سلام ، آهنگ جدیدم به اسم پیرمردی تقدیم به شما خوبان ، ممنونم از این همه لطف و انرژی مثبتتون 🙏❤
شاعر و آهنگساز : کرمعلی فلاح نژاد نمارستاقی
تنظیم : بنیامین عمران
گیتار : سجاد علیزاده
عکس : استودیو ماموت
کاور : امید سپهریان
🔹️ ممنونم از هنرمند گرامی آقای مجتبی اوهاینا که اجازه بازخوانی این آهنگ رو بهم دادند 🙏⚘
@fatemehmehlaban
@benyaminemran
#fatemehmehlaban #piremardi
شاعر و آهنگساز : کرمعلی فلاح نژاد نمارستاقی
تنظیم : بنیامین عمران
گیتار : سجاد علیزاده
عکس : استودیو ماموت
کاور : امید سپهریان
🔹️ ممنونم از هنرمند گرامی آقای مجتبی اوهاینا که اجازه بازخوانی این آهنگ رو بهم دادند 🙏⚘
@fatemehmehlaban
@benyaminemran
#fatemehmehlaban #piremardi
متن و ترجمه آهنگ پیرمردی 👇
پير مردي ته همدم پير زنا
+ای پیرمرد ، پیرزن همدم و همصحبت توست
ناله سر دونه شندي بيه ميچكا
+روی ایوان دانه (گندم) میریزی تا گنجشک بیاید
ته سر پيش كرك و طلاي ونگ وا
+حیاط خانه ات صدای مرغ و خروس
ته دست بزوئه پينه پيرمردي
+دستانت پینه زده ای پیرمرد
ته سرنوشت همينه پير مردي
+سرنوشتت همین بوده ای پیرمرد
با هيچكس نارني كينه پيرمردي
+از کسی کینه ای به دل نداری ای پیرمرد
بخاري رِ تش هاكن با لَلِه وا
+بخاری را با نی روشن کن
مهمون كله سي تا سِ پشت گوگزا
+مهمون ها زیادی در بالا خانه نشسته اند. ( بالاتر از بخاری هیزمی)
نهار لفتي كاكِ نيم دونه پلا
+ناهار برنج نیم دانه در دیگ کوچکی است .
پير آدم رو بونه سرد پيرمردي
+آدم پیر سردش میشود اي پیرمرد
وچه زائون بَوون گد پير مردي
+نوه ها بزرگ میشوند ای پیرمرد
تره هاكنن خدمت پيرمردي
+بهت خدمت میکنند ای پیرمرد
حاجي و كبلائي بوو جان پر
+پدر جان حاجی و کربلایی بشي
وچون جا راضي بَوو جان پر
+پدر جان از بچه ها راضی بشه
با ته دعا وچون خِرنه نونسه
+ بادعای تو فرزندان غذای کافی دارند
ته وچون غريب جا پيرمردي
+بچه هایت در غربت زندگی میکنند
ته همدم پير زنا پيرمردي
+پیرزن همدم و هم صحبت توست ای پیرمرد
شاعر : کرمعلی فلاح نژاد نمارستاقی
@fatemehmehlaban
پير مردي ته همدم پير زنا
+ای پیرمرد ، پیرزن همدم و همصحبت توست
ناله سر دونه شندي بيه ميچكا
+روی ایوان دانه (گندم) میریزی تا گنجشک بیاید
ته سر پيش كرك و طلاي ونگ وا
+حیاط خانه ات صدای مرغ و خروس
ته دست بزوئه پينه پيرمردي
+دستانت پینه زده ای پیرمرد
ته سرنوشت همينه پير مردي
+سرنوشتت همین بوده ای پیرمرد
با هيچكس نارني كينه پيرمردي
+از کسی کینه ای به دل نداری ای پیرمرد
بخاري رِ تش هاكن با لَلِه وا
+بخاری را با نی روشن کن
مهمون كله سي تا سِ پشت گوگزا
+مهمون ها زیادی در بالا خانه نشسته اند. ( بالاتر از بخاری هیزمی)
نهار لفتي كاكِ نيم دونه پلا
+ناهار برنج نیم دانه در دیگ کوچکی است .
پير آدم رو بونه سرد پيرمردي
+آدم پیر سردش میشود اي پیرمرد
وچه زائون بَوون گد پير مردي
+نوه ها بزرگ میشوند ای پیرمرد
تره هاكنن خدمت پيرمردي
+بهت خدمت میکنند ای پیرمرد
حاجي و كبلائي بوو جان پر
+پدر جان حاجی و کربلایی بشي
وچون جا راضي بَوو جان پر
+پدر جان از بچه ها راضی بشه
با ته دعا وچون خِرنه نونسه
+ بادعای تو فرزندان غذای کافی دارند
ته وچون غريب جا پيرمردي
+بچه هایت در غربت زندگی میکنند
ته همدم پير زنا پيرمردي
+پیرزن همدم و هم صحبت توست ای پیرمرد
شاعر : کرمعلی فلاح نژاد نمارستاقی
@fatemehmehlaban
سلام ، بنا به درخواست مکرر شما عزیزان براتون یه موزیک فارسی خوندم ، از ساخته های استاد عبدالحسین مختاباد بنام #شکوه ، که خودم به شخصه عاشق این موزیک زیبا و دلنشینم . امیدوارم دوست داشته باشید🙏
#شکوه
شعر : مهرداد اوستا
آهنگساز : عبدالحسین مختاباد
ضبط و میکس : بنیامین عمران
سازهای زهی : یاسین آران
گیتار : سجاد علیزاده
ممنونم از همه ی عوامل تیم ☝️ 🙏🌷💚
@fatemehmehlaban
@benyaminemran
#شکوه
شعر : مهرداد اوستا
آهنگساز : عبدالحسین مختاباد
ضبط و میکس : بنیامین عمران
سازهای زهی : یاسین آران
گیتار : سجاد علیزاده
ممنونم از همه ی عوامل تیم ☝️ 🙏🌷💚
@fatemehmehlaban
@benyaminemran
Fatemehmehlaban فاطمه مهلبان
Shekveh - Fatemeh Mehlaban @fatemehmehlaban #fatemehmehlaban #فاطمه_مهلبان
☝️فایل اصلی 🙏 پوزش بابت آپلود دوباره ..🌷
سلام 😊 دموی کار جدیدم به اسم #طالب_و_زهره که برگرفته از منظومه ای با همین نام هست رو تقدیمتون میکنم ، که به امید خدا تا چند روز دیگه منتشر میشه ☝️💙
.
📍برای دوستانی که در مورد این داستان عاشقانه اطلاعاتی ندارند ، متنی از خلاصه ی این داستان عاشقانه رو میزارم تا با گوشه ای از فرهنگ و تاریخ مازندران آشنا شن 🙏🌹
.
تنظیم و میکس : بنیامین عمران
گیتار : سجاد علیزاده
ویولون : یاسین آران
.
@fatemehmehlaban
@benyaminemran
#fatemehmehlaban
.
📍برای دوستانی که در مورد این داستان عاشقانه اطلاعاتی ندارند ، متنی از خلاصه ی این داستان عاشقانه رو میزارم تا با گوشه ای از فرهنگ و تاریخ مازندران آشنا شن 🙏🌹
.
تنظیم و میکس : بنیامین عمران
گیتار : سجاد علیزاده
ویولون : یاسین آران
.
@fatemehmehlaban
@benyaminemran
#fatemehmehlaban
طالب و زهره
طالب و زهره داستان طالب و زهره یه داستان قدیمیه مازندرانیه. که سالهای سال مادرها کنار گهواره فرزنداشون نجوا کردن و سروده های زیادی دربارش وجود داره. زهره دختری از اهالی چلاو آمل بود که به همراه پدر و نامادری و برادراش زندگی میکرد.اونا وقتی توی فصل سرما به آمل کوچ کرده بودند همسایه پسری به اسم طالب میشن و بعداز یکی دوبار ملاقات اتفاقی بین این دو نفر عشقی بی وصف شکل میگیره! ولی توی رسومات اون زمان هر دختر و پسری میبایست با کسی هم طایفه خودش ازدواج کنه و طالب که آملی بود از سوی خانواده چلاوی زهره مورد پذیرش نبود! طالب برای رسیدن به زهره سختیهای زیادی کشید و حتی از دست برادرای زهره تا حد مرگ کتک خورد! جالب اینجاست که دو فتنه گر بزرگ این ماجرا نامادریهای طالب و زهره بودند! نامادری زهره دوست نداشت اون به عشقش برسه و میخواست اونو به خواستگار پیر ولی ثروتمند زهره بدن و نامادری طالب دوست داشت طالب که جوان برازنده ای بود یکی از اقوام نامادریشو به همسری بگیره! کارشکنیهای این دو هر روز زندگی رو به کام طالب و زهره سخت تر میکرد. تا اینکه خلاصه یه روز نامادری زهره بهش میگه تو دور از چشم پدر و برادرات طالب رو دعوت کن خونه و براش غذای خوشمزه ای درست کن. زهره از روی سادگی فریب حیله نامادری رو میخوره و برای طالب ماهی شکم پر خوشمزه ای درست میکنه و براش پیغام میفرسته تا برای ناهار بیاد خونشون. نامادری هم دور از چشم زهره ماده خطرناک و کشنده ای داخل غذایی که زهره برای طالب درست کرده میریزه! طالب میاد و با اشتیاق ماهی که عشقش براش درست کرده رو میخوره ولی حالش بد میشه و ازونجا با حال وخیمش دور میشه و نامادری زهره براش پیغام میده که زهره قصد کشتنت رو داشت تا از دستت راحت بشه و با خواستگار پولدارش ازدواج کنه! طالب که بدجور دلشکسته و ناامید شده بود ازون شهر و دیار بارسفر میبنده و برای همیشه میره... سالها میگذره و زهره باوجود عشقی که هنوز تو وجودش بود همسر مردی دیگه میشه و صاحب فرزندانی ولی هرگز یادش نمیره که سراغ طالب رو از کوه و دشت و ماهی و دریا بگیره: دریای ماهی تو مه طالب ره ندی؟ کبوتر چمبلی تو مه طالب ره ندی؟.... و اما طالب که عده ای میگفتن اونو درحال کار کردن برای هندیها دیدن بعدها خبر اومد که به علت باسوادی و درستکاریش داماد یک هندی بسیار ثروتمند شده و در کشور هندوستان زندگی میکنه. روزی هم خبر اومد که طالب توی هند مریضی سختی گرفت و مرد. زهره ازین خبر چنان داغدار شد که به بهانه آوردن آب به رودخونه رفت و دیگه هرگز برنگشت! میگن اون خودشو تو رودخونه غرق کرد تا همراه ماهیها بره پیش طالبش.....
@fatemehmehlaban
طالب و زهره داستان طالب و زهره یه داستان قدیمیه مازندرانیه. که سالهای سال مادرها کنار گهواره فرزنداشون نجوا کردن و سروده های زیادی دربارش وجود داره. زهره دختری از اهالی چلاو آمل بود که به همراه پدر و نامادری و برادراش زندگی میکرد.اونا وقتی توی فصل سرما به آمل کوچ کرده بودند همسایه پسری به اسم طالب میشن و بعداز یکی دوبار ملاقات اتفاقی بین این دو نفر عشقی بی وصف شکل میگیره! ولی توی رسومات اون زمان هر دختر و پسری میبایست با کسی هم طایفه خودش ازدواج کنه و طالب که آملی بود از سوی خانواده چلاوی زهره مورد پذیرش نبود! طالب برای رسیدن به زهره سختیهای زیادی کشید و حتی از دست برادرای زهره تا حد مرگ کتک خورد! جالب اینجاست که دو فتنه گر بزرگ این ماجرا نامادریهای طالب و زهره بودند! نامادری زهره دوست نداشت اون به عشقش برسه و میخواست اونو به خواستگار پیر ولی ثروتمند زهره بدن و نامادری طالب دوست داشت طالب که جوان برازنده ای بود یکی از اقوام نامادریشو به همسری بگیره! کارشکنیهای این دو هر روز زندگی رو به کام طالب و زهره سخت تر میکرد. تا اینکه خلاصه یه روز نامادری زهره بهش میگه تو دور از چشم پدر و برادرات طالب رو دعوت کن خونه و براش غذای خوشمزه ای درست کن. زهره از روی سادگی فریب حیله نامادری رو میخوره و برای طالب ماهی شکم پر خوشمزه ای درست میکنه و براش پیغام میفرسته تا برای ناهار بیاد خونشون. نامادری هم دور از چشم زهره ماده خطرناک و کشنده ای داخل غذایی که زهره برای طالب درست کرده میریزه! طالب میاد و با اشتیاق ماهی که عشقش براش درست کرده رو میخوره ولی حالش بد میشه و ازونجا با حال وخیمش دور میشه و نامادری زهره براش پیغام میده که زهره قصد کشتنت رو داشت تا از دستت راحت بشه و با خواستگار پولدارش ازدواج کنه! طالب که بدجور دلشکسته و ناامید شده بود ازون شهر و دیار بارسفر میبنده و برای همیشه میره... سالها میگذره و زهره باوجود عشقی که هنوز تو وجودش بود همسر مردی دیگه میشه و صاحب فرزندانی ولی هرگز یادش نمیره که سراغ طالب رو از کوه و دشت و ماهی و دریا بگیره: دریای ماهی تو مه طالب ره ندی؟ کبوتر چمبلی تو مه طالب ره ندی؟.... و اما طالب که عده ای میگفتن اونو درحال کار کردن برای هندیها دیدن بعدها خبر اومد که به علت باسوادی و درستکاریش داماد یک هندی بسیار ثروتمند شده و در کشور هندوستان زندگی میکنه. روزی هم خبر اومد که طالب توی هند مریضی سختی گرفت و مرد. زهره ازین خبر چنان داغدار شد که به بهانه آوردن آب به رودخونه رفت و دیگه هرگز برنگشت! میگن اون خودشو تو رودخونه غرق کرد تا همراه ماهیها بره پیش طالبش.....
@fatemehmehlaban
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Fatemeh Mehlaban - Taleb o Zohreh
@fatemehmehlaban
@benyaminemran
#فاطمه_مهلبان #طالب_و_زهره #مازندرانی
@fatemehmehlaban
@benyaminemran
#فاطمه_مهلبان #طالب_و_زهره #مازندرانی
سلام ، کار جدیدم به اسم #طالب_و_زهره رو با عشق تقدیمتون میکنم ، امیدوارم دوست داشته باشید 💙
.
📍 دوستانی که تو صفحاتشون کارهامو اشتراک میزارن لطفا تگ کنن تا بتونم بهتر دیده شم و کاراهای بعدیمو با انرژی بیشتری تولید کنم . ممنونم 🙏
.
تنظیم و میکس : بنیامین عمران
گیتار : سجاد علیزاده
ویولون : یاسین آران
عکس : احسان صادقی
اکولایز : میلاد آوری
.
@fatemehmehlaban
@benyaminemran
#fatemehmehlaban #talebozohreh #benyaminemran
#فاطمه_مهلبان #طالب_آملی #طالب #زهره #مازندران
.
📍 دوستانی که تو صفحاتشون کارهامو اشتراک میزارن لطفا تگ کنن تا بتونم بهتر دیده شم و کاراهای بعدیمو با انرژی بیشتری تولید کنم . ممنونم 🙏
.
تنظیم و میکس : بنیامین عمران
گیتار : سجاد علیزاده
ویولون : یاسین آران
عکس : احسان صادقی
اکولایز : میلاد آوری
.
@fatemehmehlaban
@benyaminemran
#fatemehmehlaban #talebozohreh #benyaminemran
#فاطمه_مهلبان #طالب_آملی #طالب #زهره #مازندران
متن و ترجمه آهنگ طالب و زهره 👇
كوی كوتر بيمه دارِ قارقاري
*مثل کبوتر کوهی شدم که بالای درخت آواز میخواند
خشك چوي سر خدا بسازم كلي
*بالای یه چوب خشک لانه ساختم
خورده مار سر بشته لاقلي سري
*نامادری در ماهیتابه برای طالب نان پخت
دله ره دكرده بيهوشه داري
*درون آن داروی بیهوشی( فراموشي) ریخت
طالب بخرده و بهيه راهي
*طالب نان را خورد و راهي شد و رفت
طالب مه طالب خدا طالب فراري
*خدايا طالب من ،طالب فراري شد و رفت
انده بوردمه تا دريوي پلي
*اونقدر رفتم تا به دریا رسیدم
دريوي پلي يار جفت انجلي
*نزدیک دریا دوتا درخت انجیلی بود
ونه سر نيش بيه كوتر چمپلي
*روی درخت یک کبوتر مهربان (جلد ) نشسته بود
هاي كوتر چمپلي ته مه طالب رِ ندي
زهره به کبوتر گفت : ای کبوتر طالب مرا ندیدی ؟
طالب رِ بخرده دريويِ ماهي
*کبوتر گفت : ماهی دریا طالب را خورد
ساليك رِ بشندمو بهيرم ماهي
زهره گفت : تورِ صيد را بندازم تا ماهی را صید کنم و
ماهيِ گِردن رِ دَشِنِم شالي
گردن ماهی را اشرفی بزارم*
اخ ماهي جان ماهي ته مه طالب رِ ندي
* و به ماهی بگویم طالب مرا ندیدی؟
طالب رِ بديمه ميونِ هندي
*ماهی گفت : طالب را میان هندوها دیدم
هنديِ زنانِ گرِ لا كردي
*گهواره ی کودکان هندی را تکان میداد
طالب مه طالبو طالب خرما چشم
*طالب ، ای طالب من ، طالب خرما چشم
زهره از عشق تِه بهيه ناخش
*زهره از عشق تو بیمار شده است
طالب مه طالب و طالب فرامرز
*ای طالب من ای طالب دور مانده از من
هر كجه بمرديو خدا بيا مرز
* هر کجا هستی خدا تورا بیامرزد.
@fatemehmehlaban
#fatemehmehlaban
كوی كوتر بيمه دارِ قارقاري
*مثل کبوتر کوهی شدم که بالای درخت آواز میخواند
خشك چوي سر خدا بسازم كلي
*بالای یه چوب خشک لانه ساختم
خورده مار سر بشته لاقلي سري
*نامادری در ماهیتابه برای طالب نان پخت
دله ره دكرده بيهوشه داري
*درون آن داروی بیهوشی( فراموشي) ریخت
طالب بخرده و بهيه راهي
*طالب نان را خورد و راهي شد و رفت
طالب مه طالب خدا طالب فراري
*خدايا طالب من ،طالب فراري شد و رفت
انده بوردمه تا دريوي پلي
*اونقدر رفتم تا به دریا رسیدم
دريوي پلي يار جفت انجلي
*نزدیک دریا دوتا درخت انجیلی بود
ونه سر نيش بيه كوتر چمپلي
*روی درخت یک کبوتر مهربان (جلد ) نشسته بود
هاي كوتر چمپلي ته مه طالب رِ ندي
زهره به کبوتر گفت : ای کبوتر طالب مرا ندیدی ؟
طالب رِ بخرده دريويِ ماهي
*کبوتر گفت : ماهی دریا طالب را خورد
ساليك رِ بشندمو بهيرم ماهي
زهره گفت : تورِ صيد را بندازم تا ماهی را صید کنم و
ماهيِ گِردن رِ دَشِنِم شالي
گردن ماهی را اشرفی بزارم*
اخ ماهي جان ماهي ته مه طالب رِ ندي
* و به ماهی بگویم طالب مرا ندیدی؟
طالب رِ بديمه ميونِ هندي
*ماهی گفت : طالب را میان هندوها دیدم
هنديِ زنانِ گرِ لا كردي
*گهواره ی کودکان هندی را تکان میداد
طالب مه طالبو طالب خرما چشم
*طالب ، ای طالب من ، طالب خرما چشم
زهره از عشق تِه بهيه ناخش
*زهره از عشق تو بیمار شده است
طالب مه طالب و طالب فرامرز
*ای طالب من ای طالب دور مانده از من
هر كجه بمرديو خدا بيا مرز
* هر کجا هستی خدا تورا بیامرزد.
@fatemehmehlaban
#fatemehmehlaban