🍃 #یه_داستان_زیبا #حتتما_بخونید🌙
شبی، امام رضا (ع) در خانه،
مهمان داشت. 🍏
امام (ع) و مهمان امام با هم نشسته بودند 🍀
و حسابی گرم گفتگو بودند.
ناگهان چراغِ خانه نورش کم شد. 🔅
مهمان، دست به طرف چراغ برد تا آن را تعمیر کند؛
اما امام (ع) او را از این کار بازداشت ⚡
و خودش چراغ را تعمیر کرد.
برای آنکه مهمان از دلیل این رفتار،
آگاه شود،
امام رضا (ع) به وی فرمود:
#إنّا_قوم_لایستخدم_اضیافا
«ما خاندانی هستیم که مهمانان خود را
به خدمت نمیگیریم، و از آنان کار نمیکشیم ...» 🌸🍃
📗 حکایاتی از زندگانی امام رضا (ع). معاونت تبلیغات آستان قدس رضوی 💚
#امام_رئوف
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
شبی، امام رضا (ع) در خانه،
مهمان داشت. 🍏
امام (ع) و مهمان امام با هم نشسته بودند 🍀
و حسابی گرم گفتگو بودند.
ناگهان چراغِ خانه نورش کم شد. 🔅
مهمان، دست به طرف چراغ برد تا آن را تعمیر کند؛
اما امام (ع) او را از این کار بازداشت ⚡
و خودش چراغ را تعمیر کرد.
برای آنکه مهمان از دلیل این رفتار،
آگاه شود،
امام رضا (ع) به وی فرمود:
#إنّا_قوم_لایستخدم_اضیافا
«ما خاندانی هستیم که مهمانان خود را
به خدمت نمیگیریم، و از آنان کار نمیکشیم ...» 🌸🍃
📗 حکایاتی از زندگانی امام رضا (ع). معاونت تبلیغات آستان قدس رضوی 💚
#امام_رئوف
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 #داستان_زیبا #حتتما_بخونید
تازه مسلمان شده بود و
میخواست درباره اسلام، بیشتر بداند 🌙
شبی
به خانه امام رضا (ع) رفت و گفت:
«آقاجان، آمدهام تا شما
برایم از دین اسلام بگویید
و سوالهای مرا پاسخ دهید» 💚
مشغول صحبت شدند؛
که ناگهان چراغی که در مقابل آنها بود، خاموش شد ⛅
جعفر آن را برداشت و کنار پنجره رفت؛
اما امام (ع) چراغ را از او گرفت و فرمود:
«من خودم آن را درست میکنم» 💡
جعفر گفت:
«آقاجان من دیگر مسلمان شدهام؛ ❤
چرا اجازه نمیدهید؟»
امام رضا (ع)
دستش را روی شانه او گذاشت و فرمود:
«ای جعفر، ما مسلمانان، میهمانان خود را
محترم میشماریم و کارهایمان را به آنها
واگذار نمیکنیم ...» 🌸🍃
📗 مشق خوب (داستان نامه رضوی). انتشارات قدس رضوی
#امام_رئوف
دخترونه رضوی
@dokhtar_razavi
دوستانتان را به کانال دخترونه رضوی دعوت کنید 💙
تازه مسلمان شده بود و
میخواست درباره اسلام، بیشتر بداند 🌙
شبی
به خانه امام رضا (ع) رفت و گفت:
«آقاجان، آمدهام تا شما
برایم از دین اسلام بگویید
و سوالهای مرا پاسخ دهید» 💚
مشغول صحبت شدند؛
که ناگهان چراغی که در مقابل آنها بود، خاموش شد ⛅
جعفر آن را برداشت و کنار پنجره رفت؛
اما امام (ع) چراغ را از او گرفت و فرمود:
«من خودم آن را درست میکنم» 💡
جعفر گفت:
«آقاجان من دیگر مسلمان شدهام؛ ❤
چرا اجازه نمیدهید؟»
امام رضا (ع)
دستش را روی شانه او گذاشت و فرمود:
«ای جعفر، ما مسلمانان، میهمانان خود را
محترم میشماریم و کارهایمان را به آنها
واگذار نمیکنیم ...» 🌸🍃
📗 مشق خوب (داستان نامه رضوی). انتشارات قدس رضوی
#امام_رئوف
دخترونه رضوی
@dokhtar_razavi
دوستانتان را به کانال دخترونه رضوی دعوت کنید 💙