This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌞🌱
چه بوی خوشی میوزد
از سمت آسمان
و باز پناه جُستن پوپکی
پیالهی آبی ...
صدای کسی میآید
کسی دارد مرا به اسم کوچک خودم میخواند
آشناست این آواز آدمی
آشناست این وزیدن باد
خنکای هوا
عطر برهنهی بید ...
سوسنها، سنجدها، بارانهای بیسبب
و من...
چقدر بوسه بدهکارم
به این همه رود، راه، آدمی...
علی صالحی
#درود همنوردان
#آغازین روز هفته غزل خوان و شور انگیز
#صبحتان غرق در مهربانی 🍎☺️✋
جاده های شمال تو هر فصلی حکایتی دارند 😌
جاده ی اسالم به خلخال را با ما باشید
#پاییز
چه بوی خوشی میوزد
از سمت آسمان
و باز پناه جُستن پوپکی
پیالهی آبی ...
صدای کسی میآید
کسی دارد مرا به اسم کوچک خودم میخواند
آشناست این آواز آدمی
آشناست این وزیدن باد
خنکای هوا
عطر برهنهی بید ...
سوسنها، سنجدها، بارانهای بیسبب
و من...
چقدر بوسه بدهکارم
به این همه رود، راه، آدمی...
علی صالحی
#درود همنوردان
#آغازین روز هفته غزل خوان و شور انگیز
#صبحتان غرق در مهربانی 🍎☺️✋
جاده های شمال تو هر فصلی حکایتی دارند 😌
جاده ی اسالم به خلخال را با ما باشید
#پاییز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در اولین روز مهر
وقتی که باد
عرقِ پیشانیِ درختان را خشک میکند
و آفتابِ مهربان پاییزی
لبخندزنان
همچون لبخندِ زنان
به روی ماهت چشمک میزند
برایت آرزوهایی دارم
در اولین روز مهر
وقتی که انگشت نسیم
آغوش پنجرهی مهر را میگشاید
و خش خش عاشقانهی برگ و کفش
آواز فصل هزار رنگِ عاشقی را سر میدهد
برایت آرزوهائی دارم
در آغاز فصل مهر و آب و آتش
برایت خواهان اینم
که دست کم
هفت برگ از درخت آرزوهای قشنگت
در بازی سرنوشت به بار بنشیند
و ماهتابِ خوشبختی
نقاب از چهره بردارد
در ماه هفتم سال
چرا که هفت عدد مقدسیست
#مهرتان_را_با_مهر_آغاز_کنید
روز، ماه ، فصل نو و حلولِ حضرتِ #پاییز، خجسته باد.🍁
وقتی که باد
عرقِ پیشانیِ درختان را خشک میکند
و آفتابِ مهربان پاییزی
لبخندزنان
همچون لبخندِ زنان
به روی ماهت چشمک میزند
برایت آرزوهایی دارم
در اولین روز مهر
وقتی که انگشت نسیم
آغوش پنجرهی مهر را میگشاید
و خش خش عاشقانهی برگ و کفش
آواز فصل هزار رنگِ عاشقی را سر میدهد
برایت آرزوهائی دارم
در آغاز فصل مهر و آب و آتش
برایت خواهان اینم
که دست کم
هفت برگ از درخت آرزوهای قشنگت
در بازی سرنوشت به بار بنشیند
و ماهتابِ خوشبختی
نقاب از چهره بردارد
در ماه هفتم سال
چرا که هفت عدد مقدسیست
#مهرتان_را_با_مهر_آغاز_کنید
روز، ماه ، فصل نو و حلولِ حضرتِ #پاییز، خجسته باد.🍁
Forwarded from باشگاه کوهنوردی چکاد (f h)
Forwarded from باشگاه کوهنوردی چکاد (f h)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدای خسته ام را بشنو ای ایران؛
من از«دماوند»و«سهندت»قصّه می گویم
از کوه های سربلندت قصّه می گویم
از رودهایت، اشک های غرقه در خونت
از رود،رود«کرخه»زاری های«کارونت»
از«بیستون»کن عاشقانِ تیشه دارانت
وآن نقش های بی گزند از باد و بارانت
از دفتر فال و تماشایی که در «شیراز»
«حافظ»رقم زد،جاودان در رنگ و در پرواز
از«اصفهان»باغ خزان نشناسی از کاشی
از «میر»و از«بهزاد»یعنی خط و نقاشی
ایران من! آه ای کتاب شور و شیدایی
هر برگی از تاریخ تو فصلی تماشایی
فصل ستون های بلند تخت«جمشیدت»
در سر بلندی برده بالاتر ز خورشیدت
آواز من هر چند غم انگیز است
با این همه از عشق، لبریز است
دیگر چه جای باغ های چون بهشت تو
ای در خزان هم سبز بودن سرنوشت تو
در ذهن من ریگ روانت نیز سرسبز است
حتا کویرت نیز در پاییز سرسبز است
می دانمت جای به مرداب اوفتادن نیست
می دانمت ایثار هست و ایستادن نیست
گاهیت اگر غمگین اگر نومید می بینیم
ناچار ما هم با تو نومیدیم و غمگینیم
با این همه خونی که از آیینه ات جاری است
رودی که از زخم عمیق سینه ات جاری است
می شوید از دل های ما زنگار غم ها را
همراه تو با خود به دریا می برد ما را
🍁 حلولِ حضرتِ #پاییز، خجسته باد.
من از«دماوند»و«سهندت»قصّه می گویم
از کوه های سربلندت قصّه می گویم
از رودهایت، اشک های غرقه در خونت
از رود،رود«کرخه»زاری های«کارونت»
از«بیستون»کن عاشقانِ تیشه دارانت
وآن نقش های بی گزند از باد و بارانت
از دفتر فال و تماشایی که در «شیراز»
«حافظ»رقم زد،جاودان در رنگ و در پرواز
از«اصفهان»باغ خزان نشناسی از کاشی
از «میر»و از«بهزاد»یعنی خط و نقاشی
ایران من! آه ای کتاب شور و شیدایی
هر برگی از تاریخ تو فصلی تماشایی
فصل ستون های بلند تخت«جمشیدت»
در سر بلندی برده بالاتر ز خورشیدت
آواز من هر چند غم انگیز است
با این همه از عشق، لبریز است
دیگر چه جای باغ های چون بهشت تو
ای در خزان هم سبز بودن سرنوشت تو
در ذهن من ریگ روانت نیز سرسبز است
حتا کویرت نیز در پاییز سرسبز است
می دانمت جای به مرداب اوفتادن نیست
می دانمت ایثار هست و ایستادن نیست
گاهیت اگر غمگین اگر نومید می بینیم
ناچار ما هم با تو نومیدیم و غمگینیم
با این همه خونی که از آیینه ات جاری است
رودی که از زخم عمیق سینه ات جاری است
می شوید از دل های ما زنگار غم ها را
همراه تو با خود به دریا می برد ما را
🍁 حلولِ حضرتِ #پاییز، خجسته باد.