🗒 به بهانه سالروز درگذشت حمید سمندریان پدر تئاتر نوین ایران /صحنه خانه من است
✍ محسن بوالحسنی
📌هرکاری کرد و به سمت هرچیزی رفت دید روحش آرام نمیگیرد و جز هنر نمایش هیچچیز هوش از سرش نمیبرد. پایش که به دبیرستان رسید به قول خودش عهد کرد هرطور که شده تئاتری شود و اگرچه شاگردی محمود ذوالفنون را هم در همان نوجوانی و در نواختن ساز ویولن تجربه کرد اما این چیزی نبود که او میخواست.
📌رفت تا از کلاسهای تئاتر و هنرپیشگی #حسین_خیرخواه، #شباویز و #نصرت_کریمی که زیر نظر #عبدالحسین_نوشین اداره میشد سر درآورد. این شروع کار #حمید_سمندریان بود که بعدها لقب برازنده، یعنی #پدر_تئاتر_ایران به او دادند. دبیرستان را تمام کرد و برای ادامه تحصیل راهی اروپا و جذب دانشگاه صنعتی برلین شد و مهندسی خواند اما بعد از مدتی سر از کنسروتوار عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ درآورد. حالا دیگر تئاتر چنان جذبش کرده بود که نه مجالی برای موسیقی باقی مانده بود و نه برای مهندسی؛ پس موسیقی را یکسره کنار گذاشت و خود را وقف تئاتر کرد و شش سال زیرنظر ادوارد مارکس، (یکی از استادان برجسته تئاتر)، اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری آموخت و همزمان در آلمان بهصورت حرفهای مشغول به کار شد.
📌 بعد از این سالها و کسب تجربهها و آموزشهای لازم به دعوت اداره هنرهای نمایشی دراماتیک اداره کل هنرهای زیبای ایران به کشور برگشت. اولین کار حرفهای و رسمی حمید سمندریان تله تئاتر «جراحی پلاستیک» نوشته پیر فراری بود که سال ۱۳۴۰ برای تلویزیون ملی ایران کارگردانی کرد. یک سال بعد او و تیمش در اداره هنرهای دراماتیک سالن ۵۰ تا ۶۰ نفری درست کردند که چند برنامه نمایشی در آن اجرا شد.
📌سمندریان اولین اثرش، یعنی نمایشنامه «دوزخ یا در بسته» نوشته #ژان_پل_سارتر را در همین تالار نوبنیاد روی صحنه برد و کار نمایش را تا پایان عمر لحظهای فراموش نکرد و همچنین با همکاری مهدی فروغ به تأسیس هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به اداره هنرهای زیبای کل کشور بود، دست زد. در پرونده درخشان حمید سمندریان آنقدر کار بینظیر و شاگردان بینظیر و دریغهای فراوان وجود دارد که نمیشود آن را در چند کلمه مختصر کرد. سمندریان و کارنامهاش هم آنقدر شناس و درخشان هستند که نیاز به معرفی ندارند و پدر تئاتر ایران که ۹ اردیبهشت ۱۳۱۰چشم به جهان باز کرده بود در نهایت ۲۲ تیر ۱۳۹۱ از صحنهای که میگفت «خانه من است» برای همیشه پایین آمد و چشم از دنیا بست.
📌اما از او میراثی ماند جاودانه و شاگردانی که بعد از او تئاتر نوین ایران را با ذکرخیر و هر آنچه از استاد آموزش دیده بودند پیش بردند و نسلی را تشکیل دادند که نسل در نسل وامدار او بودند. شاگرد عبدالحسین نوشین و رفیق عباس جوانمرد، #علی_نصیریان، #بهرام_بیضایی، #رکن_الدین_خسروی، #آربی_اوانسیان و همسر #هما_روستا، در کنار همه اینها اخلاقی از خود به جا گذاشت که او را در کنار همه ویژگیهای هنریاش، متمایز از هرکس و هر چیز میکرد و نامی که از او ماند از همین دوران زندگی پرثمر و اخلاقگرا سرچشمه میگیرد./ایران
#امتداد
@emtedadnet
✍ محسن بوالحسنی
📌هرکاری کرد و به سمت هرچیزی رفت دید روحش آرام نمیگیرد و جز هنر نمایش هیچچیز هوش از سرش نمیبرد. پایش که به دبیرستان رسید به قول خودش عهد کرد هرطور که شده تئاتری شود و اگرچه شاگردی محمود ذوالفنون را هم در همان نوجوانی و در نواختن ساز ویولن تجربه کرد اما این چیزی نبود که او میخواست.
📌رفت تا از کلاسهای تئاتر و هنرپیشگی #حسین_خیرخواه، #شباویز و #نصرت_کریمی که زیر نظر #عبدالحسین_نوشین اداره میشد سر درآورد. این شروع کار #حمید_سمندریان بود که بعدها لقب برازنده، یعنی #پدر_تئاتر_ایران به او دادند. دبیرستان را تمام کرد و برای ادامه تحصیل راهی اروپا و جذب دانشگاه صنعتی برلین شد و مهندسی خواند اما بعد از مدتی سر از کنسروتوار عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ درآورد. حالا دیگر تئاتر چنان جذبش کرده بود که نه مجالی برای موسیقی باقی مانده بود و نه برای مهندسی؛ پس موسیقی را یکسره کنار گذاشت و خود را وقف تئاتر کرد و شش سال زیرنظر ادوارد مارکس، (یکی از استادان برجسته تئاتر)، اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری آموخت و همزمان در آلمان بهصورت حرفهای مشغول به کار شد.
📌 بعد از این سالها و کسب تجربهها و آموزشهای لازم به دعوت اداره هنرهای نمایشی دراماتیک اداره کل هنرهای زیبای ایران به کشور برگشت. اولین کار حرفهای و رسمی حمید سمندریان تله تئاتر «جراحی پلاستیک» نوشته پیر فراری بود که سال ۱۳۴۰ برای تلویزیون ملی ایران کارگردانی کرد. یک سال بعد او و تیمش در اداره هنرهای دراماتیک سالن ۵۰ تا ۶۰ نفری درست کردند که چند برنامه نمایشی در آن اجرا شد.
📌سمندریان اولین اثرش، یعنی نمایشنامه «دوزخ یا در بسته» نوشته #ژان_پل_سارتر را در همین تالار نوبنیاد روی صحنه برد و کار نمایش را تا پایان عمر لحظهای فراموش نکرد و همچنین با همکاری مهدی فروغ به تأسیس هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به اداره هنرهای زیبای کل کشور بود، دست زد. در پرونده درخشان حمید سمندریان آنقدر کار بینظیر و شاگردان بینظیر و دریغهای فراوان وجود دارد که نمیشود آن را در چند کلمه مختصر کرد. سمندریان و کارنامهاش هم آنقدر شناس و درخشان هستند که نیاز به معرفی ندارند و پدر تئاتر ایران که ۹ اردیبهشت ۱۳۱۰چشم به جهان باز کرده بود در نهایت ۲۲ تیر ۱۳۹۱ از صحنهای که میگفت «خانه من است» برای همیشه پایین آمد و چشم از دنیا بست.
📌اما از او میراثی ماند جاودانه و شاگردانی که بعد از او تئاتر نوین ایران را با ذکرخیر و هر آنچه از استاد آموزش دیده بودند پیش بردند و نسلی را تشکیل دادند که نسل در نسل وامدار او بودند. شاگرد عبدالحسین نوشین و رفیق عباس جوانمرد، #علی_نصیریان، #بهرام_بیضایی، #رکن_الدین_خسروی، #آربی_اوانسیان و همسر #هما_روستا، در کنار همه اینها اخلاقی از خود به جا گذاشت که او را در کنار همه ویژگیهای هنریاش، متمایز از هرکس و هر چیز میکرد و نامی که از او ماند از همین دوران زندگی پرثمر و اخلاقگرا سرچشمه میگیرد./ایران
#امتداد
@emtedadnet