کارکرد دوره
2899988 ریال
یعنی 3866 دقیقه مکالمه
یعنی 64 ساعت مکالمه
به طور میانگین روزی 2/۵ ساعت
تازه این برای تماس های خروجی هست
و تماس های ورودی رو...
تماس های اکسایپ و واتساپ و ایمو...
اگه سر انگشتی حساب کنم روزی حدود 5 ساعت
برای هماهنگی کارها و پرورش نیروی انسانی باید از مهمترین چیزت بگذاری که بهش میگن زمان
2899988 ریال
یعنی 3866 دقیقه مکالمه
یعنی 64 ساعت مکالمه
به طور میانگین روزی 2/۵ ساعت
تازه این برای تماس های خروجی هست
و تماس های ورودی رو...
تماس های اکسایپ و واتساپ و ایمو...
اگه سر انگشتی حساب کنم روزی حدود 5 ساعت
برای هماهنگی کارها و پرورش نیروی انسانی باید از مهمترین چیزت بگذاری که بهش میگن زمان
بخشی از مکالمه من و دوستم مرتضی که تبدیل به یک دیالوگ ماندگار شد:
- موری بیا خودکشی کنیم.
+ به نظر من ما خودکشی کردیم فرید.
++ به یه سری از ابعاد وجودیمون اونقدر بی توجهی کردیم که مردن.
+++ بخاطر همینه که تو این وضعیتم دیگه.
@faridmasoudi
@Mortezajannati_com
- موری بیا خودکشی کنیم.
+ به نظر من ما خودکشی کردیم فرید.
++ به یه سری از ابعاد وجودیمون اونقدر بی توجهی کردیم که مردن.
+++ بخاطر همینه که تو این وضعیتم دیگه.
@faridmasoudi
@Mortezajannati_com
زندگی طولانی تر از این حرفاست...
فریب کسایی که میگن زندگی فقط لحظه حالِ رو نخورید.
چون لحظه حال فقط یه لحظه است؛
ولی آینده به اندازه هزاران لحظه است.
زندگی در لحظه حال زمانی معنی میده که در راستای آینده باشه؛
اگه قدمی برداشتی که لحظه های بعدی زندگیت رو باید در حسرت و پشیمانی بگذرونی، بدون که هم حال رو باختی و هم آینده رو...
پس یادت نره که زندگی طولانی تر از این حرفاست که تو کتابا نوشتن...
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
فریب کسایی که میگن زندگی فقط لحظه حالِ رو نخورید.
چون لحظه حال فقط یه لحظه است؛
ولی آینده به اندازه هزاران لحظه است.
زندگی در لحظه حال زمانی معنی میده که در راستای آینده باشه؛
اگه قدمی برداشتی که لحظه های بعدی زندگیت رو باید در حسرت و پشیمانی بگذرونی، بدون که هم حال رو باختی و هم آینده رو...
پس یادت نره که زندگی طولانی تر از این حرفاست که تو کتابا نوشتن...
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
وقتی صبح تکراری دیگری در اتاقت متولد میشود
وقتی پشت پنجره بخار آلودت، بی هوا غرق خاطرات میشوی
وقتی دیگر کسی زیر تیر برق_ برای تکان دادن دستت، انتظار نمیکشد.
کسی هست که می شود به او پناه برد
کسی که میشود با او سهم دلتنگی شامت را تقسیم کنی
چشمات را از آسفالت، سرد و خیس خیابان جدا کن
تا چه وقت میخواهی موهای بافته شده ات را با بند دیگری گره برنی؟
تا چه وقت میخواهی در مسیرهای تکراریِ مه آلودی که برای خود ساخته ای قدم برداری؟
می توان از تاریکیها گذشت،
میتوان دوباره خود را در میان کوچه های تهران یافت؛
میتوان دوباره تبریک پیرمردها را شنید.
یک نفر هست...
یک نفر که تا نگاه دوباره چشمانت باتوست.
دلتنگی هایت را با اون یکی کن؛
تنها با او...
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
وقتی پشت پنجره بخار آلودت، بی هوا غرق خاطرات میشوی
وقتی دیگر کسی زیر تیر برق_ برای تکان دادن دستت، انتظار نمیکشد.
کسی هست که می شود به او پناه برد
کسی که میشود با او سهم دلتنگی شامت را تقسیم کنی
چشمات را از آسفالت، سرد و خیس خیابان جدا کن
تا چه وقت میخواهی موهای بافته شده ات را با بند دیگری گره برنی؟
تا چه وقت میخواهی در مسیرهای تکراریِ مه آلودی که برای خود ساخته ای قدم برداری؟
می توان از تاریکیها گذشت،
میتوان دوباره خود را در میان کوچه های تهران یافت؛
میتوان دوباره تبریک پیرمردها را شنید.
یک نفر هست...
یک نفر که تا نگاه دوباره چشمانت باتوست.
دلتنگی هایت را با اون یکی کن؛
تنها با او...
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
به من گفتی...
تمام عاشقان را دست به سر کن.
من کردم.
کاش بیت دوم را هم شنیده بودم
کاش میدانستم که مرا فقط برای آن شب میخواهی...
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
تمام عاشقان را دست به سر کن.
من کردم.
کاش بیت دوم را هم شنیده بودم
کاش میدانستم که مرا فقط برای آن شب میخواهی...
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
تو راست میگویی
من ابراهیم نیستم؛
زودتر طناب را قطع کن.
بگذار به خیالت در این آتش بسوزم.
شاید ابراهیم نباشم؛
ولی خدای من و او یکیست...
👤فرید مسعودی
@faridmasoudi
من ابراهیم نیستم؛
زودتر طناب را قطع کن.
بگذار به خیالت در این آتش بسوزم.
شاید ابراهیم نباشم؛
ولی خدای من و او یکیست...
👤فرید مسعودی
@faridmasoudi
من خریدارم
خریدارِ، دلتنگی های تو
من خود هم دلتنگم
دلتنگ، دلتنگی های تو
من تناسخ یافته ای هستم که بعد رفتنت در کالبد امروزی خود سخت به خود میپیچم
من کسی هستم که کارش از دوراهی عقل احساس گذشته
من گرفتار دوراهی نبودن یا نبودنم
دلم برایت میسوزد
برای تو که نمیتوانی به کسی بگوی شعرهایم برای توست
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
خریدارِ، دلتنگی های تو
من خود هم دلتنگم
دلتنگ، دلتنگی های تو
من تناسخ یافته ای هستم که بعد رفتنت در کالبد امروزی خود سخت به خود میپیچم
من کسی هستم که کارش از دوراهی عقل احساس گذشته
من گرفتار دوراهی نبودن یا نبودنم
دلم برایت میسوزد
برای تو که نمیتوانی به کسی بگوی شعرهایم برای توست
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
گفتی عشق اگر حقیقی باشد
پای دار میرود
اما بالای دار نه.
تو که برای حقیقی بودنش قسم میخوردی که لامصب
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
پای دار میرود
اما بالای دار نه.
تو که برای حقیقی بودنش قسم میخوردی که لامصب
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
️فرید مسعودی
تو راست میگویی من ابراهیم نیستم؛ زودتر طناب را قطع کن. بگذار به خیالت در این آتش بسوزم. شاید ابراهیم نباشم؛ ولی خدای من و او یکیست... 👤فرید مسعودی @faridmasoudi
من همان گنجیشک ابراهیمم که برای خاموش کردن آتش وجودت، در نوکم آب آورده ام.
میدانم حجم آب و آتش یکی نیست،
ولی باور کن تمام توان من این است
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
میدانم حجم آب و آتش یکی نیست،
ولی باور کن تمام توان من این است
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
نوح کجایی
آب از سینه گذشت.
برای ما انسان ها
چند جفت کافی نیست
ما متفاوتر از این گونه هایم
همه در یک شکلو
اما، خارج از زمانیم
ای نوح
از گونه من زیاد ببر
نگذار یک عشق برای چندین باشد
یا میبری اما
دو جفت عاشق ببر ؛ نه انسان
بگذار هدف ازدیاد عشق باشد، نه گونه.
👤 فرید مسعودی
@faridmasodi
آب از سینه گذشت.
برای ما انسان ها
چند جفت کافی نیست
ما متفاوتر از این گونه هایم
همه در یک شکلو
اما، خارج از زمانیم
ای نوح
از گونه من زیاد ببر
نگذار یک عشق برای چندین باشد
یا میبری اما
دو جفت عاشق ببر ؛ نه انسان
بگذار هدف ازدیاد عشق باشد، نه گونه.
👤 فرید مسعودی
@faridmasodi
ای کاش ملاک نوح فقط انسان و درست کار بودن، نبود؛
ای کاش عاشقان رو با خود میبرد،
شاید اگه اینجوری میکرد الان دنیارو بجای انسان، عشق پر کرده بود!
شایدم عاشقان رو برده، ولی خرابش کردیم...!
نمیدونم شاید...
ای کاش عاشقان رو با خود میبرد،
شاید اگه اینجوری میکرد الان دنیارو بجای انسان، عشق پر کرده بود!
شایدم عاشقان رو برده، ولی خرابش کردیم...!
نمیدونم شاید...
زمین معشوقه خوبی برای خورشید نیست؛
شبها جایش را به ماه میدهد و اسم خیانتش را میگذارد تقدیر اجباری ، مصلحت از روی ناچاری...!
میگوید من در ماه تو را میبینم
میگوید ماه هم نوری از توست
پشت کردنم به تو ، باور کن دست من نیست
من اختیاری از خود ندارم
باور کن من تمام طول شب، چشم هایم را میبندم و تو را تصور میکنم
حتی از نبودت شهر را به خاموشی کشیده ام
باور کن من حتی تمام ماه را در جستجوی تو هستم
من برای عاشق بودنت تمام طعنه های ماه را گردن گرفته ام
ولی باور کن
باور کن قدرتم آنقدر نیست که برای باتو بود از مدار خود خارج شوم
باور کن اگر ماه را کنار بگذارم چرخشم دچار مشکل خواهد شد و بسیاری را نابود خواهم ساخت.
حال نه خروش های خورشید دردی را دوا میکند و نه گریه ابرهای زمین
با وصال میسوزین و با دوری از سرما خواهند مرد
بیچاره خورشید تا کی در انتظار کسوف شعر خواهد گفت و بیچاره ماه تا کی خسوفی در زندگیش طلوع خواهد کرد و از این دو بیچاره تر زمین؛
تا کی در این مدار بیهوده خواهد چرخید؟
و بیچاره اهالی زمین تا کی برای این تقدیر مریض، نماز آیات خواهند خواند؟
من هیچ از چاره این حکایت نمیدانم
ولی پائیز نشان از عشق زمین به ماه دارد چون اگر عاشق نبود اینگونه شبهای با او بودن را کش نمیداد و روزهای خورشیدی را کوتاه نمیکرد...!
ولی میدانم در بهار ماجرا گونه دیگری خواهد بود
میدانم نبود گرمای عشق خورشید
زمین را مثل دیگر سیاره های گرفتار خورشید به بی حاصلی خواهد کشانید...
بدانید و آگاه باشید به زودی
زمین زن مریخیِ دیگری خواهد شد.
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
شبها جایش را به ماه میدهد و اسم خیانتش را میگذارد تقدیر اجباری ، مصلحت از روی ناچاری...!
میگوید من در ماه تو را میبینم
میگوید ماه هم نوری از توست
پشت کردنم به تو ، باور کن دست من نیست
من اختیاری از خود ندارم
باور کن من تمام طول شب، چشم هایم را میبندم و تو را تصور میکنم
حتی از نبودت شهر را به خاموشی کشیده ام
باور کن من حتی تمام ماه را در جستجوی تو هستم
من برای عاشق بودنت تمام طعنه های ماه را گردن گرفته ام
ولی باور کن
باور کن قدرتم آنقدر نیست که برای باتو بود از مدار خود خارج شوم
باور کن اگر ماه را کنار بگذارم چرخشم دچار مشکل خواهد شد و بسیاری را نابود خواهم ساخت.
حال نه خروش های خورشید دردی را دوا میکند و نه گریه ابرهای زمین
با وصال میسوزین و با دوری از سرما خواهند مرد
بیچاره خورشید تا کی در انتظار کسوف شعر خواهد گفت و بیچاره ماه تا کی خسوفی در زندگیش طلوع خواهد کرد و از این دو بیچاره تر زمین؛
تا کی در این مدار بیهوده خواهد چرخید؟
و بیچاره اهالی زمین تا کی برای این تقدیر مریض، نماز آیات خواهند خواند؟
من هیچ از چاره این حکایت نمیدانم
ولی پائیز نشان از عشق زمین به ماه دارد چون اگر عاشق نبود اینگونه شبهای با او بودن را کش نمیداد و روزهای خورشیدی را کوتاه نمیکرد...!
ولی میدانم در بهار ماجرا گونه دیگری خواهد بود
میدانم نبود گرمای عشق خورشید
زمین را مثل دیگر سیاره های گرفتار خورشید به بی حاصلی خواهد کشانید...
بدانید و آگاه باشید به زودی
زمین زن مریخیِ دیگری خواهد شد.
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
اگر سرت درد میکند
دستمال چاره کار نیست
تو بجای حلقه دستمال دور سرت
به حلقه بازوانش
به دور گردنت نیاز داری...
تو به حضور لبهایش
بروی پیشانیت
نیاز داری
تو به بودنش
نیاز داری.
تو به چشیدن
قرص وجودش
نیاز داری.
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
دستمال چاره کار نیست
تو بجای حلقه دستمال دور سرت
به حلقه بازوانش
به دور گردنت نیاز داری...
تو به حضور لبهایش
بروی پیشانیت
نیاز داری
تو به بودنش
نیاز داری.
تو به چشیدن
قرص وجودش
نیاز داری.
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
از باروت پرسیدم منتظر چه هستی در بشکه تاریک؟
گفت: منتظر جرقه!
گفتم: جرقه که تو را نابود خواهد کرد!
گفت: نابودی از زندانی ماندن در این بشکه بهتر است؛ مایلم طعم آزادی را بچشم.
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
گفت: منتظر جرقه!
گفتم: جرقه که تو را نابود خواهد کرد!
گفت: نابودی از زندانی ماندن در این بشکه بهتر است؛ مایلم طعم آزادی را بچشم.
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
آنکه بیدار، بی عشق
هر لحظه خواب
آنکه خواب، از عشق
هر لحظه بیدار
آنکه زنده، بی عشق
هر لحظه مرده
آنکه مرده، از عشق
هر لحظه زنده
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
هر لحظه خواب
آنکه خواب، از عشق
هر لحظه بیدار
آنکه زنده، بی عشق
هر لحظه مرده
آنکه مرده، از عشق
هر لحظه زنده
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
نه راهِ پسی
نه راه پیشی
نه فریادی
نه سکوتی
نه دردی
نه درمانی
انگار بی چاره به تنهایی خود آویزانیم...
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi
نه راه پیشی
نه فریادی
نه سکوتی
نه دردی
نه درمانی
انگار بی چاره به تنهایی خود آویزانیم...
👤 فرید مسعودی
@faridmasoudi