اکو ویلیج چیست؟ (سه فرسته‌ی بالا 👆)
اکو ویلیج یا روستای همساز با محیط زیست، به ادعای بنیان‌‌گزاران‌اش،‌ راهی است به اقتصادی جایگزین و همسازی با محیط زیست.
بهتر است در موردش بیشتر بدانیم. شاید خوب هم باشد و آستینی بالا زده شود: لینک زیر:👇


https://en.wikipedia.org/wiki/Findhorn_Foundation

کانال آهستگی:
t.me/ahestegisadegi

«اکوسوفیا یعنی بومْ خِرَد»

تألّمات و تأمّلات یک بوم دوست

در جست و جوی خِرَد و روح زمین

در راه بوم شناسی و بوم آمایی

مطالب اکوسوفیا با عشق و اکوفیلیا (بوم دوستی)

نوشته، ترجمه و یا انتخاب می شوند.

سخن و نقد شما:‌‌ t.me/seifi_ucm‌



t.me/ecosophia

زندگی بی‌پول، بی‌شغلیِ خلاقانه و مفید!

سایت و کانالِ ارزشمند یوتوپیا به نکاتی می‌پردازد که اکثرا بدیع اند و از چشم‌ها پنهان‌مانده.

در کنار معرفیِ دوچرخه و تفاوت انقلابی‌اش با سایر وسایل حمل،‌ هرمان‌ هسه و سکوت‌اش،‌ ایوان ایلیچ و نقدش بر توسعه به سبکِ غربی،‌ و ... به جلوه‌های دیگری هم از دنیای بازار زده،‌ دنیای پولِ بی‌پشتوانه و تورم‌زا، و تولیدِ رقابت‌زده می‌پردازد، به جنبه‌هایی که در خانه‌های تک‌تکِ ما هم نفوذ کرده‌اند و به فلاکتِ بیرونیِ ما دامن زده اند.
این بار به سراغ کار خلاق‌،‌ اما کاملا آزاد از بازارِ روز رفته.
ببینیم این بار برای‌مان چه دارد.
لطفا ویدئو را هم تماشا کنید و تامل:

https://bit.ly/2QsD7os


=========================
t.me/gahferestghkeshani کانال گاه فرست
=========================

دست‌مان تا کجاها آلوده‌است؟
همین الان، محمد‌آقا، دکه‌دار برجسته‌ی محل‌مان از زنبورداریِ عمو‌یش می‌گفت در پای سبلانِ ۴۰ سال‌ پیش. می‌گفت فصلِ عسل بُری،‌ از دَه کیلو عسلِ کندو، سه کیلو را باقی می‌گذاشت. عمو می‌گفت این رزق زنبورهاست. ... ...

اما و اما، سرمایه‌داریِ بی‌افسارِ بیرونی و داخلی، آن‌قدر می‌بُرَد تا ریشه‌ی خودش را و ما را کلاً بِکـّـــنَد؛ مهم این‌است که باید چمدان بست، ... بُدو که بردند! ...
و قانونِ بازارِ شام در هرجای تاریخ و جغرافیا همین بوده‌است، علی‌الخصوص اگر بازار صاحب‌هم نداشته‌باشد! خُب، سونی یا داروسازیِ بایر یا فولکس واگن، و کاریکاتورهای داخلی‌شان می‌بُرَند، اما به که می‌فروشند؟ به ما که همدست همین‌هاییم در بُریدن و ریشه‌کنی!

پس بهتر این است که جمع و تفریقی کنیم از میزانِ همکاریِ خود‌خواسته یا اجباریِ‌مان با چمدان بستنِ برنده‌های موقتیِ بازارِ شرّ!
این حساب‌ و کتاب می‌تواند دو تاثیر برای خودِ ما به‌بار بیاورد، هم بیرونی‌ و هم درونی.
این حساب‌ و کتاب می‌تواند دو تاثیر برای خودِ ما به‌بار بیاورد، هم بیرونی‌ و هم درونی.
درونی‌اش را خودمان می‌توانیم کم‌کم حس کنیم،‌ اگر که جریان را در موردِ خودمان معکوس کنیم.

بیرونی‌اش هم، اگر خودِ ما جریان را معکوس کرده‌‌باشیم، و همین را هم ترویج کنیم، خود به‌خود اثری سترگ بر روی فرصتِ زندگیِ خودمان، معیشتِ شخصیِ‌مان، و نیز پایین کشاندنِ فتیله‌‌‌ی "بازارِ مصرفِ کل" در جهان خواهد‌داشت. و این یعنی شنواکردنِ ساختارهای صُلبی که دوست ندارند بشنوند.

بعد از آن است که نیازمندِ همبستگیِ محلی،‌ ملی، منطقه‌ای و جهانی برای معکوس‌سازی و جایگزین‌سازیِ ساختارهای فعلی و تکامل‌بخشیِ طرح‌‌های نویی هستیم که صدها "جان راسکین" و "ایوان ایلیچِ" منتقدِ توسعه‌ی صنعتی، پیش از این‌ها ارائه‌دادند و بازهم ارائه‌می‌دهند.

پس فعلا،‌ اول از همه،‌ حساب خودمان را برسیم تا ... : 👇👇👇

کنتورِ مصرف تو!
https://www.footprintcalculator.org


- ضریب اعتبارِ نتایج، روایی و سایر مشخصه‌های یک ارزیابی علمی در این سنجش ممکن است "کم و زیاد" و ایراد داشته‌باشند، اما در یک چیز شکی نیست: ما را از میزانِ وابستگیِ‌مان به انواعِ مصرف‌هایی که ممکن‌ است قابل کاهش باشند، آگاه می‌کند. یعنی حداقل،‌ خودمان،‌ خودمان را بهتر می‌شناسیم.
- در بالا از دکه‌دارِ برجسته صحبت شد. بله، برجسته! برجسته‌گی یعنی این که "کارِ خوب" را "خوبْ کار" کنی، ‌بطوری که اگر این ۸۰ میلیون آدمِ شاکی، همین یک اصل را دقیقا رعایت کنند، شاید همین سرزمینِ پر از تندباد، به معدنِ خشنودی تبدیل شود:

خودتان حالا بشمارید،‌ اول از خودتان و باز هم از خودتان، بعد نزدیکان‌تان،‌ بعد تک‌تکِ تخصص‌ها و حرفه‌ها و کاسبی‌ها تا ببینید این آدمِ شاکی از عالم و آدم، آیا مطابق با همین یک اصلِ حکیمانه و ساده‌ی جهانی زندگی می‌کند یا نه ؟!

www.t.me/gahferstghkeshani
www.t.me/ahestegisadegi

🎥 فلسفه – باروخ اسپینوزا
✍️ حسین محمدی زاده

🔅 باروخ اسپینوزا، زاده‌ی ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ و درگذشته‌ی ۲۱ فوریه ۱۶۷۷، فیلسوف مشهور هلندی است. وی یکی از بزرگ‌ترین خردگرایان فلسفه‌ی قرن هفدهم و زمینه‌ساز ظهور نقد مذهبی و همچنین عصر روشنگری در قرن هجدهم به‌شمار می‌رود.

🔅 این ویدئو توسط موسسه‌ی «مدرسه‌ی زندگی» تهیه شده است که موسسه‌ای آموزشی -با تمرکز بر زندگی بهتر و عقلانی تر– است و شعبه‌ی اصلی آن در سال ۲۰۰۸ در لندن شروع به کار کرده. یکی از موسسان آن آلن دو باتن، نویسنده ی نامدارِ «تسلی بخش های فلسفه» است.

🔅 ضمن تشکر از دوستانی که این ترجمه به یاری آن‌ها انجام گرفت، شما را به دیدن این ویدئو در آپارات دعوت می‌کنم.
https://www.aparat.com/v/1hgFM

⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از بروزرها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن اجرا نمی‌شود.

اسپینوزا، نیازِ امروزِ زندگیِ ما؛ هم در معنا، هم در معیشت! 👆



این ویدئو، یکی از نمونه‌‌های درخشانِ کارهای "مدرسه‌ی‌ زندگی" و در موردِ اسپینوزاست که اندیشه‌اش داروی بعضی دردهای اصلیِ امروزِ ماست. معنویتِ نظری و عملیِ اسپینوزایی، نجات‌بخش است:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3854

گفتارِ او چنان جذاب است که خواب را از شنونده می‌گیرد و او را به تامل وادار می‌کند. گریزی نیست از پاسخ به پرسش‌هایی که اسپینوزا برای همه‌ی اعصار پیش‌می‌کشد.

"مدرسه‌‌ی زندگی" به نقدِ ریشه‌ای و جانانه‌ای از پندارِ او هم می‌پردازد، و عملکردی را در کار اسپینوزا به زیرِ سوال می‌برد که شرحِ حالِ بسیاری از اهل اندیشه در جوامعِ بحران‌زده و درحال گذار است.

"مدرسه‌ی زندگی" بر آن است تا چیزهایی را با ما در میان بگذارد که مدارس و دانشگاه‌ها به‌طورِ کلی فراموش می‌کنند و حتی تخریب!
بله، مهارت‌های فراموش‌شده‌ی زندگی را!
فهم و درکِ کلامِ اسپینوزایی هم، یکی از "مهارت‌های زندگی" است.

این کار (به ترجمه و همت حسینِ محمدزاده)، مکملِ نوشته‌ای است در همین کانال، به آدرسِ زیر:

https://t.me/GahFerestGhKeshani/3807



ببینیم و بیاموزیم:
آموزش= سیاست!
سیاست= آموزش!

🎥 آیا می‌توانید به برداشت اول خود اعتماد کنید؟

🔌در صورت تمایل به سوال مهمی که در انتهای ویدئو هست، جواب بدین

👇کیفیت بالا | ثبت نظر👇
vidoal.com/d/t4741

@vidoal | مغزتو شارژ کن

🎥 چگونه یک شنونده‌ی خوب بشیم؟

آیا شما شنونده‌ی خوبی هستید؟

👇کیفیت بالا | ثبت نظر👇
http://vido.al/d/5270

@vidoal | مغزتوشارژکن

شنونده‌ی خوب، مشاورِ خوب؛ یکی از کلید‌های جامعه‌ی بهتر 👆
==========================
کلیپی که در بالا می‌بینید، آموزشِ یکی از مهم‌ترین مهارت‌های زندگیِ جمعی است که در کمتر خانه‌ای یاد می‌دهند و در هیچ مدرسه و دانشگاهی تمرین نمی‌شود، کاری از مدرسه‌‌ی ارزشمندِ "تِد"، با ترجمه سایتِ ویدوآل.

جالب آن‌جاست که تک‌تکِ مواردی که در کلیپ به‌آن‌ها اشاره‌ می‌شود، خُرده‌مهارت‌هایی هستند که مهم‌ترین خصوصیتِ همه‌ی یاریگرانِ فردی‌اند، یعنی مهارت-هنرِ گوش‌دادن اولین ماده‌ی شرحِ وظایفِ پزشک، روان‌پزشک، مددکار، روان‌درمان‌گر، روان‌شناس، و از همه‌ مهم‌تر مشاورِ روانی است. چیزی که متاسفانه، خیلی کم شاهدِ آن هستیم، خیلی کم!


پس، همه‌ی ما می‌‌توانیم چیزی را یاد بگیریم که اصلا برای آن تربیت‌نشده‌ایم، اما باید برای کم‌تر شدنِ درد و رنجِ خودمان، باید یاد‌بگیریم و در آن ماهر بشویم. با این مهارت و هنر، سه فایده‌ی بینِ فردی بدست می‌آید:
- دوستی‌‌های‌مان عمیق، و همدلیِ دوطرفه‌مان تقویت می‌شود،
- ارتقای روحی، وجدانی و شخصیتی پیدا می‌کنیم و از قضاوتِ تند و قاطع دست می‌کشیم، ... و
- رنج مخاطبِ‌مان را کم می‌‌کنیم.
حالا اگر اکثریتِ جامعه همین مهارت را بتوانند بکار بگیرند، شرایط زیست خیلی خیلی بهتر خواهد‌‌شد، هر چند که قیمتِ دلار و نان به آسمان صعود کند.
معنای این کلام، این نیست که شرایطِ زیستِ ما زیر تاثیرِ دلار و نان نیست، بلکه، این است که همین هنرِ خوب گوش‌دادن، نمی‌گذارد که شرایطِ خیلی سختِ دلار-زده‌ بتواند مخ‌مان را بِپُککاند! و ما نیاز به این مخ داریم که باز هم کار کند، حالا دلار هر قیمتی هم که باشد!
==================
کلیپِ بالاتری هم👆، کاری است عالی از ویدوآل:
اعتماد به برداشتِ اول از اتفاقات!
(تقریبا،همان تنفر یا عشق یا قضاوت در برخوردِ اول)
==================
این کلیپ و کلیپ‌های ارزنده‌ی خیلی زیادی، همه‌گی با تلاش کانال و سایتِ ویدوآل به فارسی در می‌آیند تا ما بیشتر بفهمیم و بهتر رفتار کنیم. همین کار هزینه دارد. ویدوآل تا این‌جا که دیده‌ایم، جز مطالبِ مفید، مطلبِ دیگری یا حتی تبلیغی مطرح نکرده.
آموزش برای جامعه‌ی به‌شدت بحران زده‌ی ما، از همان نانِ شب هم واجب‌تر است. ویدوآل تا این‌جا سعی کرده کارِ خوب را خوب انجام بدهد، کار خوبی مثلِ آموزش را.

خواسته مستقل بماند و بوقِ تبلیغات را به‌صدا درنیاورد. گرفتنِ حامیِ مالی هم پیامدهای خوبی ندارد.
لطفا از ویدوآل بازدید کنید و اگر از کارش اطمینان پیدا کردید، و دلتان قرص شد، می‌توانید ماهی هزارتومن کمکِ سنجیده کنید و ترجیحا حساب‌کشی هم بکنید.
ارزش‌ ویدوآل (تا اینجای کار) صدها برابر بیشتر از این‌هاست، اگر که بر همین مسیر باقی بماند!

🎥 شادکامی ناخالص ملی چیست؟
✍️ حسین محمدی زاده

🔅 شاخص «شادکامی ناخالص ملی» ابتکار کشور بوتان است؛ کشوری که ارکان توسعه را برای خود چنین بازتعریف کرد؛

رکن اول: داشتن حکومت دموکراتیک و آزاد با در نظر گرفتن این نکته که دموکراتیک بودن یک حکومت را باید از مردم آن کشور پرسید.

رکن دوم: پیشرفت اقتصادی همه‌جانبه و منصفانه.

رکن سوم: حفظ محیط زیست.

رکن چهارم: ترویج 25 عنصر مثبت از فرهنگ بودایی

🔅 در این ویدئو ، ایده‌ی «شادکامی ناخالص ملی» ساده و مختصر توضیح داده شده است. ضمن تشکر از دوستانی که ترجمه‌ی این ویدئو به یاری آ‌نها صورت گرفت شما را به دیدن این ویدئو در آپارات دعوت می‌کنم
https://www.aparat.com/v/b5ped

⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از بروزرها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن اجرا نمی‌شود.

اقتصاد متعارَف و شادکامیِ ناخالصِ ملی!
(کلیپِ بالا👆)

وقتی پای صحبت‌های اقتصاددانانِ هم‌خط و هم‌رَنگ با جریانِ عادیِ تعریف‌شده‌ی "بازارِ آزاد" و "سرمایه" می‌نشینیم، فقط از بازیِ عرضه و تقاضا و محاسباتِ پولی و ارزی و نمودارها و شاخص‌های متداولِ اقتصادی می‌شنویم.

کمتر می‌بینیم دانش‌آموخته‌گانِ دانشگاه‌های متداول، به راه‌های نو فکرکنند، و اگر راه نو هم به گوش‌شان بخورد، معمولاً همان برخوردی را با آن می‌کنند که پدرجد‌های ما با هر راهِ نویی می‌کردند که می‌خواست فقط کمی پای‌اش را از دایره‌ی سنت بیرون بگذارد.

اینترنت این امکان را فراهم کرده که به‌جای مکرر شنیدنِ خطبه‌ها و منبرهای تکراری، با راه‌های نرفته هم آشنا بشویم [به قولِ سقراط]، با راه‌های رفته‌ای هم آشنا بشویم که تا به حال از آن‌ها بی‌خبر بوده‌ایم، اما دیگرانی رفته‌اند و باز هم می‌روند.

در جمعی از اقتصاد‌دانان، پرسش می‌‌شود که اقتصادِ ... چیست؟ ... و هیچ پاسخی نمی‌شنوی. چرا که فقط دو اقتصادِ "بازارِ آزاد" و اقتصادِ برنامه‌ریزیِ متمرکز" تنها اقتصادهایی هستند که از جزوات درسی لبریز بوده. ... و دریغا که دانشجوی سربه‌راه ما، جز آن‌چه که استادِ ازل گفته، به چیز دیگری سَرَک نمی‌‌کشد. کاملا سربراه و سر به زیر!

از یکی از استادِ استادانِ اقتصادِ مملکت هم که از راه‌های بدیل می‌پرسی، آن‌چنان به فکرت پرخاش می‌کند که انگار جن است و بسم‌الله.
×××××××××

شاخصِ شادکامیِ ناخالصِ ملی، ملاکی است تازه برای ارزیابیِ اقتصاد و جامعه، به جای معیارِ تولید ناخالصِ ملی که همراه با پولِ متعارف، دو عاملِ تورم‌زایی در سراسرِ سیاره و به‌خصوص در سرزمین‌های دنباله‌رو هستند. تورم را که از سال‌های ۱۳۵۰ به این طرف خووب حس می‌کنیم، همان چیزی است که از ندار می‌گیرد و به دارا می‌رساند.

قبل‌تر ها راه‌های جایگزینی برای پولِ بی‌پشتوانه‌ی فعلیِ همه‌ی دولت‌ها پیدا شده بودند، اما صدای‌شان به جایی نرسید. اما در دورانِ ما، بن‌بست کامل شده‌است [حتما سقوطِ بانکی-پولیِ ۱۰سال پیشِ کشورهای کره و آمریکا یادتان هست].

دیگر راهی نمانده غیر از جستجویِ چاره‌هایی که قطعا دولت‌ها هیچ نقشی در آن نخواهند داشت و نباید هم داشته‌باشند، چرا که دولت‌ها [و البته همه‌ی دولت‌ها] نفع‌شان در همین است که نهضتِ فعلی را ادامه بدهند؛ بله! نانِ دولت‌ها در همین‌آش و همین کاسه‌هاست!

همین الان،‌ هزاران جانِ امیدوار و ذهنِ خلاق و دستانِ پرتلاش، در سرتاسرِ جهان،‌ آستین‌ بالا زده‌اند تا فرهنگِ برون رفت از گردابِ فلاکت، بازارِ بی‌ترمز، مصرف،‌ تمرکزِ سرطانیِ سرمایه و ثروت، ... را غنی کنند، هم نان درآورند، هم نان برسانند و هم اقتصادی دیگر را پی‌ریزی کنند.


با کمی جستجو می‌توانید سرنخ‌های خودتان را پیدا کنید،‌ این‌ها چند موردَند از ده‌ها کلید واژه برای جستجو:
ecovillage , , sarvodaya moneyless econpmy , Findhorn ecovillage alternative economy , simplicity , minimal living ,

کانالِ آهستگی هم منابعی را در این زمینه معرفی می‌کند:t.me/gahferestghkeshani
سایت های مدرسه زندگی و تد هم به این مسائل می‌پردازند.

در کلیپِ ارزنده‌ی بالا👆، نمونه‌‌ای از این تلاش‌ها را می‌بینیم که از سرِ عشق تهیه و ترجمه شده است: https://t.me/GahFerestGhKeshani/3860
====================
باید راه‌هایی دیگر، از برون جُست!

ببینیم و بیاموزیم:
آموزش = سیاست
سیاست= آموزش

یک جامعه زمانی به بلوغ می‌رسد که کهنسالانش درختانی را بکارند درحالی که می‌دانند زیر سایه‌ی آنها نخواهند نشست!

☝️ ✍️ بلوغِ «درخت نشاندن» بدون نشستن در سایه یا بر چیدن از آن: دعوتی برای تفکّر!

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

در اینجا ما با پرسش هایی بس مهم و مبنایی و البته دشوار مواجهیم:
بلوغ و بزرگی چیست؟
اسباب بزرگی و بلوغ چیستند؟
بلوغ و خِرَد چه ربط و نسبتی دارند؟
آیا این بلوغ، چنان که برخی می پندارند، «بلوغِ توسعه» است؟
آیا با توجه به واقعیت و تاریخ توسعه، نمی توان و نباید از بلوغی تحت عنوان «بلوغِ پساتوسعه» در این باره، سخن گفت؟
آیا این بلوغ، «بلوغِ آبادانی» به جای «کارِ عمرانی!» نیست؟
آیا این بلوغ می تواند بلوغِ اخلاق، فتوّت، هم خواهی (به جای خودخواهی!) و هم یاری، بلندنگری و ... باشد؟

چرا برای مثال:
اغلب، نیاکان ما در کار کاشتن، پروراندن و آباد کردن بودند
و ما اغلب، در کار بریدن، برکندن و خشک کردن!؟
یا چگونه و با چه خِرَدی آن ها به راه حلّی همچون قنات یا کاریز رسیدند که قریبِ سه هزار سال چرخ آسیاب تمدّن ایران را گرداند و هر نسل قنات های آب دار را برای نسل پس از خود به میراث گذاشت و ما، در جریان توسعه و پیشرفت! به راه حلّ هایی همچون سدّ و چاه های عمیق رسیدیم که ظرف چند دهه، این سرزمین و «تمدّنِ کاریزی» را با چالش جدّی برای بقا و تداوم مواجه کرده است و ما قنات هایی بی آب را برای نسل پس از خود برجای می گذاریم!؟
به راستی ما با آنها چه تفاوتی داریم؟
نحوهٔ ادراک و فهم آن ها از پدیده ها و ارتباطشان و زیست جهان آن ها چه تفاوتی با ما داشت؟
آیا آنها نوعی بلوغِ پیشاتوسعه ای نداشتند!؟
آیا می توان دوباره جنگل های پر درخت، درختان و باغ های پر بار و قنات های آب دار یا منابع آبِ آبرومند را برای نسل های بعدی به میراث گذاشت و خیانت در امانت نکرد و روسفید شد!؟

و به عبارتی، آیا فرزندان ما و نسل های آینده هم این «امکان» را خواهند داشت که:
"خاموش کردن ذهن
در ژرفای جنگل
چک چکانِ آب" (هایکو از هوشا و تصویر پروفایلِ اکوسوفیا)
را تجربه کنند!؟
آیا این «امکان»، عمیقاً به بلوغِ (به گمان کمترین، پساتوسعه ایِ) ما بستگی ندارد!؟
و در نهایت، با تأملِ بر جوانب و روندها، آیا «توسعه» در میانهٔ «پیشاتوسعه» و «پساتوسعه»، نوعی نابالغی و روی گردانیِ موقّتِ بشر از کهن الگوهای ساختن و کاشتن نبود!؟

طرح این پرسش ها، دعوتی است به اندیشیدن و با هم اندیشیدن تا در خود و سپس با هم به پاسخ هایی درخور، ژرف و ره گشا برای اصلاحِ کار و بارِ خویش و التیام دردهای خویش در روزگارِ پریشانِ خویش برسیم.
چنین باد!
==============
توضیح: پساتوسعه،‌ در نظرِ متفکرانی مثل ایلیچ،‌ مجید رهنما،‌ اسکوبار،‌ زاکس، گاندی و ...،‌ بازنگریِ انتقادیِ همه‌جانبه و ریشه‌ای به محصولاتِ روندِ توسعه‌ی صنعتی و آموزشی، و بازارِ آزاد است؛ توسعه‌ای که نه فقط اقتصاد و صنعت و فناوری را زیرِ تاثیر برده،‌ بلکه سبکِ زندگی، سُفره‌ها ، دستان و دل و مغز و جانِ ما را هم دگرگون کرده.



t.me/ecosophia


لینک مربوط : https://t.me/GahFerestGhKeshani/3863
t.me/gahferestghkeshani

ثروت‌مند شدن، "هنر ایجاد حداکثر نابرابری به نفع خودمان" است.
راهزنِ معمولی، ثروت‌مندان را می‌چاپد، اما اهل معامله، فقیران را.
(ثروت و فقر، گاندی و راسکین)
https://t.me/GahFerestGhKeshani/2902

👆معنای ثروت و قدرت از نگاه راسکین و گاندی:
اساساً آن‌چه که زیر اسمِ ثروت، مطلوبِ آدمی‌زاد است، داشتنِ قدرتِ تسلط بر انسان‌هاست؛

به ساده‌ترین معنا، ثروت یعنی "قدرتِ بدست آوردنِ نیرویِ کارِ خدمت‌کار، صنعت‌گر و هنرمند به سودِ خود و در خدمتِ خود".

و این قدرتِ ثروت، البته به نسبتِ مستقیم با میزانِ فقر آدم‌هایی که ثروت بر روی‌شان عمل می‌کند، "بالا و پایین"، و "کم و زیاد" می‌شود؛
همین‌طور با تعداد افرادی که به اندازه‌ی خودمان ثروت‌مندند، و کسانی که حاضرند برای کالای ما که عرضه‌اش کم است، قیمت یکسانی بپردازند.

... به عبارت دقیق، ثروت‌مند شدن، "هنر ایجاد حداکثر نابرابری به نفع خودمان" است.
راهزنِ معمولی، ثروت‌مندان را می‌چاپد، اما اهل معامله، فقیران را.

تولید سرمایه‌داری= حداقل تلاش برای حداکثرِ بازده
از کتابِ سارودایا (بهروزی برای همه)
https://t.me/GahFerestGhKeshani/2902

معرفی چاپ کاغذی همین کتاب:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5923

🎥 دیدار با جِین گودال – از مجموعه مستند HUMAN
✍️ حسین محمدی‌زاده (https://www.aparat.com/ARMG_Studies)

🔅 دیدار با جِیْن (Jane's interview) یکی از ویدئوهای پروژه‌ی HUMAN است. طرح اصلی این مستندها بیان ۴۰ سؤال مشخص در مصاحبه‌ی چهره‌به‌چهره با انسان‌هاست، انسان‌هایی مختلف با چهره‌ها و لباس‌ها و زندگی‌هایی متفاوت که شامل ۲۰۰۰ انسان از ۶۰ کشور جهان است ....

🔅جیْن گودال از تاثیرگذارترین دانشمندان تاریخ علمِ رفتارشناسی و مردم‌شناسی است.

او از اولین کسانی بود که در تاریخِ دانشگاهِ کمبریج بدون مدرک لیسانس و فوق لیسانس، مدرک دکتری گرفت.

این‌که از ابتدای کودکی بدانی چه می‌خواهی و تا آخرین لحظه برای رویای کودکی‌ات تلاش کنی الحق که هشداری است برای خیلی‌از ما که مثل باد مدام از این شاخه به آن شاخه‌ی زندگی می‌پریم!

🔅ضمن تشکر از دوستانی که ترجمه‌ی این ویدئو به یاری آ‌نها صورت گرفت شما را به دیدن آن در آپارات دعوت می‌کنم
https://www.aparat.com/v/87OQ4

⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از بروزرها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن اجرا نمی‌شود. آپارات بدون فیلترشکن باید باز بشود.

جِین گودال، در وداعی مادرانه!
https://dailym.ai/2NKO0Ek
janegoodall.org
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3870
کلیپ دیگر:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3867

آموختن از سگ: جِین گودال!

گودال، عُمرِ ۶۰ ساله‌ی کاری‌اش را وقفِ درک زندگی با نُخُستی ها کرده که نزدیک ترین همسایگانِ انسان اند، اما در پیامِ مجموعه ویدئوییِ "انسان"، از معنای زندگی ای سخن می گوید که بزرگترین معلم اش به او یاد می دهد: یک سگ!
او از ادراکِ "خود بودن" و مزیتِ سکوت هم به ما یاد می‌دهد.
در این کلیپ، جِین را می‌بینیم که از تباهی و فساد حاکم بر جهان و از حاکمیتِ نابخردانه‌ی پول حرف می‌زند و از نقشِ خودِ ما هم!

او به نقشِ ما اهمیت می‌دهد در کم‌کردنِ جمعیتِ جهان، و تخریب نکردنِ بیشترِ از این. از گاندی نکته‌ای اساسی را نقل می‌کند که می‌تواند تغییر ساز باشد.
گودال از تصورِ "خود شیفته‌ی بشر" هم می‌گوید که فکر می‌کند زمین فقط برای غارتِ اوست و فقط اوست که فکر می‌کند و عاطفه می‌فهمد و عشق می‌ورزد!
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3867
در همین کلیپ👆، فروتنانه،‌کارِ خود را فقط "امید‌ دادن به مردم" معرفی می‌کند، اما این روزها او کارِ بزرگ‌تری هم می‌کند:
طرز سخن گفتن با سرمایه‌‌داریِ بی‌‌ترمز را هم یاد می‌دهد:
مصرف‌کنندگانِ جهان متحد شوید و
با نخریدن‌های‌تان، با تخریب زمین و جان و تن‌تان مبارزه کنید و
حرف‌تان را به این شکل به گوشِ سرمایه و بازارِِ بی‌ترمز برسانید!

باز هم ویدئو:

https://t.me/GahFerestGhKeshani/3868

ساخته شدن یک نماد: جِین شدن!
صفحه‌ی روی جلد نشنال جیاگرافیک در بزرگداشتِ چهره‌ای نمادین در عصرِ ما: جین گودال
t.me/GahFerestGhKeshani/3868
t.me/GahFerestGhKeshani/3870
t.me/gahferestghkeshani/3867

چه کتاب هایی بهتر است بخوانیم؟
(البته اگر کتاب، اصلا بتواند زندگی و دنیا را کمی قابل تحمل تر کند)

سایتِ «کتابِ برتر» به شما کمک می کند به پاسخ تان نزدیک شوید.

برای این پرسش، پاسخ دهنده ممکن است ملاک های مختلف، یا کتاب های مختلفی مطرح کند، هر کس از دیدِ خود.

سایت وزین و بسیار مفیدِ «کتاب برتر»، به این پرسش این طوری نگاه می کند:

محبوب ترین کتاب ها در هر زمینه ای، لابد چیزکی یا چیزی دارند قابل تامل و نه حتما خوب.

فهرست 100 کتاب محبوب، در زمینه های مختلفِ اندیشه و احساسِ بشری می تواند ابزار خوبی باشد تا از بین شان برگزید.

این فهرست را سایتِ جهانیِ «گوود ریدز» بر پایه ی نظر خوانندگان و اعضا تهیه می کند.

کتاب برتر، ابزاری در اختیارِ اهلِ دانش و اندیشه و احساس (فارغ از مدرک)، می گذارد تا اگر خواستند به خودشان بگویند که چیزکی در باره ی تخصص یا علاقه شان می دانند، حداقل سری زده باشند به 100 کتابِ برترِ آن موضوع.

معنای دیگر این منطق این است که اگر من می خواهم بگویم اهل بحث های اقتصادی ام، دستِ کم، باید از نقد و تحلیل و محتوای 100 کتابِ محبوبِ اقتصاد با خبر باشم، یا مثلا نصف شان را برگزیده و خوانده باشم.

رمان و جامعه شناسی و محیط زیست و ... هم، همین طور.

«کتاب برتر»، کار را راحت تر هم می کند:
در فهرست های خودش، نسخه های ترجمه شده را هم معرفی می کند و امکان خرید و ارسال را هم می دهد.

با دیدن سایت، کتابِ مغفول، دلخواه، اما لازمِ شما، می تواند به دست تان برسد.

این یعنی یک کتابخانه ی خیلی خیلی سطحِ بالا، با یک کتابدارِ درجه یک!

این یعنی یک دانشگاهِ و صد ها استادِ رایگان!

خُب، چه از این بهتر!
======================
این هم آدرسِ کتابْ برتر:
Http://www.ketabbartar.com
======================

t.me/gahferestghkeshani