مراسم رونمایی کتاب هریو و آوای دُرسامُون، در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ ، ساعت ۴ عصر، در سالن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان،با دوستانی اندک، اما شایسته برگزار شد.
بعد از دو هفته تلاش مداوم، بالاخره روز موعود رسید. روزی که باید در مقابل دوستانم، همکارانم، منتقدانم و خوانندگانم میایستادم و میگفتم با کتاب جدیدی برگشتم . رمان کلاسیکی که قرار است تا ابد در آن زیست کنم.
جناب هلر شمسی طراح جلد کتاب هریو و آوای دُرسامُون ، کارشناسی ارشد ارتباط تصویری، گرافیست و گردآورندهٔ تاریخ شفاهی لطف کردند و مجری مراسم بودند و دربارهی طراحی جلد کتاب صحبت کردند.
جناب افشین معشوری ، مدیرمسئول انتشارات یانا، لطف کردند و دربارهی ژانر کلاسیک صحبت کردند.
جناب استاد کاوه بهرامی مقدم، مستندساز ، لطف کردند و نقدی بر کتاب هریو و آوای دُرسامُون داشتند.
جناب استاد عیسی خاتمی عضو هیئت مدیره انجمن اهل قلم رامسر دربارهی نقدی بر کتاب نخواندن صحبت کردند.
بانو فاطمه نعمتی سالن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را در اختیارمان گذاشتند و این مهرشان تاابد در یادمان خواهد ماند.
جناب محمد عسگرخواه فروتنانه فیلمبرداری مراسم را برعهده گرفتند.
بانو فائزه امیری محبت کردند و عکاس مراسم بودند.
و انجمن اهل قلم رامسر که با مهرشان کنار انتشارات بتهجقه ایستادند.
در آخر به همهی کسانی که صادقانه در کنار انتشارات بتهجقه بودند به رسم یادبود لوح تقدیر و هدیهای ناچیز اهدا شد. همچنین با خرید کتاب توسط حضار مراسم به پایان رسید.
با سپاس و قدردانی فراوان از تمام کسانی که در کنارمان بودند و هستند.
@bjpub
بعد از دو هفته تلاش مداوم، بالاخره روز موعود رسید. روزی که باید در مقابل دوستانم، همکارانم، منتقدانم و خوانندگانم میایستادم و میگفتم با کتاب جدیدی برگشتم . رمان کلاسیکی که قرار است تا ابد در آن زیست کنم.
جناب هلر شمسی طراح جلد کتاب هریو و آوای دُرسامُون ، کارشناسی ارشد ارتباط تصویری، گرافیست و گردآورندهٔ تاریخ شفاهی لطف کردند و مجری مراسم بودند و دربارهی طراحی جلد کتاب صحبت کردند.
جناب افشین معشوری ، مدیرمسئول انتشارات یانا، لطف کردند و دربارهی ژانر کلاسیک صحبت کردند.
جناب استاد کاوه بهرامی مقدم، مستندساز ، لطف کردند و نقدی بر کتاب هریو و آوای دُرسامُون داشتند.
جناب استاد عیسی خاتمی عضو هیئت مدیره انجمن اهل قلم رامسر دربارهی نقدی بر کتاب نخواندن صحبت کردند.
بانو فاطمه نعمتی سالن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را در اختیارمان گذاشتند و این مهرشان تاابد در یادمان خواهد ماند.
جناب محمد عسگرخواه فروتنانه فیلمبرداری مراسم را برعهده گرفتند.
بانو فائزه امیری محبت کردند و عکاس مراسم بودند.
و انجمن اهل قلم رامسر که با مهرشان کنار انتشارات بتهجقه ایستادند.
در آخر به همهی کسانی که صادقانه در کنار انتشارات بتهجقه بودند به رسم یادبود لوح تقدیر و هدیهای ناچیز اهدا شد. همچنین با خرید کتاب توسط حضار مراسم به پایان رسید.
با سپاس و قدردانی فراوان از تمام کسانی که در کنارمان بودند و هستند.
@bjpub
⚪ ناشرنوشت:
وقتی تازه وارد کار حرفهای شده و دومین کتابم را به چاپ رسانده بودم، هیجان زیادی برای تجربه کردن همهچیز به جهت کسب تجربه داشتم. مضاف بر این، بدم نمیآمد حرفههای مختلف را امتحانی بکنم و مزهٔ آنها را زیر زبانم بچشم.
در گروه هنری عکاسان، تئاتریها، فیلمسازان، انجمنهای موجود در شهر و... عضو شدم . یک روز در گروه بروبچههای تئاتر، آگهی تست بازیگری برای سریال ستایش پخش شد. من هم مشخصات مربوطه در آگهی را برای گروه فیلمبرداری سریال ارسال کردم و گفتم که یک نویسنده درحال مکالمه با آنهاست. دلم میخواست بدانند من یک نویسندهام. و انگار تیرم در تاریکی به هدف خورد.
آن سریال از میان تمامی افراد، از تعداد دستچینشدهای استفاده میکرد و من هم در تست قبول شدم. اما در لحظهی آخر از انجام آن کار منصرف شدم. من هرگز به اتوبوس هنروران سریال ستایش نرفتم.
مدتی بعد سریال انفرادی روی کار آمد. از انجام ندادن سریال قبلی که میتوانست تجربهٔ گرانبهایی برایم بسازد به شدت پشیمان بودم، پس این یکی را پذیرفتم.
وقتی مینیبوس راه افتاد حس عجیبی داشتم. در آن لحظه، من تافتهٔ جدابافتهای در میان کسانی بودم که یک بازیگر بودند. یک آن، تلفن راننده زنگ خورد و او به مخاطبش گفت که« در حال رساندن هنرپیشهها به صحنهٔ فیلمبرداری ست.» او داشت مرا هم جزو هنرپیشگان حساب میکرد. آن روز، روز عجیبی بود. پا کردن در کفش بازیگران باعث شد علاوهبر تجربیات ارزشمندی که بدست آوردم، بفهمم بههیچوجه بهدرد بازیگری نمیخورم. پس از آن هرگز نزدیک این حرفه نشدم، اما تجربیاتم را کماکان در وجودم حفظ کردم.
حال، من میتوانم کاراکتری با جزییات کامل خلق کنم که در این حرفه فعالیت میکند. زیرا به فضای بازیگری، پشتصحنه و اتمام پلانها تسلط کامل دارم.
تسلط داشتن بر موضوع، در نوشتن امری ضروری است.
@bjpub
وقتی تازه وارد کار حرفهای شده و دومین کتابم را به چاپ رسانده بودم، هیجان زیادی برای تجربه کردن همهچیز به جهت کسب تجربه داشتم. مضاف بر این، بدم نمیآمد حرفههای مختلف را امتحانی بکنم و مزهٔ آنها را زیر زبانم بچشم.
در گروه هنری عکاسان، تئاتریها، فیلمسازان، انجمنهای موجود در شهر و... عضو شدم . یک روز در گروه بروبچههای تئاتر، آگهی تست بازیگری برای سریال ستایش پخش شد. من هم مشخصات مربوطه در آگهی را برای گروه فیلمبرداری سریال ارسال کردم و گفتم که یک نویسنده درحال مکالمه با آنهاست. دلم میخواست بدانند من یک نویسندهام. و انگار تیرم در تاریکی به هدف خورد.
آن سریال از میان تمامی افراد، از تعداد دستچینشدهای استفاده میکرد و من هم در تست قبول شدم. اما در لحظهی آخر از انجام آن کار منصرف شدم. من هرگز به اتوبوس هنروران سریال ستایش نرفتم.
مدتی بعد سریال انفرادی روی کار آمد. از انجام ندادن سریال قبلی که میتوانست تجربهٔ گرانبهایی برایم بسازد به شدت پشیمان بودم، پس این یکی را پذیرفتم.
وقتی مینیبوس راه افتاد حس عجیبی داشتم. در آن لحظه، من تافتهٔ جدابافتهای در میان کسانی بودم که یک بازیگر بودند. یک آن، تلفن راننده زنگ خورد و او به مخاطبش گفت که« در حال رساندن هنرپیشهها به صحنهٔ فیلمبرداری ست.» او داشت مرا هم جزو هنرپیشگان حساب میکرد. آن روز، روز عجیبی بود. پا کردن در کفش بازیگران باعث شد علاوهبر تجربیات ارزشمندی که بدست آوردم، بفهمم بههیچوجه بهدرد بازیگری نمیخورم. پس از آن هرگز نزدیک این حرفه نشدم، اما تجربیاتم را کماکان در وجودم حفظ کردم.
حال، من میتوانم کاراکتری با جزییات کامل خلق کنم که در این حرفه فعالیت میکند. زیرا به فضای بازیگری، پشتصحنه و اتمام پلانها تسلط کامل دارم.
تسلط داشتن بر موضوع، در نوشتن امری ضروری است.
@bjpub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند پرنده آبی
جناب تقی عسگری ، پدر شیرجه ایران
کارگردان: کاوه بهرامی مقدم
ایشان اخیراً در سن ۱۰۰ سالگی در مسابقات شیرجه جهان ۲۰۲۴ شرکت کرده و مقام اول را کسب کردند.
این مستند زیبا را از دست ندهید.
@bjpub
جناب تقی عسگری ، پدر شیرجه ایران
کارگردان: کاوه بهرامی مقدم
ایشان اخیراً در سن ۱۰۰ سالگی در مسابقات شیرجه جهان ۲۰۲۴ شرکت کرده و مقام اول را کسب کردند.
این مستند زیبا را از دست ندهید.
@bjpub