بيدارزنى
🔴 نرگس محمدی همچنان بدون حق دسترسی به کتاب و تماس با فرزندانش بصورت غیرقانونی در زندان زنجان نگهداری میشود بیدارزنی: از روزی که #نرگس_محمدی را با ضرب و شتم شدید از زندان اوین به زندان زنجان فرستادند بیش از پنج ماه میگذرد. نرگس را در حالی از بند زنان اوین…
📌بهزادی: منتظر پاسخ نامه به دادستانی برای انتقال نرگس محمدی به تهران هستیم
📍وکیل مدافع #نرگس_محمدی گفت: در خصوص انتقال خانم محمدی به تهران و آزادی مشروط و مرخصی او به دادستان عمومی و انقلاب تهران نامهای ارسال کردهایم اما متاسفانه پاسخی از سوی دادستانی داده نشده و همچنان منتظر تصمیم دادستان هستیم./ایلنا
@bidarzani
📍وکیل مدافع #نرگس_محمدی گفت: در خصوص انتقال خانم محمدی به تهران و آزادی مشروط و مرخصی او به دادستان عمومی و انقلاب تهران نامهای ارسال کردهایم اما متاسفانه پاسخی از سوی دادستانی داده نشده و همچنان منتظر تصمیم دادستان هستیم./ایلنا
@bidarzani
✊🏿✊🏼✊ آلبوم تصویری از اعتراضات علیه نژادپرستی و تبعیض نژادی در پی کشته شدن #جورج_فلوید به دست پلیس آمریکا
#BlackLivesMatter
@bidarzani
#BlackLivesMatter
@bidarzani
✊🏿✊🏼✊ آلبوم تصویری از اعتراضات علیه نژادپرستی و تبعیض نژادی در پی کشته شدن #جورج_فلوید به دست پلیس آمریکا
#BlackLivesMatter
@bidarzani
#BlackLivesMatter
@bidarzani
بيدارزنى
✅ #راهکارهای_حقوقی مقابله با #خشونت_خانوادگی 📍راهکار ششم: مراجعه به #روانشناس #روانکاو #مشاور و استعلام از آنها در صورت لزوم از سوی دادگاه #خشونت_علیه_زنان @bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ #راهکارهای_حقوقی مقابله با #خشونت_خانوادگی
7⃣ راهکار هفتم: از فرد خشونت ورز تعهد کتبی بگیرید که دیگر خشونت اعمال نکند.
#خشونت_علیه_زنان
@pdvcir
@bidarzani
7⃣ راهکار هفتم: از فرد خشونت ورز تعهد کتبی بگیرید که دیگر خشونت اعمال نکند.
#خشونت_علیه_زنان
@pdvcir
@bidarzani
📢📢📢
📰 #پیشخوان_خبر
🔹 #سهیلاحجاب، وکیل دادگستری کە چندی پیش پس از نشست دادگاه تجدید نظر بازداشت و بە زندان قرچک ورامین منتقل شدە بود، با انتشار نامەای اعلام کردە است کە بازجو مرا بە حذف فیزیکی تهدید کردە است و تقاضای رسیدگی عادلانە بە پروندە خود را دارد.
🔹وکیل مدافع #نرگس_محمدی گفت: در خصوص انتقال خانم محمدی به تهران و آزادی مشروط و مرخصی او به دادستان عمومی و انقلاب تهران نامهای ارسال کردهایم اما متأسفانه پاسخی از سوی دادستانی داده نشده و همچنان منتظر تصمیم دادستان هستیم.
🔹با وجود گذشت نزدیک به ۶۰ روز از بازداشت #علی_یونسی و #امیرحسین_مرادی، دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، همچنان آنها بدون برگزاری دادگاه در زندان به سر میبرند.
🔹 شعبه ۲۲ دادگاه عمومی و انقلاب تهران حکم مصادره زمین #افشین_بایمانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج را صادر کرد. بر اساس این حکم زمین آقای بایمانی توسط ستاد اجرای فرمان امام مصادره خواهد شد.
🔹#علی_کعب_عمیر، یکی از شهروندان بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸، روز سهشنبه ۱۳ خرداد، با تودیع قرار وثیقه تا پایان مراحل دادرسی از زندان شیبان اهواز آزاد شد.
🔹رئیس جمعیت هلالاحمر شهرستان اندیکا در استان خوزستان، از وقوع #آتشسوزی در جنگلهای این منطقه خبر داد. ایمان نوروزی گفته ۲۰ هکتار از مناطق جنگلی در مجاورت روستاهای آب بید و آب کره آتش گرفته و عملیات اطفا حریق در جریان است. به گفته آقای نوروزی در این عملیات یک نفر مصدوم شده است.
🔹#ونوس_زرینخاک، رکابزن ایرانی در روز جهانی دوچرخهسواری بر اثر تصادف در حین تمرین جان باخت.
🔹براساس بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس، #خط_فقر خانوارهای چهار نفره در شهر تهران طی ۲ سال اخیر، با ۸۰ درصد افزایش، از ۲/۵ میلیون تومان به ۴/۵ میلیون تومان رسیده است. بنا بر این گزارش، نرخ تورم بالا در سالهای اخیر منجر به رشد قابل توجه خط فقر در تهران و سایر نقاط کشور شده است.
@bidarzani
📰 #پیشخوان_خبر
🔹 #سهیلاحجاب، وکیل دادگستری کە چندی پیش پس از نشست دادگاه تجدید نظر بازداشت و بە زندان قرچک ورامین منتقل شدە بود، با انتشار نامەای اعلام کردە است کە بازجو مرا بە حذف فیزیکی تهدید کردە است و تقاضای رسیدگی عادلانە بە پروندە خود را دارد.
🔹وکیل مدافع #نرگس_محمدی گفت: در خصوص انتقال خانم محمدی به تهران و آزادی مشروط و مرخصی او به دادستان عمومی و انقلاب تهران نامهای ارسال کردهایم اما متأسفانه پاسخی از سوی دادستانی داده نشده و همچنان منتظر تصمیم دادستان هستیم.
🔹با وجود گذشت نزدیک به ۶۰ روز از بازداشت #علی_یونسی و #امیرحسین_مرادی، دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، همچنان آنها بدون برگزاری دادگاه در زندان به سر میبرند.
🔹 شعبه ۲۲ دادگاه عمومی و انقلاب تهران حکم مصادره زمین #افشین_بایمانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج را صادر کرد. بر اساس این حکم زمین آقای بایمانی توسط ستاد اجرای فرمان امام مصادره خواهد شد.
🔹#علی_کعب_عمیر، یکی از شهروندان بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸، روز سهشنبه ۱۳ خرداد، با تودیع قرار وثیقه تا پایان مراحل دادرسی از زندان شیبان اهواز آزاد شد.
🔹رئیس جمعیت هلالاحمر شهرستان اندیکا در استان خوزستان، از وقوع #آتشسوزی در جنگلهای این منطقه خبر داد. ایمان نوروزی گفته ۲۰ هکتار از مناطق جنگلی در مجاورت روستاهای آب بید و آب کره آتش گرفته و عملیات اطفا حریق در جریان است. به گفته آقای نوروزی در این عملیات یک نفر مصدوم شده است.
🔹#ونوس_زرینخاک، رکابزن ایرانی در روز جهانی دوچرخهسواری بر اثر تصادف در حین تمرین جان باخت.
🔹براساس بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس، #خط_فقر خانوارهای چهار نفره در شهر تهران طی ۲ سال اخیر، با ۸۰ درصد افزایش، از ۲/۵ میلیون تومان به ۴/۵ میلیون تومان رسیده است. بنا بر این گزارش، نرخ تورم بالا در سالهای اخیر منجر به رشد قابل توجه خط فقر در تهران و سایر نقاط کشور شده است.
@bidarzani
📌یک گزارش: روزهای کابوسوار کرونا
میخواهم از خودم بگویم: زنی که روزهای سختی را پشت سر گذاشته؛ زنی میانسال که همسرش به کرونا مبتلا شد و خودش هم سرماخورده و مشکوک به کرونا بود، پرستاری برایش بسیار دشوار اما خوشحال بود که اسکن ریهاش سالم است.
آن روزها در شرایطی که حاکمیت، به دلیل راهپیمایی ۲۲بهمن و انتخابات مجلس، در پی پنهان کردن بیماری کرونا بود و حضورش را دیر اعلام کرد، همسرم اوایل اسفند به سفر رفت و در بازگشت مکافات پنهانکاری حاکمیت و سفر او را هر دویمان پس دادیم.
یک هفته در تب شدید میسوخت ولی ما متوجهی بیماری او نبودیم. وقتی تستهای خانهی سلامت را پاسخ میدادیم، برایمان پیام میآمد که به مراکز خانهی سلامت مراجعه کنید اما وقتی تماس میگرفتیم آنها بسیار غیر مسئولانه میگفتند وقتی تنگی نفس ندارید نیآیید، اینجا آلوده است و مبتلا میشوید. معیار تشخیص وزارت بهداشت از کرونا، فقط تب و تنگی نفس بود.
طی یک هفتهای که تبش بالا بود تا نیمه شب او را پاشویه میکردم، حرارتسنج برایش میگذاشتم و کمی که تب پایین میآمد میخوابیدیم. روزبهروز نحیفتر میشد. تمامی آن روزها در کنارش بودم بدون اینکه به ذهنمان خطور کند که با کرونا مواجه شدهایم؛ با این ویروس مرگبار.
سرانجام بعد از یک هفته با اصرار من به بیمارستان مراجعه کردیم. اسکن ریه و آزمایش خون انجام دادند. برای انجام دادن کارهای اداریِ بستری در بیمارستان بیش از دو ساعت بین بیماران کرونایی بودم، در حالی که برخی بیماران که همراه نداشتند خدمه پرونده را به صندوق میبردند. بعد از اعتراضات مکرر من به آن کاغذبازیِ طولانی و گفتن اینکه لحظه به لحظه حالم دارد بدتر میشود، کار تمام شد و اجازهی خروج دادند و او با سری افتاده بر شانه، همراه پرستار روی ویلچر از من دور میشد، نگاهش میکردم، بغضی گلویم را میفشرد و باخود فکر میکردم آیا برمیگردد؟
در آن لحظات دیگر قادر به حرکت نبودم، زیرا به اسهال و استفراغ شدید دچار شده بودم. به دستشویی رفتم صدای بالا آوردنم چنان بلند بود که صدای یاحسین خدمتکار را پشت سرم شنیدم، او با مهربانی کیسهای به من داد. با آن حال زار خودم را به اورژانس رساندم: صندوق، دکتر، دستشویی، داروخانه، صندوق، دستشویی، تزریقات و صندوق که همه بیش از دو ساعت طول کشید، توان راه رفتن نداشتم لاکپشت بیسروصدایی بودم که باید این مراحل را به تنهایی طی میکردم.
به خانه که برگشتم با تهوع شدید مجبور بودم تنهایی سرکنم. تا غروب روز بعد، به هم ریختگی معده و رودهام برطرف و تب هم به مرور قطع شد، اما سرفهها تا یک ماه کم و بیش باقی ماند. طی این مدت دوستانم مرتب تماس میگرفتند و برای کمک به من آماده بودند و همه از شکل منحوس این بیماری میگفتند که تنهایی را به بیمار تحمیل میکند و کاری از کسی ساخته نیست.
پس از ۶ روز بیم و امید برای مرگ و زندگی، همسرم حالش بهتر شد و به خانه برگشت. پس از بازگشت او، تازه دوران بلند و چند هفتهای قرنطینه شروع شد و من بهرغم بیماری خودم، نه تنها باید از او پرستاری میکردم بلکه کاملا هشیار و گوش به زنگ میبودم که ویروس راه به بدنی دیگر نبرد، چه خودم و چه کسانی که از سر لطف تا دم در خانه میآمدند. بنابراین تمام وجود و توان جسمی و ذهنیام در خدمت مراقبت از او بود در حالی که اگر حکومت شرایطی برای قرنطینهی افراد مرخص شده فراهم میکرد میتوانست از گسترش ویروس و ابتلای دیگران و فرسایش این چنینی خانوادههای آنان جلوگیری کند. در همان زمان فیلمهایی از ایران مال میدیدیم که آنجا را برای قرنطینه آماده میکردند و حتا علی انصاری، صاحب ایران مال، چندین میلیارد بودجه گرفته است، اما خبری نبود و بیماران به خانه میرفتند. بالاخره هم معلوم نشد آن بودجه چه شد و طرح قرنطینه ایران مال به کجا انجامید.
همسر بیمارم باید دو هفته در اتاقی جداگانه قرنطینه میشد و فقط برای دستشویی با ماسک از اتاق بیرون میآمد. خودش آنجا را ضد عفونی میکرد، من هم سریع ماسک میزدم و از هم فاصله میگرفتیم، اما گاه اعتراف به دلتنگیامان برای یکدیگر، لحظاتی خنده بر لبانمان مینشاند و امید با هم بودن دوباره را در دلمان زنده نگه میداشت.
قرنطینه را سه هفته ادامه دادیم و برای بهبود سریعتر او، توصیهی یک پزشک را به کار بستم: روزی دو بار آب لیموترش را در بطری بزرگی با آب ولرم مخلوط میکردم تا بنوشد. آب لیمو گرفتن با انگشتان آرتروزی برایم دردناک بود و باید هر بار هم بطری را ضد عفونی میکردم. رژیم غذایی او صبحها میوه بود، ناهار غذایی با گوشت و سالاد، عصر هم میوه، شام بدون گوشت بود و هر روز هم گردو و بادام برایش میشکستم.
بهدلیل خانهنشینی و نداشتن مخارج دیگر، فشار مالی زیادی به ما وارد نشد.
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
منبع سایت روشنگری
@etehad_bazn
@bidrazani
میخواهم از خودم بگویم: زنی که روزهای سختی را پشت سر گذاشته؛ زنی میانسال که همسرش به کرونا مبتلا شد و خودش هم سرماخورده و مشکوک به کرونا بود، پرستاری برایش بسیار دشوار اما خوشحال بود که اسکن ریهاش سالم است.
آن روزها در شرایطی که حاکمیت، به دلیل راهپیمایی ۲۲بهمن و انتخابات مجلس، در پی پنهان کردن بیماری کرونا بود و حضورش را دیر اعلام کرد، همسرم اوایل اسفند به سفر رفت و در بازگشت مکافات پنهانکاری حاکمیت و سفر او را هر دویمان پس دادیم.
یک هفته در تب شدید میسوخت ولی ما متوجهی بیماری او نبودیم. وقتی تستهای خانهی سلامت را پاسخ میدادیم، برایمان پیام میآمد که به مراکز خانهی سلامت مراجعه کنید اما وقتی تماس میگرفتیم آنها بسیار غیر مسئولانه میگفتند وقتی تنگی نفس ندارید نیآیید، اینجا آلوده است و مبتلا میشوید. معیار تشخیص وزارت بهداشت از کرونا، فقط تب و تنگی نفس بود.
طی یک هفتهای که تبش بالا بود تا نیمه شب او را پاشویه میکردم، حرارتسنج برایش میگذاشتم و کمی که تب پایین میآمد میخوابیدیم. روزبهروز نحیفتر میشد. تمامی آن روزها در کنارش بودم بدون اینکه به ذهنمان خطور کند که با کرونا مواجه شدهایم؛ با این ویروس مرگبار.
سرانجام بعد از یک هفته با اصرار من به بیمارستان مراجعه کردیم. اسکن ریه و آزمایش خون انجام دادند. برای انجام دادن کارهای اداریِ بستری در بیمارستان بیش از دو ساعت بین بیماران کرونایی بودم، در حالی که برخی بیماران که همراه نداشتند خدمه پرونده را به صندوق میبردند. بعد از اعتراضات مکرر من به آن کاغذبازیِ طولانی و گفتن اینکه لحظه به لحظه حالم دارد بدتر میشود، کار تمام شد و اجازهی خروج دادند و او با سری افتاده بر شانه، همراه پرستار روی ویلچر از من دور میشد، نگاهش میکردم، بغضی گلویم را میفشرد و باخود فکر میکردم آیا برمیگردد؟
در آن لحظات دیگر قادر به حرکت نبودم، زیرا به اسهال و استفراغ شدید دچار شده بودم. به دستشویی رفتم صدای بالا آوردنم چنان بلند بود که صدای یاحسین خدمتکار را پشت سرم شنیدم، او با مهربانی کیسهای به من داد. با آن حال زار خودم را به اورژانس رساندم: صندوق، دکتر، دستشویی، داروخانه، صندوق، دستشویی، تزریقات و صندوق که همه بیش از دو ساعت طول کشید، توان راه رفتن نداشتم لاکپشت بیسروصدایی بودم که باید این مراحل را به تنهایی طی میکردم.
به خانه که برگشتم با تهوع شدید مجبور بودم تنهایی سرکنم. تا غروب روز بعد، به هم ریختگی معده و رودهام برطرف و تب هم به مرور قطع شد، اما سرفهها تا یک ماه کم و بیش باقی ماند. طی این مدت دوستانم مرتب تماس میگرفتند و برای کمک به من آماده بودند و همه از شکل منحوس این بیماری میگفتند که تنهایی را به بیمار تحمیل میکند و کاری از کسی ساخته نیست.
پس از ۶ روز بیم و امید برای مرگ و زندگی، همسرم حالش بهتر شد و به خانه برگشت. پس از بازگشت او، تازه دوران بلند و چند هفتهای قرنطینه شروع شد و من بهرغم بیماری خودم، نه تنها باید از او پرستاری میکردم بلکه کاملا هشیار و گوش به زنگ میبودم که ویروس راه به بدنی دیگر نبرد، چه خودم و چه کسانی که از سر لطف تا دم در خانه میآمدند. بنابراین تمام وجود و توان جسمی و ذهنیام در خدمت مراقبت از او بود در حالی که اگر حکومت شرایطی برای قرنطینهی افراد مرخص شده فراهم میکرد میتوانست از گسترش ویروس و ابتلای دیگران و فرسایش این چنینی خانوادههای آنان جلوگیری کند. در همان زمان فیلمهایی از ایران مال میدیدیم که آنجا را برای قرنطینه آماده میکردند و حتا علی انصاری، صاحب ایران مال، چندین میلیارد بودجه گرفته است، اما خبری نبود و بیماران به خانه میرفتند. بالاخره هم معلوم نشد آن بودجه چه شد و طرح قرنطینه ایران مال به کجا انجامید.
همسر بیمارم باید دو هفته در اتاقی جداگانه قرنطینه میشد و فقط برای دستشویی با ماسک از اتاق بیرون میآمد. خودش آنجا را ضد عفونی میکرد، من هم سریع ماسک میزدم و از هم فاصله میگرفتیم، اما گاه اعتراف به دلتنگیامان برای یکدیگر، لحظاتی خنده بر لبانمان مینشاند و امید با هم بودن دوباره را در دلمان زنده نگه میداشت.
قرنطینه را سه هفته ادامه دادیم و برای بهبود سریعتر او، توصیهی یک پزشک را به کار بستم: روزی دو بار آب لیموترش را در بطری بزرگی با آب ولرم مخلوط میکردم تا بنوشد. آب لیمو گرفتن با انگشتان آرتروزی برایم دردناک بود و باید هر بار هم بطری را ضد عفونی میکردم. رژیم غذایی او صبحها میوه بود، ناهار غذایی با گوشت و سالاد، عصر هم میوه، شام بدون گوشت بود و هر روز هم گردو و بادام برایش میشکستم.
بهدلیل خانهنشینی و نداشتن مخارج دیگر، فشار مالی زیادی به ما وارد نشد.
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
منبع سایت روشنگری
@etehad_bazn
@bidrazani