فریاد حسرت...
فتاد طائری از لانه و ز درد تپید
به زیر پر چو نگه کرد، دید پیکانی است
بگفت: آنکه به دریای خون فکند مرا
ندید در دل شوریدهام چه طوفانی است
کسی که بر رگ من تیر زد، نمیدانست
که قلب خُرد مرا هم ورید و شریانی است
ربود مرغکم از زیر پر به عُنف و نگفت
که مادری و پرستاری و نگهبانی است
اسیر کردن و کشتن، تفرّج و بازی است
نشانه کردن مظلوم، کار آسانی است
ز بام خُرد گِلاندود پست ما، پیداست
که سقف خانهٔ جمعیّت پریشانی است
شکست پنجه و منقار من، ولیک چه باک؟
پلنگِ حادثه را نیز چنگ و دندانی است
گرفتم آنکه به پایان رسید، فرصت ما
برای فرصت صیّاد نیز، پایانی است
فتاد پایه، چنین خانه را چه تعمیری است؟
گداخت سینه، چنین درد را چه درمانی است؟
چمن خوش است و جهان سبز و بوستان خرّم
برای طائر آزاد، جای جولانی است
زمانه عرصه برای ضعیف، تنگ گرفت
هماره بهر توانا، فراخ میدانی است
همیشه خانهٔ بیداد و جور، آباد است
بساط ماست که ویران ز باد و بارانی است
نگفته ماند سخنهای من، خوشا مرغی
که لانهاش گهِ سعی و عمل، دبستانی است
مرا هر آنکه در افکند همچو گوی به سر
خبر نداشت که در دستِ دهر چوگانی است
ز رنج بی سر و سامانی منش چه غم است؟
همین بس است که او را سری و سامانی است
حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را سند و دفتری و دیوانی است
کسی ز درد من آگه نشد، ولیک خوشم
که چند قطرهٔ خونم، به دست و دامانی است
هزار کاخ بلند، ار بنا کند صیّاد
بهای خار و خس آشیان ویرانی است
چه لانهای و چه قصری، اساس خانه یکی است
به شهر کوچک خود، مور هم سلیمانی است
ز دهر، گر دل تنگم فشار دید چه غم
گرفته دستِ قضا، هر کجا گریبانی است
چه برتریست ندانم به مرغ، مردم را
جز اینکه دعوی باطل کند که انسانی است
درین قبیلهٔ خودخواه، هیچ شفْقت نیست
چو نیک درنگری، هر چه هست عنوانی است
#پروین_اعتصامی
#رخشنده_اعتصامی معروف به #پروین_اعتصامی
(زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز – درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ درتهران) شاعر ایرانی است که به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» از او یاد شدهاست.
#سلام
#شبتان_مملو_از_مهر_ایزدی
فتاد طائری از لانه و ز درد تپید
به زیر پر چو نگه کرد، دید پیکانی است
بگفت: آنکه به دریای خون فکند مرا
ندید در دل شوریدهام چه طوفانی است
کسی که بر رگ من تیر زد، نمیدانست
که قلب خُرد مرا هم ورید و شریانی است
ربود مرغکم از زیر پر به عُنف و نگفت
که مادری و پرستاری و نگهبانی است
اسیر کردن و کشتن، تفرّج و بازی است
نشانه کردن مظلوم، کار آسانی است
ز بام خُرد گِلاندود پست ما، پیداست
که سقف خانهٔ جمعیّت پریشانی است
شکست پنجه و منقار من، ولیک چه باک؟
پلنگِ حادثه را نیز چنگ و دندانی است
گرفتم آنکه به پایان رسید، فرصت ما
برای فرصت صیّاد نیز، پایانی است
فتاد پایه، چنین خانه را چه تعمیری است؟
گداخت سینه، چنین درد را چه درمانی است؟
چمن خوش است و جهان سبز و بوستان خرّم
برای طائر آزاد، جای جولانی است
زمانه عرصه برای ضعیف، تنگ گرفت
هماره بهر توانا، فراخ میدانی است
همیشه خانهٔ بیداد و جور، آباد است
بساط ماست که ویران ز باد و بارانی است
نگفته ماند سخنهای من، خوشا مرغی
که لانهاش گهِ سعی و عمل، دبستانی است
مرا هر آنکه در افکند همچو گوی به سر
خبر نداشت که در دستِ دهر چوگانی است
ز رنج بی سر و سامانی منش چه غم است؟
همین بس است که او را سری و سامانی است
حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را سند و دفتری و دیوانی است
کسی ز درد من آگه نشد، ولیک خوشم
که چند قطرهٔ خونم، به دست و دامانی است
هزار کاخ بلند، ار بنا کند صیّاد
بهای خار و خس آشیان ویرانی است
چه لانهای و چه قصری، اساس خانه یکی است
به شهر کوچک خود، مور هم سلیمانی است
ز دهر، گر دل تنگم فشار دید چه غم
گرفته دستِ قضا، هر کجا گریبانی است
چه برتریست ندانم به مرغ، مردم را
جز اینکه دعوی باطل کند که انسانی است
درین قبیلهٔ خودخواه، هیچ شفْقت نیست
چو نیک درنگری، هر چه هست عنوانی است
#پروین_اعتصامی
#رخشنده_اعتصامی معروف به #پروین_اعتصامی
(زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز – درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ درتهران) شاعر ایرانی است که به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» از او یاد شدهاست.
#سلام
#شبتان_مملو_از_مهر_ایزدی