This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به شوق نور در
ظلمت قدم بردار...
به این غم های جان آزار، دل مسپار
که مرغان گلستان زاد
که سرشارند از آواز #آزادی
نمی دانند هرگز لذت و ذوق #رهایی را
و رعنایان تن در تورپرورده
نمی دانند در پایان تاریکی شکوه #روشنایی را . . .
#فریدون_مشیری
شب آرومی داشته باشید💙
@cafesafar
ظلمت قدم بردار...
به این غم های جان آزار، دل مسپار
که مرغان گلستان زاد
که سرشارند از آواز #آزادی
نمی دانند هرگز لذت و ذوق #رهایی را
و رعنایان تن در تورپرورده
نمی دانند در پایان تاریکی شکوه #روشنایی را . . .
#فریدون_مشیری
شب آرومی داشته باشید💙
@cafesafar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باز کن پنجره ها را، که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن می گیرد،
و بهار،
روی هر شاخه، کنار هر برگ،
شمع روشن کرده است.
همه ی چلچله ها برگشتند،
و طراوت را فریاد زدند.
کوچه یکپارچه آواز شده است،
و درخت گیلاس،
هدیه ی جشن اقاقی ها را،
گل به دامن کرده است
باز کن پنجره ها را ای دوست!
هیچ یادت هست،
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست،
توی تاریکی شب های بلند،
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه ی گل های سپید،
نیمه شب، باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
حالیا معجزه ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن زار ببین!
و محبت را در روح نسیم،
که در این کوچه ی تنگ،
با همین دست تهی،
روز میلاد اقاقی ها
جشن می گیرد.
خاک، جان یافته است.
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره ها را…
و بهاران را باور کن!
#فریدون_مشیری
@cafesafar
روز میلاد اقاقی ها را
جشن می گیرد،
و بهار،
روی هر شاخه، کنار هر برگ،
شمع روشن کرده است.
همه ی چلچله ها برگشتند،
و طراوت را فریاد زدند.
کوچه یکپارچه آواز شده است،
و درخت گیلاس،
هدیه ی جشن اقاقی ها را،
گل به دامن کرده است
باز کن پنجره ها را ای دوست!
هیچ یادت هست،
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست،
توی تاریکی شب های بلند،
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه ی گل های سپید،
نیمه شب، باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
حالیا معجزه ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن زار ببین!
و محبت را در روح نسیم،
که در این کوچه ی تنگ،
با همین دست تهی،
روز میلاد اقاقی ها
جشن می گیرد.
خاک، جان یافته است.
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره ها را…
و بهاران را باور کن!
#فریدون_مشیری
@cafesafar