما صدای موثر، موقعی شنیده میشود که صدها، نه بلکه هزاران دست و صدا، آن تک صدا ها را بشنوند و به کمک هم بلند شوند و انبوهِ کارهای زمین مانده را به سرانجامی برسانند، هر چند فقط یک گام به پیش!
از ساختارهای رسمی، فقط میتوان انتظار داشت که سنگی نباشند بر سر راههایی که با عشق و امید و هزینهی واقعی کوبیده میشوند.
فقط میماند خوداتکایی و خودآستین بالازنی و خودتوانمندسازی!
گاه فرست غلامعلی کشانی
آرزوی های بزرگِ آغشالی، از زبانِ بچه های اعماق! اما این ها صحنه ی هر روزه ی پَلَشتیِ زندگی اند در دنیا. ... بگذریم ...، از دست ما چه بر می آید که نکرده ایم؟ طرحی نو باید در انداخت ... ==================ه تمامیِ فرستههای این کانال، در خدمتِ جستجوی همان…
بچه های اعماق 👆
احمد شاملو، سال 1354
==========
در شهرِ بیخیابان میبالند
در شبکهی مویرگی پسکوچه و بُنبست،
آغشتهی دودِ کوره و قاچاق و زردزخم
قابِ رنگین در جیب و تیرکمان در دست،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
باتلاقِ تقدیرِ بیترحم در پیش و
دشنامِ پدرانِ خسته در پُشت،
نفرینِ مادرانِ بیحوصله در گوش و
هیچ از امید و فردا در مشت،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
بر جنگلِ بیبهار میشکفند
بر درختانِ بیریشه میوه میآرند،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
با حنجرهی خونین میخوانند و از پا درآمدنا
درفشی بلند به کف دارند
بچههای [کاوه های] اعماق
بچههای [کاوه های] اعماق
========================
کانال گاه فرست را می توانید معرفی کنید: @GAHFERESTGHKESHANI
========================
این شعر تکان دهنده، پر تامل و ماندگار به کودکی تقدیم می شود که در کلیپ پیوستِ بالای همین جا می بینید.👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3894
احمد شاملو، سال 1354
==========
در شهرِ بیخیابان میبالند
در شبکهی مویرگی پسکوچه و بُنبست،
آغشتهی دودِ کوره و قاچاق و زردزخم
قابِ رنگین در جیب و تیرکمان در دست،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
باتلاقِ تقدیرِ بیترحم در پیش و
دشنامِ پدرانِ خسته در پُشت،
نفرینِ مادرانِ بیحوصله در گوش و
هیچ از امید و فردا در مشت،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
بر جنگلِ بیبهار میشکفند
بر درختانِ بیریشه میوه میآرند،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
با حنجرهی خونین میخوانند و از پا درآمدنا
درفشی بلند به کف دارند
بچههای [کاوه های] اعماق
بچههای [کاوه های] اعماق
========================
کانال گاه فرست را می توانید معرفی کنید: @GAHFERESTGHKESHANI
========================
این شعر تکان دهنده، پر تامل و ماندگار به کودکی تقدیم می شود که در کلیپ پیوستِ بالای همین جا می بینید.👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3894
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
آرزوی های بزرگِ آغشالی،
از زبانِ بچه های اعماق!
اما این ها صحنه ی هر روزه ی پَلَشتیِ زندگی اند در دنیا.
... بگذریم ...، از دست ما چه بر می آید که نکرده ایم؟
طرحی نو باید در انداخت ...
==================ه
تمامیِ فرستههای این کانال، در خدمتِ جستجوی همان…
از زبانِ بچه های اعماق!
اما این ها صحنه ی هر روزه ی پَلَشتیِ زندگی اند در دنیا.
... بگذریم ...، از دست ما چه بر می آید که نکرده ایم؟
طرحی نو باید در انداخت ...
==================ه
تمامیِ فرستههای این کانال، در خدمتِ جستجوی همان…
در صورت مفید دیدن، گاه فرست را می توانید به دیگران معرفی کنید:
t.me/gahferestghkeshani
لینک به اولِ اولِ کانال:
t.me/gahferestghkeshani/5
لینک به بخش های میانی:
T.me/gahferestghkeshani/1000
T.me/gahferestghkeshani/2000
T.me/gahferestghkeshani/3000
t.me/gahferestghkeshani
لینک به اولِ اولِ کانال:
t.me/gahferestghkeshani/5
لینک به بخش های میانی:
T.me/gahferestghkeshani/1000
T.me/gahferestghkeshani/2000
T.me/gahferestghkeshani/3000
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
اینجا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملیتانْ مفید باشند.
در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.
کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi
t.me/ghkesh : تماس
در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.
کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi
t.me/ghkesh : تماس
🎥 فلسفهی رواقی – از مجموعهی TED-Ed
✍️ حسین محمدیزاده
🔅 همانگونه که ویلیام اروین نوشته است «فلسفه زندگی رواقی ممکن است قدیمی باشد، اما ارزش آن را دارد که هر انسان مدرنی که طالب یک زندگی معنادار و رضایتبخش است - یعنی طالب یک زندگی خوب است، آن را از نظر دور ندارد.»
🔅 این ویدئو در کانال یوتیوبِ TED-Ed با زیرنویس فارسی نیز موجود است. در حین این ترجمه، زیرنویسی را که آقای مازیار جمشیدی تهیه کرده اند، در جلوی چشم داشتهام.
🔅 ضمن تشکر از دوستانی که ترجمهی این ویدئو به یاری آنها سامان یافت شما را به دیدنِ آن در آپارات دعوت میکنم:
https://www.aparat.com/v/RptbI
⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از «مرورگر»ها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن ممکن است اجرا نشود.
================
🔹کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده در آپارات:
https://www.aparat.com/ARMG_Studies
✍️ حسین محمدیزاده
🔅 همانگونه که ویلیام اروین نوشته است «فلسفه زندگی رواقی ممکن است قدیمی باشد، اما ارزش آن را دارد که هر انسان مدرنی که طالب یک زندگی معنادار و رضایتبخش است - یعنی طالب یک زندگی خوب است، آن را از نظر دور ندارد.»
🔅 این ویدئو در کانال یوتیوبِ TED-Ed با زیرنویس فارسی نیز موجود است. در حین این ترجمه، زیرنویسی را که آقای مازیار جمشیدی تهیه کرده اند، در جلوی چشم داشتهام.
🔅 ضمن تشکر از دوستانی که ترجمهی این ویدئو به یاری آنها سامان یافت شما را به دیدنِ آن در آپارات دعوت میکنم:
https://www.aparat.com/v/RptbI
⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از «مرورگر»ها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن ممکن است اجرا نشود.
================
🔹کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده در آپارات:
https://www.aparat.com/ARMG_Studies
رواقی گری به چه دردِ ما میخورد؟!👆
======================
روزگار غریبی است این روزها! روزهای خیلی سختی است در همهی عمر کوتاهِ صاحب این قلم و خیلیهای دیگر. خیلی سختتر از روزگار شاملویی که گفت:
"روزگار غریبی است نازنین!"
اما ببین ما چه جان سختبودهایم که باز هم تاب میآوریم و سازگاری میکنیم. آنان که به نانِ شبِشان و داروی دردشان محتاجاند جان سختی میکنند؛ آنانی هم که دست شان به دهانشان میرسد، و از دردِ دیگران به خود میپیچند، بازهم جان سختاند که هنوز هم نفس میکشند.
این جانسختان! این ملتِ "نجیب!" بالاخره باید نفس بکشد.
اما چطور؟
اینجاست که نوبتِ راهِ حلها میرسد و کلاهبرداران، شیادان، شعبدهبازان، سیاستبازان، مرادها و مرشدها با رداهای کهنه و مدرن، بر روی فرش یا در پشت تریبون، در شکلِ سنتی یا فکلیِ سهتیغه، به هیئتِ حکیموار، یا به صورتِ سلبریتیهای مدرن پیدایشان میشود (یعنی همان اشخاصی که پیشتر با صفات مشهور، شهیر، شهرهٔ خاص و عام، انگشتنما، گاو پیشانی سفید، لتهٔ حیض، کفر ابلیس و غیره شناخته میشدند)؛ نوبتِ کسانی میشود که قرار است ما را با وِردی که به گوشمان میخوانند یا کلیدی که یواشکی یا همگانی، به ما میدهند، از سختیها نجات بدهند.
ابزارهای اینان همه ادعاست و ادعای کشف، اما فقط از نوع خیلی بزرگاش و بیهیچ سند و مدرک و استدلالِ بزرگ و قابلِ قبولِ عینی و/یا علمی. در اولین قدم، ازچیزی یا چیزهایی خبر میدهند که در آنطرفِ حس و ادراک و شهودِ عینی و استدلال است. مثلا میگویند "همه میدانیم که ... " و در همینجا، ادعای بزرگ کشف خود را مطرح میکنند.
اینها ممکن است سوء استفاده کنند از رای من، از ایمان من، از اندیشهی من، از شبهعلم، از چاکرا، از یوگا، از مدیتیشن، از قانونِ جذب، از عرفان کوانتومی، از عرفانِ ایرانی، از عرفانِ اسلامی، از عرفانِ شرقی، از عرفانِ سرخپوستی و از عرفانهای فوقِ مدرن تا "سرِ من بتراشند." و یک تا صد کلیدِ خوشبختی را مجانی در دستام بگذارند.
رواقیگری اما، اصلا بر ادعایی سوار نیست. رواقیگری اما، فرقه نیست و قرار نیست با یک وِرد یا چند توصیه، کلیدِ زندگی را به تو هدیه کند.
رواقیگری هزینه را به دوشِ خردِ خود-بنیاد، و اراده ی تغییرِ خردمندانهی خود وامیگذارد.
رواقیگری،
- از مهارتهای زندگی صحبت میکند که فراموششان کردهایم.
- هیچ مربی و استاد و مراد و مرشد و رهبری نمی خواهد.
- هیچ ادعایِ گزافی در بارهی طبیعت بشر یا نیروهای عاملِ نامشهود و عجیب و غریب در دور و بر بشر نمیکند.
- هیچ پیشفرض و پیشگویی در بارهی ازل و ابد بشر ندارد.
- مدعی نمیشود که چیزی بیشتر از تو میداند.
- فقط و فقط، راههای سرانگشتیِ کنار آمدنِ فعال با اوضاع، و در عینِ حال تلاش برای بهبودِ حالِ خود و دیگران و عمل به خیر را تشریح میکند.
مثلا این که:
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ روزگارمان باشیم.
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ هم باشیم؛
- همیشه طرفِ اعتدال در "خوشی یا ناخوشی" را بگیریم، نه سرمستِ دیوانه شویم و نه جزع و فزع کنیم،
- اساسِ همهی امور را –چنان که هست– بر "ناپایندگی" بگذاریم. یعنی هم من میروم و هم آنانکه مرا در قبر میگذارند و در همان موقع فکر میکنند که فقط من رفتهام و همهی دنیا را برای آنان باقی گذاشتهام تا خووب در آن بچرخند، و هم آنانکه همانها را هم در قبر میگذارند؛
- با عملِ خیر –هر خیری که عقلِمان تعیین میکند– شادی و آرامش و امید بخریم.
اینها هیچ کدام ادعاهایی نیستند که نیاز به استدلال و شاهد داشتهباشند، بلکه به محض تصور، بر ما ثابت میشوند. یعنی همیشه با چشممان دیدهایم که در بهترین شرایط، هوای آفتابی و خوشِ زندگی، یک دفعه تیره و تار و ابری و طوفانی میشود و همهی اوضاع را بههم میریزد. پس میتوان خود را آماده نگهداشت تا با ضربهی درد، از پا در نیاییم.
جالب اینکه همین چهار مورد را دانشِ بهداشتِ روانِ امروزی به همه نیازمندانِ بالینی توصیه میکند.
در فرستهی بالا، کاری از "مدرسهی زندگی" می بینیم در آشنایی با رواقیگری در زندگیِ عادی. "مدرسهی زندگی" تا حالا که دیدهایم نعمتی بوده در این اینترنتِ بیسر و سامان. بهتر است آموزشهایش را جدی بگیریم.
این ویدئو و ویدئوهای بعدیِ رواقیگری، و تعدادی ویدئوی دیگر به همت حسینِ محمدیزاده به فارسی ترجمه شدهاند.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3900
کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده در آپارات:
https://www.aparat.com/ARMG_Studies
======================
روزگار غریبی است این روزها! روزهای خیلی سختی است در همهی عمر کوتاهِ صاحب این قلم و خیلیهای دیگر. خیلی سختتر از روزگار شاملویی که گفت:
"روزگار غریبی است نازنین!"
اما ببین ما چه جان سختبودهایم که باز هم تاب میآوریم و سازگاری میکنیم. آنان که به نانِ شبِشان و داروی دردشان محتاجاند جان سختی میکنند؛ آنانی هم که دست شان به دهانشان میرسد، و از دردِ دیگران به خود میپیچند، بازهم جان سختاند که هنوز هم نفس میکشند.
این جانسختان! این ملتِ "نجیب!" بالاخره باید نفس بکشد.
اما چطور؟
اینجاست که نوبتِ راهِ حلها میرسد و کلاهبرداران، شیادان، شعبدهبازان، سیاستبازان، مرادها و مرشدها با رداهای کهنه و مدرن، بر روی فرش یا در پشت تریبون، در شکلِ سنتی یا فکلیِ سهتیغه، به هیئتِ حکیموار، یا به صورتِ سلبریتیهای مدرن پیدایشان میشود (یعنی همان اشخاصی که پیشتر با صفات مشهور، شهیر، شهرهٔ خاص و عام، انگشتنما، گاو پیشانی سفید، لتهٔ حیض، کفر ابلیس و غیره شناخته میشدند)؛ نوبتِ کسانی میشود که قرار است ما را با وِردی که به گوشمان میخوانند یا کلیدی که یواشکی یا همگانی، به ما میدهند، از سختیها نجات بدهند.
ابزارهای اینان همه ادعاست و ادعای کشف، اما فقط از نوع خیلی بزرگاش و بیهیچ سند و مدرک و استدلالِ بزرگ و قابلِ قبولِ عینی و/یا علمی. در اولین قدم، ازچیزی یا چیزهایی خبر میدهند که در آنطرفِ حس و ادراک و شهودِ عینی و استدلال است. مثلا میگویند "همه میدانیم که ... " و در همینجا، ادعای بزرگ کشف خود را مطرح میکنند.
اینها ممکن است سوء استفاده کنند از رای من، از ایمان من، از اندیشهی من، از شبهعلم، از چاکرا، از یوگا، از مدیتیشن، از قانونِ جذب، از عرفان کوانتومی، از عرفانِ ایرانی، از عرفانِ اسلامی، از عرفانِ شرقی، از عرفانِ سرخپوستی و از عرفانهای فوقِ مدرن تا "سرِ من بتراشند." و یک تا صد کلیدِ خوشبختی را مجانی در دستام بگذارند.
رواقیگری اما، اصلا بر ادعایی سوار نیست. رواقیگری اما، فرقه نیست و قرار نیست با یک وِرد یا چند توصیه، کلیدِ زندگی را به تو هدیه کند.
رواقیگری هزینه را به دوشِ خردِ خود-بنیاد، و اراده ی تغییرِ خردمندانهی خود وامیگذارد.
رواقیگری،
- از مهارتهای زندگی صحبت میکند که فراموششان کردهایم.
- هیچ مربی و استاد و مراد و مرشد و رهبری نمی خواهد.
- هیچ ادعایِ گزافی در بارهی طبیعت بشر یا نیروهای عاملِ نامشهود و عجیب و غریب در دور و بر بشر نمیکند.
- هیچ پیشفرض و پیشگویی در بارهی ازل و ابد بشر ندارد.
- مدعی نمیشود که چیزی بیشتر از تو میداند.
- فقط و فقط، راههای سرانگشتیِ کنار آمدنِ فعال با اوضاع، و در عینِ حال تلاش برای بهبودِ حالِ خود و دیگران و عمل به خیر را تشریح میکند.
مثلا این که:
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ روزگارمان باشیم.
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ هم باشیم؛
- همیشه طرفِ اعتدال در "خوشی یا ناخوشی" را بگیریم، نه سرمستِ دیوانه شویم و نه جزع و فزع کنیم،
- اساسِ همهی امور را –چنان که هست– بر "ناپایندگی" بگذاریم. یعنی هم من میروم و هم آنانکه مرا در قبر میگذارند و در همان موقع فکر میکنند که فقط من رفتهام و همهی دنیا را برای آنان باقی گذاشتهام تا خووب در آن بچرخند، و هم آنانکه همانها را هم در قبر میگذارند؛
- با عملِ خیر –هر خیری که عقلِمان تعیین میکند– شادی و آرامش و امید بخریم.
اینها هیچ کدام ادعاهایی نیستند که نیاز به استدلال و شاهد داشتهباشند، بلکه به محض تصور، بر ما ثابت میشوند. یعنی همیشه با چشممان دیدهایم که در بهترین شرایط، هوای آفتابی و خوشِ زندگی، یک دفعه تیره و تار و ابری و طوفانی میشود و همهی اوضاع را بههم میریزد. پس میتوان خود را آماده نگهداشت تا با ضربهی درد، از پا در نیاییم.
جالب اینکه همین چهار مورد را دانشِ بهداشتِ روانِ امروزی به همه نیازمندانِ بالینی توصیه میکند.
در فرستهی بالا، کاری از "مدرسهی زندگی" می بینیم در آشنایی با رواقیگری در زندگیِ عادی. "مدرسهی زندگی" تا حالا که دیدهایم نعمتی بوده در این اینترنتِ بیسر و سامان. بهتر است آموزشهایش را جدی بگیریم.
این ویدئو و ویدئوهای بعدیِ رواقیگری، و تعدادی ویدئوی دیگر به همت حسینِ محمدیزاده به فارسی ترجمه شدهاند.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3900
کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده در آپارات:
https://www.aparat.com/ARMG_Studies
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
🎥 فلسفهی رواقی – از مجموعهی TED-Ed
✍️ حسین محمدیزاده
🔅 همانگونه که ویلیام اروین نوشته است «فلسفه زندگی رواقی ممکن است قدیمی باشد، اما ارزش آن را دارد که هر انسان مدرنی که طالب یک زندگی معنادار و رضایتبخش است - یعنی طالب یک زندگی خوب است، آن را از نظر…
✍️ حسین محمدیزاده
🔅 همانگونه که ویلیام اروین نوشته است «فلسفه زندگی رواقی ممکن است قدیمی باشد، اما ارزش آن را دارد که هر انسان مدرنی که طالب یک زندگی معنادار و رضایتبخش است - یعنی طالب یک زندگی خوب است، آن را از نظر…
نقد هنری دیوید ثورو از نگاه هانا آرنت
کمتر کسی دیدهایم که از آدمی مثل ثورو ایرادِ فنی بگیرد.
حالا علت چه بوده، خدا عالِم است. شاید قدرت روحی-اخلاقیِ ثورو بوده که دهانِ متفکرینِ دیگر را به احترامِ او بسته.
اما خوشبختانه یک نفر پیدا شد و آن هم چه "یک نفر"ی!
او هانا آرنتِ بزرگ است که یکی از سه فیلسوفِ سیاسیِ بزرگ زن در قرن بیستم است، در کنارِ روزا لوگزامبورگ و سیمون وی.
به هر صورت، کار سایت میدان در نقدِ ثورو کاری است مبارک.
تا بخوانیماش و بیاموزیم:
سیاست = آموزش
آموزش = سیاست
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3903
کمتر کسی دیدهایم که از آدمی مثل ثورو ایرادِ فنی بگیرد.
حالا علت چه بوده، خدا عالِم است. شاید قدرت روحی-اخلاقیِ ثورو بوده که دهانِ متفکرینِ دیگر را به احترامِ او بسته.
اما خوشبختانه یک نفر پیدا شد و آن هم چه "یک نفر"ی!
او هانا آرنتِ بزرگ است که یکی از سه فیلسوفِ سیاسیِ بزرگ زن در قرن بیستم است، در کنارِ روزا لوگزامبورگ و سیمون وی.
به هر صورت، کار سایت میدان در نقدِ ثورو کاری است مبارک.
تا بخوانیماش و بیاموزیم:
سیاست = آموزش
آموزش = سیاست
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3903
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
https://meidaan.com/archive/57530
یادش بخیر گاردین!
سال 56 بود، گزارش هایش را دفعاتی در نسخه ی کاغذی اش، در باره ی ایرانِ در «آستانه ی دروازه های گل و گشاد تمدن بزرگ» خواندیم که خبر از زلزله ای احتمالی می داد!
قابل اعتماد نسبی بود و هنوز هم هست.
بعضی اسم ها کمی آبروی نسبی دارند، و بر خلاف این ولایت گل و بلبل، که خاک اش سست است و هیچ چیز ریشه سفت نمی کند، این اسم های با آبرو دوام هم میآورند (مثلا همین گاردین، 197 سالِ ناقابل). امروز هم اگر قضاوت نسبتا خوب بخواهی، باید اول به سراغ همین آبرومندان بروی.
نوشته ی گاردین 👆، می خواهد «خورده کاری» در کنشگری و محیط زیست را برای مان شناسایی کند.
ای کاش ما هم چنین تعمقاتی و چنین ساختارهای ماندگاری داشتیم.
آیا می شود شاهدشان باشیم؟!
==============
زحمت ترجمه و بازنشر مقاله ی گاردین بر دوش سایت وزینِ ترجمان بوده که تا به حال چراغی مانده در این تاریکنای تاریخی در پیش پای مان.
==============
لینک به اولِ اولِ این کانال:
t.me/gahferestghkeshani/5
لینک به چند روز قبل:
t.me/gahferestghkeshani/3850
سال 56 بود، گزارش هایش را دفعاتی در نسخه ی کاغذی اش، در باره ی ایرانِ در «آستانه ی دروازه های گل و گشاد تمدن بزرگ» خواندیم که خبر از زلزله ای احتمالی می داد!
قابل اعتماد نسبی بود و هنوز هم هست.
بعضی اسم ها کمی آبروی نسبی دارند، و بر خلاف این ولایت گل و بلبل، که خاک اش سست است و هیچ چیز ریشه سفت نمی کند، این اسم های با آبرو دوام هم میآورند (مثلا همین گاردین، 197 سالِ ناقابل). امروز هم اگر قضاوت نسبتا خوب بخواهی، باید اول به سراغ همین آبرومندان بروی.
نوشته ی گاردین 👆، می خواهد «خورده کاری» در کنشگری و محیط زیست را برای مان شناسایی کند.
ای کاش ما هم چنین تعمقاتی و چنین ساختارهای ماندگاری داشتیم.
آیا می شود شاهدشان باشیم؟!
==============
زحمت ترجمه و بازنشر مقاله ی گاردین بر دوش سایت وزینِ ترجمان بوده که تا به حال چراغی مانده در این تاریکنای تاریخی در پیش پای مان.
==============
لینک به اولِ اولِ این کانال:
t.me/gahferestghkeshani/5
لینک به چند روز قبل:
t.me/gahferestghkeshani/3850
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
https://www.couchsurfing.com/events/iran-water-event
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینک معجزتی دیگر!
آیا نمیشود در این هستیِ شوخناکِ اَلکی، اَلکیخوش بود و بهتر از اَلکیناخوشها زیست؟!
از سگِ بیسرپرستِ همیشهگرسنه، ستمکشتر کیست؟
آیا نمیشود در این هستیِ شوخناکِ اَلکی، اَلکیخوش بود و بهتر از اَلکیناخوشها زیست؟!
از سگِ بیسرپرستِ همیشهگرسنه، ستمکشتر کیست؟
Forwarded from خوب زيستن|بابک عباسی (Babak Abbasi)
ترجمان | علوم انسانی و ترجمه
خشم جنون زودگذر است: رواقیان میدانستند که چطور مهارش کنند
در ترافیکی مرگبار، رانندۀ جلویی مثل آدمهای کودن حرکت میکند، پشتِسری دائم بوق میزند و، در همین اوضاع و احوال، یک موتوری از کنارتان رد میشود و آینۀ بغلتان را میشکند. کمترین چیزی که حق شرایط را ادا میکند یک ناسزای آبدار است، و شاید چنانچه خشمتان کمی بیشتر…
🎥 فلسفه - رواقیون (ترجمه از دکتر بهراد برمایهور)
✍️ حسین محمدیزاده
🔅این ویدئو توسط مؤسسهی «مدرسهی زندگی» تهیه و توسط دکتر بهراد برمایهور ترجمه و منتشر شده است. در این ویدئو به برخی از آموزههای سِنِکا و مارکوس اورِلیوس پرداخته میشود.
🔅 از آن جا که قصد دارم مجموعهای در مورد رواقیون گرد آورم، این ویدئو در اینجا بازنشر میشود. شما را به دیدنِ آن در آپارات دعوت میکنم:
https://www.aparat.com/v/HElVY
⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از مرورگرها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن ممکن است اجرا نشود.
================
🔸 پیش از این ویدئوی زیر را در زمینهی مکتب رواقی نشر دادهام:
1️⃣ فلسفهی رواقی – از TED-Ed
🔹کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده را میتوانید در آپارات دنبال کنید.
✍️ حسین محمدیزاده
🔅این ویدئو توسط مؤسسهی «مدرسهی زندگی» تهیه و توسط دکتر بهراد برمایهور ترجمه و منتشر شده است. در این ویدئو به برخی از آموزههای سِنِکا و مارکوس اورِلیوس پرداخته میشود.
🔅 از آن جا که قصد دارم مجموعهای در مورد رواقیون گرد آورم، این ویدئو در اینجا بازنشر میشود. شما را به دیدنِ آن در آپارات دعوت میکنم:
https://www.aparat.com/v/HElVY
⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از مرورگرها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن ممکن است اجرا نشود.
================
🔸 پیش از این ویدئوی زیر را در زمینهی مکتب رواقی نشر دادهام:
1️⃣ فلسفهی رواقی – از TED-Ed
🔹کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده را میتوانید در آپارات دنبال کنید.
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
فلسفه - رواقیون (ترجمه از دکتر بهراد برمایه ور)
مکتب رواقی، مکتبی فلسفی است که در یونان باستان تأسیس و در قرن اول و دوم میلادی، در روم باستان شکوفا شد.در این ویدئو که توسط مؤسسه ی «مدرسه ی زندگی» تهیه و توسط دکتر بهراد برمایه ور (https://www.aparat.com/behrad.b) ترجمه و منتشر شده، به برخی از آموزه های…
رواقی گری به چه دردِ ما میخورد؟! (دو فرستهی بالا👆)
======================
روزگار غریبی است این روزها! روزهای خیلی سختی است در همهی عمر کوتاهِ صاحب این قلم و خیلیهای دیگر. خیلی سختتر از روزگار شاملویی که گفت:
"روزگار غریبی است نازنین!"
اما ببین ما چه جان سختبودهایم که باز هم تاب میآوریم و سازگاری میکنیم. آنان که به نانِ شبِشان و داروی دردشان محتاجاند جان سختی میکنند؛ آنانی هم که دست شان به دهانشان میرسد، و از دردِ دیگران به خود میپیچند، بازهم جان سختاند که هنوز هم نفس میکشند.
این جانسختان! این ملتِ "نجیب!" بالاخره باید نفس بکشد.
اما چطور؟
اینجاست که نوبتِ راهِ حلها میرسد و کلاهبرداران، شیادان، شعبدهبازان، سیاستبازان، مرادها و مرشدها با رداهای کهنه و مدرن، بر روی فرش یا در پشت تریبون، در شکلِ سنتی یا فکلیِ سهتیغه، به هیئتِ حکیموار، یا به صورتِ سلبریتیهای مدرن پیدایشان میشود (یعنی همان اشخاصی که پیشتر با صفات مشهور، شهیر، شهرهٔ خاص و عام، انگشتنما، گاو پیشانی سفید، لتهٔ حیض، کفر ابلیس و غیره شناخته میشدند)؛ نوبتِ کسانی میشود که قرار است ما را با وِردی که به گوشمان میخوانند یا کلیدی که یواشکی یا همگانی، به ما میدهند، از سختیها نجات بدهند.
ابزارهای اینان همه ادعاست و ادعای کشف، اما فقط از نوع خیلی بزرگاش و بیهیچ سند و مدرک و استدلالِ بزرگ و قابلِ قبولِ عینی و/یا علمی. در اولین قدم، ازچیزی یا چیزهایی خبر میدهند که در آنطرفِ حس و ادراک و شهودِ عینی و استدلال است. مثلا میگویند "همه میدانیم که ... " و در همینجا، ادعای بزرگ کشف خود را مطرح میکنند.
اینها ممکن است سوء استفاده کنند از رای من، از ایمان من، از اندیشهی من، از شبهعلم، از چاکرا، از یوگا، از مدیتیشن، از قانونِ جذب، از عرفان کوانتومی، از عرفانِ ایرانی، از عرفانِ اسلامی، از عرفانِ شرقی، از عرفانِ سرخپوستی و از عرفانهای فوقِ مدرن تا "سرِ من بتراشند." و یک تا صد کلیدِ خوشبختی را مجانی در دستام بگذارند.
رواقیگری اما، اصلا بر ادعایی سوار نیست. رواقیگری اما، فرقه نیست و قرار نیست با یک وِرد یا چند توصیه، کلیدِ زندگی را به تو هدیه کند.
رواقیگری هزینه را به دوشِ خردِ خود-بنیاد، و اراده ی تغییرِ خردمندانهی خود وامیگذارد.
رواقیگری،
- از مهارتهای زندگی صحبت میکند که فراموششان کردهایم.
- هیچ مربی و استاد و مراد و مرشد و رهبری نمی خواهد.
- هیچ ادعایِ گزافی در بارهی طبیعت بشر یا نیروهای عاملِ نامشهود و عجیب و غریب در دور و بر بشر نمیکند.
- هیچ پیشفرض و پیشگویی در بارهی ازل و ابد بشر ندارد.
- مدعی نمیشود که چیزی بیشتر از تو میداند.
- فقط و فقط، راههای سرانگشتیِ کنار آمدنِ فعال با اوضاع، و در عینِ حال تلاش برای بهبودِ حالِ خود و دیگران و عمل به خیر را تشریح میکند.
مثلا این که:
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ روزگارمان باشیم.
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ هم باشیم؛
- همیشه طرفِ اعتدال در "خوشی یا ناخوشی" را بگیریم، نه سرمستِ دیوانه شویم و نه جزع و فزع کنیم،
- اساسِ همهی امور را –چنان که هست– بر "نَپایندگی" بگذاریم. یعنی هم من میروم و هم آنانکه مرا در قبر میگذارند و در همان موقع فکر میکنند که فقط من رفتهام و همهی دنیا را برای آنان باقی گذاشتهام تا خووب در آن بچرخند، و هم آنانکه همانها را هم در قبر میگذارند؛
- با عملِ خیر –هر خیری که عقلِمان تعیین میکند– شادی و آرامش و امید بخریم.
اینها هیچ کدام ادعاهایی نیستند که نیاز به استدلال و شاهد داشتهباشند، بلکه به محض تصور، بر ما ثابت میشوند. یعنی همیشه با چشممان دیدهایم که در بهترین شرایط، هوای آفتابی و خوشِ زندگی، یک دفعه تیره و تار و ابری و طوفانی میشود و همهی اوضاع را بههم میریزد. پس میتوان خود را آماده نگهداشت تا با ضربهی درد، از پا در نیاییم.
جالب اینکه همین چهار مورد را دانشِ بهداشتِ روانِ امروزی به همه نیازمندانِ بالینی توصیه میکند.
در فرستهی بالا، کاری از "مدرسهی زندگی" می بینیم در آشنایی با رواقیگری در زندگیِ عادی. "مدرسهی زندگی" تا حالا که دیدهایم نعمتی بوده در این اینترنتِ بیسر و سامان. بهتر است آموزشهایش را جدی بگیریم.
ویدئوهایی که تا کنون در موردِ رواقیگری معرفی شدهاند:
1️⃣ https://t.me/GahFerestGhKeshani/3900
2️⃣ https://t.me/GahFerestGhKeshani/3912
کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده در آپارات:
https://www.aparat.com/ARMG_Studies
===========
فرستهی دیگرِ رواقی در بالا، هدیهی بابک عباسی متخصص ارزندهی فلسفه ی دین، به عمومِ مردم است، در کانالِ «خوب زیستن»
t.me/Eudemonia
======================
روزگار غریبی است این روزها! روزهای خیلی سختی است در همهی عمر کوتاهِ صاحب این قلم و خیلیهای دیگر. خیلی سختتر از روزگار شاملویی که گفت:
"روزگار غریبی است نازنین!"
اما ببین ما چه جان سختبودهایم که باز هم تاب میآوریم و سازگاری میکنیم. آنان که به نانِ شبِشان و داروی دردشان محتاجاند جان سختی میکنند؛ آنانی هم که دست شان به دهانشان میرسد، و از دردِ دیگران به خود میپیچند، بازهم جان سختاند که هنوز هم نفس میکشند.
این جانسختان! این ملتِ "نجیب!" بالاخره باید نفس بکشد.
اما چطور؟
اینجاست که نوبتِ راهِ حلها میرسد و کلاهبرداران، شیادان، شعبدهبازان، سیاستبازان، مرادها و مرشدها با رداهای کهنه و مدرن، بر روی فرش یا در پشت تریبون، در شکلِ سنتی یا فکلیِ سهتیغه، به هیئتِ حکیموار، یا به صورتِ سلبریتیهای مدرن پیدایشان میشود (یعنی همان اشخاصی که پیشتر با صفات مشهور، شهیر، شهرهٔ خاص و عام، انگشتنما، گاو پیشانی سفید، لتهٔ حیض، کفر ابلیس و غیره شناخته میشدند)؛ نوبتِ کسانی میشود که قرار است ما را با وِردی که به گوشمان میخوانند یا کلیدی که یواشکی یا همگانی، به ما میدهند، از سختیها نجات بدهند.
ابزارهای اینان همه ادعاست و ادعای کشف، اما فقط از نوع خیلی بزرگاش و بیهیچ سند و مدرک و استدلالِ بزرگ و قابلِ قبولِ عینی و/یا علمی. در اولین قدم، ازچیزی یا چیزهایی خبر میدهند که در آنطرفِ حس و ادراک و شهودِ عینی و استدلال است. مثلا میگویند "همه میدانیم که ... " و در همینجا، ادعای بزرگ کشف خود را مطرح میکنند.
اینها ممکن است سوء استفاده کنند از رای من، از ایمان من، از اندیشهی من، از شبهعلم، از چاکرا، از یوگا، از مدیتیشن، از قانونِ جذب، از عرفان کوانتومی، از عرفانِ ایرانی، از عرفانِ اسلامی، از عرفانِ شرقی، از عرفانِ سرخپوستی و از عرفانهای فوقِ مدرن تا "سرِ من بتراشند." و یک تا صد کلیدِ خوشبختی را مجانی در دستام بگذارند.
رواقیگری اما، اصلا بر ادعایی سوار نیست. رواقیگری اما، فرقه نیست و قرار نیست با یک وِرد یا چند توصیه، کلیدِ زندگی را به تو هدیه کند.
رواقیگری هزینه را به دوشِ خردِ خود-بنیاد، و اراده ی تغییرِ خردمندانهی خود وامیگذارد.
رواقیگری،
- از مهارتهای زندگی صحبت میکند که فراموششان کردهایم.
- هیچ مربی و استاد و مراد و مرشد و رهبری نمی خواهد.
- هیچ ادعایِ گزافی در بارهی طبیعت بشر یا نیروهای عاملِ نامشهود و عجیب و غریب در دور و بر بشر نمیکند.
- هیچ پیشفرض و پیشگویی در بارهی ازل و ابد بشر ندارد.
- مدعی نمیشود که چیزی بیشتر از تو میداند.
- فقط و فقط، راههای سرانگشتیِ کنار آمدنِ فعال با اوضاع، و در عینِ حال تلاش برای بهبودِ حالِ خود و دیگران و عمل به خیر را تشریح میکند.
مثلا این که:
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ روزگارمان باشیم.
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ هم باشیم؛
- همیشه طرفِ اعتدال در "خوشی یا ناخوشی" را بگیریم، نه سرمستِ دیوانه شویم و نه جزع و فزع کنیم،
- اساسِ همهی امور را –چنان که هست– بر "نَپایندگی" بگذاریم. یعنی هم من میروم و هم آنانکه مرا در قبر میگذارند و در همان موقع فکر میکنند که فقط من رفتهام و همهی دنیا را برای آنان باقی گذاشتهام تا خووب در آن بچرخند، و هم آنانکه همانها را هم در قبر میگذارند؛
- با عملِ خیر –هر خیری که عقلِمان تعیین میکند– شادی و آرامش و امید بخریم.
اینها هیچ کدام ادعاهایی نیستند که نیاز به استدلال و شاهد داشتهباشند، بلکه به محض تصور، بر ما ثابت میشوند. یعنی همیشه با چشممان دیدهایم که در بهترین شرایط، هوای آفتابی و خوشِ زندگی، یک دفعه تیره و تار و ابری و طوفانی میشود و همهی اوضاع را بههم میریزد. پس میتوان خود را آماده نگهداشت تا با ضربهی درد، از پا در نیاییم.
جالب اینکه همین چهار مورد را دانشِ بهداشتِ روانِ امروزی به همه نیازمندانِ بالینی توصیه میکند.
در فرستهی بالا، کاری از "مدرسهی زندگی" می بینیم در آشنایی با رواقیگری در زندگیِ عادی. "مدرسهی زندگی" تا حالا که دیدهایم نعمتی بوده در این اینترنتِ بیسر و سامان. بهتر است آموزشهایش را جدی بگیریم.
ویدئوهایی که تا کنون در موردِ رواقیگری معرفی شدهاند:
1️⃣ https://t.me/GahFerestGhKeshani/3900
2️⃣ https://t.me/GahFerestGhKeshani/3912
کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده در آپارات:
https://www.aparat.com/ARMG_Studies
===========
فرستهی دیگرِ رواقی در بالا، هدیهی بابک عباسی متخصص ارزندهی فلسفه ی دین، به عمومِ مردم است، در کانالِ «خوب زیستن»
t.me/Eudemonia
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
🎥 فلسفهی رواقی – از مجموعهی TED-Ed
✍️ حسین محمدیزاده
🔅 همانگونه که ویلیام اروین نوشته است «فلسفه زندگی رواقی ممکن است قدیمی باشد، اما ارزش آن را دارد که هر انسان مدرنی که طالب یک زندگی معنادار و رضایتبخش است - یعنی طالب یک زندگی خوب است، آن را از نظر…
✍️ حسین محمدیزاده
🔅 همانگونه که ویلیام اروین نوشته است «فلسفه زندگی رواقی ممکن است قدیمی باشد، اما ارزش آن را دارد که هر انسان مدرنی که طالب یک زندگی معنادار و رضایتبخش است - یعنی طالب یک زندگی خوب است، آن را از نظر…
گاه فرست غلامعلی کشانی
ParvinBakhtiarnejadSilentTragedy.pdf
Audio
احمد شاملو- به یاد آر، عموهایت را می گویم، از مرتضی سخن می گویم!
خطاب به صاحبانِ آرزوهای بزرگ آغشالی:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3898
خطاب به صاحبانِ آرزوهای بزرگ آغشالی:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3898
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
در صورت مفید دیدن، گاه فرست را می توانید به دیگران معرفی کنید:
t.me/gahferestghkeshani
لینک به اولِ اولِ کانال:
t.me/gahferestghkeshani/5
لینک به بخش های میانی:
T.me/gahferestghkeshani/1000
T.me/gahferestghkeshani/2000
T.me/gahferestghkeshani/3000
t.me/gahferestghkeshani
لینک به اولِ اولِ کانال:
t.me/gahferestghkeshani/5
لینک به بخش های میانی:
T.me/gahferestghkeshani/1000
T.me/gahferestghkeshani/2000
T.me/gahferestghkeshani/3000
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
اینجا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملیتانْ مفید باشند.
در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.
کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi
t.me/ghkesh : تماس
در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.
کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi
t.me/ghkesh : تماس
گاه فرست غلامعلی کشانی
رواقی گری به چه دردِ ما میخورد؟! (دو فرستهی بالا👆) ====================== روزگار غریبی است این روزها! روزهای خیلی سختی است در همهی عمر کوتاهِ صاحب این قلم و خیلیهای دیگر. خیلی سختتر از روزگار شاملویی که گفت: "روزگار غریبی است نازنین!" اما ببین ما…
🎥 چرا مکتب رواقی اهمیت دارد؟
✍️ حسین محمدیزاده
🔅 همانگونه که ویلیام اروین نوشته است: «هرچند رواقیگری یک فلسفه است، سویهی روانشناختی پررنگی هم دارد. فیلسوفان رواقی دریافته بودند که زندگیِ آکنده از احساساتی منفی همچون خشم، اضطراب، ترس، اندوه و حسادت، نمیتواند زندگی خوبی باشد.»
🔅 در این ویدئو که توسط مؤسسهی «مدرسهی زندگی» تهیه و منتشر شده است، به برخی از آموزههای روانشناختی سِنِکا پرداخته میشود.
🔅 ضمن تشکر از دوستانی که ترجمهی این ویدئو به یاری آنان سامان یافت شما را به دیدنِ آن در آپارات دعوت میکنم:
https://www.aparat.com/v/rmfN4
⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از بروزرها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن ممکن است اجرا نشود.
================
🔸 تا کنون ویدئوهای زیر را در زمینهی مکتب رواقی نشر دادهام:
1️⃣ فلسفهی رواقی – از TED-Ed
2️⃣ فلسفه - رواقیون - ترجمه از دکتر برمایهور
3️⃣ چرا مکتب رواقی اهمیت دارد؟
🔹 کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده را میتوانید در آپارات دنبال کنید.
✍️ حسین محمدیزاده
🔅 همانگونه که ویلیام اروین نوشته است: «هرچند رواقیگری یک فلسفه است، سویهی روانشناختی پررنگی هم دارد. فیلسوفان رواقی دریافته بودند که زندگیِ آکنده از احساساتی منفی همچون خشم، اضطراب، ترس، اندوه و حسادت، نمیتواند زندگی خوبی باشد.»
🔅 در این ویدئو که توسط مؤسسهی «مدرسهی زندگی» تهیه و منتشر شده است، به برخی از آموزههای روانشناختی سِنِکا پرداخته میشود.
🔅 ضمن تشکر از دوستانی که ترجمهی این ویدئو به یاری آنان سامان یافت شما را به دیدنِ آن در آپارات دعوت میکنم:
https://www.aparat.com/v/rmfN4
⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از بروزرها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن ممکن است اجرا نشود.
================
🔸 تا کنون ویدئوهای زیر را در زمینهی مکتب رواقی نشر دادهام:
1️⃣ فلسفهی رواقی – از TED-Ed
2️⃣ فلسفه - رواقیون - ترجمه از دکتر برمایهور
3️⃣ چرا مکتب رواقی اهمیت دارد؟
🔹 کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده را میتوانید در آپارات دنبال کنید.
رواقی گری به چه دردِ ما میخورد؟! (چند فرستهی بالا در این کانال 👆)
======================
روزگار غریبی است این روزها! روزهای خیلی سختی است در همهی عمر کوتاهِ صاحب این قلم و خیلیهای دیگر. خیلی سختتر از روزگار شاملویی که گفت:
"روزگار غریبی است نازنین!"
اما ببین ما چه جان سختبودهایم که باز هم تاب میآوریم و سازگاری میکنیم. آنان که به نانِ شبِشان و داروی دردشان محتاجاند جان سختی میکنند؛ آنانی هم که دست شان به دهانشان میرسد، و از دردِ دیگران به خود میپیچند، بازهم جان سختاند که هنوز هم نفس میکشند.
این جانسختان! این ملتِ "نجیب!" بالاخره باید نفس بکشد.
اما چطور؟
اینجاست که نوبتِ راهِ حلها میرسد و کلاهبرداران، شیادان، شعبدهبازان، سیاستبازان، مرادها و مرشدها با رداهای کهنه و مدرن، بر روی فرش یا در پشت تریبون، در شکلِ سنتی یا فکلیِ سهتیغه، به هیئتِ حکیموار، یا به صورتِ سلبریتیهای مدرن پیدایشان میشود (یعنی همان اشخاصی که پیشتر با صفات مشهور، شهیر، شهرهٔ خاص و عام، انگشتنما، گاو پیشانی سفید، لتهٔ حیض، کفر ابلیس و غیره شناخته میشدند)؛ نوبتِ کسانی میشود که قرار است ما را با وِردی که به گوشمان میخوانند یا کلیدی که یواشکی یا همگانی، به ما میدهند، از سختیها نجات بدهند.
ابزارهای اینان همه ادعاست و ادعای کشف، اما فقط از نوع خیلی بزرگاش و بیهیچ سند و مدرک و استدلالِ بزرگ و قابلِ قبولِ عینی و/یا علمی. در اولین قدم، ازچیزی یا چیزهایی خبر میدهند که در آنطرفِ حس و ادراک و شهودِ عینی و استدلال است. مثلا میگویند "همه میدانیم که ... " و در همینجا، ادعای بزرگ کشف خود را مطرح میکنند.
اینها ممکن است سوء استفاده کنند از رای من، از ایمان من، از اندیشهی من، از شبهعلم، از چاکرا، از یوگا، از مدیتیشن، از قانونِ جذب، از عرفان کوانتومی، از عرفانِ ایرانی، از عرفانِ اسلامی، از عرفانِ شرقی، از عرفانِ سرخپوستی و از عرفانهای فوقِ مدرن تا "سرِ من بتراشند." و یک تا صد کلیدِ خوشبختی را مجانی در دستام بگذارند.
رواقیگری اما، اصلا بر ادعایی سوار نیست. رواقیگری اما، فرقه نیست و قرار نیست با یک وِرد یا چند توصیه، کلیدِ زندگی را به تو هدیه کند.
رواقیگری هزینه را به دوشِ خردِ خود-بنیاد، و اراده ی تغییرِ خردمندانهی خود وامیگذارد.
رواقیگری،
- از مهارتهای زندگی صحبت میکند که فراموششان کردهایم.
- هیچ مربی و استاد و مراد و مرشد و رهبری نمی خواهد.
- هیچ ادعایِ گزافی در بارهی طبیعت بشر یا نیروهای عاملِ نامشهود و عجیب و غریب در دور و بر بشر نمیکند.
- هیچ پیشفرض و پیشگویی در بارهی ازل و ابد بشر ندارد.
- مدعی نمیشود که چیزی بیشتر از تو میداند.
- فقط و فقط، راههای سرانگشتیِ کنار آمدنِ فعال با اوضاع، و در عینِ حال تلاش برای بهبودِ حالِ خود و دیگران و عمل به خیر را تشریح میکند.
مثلا این که:
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ روزگارمان باشیم.
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ هم باشیم؛
- همیشه طرفِ اعتدال در "خوشی یا ناخوشی" را بگیریم، نه سرمستِ دیوانه شویم و نه جزع و فزع کنیم،
- اساسِ همهی امور را –چنان که هست– بر "نَپایندگی" بگذاریم. یعنی هم من میروم و هم آنانکه مرا در قبر میگذارند و در همان موقع فکر میکنند که فقط من رفتهام و همهی دنیا را برای آنان باقی گذاشتهام تا خووب در آن بچرخند، و هم آنانکه همانها را هم در قبر میگذارند؛
- با عملِ خیر –هر خیری که عقلِمان تعیین میکند– شادی و آرامش و امید بخریم.
اینها هیچ کدام ادعاهایی نیستند که نیاز به استدلال و شاهد داشتهباشند، بلکه به محض تصور، بر ما ثابت میشوند. یعنی همیشه با چشممان دیدهایم که در بهترین شرایط، هوای آفتابی و خوشِ زندگی، یک دفعه تیره و تار و ابری و طوفانی میشود و همهی اوضاع را بههم میریزد. پس میتوان خود را آماده نگهداشت تا با ضربهی درد، از پا در نیاییم.
جالب اینکه همین چهار مورد را دانشِ بهداشتِ روانِ امروزی به همه نیازمندانِ بالینی توصیه میکند.
در فرستهی بالا، کاری از "مدرسهی زندگی" می بینیم در آشنایی با رواقیگری در زندگیِ عادی. "مدرسهی زندگی" تا حالا که دیدهایم نعمتی بوده در این اینترنتِ بیسر و سامان. بهتر است آموزشهایش را جدی بگیریم.
ویدئوهایی که تا کنون در موردِ رواقیگری معرفی شدهاند:
1️⃣ https://t.me/GahFerestGhKeshani/3900
2️⃣ https://t.me/GahFerestGhKeshani/3912
کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده در آپارات:
https://www.aparat.com/ARMG_Studies
===========
فرستهی دیگرِ رواقی در بالا، هدیهی بابک عباسی متخصص ارزندهی فلسفه ی دین، به عمومِ مردم است، در کانالِ «خوب زیستن»
t.me/Eudemonia
======================
روزگار غریبی است این روزها! روزهای خیلی سختی است در همهی عمر کوتاهِ صاحب این قلم و خیلیهای دیگر. خیلی سختتر از روزگار شاملویی که گفت:
"روزگار غریبی است نازنین!"
اما ببین ما چه جان سختبودهایم که باز هم تاب میآوریم و سازگاری میکنیم. آنان که به نانِ شبِشان و داروی دردشان محتاجاند جان سختی میکنند؛ آنانی هم که دست شان به دهانشان میرسد، و از دردِ دیگران به خود میپیچند، بازهم جان سختاند که هنوز هم نفس میکشند.
این جانسختان! این ملتِ "نجیب!" بالاخره باید نفس بکشد.
اما چطور؟
اینجاست که نوبتِ راهِ حلها میرسد و کلاهبرداران، شیادان، شعبدهبازان، سیاستبازان، مرادها و مرشدها با رداهای کهنه و مدرن، بر روی فرش یا در پشت تریبون، در شکلِ سنتی یا فکلیِ سهتیغه، به هیئتِ حکیموار، یا به صورتِ سلبریتیهای مدرن پیدایشان میشود (یعنی همان اشخاصی که پیشتر با صفات مشهور، شهیر، شهرهٔ خاص و عام، انگشتنما، گاو پیشانی سفید، لتهٔ حیض، کفر ابلیس و غیره شناخته میشدند)؛ نوبتِ کسانی میشود که قرار است ما را با وِردی که به گوشمان میخوانند یا کلیدی که یواشکی یا همگانی، به ما میدهند، از سختیها نجات بدهند.
ابزارهای اینان همه ادعاست و ادعای کشف، اما فقط از نوع خیلی بزرگاش و بیهیچ سند و مدرک و استدلالِ بزرگ و قابلِ قبولِ عینی و/یا علمی. در اولین قدم، ازچیزی یا چیزهایی خبر میدهند که در آنطرفِ حس و ادراک و شهودِ عینی و استدلال است. مثلا میگویند "همه میدانیم که ... " و در همینجا، ادعای بزرگ کشف خود را مطرح میکنند.
اینها ممکن است سوء استفاده کنند از رای من، از ایمان من، از اندیشهی من، از شبهعلم، از چاکرا، از یوگا، از مدیتیشن، از قانونِ جذب، از عرفان کوانتومی، از عرفانِ ایرانی، از عرفانِ اسلامی، از عرفانِ شرقی، از عرفانِ سرخپوستی و از عرفانهای فوقِ مدرن تا "سرِ من بتراشند." و یک تا صد کلیدِ خوشبختی را مجانی در دستام بگذارند.
رواقیگری اما، اصلا بر ادعایی سوار نیست. رواقیگری اما، فرقه نیست و قرار نیست با یک وِرد یا چند توصیه، کلیدِ زندگی را به تو هدیه کند.
رواقیگری هزینه را به دوشِ خردِ خود-بنیاد، و اراده ی تغییرِ خردمندانهی خود وامیگذارد.
رواقیگری،
- از مهارتهای زندگی صحبت میکند که فراموششان کردهایم.
- هیچ مربی و استاد و مراد و مرشد و رهبری نمی خواهد.
- هیچ ادعایِ گزافی در بارهی طبیعت بشر یا نیروهای عاملِ نامشهود و عجیب و غریب در دور و بر بشر نمیکند.
- هیچ پیشفرض و پیشگویی در بارهی ازل و ابد بشر ندارد.
- مدعی نمیشود که چیزی بیشتر از تو میداند.
- فقط و فقط، راههای سرانگشتیِ کنار آمدنِ فعال با اوضاع، و در عینِ حال تلاش برای بهبودِ حالِ خود و دیگران و عمل به خیر را تشریح میکند.
مثلا این که:
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ روزگارمان باشیم.
- همیشه و در همهحال، و در بهترین اوضاعِ روزگار، آمادهی پذیرشِ بدترین اوضاعِ هم باشیم؛
- همیشه طرفِ اعتدال در "خوشی یا ناخوشی" را بگیریم، نه سرمستِ دیوانه شویم و نه جزع و فزع کنیم،
- اساسِ همهی امور را –چنان که هست– بر "نَپایندگی" بگذاریم. یعنی هم من میروم و هم آنانکه مرا در قبر میگذارند و در همان موقع فکر میکنند که فقط من رفتهام و همهی دنیا را برای آنان باقی گذاشتهام تا خووب در آن بچرخند، و هم آنانکه همانها را هم در قبر میگذارند؛
- با عملِ خیر –هر خیری که عقلِمان تعیین میکند– شادی و آرامش و امید بخریم.
اینها هیچ کدام ادعاهایی نیستند که نیاز به استدلال و شاهد داشتهباشند، بلکه به محض تصور، بر ما ثابت میشوند. یعنی همیشه با چشممان دیدهایم که در بهترین شرایط، هوای آفتابی و خوشِ زندگی، یک دفعه تیره و تار و ابری و طوفانی میشود و همهی اوضاع را بههم میریزد. پس میتوان خود را آماده نگهداشت تا با ضربهی درد، از پا در نیاییم.
جالب اینکه همین چهار مورد را دانشِ بهداشتِ روانِ امروزی به همه نیازمندانِ بالینی توصیه میکند.
در فرستهی بالا، کاری از "مدرسهی زندگی" می بینیم در آشنایی با رواقیگری در زندگیِ عادی. "مدرسهی زندگی" تا حالا که دیدهایم نعمتی بوده در این اینترنتِ بیسر و سامان. بهتر است آموزشهایش را جدی بگیریم.
ویدئوهایی که تا کنون در موردِ رواقیگری معرفی شدهاند:
1️⃣ https://t.me/GahFerestGhKeshani/3900
2️⃣ https://t.me/GahFerestGhKeshani/3912
کارهای بیشترِ حسین محمدیزاده در آپارات:
https://www.aparat.com/ARMG_Studies
===========
فرستهی دیگرِ رواقی در بالا، هدیهی بابک عباسی متخصص ارزندهی فلسفه ی دین، به عمومِ مردم است، در کانالِ «خوب زیستن»
t.me/Eudemonia
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
🎥 فلسفهی رواقی – از مجموعهی TED-Ed
✍️ حسین محمدیزاده
🔅 همانگونه که ویلیام اروین نوشته است «فلسفه زندگی رواقی ممکن است قدیمی باشد، اما ارزش آن را دارد که هر انسان مدرنی که طالب یک زندگی معنادار و رضایتبخش است - یعنی طالب یک زندگی خوب است، آن را از نظر…
✍️ حسین محمدیزاده
🔅 همانگونه که ویلیام اروین نوشته است «فلسفه زندگی رواقی ممکن است قدیمی باشد، اما ارزش آن را دارد که هر انسان مدرنی که طالب یک زندگی معنادار و رضایتبخش است - یعنی طالب یک زندگی خوب است، آن را از نظر…
Forwarded from مصطفی ملکیان
⚡️چرا باید رمان بخوانیم؟
✔️مصطفی ملکیان در گفتگو با مجله الف یا🔻
🔹خدمتی که رمان میکند در اینکه من خودم را بشناسم و دیگران را بشناسم از خدمتی که فلسفه میکند به مراتب وسیعتر است. ما برخلاف قرصهای آسپرین که یک میلیاردش هم از دستگاه بیرون بیاید مثل هم است، مثل هم نیستیم و اگر کسی گمان کند ما انسانها مثل هم هستیم از شناخت انسانها واقعاً غافل افتاده و جهل مرکب نسبت به انسانها دارد نه علم. اگر بخواهیم جهل مرکب تبدیل به علم شود باید از کلیگوئیها بیایم و نشان بدهیم که هرانسانی سرنوشت خاص خودش را دارد در عین اینکه سرشت مشترکی هم با دیگر انسانها دارد.
🔹رمان خواندن هر بار ما را با یک، دو، سه و N انسان بینظیر دیگر هم مواجه میکند. این طور نیست که هرکسی شجاع باشد سخی هم باشد، بیا انسان شجاع بخیل نشانت بدهم، این طور هم نیست که هر کسی سخیست شجاع هم هست، من سخی بزدل هم نشان میدهم. همه همبستگیهایی را که ما گمان میکنیم در ویژگیهای انسانی وجود دارد بهم میزند و نشان میدهد این همبستگیها توهمی است. ما فکر میکنیم همبستگی وجود دارد بین پولدار بودن و بیرحم بودن، بین فقیر بودن و متواضع بودن، بین صداقت و سخا؛ اصلاً و ابداً اینگونه نیست.همبستگیهای معنادار را که ناشی از تعمیمهای شتابزده است رمان بهم میزند.
🔹به نظرم نشان دادن رنگارنگی انسانها فقط با رمان انجام میگیرد. به تعبیر عرفا «لا تکرار فی التجلی» در تجلی خداوند تکرار نیست، هرگز خداوند دو انسان را شبیه به هم نیافریده، هر کدام از ما یک موجود است بینظیر که تکرار نشدهایم و نخواهیم شد که یک دانه از ما وجود دارد، این را من نه در فلسفه میبینم، نه در علوم تجربی انسانی مثل روانشناسی و جامعهشناسی و اقتصاد و نه در عرفان، نه در انسانشناسی تاریخی، نه در دین و مذهب. در رمان من به عنوان یک شخصیت با شما به عنوان شخصیت دیگر رمان در دادوستدها میفهمیم که چقدر با هم تفاوت داریم، در عین اینکه البته در یک سلسله امور کلی که فهم آن فقط به درد تعمیمهای علوم انسانی تجربی و فلسفه میخورد ولی برای ما مسالهای را حل نمیکند و مشکلی را رفع نمیکند.
@namehayehawzavi
🔻
@mostafamalekian
✔️مصطفی ملکیان در گفتگو با مجله الف یا🔻
🔹خدمتی که رمان میکند در اینکه من خودم را بشناسم و دیگران را بشناسم از خدمتی که فلسفه میکند به مراتب وسیعتر است. ما برخلاف قرصهای آسپرین که یک میلیاردش هم از دستگاه بیرون بیاید مثل هم است، مثل هم نیستیم و اگر کسی گمان کند ما انسانها مثل هم هستیم از شناخت انسانها واقعاً غافل افتاده و جهل مرکب نسبت به انسانها دارد نه علم. اگر بخواهیم جهل مرکب تبدیل به علم شود باید از کلیگوئیها بیایم و نشان بدهیم که هرانسانی سرنوشت خاص خودش را دارد در عین اینکه سرشت مشترکی هم با دیگر انسانها دارد.
🔹رمان خواندن هر بار ما را با یک، دو، سه و N انسان بینظیر دیگر هم مواجه میکند. این طور نیست که هرکسی شجاع باشد سخی هم باشد، بیا انسان شجاع بخیل نشانت بدهم، این طور هم نیست که هر کسی سخیست شجاع هم هست، من سخی بزدل هم نشان میدهم. همه همبستگیهایی را که ما گمان میکنیم در ویژگیهای انسانی وجود دارد بهم میزند و نشان میدهد این همبستگیها توهمی است. ما فکر میکنیم همبستگی وجود دارد بین پولدار بودن و بیرحم بودن، بین فقیر بودن و متواضع بودن، بین صداقت و سخا؛ اصلاً و ابداً اینگونه نیست.همبستگیهای معنادار را که ناشی از تعمیمهای شتابزده است رمان بهم میزند.
🔹به نظرم نشان دادن رنگارنگی انسانها فقط با رمان انجام میگیرد. به تعبیر عرفا «لا تکرار فی التجلی» در تجلی خداوند تکرار نیست، هرگز خداوند دو انسان را شبیه به هم نیافریده، هر کدام از ما یک موجود است بینظیر که تکرار نشدهایم و نخواهیم شد که یک دانه از ما وجود دارد، این را من نه در فلسفه میبینم، نه در علوم تجربی انسانی مثل روانشناسی و جامعهشناسی و اقتصاد و نه در عرفان، نه در انسانشناسی تاریخی، نه در دین و مذهب. در رمان من به عنوان یک شخصیت با شما به عنوان شخصیت دیگر رمان در دادوستدها میفهمیم که چقدر با هم تفاوت داریم، در عین اینکه البته در یک سلسله امور کلی که فهم آن فقط به درد تعمیمهای علوم انسانی تجربی و فلسفه میخورد ولی برای ما مسالهای را حل نمیکند و مشکلی را رفع نمیکند.
@namehayehawzavi
🔻
@mostafamalekian
Forwarded from هزار خط ناتمام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ادبیات ابزاری برای تغییر نگرش
#ادبیات، #آلن_دوباتن
مترجم: #حسین_محمدی_زاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
#ادبیات، #آلن_دوباتن
مترجم: #حسین_محمدی_زاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂