۱. دیوید تیلور، رقیب همیشگی حسن یزدانی، بعد از مسابقه حرف خیلی ارزشمندی زد. از یزدانی تشکر کرد که باعث شد قویتر بشه و سال بعد هم مسابقه تکرار میشه{به این معنی که میتونه حریفش برای پیروزی، باز هم تلاش کنه}. دوتا نکته خیلی مهم داره این دو جمله. اول اینکه رقیبش، براش ارزشمنده. و برای بهتر شدن خودش، اونو باعث و ضروری میدونه. توی ادبیات فارسی هم همین مضمون رو داریم: «دشمن دانا بلندت می کند». دوم اینکه با حریف با لحن ناامید و تحقیر کننده حرف نزد و آینده رو قطعی فرض نکرد. مغرور شدن، جلوی قوی شدن رو میگیره.
۲. جمهوری اسلامی باید قدر مخالفان صادق و صاحب نظر خودش را بدونه. اصلا به همین دلیله که مرحوم مطهری گفته بود اساتید سوسیالیست و کمونیست هم باید در دانشگاه تدریس کنند. باید حریفت قوی باشه تا تو هم قوی بشی و برای بقاء، تلاش کنی. در غیر اینصورت ضعیف میشی و مغرور و یه روز و ناگهان غافلگیر میشی.
۳. حراست دانشگاه در مورد پست آخرم منو خواست. دیروز صبح رفتم و نظراتم رو گفتم و توضیح دادم. جلسه خوبی بود. خیلی حرف زدیم. پستهای قبلی رو هم اسکرینشات گرفته بودن و خونده بودن. دو ساعتی طول کشید. گفتم میخوام نظرم رو توی پستهای بعدی شرح بدم. اما دیشب مادرم تماس گرفت و گفت نگرانمه و پست آخرم رو بردارم تا مشکلی پیش نیاد. داداشم بهش گفته بود چیز خطرناک گذاشتم توی صفحهام. یه روز مقاومت کردم، دیدم نمیشه. بر داشتمش. اما نظرم همونه. سرمایه گذاری بلافاصله نظام باید روی همین سه تا موضوع باشه: زن، زندگی، آزادی.
۴. عکس بالا رو دیروز توی ساحل بابلسر گرفتم. میتونید حدس بزنید برای آدمی که روی این ویلچر نشسته بوده، دقیقا قبل گرفتن عکس چه اتفاقی و چطوری افتاده؟ به کسی که درست حدس بزنه، یه کتاب داستان فیدیبو جایزه میدم.
علی اصغر کلانتر
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
ساحل بابلسر
#عکس_های_علی_اصغر_کلانتر
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
۲. جمهوری اسلامی باید قدر مخالفان صادق و صاحب نظر خودش را بدونه. اصلا به همین دلیله که مرحوم مطهری گفته بود اساتید سوسیالیست و کمونیست هم باید در دانشگاه تدریس کنند. باید حریفت قوی باشه تا تو هم قوی بشی و برای بقاء، تلاش کنی. در غیر اینصورت ضعیف میشی و مغرور و یه روز و ناگهان غافلگیر میشی.
۳. حراست دانشگاه در مورد پست آخرم منو خواست. دیروز صبح رفتم و نظراتم رو گفتم و توضیح دادم. جلسه خوبی بود. خیلی حرف زدیم. پستهای قبلی رو هم اسکرینشات گرفته بودن و خونده بودن. دو ساعتی طول کشید. گفتم میخوام نظرم رو توی پستهای بعدی شرح بدم. اما دیشب مادرم تماس گرفت و گفت نگرانمه و پست آخرم رو بردارم تا مشکلی پیش نیاد. داداشم بهش گفته بود چیز خطرناک گذاشتم توی صفحهام. یه روز مقاومت کردم، دیدم نمیشه. بر داشتمش. اما نظرم همونه. سرمایه گذاری بلافاصله نظام باید روی همین سه تا موضوع باشه: زن، زندگی، آزادی.
۴. عکس بالا رو دیروز توی ساحل بابلسر گرفتم. میتونید حدس بزنید برای آدمی که روی این ویلچر نشسته بوده، دقیقا قبل گرفتن عکس چه اتفاقی و چطوری افتاده؟ به کسی که درست حدس بزنه، یه کتاب داستان فیدیبو جایزه میدم.
علی اصغر کلانتر
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
ساحل بابلسر
#عکس_های_علی_اصغر_کلانتر
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
.
۱. سال ۱۴۰۴ رو به همگی تبریک عرض میکنم و امیدوارم مثل ابرهای امروز عصر که شبیه کلمه «خیر» شده بودند و بعنوان عکس این پست انتخاب کردم، برای همه سرشار از خیر و برکت و سلامتی و خوشبختی و ایمان به خود و خدا باشه. راستش رو بخواین خیلی تلاش کردم تا آخر تونستم این پیام تبریک رو بنویسم. با این همه خبر و اتفاق بد که نوشتنش رنجش خاطر شما رو فراهم میکنه و نتیجهای هم نداره، خوشبین بودن و شاد بودن و انرژی واقعی و اصیل دادن واقعا سخته. کاریکاتوری میشه. اما امر محال که محال نیست! بیتردید بخوایم، شاید شد!
۲. سال ۱۴۰۳، مثل خیلیها برای من هم خیلی پرچالش بود. کارهای مهمی انجام دادم و کارهای واجبی رو هم نشد انجام بدم. اما ممنوعیت کار فستوارت در زمینه انتشار فراخوانهای بینالمللی، سخت ترینش بود که من رو تا مرز انهدام پیش برد و سختیهای عمومی رو برای من سختتر کرد. هنوز دارم تلاش میکنم این ممنوعیت رو رفع کنم. فستیوارت، هم مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد داره و هم توی جشنواره سرآمد رسانههای دیجیتال، لوح تقدیر کسب کرده. رسانههای مشابه بی هیچ محدودیتی در حال انتشار اخبار بینالمللی هستن و ما از انتشار اون منع شدیم. از اردیبهشت سال قبل(۱۴۰۳) درگیرشم و پیگیریهای بیپاسخ فراوانی انجام دادم. توی این مدت فقط اخبار داخلی منتشر کردم و هر طوری بود، اعضای تیم رو کنار هم نگه داشتم. بدون ایجاد تنش و حاشیه کار رو ادامه دادم و پیگیری کردم. اما یه روزی که فکر نمیکنم دور باشه، جزییاتش رو مینویسم که چقدر سخت بود و هست.
۳. تنهاتر شدم. پیامهام محدود شدن به چند تا دوست و فامیل قدیمی. نمیدونید چقدر حرف مشترک، کم شده. پیامهای موفقیت شما که همیشه با افتخار منتشر میکردم و به زندگی و کارم معنای بهتری میدادن، خیلی کم و قلبم خالی شده. اما دارم ادامه میدم. یه نامه سرگشاده برای رییس جمهور آماده کردم که بزودی منتشر میکنم.
۴. خب آدم آرزو میکنه. توی هر سن و هر موقعیتی. حتی توی سختیها. حتی توی بدبینی محض. آرزو میکنم همه چیز بهتر بشه. برای همهمون.
دوستتون دارم. تصدق شما،
علی اصغر کلانتر
۲ فروردین ۱۴۰۴
جایی نزدیک ساری
#یادداشت_آخر_سال
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#عکس_های_علی_اصغر_کلانتر
۱. سال ۱۴۰۴ رو به همگی تبریک عرض میکنم و امیدوارم مثل ابرهای امروز عصر که شبیه کلمه «خیر» شده بودند و بعنوان عکس این پست انتخاب کردم، برای همه سرشار از خیر و برکت و سلامتی و خوشبختی و ایمان به خود و خدا باشه. راستش رو بخواین خیلی تلاش کردم تا آخر تونستم این پیام تبریک رو بنویسم. با این همه خبر و اتفاق بد که نوشتنش رنجش خاطر شما رو فراهم میکنه و نتیجهای هم نداره، خوشبین بودن و شاد بودن و انرژی واقعی و اصیل دادن واقعا سخته. کاریکاتوری میشه. اما امر محال که محال نیست! بیتردید بخوایم، شاید شد!
۲. سال ۱۴۰۳، مثل خیلیها برای من هم خیلی پرچالش بود. کارهای مهمی انجام دادم و کارهای واجبی رو هم نشد انجام بدم. اما ممنوعیت کار فستوارت در زمینه انتشار فراخوانهای بینالمللی، سخت ترینش بود که من رو تا مرز انهدام پیش برد و سختیهای عمومی رو برای من سختتر کرد. هنوز دارم تلاش میکنم این ممنوعیت رو رفع کنم. فستیوارت، هم مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد داره و هم توی جشنواره سرآمد رسانههای دیجیتال، لوح تقدیر کسب کرده. رسانههای مشابه بی هیچ محدودیتی در حال انتشار اخبار بینالمللی هستن و ما از انتشار اون منع شدیم. از اردیبهشت سال قبل(۱۴۰۳) درگیرشم و پیگیریهای بیپاسخ فراوانی انجام دادم. توی این مدت فقط اخبار داخلی منتشر کردم و هر طوری بود، اعضای تیم رو کنار هم نگه داشتم. بدون ایجاد تنش و حاشیه کار رو ادامه دادم و پیگیری کردم. اما یه روزی که فکر نمیکنم دور باشه، جزییاتش رو مینویسم که چقدر سخت بود و هست.
۳. تنهاتر شدم. پیامهام محدود شدن به چند تا دوست و فامیل قدیمی. نمیدونید چقدر حرف مشترک، کم شده. پیامهای موفقیت شما که همیشه با افتخار منتشر میکردم و به زندگی و کارم معنای بهتری میدادن، خیلی کم و قلبم خالی شده. اما دارم ادامه میدم. یه نامه سرگشاده برای رییس جمهور آماده کردم که بزودی منتشر میکنم.
۴. خب آدم آرزو میکنه. توی هر سن و هر موقعیتی. حتی توی سختیها. حتی توی بدبینی محض. آرزو میکنم همه چیز بهتر بشه. برای همهمون.
دوستتون دارم. تصدق شما،
علی اصغر کلانتر
۲ فروردین ۱۴۰۴
جایی نزدیک ساری
#یادداشت_آخر_سال
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#عکس_های_علی_اصغر_کلانتر