#معجزات_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام?
« آمده بودم از حضرت پول بگیرم »
مرحوم سید رضا مستجاب الدعوه ،که کفشدار حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بود ،
⬅️ نقل کردند که :
🔸مرحوم سید رضا روزی بی پول میشود.
می آید نزد ضریح مطهر حضرت و عرض می کند :
یا اباالفضل، پولی ندارم و خجالت می کشم از فرزندانم تقاضای وجه نمایم .
خودتان چاره ای بفرمایید.
سپس همان جا به نماز می ایستد.
در این لحظه پیر زنی که زائر ایرانی بوده است ، با صدای بلند به زبان فارسی می گوید :
یا اباالفضل،این مقدار پول در کیسه را من به هوا پرتاب می کنم، هر کسی محتاج آن می باشد به او برسد .
پول را به هوا پرتاب میکند و چون مردم کربلا تقریبا فارسی می دانند ،کربلایی های حاضر در حرم،حرف زن رافهمیده و منتظر برداشتن پول می شوند .
اما پول در مقابل مرحوم سید رضا می افتد و ایشان هم پول را برداشته به جیب خود می گذارد و مشغول نماز می شود.
مردم که جمع می شوند کیسه را نمی بینند و در نتیجه متفرق میشوند.
پس از اتمام نماز سید رضا،زن به وی می گوید : آیا پول را تو برداشتی؟
مرحوم سید رضا می گوید: آری، و داستان بی پولی خود را بیان می کند و اضافه می کند که من همین حالا امده بودم از حضرت پول بگیرم.
خانم مزبور ، سید رضا را به منزل می برد و به فرزندانش می گوید هر چه می خواهید می توانید به این سید کمک کنید،
آن قدر بی پول شده که آمده از حضرت اباالفضل پول بگیرد و آن بزرگوار هم سید را به من حواله داده است .
فرزندان آن زن هم پول قابل توجهی به مرحوم سید رضا کفشدار می دهند!
______________
کتاب چهره ی درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام
🌹 با ما همرا باشید 🌹
@beitolabbasTV
#دخیل_یا_أباالفضل
« آمده بودم از حضرت پول بگیرم »
مرحوم سید رضا مستجاب الدعوه ،که کفشدار حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بود ،
⬅️ نقل کردند که :
🔸مرحوم سید رضا روزی بی پول میشود.
می آید نزد ضریح مطهر حضرت و عرض می کند :
یا اباالفضل، پولی ندارم و خجالت می کشم از فرزندانم تقاضای وجه نمایم .
خودتان چاره ای بفرمایید.
سپس همان جا به نماز می ایستد.
در این لحظه پیر زنی که زائر ایرانی بوده است ، با صدای بلند به زبان فارسی می گوید :
یا اباالفضل،این مقدار پول در کیسه را من به هوا پرتاب می کنم، هر کسی محتاج آن می باشد به او برسد .
پول را به هوا پرتاب میکند و چون مردم کربلا تقریبا فارسی می دانند ،کربلایی های حاضر در حرم،حرف زن رافهمیده و منتظر برداشتن پول می شوند .
اما پول در مقابل مرحوم سید رضا می افتد و ایشان هم پول را برداشته به جیب خود می گذارد و مشغول نماز می شود.
مردم که جمع می شوند کیسه را نمی بینند و در نتیجه متفرق میشوند.
پس از اتمام نماز سید رضا،زن به وی می گوید : آیا پول را تو برداشتی؟
مرحوم سید رضا می گوید: آری، و داستان بی پولی خود را بیان می کند و اضافه می کند که من همین حالا امده بودم از حضرت پول بگیرم.
خانم مزبور ، سید رضا را به منزل می برد و به فرزندانش می گوید هر چه می خواهید می توانید به این سید کمک کنید،
آن قدر بی پول شده که آمده از حضرت اباالفضل پول بگیرد و آن بزرگوار هم سید را به من حواله داده است .
فرزندان آن زن هم پول قابل توجهی به مرحوم سید رضا کفشدار می دهند!
______________
کتاب چهره ی درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام
🌹 با ما همرا باشید 🌹
@beitolabbasTV
#دخیل_یا_أباالفضل