اکووات
820 subscribers
1.21K photos
197 videos
40 files
497 links
اکووات، روشن مثل روز 💫

تماس با دفتر مرکزی: 02158642
وبسایت: ecowat.com
مشاوره نورپردازی و خرید
https://t.me/ecowat_sales

لاله‌زار شمالی: 02166752005
لاله‌زار جنوبی: 02133117006
مشهد: 05137050055
کرج: 02634646004
اصفهان: 03132240024
رشت: 01332135000
Download Telegram
🔸 آموزش دیالوکس: قسمت سوم – مدل کردن پلان اتوکد در محیط دیالوکس

🔹 http://ecowat.ir/?p=2373
💡 رعایت نکردن برخی نکات کوچک و ساده می‌تواند عملکرد و بازدهی بسیاری از کارهای ما را پایین بیاورد. نحوه استفاده از ادوات روشنایی نیز مستثنی از این موضوع نیست و اگر شما به بعضی نکات به ظاهر ساده توجهی نداشته باشید، نتیجه‌ای که می‌گیرید بسیار متفاوت از آن چیزی خواهد بود، که انتظارش را داشتید. در این مقاله ۴ اشتباه رایج در استفاده از پروژکتور LED را مرور میکنیم.

🔸 ۴ اشتباه رایج در استفاده از پروژکتور LED

🔹 ecowat.ir/?p=2376
🔹 #لاله‌زار_گردی: قسمت شانزدهم: تیراندازی در لاله‌زار!
اکووات
🔹 #لاله‌زار_گردی: قسمت شانزدهم: تیراندازی در لاله‌زار!
💡 دیدن جوان‌هایی با لباس سربازی به طور منفرد یا گروهی در خیابان #لاله‌زار جلوی سینماها یا در پیاده‌روهای این خیابان چندان تصویر عجیبی نبود. سربازهایی که گاه مرخصی گرفته بودند یا از پادگان برمی‌گشتند، چرخی در لاله‌زار می‌زدند بلکه قدری از فضای خشک نظامی فاصله بگیرند و چشمشان از دیدن یقرهای منظم به لعبتکان ناز فروش نوازشی یابد، یا اگر محجوب‌تر بودند و ته‌جیبشان پول بلیطی بود، پرده‌ی نقره‌ای را با همفری بوگارت و بریژیت باردو و سوپراستارهای آن زمان ترجیح می‌داند (بیشتر اوقات هم از خستگی وسط فیلم خوابشان می‌برد و صدای خر و پف ایشان برای دیگران مزاحمت ایجاد می‌کرد و بعضا کار به دعوای کنترل‌چی با سرباز می‌کشید). اگر هم آه در بساط نداشتند، با پاکت تخمه ژاپنی جلوی سینما عکس‌های هنرمندان را می‌دیدند و در ذهن فیلم را می‌ساختند و پیاده‌رو را پر از پوست تخمه می‌کردند و می‌رفتند که تا فردا سر صبحگاه اضافه نخورند.

🔸 در ۱۷ مرداد ۱۳۲۷ اقای معتمد دماوندی نماینده ی مجلس نطق بعد از دستور خود را اینگونه آغاز میکند:
«این عرض بنده راجع به یک سربازی است که اهل بندر پهلوی [انزلی فعلی] بوده و در لاله‌زار مورد اصابت گلوله واقع شده...»

🔸 روز قبل از این اتفاق سرگردی که مسئول گروهان این سرباز بوده برای عرض تسلیت به خانواده‌ی ایشان به خانه آن‌ها می‌آید و برگه‌ی مرخصی سرباز را امضا می‌کند. سرباز که برگه‌ی مرخصی داشته، لباس سیویل (لباس معمولی شهروندی) می‌پوشد اما برگه‌ی مرخصی را خانه می‌گذارد و به قصد رفتن سینما به لاله‌زار می‌آید. در لاله‌زار یکی از دوستان بومی خودش را می‌بیند و با او هم مسیر می‌شود. دوست او لباس سربازی داشته و از بد حادثه جلوی سینما مامور دژبانی سر وقت ایشان می‌آید. دژبان به آن جوانی که لباس سربازی تنش بوده معترض می‌شود و آن جوان که لباس سربازی تنش بوده می‌گوید چرا به این که لباس سیویل پوشیده گیر نمی‌دهی و دژبان برمی‌گردد که تو چرا لباس سیویل پوشیدی؟ جوان اهل پندر پهلوی می‌گوید من مرخصی دارم اگر اجازه دهید برم خانه بیاورم که دژبان زیر بار نمی‌رود و می‌گوید باید با من بیایی که اگر نیایی یا بخواهی دست از پا خطا کنی می‌زنم. جر و بحث بالا می‌گیرد و جوان اهل بندرپهلوی (حال به خاطر فضای متشنج یا ضربه‌ی احساسی که از غم فقدان عزیزی خورده‌بود) دست‌اش را به سینه می‌زند و فریاد میزند که: «اگر میتونی بزن».

🔸 هنوز جمله از دهان جوانک بیرون نیامده که دژبان دستش را روی ماشه می‌گذارد و مسلسل (مسلسل خودکار بوده پس تا دست از ماشه برداشته نشود تا آخرین تیر خشاب را خالی می‌کند) چهار تیر شلیک می‌کند دو تیر به بازوی جوان میخورد و دو تیر به پهلو. دژبان پا به فرار می‌گذارد اما مامور شهربانی که آن اطراف بوده با شنیدن صدای گلوله سریع به محل حادثه می‌رسد و دژبان را تا لاله‌زار نو تعقیب می‌کند و آخر سر با تهدید اسلحه‌ی والترش (نام تپانچه نیمه خودکار آلمانی) بالاخره او را دستگیر می‌کند. دژبان اینبار بی‌عقلی نمی‌کند، و الا تیراندازی دو نظامی در محیط غیر نظامی قوز بالا قوز می‌شد. مامور شهربانی تاکسی می‌گیرد و ضارب و مضروب را به شهربانی منتقل می‌کند. در میان راه جوان از شدت خونریزی تمام می‌کند.

🔸 گویا آخر سر با لابی‌گری، دژبان آزاد می‌شود و پرونده توسط کمیته‌ای در داخل ارتش به جای ارجاع به دادگستری مختوم می‌شود. برای همین نماینده‌ی مجلس فریاد می‌زد:
«این چه وضعى است! آقا این مملکت رو به انحطاط است! من می‌گویم اگر بیش از این نسبت به مقررات و قانون بخواهید بى‌اعتنا باشید، از بین می‌رویم! والله محکوم به فنا خواهیم شد! آقایان توجه بکنید مملکت مال ما و مال اعقاب ما و فرزندان ما است که باید در این مملکت زندگى بکنیم. این وضع زندگى نیست که در مملکتى نتواند قانون اجرا شود!»

#لاله‌زار_گردی | @ecowat
💡 چراغ ریلی ۳۵ وات COB LED تیپ B - سفید
💳 قیمت ۲۶۹٫۰۰۰ تومان
🔁 سه سال گارانتی تعویض

🖥 جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت اکووات مراجعه کنید:
ecowat.ir/?p=1410
💡 وقتی وارد فروشگاهی می‌شوید و می‌خواهید چیزی بخرید، فروشنده جنس ممکن است بهترین عملکرد را به کالای خود نسبت دهد، اما چیزی که در نهایت باقی می‌ماند عملکرد حقیقی آن کالاست. این مقاله وبلاگ اکووات گزارش نتیجه آزمایشی است که به بررسی عملکرد لامپ هالوژن LED با یک لامپ هالوژن التهابی پرداخته است.

🔸 مقایسه عملکرد لامپ هالوژن LED با لامپ‌های هالوژن التهابی

🔹 ecowat.ir/?p=2412
🔸 لامپ‌های ولتاژ پایین چه مزایایی دارند؟

🔹 ecowat.ir/?p=614
💡 چراغ ریلی ۲۵ وات COB LED تیپ A - سفید مشکی
💳 قیمت ۱۸۸٫۰۰۰ تومان
🔁 سه سال گارانتی تعویض

🖥 جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت اکووات مراجعه کنید:
ecowat.ir/?p=131
🔸 تطابق چشم چیست؟ یا چرا طول می‌کشد به تاریکی عادت کنیم؟

🔹 ecowat.ir/?p=618
💡 ویترین‌ها اولین نقطه لمس میان مشتری و فروشندگان هستند. انتخاب چراغ فروشگاهی مناسب و طراحی صحیح روشنایی ویترین تاثیر زیادی بر کسب و کار خرده‌فروشی‌ها دارد.

🔸 چراغ فروشگاهی و بهبود روشنایی ویترین فروشگاه‌ها

🔹 ecowat.ir/?p=2424
🔹 #لاله‌زار_گردی: قسمت هفدهم: لاله زار مهد تئاتر نوین ایران (یا ماجرای پر پیچ و خم تاسیس تئاتر فردوسی!)
💡 وقتی عبدالحسین نوشین با تئاتر پارس (فرهنگ) قطع همکاری کرد آرزوی اولیه‌اش پر رنگ‌تر شد؛ ساخت یک سالن تئاتر حرفه‌ای برای اجرای تئاتری حرفه‌ای‌‌تر! نوشین را پدر تئاتر نوین ایران می‌دانند. وی در سال ۱۳۰۷ با جمعی از دانشجویان ممتاز به بلاد فرنگ می‌رود و آنجا فیل‌اش یاد هندوستان میکند! در فرانسه با همه مخالفت‌ها خصوصا مخالفت سرپرست دانشجویان در آن ایام (اسماعیل مرآت) در کنسرواتوار تئاتر تولوز نام نویسی می‌کند. همین تصمیم باعث قطع ارز تحصیلی او می‌شود. نوشین اما پا پس نمی‌کشد، تابستان‌ها به ایران می‌آمد تئاتر اجرا می‌کرد و با پول آن در فرانسه ادامه تحصیل می‌داد تا در سال ۱۳۱۱ بعد از فارغ‌التحصیلی به نیت همیشه اما برای دوره‌ای کمتر از ۲۰ سال، به ایران بر می‌گردد.

🔸 اگر قرار بر نوشتن درباره تاثیر نوشین در تئاتر ایران، شاگردان او، و نمایش‌هایی که وی اجرا کرده باشد خود مثنوی هفتاد من کاغذ است و در سیصد چهارصد کلمه به هیچ عنوان نمی‌گنجند و ما هیچوقت به کوچه ملی و تئاتر فردوسی نمیرسیم.

🔸 نوشین در سال ۱۳۱۸ به عنوان استاد، در هنرستان عالی هنرپیشگی تهران مشغول به تدریس می‌شود و در سال ۱۳۲۰ به حزب توده می‌پیوندد. وقتی ستاره نوشین شروع به درخشش می‌کند، رفقای حزبی به او می‌تازند که چرا تاتر پیشرو ایران نباید تعهد انقلابی خود را بر عهده بگیرد؟ چرا موضوع‌هایی از جنبش‌های انقلابی داخلی را که نقش طبقه‌ی کارگر در آن مطرح باشد، روی صحنه نمی‌آورید؟ هر قدر نوشین استدلال می‌کرد که هنوز بافت دراماتیک نمایشنامه‌های ایرانی پایه و مایه‌ای ندارد به گوش رفقا نمی‌رفت. اما نوشین هم حاضر نبود تئاتر را قربانی مسائل عقیدتی کند. در این زمان نوشین با صاحبان تئاتر پارس هم به مشکل خورده‌بود آنها برای سود بیشتر می‌خواستند اجرا‌های نوشین دو سانس شود اما تئاتر حرفه‌ای که نوشین بنیان آن را گذاشته‌بود بیشتر از یک سانس اجرا نمی‌رفت. تابستان‌ها نیز مثل تئاتر فرانسه به گروه تعطیلی می‌داد، همچنین زیر بار پیش پرده‌خوانی نمیرفت (پیش پرده‌خوانی: تصنیف‌های فکاهی انتقادی که در فاصله‌ی میان دو پرده‌ی تئاتر می‌خواندند. از پیش پرده خوانان آنزمان به استاد عزت الله انتظامی و مرتضی احمدی اشاره کرد).

🔸 رفقای حزبی نوشین در این گیر و دار یک نمایشنامه به اسم "خان لنکران" که از هرگونه ارزش دراماتیک تهی بود را به او قالب کردند! نوشین تحت فشار حزب نمایش را اجرا کرد اما تئاتر را کنار گذاشت و به فعالیت سیاسی صرف پرداخت. بعد از وقایع آذربایجان حزب فعالیت‌های ادبی و هنری و آموزشی‌اش را در راس برنامه‌هایش قرار داد و با سلام و صلوات (با اینکه توده‌ای ها بعدا نمازخوان شدند اما آن زمان صلوات نمی‌فرستاند) موانع تشکیلاتی جلوی نوشین را برداشتند.

🔸 بخت با نوشین یار بود چرا که دو نفر از تجار ثروتمند بازار به نام وثیقی و عبدالکریم عمویی برای ساختن یک تئاتر مدرن زیر نظر نوشین اعلام آمادگی کردند. اولین شرط نوشین عدم دخالت صاحبان تئاتر در کار هنری تئاتر بود که مورد قبول قرار گرفت و کلیه اختیارات و مسئولیت‌ها از قبیل انتخاب نمایشنامه، هنرپیشه و تنظیم برنامه‌ها بر عهده‌ی خود نوشین افتاد. به این ترتیب اولین تئاتر ایران با صحنه‌ی گردان، در کوچه ملی بین خیابان #لاله‌زار و فردوسی، کمی بالاتر از حزب توده ساخته شد.

🔸 هم زمان نوشین کلاس تئاتری برای پیدا کردن استعداد‌های جوان و پرورش تکنیک هنرپیشگان همکار، تشکیل داد. نوشین زبان مخصوصی برای تئاتر انتخاب کرد. قبل از آن تئاتر‌های جدی در گراند هتل و غیره با زبان کتابی دیالوگ می‌گفتند و تئاتر‌های معروف به روحوضی با زبان کوچه و بازار و به اصطلاح عامیانه. زبان نوشین زبان عامیانه‌ی دور از ابتذال بود. نوشین به رفتار فردی، اجتماعی و درک هنری و اطلاعات عمومی هنرمندان اهمیت می‌داد اما هیچکدام برای او به اندازه‌ی دانش ادبی هنرمند مهم نبود. به همین خاطر کلاسی با تدریس استاد بزرگ ادبیات، پرویز ناتل خانلری برگزار کرد تا متنهای ادبی را به شاگردان بیاموزد. جالب اینجاست نوشین شرکت در کلاس‌های دکتر خانلری را – به قول امروزی‌ها – سفت و سخت‌تر میگرفت و وای به حال هنرمندی که در آن کلاس‌ها شرکت نمی‌کرد.

🔸 نوشین نام فردوسی را برای تئاتر جدیدالتاسیس انتخاب کرد که با اعتراض رفقای حزبی رو به رو شد. توده ای‌ها فردوسی را متهم به افکار شوونیستی و بی‌توجهی به ارزش‌های انقلابی توده‌های محروم می‌کردند. نوشین اما زیر بار نمی‌رفت چرا که می‌دانست فردوسی بزرگترین حماسه سرا و شاهنامه بزرگترین اثر ادبی و دراماتیک ایران است و روی این حرف خود پافشاری و سماجت می‌کرد تا جایی که کاملا کلافه شد و با حالتی عصبی گفت: «کم کم حرفهایی زده می‌شود که آدم از شرکت در چنین جلسه‌ای خجالت می‌کشد.» سپس جلسه را ترک گفت و تابلو فردوسی را بر سر در تئاتر نصب کرد.

#لاله‌زار_گردی | @ecowat
⚫️ فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) را به تمامی شیعیان تسلیت و تعزیت عرض می‌کنیم.
@ecowat
💡 پروژکتور ۶۰ وات COB LED
💳 قیمت ۳۷۴٫۰۰۰ تومان
🔁 سه سال گارانتی تعویض

🖥 جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت اکووات مراجعه کنید:
ecowat.ir/?p=448
🔸 اهمیت رفلکتور و زاویه پخش نور در لامپ‌های LED

🔹 ecowat.ir/?p=625
💡 چراغ خیابانی مدولار ۱۰۰ وات
💳 قیمت ۱٫۲۰۰٫۰۰۰ تومان
🔁 سه سال گارانتی تعویض

🖥 جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت اکووات مراجعه کنید:
ecowat.ir/?p=1450
🔸 واحد لوکس چیست؟ لوکس متر چه کاربردی دارد؟

🔹 ecowat.ir/?p=620
💡 اشخاص زیادی اوقات فراغت خودشان را به همراه دوستان‌شان در کافه‌ای مشخص می‌گذرانند یا از کافه جهت انجام کارهای روزمره‌شان استفاده می‌کنند. نورپردازی کافه یکی از آن نکاتی است که اگر به درستی طراحی و پیاده سازی شود می‌تواند تبدیل به برگ برنده شود. در این مقاله در رابطه با نورپردازی کافه و تاثیری که نورپردازی کافه در برخورد اول مشتریان دارد صحبت می‌کنیم.

🔸 نورپردازی کافه و تاثیرگذاری بر مشتری در برخورد اول

🔹 ecowat.ir/?p=2436
🔹 #لاله‌زار_گردی: قسمت هجدهم: آمریکایی در لاله‌زار!
اکووات
🔹 #لاله‌زار_گردی: قسمت هجدهم: آمریکایی در لاله‌زار!
💡 در سلطنت محمد شاه قاجار (بعد از فتح‌‌علی شاه و قبل از ناصرالدین شاه به عبارتی می‌کند سومین شاه) جاستین پرکینز کشیش پروتستان، پای آمریکایی‌ها را در ایران باز کرد. البته آن آمریکایی بی‌آزار بود و حتی اولین مدرسه‌ی مدرن ایران را در ارومیه برای آشوریان دایر کرد، اما نباید گول این حرف‌ها را خورد. اگر همان اول گربه را دم حجله کشته بودند، کار به جایی نمی‌رسید که وقتی مورگان شوستر (مستشاری که برای اصلاح مالیه به عنوان خزانه‌دار کل به استخدام دولت ایران در آمده بود) را اخراج می‌کنند، عارف قزوینی برایش شعر بنویسد:

ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود / جان فدایش کن و نگذار که مهمان برود

🔸 با همه‌ی این مهمان نوازی‌ها، شوستر در کتاب‌اش می‌نویسد:

«فرار ایرانیان از پرداخت مالیات، برای آنان به صورت یک عادت درآمده است و مجبور ساختنشان به ترک این عادت آسان نخواهد بود و تا مسئله مالیات‌گیری دقیق در ایران حل نشود و در این مورد دقت لازم به عمل نیاید هیچ یک از مشکلات این کشور برطرف نخواهدشد. قدرت دولت‌ها از مالیات رونق می‌گیرد همان‌طور که در بررسی تاریخ ملل، اضمحلال زمامداری‌ها نیز با مالیات مرتبط بوده.»

🔸 واقعا این آمریکایی ها مصداق نمک خوردن و نمکدان شکستن هستند. تازه به همه کاری هم کار دارند. خلاصه روابط بین ایران و آمریکا بعد از تاسیس سفارت‌های دو کشور در تهران و واشنگتن قوام بیشتری پیدا کرد. البته دولت آمریکا در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، اولین سفیر ایران (حسینقلی خان صدرالسلطنه) را به خاطر ذبح گوسفند در بالکن هتلی در نیویورک، به تهران دیپورت کرده و حاجی واشنگتن مورد غضب شاه قرار گرفت که : «ما را نزد جوان‌ترین دولت دنیا بی‌آبرو کردی و ملت چندین هزار ساله ما سخره عالمیان کردی. خدا از تو نگذرد»

🔸 بعد از شهریور ۱۳۲۰ حضور آمریکایی‌ها در تهران بیشتر شد، به چند دلیل. یکی از غیر مهم‌ترین دلیل‌ها، اشغال ایران توسط نیروهای متفقین (شوروی، انگلیس و آمریکا) بود. به هر حال در مملکت غریب سربازان بنده خدا یا مستشاران باید قدری هم به گشت‌و‌گذار بپردازند، اما در حوزه ماموریتی که به خاطر آن حق توحش می‌گیرند آخر چه گشت و گذاری؟ چه تفریحی؟

🔸 کاریکاتوری که عکس این قسمت #لاله‌زار گردی است را یکی از مستشاران آمریکایی در دوره‌ی خدمتش کشیده که در آن کافه‌های ساز و ضربی، رقص عربی، بارهای آمریکایی، رستوران‌های لهستانی، سواری با درشکه، دستفروش روس، قهوه خانه‌هایی که قهوه و وودکا سرو می‌کنند و … مشاهده می‌شود. بندگان خدا در این ماموریت‌ها پوست استخوان شدند.


#لاله‌زار_گردی | @ecowat