Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation «می بایست از نوع دیگری از دیوانگی دیوانه بود که مبتلا به دیوانگی همه مردم نبود.» [و این یک شوخی از طرف لکان نیست.] @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جلسه چهارم دوره دوم (۸ آبان ۱۳۸۰)
از کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان
ادامه سمینار سوم لکان: پسیکوزها
[فصل II]
[معنی هذیان]
[لکان اینجور ادامه میدهد:] «هر چه بیشتر تاریخچه مفهوم پارانویا را بررسی میکنیم بیشتر معنیدار میشود و بیشتر متوجه درسی میشویم که میشود از پیشرفت، یا عدم پیشرفتِ – هر طور که میخواهید – جنبش روانپزشکی گرفت».
[۱]
«در نهایت مفهومی از این پارادوکسیکالتر نیست. اگر من تلاش کردم درجلسه قبل دیوانگی را عمده کنم، به خاطر این است که میتوان گفت توسط کلمه پارانویا مؤلفین تمام ابهامی را که در واژه قدیمی جنون وجود دارد، که واژه بنیادی عموم است، به نمایش گذاشتهاند».
«این کلمه از دیروز مرسوم نشده است و نه حتی از تولد روانپزشکی. بدون اینکه خودم را به دست ابراز فضلی سهل بدهم خاطرنشان میکنم که استناد به جنون همیشه در فرهنگ فرزانگی یا آنچه که فرزانگی وانمود میشده است وجود داشته است. در این رابطه کتاب مشهور Eloge de la folie (ستایش جنون) تمام ارزش خود را در این داراست که جنون را با رفتار انسان نرمال همانند میکند – اگرچه که این آخری»، [یعنی اصطلاح انسان نرمال] «هنوز در آن زمان مرسوم نبوده است. آنچه که در زبان فیلسوفها گفته شده، از یک فیلسوف به فیلسوف دیگر، بالاخره جدی گرفته شده است، مو به مو – چرخشی که با پاسکال شروع میشود که با لحنی جدی و فکورانه میگوید، بدون شک یک دیوانگی ضروری وجود دارد، که میبایست از نوع دیگری از دیوانگی دیوانه بود که مبتلا به دیوانگی همه مردم نبود». [و این یک شوخی از طرف لکان نیست.]
«این یادآوریها بی فایده نیستند، وقتی که پارادوکسهای قدیمی را در پیشفرضهای تئوریسینها میبینیم. میتوان گفت که تا قبل از فروید دیوانگی را مترادف با تعدادی از شیوههای رفتاری یا Patterns میدانستند در حالیکه بقیه همین رفتارها را رفتار همه مردم ارزیابی میکردند. در نهایت تفاوت Pattern با Pattern توی چشم نمیخورد. هرگز هیچگونه تأییدی صورت نگرفته که اجازه دهد که تصویری از آنچه که رفتار نرمال یا حتی قابل فهم است داشته باشیم، تا بتوانیم رفتار پارانویاک را از آن تفکیک کنیم»...
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#فروید #لکان #میترا_کدیور #سایکوز #پارانویا #دیوانگی #دیوانه
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
از کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان
ادامه سمینار سوم لکان: پسیکوزها
[فصل II]
[معنی هذیان]
[لکان اینجور ادامه میدهد:] «هر چه بیشتر تاریخچه مفهوم پارانویا را بررسی میکنیم بیشتر معنیدار میشود و بیشتر متوجه درسی میشویم که میشود از پیشرفت، یا عدم پیشرفتِ – هر طور که میخواهید – جنبش روانپزشکی گرفت».
[۱]
«در نهایت مفهومی از این پارادوکسیکالتر نیست. اگر من تلاش کردم درجلسه قبل دیوانگی را عمده کنم، به خاطر این است که میتوان گفت توسط کلمه پارانویا مؤلفین تمام ابهامی را که در واژه قدیمی جنون وجود دارد، که واژه بنیادی عموم است، به نمایش گذاشتهاند».
«این کلمه از دیروز مرسوم نشده است و نه حتی از تولد روانپزشکی. بدون اینکه خودم را به دست ابراز فضلی سهل بدهم خاطرنشان میکنم که استناد به جنون همیشه در فرهنگ فرزانگی یا آنچه که فرزانگی وانمود میشده است وجود داشته است. در این رابطه کتاب مشهور Eloge de la folie (ستایش جنون) تمام ارزش خود را در این داراست که جنون را با رفتار انسان نرمال همانند میکند – اگرچه که این آخری»، [یعنی اصطلاح انسان نرمال] «هنوز در آن زمان مرسوم نبوده است. آنچه که در زبان فیلسوفها گفته شده، از یک فیلسوف به فیلسوف دیگر، بالاخره جدی گرفته شده است، مو به مو – چرخشی که با پاسکال شروع میشود که با لحنی جدی و فکورانه میگوید، بدون شک یک دیوانگی ضروری وجود دارد، که میبایست از نوع دیگری از دیوانگی دیوانه بود که مبتلا به دیوانگی همه مردم نبود». [و این یک شوخی از طرف لکان نیست.]
«این یادآوریها بی فایده نیستند، وقتی که پارادوکسهای قدیمی را در پیشفرضهای تئوریسینها میبینیم. میتوان گفت که تا قبل از فروید دیوانگی را مترادف با تعدادی از شیوههای رفتاری یا Patterns میدانستند در حالیکه بقیه همین رفتارها را رفتار همه مردم ارزیابی میکردند. در نهایت تفاوت Pattern با Pattern توی چشم نمیخورد. هرگز هیچگونه تأییدی صورت نگرفته که اجازه دهد که تصویری از آنچه که رفتار نرمال یا حتی قابل فهم است داشته باشیم، تا بتوانیم رفتار پارانویاک را از آن تفکیک کنیم»...
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#فروید #لکان #میترا_کدیور #سایکوز #پارانویا #دیوانگی #دیوانه
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation