@doostdaran_freudianassociation
💬👇
حتی دیگر آبرومند هم نیستند!
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
انتخاب ویدیو و متن: ربابه ایلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
حتی دیگر آبرومند هم نیستند!
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
انتخاب ویدیو و متن: ربابه ایلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
لکان معتقد است که حتی قبل از تولد، زندگی یک کودک مشخص شده و سرنوشت او رقم خورده است.
به نقل از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم
انتخاب متن و تصویر: پرهام زرگر
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
لکان معتقد است که حتی قبل از تولد، زندگی یک کودک مشخص شده و سرنوشت او رقم خورده است.
به نقل از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم
انتخاب متن و تصویر: پرهام زرگر
@doostdaran_freudianassociation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
بخشی از اخطار رئیس انجمن فرویدی
برگرفته از نشریه الکترونیکی #انجمن_فرویدی
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
بخشی از اخطار رئیس انجمن فرویدی
برگرفته از نشریه الکترونیکی #انجمن_فرویدی
@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
سمپتوم کلافی از کلمات، کلافی از "دال" است.
به نقل از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم
انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
سمپتوم کلافی از کلمات، کلافی از "دال" است.
به نقل از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم
انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی
@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
کار آنالیست واداشتن بیمار به گوش دادن به آن چیزهایی است که او در گفتار خود از شنیدن آنها عاجز است.
به نقل از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم
انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
کار آنالیست واداشتن بیمار به گوش دادن به آن چیزهایی است که او در گفتار خود از شنیدن آنها عاجز است.
به نقل از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم
انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی
@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation
روانکاوی تنها رابطه ای است در این جهان که در آن جواب های، هوی نیست؛ زیرا که این رابطه اصلا تقابلی (reciprocal) نیست.
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
روانکاوی تنها رابطه ای است در این جهان که در آن جواب های، هوی نیست؛ زیرا که این رابطه اصلا تقابلی (reciprocal) نیست.
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation روانکاوی تنها رابطه ای است در این جهان که در آن جواب های، هوی نیست؛ زیرا که این رابطه اصلا تقابلی (reciprocal) نیست. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
قائل شدن به چیزی به نام انتقال متقابل به این معناست که روانکاو بعضی از اعمال و رفتار مراجعه کننده را متوجه شخص خود قلمداد کرده و نسبت به آنها واکنش عاطفی نشان میدهد. روانکاوی تنها
رابطه ای است در این جهان که در آن جوابِ های، هوی نیست، زیرا که این رابطه اصلاً تقابلی
(reciprocal) نیست.
روانکاو، در مکتب لکان، می بایست قادر باشد از صفحۀ رابطۀ تقابلی، یعنی رابطه ای در بُعد تصویری، عبور کرده و رابطه ای در بُعد سمبولیک با بیمارانش داشته باشد. یعنی روانکاو لکانی قادر شده است آن خط فاصلی را که دالّ (signifier)
را از مدلول (S)
جدا میکند به رسمیت بشناسد. او میداند که زنجیرۀ دالّ بر طبق قانون خاص خودش به حرکت درمی آید و به پیش میرود. که این قانون هیچ ارتباطی با دلالت (signification)
ندارد. این نکته ای است که آنالیزان آن را نمیداند. او اسیر دلالت کلام خویش است و به خاطر باور داشتن همین دلالت هاست که در جریان جلسات، طوفانی از عواطف و احساسات مختلف از خود بروز میدهد. به همین دلیل هم هست که هنوز عدهای تصور میکنند درمان روانکاوی از طریق تخلیه همین عواطف و احساسات انجام میگیرد. آنها فقط آن جریانی را که پر سر و صدا تر و روبنایی است عمده میکنند و از دیدن جریان بی سر و صدا زیربنایی که همان جریان "متونیمیک" یا روند مَجاز یا روند جابجایی دال هاست غافل می مانند. این نکته ای است که خود بیماران دیر یا زود به آن پی می برند. موقعی که به روانکاو اعلام میدارند: "من از تکراری بودن حرفهای خودم خسته شده ام". بله، آنها مدام همان زنجیرۀ دال را در مقابل ما باز می گشایند و تا زمانی که اسیر دلالت آن هستند کماکان عرق میریزند، اشک میریزند، خشمگین می شوند و دل می سوزانند تا روزی با حیرت متوجه تکراری بودن سخنان خود می شوند. آنچه آنها متوجه آن نمی شوند این است که در اثر بازکردن مکرر این زنجیره جایگاه خود آنها در طول آن تغییر کرده است. لکان میگوید: "یک دال سوژه را نزد دال دیگری معرفی میکند". و این دالهای معرفی کننده قابل تغییرند.
بسنده کردن به تخلیه هیجانی مسلماً نوعی سبکباری را به همراه خواهد داشت، اما قطعاً منجر به تغییری بنیادی نخواهد شد. روزی از لکان سؤال شد: "اگر منظور از درمان رفع علایم بیماری، رفع اضطراب ها، وسواس ها و ترس هاست چرا به خوردن چند قرص اکتفا نکنیم و خود را به دردسر روند طولانی و مشقت بار روانکاوی گرفتار کنیم؟" و لکان در جواب: "واقعاً. چرا که نه؟" !
منبع: کتاب #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم – دکتر #میترا_کدیور
انتخاب متن: سوده صحرایی
@doostdaran_freudianassociation
رابطه ای است در این جهان که در آن جوابِ های، هوی نیست، زیرا که این رابطه اصلاً تقابلی
(reciprocal) نیست.
روانکاو، در مکتب لکان، می بایست قادر باشد از صفحۀ رابطۀ تقابلی، یعنی رابطه ای در بُعد تصویری، عبور کرده و رابطه ای در بُعد سمبولیک با بیمارانش داشته باشد. یعنی روانکاو لکانی قادر شده است آن خط فاصلی را که دالّ (signifier)
را از مدلول (S)
جدا میکند به رسمیت بشناسد. او میداند که زنجیرۀ دالّ بر طبق قانون خاص خودش به حرکت درمی آید و به پیش میرود. که این قانون هیچ ارتباطی با دلالت (signification)
ندارد. این نکته ای است که آنالیزان آن را نمیداند. او اسیر دلالت کلام خویش است و به خاطر باور داشتن همین دلالت هاست که در جریان جلسات، طوفانی از عواطف و احساسات مختلف از خود بروز میدهد. به همین دلیل هم هست که هنوز عدهای تصور میکنند درمان روانکاوی از طریق تخلیه همین عواطف و احساسات انجام میگیرد. آنها فقط آن جریانی را که پر سر و صدا تر و روبنایی است عمده میکنند و از دیدن جریان بی سر و صدا زیربنایی که همان جریان "متونیمیک" یا روند مَجاز یا روند جابجایی دال هاست غافل می مانند. این نکته ای است که خود بیماران دیر یا زود به آن پی می برند. موقعی که به روانکاو اعلام میدارند: "من از تکراری بودن حرفهای خودم خسته شده ام". بله، آنها مدام همان زنجیرۀ دال را در مقابل ما باز می گشایند و تا زمانی که اسیر دلالت آن هستند کماکان عرق میریزند، اشک میریزند، خشمگین می شوند و دل می سوزانند تا روزی با حیرت متوجه تکراری بودن سخنان خود می شوند. آنچه آنها متوجه آن نمی شوند این است که در اثر بازکردن مکرر این زنجیره جایگاه خود آنها در طول آن تغییر کرده است. لکان میگوید: "یک دال سوژه را نزد دال دیگری معرفی میکند". و این دالهای معرفی کننده قابل تغییرند.
بسنده کردن به تخلیه هیجانی مسلماً نوعی سبکباری را به همراه خواهد داشت، اما قطعاً منجر به تغییری بنیادی نخواهد شد. روزی از لکان سؤال شد: "اگر منظور از درمان رفع علایم بیماری، رفع اضطراب ها، وسواس ها و ترس هاست چرا به خوردن چند قرص اکتفا نکنیم و خود را به دردسر روند طولانی و مشقت بار روانکاوی گرفتار کنیم؟" و لکان در جواب: "واقعاً. چرا که نه؟" !
منبع: کتاب #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم – دکتر #میترا_کدیور
انتخاب متن: سوده صحرایی
@doostdaran_freudianassociation