اکووات
821 subscribers
1.21K photos
196 videos
40 files
496 links
اکووات، روشن مثل روز 💫

تماس با دفتر مرکزی: 02158642
وبسایت: ecowat.com
مشاوره نورپردازی و خرید
https://t.me/ecowat_sales

لاله‌زار شمالی: 02166752005
لاله‌زار جنوبی: 02133117006
مشهد: 05137050055
کرج: 02634646004
اصفهان: 03132240024
رشت: 01332135000
Download Telegram
اکووات
#لاله‌زار_گردی: قسمت سوم: «تهران، شهر هزار داماد» @ecowat
🔸 از زمان شاه طهماسب صفوی تا آنزمان که ناصرالدین شاه دستور عریض شدن و خندق کشی های جدید آن را بدهد، تهران بیش از یک فرسخ محدوده نداشت. در زمان شاه شهید تهران با سیزده دروازه و چهار برابر وسعت، هشت ضلعی ناقص الاضلاعی بود که آنرا پایتخت مملاکت محروسه ی ایران میخواندند.

🔸تهران به پنج محله تقسیم میشد. البته تا قبل از ناصرالدین شاه تهران عبارت بود از چهار محله و محله پنجم در زمان سلطان صاحب قران پس از دروازه کشی های جدید نضج یافت. با این حال تهرانی های آن دوره آنرا محله به حساب نمی آوردند و بیشتر، ساکنانش مورد توجه بودند.

🔹 محلات تهران عبارت بودند از:

۱- محله عودلاجان: محدود به خیابان جلیل آباد (خیام) و ارک کاخ گلستان و بیوتات سلطنتی تا ناصریه (ناصر خسرو) و حدود مسجد شاه و شمال بوذرجمهری شرقی (پانزده خرداد) و بازار عودلاجان یا بازار کلیمی ها و پامنار و جنوب خیابان چراغ گاز یا چراغ برق (امیر کبیر) و میدان توپخانه (میدان امام)

۲- محله سنگلج: محدود به خیابان خیام تا انتها و از شمال به میدان حسن آباد و خیابان شیخ هادی و باستیون(نام یک نوع استحکامات نظامی است و در آن زمان انبار اسلحه و مهمات قشون بوده) و امیریه و پل امیر بهادر و بازارچه قوام الدوله تا خیابان خیام

۳- محله بازار: حدود سه راه مسجد شاه (انتهای خیابان ناصر خسرو) در امتداد خیابان جباخانه (خیابان پانزده خرداد) تا انتهای بازار بزرگ (بازار بزاز ها) و بازار چهل تن در جنوب و متمایل به شرق تا خیابان ماشین دودی یا گار ماشین (خیابان ری)

۴- محله چاله میدان یا چالی میدان: محدود به حدود جنوب بازار چهل تن و امامزاده سید اسماعیل و میدان مال فروشها و میدان امین السطان و گمرک و خانی آباد و دروازه غار و پاقاپوق(میدان اعدام یا میدان محمدیه)

۵- محله دولت: عبارت از حدود خیابان #لاله_زار، خیابان شاه آباد، خیابان اسلامبول، خیابان علاءالدوله (فردوسی) خیابان لختی (خیابان سعدی) خیابان واگن¬خانه (خیابان اکباتان) خیابان عین الدوله (خیابان ایران) خیابان دوشان تپه (مجاهدین اسلام) خیابان نظامیه (خیابان بهارستان) دروازه شمیران، دروازه دولت و متعلقات آن

#لاله‌زار_گردی | @ecowat
اکووات
#لاله‌زار_گردی: قسمت چهارم: «امر جهان مطاع» @ecowat
🔹 بعد از نزول اجلال سلطان صاحب قران بر تخت مرمر کاخ گلستان و دست بوسی جان نثاران خاصه و عامه ی قبلۀ عالم و وصفِ توسل ها به رهنمود های ظل الهی در دوران غیبت شاهنشاهی و اقرار به عجز و ناتوانی در مملکتداری من باب تصمیم گیری های خطیر مملکتی {گرچه نیازی به اقرار نبود}. درباریان حاضر به یراق جهت اجرای دستورات اعلی حضرت همایونی سراپا گوش ایستاده تا به صفای اوامر همایونی فاضل و نایل گردند. (لازم به ذکر است القاب آقایان حاضر در مجلس را به جز خودشان هیچ کاروان شتر و الاغی نمیتوانست بکشد).

🔸 شاه در مقدمه کامران میرزا نایب السطنه را مورد تفقد قرار دادند. کاش قبله ی عالم به تحفۀ پس انداخته شان کمی مردمداری و حق الناس می آموختند تا جناب کامران میرزا بداند وقتی از ملت چیزی می خرد جای زر به زور متوسل نشود و طلبکار را فلک نکند و عمالش پسر میرزا رضای کرمانی محبوس را که طلب حق کرده نگیرند، ببرند و با او لواط کنند! تا میرزا رضا هم سر آخر از پس همین ظلم ها کینه شاه به دل گیرد و تفنگ برداشته سینه ی شاه را بشکافد. (۱)

🔸 برگردیم به قصه ی خودمان. میرزا حسین خان مشیرالدوله (سپهسالار) که مسبب سفر خارجی شاه و ملتزمین رکاب بود قصد داشت شاه و درباریان را با پیشرفت ممالک فرنگ از نزدیک آشنا کند و خدا را صد هزار مرتبه شکر، کرد. در همین راستا همانطور که در قسمت اول آمد، امر جهان مطاع بر آن شد که خیابانی چون شانزالیزه ی پاریس در تهران بنا کنند. پس خیابانی را از وسط باغی خالص و با صفا گذراند که در آن لاله های خود رو بسیار بود. حدود این باغ از خیابان فیل خانه (شمال خیابان اکباتان) تا خیابان علاء الدوله(خیابان فردوسی) بود. و به خاطر همان لاله های خود رو این خیابان تا به امروز که اثری از آن لاله ها نیست به خیابان #لاله_زار مشهور شده است.

(۱) بعد از کشتن شاه در پنجاهمین سالگرد سلطنت در شاه عبدالعظیم، ریش میرزا رضا را تراشیده بودند با زنجیر به میخ طویله ی سیاهچال دست و پایش را بسته بودند. امین السطان گفت: «مردک! مگر انوشیروان عادل پشت دروازه بود که شاه را کشتی؟»

#لاله‌زار_گردی | @ecowat
اکووات
🔹 #لاله‌زار_گردی: قسمت چهاردهم: کریستال پالاس رزاق منش!
💡 وقتی در سال ۱۹۳۶ شعله های آتش از سقف شیشه ای کریستال پالاس لندن مقابل چشمان ۴۰۰ آتش نشان زبانه می‌کشید، شایعه شده بود چرچیل نیز بین تماشاگران حضور داشته (با توجه به اینکه خانه ی چرچیل در همان محله بود پر بیراه نیست) و جمله ی معروفی را گفته بود. : «این پایان یک دوران است.»

🔸 مشابه سقف هلالی شکل کریستال پالاس لندن، در تهران خیابان #لاله_زار پاساژ رزاق منش در سال ۱۳۱۲ ساخته شد و این اولین پاساژی بود که الگوی معماری آن اروپایی بود. دور تا دور این پاساژ مغازه هایی در دو طبقه مشغول فعالیت بودند. یک درب ورودی در خیابان لاله زار بود و درب پشتی آن در خیابان فردوسی باز می‌شد. البته در این دو طبقه فقط مغازه نبود. دانسینگ "کافه موزیکال"، دفتر مجله "آشفته" (مجله ای فکاهی به سردبیری عماد عصار با امضای طنز راصع که برعکس حروف فامیلی اوست. ایشان اولین بار استاد شهریار را به استاد فقید ملک الشعرای بهار معرفی کردند) و کلاس های موسیقی کلنل علی‌نقی وزیری نیز در همین پاساژ برقرار بود.

🔸 اجازه دهید مختصری درباره‌ی مرحوم وزیری صحبت کنیم (تفصیل‌اش بماند در مطالب بعدی چرا که اسم کلنل وزیری با لاله زار پیوندی محکم دارد). ایشان اولین کسی بود که موسیقی ایرانی را با نُت آشنا کرد یا برعکس! و بالنتیجه با شیوه‌ی آموزش موسیقی با نت (روش غربی)، باعث ماندگاری موسیقی ایرانی به صورت مکتوب شد و این از نظر نویسندگان لالهزار گردی خدمت کوچکی نیست (برای اینکه بدانید این اتفاق نظر چقدر نادر است باید بگویم هنوز بین نویسندگان لالهزار گردی اختلاف نظر است که "دانسینگ کافه موزیکال" همان "کلوپ موزیکال" کلنل وزیری است یا نه؟ تازه بماند روز افتتاح دانسینگ در آگهی ۱۳۱۱ است اما کاشی سردر پاساژ رزاق منش ۱۳۱۲ نوشته شده! این یک سال بین نویسندگان چنان اختلاف انداخته بود که اگر پادرمیانی یکی از همکاران فروش نبود کار به جاهای باریک می‌کشید. آن همکارمان گفت فرض کنید عملیات عمرانی یک سال طول کشیده است.)

🔸 همچنان سر در اصلی پاساژ رزاق منش چند قدم پایین تر از کوچه ی اتحادیه سر جای خودش است. اما دیگر از آن سقف شیشه ای خبری نیست. در سال ۹۲ برای احداث پاساژ اتحادیه بعد از هشتاد سال سقف هلالی شکل شیشه ای را خراب کردند. امین السلطان اگر صد سال قبل نمرده بود شاید مثل چرچیل سخن بزرگان می‌گفت. البته بعید است چون خانه‌ی خودش هم (خانه‌ی امین السطان در کوچه‌ی اتحادیه از معدود عمارت‌های مانده از دوران قاجار در لاله زار است) در معرض تخریب بود.

#لاله‌زار_گردی | @ecowat
اکووات
🔹 #لاله‌زار_گردی: قسمت بیست و یکم: عاقبت امین السلطان، صاحب‌خانه‌ی اتحادیه!
💡 «خانه و باغ اتحادیه» یا «خانه امین‌السلطان» هنوز در #لاله_زار باقی مانده و خوشبختانه در دست مرمت است. البته نه به وسعت آنروزها. میراث‌خوران اتابک و حتی خودش همان موقع‌ها، این باغ را تکه‌تکه کردند و فروختند. از آن همه باغ و عمارات، امروز تنها همان خانه و ساختمان واقع در سفارت روسیه مانده!

🔸 سریال دایی جان ناپلئون در این عمارت ساخته شد و فاجعه‌ی پارک اتابک در آن ساختمانی که امروز دست روس هاست! نشانه‌های دیگری از امین السطان در خیابان‌های لاله زار و فردوسی هست که در قسمت‌های بعد به آن میپردازیم. در این قسمت به عاقبت کار صدراعظم سه شاه قاجار، از ناصرالدین شاه تا محمد علی شاه، می‌پردازیم.

🔸 بعد از جلسه ی تشکیل کابینه در زمان استبداد محمد علی شاه و مذاکرات پشت پرده و نطق‌های تملق‌آمیز درباره‌ی امین السطان، وقتی هیکل درشت میرزا علی اصغر اتابک (امین السطان) همراه با سید عبدالله بهبهانی (سید از مجتهدین و رهبران مشروطه بود و بعد از مشروطه آن‌چنان قدرت عزل و نصب داشت که عوام او را شاه سیاه می‌خواندند) به قصد رفتن به خانه‌ی امین السلطان در خیابان لالهزار (منظور خانه‌ی خودش بود!) روی پله‌ی اول مجلس با آن اجر‌های قرمز رو به میدان بهارستان رسید، نفیر سه گلوله سکوت دو ساعت بعد از نیمه شب را شکاند.

🔸 سید به سمت یکی از ستون‌ها چمباتمه زد و اتابک از بالای پله‌ها فروغلتید و در دم جان داد. کسی نبود نعش اتابک را در کالسکه بگذارد به کاخ گلستان ببرد، کاری که خودش بعد از ترور ناصرالدین شاه برعهده گرفته بود؛ کنار جسد شاه نشست و دست‌اش را تکان می‌داد تا مردم نفهمند شاه به هلاکت رسیده.

🔸 هدف گلوله‌ها امین السلطان بود. حیدر خان عمو اوغلی از رهبران کمیته مجازات و یک نفر دیگر همراه ضارب نقشه را ترتیب داده بودند و وقتی صدای گلوله برخاست با گرد و خاک کردن جلوی مسجد سپهسالار سعی در گمراه کردن حواس‌ها داشتند تا ضارب جوان فرار کند. با صدای گلوله مردم مثل مور و ملخ از در و دیوار بیرون ریختند و آن گرد و خاک و شن پاشیدن جمعیت را جری تر و حواس جمع‌تر کرد. نزدیک‌های سرچشمه بود که او خود را در محاصره‌ی ملت چوب و چماق به دست دید و لوله‌ی تفنگ را در دهان گذاشت و دست به انتحار زد. در جیب کت او کنار کپسول سیانور عکسی را پیدا کردند که نوشته بود "عباس‌آقا صراف آذربایجانی عضو انجمن نمره ۴۱ فدائی ملت".

#لاله‌زار_گردی | @ecowat