🍁 #خاطرههای_رنگی
قرصهای رنگ و وارنگش را
روی طاقچهی اتاق میگذاشت
سواد زیادی نداشت،
اما با همان حروفی که بلد بود
ساعت آنها را برای خودش
نشانهگذاری کرده بود
میگفت
مادرجان، نوهها
کنارم هستند اما آدم باید
حواسش به کارهای خودش باشد 💤
بعد، آن قرص صورتیرنگش را
نشان میداد و میگفت:
به قول شوکتخانم،
همین قرص کوچک، آدم را،
برای نماز و دعا سرپا نگه میدارد 🍀
💫 دخترم، از کسی توقع نداشته باش!
هرجا هستی فکر کن تنهایی،
نه به بهانه درس، نه کار،
نه هیچچیز دیگر،
خودت را، سلامتیات را فراموش نکن ... 🌸
#یاد_مادربزرگهایی_که_نیستند_بخیر
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
قرصهای رنگ و وارنگش را
روی طاقچهی اتاق میگذاشت
سواد زیادی نداشت،
اما با همان حروفی که بلد بود
ساعت آنها را برای خودش
نشانهگذاری کرده بود
میگفت
مادرجان، نوهها
کنارم هستند اما آدم باید
حواسش به کارهای خودش باشد 💤
بعد، آن قرص صورتیرنگش را
نشان میداد و میگفت:
به قول شوکتخانم،
همین قرص کوچک، آدم را،
برای نماز و دعا سرپا نگه میدارد 🍀
💫 دخترم، از کسی توقع نداشته باش!
هرجا هستی فکر کن تنهایی،
نه به بهانه درس، نه کار،
نه هیچچیز دیگر،
خودت را، سلامتیات را فراموش نکن ... 🌸
#یاد_مادربزرگهایی_که_نیستند_بخیر
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 #حرفهای_قشنگ
اون روزا، مادربزرگ
سماورش رو که روشن میکرد،
یواش یواش از چیزایی،
که دیده بود و
🔆 از تجربههاش میگفت
هنوز این حرفشو خوب یادمه که :
مادر، #حرف_سرد، وسط تابستونم
تن آدمو به لرزه میاره ⚡
چه برسه به این روزا که
هوا خودش به اندازهی کافی
⛅ سرد هست
دخترم، همیشه، هرجا هستی،
یه حرفی بزن،
یه چیزی بگو
که یه نفر، به زندگی،
به کار خوبی که میکنه،
❤ دلش گرم شه ... امیدوار شه ...
#یاد_مادربزرگهایی_که_نیستند_بخیر 🌸🍃
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
اون روزا، مادربزرگ
سماورش رو که روشن میکرد،
یواش یواش از چیزایی،
که دیده بود و
🔆 از تجربههاش میگفت
هنوز این حرفشو خوب یادمه که :
مادر، #حرف_سرد، وسط تابستونم
تن آدمو به لرزه میاره ⚡
چه برسه به این روزا که
هوا خودش به اندازهی کافی
⛅ سرد هست
دخترم، همیشه، هرجا هستی،
یه حرفی بزن،
یه چیزی بگو
که یه نفر، به زندگی،
به کار خوبی که میکنه،
❤ دلش گرم شه ... امیدوار شه ...
#یاد_مادربزرگهایی_که_نیستند_بخیر 🌸🍃
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi