در آغوش آبشار زردلیمه عروس آبشار های ایران
❤3😍3
پیمایش مسیر تیوان به علی بلاغ 👈 سطح 2 و3
🌳(طبیعت منحصر بفرد بهاری تیوان را باید دید )🍀
👨✈️سرپرست برنامه : آقای مرتضی مجیدی
📱تماس در تلگرام ؛ @Mortezaaamajidi
📱تماس با سرپرست برنامه ؛ 👈09309600426
📱تماس با روابط عمومی و پشتیبانی پرتال : @chakadinfo
🔺زمان : جمعه 12 اردیبهشت
🔺منطقه : درگز
🔺سطح برنامه : نیمه دشوار👈 سطح 2 و 3
🔴ساعت حرکت : 4 صبح روز جمعه
🔺ساعت برگشت : تا شب
🔺محل حرکت: خیام جنوبی .. خیام 3
🔺مهلت ثبت نام : پنج شنبه تا تکمیل ظرفیت
🔶خدمات برنامه:
🔸وسیله ایاب و ذهاب
🔸مجوز از سازمان ورزش و جوانان
🔸مربی و لیدر مجرب
💰سرمایه گذاری شما : 550 تومان
🔴ثبت نام از طریق پرتال:
Portal.chakadclub.ir
♦️همراه داشتن بیمه ورزشی الزامیست
🔵 کانال چکاد : @chakadclub
🌳(طبیعت منحصر بفرد بهاری تیوان را باید دید )🍀
👨✈️سرپرست برنامه : آقای مرتضی مجیدی
📱تماس در تلگرام ؛ @Mortezaaamajidi
📱تماس با سرپرست برنامه ؛ 👈09309600426
📱تماس با روابط عمومی و پشتیبانی پرتال : @chakadinfo
🔺زمان : جمعه 12 اردیبهشت
🔺منطقه : درگز
🔺سطح برنامه : نیمه دشوار👈 سطح 2 و 3
🔴ساعت حرکت : 4 صبح روز جمعه
🔺ساعت برگشت : تا شب
🔺محل حرکت: خیام جنوبی .. خیام 3
🔺مهلت ثبت نام : پنج شنبه تا تکمیل ظرفیت
🔶خدمات برنامه:
🔸وسیله ایاب و ذهاب
🔸مجوز از سازمان ورزش و جوانان
🔸مربی و لیدر مجرب
💰سرمایه گذاری شما : 550 تومان
🔴ثبت نام از طریق پرتال:
Portal.chakadclub.ir
♦️همراه داشتن بیمه ورزشی الزامیست
🔵 کانال چکاد : @chakadclub
👍2❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت روز کارگر از صفحه مسعود ریاحی
در سوگ کارگران شمع آجین بندر عباس
در سوگ کارگران شمع آجین بندر عباس
👍4👌4
باشگاه کوهنوردی چکاد
به مناسبت روز کارگر از صفحه مسعود ریاحی در سوگ کارگران شمع آجین بندر عباس
برای تمام سایهها و یکم ماه می، روز #کارگر
[ابتدا ویدئو را تماشا کنید]
مسعود ریاحی : چند سالِ پیش، جملهی غریبی از یک کارگر شنیدم. از کوچهای میگذشتم، کارگر خستهای روی میلههای لغزان داربست ایستاده بود؛ در جوابِ کارفرما یا مهندس(با توجه به لباسهایش) که به او میگفت: «نیوفتی»؛ جواب داد: «کجا؟»
پاسخِ مبهم و عجیب آن کارگر، چه میپرسد؟ اینکه مثلا قبلا افتادهاست و مگر دوباره هم میافتد یک آدم؟ یا کجا نیوفتم؟ روی تو؟ روی تجهیزات؟ یا میپرسد کجا حق دارم بیوفتم؟ به دنیای زندگان؟
راسکولنیکف، شخصیتِ رمان جنایت و مکافات، در جایی از رمان میگوید: «محکوم به مرگی، ساعتی پیش از مرگ، میاندیشد که اگر مجبور باشد بر فراز صخرهای زندگی کند که فقط به اندازه دو تا پا، فضا و جا برای ایستادن داشته باشد؛ و در اطرافش، پرتگاهها و تاریکی و تنهایی و توفان ابدی باشد و قرارباشد هزاران سال، یا برای ابد آنجا بیایستد، آیا باز هم ترجیح میدهد که زنده بماند یا سقوط کند؟»
شاید پرسش آن کارگر که "کجا نیوفتم"؟ چونان پرسش جنایت و مکافات، میتواند پرسش هرروزهی سوژهای باشد که زندهمانی خود را برچنین پرتگاهی تجربه میکند. تجربهای همچون این مردِ بیتن، مردِ سایهدارِ چکشزن بر آهنهای سرد.
در اسطورههای یونانی، دنیایِ جهانِ زیرین هادس، فضاییست که مردگان، همچون سایههایی سرگردان، در آن پرسه میزنند. سایههایی بیتن و جسم؛ همچون این سایهی لرزان در ارتفاع.
گویی جداشدن از زندگی، تبدیل شدن به سایهاست. سایههایی که از تنِ زندگی، کنده شدهاند و مدام در تلاش و مبارزه و مقاومتاند، برای حفظ آن زندگیِ دور شده، آن زندگیِ جدا شده از سایهاش.
[ابتدا ویدئو را تماشا کنید]
مسعود ریاحی : چند سالِ پیش، جملهی غریبی از یک کارگر شنیدم. از کوچهای میگذشتم، کارگر خستهای روی میلههای لغزان داربست ایستاده بود؛ در جوابِ کارفرما یا مهندس(با توجه به لباسهایش) که به او میگفت: «نیوفتی»؛ جواب داد: «کجا؟»
پاسخِ مبهم و عجیب آن کارگر، چه میپرسد؟ اینکه مثلا قبلا افتادهاست و مگر دوباره هم میافتد یک آدم؟ یا کجا نیوفتم؟ روی تو؟ روی تجهیزات؟ یا میپرسد کجا حق دارم بیوفتم؟ به دنیای زندگان؟
راسکولنیکف، شخصیتِ رمان جنایت و مکافات، در جایی از رمان میگوید: «محکوم به مرگی، ساعتی پیش از مرگ، میاندیشد که اگر مجبور باشد بر فراز صخرهای زندگی کند که فقط به اندازه دو تا پا، فضا و جا برای ایستادن داشته باشد؛ و در اطرافش، پرتگاهها و تاریکی و تنهایی و توفان ابدی باشد و قرارباشد هزاران سال، یا برای ابد آنجا بیایستد، آیا باز هم ترجیح میدهد که زنده بماند یا سقوط کند؟»
شاید پرسش آن کارگر که "کجا نیوفتم"؟ چونان پرسش جنایت و مکافات، میتواند پرسش هرروزهی سوژهای باشد که زندهمانی خود را برچنین پرتگاهی تجربه میکند. تجربهای همچون این مردِ بیتن، مردِ سایهدارِ چکشزن بر آهنهای سرد.
در اسطورههای یونانی، دنیایِ جهانِ زیرین هادس، فضاییست که مردگان، همچون سایههایی سرگردان، در آن پرسه میزنند. سایههایی بیتن و جسم؛ همچون این سایهی لرزان در ارتفاع.
گویی جداشدن از زندگی، تبدیل شدن به سایهاست. سایههایی که از تنِ زندگی، کنده شدهاند و مدام در تلاش و مبارزه و مقاومتاند، برای حفظ آن زندگیِ دور شده، آن زندگیِ جدا شده از سایهاش.
👍11
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بعداً وجود نداره،
میخوای زنگ بزنی یا پیام بدی
همین الان انجامش بده،
میخوای بریم بیرون همین حالا بیا،
میخوای فیلم ببینم همین الان وقتشه،
میخوای چای بخوریم، چای خوردن همین امروز باشه،
میخوای باهم حرف بزنیم همین الان موقعشه،
بعداً خوب نیست، بعداً دیر میشه،
بعداً بیرون رفتن دیگه نمیچسبه،
فیلما قدیمی میشه، چای سرد میشه،
حرفا تکراری میشه ، بعداً دیگه منِ الان نیستم،
بعداً دیگه پیر شدیم حال و حوصلشو نداریم
صبح آدینه بر هم نوردان جان گل آذین رویاهای به واقعیت پیوسته 😍
🔺آبشار طوف کما یا موری رویایی بود که به واقعیت پیوست
🔺اولین اجرای باشگاهی در خراسان 🔺
میخوای زنگ بزنی یا پیام بدی
همین الان انجامش بده،
میخوای بریم بیرون همین حالا بیا،
میخوای فیلم ببینم همین الان وقتشه،
میخوای چای بخوریم، چای خوردن همین امروز باشه،
میخوای باهم حرف بزنیم همین الان موقعشه،
بعداً خوب نیست، بعداً دیر میشه،
بعداً بیرون رفتن دیگه نمیچسبه،
فیلما قدیمی میشه، چای سرد میشه،
حرفا تکراری میشه ، بعداً دیگه منِ الان نیستم،
بعداً دیگه پیر شدیم حال و حوصلشو نداریم
صبح آدینه بر هم نوردان جان گل آذین رویاهای به واقعیت پیوسته 😍
🔺آبشار طوف کما یا موری رویایی بود که به واقعیت پیوست
🔺اولین اجرای باشگاهی در خراسان 🔺
👍10😍1