باشگاه کوهنوردی چکاد
8.31K subscribers
21.5K photos
8.04K videos
50 files
6.93K links
🏔🍃مجری رسمی برنامه های کوهنوردی، طبیعتگردی، آموزشی و...

#چکاد_مشهد

🔵وبسایت باشگاه:
Chakadclub.ir

🔴پرتال برنامه ها:
Portal.chakadclub.ir

🔖اینستاگرام:
instagram.com/chakadclub

مدیریت:
@Firouze_Hasannezhad
📞 09153164188

روابط عمومی:
@chakadinfo
Download Telegram
همین که هستی و این لحظه‌های زیبا هست
همین که هستم و طومار آرزوها هست

همین که صحبت دیشب کشید تا امشب
همین که امشب‌مان را پلی به فردا هست

همین که هستی و در هستی تو من هستم
همین که هست‌، مرا نیست، نیست، اما هست

همین که تشنه‌ی ِ یک جرعه‌ایم و خوشحالیم
که در حوالی‌مان رود هست دریا هست

همین که هیچ نیازی به حبِ خوابی نیست
که شاعریم و اگر خواب نیست، رویا هست

همین که در منی و مرز و دیده‌بانی نیست
قبول کرده‌ام -آری- هنوز دنیا هست

#محمدعلی_بهمنی
بادآباد
اشکان کمانگری
27فروردین #زادروز
استاد #محمدعلی_بهمنی
(زادهٔ ۲۷ فروردین ۱۳۲۱ در اندیمشک)،
شاعر مهربانی ها و غزل‌سرای ایرانی

باداباد
#اشکان_کمانگری
موسیقی #میدیا_فرج_نژاد
شعر #محمدعلی_بهمنی

غزل در نزد من هر چند جان شعر ایرانی ست
تغزل در چنین ایام اما راوی ما نیست
تغزل لهجه ی عشق است و با هر گویشی زیباست
بدا ، در باورم ، اینک ، صدای عشق زیبا نیست
ندیدی ، یا نه ؟ بر تصویر ها دیدی ، مباد اما –
ببینی او که روزی هم خروش ات بود حالا نیست
ببینی رو برویت ایستاده با نگاهی گنگ
و در پشت نقابش هیچ ازآن ایام پیدا نیست
وَ تو شک کرده ای بر دیده ات در خویش می گویی
زبانم لال ، آیا اوست ؟ آیا هست ؟ آیا نیست ؟
و شاید او هم از خود پرسش بی پاسخی دارد
برایش فرصت تحلیل این ناگفتنی ها نیست
مبادا ، یا نه – هر چه بادا باد ، فرقش چیست ؟
زمان شرمساری ، چشم ها وقتی که بینا نیست
غزل می ماند و وقت تغزل می رسد ، حیفا
نگاهی که برایش فرصت دیدار فردا نیست
Abro Aftab
Naser Abdollahi
« ابر و آفتاب »
مربع چهار صداست :
#پرویز_پرستویی
#ناصر_عبدالهی
#امیر_کریمی
و... صدای شعر: #محمدعلی_بهمنی

حیف از امروز که بی عشق شب بود ای عشق
قطره قطره اگر چه آب شدیم ابر بودیم و آفتاب شدیم
ساخت ما را همو که میپنداشت به یکی جرعه اش خراب شدیم
ای مترسک کلاه را بردار ما کلاغان دگر عقاب شدیم
ما از آسودن و نیاسودن سنگ زیرین آسیاب شدیم
ای مترسک کلاه را بردار ما کلاغان دگر عقاب شدیم
ما از آسودن و نیاسودن سنگ زیرین آسیاب شدیم
قطره قطره اگر چه آب شدیم ابر بودیم و آفتاب شدیم
ساخت ما را همو که میپنداشت به یکی جرعه اش خراب شدیم
گوش کن ما خروش و خشم تو را همچنان کوه بازتاب شدیم
اینک این تو که چهره میپوشی اینک این ما که بی نقاب شدیم
ما که ای زندگی به خاموشیم هر سوال تو را جواب شدیم
دیگر از جان ما چه میخواهی ما که با مرگ بی حساب شدیم
ما که با مرگ بی حساب شدیم قطره قطره اگر چه آب شدیم
ابر بودیم و آفتاب شدیم ساخت ما را همو که میپنداشت
به یکی جرعه اش خراب شدیم به یکی جرعه اش خراب شدیم
حیف از امروز که بی عشق شب بود ای عشق
قطره قطره اگر چه آب شدیم ابر بودیم و آفتاب شدیم