کلینیک تخصصی روانشناسی بینش نوین
3.5K subscribers
4.35K photos
603 videos
167 files
3.75K links
🟣 Dr.Zahra Heydari
🆔️ 📸
https://zil.ink/bineshnovin1383
https://www.instagram.com/binesh_novin
🌐 www.bineshnovin.com
🌐 https://www.aparat.com/v/B42Z6
☎️ 021-22915385-6
📍Iran,Tehran,SHariati,Zafar,Sabr
کلينيک روانشناسی و مشاوره بینش نوین
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#موسیقی_خوب_گوش_بدیم

Fairytale

ترانه #داستان_پریان🎼

Alexander Rybak

خواننده #الکساندر_ریباک 🎤


سالهای پیش، وقتی که جوان تر بودم
انگار اون دختری رو که میشناختم و دوست داشتم
اون مال من بود، و ما در قلب هم بودیم
این مال بعدش بود، البته بعدش به حقیقت پیوست
من عاشق دختری از افسانه پریان هستم (دختر شاه پریون)
با وجودی که [روحم رو] آزار میده
چون اهمیتی نمیدم اگه هوش و حواسم رو از دست بدم
من قبلا نفرین شدم
روزها رو با جنگ و دعوا شروع می کردیم
و شبها رو با عشق ورزیدن به هم میگذروندیم
فرد دیگه‌ای نمیتونست من رو انقدر ناراحت کنه
البته کس دیگه‌ای هم نمیتونست انقدر من رو به اوج برسونه
نمیدونم چیکار کردم
وقتی که ناگهان از هم جدا شدیم
این روزها نمیتونم پیداش کنم
اما اگه پیداش کنم، شروعی تازه رو با هم خواهیم داشت
من عاشق دختر شاه پریون هستم
با وجودی که [روحم رو] آزار میده
چون اهمیتی نمیدم اگه هوش و حواسم رو از دست بدم
من قبلا نفرین شدم
اون دختری از افسانه پریان است
با وجودی که ‍[روحم رو] آزار میده
چون اهمیتی نمیدم اگه هوش و حواسم رو از دست بدم
من قبلا نفرین شدم
Fairytale
Alexander Rybak
#موسیقی_خوب_گوش_بدیم


تذکر ⛔️ترجمه کل شعر در بالا آمده است این ترانه را الکساندر ریباک خواننده و ویلونیست نروژی در مسابقات یوروویژن ۲۰۰۹ اجرا کرد و با این آهنگ برنده ی مسابقه شد .


https://t.me/binesh_novin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*زندگی به مثابه یک سلف سرویس*

*ارسالی از:* رضا پورزاهد
*نشر:* گاهنامه مدیر
■این داستاني است درمورد اولين ديدار "امت فاكس"(Emmet Fox)، نويسنده و فيلسوف معاصر، ‌از رستوران سلف سرويس، هنگامی كه برای نخستين بار به آمريكا رفت.
 
□وی كه تا آن زمان هرگز به چنين رستوراني نرفته بود در گوشه‌ای به انتظار نشست با اين نيت كه از او پذيرايي شود. اما هرچه لحظات بيشتری سپري می‌شد ناشكيبایی او از اينكه می‌ديد پيشخدمتها كوچكترين توجهي به او ندارند، شدت گرفت.

●از همه بدتر اينكه مشاهده می‌كرد كسانی كه پس از او وارد شده بودند در مقابل بشقابهای پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.

○وی با ناراحتی به مردی كه بر سر ميز مجاور نشسته بود، نزديك شد و گفت: "من حدود بيست دقيقه است كه در ايجا نشسته‌ام بدون آنكه كسی كوچكترين توجهي به من نشان دهد. حالا می‌بينم شما كه پنج دقيقه پيش وارد شديد با بشقابی پر از غذا در مقابلتان اينجا نشسته ايد! موضوع چيست؟ مردم اين كشور چگونه پذيرايی می‌شوند؟"

■مرد با تعجب گفت: "ولی اينجا سلف سرويس است!" سپس به قسمت انتهایی رستوران جايی كه غذاها به مقدار فراوان  چيده شده بود، اشاره كرد و ادامه داد به آنجا برويد، يك سينی برداريد هر چه می‌خواهيد انتخاب كنيد، پول آنرا بپردازيد، بعد اينجا بنشينيد و آنرا ميل كنيد!"

□امت فاكس كه قدری احساس حماقت مي‌كرد، دستورات مرد را پی گرفت اما وقتی غذا را روی ميز گذاشت ناگهان به ذهنش رسيد كه زندگی هم در حكم سلف سرويس است. همه نوع رخدادها، فرصتها، موقعيتها، شاديها، سرورها و غم ها در برابر ما قرار دارد. در حالی كه اغلب ما بی حركت به صندلی خود چسبيده‌ايم و آنچنان محو اين هستيم كه ديگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده‌ايم از اينكه چرا او سهم بيشتری دارد كه هرگز به ذهنمان نمي‌رسد خيلي ساده از جای خود برخيزيم و ببينيم چه چيزهايي فراهم است، سپس آنچه می‌خواهيم برگزينيم.

●وقتی زندگی چيز زيادی به شما نمی‌دهد به دليل آنست كه شما هم چيز زيادی از او نخواسته ايد....
_
💠 *تلگرام:*

🆔 https://t.me/binesh_novin
کلینیک تخصصی روانشناسی بینش نوین pinned «*زندگی به مثابه یک سلف سرویس* *ارسالی از:* رضا پورزاهد *نشر:* گاهنامه مدیر ■این داستاني است درمورد اولين ديدار "امت فاكس"(Emmet Fox)، نويسنده و فيلسوف معاصر، ‌از رستوران سلف سرويس، هنگامی كه برای نخستين بار به آمريكا رفت.   □وی كه تا آن زمان هرگز به چنين…»
من هیچوقت دل به نبود نمی‌بندم.
درد هم اگر بماند، می ترکاند...
روزگار همیشه بر یک قرار نمی‌ماند.
روز و شب است، روشنی دارد،
تاریکی دارد، پایین دارد بالا دارد!
کم دارد، بیش دارد...
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده،
تمام می‌شود، بهار می‌آید...

#محمود_دولت_آبادی

📀https://t.me/binesh_novin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
چهار مرحله عذرخواهی

۱) عذرخواهی کنید
۲) مسئولیت‌پذیر باشید
۳) چگونه این مشکل را حل خواهید کرد؟
۴) درخواست بازسازی رابطه

مثلا:

"متاسفم که زنگ نزدم تا به شما بگویم که دیر می‌رسم. این از بی‌فکری من بود. دفعه بعد حتما خبر میدهم، می‌توانی این‌بار مرا ببخشی؟»

یک عذرخواهی صادقانه و صمیمانه می‌تواند آغاز ترمیم رابطه باشد. ‌

با ترمیم رابطه فضایی را به وجود می‌آوریم که هم صدایمان شنیده می‌شود و هم هر دو حالمان خوب است.

🍃https://t.me/binesh_novin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM