Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صدایی نیست که نپیچد
و پیامی نیست که نرسد
هستی مهربان تر از آن است که پنداشته ایم
من گوش به زنگِ وزش ها نشسته ام
و نگاه می کنم
زندگی را جور دیگر نمی خواهم
چنان سرشار است که دیوانه ام می کند
دست به پیرایشِ جهان نزنیم
گاه از خود می پرسم:
پس چه هنگام کاسه ها
از این آب های روشن پر می شوند؟
راستی چه هنگام؟
کارِ من تماشاست
و تماشا گواراست
من به میهمانیِ جهان آمده ام
و جهان به میهمانیِ من
اگر من نبودم، هستی چیزی کم داشت
اگر این شاخه بیدِ خانهء ما
هم اکنون نمی جنبید
جهان در چشم بِراهی می سوخت
همه چیز چنان است که می باید
#سهراب_سپهرى
#روز پاییزی تان دری زرین گشوده بر باغ آرزوها
و پیامی نیست که نرسد
هستی مهربان تر از آن است که پنداشته ایم
من گوش به زنگِ وزش ها نشسته ام
و نگاه می کنم
زندگی را جور دیگر نمی خواهم
چنان سرشار است که دیوانه ام می کند
دست به پیرایشِ جهان نزنیم
گاه از خود می پرسم:
پس چه هنگام کاسه ها
از این آب های روشن پر می شوند؟
راستی چه هنگام؟
کارِ من تماشاست
و تماشا گواراست
من به میهمانیِ جهان آمده ام
و جهان به میهمانیِ من
اگر من نبودم، هستی چیزی کم داشت
اگر این شاخه بیدِ خانهء ما
هم اکنون نمی جنبید
جهان در چشم بِراهی می سوخت
همه چیز چنان است که می باید
#سهراب_سپهرى
#روز پاییزی تان دری زرین گشوده بر باغ آرزوها
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدایی نیست که نپیچد.
و پیامی نیست که نرسد.
هستی مهربان تر از آن است که پنداشته ایم.
من گوش به زنگِ وزش ها نشسته ام.
و نگاه می کنم.
زندگی را جور دیگر نمی خواهم،
چنان سرشار است که دیوانه ام می کند.
دست به پیرایشِ جهان نزنیم.
گاه از خود می پرسم: پس چه هنگام کاسه ها،
از این آب های روشن پر می شوند؟
راستی چه هنگام؟
کارِ من تماشاست
و تماشا گواراست.
من به میهمانیِ جهان آمده ام.
و جهان به میهمانیِ من.
اگر من نبودم، هستی چیزی کم داشت.
اگر این شاخه بیدِ خانهء ما ،
هم اکنون نمی جنبید،
جهان در چشم بِراهی می سوخت.
همه چیز چنان است که می باید.
#سهراب_سپهرى
#با_آرزوی_روزهایی_روشن_و_به_دور_از_اندوه_و_ملال
و پیامی نیست که نرسد.
هستی مهربان تر از آن است که پنداشته ایم.
من گوش به زنگِ وزش ها نشسته ام.
و نگاه می کنم.
زندگی را جور دیگر نمی خواهم،
چنان سرشار است که دیوانه ام می کند.
دست به پیرایشِ جهان نزنیم.
گاه از خود می پرسم: پس چه هنگام کاسه ها،
از این آب های روشن پر می شوند؟
راستی چه هنگام؟
کارِ من تماشاست
و تماشا گواراست.
من به میهمانیِ جهان آمده ام.
و جهان به میهمانیِ من.
اگر من نبودم، هستی چیزی کم داشت.
اگر این شاخه بیدِ خانهء ما ،
هم اکنون نمی جنبید،
جهان در چشم بِراهی می سوخت.
همه چیز چنان است که می باید.
#سهراب_سپهرى
#با_آرزوی_روزهایی_روشن_و_به_دور_از_اندوه_و_ملال
مسافر--- سهراب سپهری با صدای احمدرضااحمدی
و عشق، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگي ها برد،
مرا رساند به امكان يك پرنده شدن..
شعر زیبای «مسافر»
سروده #سهراب_سپهرى
دکلمه #احمدرضا_احمدی
مرا به وسعت اندوه زندگي ها برد،
مرا رساند به امكان يك پرنده شدن..
شعر زیبای «مسافر»
سروده #سهراب_سپهرى
دکلمه #احمدرضا_احمدی