بيدارزنى
4.29K subscribers
5.69K photos
1.28K videos
180 files
4.28K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
بيدارزنى
Photo
🟣 پیوستن چهار زندان حویق تالش، بند زنان زندان عادل‌آباد شیراز، برازجان و جوین به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته پنجاه و یکم

⚪️ محکومیت شدید تأیید حکم اعدام چهار زندانی سیاسی: #بهروز_احسانی، #مهدی_حسنی، #پخشان_عزیزی و #مجاهد_کورکور از سوی کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"

با اوج‌گیری بحران‌های کلان اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در ایران، حکومت به دلیل فساد و ناکارآمدی ساختاری و سیستماتیک به بن‌بست رسیده و توانایی حل این بحران‌ها را ندارد. از همین رو، هر روز شاهد اعتراضات گسترده از سوی اقشار مختلف در کشور هستیم.

برای حاکمان مستبد حاکم بر ایران روشن است که این نارضایتی عمومی به‌زودی به موج دیگری از قیام‌های گسترده تبدیل خواهد شد که موجودیت این حکومت استبدادی را در سراشیبی سقوط قرار خواهد داد. بنابراین، در محاسبه‌ای غلط، حکومت به گسترش اعدام‌ها روی آورده و قصد ایجاد رعب و وحشت بیشتر در جامعه برای پیشگیری از اعتراضات را دارد. به طوری که از سه‌شنبه گذشته تاکنون، دست‌کم ۱۷ نفر و از ابتدای دی‌ماه تاکنون، بیش از ۱۰۲ نفر اعدام شده‌اند.

در راستای همین سرکوب‌ها، هفته گذشته حکم اعدام زندانیان سیاسی بهروز احسانی، مهدی حسنی و پخشان عزیزی توسط دیوان عالی کشور تأیید شد. پیش‌تر نیز حکم اعدام زندانی سیاسی مجاهد کورکور و چهار زندانی سیاسی بلوچ و چهار زندانی سیاسی عرب تأیید شده است، که جان آن‌ها در خطر جدی قرار دارد. این در حالی است که روزانه زندانیان محکوم به اعدام با جرائم غیرسیاسی به دار آویخته می‌شوند.

در اعتراض به این احکام غیرانسانی، بسیاری از فعالان سیاسی در داخل و خارج زندان، همراه با خانواده‌های دادخواه، واکنش نشان داده و این احکام اعدام را به‌شدت محکوم کرده‌اند.

در ادامه اعتراضات به گسترش اعدام‌ها، در روزهای اخیر جمعی از زندانیان در چهار زندان حویق تالش، بند زنان زندان عادل‌آباد شیراز، زندان جوین در استان خراسان رضوی و زندان برازجان در استان بوشهر به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" پیوسته و همراهی خود را با سایر زندانیان اعلام کردند. به این ترتیب، تعداد زندان‌های مشارکت‌کننده در این کارزار به ۳۴ زندان افزایش یافت.

اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" تأیید حکم اعدام زندانیان سیاسی مجاهد کورکور، پخشان عزیزی و دو عضو کارزار، مهدی حسنی و بهروز احسانی  را به‌شدت محکوم کرده و اعلام می‌کند که برای لغو اعدام در ایران و ریشه‌کن کردن این احکام قرون‌وسطایی از هر امکانی استفاده خواهند کرد. این کارزار از همه اقشار جامعه برای مقابله با احکام اعدام دعوت به همراهی می‌کند.

این کارزار، همان‌طور که بارها تأکید کرده است، مقابله با حکم غیرانسانی اعدام را تنها از طریق همبستگی، عمل جمعی و همراهی عمومی جامعه ممکن می‌داند.

اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" روز سه‌شنبه ۲۵ دی‌ماه ۱۴۰۳ در پنجاه و یکمین هفته این کارزار در ۳۴ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهند زد:

⚪️ زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان قائم‌شهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان حویق تالش، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان)، زندان جوین خراسان رضوی و زندان برازجان بوشهر.

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
هفته پنجاه و یکم - سه‌شنبه ۲۵ دی‌ماه ۱۴۰۳


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
Forwarded from نقد
▫️ بازنگری جنسیت، نژاد و طبقه در مفهوم کار

12 ژانویه 2025

مصاحبه با نانسی فریزر
ترجمه‌ی: فرزانه‌ راجی

🔸 آن‌چه امروز می‌بینیم نشانه‌های زیادی از این است که مردم به دنبال چارچوب‌های یک‌پارچه و ادغام‌شده هستند. آن‌ها می‌خواهند بدانند چگونه می‌توان هم‌کاری یا یک‌پارچگی بیش‌تری بین مبارزه برای عدالتِ باروری، مبارزه علیه خشونت جنسیتی، مبارزه علیه خشونت نژادپرستانه، مبارزه علیه سوزاندن کره‌ی زمین و غیره و غیره را ترویج کرد. ما مقدار زیادی انرژی رهایی‌بخشی داریم، اما این انرژی بسیار پراکنده و متفرق است. و پس از چند دهه که در آن مردم نیاز شدیدی احساس ‌کردند تا به نوعی دیدگاه خود را بدون دخالت بازی‌گران قدرت‌مندتر بیان کنند. و خب ما آن را پشت سر گذاشتیم. بینش‌های زیادی به ما داد، اما ما را در وضعیت پراکندگی قرار داد. من ظهور یا ظهورمجدد فمینیسمِ بازتولید اجتماعی و فمینیسم مارکسیستی در سرمایه‌داری نژادپرستانه، تئوری اکو سوسیالیسم، اکو فمینیسم، یا اینترسکشنالیتی را می‌بینم. این‌ها همه پارادایم‌هایی هستند که به یک‌پارچگی و ادغام علاقه دارند. فکر نمی‌کنم هیچ‌کدام از آن‌ها دقیقاً آن‌طور که هستند کامل باشند، اما انگیزه‌ی ادغام را تأیید می‌کنم.

🔸 کاری که من با مقوله‌ی کار در این سخن‌رانی‌ها و در کتاب جدیدی که این مسئله را توسعه می‌دهد، انجام می‌دهم، کشفِ امکان درکِ عمیق از چگونگیِ اتکای جامعه‌ی سرمایه‌داری بر سه نوع مختلف از نیروی‌کار است. یعنی نیروی‌کار استثمارشده، آن‌چه که ما مارکسیست‌ها معمولاً درباره‌ی طبقه‌ی کارگر به‌عنوان کارگران آزادِ کارخانه‌ها برای تولید کالای سودآور فکر می‌کردیم. این قطعاً یکی از چهره‌های اساسی کارِ سرمایه‌دارانه است. دوم، کار مصادره‌شده یا کار غیرآزاد یا نیمه آزاد است که سرمایه برای آن پرداخت نمی‌کند. هزینه‌ی بازتولید که گویا با استثمار کارگری و کار در آن نوع «طرف غلط خط جدایی نژادی» انجام می‌دهد. خوب. این‌که درباره‌ی خط جهانی جدایی نژادی حرف می‌زنیم که خرج جهان نیمه‌آزاد رادیکال‌شده‌ای را بدهد که سرمایه اساساً می‌دزدد یا با زورْ ارزان‌تر از کار استثمارشده‌ی معمول به‌دست می‌آورد. و سرانجام چیزی که من آن‌را کار خانگی‌شده می‌نامم. فمینیست‌ها از لحاظ تاریخی کار بازتولید اجتماعی را کارِ مراقبتی نامیده‌اند. دست‌کم این سه شکلِ اساسیِ نیروی‌کار وجود دارد و سرمایه‌داری بدون همه‌ی آن‌ها کار نمی‌کند.

🔸 فمینیسم رابطه‌ی بین نیروی‌کار خانگی‌شده و استثمارشده را درک کرد. ما برای مدت طولانی سعی کرده‌ایم آن را نظریه‌پردازی کنیم، و ضد نژادپرست‌ها نیز مدت‌های طولانی به رابطه‌ی بین کار آزاد و غیرآزاد فکر کرده‌اند. من سعی می‌کنم این سه کار را در یک چارچوب کنار هم قرار دهم، فرضیه‌ی من این است که باید ببینیم نظام چگونه به همه این شکل‌های کار نیاز دارد، چگونه آن‌ها از نظر عملکردی در هم تنیده شده‌اند، چگونه با هم کار می‌کنند، حتی اگر جمعیت‌هایی که آن‌ها را انجام می‌دهند بر اساس نژاد و جنسیت و غیره از یک‌دیگر جدا شده‌ باشند. با این وجود، اگر می‌توانستیم ببینیم که این نظام همه‌ی این‌ها را یک‌پارچه می‌کند، می‌توانستیم بفهمیم که این یک نظام اجتماعی واحد است که همه‌ی بی‌عدالتی‌ها، اشکال ظلم، و غیرمنطقی‌هایی را ایجاد می‌کند که از یک سو به کار مراقبتی، از سویی به کار نژادپرستانه و از سوی دیگر به کار به‌اصطلاح هنجاری، کار استثمارگرانه مربوط می‌شود. این دیدگاهی یک‌پارچه است. ایده این است که سرمایه‌داری این‌گونه فهمیده است، و برخی پیوندهای پنهان جنسیت، نژاد و طبقه را آشکار می‌کند. فرضیه‌ی من این است که این سازمان‌دهیِ کار اجتماعی و تقسیماتی که در درونِ بخش‌های مختلف طبقه‌ی کارگر از نژاد، جنسیت و غیره ایجاد می‌کند، نه نشان‌گرِ وجود نظام‌های متعدد، بلکه نظریه‌ای واحد را تشکیل می‌دهند. این نظریه‌ی کلی به ما نشان می‌دهد که چگونه جنسیت، نژاد و طبقه ایجاد می‌شوند. نه تصادفی، بلکه توسط سرمایه‌داری، توسط این شکل از سازمان اجتماعی. این ایده‌ی کلی من است...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-4wX

#نانسی_فریزر #فرزانه_راجی
#فمینیسم #فمینیسم_مارکسیستی #کار_سرمایه‌دارانه #بلوک_ضد‌هژمونیک

👇🏽

🖋@naghd_com
🟣‌‍‍ هم‌اینک تجمع اعتراضی فعالان حقوق زنان سنندج در اعتراض به تایید حکم اعدام پخشان عزیزی


ظهر امروز چهارشنبه ۲۶ دی‌ماه ۱۴۰۳، جمعی از فعالان حقوق زنان سنندج در اعتراض به تایید حکم ارتجاعی اعدام پخشان عزیزی، زن مبارز سیاسی کورد محبوس در زندان اوین، دست به تجمع اعتراضی زدند.

⚪️ تنها راه مقابله با حاکمیت کشتار و انقیاد و پایان همیشگی مجازات اعدام، همبستگی و ایمان به حق تعیین سرنوشت با دستان خود است. برای پایان این چرخه‌ی سرکوب، فساد و تبعیض ساختاری به‌پاخیزیم.


⚪️ منبع ویدئو: جامعه‌ی زنان آزاد شرق کوردستان (کژار)


#مرگ_بر_حکومت_اعدامی
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣‌‍‍ پیام همبستگی زنان زندانی زندان لاکان با سایر زندانیان در زندان‌های اوین، قزلحصار و تهران بزرگ

جمعی از زنان زندانی زندان لاکان در پیامی، همبستگی خود را با سایر زندانیان در زندان‌های اوین، قزلحصار و تهران بزرگ اعلام کرده و از بیانیه ۶۸ زندانی سیاسی و عقیدتی در محکومیت اعدام حمایت نمودند.

⚪️ شریفه محمدی، فروغ سمیع‌نیا، آزاده چاووشیان، تینا دلجو و زهره دادرس، تأیید احکام اعدام مجاهد کورکور، پخشان عزیزی، مهدی حسنی و بهروز احسانی را به‌شدت محکوم کرده و نسبت به افزایش اجرای احکام اعدام، به‌ویژه برای زندانیان گمنام، ابراز نگرانی کردند.

اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در بند زنان زندان لاکان نیز بر ادامه این کارزار تأکید کرده و خواستار حمایت گسترده جامعه از مطالبه توقف اعدام شدند.

لازم به ذکر است که روز شنبه، ۲۲ دی‌ماه، ۶۸ زندانی سیاسی و عقیدتی با صدور بیانیه‌ای، تأیید احکام اعدام مهدی حسنی، بهروز احسانی، پخشان عزیزی و مجاهد کورکور را محکوم کرده و نسبت به افزایش اعدام‌ها ابراز نگرانی نمودند. آن‌ها همچنین از تمامی مردم و نهادهای مدنی درخواست کردند تا برای اقدام جمعی و توقف احکام اعدام بسیج شوند و به‌صراحت به گسترش این احکام اعتراض کنند.


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣‌‍ نه به اعدام خواستی مطلق در اندیشه، اراده و عمل


نویسنده: آنیشا اسداللهی

از متن: «
هنوز فعالان سیاسی هنگامی که از نه به اعدام سخن می‌گویند نه به اعدامی مطلق را طلب نمی‌کنند. آن‌ها به دنبال پشتوانه‌ای صوری می‌گردند چرا که در عمق ریشه‌های اندیشه‌هایشان، در مطلق بودن «نه به اعدام»گنگی وجود دارد. بر پیشینه محکومین نه به اعدام تاکید می‌کنند،از شغل‌اش، علایق‌اش، شخصیت ویژه‌اش، مقاومت‌اش و… می‌گویند و مثلا می‌گویند او معلم است. او دانشجو است، پدرش فلانی است، او از صلح و دوستی همانی را دنبال می‌کند که ما می‌فهمیم و الی آخر.
بگذارید از شما بپرسم اگر من این‌گونه نباشم آیا شما به حاکمیت ارتجاع حق می‌دهید من را وارد آن روزنه هولناک استثنا کند؟
هر نیروی سیاسی امروز باید ابتدا پیش از حمله بردن به دیگری از خود بپرسد آیا نه به اعدام برایش امری مطلق است؟ به چرایی این حقانیت تا چه حد آگاه است؟ باید از استثناها پرسید، باید به پرسش‌گری پرداخت، باید این انحصار تاریخی دولت‌ها در اعدام را روشنگری و افشا کرد.
آن‌جا که سیاه‌چاله‌ای در لباس استثناها انتظار ما را می‌کشد تا به وقت سلطه و غلبه و قدرت گرفتن سر فراز کند. باید هر نیروی سیاسی را در برابر آحاد توده مردم با پرسش‌گری پاسخ‌گو کرد. حاکمیت فعلی سال‌ها با اتهاماتی چون مفسد فی‌الارض، بغی و… با انتشار ویدیوهایی از کسانی چون مجیدرضا رهنورد و رامین حسین پناهی … راه را به هیولای مخفی در روزنه‌های استثنایی گسترده گشود. آیا فردا این روزنه‌ها قرار است با زبانی دیگر تکرار شود؟»


ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://shorturl.at/iKWzt


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣‌‍ وریشه مرادی، پخشان عزیزی و هفت زن زندانی سیاسی، ممنوع‌الملاقات شدند


وریشه مرادی و پخشان عزیزی، دو زن مبارز کورد محکوم به اعدام به‌همراه هفت زن زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، شامل:  #آنیشا_اسداللهی، #مریم_یحیوی، #گلرخ_ایرایی، #ویدا_ربانی، #زهرا_صفایی، #الهه_فولادی و #مطهره_گونه‌ای ممنوع‌الملاقات شدند و از حق برقراری تماس با خانواده و وکلای خود نیز محروم ماندند.

این محرومیت مضاعف، خاصه پس از پخش مستندسازی امنیتی خبرگزاری فارس علیه پخشان عزیزی و وریشه مرادی و تلاش در جهت سرکوب صدای اتحاد و همبستگی زنان زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین صورت گرفته است.

⚪️ ایستاده علیه احکام ارتجاعی اعدام _ برای هر نوع فرد و پرونده‌ای _ و هم‌صدا با مبارزان محبوس در تمامی زندان‌های سراسر کشور، علیه کلیت این حاکمیت سرکوبگر و چرخه‌ی بقای آن با فرامین اعدام باشیم.


#قیام_علیه_اعدام
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده‌ایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣‌‍‍دو خاطره از قاضی‌های جنایت‌کار رازینی و مقیسه


⚪️ از صفحه اینستاگرام منصوره بهکیش

«رازینی: اوایل آبان سال ۱۳۶۰ بود، زمانی‌که اولین فرزندم (دختر بزرگم) را شش ماهه حامله بودم، در مشهد دستگیر شدم. آن زمان علی رازینی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی مشهد بود و احکام اعدام پیاپی صادر می‌کرد. مرا نیز مرتب تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار می‌دادند تا بتوانند سایر افرادی که با هم در مشهد فعالیت می‌کردیم را دستگیر کنند. یادم نیست آن زمان رئیس زندان مشهد که بود، فقط به خاطر دارم که قیافه‌ای به شدت کریه و زشت و لاغر داشت و چند بار به سلولم آمد و مرا وحشیانه تهدید کرد که اگر از سایر اعضای گروه نگویی تو را از پله‌ها به پائین پرتاب می‌کنیم تا بچه‌ات سقط شود و بعد هم تو را اعدام می‌کنیم، جنایت‌هایی که آن زمان انجام داده بودند، اما عاقبت نتوانستند از من حرفی بیرون بکشند. ولی فشارهای آن زمان به خودم و نوزاد در شکم‌ام و سایر اعضای خانواده و به ویژه مادرم را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم که این ستمگران چه شرایط هولناکی را برای من و سایر فعالان و خانواده‌های‌شان در زندان مشهد و سایر زندان‌ها و در خیابان‌ها ایجاد کرده بودند و چه جان‌های عزیزی را گرفتند.

مقیسه: ۲۶ اسفند سال ۸۸ بود که در فرودگاه ممنوع الخروج شدم و پاسپورتم را ضبط کردند و نامه‌ای دادند که برای پیگیری رفع ممنوع الخروجی و دریافت پاسپورت به دادگاه انقلاب بروم. در فرودگاه آن‌قدر فریاد زدم و از جنایت‌های این جانیان گفتم که همه‌ی مسافران و کارکنان فرودگاه هاج و واج مرا نگاه و با همدیگر پچ‌پچ می‌کردند. بعد از تعطیلات نوروز سال ۸۹، قرار شد به دادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۸ نزد مقیسه بروم که مثلاً "دادگاه" تشکیل شود و مقیسه ممنوع الخروجی مرا بررسی کند.

من وارد اتاق مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران شدم و هنوز در میانه در بودم و او ایستاده بود (این لحظه را دقیق به خاطر دارم) و حتی فرصت نداد که بنشینم. پرونده‌ای در دست‌اش بود و در عرض یک دقیقه، در حالی‌که پشت میزش ایستاده و من در میان در ایستاده بودم، پرونده‌ی قطوری را به سرعت ورق زد و آرام آرام با خود گفت: «برادرانت هم که در رجایی‌شهر اعدام شده اند (جایی که خودش، یکی از جنایت‌کاران قتل عام بود) و گفت: بهتر است به سفر نروی و این به اصطلاح "دادگاه" تمام شد. او از جلوی من رد شد و با پرونده‌ی در دست به اتاق منشی رفت تا پرونده را به همکارش بدهد.
من به شدت غضبناک به او زل زده بودم و دندان‌هایم را با خشم بسیار به هم می فشردم. وقتی از اتاق از جلوی من رد شد و می‌خواست پرونده را به همکارش بدهد، من با صدای بلند و با خشم بسیار چندین بار پشت سر هم گفتم: «بالاخره روزی، بالاخره روزی، باید جواب‌گوی تمام جنایت‌های‌تان باشید و باید پاسخ دهید. بالاخره روزی باید پاسخ دهید.» او و همکاران‌اش روی‌شان را به طرف من کرده و شوکه به من نگاه می‌کردند و مقیسه همین‌طور هاج و واج، عقب عقب رفت و گفت: بله بله باید پاسخ دهیم و عقب عقب بر روی صندلی همکارش عملاً افتاد. آن‌قدر ترسیده بود که رنگ‌اش مانند زردچوبه شده بود و همکاران‌اش نیز شوکه او و مرا نگاه می‌کردند. من خون جلوی چشمانم را گرفته بود و صورت‌ام از عصبانیت داشت منفجر می‌شد و با همان حال از اتاق خارج شدم.
بعدها در یکی از بازجویی‌ها، سربازجوی اوین از من پرسید تو می‌دانی با مقیسه چه کار کرده‌ای؟ ما با تو خیلی مدارا می‌کنیم. گفتم: این کمترین کاری بود که با او کردم و همگی‌تان بالاخره روزی باید پاسخ‌‌گو باشید.

امروز صبح خبر رسید که قاضی‌های مرگ رازینی و مقیسه کشته شده‌اند. از سویی خوشحال شدم و گفتم حق‌شان بود و شاید این عاقبت درس عبرتی باشد برای سایر جنایت‌کاران مثل #صلواتی که هر روز حکم اعدام و احکام سنگین صادر می‌کنند، اما در حقیقت دلم بیشتر می‌خواست که زنده می‌ماندند و پس از سرنگونی این حاکمیت فاشیستی محاکمه و به حبس ابد محکوم می‌شدند و پاسخ‌گوی جنایت‌ها و ستم‌های بیشمارشان در این ۴۶ سال بودند.
این جنایت‌کاران گمان می‌کنند که این صندلی‌های قدرت و قضاوت ابدی است، اما به‌خوبی متوجه شده‌اند، به ویژه پس از قیام قدرتمند، مترقی و سراسری زن، زندگی، آزادی - ژن، ژیان، ئازادی، و مقاومت‌های شجاعانه و کم‌ نظیر زنان، که صندلی‌های‌ قدرت‌شان به‌زودی واژگون خواهد شد و امیدوارم این سرنگونی به دست جنبش‌های مستقل و مردمی انجام شود و شاهد برگزاری دادگاه‌های عادلانه، علنی و مردمی در ایران باشیم. 
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
منصوره بهکیش
۲۹ دی‌ماه ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵»


#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#دادخواهان_خاوران

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 در آستانه سالگرد کارزار، «بند مردان زندان عادل‌آباد شیراز به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته پنجاه‌ودوم پیوست.»

در ادامه اعدام‌ها و سرکوب‌های سیستماتیک که روزانه علیه شهروندان ایران اعمال می‌شود، متأسفانه حاکمان ستمگر در دی‌ماه، بیش از ۱۱۰ زندانی را اعدام کردند و از ابتدای سال ۱۴۰۳ تاکنون نیز ۹۵۰ نفر از شهروندان زندانی را بر چوبه‌های دار آویخته‌اند. این آمار نشان‌دهنده افزایش بی‌سابقه استفاده از اعدام به‌عنوان ابزاری برای سرکوب جامعه است.

در آخرین اخبار، یک زندانی سیاسی به نام #مالک_داورشناس (موسوی)، ۲۶ ساله، اهل شهرستان کرخه، به اتهام بغی به اعدام محکوم شده است. این زندانی که از سال ۱۴۰۰ در بازداشت به سر می‌برد، تحت شکنجه‌های روحی و جسمی وادار به اعتراف شده و اکنون در خطر جدی اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در مقابله با این احکام غیرانسانی، جامعه و زندانیان در برابر خشونت‌های حکومت مقاومت کرده‌اند. کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" اکنون به ۳۴ زندان گسترش یافته است و شاهد حمایت‌های گسترده در داخل و خارج کشور از این کارزار هستیم.
از جمله این حمایت‌ها، ۱۱ تشکل صنفی معلمان در استان‌های مختلف، باوجود فشارهای امنیتی، شجاعانه از کارزار حمایت کرده‌اند و در تجمعات هفتگی خود نیز بارها شعار نه به اعدام سر دادند.همچنین شاهد موضعگیری ماموستاهای شهرهای مختلف کردستان علیه اعدام بودیم.
همچنین، در ۲۹ دی‌ماه، دو قاضی بدنام، محمد مقیسه و علی رازینی، که سابقه چهار دهه نقض حقوق بشر و صدور هزاران حکم اعدام برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی را در کارنامه خود داشتند، توسط یک شهروند به جان آمده پاسخ جنایات خود را دریافت کردند.شادمانی و استقبال جامعه بویژه دادخواهان هزاران اعدام سیاسی را به دنبال داشت که این نتیجه ۴۵ سال اعدام و قتل‌عام زندانیان و بیانگر انزجار مردم ایران از اعدام است و نشاندهنده این است که کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" و هر نوع کنش علیه اعدام صدای اکثر مردم ایران و لغو این حکم قرون وسطایی اعدام خواسته آنها می‌باشد.

طبق آخرین گزارش‌ها، بند مردان زندان عادل‌آباد شیراز نیز به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" پیوسته‌اند. هفته گذشته نیز بند زنان همین زندان حمایت خود را از این کارزار اعلام کرده بودند.

کارزار ضمن محکومیت تمامی احکام اعدام، صرف‌نظر از اتهامات یا عقاید زندانیان، بار دیگر تأکید می‌کند که حکم اعدام غیرانسانی است و باید به‌طور کلی لغو شود. حکومت مستبد ایران با حربه‌های "شرعی و قانونی خودساخته" از اعدام برای سرکوب جامعه استفاده می‌کند. ضروری است که همه با اصل حکم اعدام به‌عنوان حکمی غیرانسانی مخالفت کنند تا بستری برای وقوع جرم و جنایت از بین برود؛ چراکه زمینه‌ساز بسیاری از جرم‌ها در جامعه، خود حکومت است.

ما به عنوان اعضای کارزار، ضمن قدردانی از حمایت‌های مردمی از کارزار، از اعتصاب عمومی علیه اعدام در روز چهارشنبه در شهرهای کردستان حمایت کرده و همه مردم را نیز به حمایت از آنها فرا میخوانیم. و بار دیگر از تمامی زندانیان در زندان‌های مختلف درخواست می‌کنیم به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" بپیوندند تا یک‌صدا و متحد برای دفاع از حق حیات محکومان به اعدام فریاد بزنیم.

کارزار‌ "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" سه‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳ در هفته پنجاه‌ودوم در ۳۴ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:

⚪️ زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران.

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
هفته پنجاه‌ودوم - سه‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳

#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 اعتصاب گسترده‌ی کسبه‌ی بسیاری از شهرهای کردستان نظیر پاوه، اسلام‌آباد غرب، سنندج، مریوان، سقز، دیواندره، مهاباد، بوکان و … در اعتراض به احکام اعدام #وریشه_مرادی و #پخشان_عزیزی دو زن مبارز کورد محبوس در زندان اوین.

⚪️ با آغاز اعتصاب فراگیر در کردستان از صبح امروز چهارشنبه ۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۳، حاکمیت از حربه‌های امنیتی نظیر ارسال پیامک تهدیدآمیز و اختلال در دسترسی به اینترنت، استفاده کرده است.

همچنین صبح امروز، خبرگزاری تسنیم با انتشار اطلاعیه‌ای از به تعویق انداختن اجرای حکم پخشان عزیزی خبر داده است. این واکنش چیزی جز تلاش حاکمیت جهت توقف اعتصاب سراسری در کردستان و بی‌اعتبار جلوه دادن دلیل و ماهیت این اعتصاب نیست!

⚪️ در کنار اعتراضات گسترده و واکنش‌های جمعی، تداوم اعتصاب کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان‌های مختلف کشور، تجمعات اعتراضی فعالان حقوق زنان کردستان و سایر فعالین مدنی در دیگر شهرها، #اعتصاب_سراسری نیز یکی از مهم‌ترین تاکتیک‌های پیش‌برنده در لغو احکام ارتجاعی اعدام در کلیت خود می‌تواند باشد. این اتحاد و هم‌بستگی بی‌شک می‌تواند به رسیدن به تحقق حق تعیین سرنوشت و پایان هر شکلی از ارتجاع و استبداد، بیانجامد.

⚪️ #بژی_کوردستان

#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
🔴 اعتراض دانشجویان به صدور حکم اعدام

روز گذشته تعدادی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس گردهم آمده و با انتشار بیانیه‌ای همبستگی خود با کارزار #سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام اعلام کرده و صدور حکم غیرانسانی اعدام را محکوم کردند.

متن بیانیه

#نه_به_اعدام
#زن_زندگی_آزادی
#دانشگاه_تربیت‌مدرس
منبع:
@tmutweet


4⃣2⃣8⃣2⃣
🆔 @senfi_uni_iran
بيدارزنى
Photo
🟣 پنجاه و سومین هفته اعتصاب غذای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان‌های ایران

«آغاز دومین سال کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، کارزاری فراگیر، ملی و بین‌المللی علیه اعدام»

ما، زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۳۴ زندان از چهارگوشه ایرانِ در زنجیر، روز سه‌شنبه ۹ بهمن، دومین سال کارزار نه به اعدام را با شور و نشاط بیشتری آغاز می‌کنیم و در پنجاه و سومین سه‌شنبه کارزار نه به اعدام، دست به اعتصاب غذا می‌زنیم. باشد که صدای ما از پشت دیوارهای ستبر زندان با صدای زنان، مردان و جوانان ایران پیوند بخورد و سهمی در دفاع از حقوق بشر و برچیدن طناب‌های دار داشته باشیم.
ما در شرایطی سال دوم این کارزار را آغاز می‌کنیم که در سال گذشته میلادی، بیش از هزار زندانی اعدام شده‌اند و در دی‌ماه گذشته نیز شمار اعدام‌ها از ۱۱۰ نفر فراتر رفته است.
امروز، در سالگرد این کارزار، در حالی اعتصاب می‌کنیم که روز یکشنبه ۷ بهمن، دو تن از زندانیان سیاسی و اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" به نام‌های بهروز احسانی و مهدی حسنی که به اعدام محکوم شده‌اند، با خشونت از زندان اوین ربوده و به زندان قزلحصار منتقل شدند. این در حالی است که طبق گفته وکلای آنان، روز دوشنبه ۸ بهمن، درخواست اعاده دادرسی در پرونده آن‌ها ثبت شده است. اما بر اساس اطلاعات رسیده به کارزار، این دو زندانی سیاسی هم‌اکنون در سلول‌های بند امن واحد ۳ قزلحصار، که محل نگهداری زندانیان در آستانه اجرای حکم اعدام است، به سر می‌برند و خطر اعدام، آنان را تهدید می‌کند.
زندانیان سیاسی قزلحصار، اولین اعتصاب غذای خود را در تاریخ سه‌شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ اعلام کردند و از آن روز تاکنون، به مدت یک سال، بر اعتصاب غذای سه‌شنبه‌ها پایداری کرده‌اند. ابتدا شماری از زندانیان سیاسی در بندهای ۴ و ۸ اوین، سپس بند زنان زندان اوین، زندان مرکزی کرج، لاکان رشت، و به‌دنبال آن، در هفته‌های پی‌درپی، زندان‌های دیگر نیز به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام پیوستند. تاکنون، یعنی آغاز دومین سال کارزار، تعداد زندان‌های پیوسته به این حرکت، به ۳۴ زندان رسیده است…

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:


https://shorturl.at/YhDnQ


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani