🌸 دخترونه حرم امام رضا علیه‌السلام🌸
3.94K subscribers
13.6K photos
3.25K videos
355 files
1.8K links
🎀 خوش اومدین به
#دخترونه‌ ترین کانال رسمی امام رضایی
ارتباط با ادمین
💌 @dokhtar_razavi_admin

🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸🍃
🌸
معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی 🕊

🌱 کپی آزاد

آدرس‌های دیگر👇
https://www.haram8.ir/dokhtar_razavi/
Download Telegram
🔹خاندانش از سرشناسان بودند و خودش، در کوفه دارای مقام و منزلت بود.
از ابن‌زیاد دستور گرفته بود با هزار نیرو، خود را به امام حسین (ع) برساند و امام را نزد عُبیدلله ببرد.
مأموریتش که آغاز شد، به این فکر می‌کرد که چگونه با فرزند رسول‌اللّه مقابله کند و بهشتی شود؟ چگونه با امام (ع) بجنگد و در قیامت به مادرش، حضرت فاطمه (س)، نگاه کند...؟
به امام حسین (ع) که رسید، پشت سر ایشان نماز📿 خواند و گفت «من مأمورم شما را نزد عبیدللّه ببرم! باید همراه من بیایید و تسلیم امر او شوید، تا زنده بمانید»
امام حسین (ع) فرمودند «من به دعوت مردم کوفه به اینجا آمده‌ام؛ از تو اطاعت نمی‌کنم و از مرگ، هراسی ندارم...»
وقتی کلام محکم و قاطع امام (ع) را شنید، تا کربلا با کاروان حسینی همراه شد، تا نگذارد امام و یارانشان ضدّ عبیدللّه قیام کنند.
هنوز 🚩عاشورا نرسیده بود امّا یزیدیان با شمشیرهای تیز، صف در صف برای جنگ با امام حسین (ع) از راه می‌رسیدند؛ سپاهیان یزید، آب فرات را به روی امام (ع) و یارانشان بسته بودند، و زیر آفتاب☀️ سوزان کربلا، لب‌های خاندان وحی، غرق تشنگی شده‌بود.
قلبش طاقتِ دیدنِ این‌همه بی‌رحمی در حق فرزند رسول‌اللّه را نداشت...
به طرف امام حسین (ع) آمد و به امام (ع) گفت «ای حسین، جانم به فدایت، به خدا قَسم نمی‌دانستم این مردم قصد ظلم در حقّ شما را دارند؛ گمان نمی‌کردم بخواهند به جنگ با شما برخیزند و به شما جسارت کنند. قلب❣️ من با شماست، آیا می‌توانم از کار خود توبه کنم و در کنار شما باشم...؟»
و این‌گونه شد که او‌، با قلبی پاک به لشکر حسینی پیوست.
«حُر» بعد از نبردی سخت با دشمنان امام (ع)، مظلومانه به شهادت رسید، و با توبه‌‌اش، راهیِ مسیر بهشت🌈 شد...*


#حر_بن_یزید_ریاحی
* برگرفته از کتاب 📒سلحشوران طفّ. ترجمه عبّاس جلالی
#یاران_عاشورایی

دخترونه حرم امام رضاعلیه السلام
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw
🔹خاندانش از سرشناسان بودند و خودش، در کوفه دارای مقام و منزلت بود.
از ابن‌زیاد دستور گرفته بود با هزار نیرو، خود را به امام حسین (ع) برساند و امام را نزد عُبیدلله ببرد.
مأموریتش که آغاز شد، به این فکر می‌کرد که چگونه با فرزند رسول‌اللّه مقابله کند و بهشتی شود؟ چگونه با امام (ع) بجنگد و در قیامت به مادرش، حضرت فاطمه (س)، نگاه کند...؟
به امام حسین (ع) که رسید، پشت سر ایشان نماز خواند و گفت «من مأمورم شما را نزد عبیدللّه ببرم! باید همراه من بیایید و تسلیم امر او شوید، تا زنده بمانید»

امام حسین (ع) فرمودند «من به دعوت📋 مردم کوفه به اینجا آمده‌ام؛ از تو اطاعت نمی‌کنم و از مرگ، هراسی ندارم...»
وقتی کلام محکم و قاطع امام (ع) را شنید، تا کربلا با کاروان حسینی همراه شد، تا نگذارد امام و یارانشان ضدّ عبیدللّه قیام کنند.
هنوز عاشورا نرسیده بود امّا یزیدیان با شمشیرهای تیز🗡، صف در صف برای جنگ با امام حسین (ع) از راه می‌رسیدند؛ سپاهیان یزید، آب فرات را به روی امام (ع) و یارانشان بسته بودند، و زیر آفتاب سوزان کربلا، لب‌های خاندان وحی، غرق تشنگی شده‌بود.
قلبش❣️ طاقتِ دیدنِ این‌همه بی‌رحمی در حق فرزند رسول‌اللّه را نداشت...
به طرف امام حسین (ع) آمد و به امام (ع) گفت «ای حسین، جانم به فدایت، به خدا قَسم نمی‌دانستم این مردم قصد ظلم در حقّ شما را دارند؛ گمان نمی‌کردم بخواهند به جنگ با شما برخیزند و به شما جسارت کنند. قلب من با شماست، آیا می‌توانم از کار خود توبه کنم و در کنار شما باشم...؟»
و این‌گونه شد که او‌، با قلبی پاک به لشکر حسینی پیوست.🌹
«حُر» بعد از نبردی سخت با دشمنان امام (ع)، مظلومانه به شهادت رسید، و با توبه‌‌اش، راهیِ مسیر بهشت🌈 شد...*
#حر_بن_یزید_ریاحی

* برگرفته از کتاب 📒سلحشوران طفّ. ترجمه عبّاس جلالی
#یاران_عاشورایی

دخترونه حرم امام رضاعلیه السلام
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw