🍃 #بانوان_عاشورایی

با خواهرش
همراه سید الشهدا (ع)
برای یاری دین خدا
به سمت کربلا آمده بودند

او تنها
سیزده سال داشت و
دختر مسلم بن عقیل بودند 💚


مسلم که
🕊 به شهادت رسید
امام (ع) به خیمه آمدند؛
دختر را صدا زدند و
با او با مهربانی سخن گفتند

🔆 او لحن امام (ع) را
خوب می‌شناخت؛
گفت: ای فرزند رسول خدا
با من چون یتیمان سخن می‌گویید...


امام حسین (ع)
با چشمانی پر اشک،
فرمودند: اندوهگین مباش 🍁
من، چون پدر تو و فرزندانم چون
برادران و خواهران تو هستند

با شنیدنِ
این حرف، ناله‌ای برآورد و
🌧 مثل باران گریست
آن روز
همه‌ی یاران سیدالشهدا
با این دختر کوچک گریستند


یکی از دختران مسلم
در روز عاشورا،
🐎 زیر سمّ اسبان
به شهادت رسید و اینگونه
به پدر پیوست . . .


#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله_علیه‌السلام 💔💔




📗 برگرفته از کتاب قصه کربلا. نظری منفرد
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌ای‌مون دعوت کن ...

🍃 #بانوان_عاشورایی #رباب

پدرش از مسیحیان ثروتمند بود؛
برای آموختن آداب اسلام و
مسلمان شدن آمده بود
که امیرالمومنین (ع) به او
فرمودند ما به پیوند با شما علاقمندیم

امرءالقیس که ایشان را
می‌شناخت، با خوشحالی گفت:
من سه دختر دارم؛
🌸 محیا، سلمی و رباب...

و اینگونه شد که
#رباب، به همسری امام حسین (ع)
درآمد؛ او بانویی برگزیده بود و
چنان منزلتی داشت که
امام (ع) می‌فرمودند: من خانه‌ای
💜 را دوست دارم که رباب در آن باشد . . .


بعد از عاشورا
رباب، تاب دوری از همسر و
⛅ فرزند شش‌ماهه‌اش را نداشت


برای همین، پس از
بازگشت از اسارت شام، تا انتهای عمر
زیر هیچ سقف و سایه‌ای نمی‌رفت
و با اشک برای حسین (ع)
مرثیه زمزمه می‌کرد...
💔💔 رباب از همین اندوه، از دنیا رفت . . .



#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله_علیه‌السلام
#صلی_‌الله_علی_اعوانک_و_انصارک



📗 قصه کربلا. علی نظری منفرد
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌ای‌مون دعوت کن ...