ایرانیها و به طور کلی آریاییها در فرهنگ و تاریخشان تا به امروز، از سازهای زخمهای بسیار لذت بردهاند. تنها ساز زخمه ایِ ما که پاسخ گوی فطرتِ تاریخی موسیقی ما از دوره ساسانیان تا کنون بوده؛ #تار و #سه_تار است. البته تار در درجه نخست قرار دارد که زخمهایترین ساز است. #آریاییها در تفکر و آیین گذشتگانشان و بعدها در عرفان، به مسئله شفافیت و نور بسیار اعتقاد دارند. این نور در فرش، در مینیاتور و حتی در استکان نعلبکی ما هم هست؛ برای چای خوردن چنان استکانها را میشورند که برق میزند. خانههای روستایی همه چیزش مرتب و پر از رنگ است و برق میزند. آسمان ایران پر ستاره است. دریای خزر سبز است؛ برای همین نامش خزر است، چون آسمان این دریا سبز است و آبی نیست. اینها فطرتهای تاریخی است که در تار و سه تار خودش را نشان میدهد. ایرانیها ساز تار را به وجود آوردند تا بتوانند زخمه بزنند. ساز تار یک ساز زخمهای است. ادبیات ما و شعرهای حافظ و سعدی پر از زخمه است. به همین دلیل تار بیان کننده احساسات ایرانی هاست. مادر من صدای تار را که میشنید، گریه میکرد. کمانچه و نی میشنید گریه نمیکرد، در حالی که صدای کمانچه و نی سوزناکتر از تار است. شاید این زخمه شاهراههای قوم آریایی و راههای بستهٔ انسان را باز میکند. تار سازی پر شعف است. تار اگر روحوضی بنوازد مرده را هم به رقص در میآورد.
بخشی از مصاحبه منتشر نشده با استاد #محمدرضا_لطفی
بخشی از مصاحبه منتشر نشده با استاد #محمدرضا_لطفی