اکووات
🔹 #لالهزار_گردی: قسمت دهم: امتیازات لاله زار!
💡 اگر قرار بود روند طبیعی مطالب طی شود، در این قسمت باید به سراغ یکی دیگر از سینماهای #لالهزار میرفتیم ولی دیدیم بد نیست تا در آن زمانهای نه چندان دور از مشروطه به سر میبریم قدری از سالنهای تاریک به خیابان چراغانی سرک بکشیم. اما به این خاطر که مطلب قدری شبههناک است و ترس آن میرود که نگارندهي از همه جا بی خبر متهم به خیلی چیزها شود این مطلب را عیناً از مرحوم جعفر شهری (مورخ و نویسنده فرهنگ تهران قدیم) نقل میکنیم که عِقاب و عتاباش نیز برای ایشان محفوظ ماند!
🔸 «نام دوم خیابان لالهزار، خیابان عشاق بود که از بهترین تفریحگاهها و نیکوترین محلها جهت چشم چرانی و عشقبازی و کامیابی بشمار میآمد»
💡 به قول معروف اولش که این باشد وای به حال آخرش!
🔸 «از طرف عصر دسته دسته مردم اهلِ دل روی به این خیابان میآوردند؛ زیرا گذشته از بناهای عالی و عمارتهای رفیع و مغازههای شیک و لوکس فروشیهای دیدنی که در آن بوجود آمدهبود، زیباترین خانمهای شوخ و شنگ و رعناترین پسران دلربا نیز از این ساعات رو به آن میآوردند و شیکپوشترین مردان و آلامدترین {اصطلاحی است قدیمی منظور آخرین مد} جوانان در این خیابان دیده میشدند.»
🔸 «کتهای بلند پشت چاک دو دکمهای یقه باریک و جلیقههای چسبان، با شلوارهای تنگ لوله تفنگی و پیراهنهای یقهدار آهاری لردی سفید که تسمه کراوات از دور آنان نمایان میگردید، با کلاههای مقوایی ماهوت که فکلیها و اعیان و رجال برسر میگذاشتند، در این خیابان دیده میشد. و چادر سیاههای چرخی بیکمر و دامن (کلوش) تازه در آمده که بر سر بعضی زنان به جای چادر کمری گرفته بود و بتدریج کوتاه و کوتاهتر میگردید تا اندک اندک زیر زانو و بالای زانو بیاید، همراه کفشهای نوکمدادی و پاشنه یک وجبی با جورابهای پا نما و پیراهنهای بدن نمای کوتاه تر از چادر،....»
💡 و از این به بعد مرحوم شهری پس از کمی توصیفات دیگر که در این زمانه مشکل پخش دارد و در آن زمان از جذابیتهای لاله زار بود مطلب را به پایان میبرد. سعی میکنیم در مطالب بعدی آن بخشهای حذف شده بهخاطر مصلحت را نیز بگنجانیم.
#لالهزار_گردی | @ecowat
🔸 «نام دوم خیابان لالهزار، خیابان عشاق بود که از بهترین تفریحگاهها و نیکوترین محلها جهت چشم چرانی و عشقبازی و کامیابی بشمار میآمد»
💡 به قول معروف اولش که این باشد وای به حال آخرش!
🔸 «از طرف عصر دسته دسته مردم اهلِ دل روی به این خیابان میآوردند؛ زیرا گذشته از بناهای عالی و عمارتهای رفیع و مغازههای شیک و لوکس فروشیهای دیدنی که در آن بوجود آمدهبود، زیباترین خانمهای شوخ و شنگ و رعناترین پسران دلربا نیز از این ساعات رو به آن میآوردند و شیکپوشترین مردان و آلامدترین {اصطلاحی است قدیمی منظور آخرین مد} جوانان در این خیابان دیده میشدند.»
🔸 «کتهای بلند پشت چاک دو دکمهای یقه باریک و جلیقههای چسبان، با شلوارهای تنگ لوله تفنگی و پیراهنهای یقهدار آهاری لردی سفید که تسمه کراوات از دور آنان نمایان میگردید، با کلاههای مقوایی ماهوت که فکلیها و اعیان و رجال برسر میگذاشتند، در این خیابان دیده میشد. و چادر سیاههای چرخی بیکمر و دامن (کلوش) تازه در آمده که بر سر بعضی زنان به جای چادر کمری گرفته بود و بتدریج کوتاه و کوتاهتر میگردید تا اندک اندک زیر زانو و بالای زانو بیاید، همراه کفشهای نوکمدادی و پاشنه یک وجبی با جورابهای پا نما و پیراهنهای بدن نمای کوتاه تر از چادر،....»
💡 و از این به بعد مرحوم شهری پس از کمی توصیفات دیگر که در این زمانه مشکل پخش دارد و در آن زمان از جذابیتهای لاله زار بود مطلب را به پایان میبرد. سعی میکنیم در مطالب بعدی آن بخشهای حذف شده بهخاطر مصلحت را نیز بگنجانیم.
#لالهزار_گردی | @ecowat
💡 چراغ ریلی ۳۵ وات (تمام سفید) COB LED
💳 قیمت ۲۳۰٬۰۰۰ تومان
🖥 اطلاعات بیشتر در وبسایت اکووات: http://ecowat.ir/product/cob-track-35w-1/
💳 قیمت ۲۳۰٬۰۰۰ تومان
🖥 اطلاعات بیشتر در وبسایت اکووات: http://ecowat.ir/product/cob-track-35w-1/
💡 نورپردازی انسان محور (Human Centric Lighting) کلمه کلیدی داغ این روزهای مباحث روشنایی است. در این مقاله قصد داریم تا توضیحاتی در مورد این مبحث داغ و مهم در صنعت روشنایی و نورپردازی ارائه کنیم.
🔹 نورپردازی انسان محور چیست؟
🔸 http://ecowat.ir/?p=2256
🔹 نورپردازی انسان محور چیست؟
🔸 http://ecowat.ir/?p=2256
💡 لامپ ریلی ۲۵ وات (تمام مشکی) COB LED
💳 قیمت ۱۸۸٫۰۰۰ تومان
🖥 اطلاعات بیشتر در وبسایت اکووات: http://ecowat.ir/product/cob-track-25w-1/
💳 قیمت ۱۸۸٫۰۰۰ تومان
🖥 اطلاعات بیشتر در وبسایت اکووات: http://ecowat.ir/product/cob-track-25w-1/
💡 انتخاب و تامین روشنایی و نورپردازی مناسب خانه برای هر اتاق از آن دست مسائلی است که همه ما حداقل یک بار در طول زندگیمان با آن مواجه میشویم. در این مقاله در رابطه با انتخاب نور مناسب هر اتاق خانه، برایتان نکاتی را مختصر اما کاربردی مطرح کردهایم.
🔸 نور مناسب برای هر اتاق منزل
🔹 http://ecowat.ir/?p=2263
🔸 نور مناسب برای هر اتاق منزل
🔹 http://ecowat.ir/?p=2263
💡 در رابطه با صرفهجویی چراغ LED در مصرف انرژی و هزینه نگهداری تا به حال مطالب زیادی را مطرح کردهایم. در این مقاله اما قصد داریم مقایسهای میان فاکتورهای مختلف تاثیر گذار بر هزینه تعمیر و نگهداری چراغ LED و دیگر انواع روشنایی انجام دهیم تا از جنبه دیگری این موضوع را بررسی کرده باشیم.
🔸 هزینه تعمیر و نگهداری چراغ LED در مقایسه با دیگر انواع چراغ
🔹 http://ecowat.ir/?p=2269
🔸 هزینه تعمیر و نگهداری چراغ LED در مقایسه با دیگر انواع چراغ
🔹 http://ecowat.ir/?p=2269
اکووات
🔹 #لالهزار_گردی: قسمت یازدهم: آجیل مشکل گشا!
💡 وقتی نوای آزادی فردی مشروطه (که آحاد مملکت در اعمال و رفتار خود تا آنجا که به حقوق دیگران تجاوز نداشته باشند، آزادند) بگوش رسید؛ آزادی دستاویزی شد تا هر منتظرِ فرصتی بتواند به طریقی پردهی عفاف را بدرد و به هر شکل و شمایلی که دلخواهش باشد در انظار ظاهر گردد. خیابان #لالهزار پیش قراول این مدل تجدد بود و همانطور که در قسمت قبل اشاره شد چه ها که ندید. ماجرای این قسمت #لالهزار_گردی نیز بی ربط و وصل به آن روزهای لالهزار نیست.
🔸 بیست سال پس از قتل علی اصغر خان اتابک شب چله خانواده ی بزرگ امین السطان به رسم شب های یلدا مهمان خانه ی امین السطان (انتهای کوچه اتحادیه) بودند و سور به راه بود. در این میان یکی از نوادگان اتابک اعظم (نقل است آقای احمد آقا که بعد ها در دوران پهلوی فامیلی اتابکی را انتخاب کردند و در سیاست چندی دستی بر آتش داشت) از آن مجلس عیش بیرون میزند و پای در راه خیابان لاله زار میگذارد. در میانه ی این گشت شبانه دل به دام زنی بزک کرده که نقاب صورت را بالا زده و در لاله زار دلبری میکند، می دهد و پسرک با دهان باز همینطور به زن با خیره میشود. زن هم خنده ای نخودی تحویل پسر داده و میرود. پسر که به خود می آید سریع به باغ بر میگردد. دست به دامان مادر شده تا این شب طولانی سحر نشده او را به حجله ببرد. آن قائله با خنده و دست انداختن او و چند پس گردنی میخوابد اما بر چشمان پسرک تا صبح خواب نمیآید که نمیآید.
🔸 یکی از کلفت های خانه که پیرزنی خرافاتی بوده و قدری هم فضول تشریف داشتند از ماجرا بود میبرد و به کیسه آجیلها به اندازه ی یک مشت دست شبیخون میزند و آجیل را در پارچهای سبز میپیچد و فردا به پسرک میگوید دوای درد تو را من میدانم فقط باز کردن این گره خرج دارد. عاشقک از همه جا بی خبر هر چه از دیشب صله و شاباش برایش مانده را به پیرزن میدهد و پیرزن آجیل را به عنوان آجیل مشکل گشا به او غالب میکند.
🔸 شب، پسر خوش و خرم با سینهای ستبر، دور از چشم اهالی خانه دوباره راهی لالهزار میشود تا به پشتوانهی چند مشت تخمهای که در جیباش است دلش را بازخرید کند. از اقبال بلندش دوباره زن را با قر و اطوار بیشتر میبیند و جلو رفته صدایش را صاف میکند. اما از بد روزگار دست زن حلقه در آرنج مردی با کت کوتاه کمر تنگ مشکی و شلوار چسبان فرانل سفید و کلاه دو انگشتی میشود. عاشق قصه که پشت لبهایش هم سبز نشده بود دست از پا دراز تر به خانه بر میگردد. در راه بازگشت دست در جیب کرده پارچه ی سبز را باز میکند و آجیل را با زمزمه ی بیتی که شب چله شنیده بود، میخورد:
قانع شده این از آن به بوئی / و آن راضی از این به جستجوئی*
* نظامی
#لالهزار_گردی | @ecowat
🔸 بیست سال پس از قتل علی اصغر خان اتابک شب چله خانواده ی بزرگ امین السطان به رسم شب های یلدا مهمان خانه ی امین السطان (انتهای کوچه اتحادیه) بودند و سور به راه بود. در این میان یکی از نوادگان اتابک اعظم (نقل است آقای احمد آقا که بعد ها در دوران پهلوی فامیلی اتابکی را انتخاب کردند و در سیاست چندی دستی بر آتش داشت) از آن مجلس عیش بیرون میزند و پای در راه خیابان لاله زار میگذارد. در میانه ی این گشت شبانه دل به دام زنی بزک کرده که نقاب صورت را بالا زده و در لاله زار دلبری میکند، می دهد و پسرک با دهان باز همینطور به زن با خیره میشود. زن هم خنده ای نخودی تحویل پسر داده و میرود. پسر که به خود می آید سریع به باغ بر میگردد. دست به دامان مادر شده تا این شب طولانی سحر نشده او را به حجله ببرد. آن قائله با خنده و دست انداختن او و چند پس گردنی میخوابد اما بر چشمان پسرک تا صبح خواب نمیآید که نمیآید.
🔸 یکی از کلفت های خانه که پیرزنی خرافاتی بوده و قدری هم فضول تشریف داشتند از ماجرا بود میبرد و به کیسه آجیلها به اندازه ی یک مشت دست شبیخون میزند و آجیل را در پارچهای سبز میپیچد و فردا به پسرک میگوید دوای درد تو را من میدانم فقط باز کردن این گره خرج دارد. عاشقک از همه جا بی خبر هر چه از دیشب صله و شاباش برایش مانده را به پیرزن میدهد و پیرزن آجیل را به عنوان آجیل مشکل گشا به او غالب میکند.
🔸 شب، پسر خوش و خرم با سینهای ستبر، دور از چشم اهالی خانه دوباره راهی لالهزار میشود تا به پشتوانهی چند مشت تخمهای که در جیباش است دلش را بازخرید کند. از اقبال بلندش دوباره زن را با قر و اطوار بیشتر میبیند و جلو رفته صدایش را صاف میکند. اما از بد روزگار دست زن حلقه در آرنج مردی با کت کوتاه کمر تنگ مشکی و شلوار چسبان فرانل سفید و کلاه دو انگشتی میشود. عاشق قصه که پشت لبهایش هم سبز نشده بود دست از پا دراز تر به خانه بر میگردد. در راه بازگشت دست در جیب کرده پارچه ی سبز را باز میکند و آجیل را با زمزمه ی بیتی که شب چله شنیده بود، میخورد:
قانع شده این از آن به بوئی / و آن راضی از این به جستجوئی*
* نظامی
#لالهزار_گردی | @ecowat
💡 لامپ ۲۵ وات AR111 - مشکی
💳 قیمت ۱۳۵٫۰۰۰ تومان
🖥 اطلاعات بیشتر در وبسایت اکووات: http://ecowat.ir/product/ar111-lamp-25w-1/
💳 قیمت ۱۳۵٫۰۰۰ تومان
🖥 اطلاعات بیشتر در وبسایت اکووات: http://ecowat.ir/product/ar111-lamp-25w-1/
💡 هر چه خریداران راجع به خصوصیات، ويژگیها و فاکتورهای مهم چراغها و لامپهای روشنایی بیشتر بدانند، دقیقتر و آگاهانهتر انتخاب میکنند. بدین منظور در این مقاله وبلاگ اکووات قصد داریم تا در رابطه با لومن، تفاوت لومن و وات و دیگر موضوعاتی که خریداران بایستی در هنگام خرید چراغ و لامپ LED در نظر داشته باشند، صحبت کنیم.
🔸 نکاتی در رابطه با لومن و وات (و دیگر فاکتورهای مهم روشنایی)
🔹 http://ecowat.ir/?p=2275
🔸 نکاتی در رابطه با لومن و وات (و دیگر فاکتورهای مهم روشنایی)
🔹 http://ecowat.ir/?p=2275
💡 لامپ ریلی ۲۵ وات (سفید مشکی) COB LED
💳 قیمت ۱۸۸٫۰۰۰ تومان
🖥 اطلاعات بیشتر در وبسایت اکووات: http://ecowat.ir/product/cob-track-25w-1/
💳 قیمت ۱۸۸٫۰۰۰ تومان
🖥 اطلاعات بیشتر در وبسایت اکووات: http://ecowat.ir/product/cob-track-25w-1/
💡 مقاله پیش رو، راهنمای نورپردازی و روشنایی سوپرمارکت و فروشگاههای زنجیرهای است و در آن به نقش روشنایی مطلوب در فروش بهتر یک فروشگاه و نکات لازم برای رسیدن به نورپردازی مناسب یک سوپرمارکت پرداختهایم.
🔹 راهنمای نورپردازی و روشنایی سوپرمارکت
🔸 ecowat.ir/?p=2282
🔹 راهنمای نورپردازی و روشنایی سوپرمارکت
🔸 ecowat.ir/?p=2282
اکووات
🔹 #لالهزار_گردی: قسمت یازدهم: لاله زار نمره تلفون ۲۹۰
💡 وقتی در دی ماه سال ۱۳۰۴ فرخی یزدی با کت و شلوار پشت میز تحریر خود در دفتر روزنامه ی طوفان در کوچه ی اتحادیه فارغ از غوغای همیشگی خیابان #لالهزار مشغول آمادهسازی نهایی روزنامه بود، شاید به ذهنش نمیرسید ۱۴ سال بعد در حمام زندان شهربانی، در حالی که از ضغف با زیرپیراهنی و یک پیژامهی نیمدار بر تخت افتاده، پزشک احمدی سوزن سرنگ هوا را در رگهایش فرو کند و دستهای رییس زندان بر لب های فرخی (لبهایی که در آغاز مشروطه توسط حاکم یزد دوخته شده بود و هنوز آثار آن زخمها بر دهانش بود) مانع آخرین فریادهای آزادی خواهانهی وی شود!
🔸 هنوز دو ماه از اعلام انقراض حکومت قاجار توسط مجلس پنجم نگذشته بود و در این دوماه به جز خبر تاجگذاری رضاشاه شاید تنها خبر به درد بخور، دیدار خانم فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه با رضاخان بود. خانم فخرالدوله جهت وساطت برای عموی خود ظل السطان پا پیش گذاشته و نقل است همانجا بود که رضاخان گفت : «قاجاریه یه مرد و نیم بیشتر نداشت. فخر الدوله و آغامحمدخان». جالب اینجاست در این سکوت، چراغ «طوفان» در خیابان لاله زار روشن است.
🔸 فرخی یک چیز را خوب میدانست، که آتیهی آزادی و مطبوعات چندان روشن نیست. قبلا هم طوفان چندین بار دستخوش توقیف و سانسور از طرف نظمیه شده بود اما فرخی در همین دوماه در اعتراض به تبعید عباس خلیلی سردبیر روزنامهی «اقدام» به بینالنهرین به هیچ عنوان مصلحت اندیشی نکرده، و در آن اوضاعِ زورمندی نظامیان، مقالهی آتشین «امنیت چیست؟» را نوشت. و به قول معروف همین اول کار، میخ خود را محکم کوبید که فرخی با حکومت پهلوی سر سازگاری ندارد و عاقبت کار نشان داد استبداد هم سر سازگاری با آزادی ندارد، طوری که هنوز هیچکس نمیداند قبر فرخی کجاست. شاید جز خودش که پیش از مرگ سروده بود:
«لاله میروید ز خاک فرخی با داغ سرخ / خورده از بس خون دل از انقلاب زندگی»
#لالهزار_گردی | @ecowat
🔸 هنوز دو ماه از اعلام انقراض حکومت قاجار توسط مجلس پنجم نگذشته بود و در این دوماه به جز خبر تاجگذاری رضاشاه شاید تنها خبر به درد بخور، دیدار خانم فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه با رضاخان بود. خانم فخرالدوله جهت وساطت برای عموی خود ظل السطان پا پیش گذاشته و نقل است همانجا بود که رضاخان گفت : «قاجاریه یه مرد و نیم بیشتر نداشت. فخر الدوله و آغامحمدخان». جالب اینجاست در این سکوت، چراغ «طوفان» در خیابان لاله زار روشن است.
🔸 فرخی یک چیز را خوب میدانست، که آتیهی آزادی و مطبوعات چندان روشن نیست. قبلا هم طوفان چندین بار دستخوش توقیف و سانسور از طرف نظمیه شده بود اما فرخی در همین دوماه در اعتراض به تبعید عباس خلیلی سردبیر روزنامهی «اقدام» به بینالنهرین به هیچ عنوان مصلحت اندیشی نکرده، و در آن اوضاعِ زورمندی نظامیان، مقالهی آتشین «امنیت چیست؟» را نوشت. و به قول معروف همین اول کار، میخ خود را محکم کوبید که فرخی با حکومت پهلوی سر سازگاری ندارد و عاقبت کار نشان داد استبداد هم سر سازگاری با آزادی ندارد، طوری که هنوز هیچکس نمیداند قبر فرخی کجاست. شاید جز خودش که پیش از مرگ سروده بود:
«لاله میروید ز خاک فرخی با داغ سرخ / خورده از بس خون دل از انقلاب زندگی»
#لالهزار_گردی | @ecowat