#شعر_نگار

خلوت شب های من را بی حضورت ماه نیست
هیچ کس غیر از خیالت در دلم همراه نیست...

#امیرعباس_خالقوردی

@engarium

#شعر_نگار

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می دانم
که تو از دوری خورشید چها می بینی...

#شهریار

پ.ن: ماه امشب رو از دست ندین 😊

@engarium

#شعر_نگار

نگاهت بود نور حومه ی من
دل فانوس توی کومه ی من

تو رفتی و‌ دل‌ و‌ فانوس مردند
چه بی خورشید شد منظومه ی من...

#نادر_ختایی

@engarium

#شعر_نگار

تابش خورشید ازل پرورش جان و جهان
بر صفت گلبشکر پخت و بپرورد مرا

صبح دم سرد زند از پی خورشید زند
از پی خورشید تو است این نفس سرد مرا

#حضرت_مولانا

@engarium

#شعر_نگار

در فلک هفت کوکب سیار
آفریده خدای عزوجل
قمر است و عطارد و زهره
شمس و مریخ و مشتری و زحل

#علامه_حسن_زاده
@engarium

#شعر_نگار
نگاه کن
که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره آب می شود
صراحی سیاه دیدگان من
به لای لای گرم تو
لبالب از شراب خواب میشود
به روی گاهواره های شعر من
نگاه کن
تو میدمی و آفتاب می شود.
#فروغ_فرخزاد

#شعر_نگار

تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم...

#حسین_منزوی

@engarium

#شعر_نگار

با آسمان مفاخره کردیم تا ســـحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
#حسین_منزوی

@engarium

#شعر_نگار

او با #شهاب بر شب تب کرده خط کشید

من برق چشم ملتهبت را رقم زدم...
#حسین_منزوی

@engarium

#شعر_نگار

تا کور سوی اخترکان بشکند همه

از نام  تو به  بام افق ها، علم زدم...
#حسین_منزوی

@engarium

#شعر_نگار

با وامی از نگاه تو خورشیدهای شب

نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم...
#حسین_منزوی

@engarium

#شعر_نگار

نخفته ام ز خیالی ک می پزد دل من
خمار صد شبه دارم ، شرابخانه کجاست...
#حافظ

@engarium

#شعر_نگار

بی مهر رخت روز مرا نور نمانده ست
وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده ست...
#حافظ

@engarium

#شعر_نگار

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست...
#حافظ

@engarium

#شعر_نگار

هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت...
#حافظ

@engarium

#شعر_نگار

سحر کرشمه ی چشمت به خواب می دیدم
زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست...
#حافظ

@engarium

#شعر_نگار

دیشب دوباره
بی تاب در بین درختان تاب خوردم
از نردبان ابرها تا آسمان رفتم
در آسمان گشتم
جای شما خالی!
یک لقمه از حجم سفید ابرهای تُرد
یک پاره از مهتاب خوردم...
#قيصر_امين_پور

#شعر_نگار
‌‏مرا ترکی است مشکین موی و نسرین بوی و سیمین بر
سها لب، مشتری غبغب، هلال ابروی و مه پیکر
#میرزا_محمد_جیحون

@engarium

#شعر_نگار

کی به انداختنِ سنگِ پیاپی در آب
ماه را می‌شود از حافظه‌ی آب گرفت...؟!
#فاضل_نظری

@engarium

#شعر_نگار

خورشید پشت پلک های من,
من خسته ام! طلوع کن امشب برای من...
#نجمه_زارع

@engarium