📝 کریم، پدر و آمنه مادر من بود
▪️شب پائیزی تاریک و کمی سرد بود. سگها بهشدت سر و صدا میکردند. کریم کامل پشت دیوارهای بلند طویله پنهان شده بود، او سربند کردی خودش را پوشیده بود که مخصوص منطقه مکریان در کردستان شرقی ایران است و با صبر و حوصله منتظر مانده بود، یک سیگار دست پیچ در دستش بود. کریم تنها 18 سال داشت.
▪️اندکی بعد آمنه از داخل تاریکی بیرون آمد و به سمت طویله رفت. او همراه خود سوله داشت (نوعی نان که برای سگها آماده میشود) سگها از شادی شروع به تکان دادن دم کردند، آنها سعی میکردند نانها را از دختر جوان بگیرند. به نظر میرسید دختر در حال گریه کردن است، چیزی را زیر بازوی خود پنهان کرده بود. مشخص بود که سعی میکرد دیده نشود، مدام پشت سر خود را نگاه میکرد، به کریم نزدیک شد و آرام زمزمه کرد: اینجایی؟ من به سگها غذا دادم، آنها مدتی آرام خواهند ماند، بیا فرار کنیم. آمنه تنها 17 سال داشت.
▪️آنها به سمت کوهها رفتند و در بیرون روستا راهنمای خود را ملاقات کردند، این فرد یکی از اقوام کریم بود. او با حالتی عصبی گفت: باید تمام راه را تا روستای پسوه بدویم و بعد ماشین بگیریم و به سمت شهر نقده برویم. هر سه نفر فراری در تاریکی شب محو شدند. چند ساعت بعد صدای پای اسبان را شنیدند، مردانی با عصبانیت فریاد میزدند، این سه نفر میدانستند این مردان چه کسانی هستند و دنبال چه چیزی میگردند. پدر آمنه چند مرد مسلح را از روستا جمع کرده بود و به همراه دو پسر خودش به دنبال این عشاق جوان میگشتند. هر دو شروع به دویدن بیوقفه کردند و سپس پشت چند صخره پنهان شدند.
▪️روز بعد در نقده خانواده کریم با خوشحالی خودشان را برای مراسم ازدواج آماده میکردند، البته تا زمانی که پیامرسانها به سمت خانواده آمنه فرستاده نمیشدند تا تدارک آشتی دو خانواده را ببینند این اتفاق نمیتوانست روی بدهد.
▪️کریم سه بار از خانواده آمنه خواسته بود به وی اجازه دهند با دختر آنها ازدواج کند و هر بار آنها به خاطر اینکه کریم بچه روستا نبود و پدر نداشت و از شهر آمده بود این درخواست را رد کرده بودند.
▪️در نهایت کریم با تائید آمنه تصمیم گرفت خودش امور را در دستان جوان خود بگیرد، اما حال باید کدورت بین خانوادهها کنار گذاشته میشد. ریشسفیدان و روحانی یک جیپ کرایه کردند تا به خانه خانواده آمنه بروند و با آنها توافق کنند، در نهایت مشخص شد که تنها یک راه برای حل این مشکل وجود دارد، راهی که حقوق و حثیت خانواده آمنه را به آنها بازمیگرداند این بود که یکی از خواهران کریم، کلثوم، با برادر بزرگتر آمنه ازدواج کند.
▪️کلثوم خودش دختر نوجوانی شهری با آرزوهای رمانتیک مخصوص به خود بود اما نباید در این مورد نظری میداد، ریشسفیدها در این مورد به توافق رسیده بودند. کلثوم را مجبور کردند تا با قادر، برادر آمنه ازدواج کند.
▪️نامزدی بین کلثوم و قادر با تمام مراحل قانونی آن در منزل سپس در دفترخانهای در شهر نقده انجام شد و ازدواج کریم و آمنه نیز در همان روز اتفاق افتاد. آمنه با خوشی و شادی با مردی ازدواج کرد که خودش انتخاب کرده بود اما کلثوم دختری بود که در این بین اشک میریخت.
▪️ کلثوم هیچگاه بزرگترها، عموها و پسرعموهای خود را بابت این موضوع نبخشید و در تمام مدت زندگی خود در این مورد سکوت کرد و فقط گاهی در مورد مسائلی مانند عشق و زندگی حرفهایی درگوشی با سایر زنان فامیل میزد. او میدانست خودش تنها کسی نیست که این سرنوشت را داشته است. آمنه اما همسر خود را آنقدر دوست داشت که به او لقب لیلی را داده بودند. کریم پدر من و آمنه مادر من بود.
▪️حالا چندین دهه از داستان آمنه و کریم و داستان غمناک کلثوم میگذرد و هنوز هم میبینیم که چنین اقداماتی هر چند کم ولی وجود دارند. مسئولیت ما این است که به صورت فعال خودمان را آموزش دهیم، استقلال در انتخاب ترویج کنیم و در مورد این موضوعات بنویسیم و سعی کنیم سطح هوشیاری و مشارکت خود را در مورد اقدامات و اصلاحات فرهنگی بالا ببریم.
@bidarzani
@kameel_ahmady
📍متن کامل منتشر شده در روزنامه گاردین انگلیسی/ 2007
https://www.theguardian.com/world/2007/oct/01/gender.lifeandhealth
▪️شب پائیزی تاریک و کمی سرد بود. سگها بهشدت سر و صدا میکردند. کریم کامل پشت دیوارهای بلند طویله پنهان شده بود، او سربند کردی خودش را پوشیده بود که مخصوص منطقه مکریان در کردستان شرقی ایران است و با صبر و حوصله منتظر مانده بود، یک سیگار دست پیچ در دستش بود. کریم تنها 18 سال داشت.
▪️اندکی بعد آمنه از داخل تاریکی بیرون آمد و به سمت طویله رفت. او همراه خود سوله داشت (نوعی نان که برای سگها آماده میشود) سگها از شادی شروع به تکان دادن دم کردند، آنها سعی میکردند نانها را از دختر جوان بگیرند. به نظر میرسید دختر در حال گریه کردن است، چیزی را زیر بازوی خود پنهان کرده بود. مشخص بود که سعی میکرد دیده نشود، مدام پشت سر خود را نگاه میکرد، به کریم نزدیک شد و آرام زمزمه کرد: اینجایی؟ من به سگها غذا دادم، آنها مدتی آرام خواهند ماند، بیا فرار کنیم. آمنه تنها 17 سال داشت.
▪️آنها به سمت کوهها رفتند و در بیرون روستا راهنمای خود را ملاقات کردند، این فرد یکی از اقوام کریم بود. او با حالتی عصبی گفت: باید تمام راه را تا روستای پسوه بدویم و بعد ماشین بگیریم و به سمت شهر نقده برویم. هر سه نفر فراری در تاریکی شب محو شدند. چند ساعت بعد صدای پای اسبان را شنیدند، مردانی با عصبانیت فریاد میزدند، این سه نفر میدانستند این مردان چه کسانی هستند و دنبال چه چیزی میگردند. پدر آمنه چند مرد مسلح را از روستا جمع کرده بود و به همراه دو پسر خودش به دنبال این عشاق جوان میگشتند. هر دو شروع به دویدن بیوقفه کردند و سپس پشت چند صخره پنهان شدند.
▪️روز بعد در نقده خانواده کریم با خوشحالی خودشان را برای مراسم ازدواج آماده میکردند، البته تا زمانی که پیامرسانها به سمت خانواده آمنه فرستاده نمیشدند تا تدارک آشتی دو خانواده را ببینند این اتفاق نمیتوانست روی بدهد.
▪️کریم سه بار از خانواده آمنه خواسته بود به وی اجازه دهند با دختر آنها ازدواج کند و هر بار آنها به خاطر اینکه کریم بچه روستا نبود و پدر نداشت و از شهر آمده بود این درخواست را رد کرده بودند.
▪️در نهایت کریم با تائید آمنه تصمیم گرفت خودش امور را در دستان جوان خود بگیرد، اما حال باید کدورت بین خانوادهها کنار گذاشته میشد. ریشسفیدان و روحانی یک جیپ کرایه کردند تا به خانه خانواده آمنه بروند و با آنها توافق کنند، در نهایت مشخص شد که تنها یک راه برای حل این مشکل وجود دارد، راهی که حقوق و حثیت خانواده آمنه را به آنها بازمیگرداند این بود که یکی از خواهران کریم، کلثوم، با برادر بزرگتر آمنه ازدواج کند.
▪️کلثوم خودش دختر نوجوانی شهری با آرزوهای رمانتیک مخصوص به خود بود اما نباید در این مورد نظری میداد، ریشسفیدها در این مورد به توافق رسیده بودند. کلثوم را مجبور کردند تا با قادر، برادر آمنه ازدواج کند.
▪️نامزدی بین کلثوم و قادر با تمام مراحل قانونی آن در منزل سپس در دفترخانهای در شهر نقده انجام شد و ازدواج کریم و آمنه نیز در همان روز اتفاق افتاد. آمنه با خوشی و شادی با مردی ازدواج کرد که خودش انتخاب کرده بود اما کلثوم دختری بود که در این بین اشک میریخت.
▪️ کلثوم هیچگاه بزرگترها، عموها و پسرعموهای خود را بابت این موضوع نبخشید و در تمام مدت زندگی خود در این مورد سکوت کرد و فقط گاهی در مورد مسائلی مانند عشق و زندگی حرفهایی درگوشی با سایر زنان فامیل میزد. او میدانست خودش تنها کسی نیست که این سرنوشت را داشته است. آمنه اما همسر خود را آنقدر دوست داشت که به او لقب لیلی را داده بودند. کریم پدر من و آمنه مادر من بود.
▪️حالا چندین دهه از داستان آمنه و کریم و داستان غمناک کلثوم میگذرد و هنوز هم میبینیم که چنین اقداماتی هر چند کم ولی وجود دارند. مسئولیت ما این است که به صورت فعال خودمان را آموزش دهیم، استقلال در انتخاب ترویج کنیم و در مورد این موضوعات بنویسیم و سعی کنیم سطح هوشیاری و مشارکت خود را در مورد اقدامات و اصلاحات فرهنگی بالا ببریم.
@bidarzani
@kameel_ahmady
📍متن کامل منتشر شده در روزنامه گاردین انگلیسی/ 2007
https://www.theguardian.com/world/2007/oct/01/gender.lifeandhealth
the Guardian
His love gained was my love lost
Kolsom Ahmady lives in a village on the Iran-Iraq border. As a young girl, 40 years ago, she had chosen her intended. Then her elder brother eloped - and she found herself paying for his happiness with her own freedom.
بيدارزنى
🔴 نرگس محمدی همچنان بدون حق دسترسی به کتاب و تماس با فرزندانش بصورت غیرقانونی در زندان زنجان نگهداری میشود بیدارزنی: از روزی که #نرگس_محمدی را با ضرب و شتم شدید از زندان اوین به زندان زنجان فرستادند بیش از پنج ماه میگذرد. نرگس را در حالی از بند زنان اوین…
📌بهزادی: منتظر پاسخ نامه به دادستانی برای انتقال نرگس محمدی به تهران هستیم
📍وکیل مدافع #نرگس_محمدی گفت: در خصوص انتقال خانم محمدی به تهران و آزادی مشروط و مرخصی او به دادستان عمومی و انقلاب تهران نامهای ارسال کردهایم اما متاسفانه پاسخی از سوی دادستانی داده نشده و همچنان منتظر تصمیم دادستان هستیم./ایلنا
@bidarzani
📍وکیل مدافع #نرگس_محمدی گفت: در خصوص انتقال خانم محمدی به تهران و آزادی مشروط و مرخصی او به دادستان عمومی و انقلاب تهران نامهای ارسال کردهایم اما متاسفانه پاسخی از سوی دادستانی داده نشده و همچنان منتظر تصمیم دادستان هستیم./ایلنا
@bidarzani
✊🏿✊🏼✊ آلبوم تصویری از اعتراضات علیه نژادپرستی و تبعیض نژادی در پی کشته شدن #جورج_فلوید به دست پلیس آمریکا
#BlackLivesMatter
@bidarzani
#BlackLivesMatter
@bidarzani
✊🏿✊🏼✊ آلبوم تصویری از اعتراضات علیه نژادپرستی و تبعیض نژادی در پی کشته شدن #جورج_فلوید به دست پلیس آمریکا
#BlackLivesMatter
@bidarzani
#BlackLivesMatter
@bidarzani
بيدارزنى
✅ #راهکارهای_حقوقی مقابله با #خشونت_خانوادگی 📍راهکار ششم: مراجعه به #روانشناس #روانکاو #مشاور و استعلام از آنها در صورت لزوم از سوی دادگاه #خشونت_علیه_زنان @bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ #راهکارهای_حقوقی مقابله با #خشونت_خانوادگی
7⃣ راهکار هفتم: از فرد خشونت ورز تعهد کتبی بگیرید که دیگر خشونت اعمال نکند.
#خشونت_علیه_زنان
@pdvcir
@bidarzani
7⃣ راهکار هفتم: از فرد خشونت ورز تعهد کتبی بگیرید که دیگر خشونت اعمال نکند.
#خشونت_علیه_زنان
@pdvcir
@bidarzani
📢📢📢
📰 #پیشخوان_خبر
🔹 #سهیلاحجاب، وکیل دادگستری کە چندی پیش پس از نشست دادگاه تجدید نظر بازداشت و بە زندان قرچک ورامین منتقل شدە بود، با انتشار نامەای اعلام کردە است کە بازجو مرا بە حذف فیزیکی تهدید کردە است و تقاضای رسیدگی عادلانە بە پروندە خود را دارد.
🔹وکیل مدافع #نرگس_محمدی گفت: در خصوص انتقال خانم محمدی به تهران و آزادی مشروط و مرخصی او به دادستان عمومی و انقلاب تهران نامهای ارسال کردهایم اما متأسفانه پاسخی از سوی دادستانی داده نشده و همچنان منتظر تصمیم دادستان هستیم.
🔹با وجود گذشت نزدیک به ۶۰ روز از بازداشت #علی_یونسی و #امیرحسین_مرادی، دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، همچنان آنها بدون برگزاری دادگاه در زندان به سر میبرند.
🔹 شعبه ۲۲ دادگاه عمومی و انقلاب تهران حکم مصادره زمین #افشین_بایمانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج را صادر کرد. بر اساس این حکم زمین آقای بایمانی توسط ستاد اجرای فرمان امام مصادره خواهد شد.
🔹#علی_کعب_عمیر، یکی از شهروندان بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸، روز سهشنبه ۱۳ خرداد، با تودیع قرار وثیقه تا پایان مراحل دادرسی از زندان شیبان اهواز آزاد شد.
🔹رئیس جمعیت هلالاحمر شهرستان اندیکا در استان خوزستان، از وقوع #آتشسوزی در جنگلهای این منطقه خبر داد. ایمان نوروزی گفته ۲۰ هکتار از مناطق جنگلی در مجاورت روستاهای آب بید و آب کره آتش گرفته و عملیات اطفا حریق در جریان است. به گفته آقای نوروزی در این عملیات یک نفر مصدوم شده است.
🔹#ونوس_زرینخاک، رکابزن ایرانی در روز جهانی دوچرخهسواری بر اثر تصادف در حین تمرین جان باخت.
🔹براساس بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس، #خط_فقر خانوارهای چهار نفره در شهر تهران طی ۲ سال اخیر، با ۸۰ درصد افزایش، از ۲/۵ میلیون تومان به ۴/۵ میلیون تومان رسیده است. بنا بر این گزارش، نرخ تورم بالا در سالهای اخیر منجر به رشد قابل توجه خط فقر در تهران و سایر نقاط کشور شده است.
@bidarzani
📰 #پیشخوان_خبر
🔹 #سهیلاحجاب، وکیل دادگستری کە چندی پیش پس از نشست دادگاه تجدید نظر بازداشت و بە زندان قرچک ورامین منتقل شدە بود، با انتشار نامەای اعلام کردە است کە بازجو مرا بە حذف فیزیکی تهدید کردە است و تقاضای رسیدگی عادلانە بە پروندە خود را دارد.
🔹وکیل مدافع #نرگس_محمدی گفت: در خصوص انتقال خانم محمدی به تهران و آزادی مشروط و مرخصی او به دادستان عمومی و انقلاب تهران نامهای ارسال کردهایم اما متأسفانه پاسخی از سوی دادستانی داده نشده و همچنان منتظر تصمیم دادستان هستیم.
🔹با وجود گذشت نزدیک به ۶۰ روز از بازداشت #علی_یونسی و #امیرحسین_مرادی، دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، همچنان آنها بدون برگزاری دادگاه در زندان به سر میبرند.
🔹 شعبه ۲۲ دادگاه عمومی و انقلاب تهران حکم مصادره زمین #افشین_بایمانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج را صادر کرد. بر اساس این حکم زمین آقای بایمانی توسط ستاد اجرای فرمان امام مصادره خواهد شد.
🔹#علی_کعب_عمیر، یکی از شهروندان بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸، روز سهشنبه ۱۳ خرداد، با تودیع قرار وثیقه تا پایان مراحل دادرسی از زندان شیبان اهواز آزاد شد.
🔹رئیس جمعیت هلالاحمر شهرستان اندیکا در استان خوزستان، از وقوع #آتشسوزی در جنگلهای این منطقه خبر داد. ایمان نوروزی گفته ۲۰ هکتار از مناطق جنگلی در مجاورت روستاهای آب بید و آب کره آتش گرفته و عملیات اطفا حریق در جریان است. به گفته آقای نوروزی در این عملیات یک نفر مصدوم شده است.
🔹#ونوس_زرینخاک، رکابزن ایرانی در روز جهانی دوچرخهسواری بر اثر تصادف در حین تمرین جان باخت.
🔹براساس بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس، #خط_فقر خانوارهای چهار نفره در شهر تهران طی ۲ سال اخیر، با ۸۰ درصد افزایش، از ۲/۵ میلیون تومان به ۴/۵ میلیون تومان رسیده است. بنا بر این گزارش، نرخ تورم بالا در سالهای اخیر منجر به رشد قابل توجه خط فقر در تهران و سایر نقاط کشور شده است.
@bidarzani