موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
Photo
شهید بهزاد (مهدی) غیاثی
*هستم اگر میروم...
گر نروم نیستم...*
وقتی بهزاد غیاثی ۲۲ ساله، در سر آرزوی کربلا را میطلبید، نمیدانست که قسمتش شهادت در عملیات کربلای ۵ است؛ عملیاتی که حکم روز عاشورای دفاع مقدس ما را داشت و چه جوانهایی که در این عملیات پرپر شدند و به الگوی خود، یعنی حضرت علی اکبر (ع) پیوستند.
بهزاد که با شروع جنگ، درس و تحصیل را رها کرد و به جبههها شتافت، سال ۶۲ به عضویت سپاه درآمد و در لشکر ۲۷ محمد رسول الله به سِمت معاون بهداری رسید ولی آنقدر تواضع داشت که حتی به همسر خود هم چیزی از سِمتش نگفته بود.
همسرش میگوید دو روز از ازدواجمان گذشته بود که به دو کوهه رفت و تا ۵ ماه پیدایش نشد و وقتی برگشت بعد از کلی دلجویی و دلداری گفت که از دوریت دلتنگم اما چارهای ندارم... مطمئن باش که من در نبودنم هم همیشه کنار شما هستم و من به شوخی به او میگفتم، اگر نیایی مهریهات را نمیبخشم.
سرانجام وقتی بهزاد در ۲۴ بهمن سال ۶۵ در عملیات کربلای ۵، بر اثر اصابت گلولهی مستقيم دشمن به سرش، به شهادت رسید، هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود.
همسر ایشان میگوید: بهزاد، بعد از شهادتش به خوابم آمد و گفت، زهرا جان نگران نباش من تا چهل روز در کنار تو هستم و تو تنها نیستی...
من هم به او گفتم بهزاد من مهریهات را بخشیدم به حضرت علی اکبر ... نگران نباش... هیچوقت صوت قرآنت را فراموش نمیکنم و نمیگذارم فرزندت تو را از یاد ببرد... در آرامش بخواب عزیزم...
#شهید #شهید_بهداری #مهدی_غیاثی #موسسه_بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
*هستم اگر میروم...
گر نروم نیستم...*
وقتی بهزاد غیاثی ۲۲ ساله، در سر آرزوی کربلا را میطلبید، نمیدانست که قسمتش شهادت در عملیات کربلای ۵ است؛ عملیاتی که حکم روز عاشورای دفاع مقدس ما را داشت و چه جوانهایی که در این عملیات پرپر شدند و به الگوی خود، یعنی حضرت علی اکبر (ع) پیوستند.
بهزاد که با شروع جنگ، درس و تحصیل را رها کرد و به جبههها شتافت، سال ۶۲ به عضویت سپاه درآمد و در لشکر ۲۷ محمد رسول الله به سِمت معاون بهداری رسید ولی آنقدر تواضع داشت که حتی به همسر خود هم چیزی از سِمتش نگفته بود.
همسرش میگوید دو روز از ازدواجمان گذشته بود که به دو کوهه رفت و تا ۵ ماه پیدایش نشد و وقتی برگشت بعد از کلی دلجویی و دلداری گفت که از دوریت دلتنگم اما چارهای ندارم... مطمئن باش که من در نبودنم هم همیشه کنار شما هستم و من به شوخی به او میگفتم، اگر نیایی مهریهات را نمیبخشم.
سرانجام وقتی بهزاد در ۲۴ بهمن سال ۶۵ در عملیات کربلای ۵، بر اثر اصابت گلولهی مستقيم دشمن به سرش، به شهادت رسید، هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود.
همسر ایشان میگوید: بهزاد، بعد از شهادتش به خوابم آمد و گفت، زهرا جان نگران نباش من تا چهل روز در کنار تو هستم و تو تنها نیستی...
من هم به او گفتم بهزاد من مهریهات را بخشیدم به حضرت علی اکبر ... نگران نباش... هیچوقت صوت قرآنت را فراموش نمیکنم و نمیگذارم فرزندت تو را از یاد ببرد... در آرامش بخواب عزیزم...
#شهید #شهید_بهداری #مهدی_غیاثی #موسسه_بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت