💠 خواهربرادری‌های قدیم که مثل حالا نبود که سال تا سال از هم خبر نداشته باشند. اصلا" جان می‌دادند برای هم! برای همین حکایت خواهربرادری حسین(ع) و زینب(س) را هم که می‌خوانی بیشتر به افسانه‌ها می‌ماند، از بس که این روزها خالی شده‌ایم از عاطفه‌.🌱

امروز رفته بودم حرم بانو. از خانه‌ی ما تا حرم یک تاکسی بیشتر فاصله نیست. چه غوغایی بود. هلیکوپتر گل می‌ریخت روی سر مردم. کیک و شیرینی پخش می‌کردند. مردم لا به لای سرما بخار دهانشان را با چای تازه گرم نگه می‌داشتند. می‌گفتند و می‌خندیدند و خیره می‌شدند به کاروان شترها و سقّاهای سبزپوشِ مشک به دست که آب می‌ریختند توی کاسه ی سفالی و می‌دادند دست مردم.
یکی می‌گفت امروز #۲۳ربیع_الاول است. تازه یادم افتاد این همه جشن و شادی برای چیست. سالروز ورود حضرت معصومه(س) به قم را جشن گرفته بودند. رفته بودند به پیشواز خواهر یکی یک دانه‌ی شاه خراسان.🌷

می‌گویند بانوی کریمه در سال ۲۰۱ هجری با کاروانی از مدینه راهی مشهد شدند. اما به خاطر حوادث متعددی که در سفر برایشان اتفاق افتاد، نتوانستند روی ماه برادر را ببینند. بعضی از نقل‌ها می‌گویند حتی مسمومشان کردند. ایشان هم راهشان را به سمت قم آوردند و در منزل موسی بن خزرج که فرزند سعد اشعری از بزرگان شیعیان قم بود، اقامت داشتند.
هفده روز در آن خانه عبادت می‌کردند و تسبیح می‌چرخاندند و با زنان قم دیدار می‌کردند.🍃
هفده روز دلتنگی، هفده روز دوری، هفده روز مهربانی و برکت برای شیعیان قم... و بعد هم خبر وفاتشان که قلب مردم را به درد آورد.

داشتم فکر می‌کردم وقتی بانوی کریمه در بیت النور مشغول عبادت بوده، چه ذکری برای برادرش می‌گفته؟ داشتم فکر می‌کردم چطور خواهری بوده که امام معصوم درباره اش می‌گوید: هر کس خواهرم #فاطمه_معصومه(س) را زیارت کند، مثل این است که مرا زیارت کرده باشد! داشتم به این تشبیه زیبا فکر می‌کردم. به این خواهربرادریِ لطیف و عمیق که آدم دلش می‌خواهد برایش بمیرد!❣
خوشا به حال بانوی کریمه که چنین برادری داشت و خوشا به حال امام کریم که چنین خواهری...
و چقدر این دو برازنده‌ی واژه‌ی مقدس خواهربرادری✨ هستند.

دخترونه حرم امام رضاعلیه السلام
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw