#خاطراتمنورفیقشهیدم
خاطرات شهید بزرگوار خانم نازار طلا قادری🌷
مادر خانم نازنین قادری کارمند اداره بهزیستی شهرستان هرسین
نازنین قادری عنوان نمود من زمان شهادت مادرم دوازده سال سن داشتم ما ۵ خواهر و ۳ برادر هستیم و در آن زمان ساکن روستای سلیمانیه بودیم و تنها خاطره ای که از مادر شهیدم بیاد دارم این است که در یکی از روزهای آبان ماه سال ۱۳۶۵ برادر کوچک مادرم جانعلی قادری در استان تهران سرباز نظام وظیفه بود که بر اثر اصابت گلوله از ناحیه پا مجروح شده و در یکی از بیمارستان های استان تهران بستری میشود مادرم که خیلی مهربان و دلسوز بود طاقت دوری از برادر کوچک خود را نداشته و با وجود داشتن فرزند شیرخوارش تصمیم میگرد که به تهران برود و از نزدیک جویای احوال برادرش گردد و او را ملاقات نماید بنابراین به کرمانشاه منزل یکی از اقوام میرود که بتواند عازم تهران شود حوالی ساعت چهار بعد ظهر بمباران و موشک باران کرمانشاه شروع میشود و مادرم از ناحیه سینه مورد اصابت ترکش قرار گرفته و در بیمارستان کرمانشاه بستری می شود ایشان میخواد که برای درمان به تهران مهاجرت نماید تا از این طریق نیز بتواند برادرش را در بیمارستانهای تهران ببیند اما در بین راه به علت از دست دادن خون زیاد در تاریخ ۱۳۶۵/۹/۲ در سن ۳۵ سالگی به درجه رفیع شهادت نایل می شوند. محبت و دلسوزی این مادر شهید زبانزد عام وخاص می باشد.
#خاطرات_شهدا
#سرو_انقلاب
#هفته_بسیج_گرامی_باد
خاطرات شهید بزرگوار خانم نازار طلا قادری🌷
مادر خانم نازنین قادری کارمند اداره بهزیستی شهرستان هرسین
نازنین قادری عنوان نمود من زمان شهادت مادرم دوازده سال سن داشتم ما ۵ خواهر و ۳ برادر هستیم و در آن زمان ساکن روستای سلیمانیه بودیم و تنها خاطره ای که از مادر شهیدم بیاد دارم این است که در یکی از روزهای آبان ماه سال ۱۳۶۵ برادر کوچک مادرم جانعلی قادری در استان تهران سرباز نظام وظیفه بود که بر اثر اصابت گلوله از ناحیه پا مجروح شده و در یکی از بیمارستان های استان تهران بستری میشود مادرم که خیلی مهربان و دلسوز بود طاقت دوری از برادر کوچک خود را نداشته و با وجود داشتن فرزند شیرخوارش تصمیم میگرد که به تهران برود و از نزدیک جویای احوال برادرش گردد و او را ملاقات نماید بنابراین به کرمانشاه منزل یکی از اقوام میرود که بتواند عازم تهران شود حوالی ساعت چهار بعد ظهر بمباران و موشک باران کرمانشاه شروع میشود و مادرم از ناحیه سینه مورد اصابت ترکش قرار گرفته و در بیمارستان کرمانشاه بستری می شود ایشان میخواد که برای درمان به تهران مهاجرت نماید تا از این طریق نیز بتواند برادرش را در بیمارستانهای تهران ببیند اما در بین راه به علت از دست دادن خون زیاد در تاریخ ۱۳۶۵/۹/۲ در سن ۳۵ سالگی به درجه رفیع شهادت نایل می شوند. محبت و دلسوزی این مادر شهید زبانزد عام وخاص می باشد.
#خاطرات_شهدا
#سرو_انقلاب
#هفته_بسیج_گرامی_باد