ویژه #هشت مارس روز جهانی حقوق زنان
چگونه فقر، زنانه می شود؟
پژوهش های اقتصادی/اجتماعی گوناگون در سراسر دنیا نشان می دهد که روند فقیرتر شدن در بین زنان شتاب و عمق بیشتری نسبت به مردان دارد. معضلات زندگی و وضع معیشت زنان در کشورهای مختلف به ویژه در مورد قشرهای پایینی بسیار شبیه به هم شده است. این شباهت کاملا ربط دارد به ریشه های مشترک فقرزدگی زنان.
ملیت و رنگ پوست: این عامل در درجه فقر نقش مستقیم بازی می کند. سیاه یا رنگین پوست بودن، مهاجر یا «غریبه» بودن در جوامع گوناگون (از ایران گرفته تا آمریکا) در اینکه شدت فقرزدگی چقدر باشد تاثیر دارد. برای نمونه در آمریکا، زنان لاتین تبار حدود 18 درصد کل زنان کشور را شامل می شوند اما در رده بندی فقر، 27 درصد زنان فقیر را تشکیل می دهند. یا زنان سیاهپوست نزدیک به 13 درصد جمعیت زنان آمریکا را شامل می شوند اما 22 درصد زنان فقیر سیاهپوستند.
درجه فقر در مورد مادرانی که ازدواج نکرده اند به مراتب بیشتر از مادران متاهل و یا زنانی است که هنوز بچه دار نشده اند.
معلولیت یکی دیگر از عواملی است که در فقرزدگی بر حسب جنسیت نقش بازی می کند. زنان معلول بیشتر از مردان معلول در معرض فقرزدگی قرار دارند.
گرایشات جنسی و هویت جنسیتی نیز بر آمار فقر تاثیر می گذارد. زنان و نیز مردان همجنس گرا و کسانی که هویت جنسیتی ناهمخوان با «هنجارهای رسمی» دارند نسبت به زنان دگرجنس گرا و «همخوان» فقرزده ترند.
تاثیرات سکسیسم و نژادپرستی در ساختارهای قدرت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی باعث می شود که زنان از فرصت های شغلی محدودتری نسبت به مردان برخوردار باشند و دسترسی کمتری به حمایت های عمومی داشته باشند.
دستمزد زنان به طور متوسط، از مردان کمتر است. شکاف دستمزد زنان و مردان، هر چه در رده پایین تری از تقسیمات نژادی/ ملی قرار داشته باشند، بیشتر است. معنی دیگر دستمزد کمتر، دسترسی به پس انداز و ذخایر کمتری برای تامین معاش در دوران پیری و بازنشستگی است.
تمایزگذاری و تبعیض در زمینه اشتغال، زنان را به عرصه مشاغل کم دستمزد می راند و زمینه ساز فقیرتر ماندن زنان می شود.
نابرابری عمومی در تقسیم ثروت و در مورد مشخص کشورهایی نظیر ایران، نابرابری در بهره مندی از ارث، عامل دیگری در فقیرتر شدن زنان نسبت به مردان است.
خشونت خانگی نیز در فقیرتر نگهداشتن زنان نقش بازی می کند. تصاحب دستمزد زن به زور توسط مرد خانه، مجازات «اقتصادی» همسر، جلوگیری از پس انداز کردن زنان و یا دستبرد به اندوخته هایش، جزیی از خشونت خانگی است.
زنانه شدن فقر در عین حال نتیجه گسترش فرایندی است که اشتغال، کسب دستمزد، موضوع رفاه و فرصت های تحصیلی و اجتماعی را هر چه بیشتر به دغدغه عمومی آحاد جامعه اعم از مرد یا زن تبدیل می کند. نظام سرمایه داری بیش از پیش و در ابعاد جهانی، تبعیض و نابرابری جنسیتی را از جمع های کوچک و از پشت دیوارهای چاردیواری اختیاری خارج کرده و روی صحنه آورده است. تشخیص و توجه به زنانه شدن فقر، بخشی جدایی ناپذیر از روند تعمیق آگاهی زنانه و درک ضرورت مقاومت و مبارزه علیه ستم جنسیتی است.
#8mars
#هشت_مارس
@bidarzani
@collective98
چگونه فقر، زنانه می شود؟
پژوهش های اقتصادی/اجتماعی گوناگون در سراسر دنیا نشان می دهد که روند فقیرتر شدن در بین زنان شتاب و عمق بیشتری نسبت به مردان دارد. معضلات زندگی و وضع معیشت زنان در کشورهای مختلف به ویژه در مورد قشرهای پایینی بسیار شبیه به هم شده است. این شباهت کاملا ربط دارد به ریشه های مشترک فقرزدگی زنان.
ملیت و رنگ پوست: این عامل در درجه فقر نقش مستقیم بازی می کند. سیاه یا رنگین پوست بودن، مهاجر یا «غریبه» بودن در جوامع گوناگون (از ایران گرفته تا آمریکا) در اینکه شدت فقرزدگی چقدر باشد تاثیر دارد. برای نمونه در آمریکا، زنان لاتین تبار حدود 18 درصد کل زنان کشور را شامل می شوند اما در رده بندی فقر، 27 درصد زنان فقیر را تشکیل می دهند. یا زنان سیاهپوست نزدیک به 13 درصد جمعیت زنان آمریکا را شامل می شوند اما 22 درصد زنان فقیر سیاهپوستند.
درجه فقر در مورد مادرانی که ازدواج نکرده اند به مراتب بیشتر از مادران متاهل و یا زنانی است که هنوز بچه دار نشده اند.
معلولیت یکی دیگر از عواملی است که در فقرزدگی بر حسب جنسیت نقش بازی می کند. زنان معلول بیشتر از مردان معلول در معرض فقرزدگی قرار دارند.
گرایشات جنسی و هویت جنسیتی نیز بر آمار فقر تاثیر می گذارد. زنان و نیز مردان همجنس گرا و کسانی که هویت جنسیتی ناهمخوان با «هنجارهای رسمی» دارند نسبت به زنان دگرجنس گرا و «همخوان» فقرزده ترند.
تاثیرات سکسیسم و نژادپرستی در ساختارهای قدرت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی باعث می شود که زنان از فرصت های شغلی محدودتری نسبت به مردان برخوردار باشند و دسترسی کمتری به حمایت های عمومی داشته باشند.
دستمزد زنان به طور متوسط، از مردان کمتر است. شکاف دستمزد زنان و مردان، هر چه در رده پایین تری از تقسیمات نژادی/ ملی قرار داشته باشند، بیشتر است. معنی دیگر دستمزد کمتر، دسترسی به پس انداز و ذخایر کمتری برای تامین معاش در دوران پیری و بازنشستگی است.
تمایزگذاری و تبعیض در زمینه اشتغال، زنان را به عرصه مشاغل کم دستمزد می راند و زمینه ساز فقیرتر ماندن زنان می شود.
نابرابری عمومی در تقسیم ثروت و در مورد مشخص کشورهایی نظیر ایران، نابرابری در بهره مندی از ارث، عامل دیگری در فقیرتر شدن زنان نسبت به مردان است.
خشونت خانگی نیز در فقیرتر نگهداشتن زنان نقش بازی می کند. تصاحب دستمزد زن به زور توسط مرد خانه، مجازات «اقتصادی» همسر، جلوگیری از پس انداز کردن زنان و یا دستبرد به اندوخته هایش، جزیی از خشونت خانگی است.
زنانه شدن فقر در عین حال نتیجه گسترش فرایندی است که اشتغال، کسب دستمزد، موضوع رفاه و فرصت های تحصیلی و اجتماعی را هر چه بیشتر به دغدغه عمومی آحاد جامعه اعم از مرد یا زن تبدیل می کند. نظام سرمایه داری بیش از پیش و در ابعاد جهانی، تبعیض و نابرابری جنسیتی را از جمع های کوچک و از پشت دیوارهای چاردیواری اختیاری خارج کرده و روی صحنه آورده است. تشخیص و توجه به زنانه شدن فقر، بخشی جدایی ناپذیر از روند تعمیق آگاهی زنانه و درک ضرورت مقاومت و مبارزه علیه ستم جنسیتی است.
#8mars
#هشت_مارس
@bidarzani
@collective98