بيدارزنى
Photo
🟣 «روزانه، هزار انقلاب کوچک»
گفتگویی با برخی فعالین «کارزار فمینیستی» در روژاوا
تهیهکنندگان: مایا چومی و یوهانا بروزه
برگرفته از نشریهی ریوُلت
برگردان: قباد بخشی
برشی از متن:
یک هیئت نمایندگی فمینیستی متشکل از شماری از زنان ساکن مناطق مختلف آلمان بهمدت سه ماه در سرزمین خودمختار روژاوا در سفر بود، با این هدف که #انقلاب_زنان در شمالشرقی سوریه را به چشم جهانیان آشکارتر کند. ما در یک بازهی زمانی طولانی، حول تجربیات، چالشها و چشماندازهای جنبش زنان با برخی اعضای این هیئت تبادل نظر کرده و پرسشها و دغدغههایی را در رابطه با وضعیت [جنبش] زنان در اروپا و روژاوا رد و بدل کردیم. حاصل کار، بحث وسیع و جامعی با زنان شرکتکننده در این کارزار شد که بخشی از گزارش مستند آن در اینجا ارائه میشود.
▪️در این رسانهها بهسختی میتوان یک گزارش پیدا کرد که در آن از تکوین و تکامل یک آلترناتیو در روژاوا حرفی به میان بیاید و همچنین از نقشی که زنان در آن به عهده گرفتهاند. نزد افکار عمومی چپ نیز طیف وسیع و متفاوتی از دیدگاهها در این زمینه وجود دارد: از آرمانیسازیِ کلیشهایِ روژاوا، که بهترین مثال برای آن، زنی جوان با گیسوان سیاه و کلاشینکوفی در دست است، تا مرزبندی کامل با روژاوا و نفی آن. در گفتگو با خبرنگاران و روزنامهنگاران متوجه شدیم که علاقه و کنجکاوی زیادی نسبت به حوزهی عملیات نظامی و مقاومت وجود دارد، ولی نه در موضوع خود پروژهی روژاوا.
▪️این پرسش، که «انقلاب چگونه میتواند یک چشمانداز دائمی و پایدار ارائه کند، امنیت ایجاد کند»؟ روز به روز بهطور برجستهتری مطرح میشود. ضمانت حفظ و یا ایجاد زیرساختهایی که پاسخگوی نیازهای عمومی باشند، در سایهی تهدید دائمی جنگ و تحریم اقتصادی، بهرسمیت شناختهنشدن روژاوا از جانب بسیاری از دولتها و مشخصا کمبود نیروهای متخصص، تعهد بسیار دشوار است.
در این رابطه و اینجا ما هنوز به مسئلهی ضدتبلیغات اصلا نپرداختهایم. من شخصا بارها در مقالههای مختلف خواندهام که جنبش در اینجا درحقیقت کاملا اقتدارگرا و وهنِ انسان است و #آزادی_زنان فقط یک پوشش تبلیغاتی برای پنهانکردن واقعیت آن محسوب میشود. این نگاه، یک رسوایی وحشتناک و یک رویکرد آشکارا سکسیستی است. چون این نگاه دوباره زنی را به تصویر میکشد که اساساً نمیتواند برای خود تصمیم بگیرد.
▪️متن کامل این ترجمه که در اسفند ۱۳۹۷ تهیه شده، در وبسایت کارگاه دیالکتیک در دسترس است:
https://kaargaah.net/?p=795
@kdialectic
@bidarzani
گفتگویی با برخی فعالین «کارزار فمینیستی» در روژاوا
تهیهکنندگان: مایا چومی و یوهانا بروزه
برگرفته از نشریهی ریوُلت
برگردان: قباد بخشی
برشی از متن:
یک هیئت نمایندگی فمینیستی متشکل از شماری از زنان ساکن مناطق مختلف آلمان بهمدت سه ماه در سرزمین خودمختار روژاوا در سفر بود، با این هدف که #انقلاب_زنان در شمالشرقی سوریه را به چشم جهانیان آشکارتر کند. ما در یک بازهی زمانی طولانی، حول تجربیات، چالشها و چشماندازهای جنبش زنان با برخی اعضای این هیئت تبادل نظر کرده و پرسشها و دغدغههایی را در رابطه با وضعیت [جنبش] زنان در اروپا و روژاوا رد و بدل کردیم. حاصل کار، بحث وسیع و جامعی با زنان شرکتکننده در این کارزار شد که بخشی از گزارش مستند آن در اینجا ارائه میشود.
▪️در این رسانهها بهسختی میتوان یک گزارش پیدا کرد که در آن از تکوین و تکامل یک آلترناتیو در روژاوا حرفی به میان بیاید و همچنین از نقشی که زنان در آن به عهده گرفتهاند. نزد افکار عمومی چپ نیز طیف وسیع و متفاوتی از دیدگاهها در این زمینه وجود دارد: از آرمانیسازیِ کلیشهایِ روژاوا، که بهترین مثال برای آن، زنی جوان با گیسوان سیاه و کلاشینکوفی در دست است، تا مرزبندی کامل با روژاوا و نفی آن. در گفتگو با خبرنگاران و روزنامهنگاران متوجه شدیم که علاقه و کنجکاوی زیادی نسبت به حوزهی عملیات نظامی و مقاومت وجود دارد، ولی نه در موضوع خود پروژهی روژاوا.
▪️این پرسش، که «انقلاب چگونه میتواند یک چشمانداز دائمی و پایدار ارائه کند، امنیت ایجاد کند»؟ روز به روز بهطور برجستهتری مطرح میشود. ضمانت حفظ و یا ایجاد زیرساختهایی که پاسخگوی نیازهای عمومی باشند، در سایهی تهدید دائمی جنگ و تحریم اقتصادی، بهرسمیت شناختهنشدن روژاوا از جانب بسیاری از دولتها و مشخصا کمبود نیروهای متخصص، تعهد بسیار دشوار است.
در این رابطه و اینجا ما هنوز به مسئلهی ضدتبلیغات اصلا نپرداختهایم. من شخصا بارها در مقالههای مختلف خواندهام که جنبش در اینجا درحقیقت کاملا اقتدارگرا و وهنِ انسان است و #آزادی_زنان فقط یک پوشش تبلیغاتی برای پنهانکردن واقعیت آن محسوب میشود. این نگاه، یک رسوایی وحشتناک و یک رویکرد آشکارا سکسیستی است. چون این نگاه دوباره زنی را به تصویر میکشد که اساساً نمیتواند برای خود تصمیم بگیرد.
▪️متن کامل این ترجمه که در اسفند ۱۳۹۷ تهیه شده، در وبسایت کارگاه دیالکتیک در دسترس است:
https://kaargaah.net/?p=795
@kdialectic
@bidarzani
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ همه از انقلاب زنانه میگویند، اما چگونه؟
نوشتهی: شکیبا عسگرپور
17 اوت 2021
🔸 طی سالهای گذشته، صدای رسای زنان معترض، دادخواه، مطالبهگر و یا «بدنهای مفرد شورشگر» همچون خطشکن فضاهایی راکد و منجمد منعکس شده است. از فریادهای تاریخساز زن معترض عرب و تکرار «آقا، مظاهرات سلمیه» تا ردیف اول اعتراضات صنفی، معیشتی و یا همراهی با بدنهی دیگر کارگران، این زنان هستند که دلیرانه و متکی بر خشمی ناشی از سالها انباشتِ «گستره» تبعیض و خشونت، صدا و حضورشان، فضا و مکان را تسخیر میکند.
به موازات این دینامیسم طبقاتی و جنسیتی و بحرانهای درونْ قدرتِ پیاپی، خیزشهای شهری در اتحاد با اعتراضات خوزستان شکل گرفت. پس از طرح مطالبات مشترک و اعتصابات هفتتپه و مابقی تشکلهای کارگری، حالا بزرگترین اعتصاب «واحدهای نفت، گاز و پتروشیمی» وارد دومین ماه خود شده است و دامنهی این اعتصاب، بیش از ۱۱۴ مرکز نفتی را دربرگرفته است.
🔸 از «کمیته زنان» کارخانه ماشینسازی تبریز و اعلان اتحاد با کارگران زنِ «بدون قرارداد کاری» آذرالکتریک در ۵ خرداد ۱۳۵۸ تا حضور کارگران زن در اعتصابات عظیم نفت در ۵ خرداد ۱۴۰۰، یک تاریخ ۴۲ ساله از اقتصاد سیاسی اشتغال زنان وجود دارد. از ایستادگی زنان روستاهای لاهیجان و سیاهکل مقابل ماموران مراتع و جنگلبانی رژیم شاه تا وادار نمودن دولت احمدینژاد در عقبنشینی، عدم پرداخت قبوض برق/آب/گاز و مخالفت با تبعات ویرانگر اقتصادی آزادسازی قیمتها، یک تاریخ مقاومت روزمره تهیدستان جریان دارد.
🔸 با مجزا قراردادن بدنهی فعالان حقوق زنان و نقش آنان در آگاهیبخشی، احقاق حقوق زنان و ایستادگی علیه آپارتاید جنسیتی، اقتصادی و سیاسی، تاریخ صفوف زنان دانشجو در عرصههای سیاسی و همچنین جریانات صنفی «معلمان» و «پرستارانِ» زن طی سالهای گذشته، میتوانیم وجوهِ دیگرِ نقش زنان و اعتراضات آنان را در سه بخش:
الف) کارگران و بیثباتکاران، ب) بدنهی حمایتگر و ج) کالبدهای مطرود و شورشگر قرار دهیم.
🔸 اما پیش از بررسی این موارد، نگاهی به ظهور، عملکرد و افول «سازمانهای سیاسی زنان» در سه سال حیاتی پس از انقلاب ۵۷ تا سرکوب تابستان ۶۰ درج شده است، چرا که پاسخ به این پرسشها بسیار ضروری است:
۱) آیا آلترناتیو رهاییبخش در زمان فعلی، نوعی بازیابیِ صرفِ همان سازمانها خواهد بود؟
۲) آیا وجود سازمانهای سیاسی زنان، مانع از شکل مبارزهی «خودانگیخته» و «غیر متشکل» زنان میشد؟
۳) در اطلاق این انقلاب زنانه، تبعات شیوهی تولید سرمایهداری ایران با محوریت تحمیل رنج مضاعف بر زنان و ضرورت گذار از آن بررسی شده است؟ و یا بدیلهای بوروکراتیک آن در یک «بورژوازی ملی» از جانب یک پارلمانیسمِ کمترِ نابرابر و جنسیتزده خواهد بود؟
۴) آیا شاخص جنسیت و زنانه بودنِ چهرهی اعتراضات باعث اطلاق گزارهی انقلاب زنانه میشود؟ و اگر پاسخ مثبت است، بر چه بستر مادی و تشکلیابی، از بالقوگی این انقلاب گفته میشود؟
🔹متن کامل این مقاله را در #وبسایت_نقد بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2r9
#شکیبا_عسگرپور #مبارزه_طبقاتی #پاندمی_کرونا
#انقلاب_زنانه #جنبش_زنان #ستم_جنسیتی
👇🏽
@naghd_com
@bidarzani
▫️ همه از انقلاب زنانه میگویند، اما چگونه؟
نوشتهی: شکیبا عسگرپور
17 اوت 2021
🔸 طی سالهای گذشته، صدای رسای زنان معترض، دادخواه، مطالبهگر و یا «بدنهای مفرد شورشگر» همچون خطشکن فضاهایی راکد و منجمد منعکس شده است. از فریادهای تاریخساز زن معترض عرب و تکرار «آقا، مظاهرات سلمیه» تا ردیف اول اعتراضات صنفی، معیشتی و یا همراهی با بدنهی دیگر کارگران، این زنان هستند که دلیرانه و متکی بر خشمی ناشی از سالها انباشتِ «گستره» تبعیض و خشونت، صدا و حضورشان، فضا و مکان را تسخیر میکند.
به موازات این دینامیسم طبقاتی و جنسیتی و بحرانهای درونْ قدرتِ پیاپی، خیزشهای شهری در اتحاد با اعتراضات خوزستان شکل گرفت. پس از طرح مطالبات مشترک و اعتصابات هفتتپه و مابقی تشکلهای کارگری، حالا بزرگترین اعتصاب «واحدهای نفت، گاز و پتروشیمی» وارد دومین ماه خود شده است و دامنهی این اعتصاب، بیش از ۱۱۴ مرکز نفتی را دربرگرفته است.
🔸 از «کمیته زنان» کارخانه ماشینسازی تبریز و اعلان اتحاد با کارگران زنِ «بدون قرارداد کاری» آذرالکتریک در ۵ خرداد ۱۳۵۸ تا حضور کارگران زن در اعتصابات عظیم نفت در ۵ خرداد ۱۴۰۰، یک تاریخ ۴۲ ساله از اقتصاد سیاسی اشتغال زنان وجود دارد. از ایستادگی زنان روستاهای لاهیجان و سیاهکل مقابل ماموران مراتع و جنگلبانی رژیم شاه تا وادار نمودن دولت احمدینژاد در عقبنشینی، عدم پرداخت قبوض برق/آب/گاز و مخالفت با تبعات ویرانگر اقتصادی آزادسازی قیمتها، یک تاریخ مقاومت روزمره تهیدستان جریان دارد.
🔸 با مجزا قراردادن بدنهی فعالان حقوق زنان و نقش آنان در آگاهیبخشی، احقاق حقوق زنان و ایستادگی علیه آپارتاید جنسیتی، اقتصادی و سیاسی، تاریخ صفوف زنان دانشجو در عرصههای سیاسی و همچنین جریانات صنفی «معلمان» و «پرستارانِ» زن طی سالهای گذشته، میتوانیم وجوهِ دیگرِ نقش زنان و اعتراضات آنان را در سه بخش:
الف) کارگران و بیثباتکاران، ب) بدنهی حمایتگر و ج) کالبدهای مطرود و شورشگر قرار دهیم.
🔸 اما پیش از بررسی این موارد، نگاهی به ظهور، عملکرد و افول «سازمانهای سیاسی زنان» در سه سال حیاتی پس از انقلاب ۵۷ تا سرکوب تابستان ۶۰ درج شده است، چرا که پاسخ به این پرسشها بسیار ضروری است:
۱) آیا آلترناتیو رهاییبخش در زمان فعلی، نوعی بازیابیِ صرفِ همان سازمانها خواهد بود؟
۲) آیا وجود سازمانهای سیاسی زنان، مانع از شکل مبارزهی «خودانگیخته» و «غیر متشکل» زنان میشد؟
۳) در اطلاق این انقلاب زنانه، تبعات شیوهی تولید سرمایهداری ایران با محوریت تحمیل رنج مضاعف بر زنان و ضرورت گذار از آن بررسی شده است؟ و یا بدیلهای بوروکراتیک آن در یک «بورژوازی ملی» از جانب یک پارلمانیسمِ کمترِ نابرابر و جنسیتزده خواهد بود؟
۴) آیا شاخص جنسیت و زنانه بودنِ چهرهی اعتراضات باعث اطلاق گزارهی انقلاب زنانه میشود؟ و اگر پاسخ مثبت است، بر چه بستر مادی و تشکلیابی، از بالقوگی این انقلاب گفته میشود؟
🔹متن کامل این مقاله را در #وبسایت_نقد بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2r9
#شکیبا_عسگرپور #مبارزه_طبقاتی #پاندمی_کرونا
#انقلاب_زنانه #جنبش_زنان #ستم_جنسیتی
👇🏽
@naghd_com
@bidarzani
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
همه از انقلاب زنانه میگویند، اما چگونه؟
نوشتهی: شکیبا عسگرپور پاسخ به این پرسشها بسیار ضروری است: ۱) آیا آلترناتیو رهاییبخش در زمان فعلی، نوعی بازیابیِ صرفِ همان سازمانها خواهد بود؟ ۲) آیا وجود سازمانهای سیاسی زنان، مانع از شکل مبار…