✅چرا پشت مسافر آب می ریزند؟
🟠 در زمان حمله اعراب به ایران، هرمزان سردار ایرانی، فرمانده لشگر خوزستان بعلت خیانت اسیر شد و قبل از آنکه خلیفه او را بکشد، آب برای نوشیدن در خواست کرد اما آنرا ننوشید و در جواب خلیفه گفت میترسم حین نوشیدن آب مرا بکشند.
🟠خلیفه گفت تا این آب را ننوشی تو را نخواهم کشت هرمزان بیدرنگ آب را روب زمین ریخت و اینگونه جان خود را خرید!
فلسفه آبریختن پشت سر مسافر از اینجا آمده یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند!
@bjpub
🟠 در زمان حمله اعراب به ایران، هرمزان سردار ایرانی، فرمانده لشگر خوزستان بعلت خیانت اسیر شد و قبل از آنکه خلیفه او را بکشد، آب برای نوشیدن در خواست کرد اما آنرا ننوشید و در جواب خلیفه گفت میترسم حین نوشیدن آب مرا بکشند.
🟠خلیفه گفت تا این آب را ننوشی تو را نخواهم کشت هرمزان بیدرنگ آب را روب زمین ریخت و اینگونه جان خود را خرید!
فلسفه آبریختن پشت سر مسافر از اینجا آمده یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند!
@bjpub
⚪میخوام حقایقی رو بگم که دونستنش واجبه!
⚪در زمان قاجار دخترها حق تحصیل نداشتن و اولین مردمی که حق تحصیل دادن به دختراشون رشتیها بودن، بعد از اینکه این خبر به قاجار رسید، همه جا پخشکردن که رشتیها بیغیرتن، در صورتی که رشتی با غیرتترین بودن❤
ـ⚪حاکم شهر اصفهان دستور داد در تمام کاروانسرا ها به مسافران غذا و امکانات مجانی بدن و این در بین همهی اصفهانیها عادت شده بود، ولی بعد از مدتی که در اصفهان قحطی و خشکسالی اومد، حاکم اصفهان دستور داد این امکانات رو لغو کنن و مسافرای ناسپاس که هر روز مفت و مجانی میخوردن و میخوابیدن گفتن اصفهانی ها خسیسن، در صورتی که اصفهانیها دستودلبازترین مردم بودن❤️
⚪بعد از به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه، تبریزیها بر علیه شاه ظالم و انگلیس قیام کردن، ۶ ماه تبریز بدون آب و غذا و دارو محاصره بود اما تبریزیها هرگز تسلیم نشدن. سپس یه نامه نوشتن که درسته غذا و دارو تموم شده ولی ما یونجه میخوریم، یونجه که تموم بشه برگ درخت میخوریم ولی تسلیم نمیشیم. بعد از اون همه جا پخشکردن تُرکها خر شدن، در صورتی که با شرفترین بودن❤️
زنده باد تمام اقوام ایران❤️
@bjpub
⚪در زمان قاجار دخترها حق تحصیل نداشتن و اولین مردمی که حق تحصیل دادن به دختراشون رشتیها بودن، بعد از اینکه این خبر به قاجار رسید، همه جا پخشکردن که رشتیها بیغیرتن، در صورتی که رشتی با غیرتترین بودن❤
ـ⚪حاکم شهر اصفهان دستور داد در تمام کاروانسرا ها به مسافران غذا و امکانات مجانی بدن و این در بین همهی اصفهانیها عادت شده بود، ولی بعد از مدتی که در اصفهان قحطی و خشکسالی اومد، حاکم اصفهان دستور داد این امکانات رو لغو کنن و مسافرای ناسپاس که هر روز مفت و مجانی میخوردن و میخوابیدن گفتن اصفهانی ها خسیسن، در صورتی که اصفهانیها دستودلبازترین مردم بودن❤️
⚪بعد از به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه، تبریزیها بر علیه شاه ظالم و انگلیس قیام کردن، ۶ ماه تبریز بدون آب و غذا و دارو محاصره بود اما تبریزیها هرگز تسلیم نشدن. سپس یه نامه نوشتن که درسته غذا و دارو تموم شده ولی ما یونجه میخوریم، یونجه که تموم بشه برگ درخت میخوریم ولی تسلیم نمیشیم. بعد از اون همه جا پخشکردن تُرکها خر شدن، در صورتی که با شرفترین بودن❤️
زنده باد تمام اقوام ایران❤️
@bjpub
یکی از عیبهایم این بود، که نمیتوانستم درجا جواب آدمها را بدهم.
حرف بیربط که میشنیدم،
ساکت میماندم...
چراغها را من خاموش میکنم
#زویا_پیرزاد
@bjpub
حرف بیربط که میشنیدم،
ساکت میماندم...
چراغها را من خاموش میکنم
#زویا_پیرزاد
@bjpub
خیال میکنی آسان است آدم با همت خودش به جایی برسد؟نمیدانی چه سختیها باید کشید!
به چه کارهایی تن داد و چه خفتهایی را تحمل کرد...
به خصوص اگر یک زن بخواهد در جامعه به پُست و مقامی برسد...
📕 تصاویر زیبا
✍️ #سیمون_دوبووار
@bjpub
به چه کارهایی تن داد و چه خفتهایی را تحمل کرد...
به خصوص اگر یک زن بخواهد در جامعه به پُست و مقامی برسد...
📕 تصاویر زیبا
✍️ #سیمون_دوبووار
@bjpub
حتما نباید کسی پدرت را کشته باشد تا از او بیزار باشی!
آدمهایی یافت میشوند که راه رفتنشان، گفتنشان، نگاهشان و حتی لبخندشان در تو بیزاری می رویاند!
📙 #جای_خالی_سلوچ
👤 #محمود_دولت_آبادی
@bjpub
آدمهایی یافت میشوند که راه رفتنشان، گفتنشان، نگاهشان و حتی لبخندشان در تو بیزاری می رویاند!
📙 #جای_خالی_سلوچ
👤 #محمود_دولت_آبادی
@bjpub
Forwarded from انتشارات بتهجقه (bottejeqqe pub)
به او گفته بودم کتاب بخوان، فقط بخاطر اینکه بعدها
بتواند یک نفر را پیدا کند تا با او حرف بزند، زیرا
کتابها تا ابدالدهر میتوانستند تنها موضوع قابل
بحث باقی بمانند حتی اگر حرف مشترک دیگری باقی نمانده باشد.
کتاب هریو و آوای درسامون/ الهه برزگر
@bjpub
بتواند یک نفر را پیدا کند تا با او حرف بزند، زیرا
کتابها تا ابدالدهر میتوانستند تنها موضوع قابل
بحث باقی بمانند حتی اگر حرف مشترک دیگری باقی نمانده باشد.
کتاب هریو و آوای درسامون/ الهه برزگر
@bjpub
عصر یک روز چهارشنبه رفته بودم بیرون. داشتم میرفتم خرید که بند کفشم باز شد. لحظهای که متوجه این موضوع شدم مادرم از سوی دیگر پیادهرو به طرفم میآمد. با هم بیرون زده بودیم سر میدان از هم جدا شدیم. بهطور عادی وقتی تنها باشم با بند کفش باز سر میکنم تا مجبور نباشم خم شوم. حس خوشایندی به من نمیدهد وقتی کسی کنارم نیست خم شوم. دیگر چشمم نمیتواند به بالای سرم و اطرافم باشد. متوجه منظورم میشوید؟
وقتی مادرم را دیدم خیالم راحت شد. در حین بستن بند کفشم، او به شوخی دستش را روی سرم گذاشت انگار که عصایی در دست دارد. بعد هم که کارم تمام شد و هر کدام به راه خودمان رفتیم، اما چند قدم آنطرفتر دخترکی با مادرش قدمهاشان را تند کردند تا به من برسند. دخترک پرسید: « اون خانومه مادرتون بود؟»
لبخند زدم: « آره عزیزم.»
او هم لبخند زد.
حس قشنگی بود. غریبهای نگرانم شد. میپرسند امید را در چه چیز مییابم؟ در مردمم.
الهه برزگر
@bjpub
وقتی مادرم را دیدم خیالم راحت شد. در حین بستن بند کفشم، او به شوخی دستش را روی سرم گذاشت انگار که عصایی در دست دارد. بعد هم که کارم تمام شد و هر کدام به راه خودمان رفتیم، اما چند قدم آنطرفتر دخترکی با مادرش قدمهاشان را تند کردند تا به من برسند. دخترک پرسید: « اون خانومه مادرتون بود؟»
لبخند زدم: « آره عزیزم.»
او هم لبخند زد.
حس قشنگی بود. غریبهای نگرانم شد. میپرسند امید را در چه چیز مییابم؟ در مردمم.
الهه برزگر
@bjpub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کتابهای ما را در مشهد ازاینجا بخواهید:
مشهد /خیابان دانشگاه/ نبش دانشگاه ۱۳/ هتل شیراز / کافه کتاب هتل شیراز
@bjpub
مشهد /خیابان دانشگاه/ نبش دانشگاه ۱۳/ هتل شیراز / کافه کتاب هتل شیراز
@bjpub